عصمت وحی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
اگر رویه [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در زدودن دیگر [[بدعتها]] و [[کژیها]] این بوده آیا میتوان گفت که در برابر [[تحریف]] [[کتاب خداوند]] که بنیان [[شریعت خاتم]] بر آن [[استوار]] است، [[سکوت]] کرده و آن را به [[حال]] خود واگذاشته است؟ | اگر رویه [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در زدودن دیگر [[بدعتها]] و [[کژیها]] این بوده آیا میتوان گفت که در برابر [[تحریف]] [[کتاب خداوند]] که بنیان [[شریعت خاتم]] بر آن [[استوار]] است، [[سکوت]] کرده و آن را به [[حال]] خود واگذاشته است؟ | ||
دیگر [[امامان]] [[اهل البیت]]{{عم}} نیز به [[قرآن]] موجود نزد [[مسلمانان]] در همه ابواب [[معارف]] و [[احکام الهی]] استناد میکردند و پیروانشان را در این عمل [[تأیید]] میکردند و [[استدلال]] دیگران به قرآن را میپذیرفتند و این رویه آنان کاشف از [[سلامت قرآن]] است و اینکه قرآن موجود نزد مسلمانان همان [[قرآنی]] است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده است.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۳۴-۱۴۷.</ref>. | دیگر [[امامان]] [[اهل البیت]]{{عم}} نیز به [[قرآن]] موجود نزد [[مسلمانان]] در همه ابواب [[معارف]] و [[احکام الهی]] استناد میکردند و پیروانشان را در این عمل [[تأیید]] میکردند و [[استدلال]] دیگران به قرآن را میپذیرفتند و این رویه آنان کاشف از [[سلامت قرآن]] است و اینکه قرآن موجود نزد مسلمانان همان [[قرآنی]] است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده است.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۳۴-۱۴۷.</ref>. | ||
===عوامل انگاره تحریف=== | |||
با وجود اینکه [[باور]] مشهور همه گروههای [[مسلمان]]، [[سلامت قرآن از تحریف]] و [[دگرگونی]] است، این [[پرسش]] نمود مییابد که چگونه برخی در مقابل مشهور مسلمانان قائل به تحریف شدهاند؟ به همین دلیل بجاست که عوامل پیدایش را به [[طور]] خلاصه یادآور شویم. | |||
سه عامل عمده برای پیدایش انگاره تحریف وجود دارد: | |||
'''وجود [[روایات]]''': در [[جوامع روایی]] [[فریقین]] روایات زیادی در این باب آمده است. برخی بدون [[تأمل]] و تحقیق کافی و [[درایت]] در [[اسناد]] این روایات و به رغم [[اعراض]] مشهور از آنها، مجذوب کثرت آنها شده، [[شبهه]] تحریف را مطرح کردهاند. | |||
بخشی از این روایات، همان روایاتی است که جمعی از [[عالمان اهل سنت]] برای [[نسخ]] [[تلاوت]] در قرآن به آن استناد کردهاند<ref>محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان، ج۲، ص۲۳۶.</ref>. نسخ تلاوت در قرآن به این معناست که بخشی از [[آیات قرآن]] ضبط نشده و از قرائت ساقط شده است. برای [[اثبات]] [[نسخ]] [[تلاوت]] در [[قرآن]]، بسیاری از [[علمای اهل سنت]]<ref>محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۷؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۳۵، ۲۶۲؛ شعبان محمد اسماعیل، نظریة النسخ فی الشرائع السماویة، ص۱۱۹؛ مناع القطان، مباحث فی علوم القرآن، ص۱۲۴.</ref> به اخباری [[تمسک]] جستهاند که نشان میدهد در [[عصر پیامبر اکرم]]{{صل}} قرآن دیگری بوده است. | |||
