عصمت وحی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۱۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ۳ مارس
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
[[بخاری]] از [[قتاده]] نقل می‌کند که «از [[انس بن مالک]] پرسیدم که قرآن را چه کسی در عهد رسول خدا{{صل}} حفظ کرده است؟ او گفت: چهار نفر از انصار: [[ابی بن کعب]]، [[معاذ بن جبل]]، [[زید بن ثابت]] و [[ابوزید]]. پرسیدم زید کیست؟ گفت یکی از عموهایم»<ref>{{عربی|قال: سألت أنس بن مالك: من جمع القرآن على عهد رسول الله؟ فقال: أربعة كلهم من الأنصار. أبي بن كعب و معاذ بن جبل، و زيد بن ثابت و أبوزيد. قيل من أبوزيد؟ قال أحد عمومتي}}؛ (بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۵۸۷).</ref>.
[[بخاری]] از [[قتاده]] نقل می‌کند که «از [[انس بن مالک]] پرسیدم که قرآن را چه کسی در عهد رسول خدا{{صل}} حفظ کرده است؟ او گفت: چهار نفر از انصار: [[ابی بن کعب]]، [[معاذ بن جبل]]، [[زید بن ثابت]] و [[ابوزید]]. پرسیدم زید کیست؟ گفت یکی از عموهایم»<ref>{{عربی|قال: سألت أنس بن مالك: من جمع القرآن على عهد رسول الله؟ فقال: أربعة كلهم من الأنصار. أبي بن كعب و معاذ بن جبل، و زيد بن ثابت و أبوزيد. قيل من أبوزيد؟ قال أحد عمومتي}}؛ (بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۵۸۷).</ref>.
در این [[حدیث]] هر چند که نام چهار نفر آمده است! لیکن از آنجا که حافظان را منحصر در آن چهار نفر نکرده، مشکل به نظر نمی‌رسد. همو از طریق ثابت از انس نقل می‌کند که گفت: «[[پیامبر]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت در حالی که [[قرآن]] را جز چهار نفر [[حفظ]] نکرده بودند: [[ابودرداء]]، [[معاذ بن جبل]]، [[زید بن ثابت]] و [[ابوزید]]»<ref>{{عربی|عن أنس قال: مات النبي{{صل}} و لم يجمع القرآن غير أربعة: أبوالدرداء و معاذ بن جبل و زيد بن ثابت و أبوزيد}}؛ (بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۵۸۷).</ref> چنان که پیداست، این [[حدیث]] ظهور در [[حصر]] دارد و جز این چهار نفر، [[حافظان]] دیگر را [[نفی]] می‌کند.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۱۰۴.</ref>.
در این [[حدیث]] هر چند که نام چهار نفر آمده است! لیکن از آنجا که حافظان را منحصر در آن چهار نفر نکرده، مشکل به نظر نمی‌رسد. همو از طریق ثابت از انس نقل می‌کند که گفت: «[[پیامبر]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت در حالی که [[قرآن]] را جز چهار نفر [[حفظ]] نکرده بودند: [[ابودرداء]]، [[معاذ بن جبل]]، [[زید بن ثابت]] و [[ابوزید]]»<ref>{{عربی|عن أنس قال: مات النبي{{صل}} و لم يجمع القرآن غير أربعة: أبوالدرداء و معاذ بن جبل و زيد بن ثابت و أبوزيد}}؛ (بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۵۸۷).</ref> چنان که پیداست، این [[حدیث]] ظهور در [[حصر]] دارد و جز این چهار نفر، [[حافظان]] دیگر را [[نفی]] می‌کند.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۱۰۴.</ref>.
==[[نزاهت قرآن از تحریف]]==
===[[تحریف‌ناپذیری قرآن]]===
در این فصل به بررسی این موضوع می‌پردازیم که آیا در فاصله [[رحلت پیامبر]]{{صل}} و [[گردآوری قرآن]] توسط [[خلفای سه‌گانه]]، [[قرآن]] دستخوش [[تحریف]] شد یا به همان‌گونه که در [[زمان حیات پیامبر]]{{صل}} تثبیت گردیده بود، جمع‌آوری شد؟
'''گفتار اول: تحریف در لغت''': تحریف از ماده (ح‌ ر ف) است و «حرف» در لغت به معنای کنار، لبه و تیزی است. حرف هر چیزی کنار، لبه و تیزی آن است<ref>لوییس معلوف، المنجد فی اللغة، ص۱۲۶، ۱۲۸؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۴۹۰؛ احمد ابن فارس، مجمل اللغة، ص۱۶۳.</ref>. {{عربی|حرَّفَ}} یعنی کج کرد، مایل کرد، خم کرد، [[منحرف]] کرد، دولا کرد، بد تعبیر کرد و بد [[تفسیر]] کرد<ref>آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی – فارسی، بر اساس فرهنگ عربی - انگلیسی هان‌سور، ص۱۱۷.</ref>.
اصل واحد در این ماده (حرف) جانب و کنار شیء و منتهای آن است. گفته می‌شود: {{عربی|حرّفت الشيء}}؛ یعنی آن را از جایگاه و [[اعتدال]] آن خارج کردم و به کنار بردم. به همین اعتبار به معنای میل و [[عدول]] به کار می‌رود. هرگاه چیزی از اعتدال و جایگاهش خارج گردد و به کنار رود، گفته می‌شود: {{عربی|انحراف ممن كذا و حرفه}}. دو قید در این ماده اخذ شده است: طرف (کنار) و خروج از جایگاه. بنابراین مفهوم این ماده، عدول شیء از جایگاه آن و استقرار آن در کنار است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱-۲، ص۱۹۸، ۱۹۹.</ref>.
با توجه به اصل این ماده و قیودی که در آن اخذ شده است، معنای تحریف [[کلام]] در لغت، کج کردن و [[دگرگونی]] آن از جایگاه و گونه و حالت اصلی و به حاشیه بردن معنای اصلی آن است.
'''گفتار دوم: تحریف در اصطلاح''': تحریف در اصطلاح به معانی زیر آمده است:
الف. [[تحریف معنوی]]؛ یعنی [[تغییر]] دادن معنای کلام از آنچه در آن به دلالت وضعی یا قراین متداول ظهور دارد<ref>محمدهادی معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ص۱؛ سیدابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص۱۹۷.</ref>.
ب. [[تحریف]] موضعی؛ به معنای جابه‌جایی [[آیه]] یا [[سوره]]، بر خلاف [[ترتیب نزول]] آن است. جابه‌جایی [[آیات]] نسبت به ترتیب نزول، بسیار کم است، اما [[سوره‌های قرآن]] جملگی بر خلاف ترتیب نزول ضبط شده است<ref>این قسم را استاد محمدهادی معرفت بر اقسام تحریف افزوده است. ر.ک: صیانة القرآن من التحریف، ص۱۶.</ref>. [[گمان]] می‌رود که [[صدق]] تحریف بر چنین جابه‌جایی‌ای در صورتی صادق است که ترتیب [[سوره‌ها]] و [[آیات قرآن]] را توقیفی بدانیم، و گرنه تحریف بر آن صادق نیست؛ زیرا اگر ترتیب آیات و سوره‌های قرآن [[اجتهادی]] باشد، نمی‌توان گفت که این ترتیب نسبت به آن ترتیب دیگر که هر دو بر اساس [[استنباط]] و [[اجتهاد]] تنظیم یافته است، اصل است و آن دیگری بر خلاف اصل و تحریف شده.
ج. تحریف لفظی که خود چند قسم است و شامل تحریف به فزونی، [[کاستی]] و [[دگرگونی]] کلمه، آیات و سوره می‌گردد.
# تحریف به زیادی؛ به این معناست که بعضی از آنچه در [[قرآن]] است، از [[کلام]] [[منزل]] [[الهی]] نباشد<ref>سیدابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص۲۰۰.</ref>.
# تحریف به کاستی؛ به این معنا که کلمه یا جمله کامل و یا آیه و سوره‌ای از متن اصلی قرآن حذف و اسقاط شده باشد.
# تحریف به [[تغییر]] و دگرگونی؛ یعنی کلمه مترادف یا غیر مترادفی به جای کلمه دیگر بنشیند؛ مثلاً به جای «[[حکیم]]»، «[[علیم]]» گذاشته شود<ref>برای تعریف اصطلاحی معانی دیگری نیز ذکر شده است. ر.ک: دو منبع پیشین.</ref>.
# تحریف در قرائت؛ یعنی [[تلاوت]] کلمه‌ای از قرآن بر خلاف قرائت متداول میان [[مسلمانان]].
# تحریف در نحوه ادای کلمات؛ مثل لهجه‌های [[قبایل عرب]] در نحوه ادای کلمات و حروف<ref>تحریف به فزونی را تنها گروه عجارده، پیروان عبدالکریم بن عجرد از سردسته‌های خوارج مدعی شده‌اند. (عبدالکریم شهرستانی، ملل و نحل، ص۱۲۸).</ref>.
معنای مورد بحث: گزینه «الف» بدون تردید در [[قرآن مجید]] واقع شده است؛ زیرا [[تفسیر]] و [[تأویل آیات قرآن]] به معنایی که [[هدف]] و مقصود [[قرآن]] نیست، از سوی [[بدعت‌گذاران]] و صاحبان [[عقاید]] [[فاسد]]، به وضوح [[مشاهده]] شده است. بنابراین [[تحریف]] به این معنا مورد بحث نیست.
گزینه «ب» نیز محور بحث نیست؛ چون این گونه جابه‌جایی اتفاق افتاده و پاره‌ای از [[آیات]] و [[سوره‌های قرآن]] بر خلاف [[ترتیب نزول]] آن ثبت شده است.
تمام اقسام گزینه «ج» نیز مورد [[نزاع]] نیست؛ زیرا تحریف به فزونی به [[اجماع]] [[مسلمانان]] منتفی است و معتقدی ندارد. تحریف به معنای [[تغییر]] قرائت و لهجه نیز از بحث خارج است؛ زیرا در بحث قرائت ثابت شده است که همه قرائت‌های ده‌گانه [[طور]] [[متواتر]] ثابت نشده است و برگشت این مطلب به این است که قرآن تنها با یکی از این [[قرائت‌ها]] مطابقت دارد و بقیه آنها به جز زیادت و نقصان نمی‌تواند باشد<ref>سیدابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص۲۰۰.</ref>.
بنابراین محور بحث، تحریف به [[کاستی]] و تغییر است. به این معنا که آیا کلمه یا سوره‌ای از قرآن نازل شده بر [[رسول خدا]]{{صل}}، ساقط شده یا تغییر یافته است؟
[[عقیده]] مشهور مسلمانان این است که [[قرآن کریم]] دستخوش تحریف قرار نگرفته است و [[قرآنی]] که اکنون در دست ماست، همان قرآنی است که بر [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نازل شده است. در میان [[مفسران]] و [[قرآن پژوهان]] نیز تا کنون کسی را نیافته‌ایم که قائل به [[تحریف قرآن]] باشد.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۱۲۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۱۸۵

ویرایش