←نگرش قرآنی
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = شایستهسالاری| عنوان مدخل = شایستهسالاری| مداخل مرتبط = [[شایستهسالاری در قرآن]] - [[شایستهسالاری در فقه سیاسی]] - [[شایستهسالاری در معارف و سیره نبوی]] - [[شایستهسالاری در معارف و سیره علوی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = شایستهسالاری| عنوان مدخل = شایستهسالاری| مداخل مرتبط = [[شایستهسالاری در قرآن]] - [[شایستهسالاری در فقه سیاسی]] - [[شایستهسالاری در معارف و سیره نبوی]] - [[شایستهسالاری در معارف و سیره علوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | |||
اصطلاح صلاحیت از دیرباز در [[فرهنگ عمومی]] شرط تصاحب [[مسئولیت]] بوده است. از همینرو وقتی کسی برای [[منصب]] یا کاری معرفی میشد، اولین [[پرسش]] این بود که آیا شخص صلاحیتهای لازم برای این مسئولیت یا کار را دارد یا نه؟ احراز صلاحیت یا به زبان امروزی [[شایستگی]] دغدغه همه کسانی است که بخواهند مسئولیت را به کسی بدهند. پدر و مادر برای همسری [[فرزندان]] یا دیگر [[مسئولیتهای اجتماعی]] تلاش میکنند تا چنین صلاحیتها و شایستگیهایی را برای آنان ایجاد و بستر مناسب تحقق آن را فراهم آورند. [[اجتماع]] بزرگ یعنی [[نظام اجتماعی]] [[سیاسی]] [[دولت]] نیز تلاش میکند تا با [[آموزش و پرورش]] چنین صلاحیتهایی را ایجاد کند؛ زیرا [[عقل سلیم]] به این نتیجه رسیده که [[اجتماعی]] میتواند تمدنساز باشد و پیشرفتهایی داشته باشد که افراد اجتماع از صلاحیتهای لازم برای [[مناصب]] و مسئولیتهای گوناگون برخوردار باشند. | |||
البته [[آموزش]] و [[تربیت]] افراد شایسته تنها یک بخش از فرآیند [[تمدنسازی]] و اجتماع سالم را تشکیل میدهد؛ زیرا بخش دیگر که بسیار مهمتر و اساسیتر است، احراز شایستگی برای هر مسئولیتی و [[نصب]] [[شایستگان]] در جایگاه خاص خودشان است؛ زیرا حتی اگر شایستگان و افراد دارای صلاحیت با [[تعلیم و تربیت]]، پرورش یافته باشند، اما در جایگاه خودشان قرار نگیرند، بلکه افرادی دیگر در جایگاه ایشان قرار گیرند که شایستگی آن منصب و مسئولیت را ندارند، در عمل این [[جامعه]] نه تنها به [[پیشرفت]] نمیرسد، بلکه یکی از علل و عوامل [[سقوط]] را فراهم میآورد؛ زیرا [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|يُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ الدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ: تَضْيِيعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّكِ بِالْفُرُوعِ وَ تَقْدِيمُ الْأَرَاذِلِ وَ تَأْخِيرُ الْأَفَاضِلِ}}<ref>غررالحکم، ص۳۴۲، ح۷۸۳۵</ref>؛ چهار عامل باعث [[شکست]] [[دولتها]] میشود: ضایع کردن اصول و مسائل [[راهبردی]]، سرگرم شدن به [[فروع]] و مسائل غیراولویتدار و بیاهمیت یا کماهمیت، بکار گماردن آدمهای [[پست]] و ناشایستهسالاری، کنار گذاردن انسانهای [[فاضل]] و ترک [[شایستهسالاری]]. | |||
از نظر [[آموزههای قرآن]]، شایستگان و [[صالحان]] کسانی هستند که از ویژگیهای خاصی برخوردار باشند؛ زیرا در یک [[نظام اسلامی]] بدون وجود این صلاحیتها که [[صالحان]] از آن برخوردار هستند نمیتوان [[امید]] داشت که [[نظام سیاسی]] موفق و [[کارآمدی]] وجود داشته باشد. [[خدا]] در [[قرآن]] بهصراحت [[حکومت]] [[مصلح جهانی]] و آخر زمانی را متصف به [[حکومت صالحان]] میکند و میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. باید یادآور شد که مراد از ذکر در [[آیه]] همان کتاب [[تورات]] است؛ پس خدا اول در کتاب تورات و سپس در کتاب [[زبور]] و در نهایت در قرآن به این نکته توجه میدهد که [[وراثت زمین]] و حکومت و [[حاکمیت]] آن متعلق به صالحان است که چنین شاخصهایی را دارند که در بخش بعدی بدانها اشاره میشود<ref>مجمع البیان، ج۷ – ۸، ص۱۰۶؛ الکشّاف، ج۳، ص۱۳۸.</ref>. | |||
[[صالح]] از ریشه [[صلح]] و [[صلاح]]، ضد [[فساد]] و [[جنگ]]، به کسی گفته میشود که همواره در [[کار نیک]] و [[نیکی]] است و از فساد و جنگ [[پرهیز]] میکند. | |||
از نظر قرآن، صالحان کسانیاند که در [[علم]] و ایمانشان به خدا و آنچه از نزد خدا آمده و نیز در [[صداقت]]، [[شهادت]] و [[توبه]] آنان خللی وارد نشده باشد و تمام [[عمر]] خود را در [[طاعت خدا]] بگذرانند و اموالشان را در راه رضای او صرف کنند<ref>روحالمعانی، ج۴، جزء ۵، ص۱۱۴.</ref>. صالحان در بالاترین مرتبه [[ایمان]] قرار دارند؛ زیرا اینان با آزمونهای بسیار ایمان خویش را در عمل به [[اثبات]] رساندهاند و جزو [[صالحین]] قرار گرفتهاند که مقامی [[برتر]] در میان [[اهل]] ایمان است{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ}} «و آنان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بیگمان در زمره شایستگان درمیآوریم» سوره عنکبوت، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ}}<ref> «و اسحاق را و افزون بر آن (نوهاش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۲؛ {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}} «و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود» سوره انبیاء، آیه ۷۵</ref>. | |||
به هر حال، کسانی [[شایستگی]] [[مسئولیت]] را در یک [[نظام اسلامی]] دارا هستند که به [[مقام صالحان]] رسیده باشند{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> و کسی که در این سطح از [[ایمان]] قرار نگرفته است، شایستگی ندارد تا در یک نظام اسلامی مسئولیتهای خطیر آن را به عهده گیرد؛ زیرا هر گونه فقدان ویژگیهای [[صالحان]] در این افراد [[مسئول]] به معنای ناشایستهسالاری به جای [[شایستهسالاری]] است؛ یعنی اگر در [[نظامهای سیاسی]] غیراسلامی، شاخصهای شایستهسالاری اموری است که [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] آن [[نظام سیاسی]] [[تحمیل]] میکند، در نظام اسلامی شاخصهای شایستهسالاری تحقق عنوان [[صالح]] است که صلاحیت مسئولیت را برای او فراهم میآورد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایستهسالاری و شرایط آن از نظر قرآن (مقاله)|شایستهسالاری و شرایط آن از نظر قرآن]]</ref> | |||
==مهمترین شاخصهای صالحان== | |||
در [[آیات قرآن]]، شاخصهایی برای صالحان بیان شده است که اگر در کسی تحقق یابد، شایستگی پذیرش [[مسئولیتها]] را در یک نظام اسلامی دارا خواهد بود؛ زیرا نظام اسلامی، [[نظام]] شایستهسالاری در قالب عنوان «صالحان» به معنا و مفهوم [[قرآنی]] آن است و اگر کسی این شاخصهای صالحان را نداشته باشد، در [[حقیقت]] فاقد شاخصهای مسئولیت در یک نظام اسلامی است و نمیتواند در این مسئولیتها و [[مناصب]] قرار گیرد. بر این اساس احراز شایستگی برای تحقق شایستهسالاری در یک نظام اسلامی به معنای احراز شاخصهای مشخص شده برای صالحان از نظر [[قرآن]] است{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}} <ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. از مهمترین شاخصها، ویژگیها و [[فضایل]] [[صالحان]] از نظر [[قرآن]] میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | |||
#[[ایمان]]: [[ایمان]] [[برتر]] یکی از اصلیترین شاخصهای صالحان است. این [[ایمان به خدا]] و [[روز قیامت]] موجب میشود تا عملی را به گونهای شایسته و [[صالح]] انجام دهند{{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> «به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و به کارهای خیر میشتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بیگمان در زمره شایستگان درمیآوریم» سوره عنکبوت، آیه ۹</ref>. کسی که در سطح عالی ایمان قرار ندارد، [[شایستگی]] ندارد تا در یک [[نظام اسلامی]] [[مسئولیت]] و منصبی را به عهده گیرد؛ زیرا نمیتواند در شرایط سخت و [[بحرانی]] مسئولیت خطیر خویش را به خوبی انجام دهد یا در برابر وسوسهها و [[فتنهها]] به سبب [[فقدان بصیرت]] ممکن است، تاب [[تحمل]] خویش را از دست بدهد و مثلا دست به [[اختلاس]] بزند و در [[بیتالمال]] و مسئولیت [[حقوقی]] [[خیانت]] ورزد. در حالی که صالحان با [[ایمان قوی]] هرگز گرفتار «[[غل]]» و خیانت نمیشوند و [[قدرت]] و [[ثروت]] هنگفت، ایشان را [[فریب]] نمیدهد. | |||
#[[بندگان خاص]] [[خدا]]: همه هستی برای [[بندگی]] و [[عبودیت]] خدا [[آفریده]] شده و [[انسان]] میبایست این بندگی را به [[اراده]] و [[اختیار]] [[آزاد]] داشته باشد و در چارچوب [[قوانین اسلامی]] بندگی کند{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} <ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.</ref>. از نظر [[قرآن]] صالحانی شایسته [[منصب]] در [[نظام اسلامی]] هستند که در [[مقام]] [[بندگی]] به بندگی خاص برسند و مشرف به عنوان {{متن قرآن|عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}} شوند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}} «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. دستیابی به این شاخص تنها با [[ایمان]] و [[اعمال صالح]] مبتنی بر [[قوانین اسلامی]] خواهد بود<ref>{{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}} «(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.</ref>. | |||
#[[شکرگزاری]]: [[صالحان]] شایسته [[مناصب]] در نظام اسلامی، کسانی هستند که نسبت به [[قدرت]] و [[اقتدار]] و تمکنی که [[خدا]] به ایشان داده است، همهگونه [[شاکر]] خدا هستند. این شکرگزاری افزون بر زبانی و [[قلبی]]، به شکل عملی خودنمایی میکند؛ زیرا [[شکر عملی]] به معنای استفاده درست و مناسب از هر [[نعمت]] از جمله [[قدرت سیاسی]] و مناصب [[اجتماعی]] است که اهداف و [[فلسفه سیاسی]] را تأمین میکند. در [[حقیقت]] بهکارگیری قدرت و [[ثروت]] اجتماعی برای تحقق [[فلسفه وجودی]] [[نظام سیاسی]] مانند [[تأمین امنیت]] و [[آرامش]] و [[آسایش]] و [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] [[مردم]] از مصادیق شکر عملی است. به عبارت دیگر هر کسی در هر منصب و مسئولیتی که قرار دارد اهداف و کارویژه آن را تحقق بخشد، شاکر به شکر عملی است. شاخص مهم در احراز صلاحیت در نظام اسلامی همین شکر عملی است که باید در [[صاحب منصبان]] تحقق داشته باشد{{متن قرآن|يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}} <ref>«هر چه میخواست از محرابها و تندیسها و کاسههای بزرگ حوضمانند و دیگهای استوار (جابهجا ناشدنی) برای او میساختند؛ ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}} «(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.</ref>. | |||
#[[امر به معروف و نهی از منکر]]: از دیگر شاخصهای [[شایستهسالاری]] در [[نظام اسلامی]]، این است که صاحب منصان میبایست [[اهل]] امر به معروف و نهی از منکر باشند. پس نه تنها خود عامل به معروف و تارک منکر هستند، بلکه در قبال [[اجتماع]] [[متعهد]] هستند تا [[هنجارها]] را [[تشویق]] بلکه به عنوان [[حق ولایت]] عمومی، [[امر]] کنند و از [[ناهنجاریها]] و ضد ارزشیها [[نهی]] کنند. باید توجه داشت که [[امر و نهی]] از مصادیق [[ولایت]] عمومی است که [[صاحب منصبان]] به سبب حضور در [[مناصب]] [[قدرت]] و [[حاکمیت]] نظام اسلامی میبایست بیش از دیگران به این [[مسئولیت]] بها داده و از ولایت برای [[مقاصد الهی]] بهره گیرند و به این [[فریضه]] اهتمام ورزند{{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}} <ref>«به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و به کارهای خیر میشتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref>«(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.</ref>. | |||
#[[پرهیز]] از [[ترک اولی]]: چنانکه گفته شد، [[صالحان]] از نظر [[قرآن]] در [[برترین]] درجه [[ایمانی]] قرار دارند. از همینرو در [[زندگی]] خویش هیچ گناهی نمیکنند و حتی ترک اولی ندارند و هرگز به خود [[اجازه]] نمیدهند تا بدون [[رضایتمندی]] [[خدا]] کاری را انجام دهند و پیش از موافقت [[الهی]] از اقدام به کاری یا ترک کاری خودداری میکند؛ آنان همواره [[گوش به فرمان]] هستند و از کوچکترین احتمال [[خطا]] و [[اشتباه]] پرهیز میکنند و در هرکاری که [[گمان]] میکنند بر خلاف [[شریعت]] یا [[رضایت الهی]] است [[احتیاط]] میکنند{{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ * لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ * فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}} <ref>«پس برای (رسیدن) فرمان پروردگارت شکیبایی پیشه کن و چون «همراه ماهی» (یونس) مباش آنگاه که بانگ برداشت در حالی که اندوهگین بود * اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمییافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود * اما پروردگارش او را برگزید و او را از شایستگان کرد» سوره قلم، آیه ۴۸-۵۰.</ref>. | |||
#[[توبه]] و [[انابه]]: صالحان شایسته در [[نظام اسلامی]] همان طوری که از هر خطا و گناهی پرهیز کردند، [[اهل]] انابه به سوی خدا هستند و از خدا میخواهند تا ایشان را در کارهایشان موفق داشته و شرایطی را فراهم آورد که خطا و گناهی را مرتکب نشوند و اگر به هر دلیلی خطا و گناهی مرتکب شدند به سرعت [[اعتذار]] میجویند و به درگاه خدا [[توبه]] و [[استغفار]] میکنند تا از آثار خطا و اشتباه در [[امان]] مانند و به [[اجتماع]] و [[مردم]] آسیبی نرسد{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ * لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ}}<ref> «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و داراییهایی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانههایی که میپسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوستداشتنیتر است پس چشم به راه باشید تا خداوند امر (عذاب) خود را (در میان) آورد و خداوند گروه نافرمانان را راهنمایی نمیکند * بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۴-۲۵.</ref>. | |||
#سرعت در [[کار خیر]]: [[مسئولان]] در [[نظام اسلامی]] میبایست [[اهل]] [[عمل جهادی]] و [[مدیریت جهادی]] باشند و در هر کار خیری که وارد میشوند با سرعت و پیشتازی انجام دهند؛ زیرا [[صالحان]] از نظر [[قرآن]] این دسته افراد هستند{{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> «به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و به کارهای خیر میشتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴.</ref> و آنان میتوانند [[مسئولیتها]] را در نظام اسلامی در [[اختیار]] داشته باشند{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. | |||
#[[صبر]] و [[حلم]]: [[صالحان]] مردمانی [[صابر]] و [[حلیم]] هستند{{متن قرآن|جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ * سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ}}<ref> «بهشتهایی جاودان که آنان و شایستگان از نیاکان و همسران و فرزندانشان در آن وارد میشوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمیآیند * درود بر شما به شکیبی که ورزیدهاید که فرجام آن سرای، نیکوست!» سوره رعد، آیه ۲۳-۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند * و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵-۸۶</ref>؛ {{متن قرآن|رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ * فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش! * پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۰-۱۰۱.</ref>. بنابراین، احراز چنین صلاحیتها برای [[مسئولان]] [[نظام اسلامی]] لازم و ضروری است؛ اما همان طوری که [[صاحبان مناصب]] در همه چیز میبایست برترینها باشند، همچنین مسئولان نظام اسلامی برای تحقق اهداف و ایجاد [[تمدن اسلامی]] [[جهانی]] میبایست فراتر از [[صبوری]] در [[مقام]] حلم و [[بردباری]] قرار گیرند و فشارهای سهمگین درونی و بیرونی را [[تحمل]] کنند. از همینرو [[قرآن]] در تبیین شاخص صالحان به حلم و بردباری افزون بر صبر توجه میدهد و [[مدیران]] و مسئولان نظام اسلامی را دارای این شاخص برمیشمارد. برهمین اساس [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} خواهان این است که [[جانشین]] وی که از [[فرزندان]] اوست، دارای چنین شاخصی باشد {{متن قرآن|رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ * فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref> «پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش! * پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۰-۱۰۱.</ref>. | |||
#[[شجاعت]]: [[مدیریت جهادی]] نیازمند شجاعت است. صلاحیت [[مسئول]] در نظام اسلامی زمانی احراز میشود که شاخصه [[شجاعت]] را داشته باشد؛ زیرا بدون شجاعت نمیتواند [[تصمیمات]] سخت را در شرایط سخت و [[بحرانی]] عملیاتی کند و جزم اندیشهای را به شکل [[عزم]] عملی به [[اجرا]] در آورد. از نظر [[قرآن]]، [[صالحان]] به سبب [[ولایت الهی]] و توجه به آن، از شجاعت لازم برای برخورد با هرگونه امر ضد [[الهی]] از [[شرک]] و غیرشرک بهرهمند هستند و در برابر فشارها [[مقاومت]] میورزند و از هیچ توطئهای نمیهراسند {{متن قرآن|أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ * إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}}<ref> «آیا پاهایی دارند که با آن راه روند یا دستهایی که با آن (چیزی یا کسی را) به خشم برانند یا دیدگانی که بدان بنگرند یا گوشهایی که با آن بشنوند؛ بگو: شریکانتان را (که برای خداوند میتراشید) بخوانید؛ سپس درباره من چارهاندیشی کنید و مرا (هیچ) مهلت ندهید! * بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۵-۱۹۶.</ref>. | |||
#[[قیام]]: یکی از مهمترین شاخصههای صالحان صلاحیتدار برای [[مناصب]] در [[نظام اسلامی]]، قیام به امرالله است که شامل قیام به [[عدالت]] و مانند آن است. اینان همانطوری که [[نماز]] را اقامه میکنند، {{متن قرآن|قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}} هستند و [[امر الهی]] را در [[اجتماع]] اقامه میکنند. | |||
{{متن قرآن|لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ * يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«آنان برابر نیستند؛ از اهل کتاب گروهی برخاستگانند که در طول شب آیات خداوند را تلاوت میکنند در حالی که سر به سجده دارند * به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و به کارهای خیر میشتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۳-۱۱۴.</ref> باید یاد آور شد که در مورد {{متن قرآن|أُمَّةٌ قَائِمَةٌ}} در [[آیه]] یاد شده احتمالاتی وجود دارد؛ ازجمله اینکه مقصود از آن، [[قیام]] به [[طاعت خدا]] و [[امر الهی]] است<ref>مجمع البیان، ج۱-۲، ص۸۱۶.</ref>. پس بر اساس یک برداشت که شواهد بسیاری برای آن است، [[صالحان]] شایسته برای [[مناصب]] در [[نظام اسلامی]] میبایست [[اهل]] «قیام» باشند که [[فلسفه]] [[انزال کتب]] و [[ارسال رسولان]] است{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} <ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. این قیام میبایست با [[اقامه نماز]]{{متن قرآن|الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}} <ref>«(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.</ref> و [[عدالت]] در سطح «مقوم» و «[[ملکه]]» باشد که در آیه به عنوان {{متن قرآن|قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}} بیان شده است{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref> «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>. | |||
#[[آسانگیری]]: از دیگر شاخصهای صالحان، عدم [[سختگیری]] نسبت به [[مردم]] در کارها و مسائل آنان است {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> «(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>. بنابراین، [[صاحبان مناصب]] در [[نظام اسلامی]] میبایست [[اهل]] [[سختگیری]] نسبت به همکاران بهویژه در [[بیتالمال]] و [[آسانگیری]] نسبت به [[مردم]] باشند که در [[دعای امام زمان]]{{ع}} به عنوان {{متن حدیث|عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ}} بیان شده است. | |||
#[[تخصص]]: از دیگر شاخصهای [[صاحب منصبان]] شایسته در نظام اسلامی، داشتن تخصص در زمینه [[مسئولیتها]] است، بهطوری که اگر کسی صاحب تخصص نباشد، [[حق]] ندارد در جایگاه و [[منصب]] قرار گیرد. این همان [[علم]] [[مدیریت اقتصادی]] و مانند آن است که شخص میبایست دارای آن باشد{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref> «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>. | |||
#[[امانتداری]]: هر مسئولیتی از جمله [[مسئولیت]] [[خلافت الهی]] در [[زمین]]، امانتی از سوی [[خدا]] است که باید آن را مراعات کند. [[ولایت الهی]] که در [[ولایت]] [[نظام سیاسی]] خودنمایی میکند، از جمله [[امانتهای الهی]] است{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}} <ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. بر همین اساس [[صالحان]] شایسته کسانی هستند که [[امین]] هستند و در امر مسئولیتهای خویش [[خیانت]] نمیورزند{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref> «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایستهسالاری و شرایط آن از نظر قرآن (مقاله)|شایستهسالاری و شرایط آن از نظر قرآن]]</ref> | |||
==آثار [[شایستهسالاری]]== | |||
از نظر [[آموزههای قرآن]]، عمل به شایستهسالاری و [[انتخاب]] [[مسئولان]] [[صالح]] برای [[مناصب]] آثار و برکاتی برای فرد و [[اجتماع]] دارد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | |||
#[[مشروعیت]] [[نظام اسلامی]]: نظام اسلامی زمانی مشروعیت مییابد که [[فلسفه]] و [[سبک زندگی اسلامی]] را تحقق بخشد و [[تمدن اسلامی]] را در چارچوب [[آموزههای اسلامی]] و [[قوانین]] آن ایجاد کند. وقتی [[صالحان]] شایسته در مناصب قرار گیرند، این [[هدف]] برآورده میشود. البته باید توجه داشت که از نظر [[قرآن]]، کسی که صلاحیت ندارد نمیتواند در مناصب نظام اسلامی قرار گیرد و انتخاب و یا جلوس شخصی ناشایسته به معنای فقدان مشروعیت اوست{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. | |||
#فقدان [[مقبولیت]] [[سیاسی]]: مقبولیت سیاسی در گرو [[کارآمدی]] [[نظام سیاسی]] است. وجود افراد [[ناصالح]] در مناصب به معنای [[ناکارآمدی]] آن [[نظام]] است و موجب میشود تا نظام اسلامی مقبولیت خود را به سبب ناکارآمدی و عدم تحقق فلسفه وجود نظام سیاسی از دست بدهد{{متن قرآن|الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref> «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.</ref>. | |||
#بهرهمندی از [[امدادهای الهی]]: [[ولایت الهی]] که در [[ولایت]] صالحان خودنمایی میکند موجب میشود تا [[خدا]] فراتر از [[نصرت]] به نظام اسلامی و [[صاحب منصبان]] آن توجه کند و از جایی که [[گمان]] نمیرود به آنان [[یاری]] و [[امداد]] برساند؛ چنانکه این مسأله در واقعه طبس و بسیاری از [[جنگهای صدر اسلام]] اتفاق افتاد{{متن قرآن|إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}} <ref>«بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶.</ref>. | |||
#بهرهمندی از فضل خاص [[الهی]]: [[نظام اسلامی]] با حضور [[شایستگان]] از [[فضل الهی]] بهرهمند میشود؛ زیرا [[حکومتی]] است که [[منعم علیهم]] بر آن [[حاکمیت]] دارد{{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا * ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا}}<ref> «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند * این بخشش از سوی خداوند است و خداوند به دانایی بسنده است» سوره نساء، آیه ۶۹-۷۰.</ref>. | |||
#برخورداری از [[رحمت خاص الهی]]: همچنین نظام اسلامی با حضور [[صالحان]] شایسته [[مناصب الهی]] از رحمت خاص الهی در [[دنیا]] و [[آخرت]] [[سود]] میبرد و به طور طبیعی کسانی که با آنان هستند نیز بهرهمند از رحمت خاص الهی میشوند و [[سعادت]] را برای خویش رقم میزنند{{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ * وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ}}<ref> «و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود * و (نیز) نوح را (یاد کن) هنگامی که پیش از آن (ما را) خواند و ما به او پاسخ دادیم پس، او و خانوادهاش را از بلای سترگ رهاندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۵-۷۶</ref>؛ {{متن قرآن|رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و آنان و شایستگان از پدران و همسران و فرزندانشان را در آن بهشتهای جاودان که به آنان وعده فرمودهای درآور که بیگمان این تویی که پیروزمند فرزانهای * و آنان را از کیفرها (ی گناهان در روز رستخیز) نگاه دار و هر که را در آن روز از کیفرها نگاه داری بدو بخشایش آوردهای و این است که رستگاری سترگ است» سوره غافر، آیه ۸-۹.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایستهسالاری و شرایط آن از نظر قرآن (مقاله)|شایستهسالاری و شرایط آن از نظر قرآن]]</ref> | |||
== نگرش قرآنی == | == نگرش قرآنی == |