از جمله این [[روایات]]، خبری است که از [[خلیفه دوم]]، درباره [[آیه]] [[رجم]]<ref>آیه رجم از عمر به صورتهای مختلف نقل شده است. ر.ک: الحافظ ابی عبدالله بن محمد بن ابراهیم بن المغیرة بن بردزبه البخاری، صحیح البخاری، ج۸، ص۲۰۸؛ مسلم بن الحجاج القشیری، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، ج۴، ص۱۶۷ و ج۵، ص۱۱۶؛ متفی هندی، کنز العمال، ج۵، ص۴۳، ۴۱۸ و ج۱۲، ص۵۲۹ – ۵۳۳.</ref> نقل شده است. در قرآن موجود آیهای که [[حکم]] رجم از آن استفاده شود، وجود ندارد و اگر این [[روایات صحیح]] باشد، لاجرم آیه رجم از قرآن ساقط شده است. [[اخبار]] دیگری نیز در [[منابع اهل سنت]] در نسخ تلاوت<ref>جلال الدین عبدالرحمن السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ص۵۲۹-۵۳۳.</ref> در قرآن و نیز درباره [[تحریف]] و [[دگرگونی]] کلمات<ref>ر.ک: فتح الله محمدی، سلامة القرآن من التحریف، ص۱۵۸ به بعد.</ref> قرآن در دست است که لازمه [[پذیرفتن]] آنها پذیرش تحریف و دگرگونی در [[قرآن کریم]] است. در [[منابع شیعه]] نیز روایتهایی با مضمونهای مختلف درباره [[تحریف قرآن]] به چشم میخورد<ref>بخشی از این روایات در فصل سوم این نوشتار خواهد آمد.</ref> که یکی از عوامل عمده [[شبهه]] تحریف، وجود چنین روایاتی است. | |||
'''کمرنگ انگاشتن طرح مسئله [[امامت در قرآن]]''': برخی بر این باورند که [[امامت]] میبایست با صراحت بیشتر در قرآن کریم منعکس میشد و حتی نام [[امیر مؤمنان]] و دیگر [[امامان]] [[اهل البیت]]{{عم}} به صراحت در قرآن ذکر میشد؛ زیرا امامت از [[ارکان اسلام]] است. اینان به [[خیال]] خود برای [[حفظ]] امامت و [[ولایت]]، به تحریف و دگرگونی در [[قرآن]] [[گرایش]] یافته و بدینسان [[ثقل اکبر]] را [[قربانی]] [[ثقل اصغر]] کردهاند. | |||
'''ابهام در [[تاریخ گردآوری قرآن]]''': محدودیت شمار باسوادان و نیز [[سادگی]] و محدودیت ابزارهای [[نگارش]] در [[زمان]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} این توهم را به وجود آورده که همه [[قرآن کریم]] با [[نظارت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نگاشته نشده است و در نتیجه مشخص نیست که در گردآوری [[خلفا]] همه [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] ضبط شده باشد<ref>گردآوری قرآن در بحث «فرایند تثبیت وحی» بررسی شده است.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۵۰.</ref>. | |||
===بررسی [[ادله]] قائلان به [[تحریف]]=== | |||
در فصل پیش گفتیم که مشهور [[مسلمانان]]، [[مفسران]] و [[قرآنپژوهان]] بر آناند که قرآن کریم دچار هیچ گونه [[دگرگونی]] و تحریف نشده و آیات و سورههای آن همانگونه که بر پیامبر اسلام{{صل}} نازل شده بود، نزد مسلمانان موجود است. | |||
در مقابل، گروه [[حشویه]] از [[اهل سنت]] و پارهای از [[محدثان شیعه]] که تعدادشان بسیار اندک است، چنین پنداشتهاند که قرآن دستخوش تحریف شده است. آنان در این باب به مستنداتی استناد کردهاند که عمدهترین آنها را مورد بررسی قرار میدهیم: | |||
'''مبهمانگاری تاریخ گردآوری قرآن''': یکی از ادله قائلان به تحریف این است که [[تاریخ]] گردآوری و تألیف قرآن به گونهای است که عادتاً مستلزم دگرگونی و تحریف است<ref>حسین بن محمد تقی نوری، فصل الخطاب، ص۷۳.</ref>. حاصل این دلیل در سه نکته ذیل خلاصه میگردد: | |||
#قرآن در [[عهد رسول خدا]]{{صل}} گردآوری نشده و در [[الواح]] و رقعهها در دست [[اصحاب]] پراکنده بود و ممکن است پارهای از آیات به دست هیچ یک از اصحاب نرسیده باشد<ref>حسین بن محمد تقی نوری، فصل الخطاب، ص۷۳.</ref>. | |||
#قرآن در زمان خلفا با شیوه خاصی و با نظارت غیر [[معصوم]] گردآوری شد. | |||
#گردآوریای که با اشراف و نظارت معصوم نباشد، عادتاً مستلزم دگرگونی و تحریف است؛ یعنی در خلال گردآوری خلفا پارهای از [[سورهها]] و [[آیات قرآن]] و کلمات آن به [[طور]] عمدی یا غیرعمدی ساقط شده است. | |||
نقد و بررسی: در بررسی فرآیند [[تثبیت وحی]] گفته شد که [[قرآن کریم]] به دو شیوه [[حفظ]] و [[نگارش]] تثبیت گردید و شواهد بسیاری ارائه شد که تعداد زیادی از [[اصحاب]] همه قرآن کریم را با [[نظارت]] و اشراف آن حضرت حفظ کردند و پارهای از [[نخبگان]] اصحاب، افزون بر آن، تمام [[قرآن]] را نگاشتند. با وجود این، اینکه پارهای از سادهدلان این امر بزرگ و روشن را مبهم دانستهاند، با مسلمات [[تاریخ اسلام]] و [[عصمت پیامبر]]{{صل}} سازگاری ندارد. | |||
'''[[شبهه تحریف قرآن]] هنگام گردآوری [[خلفا]]''': [[دگرگونی]] و [[تحریف]] در خلال گردآوری خلفا نیز ادعایی بدون دلیل است. | |||
[[دلایل]] ذیل به خوبی نشان میدهد که [[گردآوری قرآن]] توسط خلفا هیچ فزونی و کاستیای در قرآن رخ نداده است: | |||
#با توجه به [[آگاهی]] بسیاری از اصحاب از [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] و اهتمام آنان در حفظ و [[سلامت]] آن، هرگونه تحریفی در قرآن عادتاً غیر ممکن بود؛ زیرا تحریف و دگرگونی ممکن است به دو صورت عمدی یا غیر عمدی صورت گیرد که هر دو نحو آن منتفی است؛ چون اساس تحریف غیر عمدی بر [[ناآگاهی]] است و از ادلهای که تا کنون برای [[تثبیت وحی]] و انتشار آن در میان [[مسلمانان]] و آگاهی آنها آورده شد، مردود بودن این احتمال روشن میشود. تحریف و دگرگونی عمدی نیز با وجود [[حافظان]] و [[قاریان]] و نگارندگان [[وحی]] که از نخبگان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و دارای [[شأن]] و [[جایگاه اجتماعی]] بودند، عادتاً امکان نداشت و هیچ کس در چنان شرایطی توان دستبرد به قرآن را نداشت. در گزارشهای [[تاریخی]] پیشگفته [[مشاهده]] شد که حافظان و نگارندگان قرآن حتی برای افزودن یا کاستن یک حرف از حروف قرآن بر روی [[خلیفه]] [[مقتدر]] مسلمانان [[شمشیر]] میکشیدند و هیچگونه دگرگونی را در قرآن برنمیتافتند و اگر چنین امری اتفاق میافتاد، قطعاً مخالفان [[شیخین]] و کسانی همچون [[سعد بن عباده]] و [[پیروان]] وی که هیچگونه [[اعتراض]] و انتقادی فروگذار نمیکردند، حتماً این جریان را به رخ آنان میکشیدند و به آنان [[اعتراض]] میکردند؛ [[حال]] آنکه کوچکترین [[انتقاد]] و اعتراضی در [[تاریخ]] در این باره گزارش نشده است. [[خلیفه سوم]] نیز در [[قرآن]] دست نبرده است؛ زیرا اگر توسط او در قرآن [[دگرگونی]] اتفاق میافتاد، قطعاً این عمل برای منتقدان و [[قاتلان]] او بهترین عذر و و محکمترین دلیل بود؛ در حالی که قاتلان او برای کشتن وی عذرها و بهانههای دیگری آوردند و مسائلی همچون روی برتافتن [[عثمان]] از روش خلفای پیشین و [[حیف و میل]] کردن [[بیتالمال]] را عنوان کردند<ref>سید ابوالقاسم خوئی، البیان، ص۲۱۸.</ref>. در تاریخ نیز چنین عنوان نشده است که قاتلان [[خلیفه]] وی را به [[جرم]] [[تحریف قرآن]] به [[قتل]] رسانیده باشند. | |||
#اگر قرآن در [[زمان]] [[خلفا]] دستخوش [[تحریف]] میشد، قطعاً [[حضرت علی]]{{ع}} که [[آگاهی]] او از قرآن از همه بیشتر بود، در برابر آن [[سکوت]] نمیکرد و دست کم در زمان [[خلافت]] خود، قرآن [[واقعی]] را بر [[مردم]] عرضه میداشت و این [[بدعت]] بزرگ را همچون بدعتهای دیگر، برای [[مسلمانان]] برملا میکرد. بنابراین سکوت آن حضرت درباره قرآن و امضای همان [[قرآنی]] که در عصر [[حکومت]] عثمان معمول بود، دلیل محکم و قاطعی است بر [[سلامت قرآن از تحریف]] در زمان خلفا. | |||
#از برخی [[روایات]] بر میآید که کار عثمان در [[گردآوری قرآن]] با [[تأیید]] علی{{ع}} بوده است: [[ابن داوود]] به [[سند صحیح]] از [[سوید بن غفله]] نقل میکند که علی{{ع}} فرمود: «درباره عثمان جز به [[نیکی]] سخن مگویید که به [[خدا]] [[سوگند]]، هر چه با [[مصاحف]] انجام داد، در حضور جمعی از ما انجام داد»<ref>جلال الدین عبدالرحمن السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ص۱۵۸ و ۱۵۹.</ref>. | |||
در [[حدیث]] دیگری از آن حضرت [[روایت]] شده است که فرمود: «اگر من به جای عثمان بودم، درباره نسخههای قرآن و تهیه مصاحف رسمی، همان کاری را میکردم که عثمان کرد»<ref>جلال الدین عبدالرحمن السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ص۱۵۸ و ۱۵۹.</ref>. | |||
[[سید بن طاووس]]، [[نگارش قرآن]] در [[زمان عثمان]] را به اختصار یاد میکند و مینویسد: «[[عثمان]] [[قرآن]] را به [[رأی]] علی{{ع}} گردآوری کرد»<ref>سید بن طاووس، سعد السعود للنفوس ص۴۳۵.</ref>. | |||
'''تشابه اُمم''': قائلان به [[تحریف]]، بر مبنای [[روایت نبوی]]<ref>حسین بن محمد تقی نوری، فصل الخطاب، ص٣٠.</ref> در خصوص تشابه [[امت اسلامی]] با [[امت]] [[یهود]] و [[نصارا]] به این نتیجه رسیدهاند که هر امری که در میان [[امتهای پیشین]] اتفاق افتاده، در امت [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نیز اتفاق افتاده است؛ از جمله اینکه همانگونه که آنان کتابهای آسمانیشان را تحریف کردهاند، [[امت پیامبر]]{{صل}} نیز به [[کتاب آسمانی]] خود دست بردهاند<ref>حسین بن محمد تقی نوری، فصل الخطاب، ص٣٠.</ref>. | |||
قطعاً مقصود از این [[روایت]]، تشابه [[حقیقی]] و از همه جهت نیست که هر آنچه در دو امت اتفاق افتاده است، در [[اسلام]] نیز اتفاق افتد! پس از رفتن [[موسی]]{{ع}} به [[کوه طور]]، امتش به سرکردگی [[سامری]]، [[گوسالهپرست]] شدند و هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} بازگشت، [[محاسن]] برادرش [[هارون]] را گرفته و [[الواح]] را بر [[زمین]] انداخت. امت نصارا نیز [[حضرت عیسی]]{{ع}} را به [[صلیب]] کشید. آیا همه اینها در اسلام نیز اتفاق افتاد؟ | |||
در تشابه با امتهای پیشین، [[تحریف معنوی]] و رعایت نکردن حدود قرآن کافی است. | |||
'''تفاوت قرآن موجود با [[مصحف]] [[ابی بن کعب]]''': ادعا کردهاند که قرآن موجود با قرآن ابی بن کعب متفاوت است و قرآن موجود شامل تمام مصحف ابی نبوده است و آنچه مصحف ابی مشتمل بر آن بوده، اعتبارش بیشتر است. | |||
هر دو مقدمه این گمانه، مخدوش است؛ زیرا زیادی مصحف ابی بن کعب از نوع شرح و [[تفسیر]] بوده که در آن دوره میان نگارندگان قرآن مرسوم بود. افزون بر آن، زیادی آن از طریق [[خبر واحد]] گزارش شده و قرآن بودن زیادتهای آن ثابت نیست و بر خلاف [[ادله]] [[قطعی]] [[سلامت قرآن از تحریف]] است. با وجود این، چگونه میتوان ادعا کرد که مصحف ابی بن کعب که با خبر واحد گزارش شده است، از قرآن موجود که با [[تواتر]] [[اثبات]] گردیده و [[امامان]] [[اهل البیت]]{{عم}} آن را [[تأیید]] و بر قرائت و عمل به آن امر فرمودهاند معتبرتر است؟ | |||
'''[[قرآن]] [[امام علی]]{{ع}}''': یکی از دستآویزهای قائلان به [[تحریف]] این است که طبق [[روایات]] [[قطعی]]، [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} قرآن مخصوصی را پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} گرد آورد که از حیث تألیف [[سورهها]] و اشتمال آن بر زیادی، نسبت به قرآن موجود متفاوت بوده است. زیادتی که در قرآن او بوده، از سنخ [[تفسیر]] و [[تأویل]] نبوده، بلکه همه آن قرآن بوده است<ref>حسین بن محمد تقی نوری، فصل الخطاب، ص۹۷.</ref>. | |||
این مطلب که [[حضرت امیر]]{{ع}} قرآن را به شیوه خاصی گردآوری کرده، سخنی صحیح و ادلهای روشن و قطعی برای آن وجود دارد، لکن زیادتهای [[مصحف امام علی]]{{ع}} قطعاً از سنخ شرح و تفسیر و [[شأن نزول آیات]] بوده است. اگر برخی از [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] نزد آن حضرت میبود، یقیناً در [[زمان]] خلافتش بر [[مسلمانان]] عرضه میداشت و اگر دگرگونیای پیش از [[خلافت]] آن حضرت اتفاق افتاده بود، آنها را [[اصلاح]] و قرآن [[واقعی]] را به [[مردم]] میآموخت. | |||
'''روایات''': عمدهترین دلیل قائلان به تحریف، روایاتی است که [[محدث نوری]] نیز آنها را از منابع مختلف گرد آورده و چنین پنداشته است که دستهای از این روایات به [[طور]] کلی بر تحریف دلالت دارد که آن را در ضمن دلیل یازدهم بیان کرده است. برخی دیگر بیانگر اسقاط و تحریف در خصوص پارهای از آیات و کلمات و سورههای قرآن است که آنها را در ضمن دلیل دوازدهم گرد آورده<ref>حسین بن محمد تقی نوری، فصل الخطاب، ص۲۲۲، ۲۳۸.</ref>. | |||
بسیاری از [[محققان]] و [[قرآنپژوهان]] در رد [[استدلال]] به [[اخبار]] تحریف، همه این روایات را به گونه مبسوطی مورد بررسی و پالایش قرار داده و بسیاری از آنها را [[ضعیف]] السند، مجعول و از [[اسرائیلیات]] دانستهاند که برخی از این پاسخها را یادآور میشویم: | |||
[[مرحوم بلاغی]] میگوید: محدث نوری شمار [[احادیث]] تحریف را با انضمام و افزودن مراسیلی برگرفته شده از مسانید افزوده و آنها را با حجم زیادی گرد آورده است. برخی از این [[مراسیل]] از [[فرات]] و [[عیاشی]] است و برخی دیگر از کسانی نقل شده که در [[تراجم]] [[رجال]] در معرض اتهاماند و از آنان به عنوان افراد [[دروغگو]]، [[پلید]]، [[فرومایه]] و [[فاسد]] العقیده یاد شده است و [[روایت]] کردن از آنان مجاز نیست<ref>محمد جواد بلاغی، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۵ -۶۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز بسیاری از [[اخبار]] [[تحریف]] را [[ضعیف]] و فاقد سند میداند<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۱۰.</ref>. | |||
مرحوم [[آیة الله خویی]] میگوید: اکثر این [[روایات]] از نظر سند، ضعیف و غیر قابل [[اعتماد]] است؛ زیرا بیش از دو سوم آنها از کتاب [[احمد بن محمد سیاری]] یا با واسطه [[علی بن احمد کوفی]] نقل شده است که هر دو ضعیف و غیر قابل اعتمادند؛ چون در [[کتب رجال]]، [[احمد بن محمد سیاری]] شخص [[منحرف]] و قائل به [[تناسخ]] معرفی شده و از علی بن احمد کوفی نیز به عنوان شخص دروغگو و [[متزلزل]] الاعتقاد نام بردهاند<ref>سید ابوالقاسم خوئی، البیان، ص۲۲۶.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۵۲.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |