بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
در [[شأن نزول آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر میروید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام میکند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمتهای بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> داستان مردی از [[سپاه مسلمانان]] آمده که به [[طمع]] دستیابی به [[غنیمت جنگی]]، فردی را پس از گفتن {{متن حدیث| لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ}} کُشت و [[پیامبر]] [[فرمان]] داد تا [[غنایم]] گرفته شده، بازپس داده شود و [[دیه]] آن فرد نیز به خانوادهاش داده شود.<ref> احکام القرآن، ج ۲، ص۳۴۷ - ۳۵۱.</ref> در روایتی [[متواتر]] از پیامبر نیز آمده که [[خداوند]] [[اجازه]] [[جهاد]] را تا زمانی به من داده که [[تهلیل]] بر زبان [[مردم]] جاری شود.<ref> صحیح البخاری، ج ۴، ص۷؛ بحارالانوار، ج ۳۷، ص۱۱۳.</ref> در ترکیب نحوی این جمله نیز [[اختلاف]] نظرهایی بین نحویان وجود دارد<ref> ر. ک: مغنی اللبیب، ص۷۴۵.</ref> که احیاناً در [[تفسیر]] آن نیز اثرگذار است. در تهلیل ابتدا وجود هر خدایی [[نفی]] شده و سپس [[اللّه]] به عنوان تنها [[خدا]] معرفی میشود. | در [[شأن نزول آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر میروید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام میکند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمتهای بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> داستان مردی از [[سپاه مسلمانان]] آمده که به [[طمع]] دستیابی به [[غنیمت جنگی]]، فردی را پس از گفتن {{متن حدیث| لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ}} کُشت و [[پیامبر]] [[فرمان]] داد تا [[غنایم]] گرفته شده، بازپس داده شود و [[دیه]] آن فرد نیز به خانوادهاش داده شود.<ref> احکام القرآن، ج ۲، ص۳۴۷ - ۳۵۱.</ref> در روایتی [[متواتر]] از پیامبر نیز آمده که [[خداوند]] [[اجازه]] [[جهاد]] را تا زمانی به من داده که [[تهلیل]] بر زبان [[مردم]] جاری شود.<ref> صحیح البخاری، ج ۴، ص۷؛ بحارالانوار، ج ۳۷، ص۱۱۳.</ref> در ترکیب نحوی این جمله نیز [[اختلاف]] نظرهایی بین نحویان وجود دارد<ref> ر. ک: مغنی اللبیب، ص۷۴۵.</ref> که احیاناً در [[تفسیر]] آن نیز اثرگذار است. در تهلیل ابتدا وجود هر خدایی [[نفی]] شده و سپس [[اللّه]] به عنوان تنها [[خدا]] معرفی میشود. | ||
[[مفسران]] در توضیح ساختار نفی و استثنا در تهلیل گفتهاند که لازمه این شیوه بیان، فرض وجود مثل و مانندی برای خدا نیست تا خدا از بین آنها استثنا شده و مثلیت نفی شده باشد؛ زیرا هیچ همتا و نظیری برای او متصور نیست<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۶.</ref> یا فرض آن ممکن است، اما تصور چنین فرضی برخلاف [[ادب]] [[بندگی]] است<ref> الفرقان، ج ۳، ص۱۹۸.</ref>. «لا» در تهلیل از نوع نفی جنس است که جنس [[الوهیت]] را جز از خدا به کلی نفی میکند.<ref> روض الجنان، ج ۲، ص۲۶۶.</ref> این نوع نفی از تأکیدی بیشتر نسبت به شیوههای دیگر نفی برخوردار است. [[اله]] مفهوم عام خدایی و [[الله]] نام [[عَلَم]] خداوند یگانه است و بدین ترتیب مفهوم عام خدایی جز از الله نفی شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۱۳.</ref> از آنجا که لای نفی جنس به اسم و خبر نیاز دارد، برخی نحویان واژه «لنا» را در این جمله تقدیر گرفتهاند (لا إله لنا إلاّ الله) تا خبر برای «لا» باشد که مورد [[مخالفت]] برخی [[متکلمان]] قرار گرفته و لازم آن نفی خدای دوم برای ما [[مسلمانان]] و نه برای همگان دانسته شده است؛ اما اگر واژه «موجود» را در تقدیر بگیریم، در آن صورت مصداق خدای دوم و نه مفهوم خدای دوم را نفی کرده ایم و روشن است که نفی مفهوم از تأکید بیشتری برخوردار است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۴۹.</ref> برخی نیز برای حل مشکل فرض خبر مقدر در این جمله گفتهاند که «لا» در تهلیل از نوع تامه بوده و از خبر [[بینیاز]] است، بنابراین «لا» خود به معنای نبودن است و این گونه نیست که ابتدا وجود خداوندی جز اللّه فرض و سپس [[نفی]] شود.<ref> مواهب الرحمن، ج ۲، ص۲۶۲.</ref> گروهی نیز [[تهلیل]] را جمله معدولة الطرفین شمردهاند که در اصل «[[اللّه]] [[اله]]» بوده و برای دلالت بر [[حصر]] به صورت معکوس بیان شده است.<ref> روح المعانی، ج ۲۶، ص۸۵.</ref> جمله [[قرآنی]] تهلیل بازتاب گستردهای در منابع گوناگون [[اندیشه]] [[اسلامی]] داشته است؛ بسیاری از [[عالمان]] [[مسلمان]] رساله ای مستقل با عنوان «تهلیلیّه» در شرح و [[تفسیر]] این عبارت نگاشتهاند.<ref>ر. ک: الذریعه، ج ۴، ص۵۱۵ - ۵۱۶.</ref> در [[فقه]] در بحث از [[شهادتین]] در [[اذان]] و نیز [[احکام]] تسبیحات اربعه در [[نماز]] و نیز ذکر تشهد درباره تهلیل بحث شده است.<ref>ر. ک: جواهرالکلام، ج ۹، ص۸۱؛ ج ۱۰، ص۳۹، ۲۶۶.</ref> در [[ادعیه]] و [[اذکار]] [[مأثور]] فراوان به کار رفته و احیانا تکرار چندباره آن خواسته شده است.<ref>اقبال الاعمال، ج ۲، ص۴۷، ۱۷۱.</ref> در منابع [[اخلاق عملی]] از تهلیل به عنوان بهترین ذکر یاد شده است.<ref>نک: جامع السعادات، ج ۳، ص۲۹۲.</ref> در توضیح مفهوم یگانه بودن [[خدا]] در تهلیل، [[مجادلات]] [[کلامی]] و [[فلسفی]] فراوانی پدید آمده است و با تحلیل مفهوم [[وحدت]]،<ref>ر. ک: الفرقان، ج ۳، ص۱۹۹.</ref> مجموعه ای از ویژگیها چون ترکیب و مماثلت در صفات و زیادت صفات بر ذات از خدا نفی شده است.<ref>ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۴۸.</ref> در منابع [[عرفانی]] در شرح تهلیل به بحث از مهمترین آموزه و سنگ بنای [[عرفان اسلامی]]، یعنی «[[وحدت وجود]]» پرداختهاند<ref> الفتوحات المکیه، ج ۴، ص۴۱۵؛ رحمة من الرحمن، ج ۴، ص۱۴۲.</ref>.<ref>[[امیر مسعود صفری|صفری، امیر مسعود]]، [[تهلیل - صفری (مقاله)|مقاله «تهلیل»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص .</ref> | [[مفسران]] در توضیح ساختار نفی و استثنا در تهلیل گفتهاند که لازمه این شیوه بیان، فرض وجود مثل و مانندی برای خدا نیست تا خدا از بین آنها استثنا شده و مثلیت نفی شده باشد؛ زیرا هیچ همتا و نظیری برای او متصور نیست<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۶.</ref> یا فرض آن ممکن است، اما تصور چنین فرضی برخلاف [[ادب]] [[بندگی]] است<ref> الفرقان، ج ۳، ص۱۹۸.</ref>. «لا» در تهلیل از نوع نفی جنس است که جنس [[الوهیت]] را جز از خدا به کلی نفی میکند.<ref> روض الجنان، ج ۲، ص۲۶۶.</ref> این نوع نفی از تأکیدی بیشتر نسبت به شیوههای دیگر نفی برخوردار است. [[اله]] مفهوم عام خدایی و [[الله]] نام [[عَلَم]] خداوند یگانه است و بدین ترتیب مفهوم عام خدایی جز از الله نفی شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۱۳.</ref> از آنجا که لای نفی جنس به اسم و خبر نیاز دارد، برخی نحویان واژه «لنا» را در این جمله تقدیر گرفتهاند (لا إله لنا إلاّ الله) تا خبر برای «لا» باشد که مورد [[مخالفت]] برخی [[متکلمان]] قرار گرفته و لازم آن نفی خدای دوم برای ما [[مسلمانان]] و نه برای همگان دانسته شده است؛ اما اگر واژه «موجود» را در تقدیر بگیریم، در آن صورت مصداق خدای دوم و نه مفهوم خدای دوم را نفی کرده ایم و روشن است که نفی مفهوم از تأکید بیشتری برخوردار است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۴۹.</ref> برخی نیز برای حل مشکل فرض خبر مقدر در این جمله گفتهاند که «لا» در تهلیل از نوع تامه بوده و از خبر [[بینیاز]] است، بنابراین «لا» خود به معنای نبودن است و این گونه نیست که ابتدا وجود خداوندی جز اللّه فرض و سپس [[نفی]] شود.<ref> مواهب الرحمن، ج ۲، ص۲۶۲.</ref> گروهی نیز [[تهلیل]] را جمله معدولة الطرفین شمردهاند که در اصل «[[اللّه]] [[اله]]» بوده و برای دلالت بر [[حصر]] به صورت معکوس بیان شده است.<ref> روح المعانی، ج ۲۶، ص۸۵.</ref> جمله [[قرآنی]] تهلیل بازتاب گستردهای در منابع گوناگون [[اندیشه]] [[اسلامی]] داشته است؛ بسیاری از [[عالمان]] [[مسلمان]] رساله ای مستقل با عنوان «تهلیلیّه» در شرح و [[تفسیر]] این عبارت نگاشتهاند.<ref>ر. ک: الذریعه، ج ۴، ص۵۱۵ - ۵۱۶.</ref> در [[فقه]] در بحث از [[شهادتین]] در [[اذان]] و نیز [[احکام]] تسبیحات اربعه در [[نماز]] و نیز ذکر تشهد درباره تهلیل بحث شده است.<ref>ر. ک: جواهرالکلام، ج ۹، ص۸۱؛ ج ۱۰، ص۳۹، ۲۶۶.</ref> در [[ادعیه]] و [[اذکار]] [[مأثور]] فراوان به کار رفته و احیانا تکرار چندباره آن خواسته شده است.<ref>اقبال الاعمال، ج ۲، ص۴۷، ۱۷۱.</ref> در منابع [[اخلاق عملی]] از تهلیل به عنوان بهترین ذکر یاد شده است.<ref>نک: جامع السعادات، ج ۳، ص۲۹۲.</ref> در توضیح مفهوم یگانه بودن [[خدا]] در تهلیل، [[مجادلات]] [[کلامی]] و [[فلسفی]] فراوانی پدید آمده است و با تحلیل مفهوم [[وحدت]]،<ref>ر. ک: الفرقان، ج ۳، ص۱۹۹.</ref> مجموعه ای از ویژگیها چون ترکیب و مماثلت در صفات و زیادت صفات بر ذات از خدا نفی شده است.<ref>ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۴۸.</ref> در منابع [[عرفانی]] در شرح تهلیل به بحث از مهمترین آموزه و سنگ بنای [[عرفان اسلامی]]، یعنی «[[وحدت وجود]]» پرداختهاند<ref> الفتوحات المکیه، ج ۴، ص۴۱۵؛ رحمة من الرحمن، ج ۴، ص۱۴۲.</ref>.<ref>[[امیر مسعود صفری|صفری، امیر مسعود]]، [[تهلیل - صفری (مقاله)|مقاله «تهلیل»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص 233-237.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |