←جستارهای وابسته
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
# '''خرید از کسی که [[انسان]] را نمیشناسد:''' به رغم آنکه معامله با هر کسی [[مباح]] است و هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد، اگر فردی احتمال میدهد که فروشنده به سبب آشنایی و [[حجب و حیا]]، قیمت کالا را تقلیل بدهد یا جنس مرغوبتری را با قیمت عادی در [[اختیار]] او بگذارد یا هر گونه امتیازی برای او قائل شود، شایسته است که با او وارد معامله نشود. این نکته به ویژه درباره مسئولانی که میخواهند از بازار خرید کنند یا [[منزل]] و ملکی بخرند اهمیت فوقالعادهای دارد. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} برای [[نظارت]] یا خرید به گونهای در بازار تردد میکردند که [[مردم]] [[گمان]] میکردند او عربی بیابانی است. میگویند حضرت برای خرید پیراهنی به بازار کرباس فروشان رفتند و وارد مغازه پیرمردی که پیراهن میفروخت شدند. امام به پیرمرد فرمودند: یک پیراهن سه درهمی برایم بیاور. پیرمرد ایشان را [[شناخت]] و [[احترام]] کرد؛ ولی حضرت با او وارد معامله نشدند و به مغازه دیگری رفتند. صاحب آن مغازه نیز [[امام]] را شناخت و مولا از او نیز خرید نکردند. سرانجام وارد سومین مغازه شدند و از نوجوانی که ایشان را نمیشناخت، خرید کردند<ref>احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۱، ص۵۲۸، ح۸۷۸.</ref>. | # '''خرید از کسی که [[انسان]] را نمیشناسد:''' به رغم آنکه معامله با هر کسی [[مباح]] است و هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد، اگر فردی احتمال میدهد که فروشنده به سبب آشنایی و [[حجب و حیا]]، قیمت کالا را تقلیل بدهد یا جنس مرغوبتری را با قیمت عادی در [[اختیار]] او بگذارد یا هر گونه امتیازی برای او قائل شود، شایسته است که با او وارد معامله نشود. این نکته به ویژه درباره مسئولانی که میخواهند از بازار خرید کنند یا [[منزل]] و ملکی بخرند اهمیت فوقالعادهای دارد. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} برای [[نظارت]] یا خرید به گونهای در بازار تردد میکردند که [[مردم]] [[گمان]] میکردند او عربی بیابانی است. میگویند حضرت برای خرید پیراهنی به بازار کرباس فروشان رفتند و وارد مغازه پیرمردی که پیراهن میفروخت شدند. امام به پیرمرد فرمودند: یک پیراهن سه درهمی برایم بیاور. پیرمرد ایشان را [[شناخت]] و [[احترام]] کرد؛ ولی حضرت با او وارد معامله نشدند و به مغازه دیگری رفتند. صاحب آن مغازه نیز [[امام]] را شناخت و مولا از او نیز خرید نکردند. سرانجام وارد سومین مغازه شدند و از نوجوانی که ایشان را نمیشناخت، خرید کردند<ref>احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۱، ص۵۲۸، ح۸۷۸.</ref>. | ||
# '''چانه زدن خریدار:''' از [[روایات]] حضرت برمیآید که چانهزدن هنگام خرید، مطلوب است. در این باره، امام فرمودهاند: «در معاملاتی که انجام میدهی چانه بزن؛ [[انسانی]] مغبون نه ستوده است و نه مأجور»<ref>شیخ صدوق، الخصال، ص۶۲، ج۱۰.</ref>. همچنان که پیش گفته آمد، در جریان خرید دو پیراهن به هفت درهم، حضرت فرمود که من با او چانه زدم و او نیز با من چانه زد و سرانجام معامله با [[رضایت]] انجام شد<ref>نیشابوری، محمد بن فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۰۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی نظرپور|نظرپور، محمد تقی]]، [[بازار (مقاله)| مقاله «بازار»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام علی ج۷]]، ص۵۳۷ ـ ۵۴۱؛ [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴]]، ص ۶۹۳ - ۶۹۶.</ref> | # '''چانه زدن خریدار:''' از [[روایات]] حضرت برمیآید که چانهزدن هنگام خرید، مطلوب است. در این باره، امام فرمودهاند: «در معاملاتی که انجام میدهی چانه بزن؛ [[انسانی]] مغبون نه ستوده است و نه مأجور»<ref>شیخ صدوق، الخصال، ص۶۲، ج۱۰.</ref>. همچنان که پیش گفته آمد، در جریان خرید دو پیراهن به هفت درهم، حضرت فرمود که من با او چانه زدم و او نیز با من چانه زد و سرانجام معامله با [[رضایت]] انجام شد<ref>نیشابوری، محمد بن فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۰۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی نظرپور|نظرپور، محمد تقی]]، [[بازار (مقاله)| مقاله «بازار»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام علی ج۷]]، ص۵۳۷ ـ ۵۴۱؛ [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴]]، ص ۶۹۳ - ۶۹۶.</ref> | ||
== تنظیم بازار == | |||
{{اصلی|تنظیم بازار}} | |||
== نظارت بر بازار == | |||
{{اصلی|نظارت بر بازار}} | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |