قریشی بودن امام: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۸: خط ۸:
مقصود از «قریشی بودن امام» این است که نسب او به نضر بن کنانه بازگردد. اکثر [[معتزله]]، [[اشعریه]] و [[ماتریدیه]] [[قریشی بودن]] را از [[شرایط امام]] دانسته‌اند. آنان در این باره به [[حدیث]]: {{متن حدیث|الأئمّة من قریش}} [[استدلال]] کرده‌اند<ref>الإرشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.</ref>.
مقصود از «قریشی بودن امام» این است که نسب او به نضر بن کنانه بازگردد. اکثر [[معتزله]]، [[اشعریه]] و [[ماتریدیه]] [[قریشی بودن]] را از [[شرایط امام]] دانسته‌اند. آنان در این باره به [[حدیث]]: {{متن حدیث|الأئمّة من قریش}} [[استدلال]] کرده‌اند<ref>الإرشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.</ref>.


از نظر [[شیعه]] [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و [[قبایل قریش]] نمی‌شود، بلکه ویژه [[بنی‌هاشم]] است. [[دلیل]] آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الأئمّة من قریش}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]] و مانند آن است که [[امامت]] را مخصوص [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]] {{س}} می‌داند. به این جهت است که شیعه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت [[هاشمی بودن]] را ذکر کرده‌اند<ref>الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.</ref>؛ [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} در این باره فرموده است: "[[امامان]] از [[قریش]] هستند و ریشه در [[بنی‌هاشم]] دارند و غیر [[بنی‌هاشم]] صلاحیت امامت را ندارند"<ref>نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.</ref>.
از نظر [[شیعه]] [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و [[قبایل قریش]] نمی‌شود، بلکه ویژه [[بنی‌هاشم]] است. [[دلیل]] آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الأئمّة من قریش}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]] و مانند آن است که [[امامت]] را مخصوص [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]] {{س}} می‌داند. به این جهت است که شیعه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت هاشمی بودن را ذکر کرده‌اند<ref>الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.</ref>؛ [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} در این باره فرموده است: "[[امامان]] از [[قریش]] هستند و ریشه در [[بنی‌هاشم]] دارند و غیر [[بنی‌هاشم]] صلاحیت امامت را ندارند"<ref>نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.</ref>.


[[خوارج]] و برخی از [[معتزله]] [[لزوم]] [[قریشی]] یا [[هاشمی بودن امام]] {{ع}}را رد کرده‌اند. آنان بر نظریه خود دو [[دلیل]] آورده‌اند: یکی [[حدیثی]] از [[پیامبر]] {{صل}} که فرموده است:{{عربی|«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع‏»}}<ref>از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند برده‌ای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.</ref> و دیگری اینکه از نظر [[عقل]] آنچه در [[امامت]] لازم است [[علم]] و [[بصیرت]] و دیگر [[کمالات]] [[عقلی]] و [[روحی]] است، ولی [[نسب]] و نژاد در آن نقشی ندارد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در نقد [[دلیل]] اول گفته شده است: [[حدیث]] مزبور مربوط به [[امامت]] اصلی نیست، بلکه مربوط به [[حکام]] و فرماندهانی است که توسط [[امام]] {{ع}} اصلی [[برگزیده]] می‌شوند. در نقد [[دلیل]] دوم نیز گفته شده است: نَسَب در [[امامت]] بی‌تأثیر نیست، زیرا [[مردم]] از کسانی که از نَسب عالی و [[شریف]] برخوردارند، [[اطاعت]] و [[انقیاد]] بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کامل‌تر رعایت خواهد شد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۱۱.</ref>
[[خوارج]] و برخی از [[معتزله]] [[لزوم]] [[قریشی]] یا [[هاشمی بودن امام]] {{ع}}را رد کرده‌اند. آنان بر نظریه خود دو [[دلیل]] آورده‌اند: یکی [[حدیثی]] از [[پیامبر]] {{صل}} که فرموده است:{{عربی|«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع‏»}}<ref>از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند برده‌ای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.</ref> و دیگری اینکه از نظر [[عقل]] آنچه در [[امامت]] لازم است [[علم]] و [[بصیرت]] و دیگر [[کمالات]] [[عقلی]] و [[روحی]] است، ولی نسب و نژاد در آن نقشی ندارد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در نقد [[دلیل]] اول گفته شده است: [[حدیث]] مزبور مربوط به [[امامت]] اصلی نیست، بلکه مربوط به [[حکام]] و فرماندهانی است که توسط [[امام]] {{ع}} اصلی [[برگزیده]] می‌شوند. در نقد [[دلیل]] دوم نیز گفته شده است: نَسَب در [[امامت]] بی‌تأثیر نیست، زیرا [[مردم]] از کسانی که از نَسب عالی و [[شریف]] برخوردارند، [[اطاعت]] و [[انقیاد]] بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کامل‌تر رعایت خواهد شد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۱۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۰٬۷۴۸

ویرایش