عصمت وحی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
[[عقیده]] مشهور مسلمانان این است که [[قرآن کریم]] دستخوش تحریف قرار نگرفته است و [[قرآنی]] که اکنون در دست ماست، همان قرآنی است که بر [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نازل شده است. در میان [[مفسران]] و [[قرآن پژوهان]] نیز تا کنون کسی را نیافتهایم که قائل به [[تحریف قرآن]] باشد.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۲۷.</ref>. | [[عقیده]] مشهور مسلمانان این است که [[قرآن کریم]] دستخوش تحریف قرار نگرفته است و [[قرآنی]] که اکنون در دست ماست، همان قرآنی است که بر [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نازل شده است. در میان [[مفسران]] و [[قرآن پژوهان]] نیز تا کنون کسی را نیافتهایم که قائل به [[تحریف قرآن]] باشد.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۲۷.</ref>. | ||
===[[ادله]] [[نزاهت قرآن از تحریف]]=== | |||
برای [[نزاهت]] قرآن از [[دگرگونی]] و تحریف، به ادله بروندینی و دروندینی [[استدلال]] شده است که در ذیل مورد بررسی قرار میگیرد: | |||
'''گفتار اول: ادله بروندینی''': | |||
#'''[[دلیل عقلی]]''': این دلیل از دو مقدمه ذیل تشکیل شده است: | |||
## [[خداوند]] به مقتضای [[حکمت]] بالغهاش قرآن را برای [[هدایت]] [[انسان]] فرو فرستاده است. | |||
##این کتاب، آخرین [[کتاب الهی]] است، همانگونه که آورنده آن [[آخرین پیامبر]]{{صل}} اوست و پس از آن [[پیامبر]] و کتابی نخواهد آمد. با وجود این اگر قرآن دستخوش تحریف شده باشد، بستر هدایت برای [[آدمیان]] فراهم نخواهد بود و این بر خلاف [[حکمت الهی]] است که منتهی به [[نقض غرض]] میگردد؛ زیرا غرض از [[ارسال پیامبران]] [[هدایت]] عموم ابنای [[بشر]] است<ref>محمد تقی مصباح یزدی، راهنماشناسی (۲)، ص۳۱۱.</ref>. | |||
#'''جایگاه و [[منزلت]] [[قرآن]] در میان [[مسلمانان]] و حساسیت آنان در [[حفظ]] آن''': یکی از مهمترین [[ادله]] [[سلامت قرآن]]، جایگاه و منزلت آن در میان مسلمانان حساسیت آنان در حفظ آن است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[عنایت]] تام، منزلت [[قرآن کریم]] را برای مسلمانان تبیین فرمود. قرآن از همان [[آغاز بعثت]] به عنوان [[وحی]] و [[کلام الهی]] و بنیان همه [[معارف]] و [[احکام دین]] [[اسلام]] نمود یافت و [[مؤمنان]] از آن [[آگاهی]] و [[شناخت]] دقیق و ژرف داشتند. به همین دلیل آنان از قرآن تا پای [[جان]] [[حراست]] میکردند و هیچ [[دگرگونی]] را در آن بر نمیتافتند. | |||
#'''[[تواتر]]''': یکی از محکمترین ادله [[سلامت قرآن از تحریف]]، دلیل تواتر است که از دوره [[رسالت]] تا کنون همه قرآن در تمام دورهها به تواتر ثابت شده است. آن گونه که در بخش تثبیت فرآیند وحی ذکرش رفت، قرآن دارای سندی زنده و [[استوار]] است که زمینه هر گونه تردیدی را در آن منتفی میسازد. از همان آغاز [[نزول وحی]] با جان مسلمانان در آمیخت و [[سورهها]] و [[آیات]] و کلمات آن بر ابزارها و [[لوح]] [[دلها]] ثبت و ضبط گردید و در میان مسلمانان دست به دست گشت. [[حافظان قرآن]] [[کریم]] را [[محققان]] [[مسلمان]] در طبقات [[منظم]] با نام و مشخصات روشن گرد آوردند<ref>ر.ک: محمد بن احمد ذهبی، معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الاعصار؛ جلال الدین عبدالرحمن السیوطی، طبقات الحفاظ؛ محمد سالم محیسن، معجم حفاظ القرآن عبر التاریخ.</ref> و در مجموعههایی با عنوان {{عربی|معرفة القراء الكبار}} و {{عربی|طبقات الحفاظ}} قرار دادند. طبقات متعدد حافظان قرآن کریم، تعدادشان و نیز [[عادل]] و [[موثق]] بودن آنها در حدی است که احتمال بنای آنان بر [[کذب]] و [[خطا]] محال و ممتنع است. | |||
'''گفتار دوم: ادله دروندینی''': | |||
الف. '''آیات''': در آیاتی از قرآن کریم، [[خداوند]] سلامت قرآن از تحریف و [[دگرگونی]] را خود تضمین کرده و فرموده است که [[قرآن]] هیچ باطلی را بر نمیتابد: | |||
۱. {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref>. مراد از «ذکر» در این [[آیه]]، به [[شهادت]] [[سیاق آیات]]، قرآن است؛ زیرا در سه آیه قبل آمده است: {{متن قرآن|وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و گفتند: ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستادهاند، بیگمان تو دیوانهای!» سوره حجر، آیه ۶.</ref>. بنابراین دلالت این آیه بر تضمین [[الهی]] بر [[حفظ]] و [[حراست]] قرآن روشن است و آنانی که چنین میانگارند که مراد از ذکر، [[پیامبر]]{{صل}} است، گفتارشان بر خلاف [[سیاق آیه]] و بر خلاف رویه قرآن است؛ چون در قرآن [[ارسال پیامبران]] را با کلمه {{متن قرآن|أَرْسَلْنَا}} بیان میکند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ}} «و به راستی ما پیامبرانی پیش از تو فرستادهایم که (داستان) برخی از آنان را برای تو گفتهایم و برخی دیگر را نگفتهایم و سزیده هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیهای آورد و چون فرمان خداوند در رسد به حق، داوری میشود و در آنجا تباهاندیشان، زیانکار میگردند» سوره غافر، آیه ۷۸؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِـَٔايَـٰتِنَآ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَإِي۟هِۦ فَقَالَ إِنِّى رَسُولُ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ}} «و موسی را با نشانههای خویش به سوی فرعون و سرکردگانش فرستادیم که گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم» سوره زخرف، آیه ۴۶؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًۭا وَإِبْرَٰهِيمَ وَجَعَلْنَا فِى ذُرِّيَّتِهِمَا ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلْكِتَـٰبَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍۢ وَكَثِيرٌۭ مِّنْهُمْ فَـٰسِقُونَ}} «و نوح و ابراهیم را فرستادیم و در فرزندان آنان پیامبری و کتاب (آسمانی) نهادیم آنگاه، برخی از آنان رهیافتهاند و بسیاری از ایشان بزهکارند» سوره حدید، آیه ۲۶؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِۦ فَقَالَ يَـٰقَوْمِ ٱعْبُدُوا۟ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَيْرُهُۥٓ أَفَلَا تَتَّقُونَ}} «و به راستی نوح را به سوی قوم وی فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره مؤمنون، آیه ۲۳؛ {{متن قرآن|فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًۭا مِّنْهُمْ أَنِ ٱعْبُدُوا۟ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَيْرُهُۥٓ أَفَلَا تَتَّقُونَ}} «آنگاه از خود آنان پیامبری در میانشان فرستادیم که: خداوند را بپرستید، شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره مؤمنون، آیه ۳۲؛ {{متن قرآن|ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا كُلَّ مَا جَآءَ أُمَّةًۭ رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًۭا وَجَعَلْنَـٰهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًۭا لِّقَوْمٍۢ لَّا يُؤْمِنُونَ * ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَـٰرُونَ بِـَٔايَـٰتِنَا وَسُلْطَـٰنٍۢ مُّبِينٍ}} «سپس پیامبران خویش را پیدرپی فرستادیم، هر گاه که پیامبری برای امتی آمد او را دروغگو شمردند آنگاه آنان را در پی یکدیگر (به هلاکت) آوردیم و (با نابود کردنشان) آنها را (موضوع) افسانهها گرداندیم پس بر گروهی که ایمان نمیآورند نفرین باد! * سپس موسی و برادرش هارون را با نشانههای خویش و برهانی آشکار فرستادیم» سوره مؤمنون، آیه ۴۴-۴۵؛ {{متن قرآن|وَمَآ أَرْسَلْنَـٰكَ إِلَّا مُبَشِّرًۭا وَنَذِيرًۭا}} «و تو را نفرستادیم مگر (برای آنکه) نویدبخش و بیمدهنده (باشی)» سوره فرقان، آیه ۵۶؛ {{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَـٰهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَـٰكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}} «و آن (قرآن) را راستین فرو فرستادهایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیمدهنده نفرستادهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵؛ {{متن قرآن|وَمَآ أَرْسَلْنَـٰكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَـٰلَمِينَ}} «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>. چنان که [[انزال کتب]] با کلمه {{متن قرآن|أَنْزَلْنَا}} بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُۥ لَهَمَّت طَّآئِفَةٌۭ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَىْءٍۢ وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ وَٱلْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًۭا}} «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳؛ {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ ءَامِنُوا۟ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلْكِتَـٰبِ ٱلَّذِى نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلْكِتَـٰبِ ٱلَّذِىٓ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِٱللَّهِ وَمَلَـٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَـٰلًۢا بَعِيدًا}} «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶؛ {{متن قرآن|كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةًۭ وَٰحِدَةًۭ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّـۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلْكِتَـٰبَ بِٱلْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ ٱلنَّاسِ فِيمَا ٱخْتَلَفُوا۟ فِيهِ وَمَا ٱخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا ٱلَّذِينَ أُوتُوهُ مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ ٱلْبَيِّنَـٰتُ بَغْيًۢا بَيْنَهُمْ فَهَدَى ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لِمَا ٱخْتَلَفُوا۟ فِيهِ مِنَ ٱلْحَقِّ بِإِذْنِهِۦ وَٱللَّهُ يَهْدِى مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٍۢ مُّسْتَقِيمٍ}} «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳؛ {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍۢ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًۭا لِّتَعْتَدُوا۟ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُۥ وَلَا تَتَّخِذُوٓا۟ ءَايَـٰتِ ٱللَّهِ هُزُوًۭا وَٱذْكُرُوا۟ نِعْمَتَ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَآ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّنَ ٱلْكِتَـٰبِ وَٱلْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِۦ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌۭ}} «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان میدهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱؛ {{متن قرآن|هُوَ ٱلَّذِىٓ أَنزَلَ عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ مِنْهُ ءَايَـٰتٌۭ مُّحْكَمَـٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلْكِتَـٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَـٰبِهَـٰتٌۭ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌۭ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَـٰبَهَ مِنْهُ ٱبْتِغَآءَ ٱلْفِتْنَةِ وَٱبْتِغَآءَ تَأْوِيلِهِۦ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ كُلٌّۭ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُو۟لُوا۟ ٱلْأَلْبَـٰبِ}} «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آلعمران، آیه ۷؛ {{متن قرآن|قُلْ سِيرُوا۟ فِى ٱلْأَرْضِ ثُمَّ ٱنظُرُوا۟ كَيْفَ كَانَ عَـٰقِبَةُ ٱلْمُكَذِّبِينَ}} «بگو: در زمین سیر کنید سپس بنگرید که سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره انعام، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ ٱللَّهِ أَبْتَغِى حَكَمًۭا وَهُوَ ٱلَّذِىٓ أَنزَلَ إِلَيْكُمُ ٱلْكِتَـٰبَ مُفَصَّلًۭا وَٱلَّذِينَ ءَاتَيْنَـٰهُمُ ٱلْكِتَـٰبَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُۥ مُنَزَّلٌۭ مِّن رَّبِّكَ بِٱلْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلْمُمْتَرِينَ}} «آیا جز خداوند را به داوری بجویم حال آنکه اوست که (این) کتاب را روشن به سوی شما فرو فرستاد و کسانی که به آنان کتاب دادهایم میدانند که آن (قرآن) فرو فرستادهای راستین از سوی پروردگار توست پس به هیچ روی از تردیدکنندگان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۱۴؛ {{متن قرآن|إِنَّآ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ بِٱلْحَقِّ فَٱعْبُدِ ٱللَّهَ مُخْلِصًۭا لَّهُ ٱلدِّينَ}} «ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستادهایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب میداری بپرست» سوره زمر، آیه ۲؛ {{متن قرآن|إِنَّآ أَنزَلْنَا عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ لِلنَّاسِ بِٱلْحَقِّ فَمَنِ ٱهْتَدَىٰ فَلِنَفْسِهِۦ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَآ أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ}} «ما این کتاب را به سوی تو برای مردم به حقّ فرو فرستادهایم؛ آن کس که رهیاب شود به سود خود اوست و هر که بیراه گردد تنها به زیان خود اوست و تو نگهبان آنان نیستی» سوره زمر، آیه ۴۱.</ref>. | |||
۲. {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref>. | |||
در این [[آیه]]، [[نفی]] متوجه [[طبیعت]] گردیده و مقتضای آن، نفی تمام افراد و مصادیق [[باطل]] است و طبیعت بطلان از [[قرآن]] زدوده و نفی شده است. در نتیجه، قرآن [[تحریف]] را که از مصادیق تباه ساختن و باطل کردن چیزی است، از ساحت خود زدوده است. | |||
در صورت ادعای تحریف در این آیه و احتمال اینکه از زوائدی باشد که به قرآن افزوده شده باشد، اشکال پیشین، [[استدلال]] به این آیه را نیز فرامیگیرد و در نتیجه، [[استدلال]] به آن نیز تنها برای کسانی موجه است که احتمال به فزونی را در کل [[قرآن]] یا دست کم در این [[آیه]] منتفی میدانند. | |||
ب. '''قرآن موجود'''، همه [[ویژگیهای قرآن]] [[منزل]] بر [[پیامبر]]{{صل}} را داراست | |||
حاصل این دلیل آن است که اگر قرآن دستخوش [[تحریف]] قرار گرفته باشد، نباید آثار و ویژگیهای قرآن [[واقعی]] را دارا باشد، لیکن قرآن از همه آثار قرآن واقعی برخوردار است؛ بنابراین [[دگرگونی]] و زیادی و کاستیای که یکی از آن اوصاف قرآن را از میان ببرد، در آن رخ نداده است<ref>علامه سید محمد حسین طباطبایی تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۰۲- ۱۰۵.</ref>. | |||
برخی از اوصافی که [[آیات قرآن]] برای خود بیان میکند، بدین قرار است: [[نور]] و [[هدایتگر]] به سوی [[صراط مستقیم]]<ref>{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ}} «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>، اقوم و تواناترین [[قانون]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ}} «بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد» سوره اسراء، آیه ۹.</ref> یکدست و هماهنگ و پیراسته از [[اختلاف]] و تنافی و دارای [[هیمنه]] و [[قهاریت]] است. همه افراد [[انسان]] و [[جن]] را به [[تحدی]] و [[مبارزه]] فرامیخواند<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}} «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref>. تحدی در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و تحدی به اینکه محتوای این کتاب و ژرفای [[معارف]] آن چنان هماهنگ و یکدست است که هیچ اختلاف و تنافیای در آن راه ندارد، تحدی در ارائه معارف [[حقیقی]] و کلیات [[شرایع]] هماهنگ با [[فطرت]] که عموم [[دانشمندان]] [[بشر]] از آوردن چنین چیزی عاجزند. | |||
قرآن موجود از تمامی آن اوصاف برخوردار است و هیچ یک از ویژگیهای نامبرده از میان نرفته است. بنابراین [[قرآن]] کنونی همان قرآن [[واقعی]] است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده و دچار [[دگرگونی]] و زیادی و [[کاستی]] نگشته است. | |||
ج. '''روایات''': روایاتی بر [[نزاهت قرآن از تحریف]] دلالت دارد که عمدهترین آنها را یادآور میشویم: | |||
١. [[حدیث ثقلین]]: این [[حدیث]] از حیث سند، [[متواتر]] است و در منابع اصلی [[فریقین]] آمده است. [[پیامبر]]{{صل}} در این [[روایت]] فرمود: | |||
من در میان شما دو چیز گرانمایه را میگذارم: نخست [[کتاب خدا]] که در آن [[هدایت]] و [[نور]] است؛ پس کتاب خدا را بگیرید و به آن [[تمسک]] جویید. پیامبر{{صل}} درباره قرآن [[ترغیب]] و [[تشویق]] فراوانی کرد، سپس فرمود: و [[اهل]] بیتم را به شما توصیه میکنم...<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی، ج۲، ص۴۱؛ مسلم بن الحجاج القشیری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳.</ref>. | |||
در این [[حدیث پیامبر اکرم]]{{صل}} قرآن را [[حجت]] و [[هدایتگر]] و تمسک به آن را بر همه [[مسلمانان]] در همه زمانها [[واجب]] کرده است. [[باور]] به [[تحریف]]، این تمسک را عملاً [[نفی]] میکند و در نتیجه با حدیث ثقلین تنافی دارد؛ زیرا اگر قرآن دستخوش تحریف قرار گرفته باشد، دیگر حجت و هدایتگر نخواهد بود و در نتیجه تمسک به آن نیز نه تنها واجب نیست، بلکه اصلاً جایز نخواهد بود؛ چون تحریف از مصادیق [[باطل]] و تباه ساختن است و اگر چیزی دچار تحریف گردد، قطعاً باطل در آن راه یافته و تمسک به چنین چیزی جایز نیست. | |||
۲. پیامبر{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} قرآن را [[میزان]] [[شناخت]] [[حق و باطل]] معرفی فرمودهاند: | |||
حاصل این [[استدلال]] این است که قرآن میزان شناخت حق و باطل است و هرچه میزان حق و باطل باشد، خود [[حق]]، و از هر باطلی پیراسته است؛ پس قرآن از هر باطلی و نیز از تحریف که از مصادیق باطل و تباه ساختن است، پیراسته است و هیچ [[تغییر]] و کاستی و فزونی در آن رخ نداده است. | |||
مقدمه دوم استدلال روشن است؛ زیرا هیچ باطلی معیار [[حق و باطل]] قرار نمیگیرد، اما مقدمه نخست دلیل را روایاتی به [[اثبات]] میرساند که در آنها [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} [[قرآن]] موجود نزد [[مسلمانان]] را معیار [[شناخت]] حق و باطل معرفی کردهاند که برای نمونه به برخی از آنها اشاره میشود: | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: «پس هر گاه در [[زندگی]] دچار فتنههایی شدید که چون شب تاریک، پیش پای زندگی را ظلمانی کرد، بر شما باد [[تمسک به قرآن]]... قرآن دلیلی است که به بهترین راه دلالت میکند. قرآن فاصل و جداساز [[حق]] از [[باطل]] است نه [[شوخی]]»<ref>{{متن حدیث|فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ... هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ}}؛ (محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۵۹۹).</ref>. | |||
این [[سخن پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} از نظر زمانی اطلاق دارد و همه دورهها را فرا میگیرد و قرآن را در همه دورهها فاصل و جداساز حق از باطل معرفی فرموده است. | |||
[[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: «بدانید که این قرآن اندرزدهندهای است که در آن فریبی نیست و [[هدایتگری]] است که [[گمراهی]] در آن راه نمییابد»<ref>نهج البلاغه، تحقیق محمد عبده، ج۲، ص۹۱.</ref>. | |||
نیز فرمود: «شما را به [[کتاب خدا]] سفارش میکنم که دستآویزی [[استوار]]، مشعلی فروزان و [[شفابخش]] سودمند است. سرچشمهای گوارا و [[نگهدارنده]] و [[نجاتبخش]] کسی است که به آن چنگ زند»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۲۰۳.</ref>. | |||
این [[روایات]] و دیگر روایاتی که به همین مضمون از [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است، اشاره صریح به قرآن موجود نزد مسلمانان دارد و همان را مایه [[نجات]] و [[هدایت]] میداند و آن را [[میزان]] حق و باطل قرار داده است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۸۸.</ref>. | |||
۳. روایات عرضه [[احادیث]] بر قرآن: در روایات بسیاری بر [[لزوم]] سنجش [[اخبار]] با [[قرآن کریم]] تأکید شده و قرآن کریم را میزان تشخیص روایات جعلی قرار داده است. مرحوم [[شیخ انصاری]] بر [[تواتر]] این [[اخبار]] تصریح کرده است<ref>مرتضی انصاری، فرائد الاصول، ج۱، ص۲۴۵، ۲۴۷.</ref>. | |||
برخی از این [[روایات]] به قرار زیر است: | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «پس از من روایات زیادی برای شما نقل میکنند؛ هرگاه روایتی از من نقل شد آن را بر [[قرآن]] عرضه کنید. اگر موافق [[کتاب خدا]] بود، آن را بپذیرید و اگر مخالف بود، از آن صرف نظر کنید»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۵، ص۴۲۲.</ref>. | |||
همچنین فرمود: «هر حقی حقیقتی دارد و هر صواب و حقی دارای نوری است. شما آنچه را که مورد [[تأیید]] و موافق قرآن بود، پذیرا باشید و آنچه مخالف قرآن بود، رها کنید»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۶۹.</ref>. | |||
از [[امام صادق]]{{ع}} رسیده است: «هر روایتی که موافق با کتاب خدا نباشد، [[باطل]] است»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۶۹. برای اطلاع از دیگر روایات در این باره ر.ک: وسائل الشیعة، ج۱۸، باب ۹ از ابواب صفات قاضی ص۷۹-۷۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۳۰۴.</ref>. | |||
حاصل [[استدلال]] به این روایات این است که قرآن [[میزان]] [[شناخت]] اخبار درست از نادرست است و هر چیزی که معیار شناخت [[درستی]] چیزی قرار گیرد، قطعاً باطلی در آن راه نیافته است؛ چون هیچ باطلی معیار سنجش چیزی قرار نمیگیرد. بنابراین در قرآن باطلی راه نیافته و دچار [[دگرگونی]] و [[تحریف]] نگشته است. | |||
د. '''سیره امامان معصوم'''{{عم}}: از رویه [[امیر مؤمنان]] و دیگر [[امامان معصوم]]{{عم}} به دست میآید که [[قرآن کریم]] از تحریف و دگرگونی مصون مانده است؛ زیرا اگر چنین چیزی اتفاق افتاده بود، امیرالمؤمنین علی{{ع}} در برابر این امر بزرگ [[سکوت]] نمیکرد و آن را با [[مسلمانان]] در میان میگذاشت و قرآن [[راستین]] را برای آنان آشکار میکرد. این امر دست کم در دوره [[خلافت]] آن جناب میسر و با [[برنامههای اصلاحی]] و [[بدعتزدایی]] وی کاملاً منطبق بود؛ به طوری که عطایای ناصواب و نابجای گذشته را بازپس میگرفت و به [[بیتالمال]] باز میگرداند. | |||
او خود در این باره فرمود: | |||
به [[خدا]] [[سوگند]] که اگر ببینم با [[پول]] بیتالمال [[زنان]] را [[تزویج]] و کنیزان را خریداری کردهاند، بازپس خواهم گرفت و به بیتالمال عودت خواهم داد؛ زیرا دایره [[عدالت]] وسیع است و کسی که [[زندگی]] در [[سایه]] [[عدل]] بر وی تنگ آید، زندگی در سایه [[ظلم]] برای او تنگتر خواهد بود<ref>نهج البلاغه، تحقیق محمد عبده، ج۱، ص۴۶.</ref>. | |||
اگر رویه [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در زدودن دیگر [[بدعتها]] و [[کژیها]] این بوده آیا میتوان گفت که در برابر [[تحریف]] [[کتاب خداوند]] که بنیان [[شریعت خاتم]] بر آن [[استوار]] است، [[سکوت]] کرده و آن را به [[حال]] خود واگذاشته است؟ | |||
دیگر [[امامان]] [[اهل البیت]]{{عم}} نیز به [[قرآن]] موجود نزد [[مسلمانان]] در همه ابواب [[معارف]] و [[احکام الهی]] استناد میکردند و پیروانشان را در این عمل [[تأیید]] میکردند و [[استدلال]] دیگران به قرآن را میپذیرفتند و این رویه آنان کاشف از [[سلامت قرآن]] است و اینکه قرآن موجود نزد مسلمانان همان [[قرآنی]] است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده است.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۳۴-۱۴۷.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |