دروغ در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
* [[دروغ]]، مقابل راست<ref>لسان العرب، ج۱، ص۷۰۹؛ التحقیق، ج۱۰، ص۳۴، «کذب»؛ لغت نامه، ج۷، ص۹۳۹۰، «دروغ».</ref> و در لغت و اصطلاح سخنی است که برخلاف واقع و [[راستی]] باشد<ref>فرهنگ سخن، ج۴، ص۳۰۹۵، «دروغ»؛ مصطلحات الفقه، ص۴۳۷؛ معجم لغة الفقهاء، ص۳۷۹.</ref>؛ به عمد یا به [[خطا]] انجام گیرد<ref>المصباح، ص۵۲۸؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۵۷، «کذب»؛ القاموس الفقهی، ص۳۱۶.</ref>.
* [[دروغ]]، مقابل راست<ref>لسان العرب، ج۱، ص۷۰۹؛ التحقیق، ج۱۰، ص۳۴، «کذب»؛ لغت نامه، ج۷، ص۹۳۹۰، «دروغ».</ref> و در لغت و اصطلاح سخنی است که برخلاف واقع و [[راستی]] باشد<ref>فرهنگ سخن، ج۴، ص۳۰۹۵، «دروغ»؛ مصطلحات الفقه، ص۴۳۷؛ معجم لغة الفقهاء، ص۳۷۹.</ref>؛ به عمد یا به [[خطا]] انجام گیرد<ref>المصباح، ص۵۲۸؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۵۷، «کذب»؛ القاموس الفقهی، ص۳۱۶.</ref>.
* عده‌ای [[دروغ]] را خبر غیر واقعی دانسته‌اند که خبر دهنده [[علم]] به خلاف واقع بودن آن داشته باشد<ref>دروغ مصلحت‌آمیز، ص۵۴-۵۵؛ معجم الفاظ الفقه، ص۳۴۶.</ref>؛ یا آن را به قصد [[فریب]] دیگران بگوید<ref>فرهنگ سخن، ج۴، ص۳۰۹۵.</ref>. برخی [[دروغ]] را از ریشه "دو رُخ" دانسته و گفته‌اند: [[دروغگو]] کسی است که دو رُخ داشته و زبانش سخنی و دلش چیز دیگری را می‌گوید؛ یا نزد فردی رویی و در پیش دیگری رویی دیگر دارد<ref>دروغ، ص۳۵.</ref>.
* عده‌ای [[دروغ]] را خبر غیر واقعی دانسته‌اند که خبر دهنده [[علم]] به خلاف واقع بودن آن داشته باشد<ref>دروغ مصلحت‌آمیز، ص۵۴-۵۵؛ معجم الفاظ الفقه، ص۳۴۶.</ref>؛ یا آن را به قصد [[فریب]] دیگران بگوید<ref>فرهنگ سخن، ج۴، ص۳۰۹۵.</ref>. برخی [[دروغ]] را از ریشه "دو رُخ" دانسته و گفته‌اند: [[دروغگو]] کسی است که دو رُخ داشته و زبانش سخنی و دلش چیز دیگری را می‌گوید؛ یا نزد فردی رویی و در پیش دیگری رویی دیگر دارد<ref>دروغ، ص۳۵.</ref>.
* عده‌ای [[دروغ]] را فراتر از قالب لفظ و سخن دانسته و گفته‌اند: [[دروغ]] هر چیزی است که بر خلاف واقع و [[حق]] باشد؛ در گفتار یا [[کردار]] باشد؛ یا در [[فکر]]، [[نیت]] یا حالتی از حالات [[انسانی]]<ref>التحقیق، ج۱۰، ص۳۴-۳۵؛ نک. مصطلحات الفقه، ص۴۳۷.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* عده‌ای [[دروغ]] را فراتر از قالب لفظ و سخن دانسته و گفته‌اند: [[دروغ]] هر چیزی است که بر خلاف واقع و [[حق]] باشد؛ در گفتار یا [[کردار]] باشد؛ یا در [[فکر]]، [[نیت]] یا حالتی از حالات [[انسانی]]<ref>التحقیق، ج۱۰، ص۳۴-۳۵؛ نک. مصطلحات الفقه، ص۴۳۷.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۱۵.</ref>.


== [[دروغ]] در [[قرآن]] ==
== [[دروغ]] در [[قرآن]] ==
خط ۲۸: خط ۲۸:
##{{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا}}<ref>و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند» سوره مجادله، آیه ۲.</ref>.
##{{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا}}<ref>و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند» سوره مجادله، آیه ۲.</ref>.
# '''"اختلاق":''' ایجاد کردن و بافتن [[دروغ]] است<ref>العین، ج۴، ص۱۴۹-۱۵۰؛ لسان العرب، ج۱۰، ص۸۸، «خلق».</ref>. این واژه در برخی [[آیات]] به معنای [[دروغ]] به کار رفته است؛ مانند {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ}}<ref>«این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۷؛ {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ}} «این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.</ref>؛
# '''"اختلاق":''' ایجاد کردن و بافتن [[دروغ]] است<ref>العین، ج۴، ص۱۴۹-۱۵۰؛ لسان العرب، ج۱۰، ص۸۸، «خلق».</ref>. این واژه در برخی [[آیات]] به معنای [[دروغ]] به کار رفته است؛ مانند {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ}}<ref>«این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۷؛ {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ}} «این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.</ref>؛
* همچنین مفاهیمی دیگر مانند [[اتهام]]، [[نفاق]]، [[مکر]] و [[خدعه]]، [[ریا]] و [[تزویر]]، تدلیس و [[خیانت]] پیوند بسیار نزدیکی با موضوع [[دروغ]] داشته و در [[حقیقت]] نوعی [[دروغ]] به شمار می‌روند؛ ولی برخی از این موضوعات مدخل مستقل دارند و جداگانه بررسی می‌گردند، از این رو در این مدخل از آنها سخنی نیست و تنها از [[دروغ]] به شکل خاص به مباحثی همچون ملاک [[دروغ]]، [[دروغگویان]] و انواع دروغ‌هایشان، ریشه‌های [[دروغ]]، [[انگیزه]] و [[اهداف]] [[دروغ‌گویی]]، آثار و پیامدهای [[دنیایی]] و [[آخرتی]] [[دروغ]] و برخی از [[احکام فقهی]] مرتبط با این موضوع پرداخته می‌شود<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* همچنین مفاهیمی دیگر مانند [[اتهام]]، [[نفاق]]، [[مکر]] و [[خدعه]]، [[ریا]] و [[تزویر]]، تدلیس و [[خیانت]] پیوند بسیار نزدیکی با موضوع [[دروغ]] داشته و در [[حقیقت]] نوعی [[دروغ]] به شمار می‌روند؛ ولی برخی از این موضوعات مدخل مستقل دارند و جداگانه بررسی می‌گردند، از این رو در این مدخل از آنها سخنی نیست و تنها از [[دروغ]] به شکل خاص به مباحثی همچون ملاک [[دروغ]]، [[دروغگویان]] و انواع دروغ‌هایشان، ریشه‌های [[دروغ]]، [[انگیزه]] و [[اهداف]] [[دروغ‌گویی]]، آثار و پیامدهای [[دنیایی]] و [[آخرتی]] [[دروغ]] و برخی از [[احکام فقهی]] مرتبط با این موضوع پرداخته می‌شود<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۱۵.</ref>.


== ملاک و گستره [[دروغ]] ==
== ملاک و گستره [[دروغ]] ==
خط ۴۷: خط ۴۷:
:* و [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ}}<ref>«و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref> که [[دروغ]] را به عین خارجی ([[خون]]) نسبت می‌دهد<ref>مفردات، ص۷۰۴، «کذب».</ref>
:* و [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ}}<ref>«و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref> که [[دروغ]] را به عین خارجی ([[خون]]) نسبت می‌دهد<ref>مفردات، ص۷۰۴، «کذب».</ref>
:* و [[آیه]] {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref> که [[دروغ]] را خطای قوای مدرک مانند [[قلب]] می‌خواند<ref>التحقیق، ج۱۰، ص۳۴؛ ارشاد الاذهان، ص۵۳۱.</ref>.
:* و [[آیه]] {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref> که [[دروغ]] را خطای قوای مدرک مانند [[قلب]] می‌خواند<ref>التحقیق، ج۱۰، ص۳۴؛ ارشاد الاذهان، ص۵۳۱.</ref>.
* با توجه به ملاک‌های یاد شده برای [[دروغ]]، برخی [[مبالغه]] در [[کلام]]، استعاره، کنایه و مَثَل را [[دروغ]] نمی‌شمرند<ref>شرح اصول کافی، ج۵، ص۲۶۸؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۸؛ دروغ، ص۲۴۰-۲۵۰.</ref>، زیرا در این موارد مدلول مطابقی سخن مراد گوینده نیست، تا گفتار خلاف واقع باشد، بلکه مدلول التزامی مقصود آنهاست؛ اما درباره توریه آرای متفاوتی هست: برخی آن را [[دروغ]]<ref>حاشیة المکاسب، ج۱، ص۱۲۲.</ref> یا [[دروغ]] جایز<ref>الروضة البهیه، ج۴، ص۲۳۵؛ ریاض المسائل، ج۹، ص۱۶۲.</ref> دانسته؛ ولی بسیاری [[دروغ]] بودن آن را نفی کرده‌اند <ref>الحدائق، ج۲۵، ص۳۸۷-۳۸۸؛ کتاب البیع، ص۳۸۵؛ کتاب القضاء، ص۲۲۵. </ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* با توجه به ملاک‌های یاد شده برای [[دروغ]]، برخی [[مبالغه]] در [[کلام]]، استعاره، کنایه و مَثَل را [[دروغ]] نمی‌شمرند<ref>شرح اصول کافی، ج۵، ص۲۶۸؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۸؛ دروغ، ص۲۴۰-۲۵۰.</ref>، زیرا در این موارد مدلول مطابقی سخن مراد گوینده نیست، تا گفتار خلاف واقع باشد، بلکه مدلول التزامی مقصود آنهاست؛ اما درباره توریه آرای متفاوتی هست: برخی آن را [[دروغ]]<ref>حاشیة المکاسب، ج۱، ص۱۲۲.</ref> یا [[دروغ]] جایز<ref>الروضة البهیه، ج۴، ص۲۳۵؛ ریاض المسائل، ج۹، ص۱۶۲.</ref> دانسته؛ ولی بسیاری [[دروغ]] بودن آن را نفی کرده‌اند <ref>الحدائق، ج۲۵، ص۳۸۷-۳۸۸؛ کتاب البیع، ص۳۸۵؛ کتاب القضاء، ص۲۲۵. </ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۱۶.</ref>.


== ذاتی بودن [[قبح]] [[دروغ]] ==
== ذاتی بودن [[قبح]] [[دروغ]] ==
خط ۵۹: خط ۵۹:
* [[اشاعره]] معتقدند تنها آنچه را [[خدا]] [[زشت]] می‌شمارد [[قبیح]] است<ref>محاضرات فی اصول الفقه، ج۲، ص۱۰۱؛ المباحث الاصولیه، ج۳، ص۱۷۰.</ref>. بر این پایه نیز تنها دروغی [[قبیح]] است که در [[شرع]] نکوهیده باشد؛ اما در مواردی همچون [[ضرورت]]، [[دروغ]] [[قبیح]] نیست.
* [[اشاعره]] معتقدند تنها آنچه را [[خدا]] [[زشت]] می‌شمارد [[قبیح]] است<ref>محاضرات فی اصول الفقه، ج۲، ص۱۰۱؛ المباحث الاصولیه، ج۳، ص۱۷۰.</ref>. بر این پایه نیز تنها دروغی [[قبیح]] است که در [[شرع]] نکوهیده باشد؛ اما در مواردی همچون [[ضرورت]]، [[دروغ]] [[قبیح]] نیست.
* در مقابل، بسیاری [[قبح]] [[دروغ]] را ذاتی دانسته و معتقدند [[دروغ]] بدان جهت که [[دروغ]] است، [[قبیح]] است<ref>نک: بنیاد ما بعدالطبیعه، ص۲۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۱۷.</ref>. اطلاق [[آیات]] و [[روایات اسلامی]] نیز مؤید همین نظریه‌اند؛ مانند: آیاتی که به شکل مطلق [[دروغگویان]] را گرفتار [[لعن الهی]] می‌خوانند: {{متن قرآن|لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«لعنت خداوند بر دروغگویان» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و [[انسان‌ها]] را از سخن [[دروغ]] [[نهی]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref>؛ نیز مانند برخی [[روایات]] که [[فطرت انسان]] را با [[راستی]] عجین شمرده و [[دروغگویی]] را [[بیگانه]] از [[فطرت انسانی]] می‌دانند<ref>مصباح الشریعه، ص۳۱۴؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۰.</ref> و همگان را از [[دروغ کوچک]] و بزرگ و جدی و [[شوخی]] برحذر می‌دارند<ref>مکارم الاخلاق، ص۵۱؛ کنز العمال، ج۳، ص۳۴۴-۳۴۵؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۶۲.</ref> و نظیر روایتی که طبق آن هیچ گاه از دهان [[علی]] {{ع}} دروغی خارج نشد <ref>الکافی، ج۸، ص۷۹؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۴۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۸.</ref>.
* در مقابل، بسیاری [[قبح]] [[دروغ]] را ذاتی دانسته و معتقدند [[دروغ]] بدان جهت که [[دروغ]] است، [[قبیح]] است<ref>نک: بنیاد ما بعدالطبیعه، ص۲۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۱۷.</ref>. اطلاق [[آیات]] و [[روایات اسلامی]] نیز مؤید همین نظریه‌اند؛ مانند: آیاتی که به شکل مطلق [[دروغگویان]] را گرفتار [[لعن الهی]] می‌خوانند: {{متن قرآن|لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«لعنت خداوند بر دروغگویان» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و [[انسان‌ها]] را از سخن [[دروغ]] [[نهی]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref>؛ نیز مانند برخی [[روایات]] که [[فطرت انسان]] را با [[راستی]] عجین شمرده و [[دروغگویی]] را [[بیگانه]] از [[فطرت انسانی]] می‌دانند<ref>مصباح الشریعه، ص۳۱۴؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۰.</ref> و همگان را از [[دروغ کوچک]] و بزرگ و جدی و [[شوخی]] برحذر می‌دارند<ref>مکارم الاخلاق، ص۵۱؛ کنز العمال، ج۳، ص۳۴۴-۳۴۵؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۶۲.</ref> و نظیر روایتی که طبق آن هیچ گاه از دهان [[علی]] {{ع}} دروغی خارج نشد <ref>الکافی، ج۸، ص۷۹؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۴۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۸.</ref>.
* در مواردی مانند [[اصلاح]] میان متخاصمان [[دروغ مجاز]] است<ref>مسند احمد، ج۶، ص۴۰۴؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۶۰؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۲-۲۴۳، ۲۵۳.</ref>؛ ولی به سبب [[قبیح]] نبودن [[دروغ]] در برخی موارد نیست، بلکه بر پایه دفع افسد به [[فاسد]] و امر قبیح‌تر با امر [[قبیح]] است<ref>کشف المراد، ص۳۲۹؛ رسالة فی التحسین و التقبیح، ص۶۶.</ref>؛ یا به گفته برخی، مراد از [[دروغ]] در این گونه موارد توریه و به کار بردن تعریض‌هاست نه [[دروغ]] صریح<ref>شرح السیر الکبیر، ج۱، ص۱۱۹؛ روح المعانی، ج۱۱، ص۴۵؛ دروغ مصلحت‌آمیز، ص۱۱۷.</ref>. شاید بتوان گفت [[روایات]] دیگری که عنوان [[دروغ]] را از این موارد نفی می‌کنند<ref>الکافی، ج۲، ص۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۵؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۴۶.</ref>، یا روایاتی نیز که در موارد ناچاری، [[انسان‌ها]] را به توریه [[فرمان]] می‌دهند<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۶۳؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۲.</ref>، مؤید همین نظریه‌اند، زیرا اگر [[دروغ]] [[قبح]] ذاتی نمی‌داشت، نفی [[دروغ]] از چنین سخنانی یا سفارش به توریه در این گونه موارد ضرورتی نداشت<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* در مواردی مانند [[اصلاح]] میان متخاصمان [[دروغ مجاز]] است<ref>مسند احمد، ج۶، ص۴۰۴؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۶۰؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۲-۲۴۳، ۲۵۳.</ref>؛ ولی به سبب [[قبیح]] نبودن [[دروغ]] در برخی موارد نیست، بلکه بر پایه دفع افسد به [[فاسد]] و امر قبیح‌تر با امر [[قبیح]] است<ref>کشف المراد، ص۳۲۹؛ رسالة فی التحسین و التقبیح، ص۶۶.</ref>؛ یا به گفته برخی، مراد از [[دروغ]] در این گونه موارد توریه و به کار بردن تعریض‌هاست نه [[دروغ]] صریح<ref>شرح السیر الکبیر، ج۱، ص۱۱۹؛ روح المعانی، ج۱۱، ص۴۵؛ دروغ مصلحت‌آمیز، ص۱۱۷.</ref>. شاید بتوان گفت [[روایات]] دیگری که عنوان [[دروغ]] را از این موارد نفی می‌کنند<ref>الکافی، ج۲، ص۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۵؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۴۶.</ref>، یا روایاتی نیز که در موارد ناچاری، [[انسان‌ها]] را به توریه [[فرمان]] می‌دهند<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۶۳؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۲.</ref>، مؤید همین نظریه‌اند، زیرا اگر [[دروغ]] [[قبح]] ذاتی نمی‌داشت، نفی [[دروغ]] از چنین سخنانی یا سفارش به توریه در این گونه موارد ضرورتی نداشت<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۱۹.</ref>.


== [[دروغ]] در گذر [[تاریخ]] ==
== [[دروغ]] در گذر [[تاریخ]] ==
خط ۸۸: خط ۸۸:
* [[دروغگویی]] [[جنیان]] و [[انسان‌ها]] به موارد ذکر شده در [[دنیا]] اختصاص ندارد، بلکه عده‌ای از آنان حتی در [[قیامت]] و عالم دیگر نیز [[دروغ]] می‌گویند؛ از جمله آن‌گاه که [[خدا]] آنان را از قبرها بر می‌انگیزد، [[سوگند]] می‌خورند که به او [[ایمان]] داشته‌اند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند می‌خورند -همان گونه که برای شما سوگند می‌خورند- و گمان دارند که ارزشی دارند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref><ref>التبیان، ج۹، ص۵۵۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴۲۱.</ref>؛ [[ولی خدا]] این ادعایشان را [[دروغ]] می‌شمارد: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref>؛ نیز هنگامی که [[خدا]] از آنان درباره شریکانی می‌پرسد که به او نسبت می‌دادند، خطاب به [[خدا]] می‌گویند ما [[مشرک]] نبودیم: {{متن قرآن|قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ}}<ref>«می‌گویند سوگند به خداوند -پروردگار ما- که ما از مشرکان نبوده‌ایم» سوره انعام، آیه ۲۳.</ref> که [[قرآن]] این سخن آنان را نیز [[دروغ]] و مایه شگفتی بر می‌شمارد: {{متن قرآن|انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بنگر چگونه بر خود دروغ بستند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید گردید» سوره انعام، آیه ۲۴.</ref>.
* [[دروغگویی]] [[جنیان]] و [[انسان‌ها]] به موارد ذکر شده در [[دنیا]] اختصاص ندارد، بلکه عده‌ای از آنان حتی در [[قیامت]] و عالم دیگر نیز [[دروغ]] می‌گویند؛ از جمله آن‌گاه که [[خدا]] آنان را از قبرها بر می‌انگیزد، [[سوگند]] می‌خورند که به او [[ایمان]] داشته‌اند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند می‌خورند -همان گونه که برای شما سوگند می‌خورند- و گمان دارند که ارزشی دارند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref><ref>التبیان، ج۹، ص۵۵۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴۲۱.</ref>؛ [[ولی خدا]] این ادعایشان را [[دروغ]] می‌شمارد: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref>؛ نیز هنگامی که [[خدا]] از آنان درباره شریکانی می‌پرسد که به او نسبت می‌دادند، خطاب به [[خدا]] می‌گویند ما [[مشرک]] نبودیم: {{متن قرآن|قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ}}<ref>«می‌گویند سوگند به خداوند -پروردگار ما- که ما از مشرکان نبوده‌ایم» سوره انعام، آیه ۲۳.</ref> که [[قرآن]] این سخن آنان را نیز [[دروغ]] و مایه شگفتی بر می‌شمارد: {{متن قرآن|انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بنگر چگونه بر خود دروغ بستند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید گردید» سوره انعام، آیه ۲۴.</ref>.
* برخی با توجه به حضور و آشکار بودن همه [[اعمال]] و گشوده شدن [[نامه عمل]] در [[قیامت]] و [[شهادت]] اعضا و جوارح، [[دروغگویی]] [[کافران]] را در آن روز از روی عادت آنان به [[دروغگویی]] در [[دنیا]] و ملکه شدن این امر در [[نفوس]] آنها دانسته‌اند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳.</ref>. طبق برخی [[روایات]]، هنگامی که آنان در پاسخ [[خدا]] [[دروغ]] می‌گویند، [[خدا]] بر دهان آنان مُهرزده و اعضا و جوارح آنها را به سخن می‌آورد، تا [[حقیقت]] را بازگو کنند: {{متن قرآن|الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«امروز بر دهان‌هایشان مهر می‌نهیم و از آنچه انجام می‌دادند دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان گواهی می‌دهند» سوره یس، آیه ۶۵.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} <ref>«روزی که زبان و دست و پای آنها بدانچه می‌کرده‌اند به زیان آنها، گواهی می‌دهد» سوره نور، آیه ۲۴.</ref><ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۱۶؛ الدر المنثور، ج۲، ص۳۴۵؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۹۱-۳۹۲.</ref>؛ همچنین آن هنگام که بر لبه [[آتش جهنم]] قرار گرفته یا وارد [[جهنم]] می‌شوند<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۳۴؛ المیزان، ج۱۷، ص۲۸۳.</ref>. [[آرزو]] می‌کنند که به [[دنیا]] بازگشته و در صف [[مؤمنان]] به [[آیات الهی]] قرار گیرند که [[قرآن]] این سخن آنان را نیز [[دروغ]] می‌شمارد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ...وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم... و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز می‌گردند و بی‌گمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۷-۲۸.</ref>.
* برخی با توجه به حضور و آشکار بودن همه [[اعمال]] و گشوده شدن [[نامه عمل]] در [[قیامت]] و [[شهادت]] اعضا و جوارح، [[دروغگویی]] [[کافران]] را در آن روز از روی عادت آنان به [[دروغگویی]] در [[دنیا]] و ملکه شدن این امر در [[نفوس]] آنها دانسته‌اند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳.</ref>. طبق برخی [[روایات]]، هنگامی که آنان در پاسخ [[خدا]] [[دروغ]] می‌گویند، [[خدا]] بر دهان آنان مُهرزده و اعضا و جوارح آنها را به سخن می‌آورد، تا [[حقیقت]] را بازگو کنند: {{متن قرآن|الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«امروز بر دهان‌هایشان مهر می‌نهیم و از آنچه انجام می‌دادند دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان گواهی می‌دهند» سوره یس، آیه ۶۵.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} <ref>«روزی که زبان و دست و پای آنها بدانچه می‌کرده‌اند به زیان آنها، گواهی می‌دهد» سوره نور، آیه ۲۴.</ref><ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۱۶؛ الدر المنثور، ج۲، ص۳۴۵؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۹۱-۳۹۲.</ref>؛ همچنین آن هنگام که بر لبه [[آتش جهنم]] قرار گرفته یا وارد [[جهنم]] می‌شوند<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۳۴؛ المیزان، ج۱۷، ص۲۸۳.</ref>. [[آرزو]] می‌کنند که به [[دنیا]] بازگشته و در صف [[مؤمنان]] به [[آیات الهی]] قرار گیرند که [[قرآن]] این سخن آنان را نیز [[دروغ]] می‌شمارد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ...وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم... و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز می‌گردند و بی‌گمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۷-۲۸.</ref>.
* در [[بهشت]] دروغی وجود ندارد و [[بهشتیان]] [[سخن]] لغو یا دروغی نمی‌شنوند<ref>مفردات، ص۷۰۵، «کذب»؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۸۴.</ref>: {{متن قرآن|لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا}}<ref>«در آن، نه یاوه‌ای می‌شنوند و نه دروغی،» سوره نبأ، آیه ۳۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* در [[بهشت]] دروغی وجود ندارد و [[بهشتیان]] [[سخن]] لغو یا دروغی نمی‌شنوند<ref>مفردات، ص۷۰۵، «کذب»؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۸۴.</ref>: {{متن قرآن|لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا}}<ref>«در آن، نه یاوه‌ای می‌شنوند و نه دروغی،» سوره نبأ، آیه ۳۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۰.</ref>.


== عوامل و زمینه‌های [[دروغ]] ==
== عوامل و زمینه‌های [[دروغ]] ==
خط ۹۷: خط ۹۷:
* [[فحشا]] و منکر در [[آیه]] عام است و همه [[گناهان]] و [[منکرات]] از جمله [[دروغ]] را در بر می‌گیرد <ref>الدرالمنثور، ج۵، ص۳۱.</ref>.
* [[فحشا]] و منکر در [[آیه]] عام است و همه [[گناهان]] و [[منکرات]] از جمله [[دروغ]] را در بر می‌گیرد <ref>الدرالمنثور، ج۵، ص۳۱.</ref>.
=== [[حسادت]] ===
=== [[حسادت]] ===
* [[حسادت]] به [[مال]]، [[مقام]] و نعمت‌های مادی و [[معنوی]] دیگران از اسباب دیگر [[دروغگویی]] است<ref>نک: جامع السعادات، ج۲، ص۲۴۶.</ref>، چنان که [[برادران]] [[یوسف]] به جهت همین [[رذیلت اخلاقی]]<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۰، ۳۶۳، ۳۶۶-۳۶۹؛ احیاء علوم الدین، مج ۳، ص۱۵۹۷؛ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۲۳۵.</ref> به [[پدر]] خود دروغ‌های متعددی گفتند و از این راه [[یوسف]] {{ع}} را از نزد [[حضرت یعقوب]] دور کردند{{متن قرآن|إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}} <ref>یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوست‌داشتنی‌ترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بی‌گمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است؛ سوره یوسف، آیه:۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref> گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمی‌داری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟ فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود؛ سوره یوسف، آیه:۱۱-۱۲.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] [[دروغ]] [[اهل کتاب]] را که [[مشرکان]] [[هدایت]] یافته‌تر از مسلمانان‌اند، برخاسته از حسادت آنان نسبت به آنچه [[خدا]] از [[فضل]] خود به [[پیامبر]] {{صل}} و [[مسلمانان]] داده است می‌داند: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref><ref>جامع البیان، ج۵، ص۱۹۳؛ التبیان، ج۳، ص۲۲۷-۲۲۸؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[حسادت]] به [[مال]]، [[مقام]] و نعمت‌های مادی و [[معنوی]] دیگران از اسباب دیگر [[دروغگویی]] است<ref>نک: جامع السعادات، ج۲، ص۲۴۶.</ref>، چنان که [[برادران]] [[یوسف]] به جهت همین [[رذیلت اخلاقی]]<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۰، ۳۶۳، ۳۶۶-۳۶۹؛ احیاء علوم الدین، مج ۳، ص۱۵۹۷؛ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۲۳۵.</ref> به [[پدر]] خود دروغ‌های متعددی گفتند و از این راه [[یوسف]] {{ع}} را از نزد [[حضرت یعقوب]] دور کردند{{متن قرآن|إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}} <ref>یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوست‌داشتنی‌ترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بی‌گمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است؛ سوره یوسف، آیه:۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref> گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمی‌داری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟ فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود؛ سوره یوسف، آیه:۱۱-۱۲.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] [[دروغ]] [[اهل کتاب]] را که [[مشرکان]] [[هدایت]] یافته‌تر از مسلمانان‌اند، برخاسته از حسادت آنان نسبت به آنچه [[خدا]] از [[فضل]] خود به [[پیامبر]] {{صل}} و [[مسلمانان]] داده است می‌داند: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref><ref>جامع البیان، ج۵، ص۱۹۳؛ التبیان، ج۳، ص۲۲۷-۲۲۸؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۴.</ref>.
=== [[بی‌ایمانی]] ===
=== [[بی‌ایمانی]] ===
* از دیگر زمینه‌های [[دروغ]] به [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} نداشتن [[ایمان]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«تنها کسانی که به آیات خداوند ایمان ندارند دروغ می‌بافند و همانانند که دروغگویند» سوره نحل، آیه ۱۰۵.</ref>. در آیه‌ای [[خدا]] پس از [[نکوهش]] شدید گروهی از [[مسلمانان]] به جهت [[دروغگویی]]، به آنان سفارش می‌کند که اگر [[ایمان]] دارند، هرگز به چنین دروغ‌هایی دست نزنند: {{متن قرآن|يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«خداوند به شما پند می‌دهد که اگر مؤمنید هرگز به (بازگویی) مانند آن باز نگردید» سوره نور، آیه ۱۷.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز [[دروغ]] را ناسازگار با [[ایمان]] می‌شمرد و [[مؤمن]] را مبرّا از [[دروغ]]<ref>الاختصاص، ص۲۳۱؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۴.</ref>؛ همچنین [[علی]] {{ع}}[[دروغ]] را مقابل [[ایمان]] می‌خواند<ref>تحف العقول، ص۱۵۱؛ کنز العمال، ج۳، ص۶۲۰؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۵۶.</ref>.
* از دیگر زمینه‌های [[دروغ]] به [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} نداشتن [[ایمان]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«تنها کسانی که به آیات خداوند ایمان ندارند دروغ می‌بافند و همانانند که دروغگویند» سوره نحل، آیه ۱۰۵.</ref>. در آیه‌ای [[خدا]] پس از [[نکوهش]] شدید گروهی از [[مسلمانان]] به جهت [[دروغگویی]]، به آنان سفارش می‌کند که اگر [[ایمان]] دارند، هرگز به چنین دروغ‌هایی دست نزنند: {{متن قرآن|يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«خداوند به شما پند می‌دهد که اگر مؤمنید هرگز به (بازگویی) مانند آن باز نگردید» سوره نور، آیه ۱۷.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز [[دروغ]] را ناسازگار با [[ایمان]] می‌شمرد و [[مؤمن]] را مبرّا از [[دروغ]]<ref>الاختصاص، ص۲۳۱؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۴.</ref>؛ همچنین [[علی]] {{ع}}[[دروغ]] را مقابل [[ایمان]] می‌خواند<ref>تحف العقول، ص۱۵۱؛ کنز العمال، ج۳، ص۶۲۰؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۵۶.</ref>.
* [[آیات]] و [[روایات]] یاد شده، عام و هر دروغی را شامل‌اند؛ ولی بر پایه [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ لَا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و چون آیه‌ای را به جای آیه‌ای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو می‌فرستد داناتر است- می‌گویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمی‌دانند بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است تا مؤمنان را استوار بدارد و برای مسلمانان رهنمود و مژده‌ای باشد و خوب می‌دانیم که آنان می‌گویند: جز این نیست که بشری به او آموزش می‌دهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او می‌بندند غیر عربی است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است * خداوند کسانی را که به آیات او ایمان ندارند راهنمایی نخواهد کرد و آنان را عذابی دردناک خواهد بود» سوره نحل، آیه ۱۰۱-۱۰۴.</ref> که در مورد [[کافران]] و عدم [[ایمان]] آنان‌اند، برخی معتقدند مراد از دروغ‌های ناسازگار با [[ایمان]]، [[دروغ بر خدا]] و [[رسول]] است<ref>مصباح الفقاهه، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۵؛ فقه الصادق، ج۱۴، ص۴۱۷؛ منهاج الفقاهه، ج۲، ص۱۱۲.</ref>، چنان که [[قرآن]] [[دروغ بر خدا]] را از ویژگی‌های [[کافران]] می‌شمرد: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ}}<ref>«اما کافران بر خداوند دروغ می‌بافند» سوره مائده، آیه ۱۰۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[آیات]] و [[روایات]] یاد شده، عام و هر دروغی را شامل‌اند؛ ولی بر پایه [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ لَا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و چون آیه‌ای را به جای آیه‌ای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو می‌فرستد داناتر است- می‌گویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمی‌دانند بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است تا مؤمنان را استوار بدارد و برای مسلمانان رهنمود و مژده‌ای باشد و خوب می‌دانیم که آنان می‌گویند: جز این نیست که بشری به او آموزش می‌دهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او می‌بندند غیر عربی است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است * خداوند کسانی را که به آیات او ایمان ندارند راهنمایی نخواهد کرد و آنان را عذابی دردناک خواهد بود» سوره نحل، آیه ۱۰۱-۱۰۴.</ref> که در مورد [[کافران]] و عدم [[ایمان]] آنان‌اند، برخی معتقدند مراد از دروغ‌های ناسازگار با [[ایمان]]، [[دروغ بر خدا]] و [[رسول]] است<ref>مصباح الفقاهه، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۵؛ فقه الصادق، ج۱۴، ص۴۱۷؛ منهاج الفقاهه، ج۲، ص۱۱۲.</ref>، چنان که [[قرآن]] [[دروغ بر خدا]] را از ویژگی‌های [[کافران]] می‌شمرد: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ}}<ref>«اما کافران بر خداوند دروغ می‌بافند» سوره مائده، آیه ۱۰۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۵.</ref>.
=== [[پیروی]] از [[گمان]] ===
=== [[پیروی]] از [[گمان]] ===
* از دیگر عوامل [[دروغ]] گفتن، نداشتن [[علم]] و [[پیروی]] از [[گمان]] است:
* از دیگر عوامل [[دروغ]] گفتن، نداشتن [[علم]] و [[پیروی]] از [[گمان]] است:
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
:* نیز {{متن قرآن|وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ}}<ref> و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۶.</ref>؛
:* نیز {{متن قرآن|وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ}}<ref> و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّمَاوَات وَمَن فِي الأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَاء إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ}}<ref> آگاه باشید هر که در آسمان‌ها و هر که در زمین است از آن خداوند است؛ و آنان که شریکانی را در برابر خداوند (به پرستش) می‌خوانند از چه پیروی می‌کنند؟ آنان جز از گمان پیروی ندارند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره یونس، آیه:۶۶.</ref><ref>نمونه، ج۸، ص۳۴۲.</ref>، زیرا [[پیروان]] [[گمان]] هرآنچه را می‌شنوند بی‌تحقیق [[باور]] کرده و آن را [[نقل]] می‌کنند.
:*{{متن قرآن|أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّمَاوَات وَمَن فِي الأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَاء إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ}}<ref> آگاه باشید هر که در آسمان‌ها و هر که در زمین است از آن خداوند است؛ و آنان که شریکانی را در برابر خداوند (به پرستش) می‌خوانند از چه پیروی می‌کنند؟ آنان جز از گمان پیروی ندارند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره یونس، آیه:۶۶.</ref><ref>نمونه، ج۸، ص۳۴۲.</ref>، زیرا [[پیروان]] [[گمان]] هرآنچه را می‌شنوند بی‌تحقیق [[باور]] کرده و آن را [[نقل]] می‌کنند.
* [[روایات اسلامی]] نیز باز گفتن خبر از غیر معتمدان<ref>تحف العقول، ص۷۹؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۱۶.</ref> یا [[نقل]] هر شنیده‌ای<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۷۵؛ نهج البلاغه، ج۳، ص۱۲۹؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۵۹.</ref> را مایه گرفتاری به [[دروغ]] بر می‌شمرند؛ حتی بر پایه برخی [[روایات]] [[گمان]] مصداق [[دروغ]] است<ref>قرب‌الاسناد، ص۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۵۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[روایات اسلامی]] نیز باز گفتن خبر از غیر معتمدان<ref>تحف العقول، ص۷۹؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۱۶.</ref> یا [[نقل]] هر شنیده‌ای<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۷۵؛ نهج البلاغه، ج۳، ص۱۲۹؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۵۹.</ref> را مایه گرفتاری به [[دروغ]] بر می‌شمرند؛ حتی بر پایه برخی [[روایات]] [[گمان]] مصداق [[دروغ]] است<ref>قرب‌الاسناد، ص۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۵۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۵.</ref>.
=== تلقین ===
=== تلقین ===
* تلقین برخی سخنان خود از دیگر زمینه‌های ارتکاب [[دروغ]] است<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳۶؛ نمونه، ج۹، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref>، چنان که بر اساس [[روایت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} یکی از [[علل]] [[دروغ]] گفتن [[برادران]] [[یوسف]] که وی را گرگ خورده است: {{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ}}<ref> «گفتند: ای پدر! ما رفته بودیم مسابقه بدهیم و یوسف را کنار بار خود وانهاده بودیم که گرگ او را خورد و (می‌دانیم) اگر (هم) راستگو می‌بودیم (سخن) ما را باور نمی‌کردی» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref>، ترک اولی از [[حضرت یعقوب]] بود<ref>کنزالعمال، ج۳، ص۶۲۴؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۲۱؛ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳۶.</ref> که این سخن را به آنان تلقین کرد: {{متن قرآن|أَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ}}<ref>«می‌ترسم شما از او غافل گردید و گرگ او را بخورد» سوره یوسف، آیه ۱۳.</ref>، زیرا آنها تا آن هنگام نمی‌دانستند که گرگ [[انسان]] را می‌خورد<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۲؛ الدر المنثور، ج۴، ص۹؛ فتح القدیر، ج، ص۱۱.</ref>. همین مضمون از [[امام صادق]] {{ع}} نیز گزارش شده است<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۶۰۰؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۸۳.</ref>، از این‌رو برخی گفته‌اند برای [[پیشگیری]] از ارتکاب کارهای شرّ [[شایسته]] است [[مؤمنان]] از تلقین هر کار شرّی به [[فرزندان]] خود پرهیز کنند<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* تلقین برخی سخنان خود از دیگر زمینه‌های ارتکاب [[دروغ]] است<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳۶؛ نمونه، ج۹، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref>، چنان که بر اساس [[روایت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} یکی از [[علل]] [[دروغ]] گفتن [[برادران]] [[یوسف]] که وی را گرگ خورده است: {{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ}}<ref> «گفتند: ای پدر! ما رفته بودیم مسابقه بدهیم و یوسف را کنار بار خود وانهاده بودیم که گرگ او را خورد و (می‌دانیم) اگر (هم) راستگو می‌بودیم (سخن) ما را باور نمی‌کردی» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref>، ترک اولی از [[حضرت یعقوب]] بود<ref>کنزالعمال، ج۳، ص۶۲۴؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۲۱؛ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳۶.</ref> که این سخن را به آنان تلقین کرد: {{متن قرآن|أَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ}}<ref>«می‌ترسم شما از او غافل گردید و گرگ او را بخورد» سوره یوسف، آیه ۱۳.</ref>، زیرا آنها تا آن هنگام نمی‌دانستند که گرگ [[انسان]] را می‌خورد<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۲؛ الدر المنثور، ج۴، ص۹؛ فتح القدیر، ج، ص۱۱.</ref>. همین مضمون از [[امام صادق]] {{ع}} نیز گزارش شده است<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۶۰۰؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۸۳.</ref>، از این‌رو برخی گفته‌اند برای [[پیشگیری]] از ارتکاب کارهای شرّ [[شایسته]] است [[مؤمنان]] از تلقین هر کار شرّی به [[فرزندان]] خود پرهیز کنند<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۵.</ref>.


== [[انگیزه‌ها]] و [[اهداف]] [[دروغگویی]] ==
== [[انگیزه‌ها]] و [[اهداف]] [[دروغگویی]] ==
* [[انگیزه‌ها]] و اهداف مختلفی سبب دروغگویی‌اند که مهم‌ترین آنها از دیدگاه [[قرآن]] در پی می‌آیند.
* [[انگیزه‌ها]] و اهداف مختلفی سبب دروغگویی‌اند که مهم‌ترین آنها از دیدگاه [[قرآن]] در پی می‌آیند.
=== نابود کردن یا [[تضعیف]] [[دین]] ===
=== نابود کردن یا [[تضعیف]] [[دین]] ===
* از میان بردن [[ادیان توحیدی]] یا ضربه‌ زدن و [[تضعیف]] آنها از اساسی‌ترین [[اهداف]] [[دروغگویی]] [[کافران]] و [[منافقان]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الإِسْلامِ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref>و ستمکارتر از آنکه بر خداوند دروغ بندد در حالی که به اسلام فرا خوانده می‌شود کیست؟ و خداوند قوم ستمگر را راهنمایی نمی‌کند. بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند؛ سوره صف، آیه ۷-۸.</ref>. این [[آیات]] در مورد [[کافران]] [[اهل کتاب]] نازل شدند که برای خاموش کردن [[نور]] [[اسلام]] به [[دروغ]] ادعا کردند که [[قرآن]] [[سحر]] و [[پیامبر]] {{صل}} ساحر است<ref>جامع البیان، ج۲۸، ص۱۱۱؛ مجمع‌البیان، ج۹، ص۴۶۳. </ref>؛ همچنین در [[آیات]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا هُم مِّنكُمْ وَلا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ. أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ. اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ}}<ref>آیا به کسانی ننگریسته‌ای که با گروهی که خداوند بر آنها خشم آورده است دوستی دارند، نه از آنانند و نه از شما و دانسته سوگند دروغ می‌خورند. خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است؛ بی‌گمان، بد است کاری که آنان می‌کردند. سوگندهای خود را سپر کرده‌اند، آنگاه (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند پس، عذابی خوارساز (در پیش) دارند؛ سوره مجادله، آیه ۱۴-۱۶.</ref>. [[سخن]] از [[سوگند دروغ]] [[منافقان]] برای جلوگیری از [[راه خدا]] و [[پیشرفت]] [[دین]] است. به دیده [[مفسران]]، آنان برای دستیابی به این [[هدف]] به [[دروغ]] [[سوگند]] می‌خورند که از [[مسلمانان]] و با آنان هستند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۹-۴۲۰؛ فتح القدیر، ج۵، ص۱۹۲؛ المیزان، ج۱۹، ص۱۹۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* از میان بردن [[ادیان توحیدی]] یا ضربه‌ زدن و [[تضعیف]] آنها از اساسی‌ترین [[اهداف]] [[دروغگویی]] [[کافران]] و [[منافقان]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الإِسْلامِ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref>و ستمکارتر از آنکه بر خداوند دروغ بندد در حالی که به اسلام فرا خوانده می‌شود کیست؟ و خداوند قوم ستمگر را راهنمایی نمی‌کند. بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند؛ سوره صف، آیه ۷-۸.</ref>. این [[آیات]] در مورد [[کافران]] [[اهل کتاب]] نازل شدند که برای خاموش کردن [[نور]] [[اسلام]] به [[دروغ]] ادعا کردند که [[قرآن]] [[سحر]] و [[پیامبر]] {{صل}} ساحر است<ref>جامع البیان، ج۲۸، ص۱۱۱؛ مجمع‌البیان، ج۹، ص۴۶۳. </ref>؛ همچنین در [[آیات]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا هُم مِّنكُمْ وَلا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ. أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ. اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ}}<ref>آیا به کسانی ننگریسته‌ای که با گروهی که خداوند بر آنها خشم آورده است دوستی دارند، نه از آنانند و نه از شما و دانسته سوگند دروغ می‌خورند. خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است؛ بی‌گمان، بد است کاری که آنان می‌کردند. سوگندهای خود را سپر کرده‌اند، آنگاه (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند پس، عذابی خوارساز (در پیش) دارند؛ سوره مجادله، آیه ۱۴-۱۶.</ref>. [[سخن]] از [[سوگند دروغ]] [[منافقان]] برای جلوگیری از [[راه خدا]] و [[پیشرفت]] [[دین]] است. به دیده [[مفسران]]، آنان برای دستیابی به این [[هدف]] به [[دروغ]] [[سوگند]] می‌خورند که از [[مسلمانان]] و با آنان هستند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۹-۴۲۰؛ فتح القدیر، ج۵، ص۱۹۲؛ المیزان، ج۱۹، ص۱۹۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۶.</ref>.
=== [[گمراه کردن]] دیگران ===
=== [[گمراه کردن]] دیگران ===
* از جمله می‌توان به [[دروغ]] [[مشرکان]] اشاره کرد که برای [[فریب]] [[مسلمانان]] و به [[ارتداد]] کشاندن آنان به [[دروغ]] می‌گفتند اگر از [[دین]] خود بازگردید، ما [[گناهان]] شما را بر عهده می‌گیریم{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref> «و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید و ما (نیز) باید بار گناهان شما را برداریم ولی آنان هیچ باری از گناهان ایشان را برنمی‌دارند؛ بی‌گمان آنان دروغگویند» سوره عنکبوت، آیه ۱۲.</ref>؛ همچنین در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و دسته‌ای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref> که به [[حیله]] [[یهود]] برای به [[ارتداد]] کشاندن [[مسلمانان]] اشاره دارد، آمده است که گروهی از [[عالمان]] [[اهل کتاب]] تصمیم گرفتند [[اسلام]] آورده و پس از بازگشت از [[اسلام]] به [[دروغ]] به [[مسلمانان]] بگویند صفات و روش [[پیامبر اسلام]] {{صل}} با آنچه در کتاب‌های [[دینی]] آنان در مورد ویژگی‌های [[پیامبر آخرالزمان]] آمده است [[تطبیق]] نمی‌کند، تا [[مسلمانان]] را [[فریب]] داده و آنان را از [[اسلام]] بازگردانند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۱۱؛ المیزان، ج۳، ص۲۵۷.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* از جمله می‌توان به [[دروغ]] [[مشرکان]] اشاره کرد که برای [[فریب]] [[مسلمانان]] و به [[ارتداد]] کشاندن آنان به [[دروغ]] می‌گفتند اگر از [[دین]] خود بازگردید، ما [[گناهان]] شما را بر عهده می‌گیریم{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref> «و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید و ما (نیز) باید بار گناهان شما را برداریم ولی آنان هیچ باری از گناهان ایشان را برنمی‌دارند؛ بی‌گمان آنان دروغگویند» سوره عنکبوت، آیه ۱۲.</ref>؛ همچنین در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و دسته‌ای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref> که به [[حیله]] [[یهود]] برای به [[ارتداد]] کشاندن [[مسلمانان]] اشاره دارد، آمده است که گروهی از [[عالمان]] [[اهل کتاب]] تصمیم گرفتند [[اسلام]] آورده و پس از بازگشت از [[اسلام]] به [[دروغ]] به [[مسلمانان]] بگویند صفات و روش [[پیامبر اسلام]] {{صل}} با آنچه در کتاب‌های [[دینی]] آنان در مورد ویژگی‌های [[پیامبر آخرالزمان]] آمده است [[تطبیق]] نمی‌کند، تا [[مسلمانان]] را [[فریب]] داده و آنان را از [[اسلام]] بازگردانند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۱۱؛ المیزان، ج۳، ص۲۵۷.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۶.</ref>.
=== [[تبرئه]] [[دروغگو]] و [[نجات]] از مجازات ===
=== [[تبرئه]] [[دروغگو]] و [[نجات]] از مجازات ===
* چنان که [[قوم]] [[صالح]] پس از تصمیم به [[قتل]] آن [[حضرت]] با خود هم قسم شدند که برای تبرئه خود از [[جرم]] [[قتل]] به [[دروغ]] بگویند ما در این رخداد نقشی نداشته‌ایم: {{متن قرآن|قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}}<ref>«گفتند: به خداوند هم‌سوگند شوید که به او و خانواده‌اش شبیخون می‌زنیم سپس به خونخواه او می‌گوییم که ما هنگام کشتن (وی و) خانواده‌اش حضور نداشتیم و بی‌گمان ما راستگوییم» سوره نمل، آیه ۴۹.</ref><ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۹۵-۴۹۶.</ref>. در [[آیات]] متعدد دیگری نیز از [[دروغگویی]] برخی برای رسیدن به این [[هدف]] یاد شده است؛ مانند:
* چنان که [[قوم]] [[صالح]] پس از تصمیم به [[قتل]] آن [[حضرت]] با خود هم قسم شدند که برای تبرئه خود از [[جرم]] [[قتل]] به [[دروغ]] بگویند ما در این رخداد نقشی نداشته‌ایم: {{متن قرآن|قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}}<ref>«گفتند: به خداوند هم‌سوگند شوید که به او و خانواده‌اش شبیخون می‌زنیم سپس به خونخواه او می‌گوییم که ما هنگام کشتن (وی و) خانواده‌اش حضور نداشتیم و بی‌گمان ما راستگوییم» سوره نمل، آیه ۴۹.</ref><ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۹۵-۴۹۶.</ref>. در [[آیات]] متعدد دیگری نیز از [[دروغگویی]] برخی برای رسیدن به این [[هدف]] یاد شده است؛ مانند:
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
:* [[دروغگویی]] [[منافقان]] [[صدر اسلام]] و سپر قرار دادن آن برای تبرئه خود از [[جرم]] [[کفر]] درونی: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً...}}<ref>«...و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند * سوگندهاشان را سپر کردند..». سوره منافقون، آیه ۱-۲.</ref><ref>جامع البیان، ج۲۸، ص۳۱؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۸؛ الصافی، ج، ص۱۷۷.</ref>
:* [[دروغگویی]] [[منافقان]] [[صدر اسلام]] و سپر قرار دادن آن برای تبرئه خود از [[جرم]] [[کفر]] درونی: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً...}}<ref>«...و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند * سوگندهاشان را سپر کردند..». سوره منافقون، آیه ۱-۲.</ref><ref>جامع البیان، ج۲۸، ص۳۱؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۸؛ الصافی، ج، ص۱۷۷.</ref>
:* و [[دروغ]] آنان برای [[نجات]] از [[کیفر]] [[ارتداد]]: {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۲۳۵-۲۳۶؛ اسباب النزول، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مجمع البیان، ج۵، ص۹۱.</ref>
:* و [[دروغ]] آنان برای [[نجات]] از [[کیفر]] [[ارتداد]]: {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۲۳۵-۲۳۶؛ اسباب النزول، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مجمع البیان، ج۵، ص۹۱.</ref>
:* و [[سوگند دروغ]] برخی از اینان برای فرار از مجازات به سبب نرفتن به [[جنگ تبوک]]: {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ}}<ref>«برای شما به خداوند سوگند می‌خورند تا خرسندتان گردانند» سوره توبه، آیه ۶۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج۵، ص۷۹؛ زاد المسیر، ج۳، ص۳۱۹-۳۲۰؛ بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۹۸. </ref>. عده‌ای معتقدند این [[آیه]] نیز در مورد سخنان [[کفرآمیز]] آنان نازل شد که با [[سوگند]] خوردن [[دروغ]]، آن را [[انکار]] کردند<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰۵-۲۰۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۸۰-۳۸۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
:* و [[سوگند دروغ]] برخی از اینان برای فرار از مجازات به سبب نرفتن به [[جنگ تبوک]]: {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ}}<ref>«برای شما به خداوند سوگند می‌خورند تا خرسندتان گردانند» سوره توبه، آیه ۶۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج۵، ص۷۹؛ زاد المسیر، ج۳، ص۳۱۹-۳۲۰؛ بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۹۸. </ref>. عده‌ای معتقدند این [[آیه]] نیز در مورد سخنان [[کفرآمیز]] آنان نازل شد که با [[سوگند]] خوردن [[دروغ]]، آن را [[انکار]] کردند<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰۵-۲۰۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۸۰-۳۸۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۷.</ref>.
 
=== [[دنیاطلبی]] ===
=== [[دنیاطلبی]] ===
* [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref> از [[نوشتن]] سخنانی [[دروغ]] از جانب برخی و انتساب آن به [[خدا]] برای دستیابی به [[اموال]] [[دنیایی]] [[سخن]] می‌گوید. طبق [[رأی]] [[مفسران]] و برخی [[روایات]]، [[آیه]] یاد شده درباره علمای [[یهود]] فرود آمده است که [[صفات پیامبر]] {{صل}} را در [[تورات]] تغییر داده و به [[دروغ]] ویژگی‌های دیگری به آن [[حضرت]] نسبت می‌دادند، تا از این راه [[ریاست]] بر [[یهود]] و اموالی که از این طریق به دست می‌آوردند محفوظ بماند<ref>تفسیر قرطبی، ج۲، ص۷؛ الصافی، ج۱، ص۱۴۸؛ نورالثقلین، ج۱، ص۹۳.</ref>؛ همچنین برخی از آنان برای دستیابی به [[ثروت]] [[دنیایی]] به [[دروغ]] ادعا می‌کردند که [[خدا]] [[خیانت]] در [[امانت]] غیر هم‌کیش آنان را برای [[یهود]] [[مباح]] دانسته است: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ}}<ref>«و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان می‌گویند: درباره بی‌سوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ می‌بندند با آنکه خود می‌دانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref><ref>التبیان، ج۲، ص۵۰۴-۵۰۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. [[آیات]] {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بی‌چون و چرا زکات خواهیم داد و بی‌گمان از شایستگان خواهیم بود» سوره توبه، آیه ۷۵.</ref> و {{متن قرآن|فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که می‌گفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دل‌هایشان بر جای نهاد» سوره توبه، آیه ۷۷.</ref>. نیز در مورد برخی [[مسلمانان]] نازل شدند که با [[هدف]] دستیابی به [[اموال]] [[دنیایی]] [[دروغ]] گفته و [[عهد]] خود با [[خدا]] برای [[انفاق]] در راه او را [[انکار]] کردند <ref>التبیان، ج۵، ص۲۶۲؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰۹-۲۱۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref> از [[نوشتن]] سخنانی [[دروغ]] از جانب برخی و انتساب آن به [[خدا]] برای دستیابی به [[اموال]] [[دنیایی]] [[سخن]] می‌گوید. طبق [[رأی]] [[مفسران]] و برخی [[روایات]]، [[آیه]] یاد شده درباره علمای [[یهود]] فرود آمده است که [[صفات پیامبر]] {{صل}} را در [[تورات]] تغییر داده و به [[دروغ]] ویژگی‌های دیگری به آن [[حضرت]] نسبت می‌دادند، تا از این راه [[ریاست]] بر [[یهود]] و اموالی که از این طریق به دست می‌آوردند محفوظ بماند<ref>تفسیر قرطبی، ج۲، ص۷؛ الصافی، ج۱، ص۱۴۸؛ نورالثقلین، ج۱، ص۹۳.</ref>؛ همچنین برخی از آنان برای دستیابی به [[ثروت]] [[دنیایی]] به [[دروغ]] ادعا می‌کردند که [[خدا]] [[خیانت]] در [[امانت]] غیر هم‌کیش آنان را برای [[یهود]] [[مباح]] دانسته است: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ}}<ref>«و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان می‌گویند: درباره بی‌سوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ می‌بندند با آنکه خود می‌دانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref><ref>التبیان، ج۲، ص۵۰۴-۵۰۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. [[آیات]] {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بی‌چون و چرا زکات خواهیم داد و بی‌گمان از شایستگان خواهیم بود» سوره توبه، آیه ۷۵.</ref> و {{متن قرآن|فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که می‌گفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دل‌هایشان بر جای نهاد» سوره توبه، آیه ۷۷.</ref>. نیز در مورد برخی [[مسلمانان]] نازل شدند که با [[هدف]] دستیابی به [[اموال]] [[دنیایی]] [[دروغ]] گفته و [[عهد]] خود با [[خدا]] برای [[انفاق]] در راه او را [[انکار]] کردند <ref>التبیان، ج۵، ص۲۶۲؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۰۹-۲۱۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۷.</ref>.
 
=== فرار از [[تکلیف]] ===
=== فرار از [[تکلیف]] ===
* [[هدف]] دیگر [[دروغگویی]] برخی، شانه خالی‌کردن از زیر بار [[تکالیف فردی]] و [[اجتماعی]] است، چنان که [[منافقان]] [[صدر اسلام]] برای فرار از [[جنگ]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمده و ادعا می‌کردند که نمی‌توانند در [[جنگ]] شرکت کنند: {{متن قرآن|سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ}}<ref>«به زودی به خداوند سوگند می‌خورند که اگر یارایی می‌داشتیم با شما روانه می‌شدیم» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>، زیرا توشه‌راه، مرکب یا [[قدرت]] بر [[خروج]] ندارند<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۲؛ مفردات، ص۵۳۰، «طوع»؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۵۴.</ref>؛ ولی [[قرآن]] این ادعای آنان را [[دروغ]] می‌شمرد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>؛ همچنین عده‌ای دیگر از آنان برای [[گریز]] از [[پیکار]] به [[دروغ]] به [[پیامبر]] {{صل}} می‌گفتند اگر در [[جنگ]] شرکت کنیم، با دیدن [[زنان]] [[مشرکان]] در [[فتنه]] افتاده و از [[نبرد]] [[دست]] می‌کشیم: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي}}<ref>«و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره‌گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن!» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۹۱-۱۹۲؛ التبیان، ج۵، ص۲۳۲-۲۳۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۶۵-۶۶.</ref>.
* [[هدف]] دیگر [[دروغگویی]] برخی، شانه خالی‌کردن از زیر بار [[تکالیف فردی]] و [[اجتماعی]] است، چنان که [[منافقان]] [[صدر اسلام]] برای فرار از [[جنگ]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمده و ادعا می‌کردند که نمی‌توانند در [[جنگ]] شرکت کنند: {{متن قرآن|سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ}}<ref>«به زودی به خداوند سوگند می‌خورند که اگر یارایی می‌داشتیم با شما روانه می‌شدیم» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>، زیرا توشه‌راه، مرکب یا [[قدرت]] بر [[خروج]] ندارند<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۲؛ مفردات، ص۵۳۰، «طوع»؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۵۴.</ref>؛ ولی [[قرآن]] این ادعای آنان را [[دروغ]] می‌شمرد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>؛ همچنین عده‌ای دیگر از آنان برای [[گریز]] از [[پیکار]] به [[دروغ]] به [[پیامبر]] {{صل}} می‌گفتند اگر در [[جنگ]] شرکت کنیم، با دیدن [[زنان]] [[مشرکان]] در [[فتنه]] افتاده و از [[نبرد]] [[دست]] می‌کشیم: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي}}<ref>«و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره‌گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن!» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۹۱-۱۹۲؛ التبیان، ج۵، ص۲۳۲-۲۳۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۶۵-۶۶.</ref>.
* در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ}}<ref>«خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref> نیز از ادعای [[باطل]] [[یهود]] یاد می‌شود که برای فرار از پذیرش [[اسلام]]<ref>روح المعانی، ج۴، ص۱۴۴؛ المنیر، ج۴، ص۱۸۸؛ نمونه، ج۳، ص۱۹.</ref> به [[دروغ]] ادعا می‌کردند که [[خدا]] از ما [[عهد]] گرفته است که به هیچ [[پیامبری]] [[ایمان]] نیاوریم، مگر [[قربانی]] بیاورد که [[آتش]] آن را فراگیرد<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ}}<ref>«خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref> نیز از ادعای [[باطل]] [[یهود]] یاد می‌شود که برای فرار از پذیرش [[اسلام]]<ref>روح المعانی، ج۴، ص۱۴۴؛ المنیر، ج۴، ص۱۸۸؛ نمونه، ج۳، ص۱۹.</ref> به [[دروغ]] ادعا می‌کردند که [[خدا]] از ما [[عهد]] گرفته است که به هیچ [[پیامبری]] [[ایمان]] نیاوریم، مگر [[قربانی]] بیاورد که [[آتش]] آن را فراگیرد<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۸.</ref>.


== پیامدهای [[دروغ]] ==
== پیامدهای [[دروغ]] ==
* [[دروغ]] آثار و پیامدهای [[دنیایی]] و [[آخرتی]] بسیاری دارد که بیشتر آنها دامنگیر خود [[دروغگو]] می‌گردند: {{متن قرآن|إِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ}}<ref>«اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|ثُمَّ لَمْ تَكُن فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ}}<ref>سپس بهانه آنان، جز این نیست که می‌گویند سوگند به خداوند- پروردگار ما- که ما از مشرکان نبوده‌ایم؛ سوره انعام، آیه ۲۳.</ref>. افزون بر این، [[دروغ]] پیامدهای زیان‌باری برای دیگران و [[جامعه]] دارد. مهم‌ترین پیامدهای [[دروغ]] از دیدگاه [[قرآن]] در پی می‌آیند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[دروغ]] آثار و پیامدهای [[دنیایی]] و [[آخرتی]] بسیاری دارد که بیشتر آنها دامنگیر خود [[دروغگو]] می‌گردند: {{متن قرآن|إِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ}}<ref>«اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|ثُمَّ لَمْ تَكُن فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ}}<ref>سپس بهانه آنان، جز این نیست که می‌گویند سوگند به خداوند- پروردگار ما- که ما از مشرکان نبوده‌ایم؛ سوره انعام، آیه ۲۳.</ref>. افزون بر این، [[دروغ]] پیامدهای زیان‌باری برای دیگران و [[جامعه]] دارد. مهم‌ترین پیامدهای [[دروغ]] از دیدگاه [[قرآن]] در پی می‌آیند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۸.</ref>.
 
=== [[رسوایی]] ===
=== [[رسوایی]] ===
* [[دروغگویی]] گاه رسوا شدن شخص [[دروغگو]] را در پی دارد<ref>نمونه، ج۱۹، ص۵۱۷؛ دروغ، ص۱۹۹.</ref>، زیرا وی هرچند [[زیرک]] باشد، نمی‌تواند همه جوانب و پیامدهای [[دروغ]] خود را در نظر بگیرد، از این رو برخی جوانب پنهان مانده او را رسوا می‌سازند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۰۳؛ نمونه، ج۹، ص۳۵۱-۳۵۲؛ دروغ، ص۱۹.</ref>، چنان که آوردن [[پیراهن حضرت یوسف]] {{ع}} و خون‌آلود کردن آن، [[برادران]] دروغگوی وی را رسوا کرد: {{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ}}<ref>«و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref>. {{متن قرآن|دَمٍ كَذِبٍ}} به دیده برخی خونی بود که [[دروغ]] بودن آن آشکار بود، زیرا با [[خون]] [[انسان]] بسیار متفاوت بود <ref>الفرقان، ج۱۵، ص۴۶. </ref>. افزون بر این، پیراهن [[یوسف]] {{ع}} نیز سالم بود و اگر گرگ وی را خورده بود، پیراهنش را پاره می‌کرد<ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۲۱۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۴-۳۷۵؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۱۴۹.</ref>، از این‌رو [[حضرت یعقوب]] {{ع}} با مشاهده پیراهن [[یوسف]] {{ع}} به [[دروغ]] بودن ادعای آنان پی‌برد و آن را برخاسته از هوس‌های [[نفسانی]] آنان دانست: {{متن قرآن|قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا}}<ref>«(یعقوب) گفت: (نه چنین است که می‌گویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۲۱۵؛ المیزان، ج۱۱، ص۱۰۴؛ نمونه، ج۹، ص۳۴۵.</ref>.
* [[دروغگویی]] گاه رسوا شدن شخص [[دروغگو]] را در پی دارد<ref>نمونه، ج۱۹، ص۵۱۷؛ دروغ، ص۱۹۹.</ref>، زیرا وی هرچند [[زیرک]] باشد، نمی‌تواند همه جوانب و پیامدهای [[دروغ]] خود را در نظر بگیرد، از این رو برخی جوانب پنهان مانده او را رسوا می‌سازند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۰۳؛ نمونه، ج۹، ص۳۵۱-۳۵۲؛ دروغ، ص۱۹.</ref>، چنان که آوردن [[پیراهن حضرت یوسف]] {{ع}} و خون‌آلود کردن آن، [[برادران]] دروغگوی وی را رسوا کرد: {{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ}}<ref>«و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref>. {{متن قرآن|دَمٍ كَذِبٍ}} به دیده برخی خونی بود که [[دروغ]] بودن آن آشکار بود، زیرا با [[خون]] [[انسان]] بسیار متفاوت بود <ref>الفرقان، ج۱۵، ص۴۶. </ref>. افزون بر این، پیراهن [[یوسف]] {{ع}} نیز سالم بود و اگر گرگ وی را خورده بود، پیراهنش را پاره می‌کرد<ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۲۱۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۴-۳۷۵؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۱۴۹.</ref>، از این‌رو [[حضرت یعقوب]] {{ع}} با مشاهده پیراهن [[یوسف]] {{ع}} به [[دروغ]] بودن ادعای آنان پی‌برد و آن را برخاسته از هوس‌های [[نفسانی]] آنان دانست: {{متن قرآن|قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا}}<ref>«(یعقوب) گفت: (نه چنین است که می‌گویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۲۱۵؛ المیزان، ج۱۱، ص۱۰۴؛ نمونه، ج۹، ص۳۴۵.</ref>.
* [[همسر]] [[عزیز مصر]] نیز اندک زمانی پس از [[دروغ]] خود، رسوا گردید<ref>نمونه، ج۹، ص۳۸۳.</ref>، زیرا [[نشانه]] [[راستگویی]] [[حضرت یوسف]] {{ع}} و [[دروغ]] [[زلیخا]] یعنی پاره‌شدن پیراهن [[یوسف]] از پشت سر، بر همگان هویدا بود: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref>«و چون (شویش) دید که پیراهن مرد از پشت دریده است گفت: بی‌گمان این از نیرنگ شما زنان است ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۸-۲۹.</ref>.
* [[همسر]] [[عزیز مصر]] نیز اندک زمانی پس از [[دروغ]] خود، رسوا گردید<ref>نمونه، ج۹، ص۳۸۳.</ref>، زیرا [[نشانه]] [[راستگویی]] [[حضرت یوسف]] {{ع}} و [[دروغ]] [[زلیخا]] یعنی پاره‌شدن پیراهن [[یوسف]] از پشت سر، بر همگان هویدا بود: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref>«و چون (شویش) دید که پیراهن مرد از پشت دریده است گفت: بی‌گمان این از نیرنگ شما زنان است ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۸-۲۹.</ref>.
* بر پایه روایتی، [[خدا]] [[فراموشی]] را بر [[دروغگو]] می‌افکند<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۵؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۱.</ref>، از این‌رو [[دروغ]] خود را فراموش کرده و پس از مدتی سخن دیگری در تضاد با آن بر زبان می‌آورد که رسوایش می‌کند<ref>شرح اصول کافی، ج۹، ص۴۰۲؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* بر پایه روایتی، [[خدا]] [[فراموشی]] را بر [[دروغگو]] می‌افکند<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۵؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۱.</ref>، از این‌رو [[دروغ]] خود را فراموش کرده و پس از مدتی سخن دیگری در تضاد با آن بر زبان می‌آورد که رسوایش می‌کند<ref>شرح اصول کافی، ج۹، ص۴۰۲؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۸.</ref>.


=== [[بی‌اعتمادی]] ===
=== [[بی‌اعتمادی]] ===
* [[دروغ]] سبب سلب [[اعتماد دیگران]] از شخص می‌گردد<ref>نمونه، ج۱۱، ص۴۱۵؛ دروغ، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>، از این‌رو [[برادران]] [[یوسف]] وقتی برای بار دوم همراه بردن [[برادر]] دیگرشان را درخواست کردند، [[حضرت یعقوب]] {{ع}} داستان [[یوسف]] {{ع}} را [[یادآوری]] و از پذیرش خواسته آنان خودداری کرد{{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref> «گفت: آیا شما را بر او جز همان‌گونه امین می‌توانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشاینده‌ترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.</ref>؛ ولی پس از پافشاری آنان، آن [[حضرت]] به شرط سپردن وثیقه پذیرفت که بنیامین را با آنان همراه کند: {{متن قرآن|قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي}}<ref>«(یعقوب) گفت: هرگز او را با شما نمی‌فرستم تا در پیشگاه خداوند به من پیمانی سپارید که او را نزد من باز می‌آورید» سوره یوسف، آیه ۶۶.</ref>. [[مفسران]] مراد از این وثیقه را [[عهد]] یا [[سوگند]] [[برادران]] [[یوسف]] دانسته‌اند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۲۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۲۲۵.</ref>.
* [[دروغ]] سبب سلب [[اعتماد دیگران]] از شخص می‌گردد<ref>نمونه، ج۱۱، ص۴۱۵؛ دروغ، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>، از این‌رو [[برادران]] [[یوسف]] وقتی برای بار دوم همراه بردن [[برادر]] دیگرشان را درخواست کردند، [[حضرت یعقوب]] {{ع}} داستان [[یوسف]] {{ع}} را [[یادآوری]] و از پذیرش خواسته آنان خودداری کرد{{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref> «گفت: آیا شما را بر او جز همان‌گونه امین می‌توانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشاینده‌ترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.</ref>؛ ولی پس از پافشاری آنان، آن [[حضرت]] به شرط سپردن وثیقه پذیرفت که بنیامین را با آنان همراه کند: {{متن قرآن|قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي}}<ref>«(یعقوب) گفت: هرگز او را با شما نمی‌فرستم تا در پیشگاه خداوند به من پیمانی سپارید که او را نزد من باز می‌آورید» سوره یوسف، آیه ۶۶.</ref>. [[مفسران]] مراد از این وثیقه را [[عهد]] یا [[سوگند]] [[برادران]] [[یوسف]] دانسته‌اند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۲۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۲۲۵.</ref>.
* همچنین به خبر [[دروغگو]] اعتمادی نیست، از این‌رو [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا}}<ref>«ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌دهد که اگر [[فاسق]] خبری را برای آنان [[نقل]] کرد، تفحص کرده و بی‌تحقیق آن را نپذیرند. مراد از {{متن قرآن|فَاسِقٌ}} در [[آیه]] به نظر بسیاری دروغگوست<ref>جامع البیان، ج۶، ص۳۶۰؛ التبیان، ج۹، ص۳۴۴؛ الدر المنثور، ج، ص۲۸۱.</ref>. در [[روایات اسلامی]] نیز دروغ بسیار، سبب [[بی‌اعتمادی]] دیگران دانسته شده است<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* همچنین به خبر [[دروغگو]] اعتمادی نیست، از این‌رو [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا}}<ref>«ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌دهد که اگر [[فاسق]] خبری را برای آنان [[نقل]] کرد، تفحص کرده و بی‌تحقیق آن را نپذیرند. مراد از {{متن قرآن|فَاسِقٌ}} در [[آیه]] به نظر بسیاری دروغگوست<ref>جامع البیان، ج۶، ص۳۶۰؛ التبیان، ج۹، ص۳۴۴؛ الدر المنثور، ج، ص۲۸۱.</ref>. در [[روایات اسلامی]] نیز دروغ بسیار، سبب [[بی‌اعتمادی]] دیگران دانسته شده است<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۹.</ref>.
 
=== ضرر مادی و [[معنوی]] ===
=== ضرر مادی و [[معنوی]] ===
* ارتکاب [[دروغ]] و ترتیب اثر دادن به آن می‌تواند خسارت‌های مادی و [[معنوی]] جبران‌ناپذیری همچون کشته شدن [[مردم]] بسیاری در پی آورد: {{متن قرآن|إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ}}<ref>«اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref>. [[آیه]] در مورد [[ولید بن عقبه]] نازل شد که برای [[گرفتن زکات]] به سوی [[قبیله]] بنی‌مصطلق رفت؛ ولی در بازگشت به [[پیامبر]] {{صل}} خبر داد که آنان قصد دارند [[زکات]] نپردازند<ref>جامع البیان، ج۲۶، ص۱۶۰؛ اسباب النزول، ص۲۶۱؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۰.</ref> یا [[مرتد]] شده‌اند<ref>جامع البیان، ج۲۶، ص۱۶۱؛ احکام القرآن، ج۳، ص۵۲۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۳۱۱.</ref>. در پی شنیدن این گزارش، [[پیامبر]] {{صل}}[[جنگ]] با آنان را قصد کرد که [[آیه]] فرود آمد و به [[حضرت]] [[فرمان]] داد پیش از ترتیب اثر دادن به [[اخبار]] چنین کسانی در مورد آن تحقیق کند.
* ارتکاب [[دروغ]] و ترتیب اثر دادن به آن می‌تواند خسارت‌های مادی و [[معنوی]] جبران‌ناپذیری همچون کشته شدن [[مردم]] بسیاری در پی آورد: {{متن قرآن|إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ}}<ref>«اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref>. [[آیه]] در مورد [[ولید بن عقبه]] نازل شد که برای [[گرفتن زکات]] به سوی [[قبیله]] بنی‌مصطلق رفت؛ ولی در بازگشت به [[پیامبر]] {{صل}} خبر داد که آنان قصد دارند [[زکات]] نپردازند<ref>جامع البیان، ج۲۶، ص۱۶۰؛ اسباب النزول، ص۲۶۱؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۰.</ref> یا [[مرتد]] شده‌اند<ref>جامع البیان، ج۲۶، ص۱۶۱؛ احکام القرآن، ج۳، ص۵۲۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۳۱۱.</ref>. در پی شنیدن این گزارش، [[پیامبر]] {{صل}}[[جنگ]] با آنان را قصد کرد که [[آیه]] فرود آمد و به [[حضرت]] [[فرمان]] داد پیش از ترتیب اثر دادن به [[اخبار]] چنین کسانی در مورد آن تحقیق کند.
* برخی [[شأن نزول]] [[آیه]] را [[دروغ]] یکی از [[همسران پیامبر]] {{صل}} درباره [[ماریه قبطیه]] و جریح پسر عموی وی و [[تصمیم پیامبر]] {{صل}} به [[قتل]] جریح در پی این خبر دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۰؛ الصافی، ج۵، ص۴۹؛ نمونه، ج۲۲، ص۱۵۳.</ref>.
* برخی [[شأن نزول]] [[آیه]] را [[دروغ]] یکی از [[همسران پیامبر]] {{صل}} درباره [[ماریه قبطیه]] و جریح پسر عموی وی و [[تصمیم پیامبر]] {{صل}} به [[قتل]] جریح در پی این خبر دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۰؛ الصافی، ج۵، ص۴۹؛ نمونه، ج۲۲، ص۱۵۳.</ref>.
* افزون بر این، [[دروغ]] گاه وسیله [[گمراهی]] دیگران می‌شود که [[خسران]] آن بالاتر از کشته شدن افراد است؛ مانند [[بدعت]] در [[دین]] که سبب می‌گردد عده‌ای با [[پیروی]] ناآگاهانه از آنها از [[شریعت]] [[حق الهی]] [[گمراه]] گردند: {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ}}<ref>«پس ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغ می‌بندد تا با نادانی مردم را گمراه گرداند کیست؟» سوره انعام، آیه ۱۴۴.</ref>، چنان که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref> [[گمراهی]] از [[راه خدا]] یکی از آثار [[دروغ]] شمرده شده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* افزون بر این، [[دروغ]] گاه وسیله [[گمراهی]] دیگران می‌شود که [[خسران]] آن بالاتر از کشته شدن افراد است؛ مانند [[بدعت]] در [[دین]] که سبب می‌گردد عده‌ای با [[پیروی]] ناآگاهانه از آنها از [[شریعت]] [[حق الهی]] [[گمراه]] گردند: {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ}}<ref>«پس ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغ می‌بندد تا با نادانی مردم را گمراه گرداند کیست؟» سوره انعام، آیه ۱۴۴.</ref>، چنان که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref> [[گمراهی]] از [[راه خدا]] یکی از آثار [[دروغ]] شمرده شده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۲۹.</ref>.
 
=== تکرار [[دروغ]] و [[ارتکاب گناهان]] دیگر ===
=== تکرار [[دروغ]] و [[ارتکاب گناهان]] دیگر ===
* [[دروغگو]] برای جلوگیری از [[رسوایی]] خود پس از [[دروغ]] نخست، آن را تکرار یا مرتکب گناهانی دیگر می‌گردد <ref>نمونه، ج۱۱، ص۴۱۳؛ دروغ، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref>، چنان که [[برادران]] [[یوسف]] پس از نخستین [[دروغ]] که خود را [[خیرخواه]] آن [[حضرت]] نزد [[پدر]] معرفی کردند{{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ}}<ref> «گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمی‌داری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟» سوره یوسف، آیه ۱۱.</ref> به دروغ‌ها و [[گناهان]] بسیار دیگری گرفتار شدند؛ از جمله به [[دروغ]] گفتند ما او را برای بازی و [[تفریح]] می‌بریم: {{متن قرآن|يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ}}<ref>«(در دشت) بگردد و بازی کند» سوره یوسف، آیه ۱۲.</ref> و از وی [[حفاظت]] می‌کنیم: {{متن قرآن|وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«و ما نیک نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۱۲.</ref> و سپس به [[دروغ]] [[گریه]] کردند: {{متن قرآن|وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ}}<ref>«و شبانگاه گریان نزد پدرشان آمدند» سوره یوسف، آیه ۱۶.</ref> و گفتند ما سرگرم مسابقه بودیم: {{متن قرآن|إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ}}<ref>«گفتند: ای پدر! ما رفته بودیم مسابقه بدهیم» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref> و [[یوسف]] {{ع}} را نزد لباس‌های خود گذاشته بودیم: {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا}}<ref>«و یوسف را کنار بار خود وانهاده بودیم» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref> و گرگ او را خورد: {{متن قرآن|فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ}}<ref>«گرگ او را خورد» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref>؛ ما [[راستگو]] هستیم: {{متن قرآن|مَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ}}<ref>«و (می‌دانیم) اگر (هم) راستگو می‌بودیم (سخن) ما را باور نمی‌کردی» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref> و [[خون]] این پیراهن [[خون]] [[یوسف]] {{ع}} است: {{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ}}<ref>«و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref>. افزون بر این، از [[آیات]] دیگر برداشت می‌شود که آنان سال‌ها این [[دروغ]] خود را بازگو کرده و [[حقیقت]] را به [[پدر]] خود نگفتند.
* [[دروغگو]] برای جلوگیری از [[رسوایی]] خود پس از [[دروغ]] نخست، آن را تکرار یا مرتکب گناهانی دیگر می‌گردد <ref>نمونه، ج۱۱، ص۴۱۳؛ دروغ، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref>، چنان که [[برادران]] [[یوسف]] پس از نخستین [[دروغ]] که خود را [[خیرخواه]] آن [[حضرت]] نزد [[پدر]] معرفی کردند{{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ}}<ref> «گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمی‌داری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟» سوره یوسف، آیه ۱۱.</ref> به دروغ‌ها و [[گناهان]] بسیار دیگری گرفتار شدند؛ از جمله به [[دروغ]] گفتند ما او را برای بازی و [[تفریح]] می‌بریم: {{متن قرآن|يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ}}<ref>«(در دشت) بگردد و بازی کند» سوره یوسف، آیه ۱۲.</ref> و از وی [[حفاظت]] می‌کنیم: {{متن قرآن|وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«و ما نیک نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۱۲.</ref> و سپس به [[دروغ]] [[گریه]] کردند: {{متن قرآن|وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ}}<ref>«و شبانگاه گریان نزد پدرشان آمدند» سوره یوسف، آیه ۱۶.</ref> و گفتند ما سرگرم مسابقه بودیم: {{متن قرآن|إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ}}<ref>«گفتند: ای پدر! ما رفته بودیم مسابقه بدهیم» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref> و [[یوسف]] {{ع}} را نزد لباس‌های خود گذاشته بودیم: {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا}}<ref>«و یوسف را کنار بار خود وانهاده بودیم» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref> و گرگ او را خورد: {{متن قرآن|فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ}}<ref>«گرگ او را خورد» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref>؛ ما [[راستگو]] هستیم: {{متن قرآن|مَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ}}<ref>«و (می‌دانیم) اگر (هم) راستگو می‌بودیم (سخن) ما را باور نمی‌کردی» سوره یوسف، آیه ۱۷.</ref> و [[خون]] این پیراهن [[خون]] [[یوسف]] {{ع}} است: {{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ}}<ref>«و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref>. افزون بر این، از [[آیات]] دیگر برداشت می‌شود که آنان سال‌ها این [[دروغ]] خود را بازگو کرده و [[حقیقت]] را به [[پدر]] خود نگفتند.
* همچنین تکرار و تداوم [[دروغگویی]] به [[رسوخ]] این [[رذیلت]] در نفس و تبدیل آن به عادت می‌انجامد، به گونه‌ای که [[دروغگو]] پس از [[کشف]] حقایق حتی در مقابل [[خدا]] نیز [[دروغ]] بگوید، چنان که [[مشرکان]] بر اثر ملکه شدن [[دروغ]] در [[نفوس]] آنان در [[قیامت]] نیز به [[دروغ]] به [[خدا]] می‌گویند ما [[مشرک]] نبودیم <ref>المیزان، ج۷، ص۵۱؛ ج۱۱، ص۱۳.</ref>: {{متن قرآن|وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«سوگند به خداوند -پروردگار ما- که ما از مشرکان نبوده‌ایم بنگر چگونه بر خود دروغ بستند» سوره انعام، آیه ۲۳-۲۴.</ref>.
* همچنین تکرار و تداوم [[دروغگویی]] به [[رسوخ]] این [[رذیلت]] در نفس و تبدیل آن به عادت می‌انجامد، به گونه‌ای که [[دروغگو]] پس از [[کشف]] حقایق حتی در مقابل [[خدا]] نیز [[دروغ]] بگوید، چنان که [[مشرکان]] بر اثر ملکه شدن [[دروغ]] در [[نفوس]] آنان در [[قیامت]] نیز به [[دروغ]] به [[خدا]] می‌گویند ما [[مشرک]] نبودیم <ref>المیزان، ج۷، ص۵۱؛ ج۱۱، ص۱۳.</ref>: {{متن قرآن|وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«سوگند به خداوند -پروردگار ما- که ما از مشرکان نبوده‌ایم بنگر چگونه بر خود دروغ بستند» سوره انعام، آیه ۲۳-۲۴.</ref>.
* افزون بر این، [[دروغگویی]] [[گناهان]] بسیار دیگری را نیز به دنبال دارد<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳۱.</ref>، چنان که [[زلیخا]] پس از [[دروغ]] خود به [[عزیز مصر]] برای جلوگیری از افشای آن، برای [[یوسف]] {{ع}} [[زندان]] یا مجازات شدیدتر حتی اعدام را درخواست کرد: {{متن قرآن|مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref><ref>نمونه، ج۹، ص۳۸۴-۳۸۵.</ref>. بر پایه [[روایات اسلامی]] نیز [[دروغ کوچک]] سبب ارتکاب [[دروغ]] بزرگ‌تر<ref>الکافی، ج۲، ص۳۳۸؛ وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰.</ref> و کلید همه [[گناهان]]<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰.</ref> و ترک آن سبب ترک دیگر [[گناهان]] است<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۷؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۲۶۷۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* افزون بر این، [[دروغگویی]] [[گناهان]] بسیار دیگری را نیز به دنبال دارد<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳۱.</ref>، چنان که [[زلیخا]] پس از [[دروغ]] خود به [[عزیز مصر]] برای جلوگیری از افشای آن، برای [[یوسف]] {{ع}} [[زندان]] یا مجازات شدیدتر حتی اعدام را درخواست کرد: {{متن قرآن|مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref><ref>نمونه، ج۹، ص۳۸۴-۳۸۵.</ref>. بر پایه [[روایات اسلامی]] نیز [[دروغ کوچک]] سبب ارتکاب [[دروغ]] بزرگ‌تر<ref>الکافی، ج۲، ص۳۳۸؛ وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰.</ref> و کلید همه [[گناهان]]<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰.</ref> و ترک آن سبب ترک دیگر [[گناهان]] است<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۷؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۲۶۷۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۰.</ref>.
 
=== [[نفاق]] ===
=== [[نفاق]] ===
*{{متن قرآن|فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که می‌گفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دل‌هایشان بر جای نهاد» سوره توبه، آیه ۷۷.</ref>. بر پایه [[روایات]] نیز [[دروغ]] به [[نفاق]] می‌انجامد<ref>عیون الحکم و المواعظ، ص۲۹؛ کنز العمال، ج۳، ص۶۲۱.</ref>، زیرا [[دروغگو]] می‌کوشد در ظاهر دروغش را راست جلوه دهد، در حالی که در درونش چیز دیگری است و این دوگانگی به تدریج به دیگر [[اعمال]] او نیز سرایت و وی را [[منافق]] می‌کند<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
*{{متن قرآن|فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که می‌گفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دل‌هایشان بر جای نهاد» سوره توبه، آیه ۷۷.</ref>. بر پایه [[روایات]] نیز [[دروغ]] به [[نفاق]] می‌انجامد<ref>عیون الحکم و المواعظ، ص۲۹؛ کنز العمال، ج۳، ص۶۲۱.</ref>، زیرا [[دروغگو]] می‌کوشد در ظاهر دروغش را راست جلوه دهد، در حالی که در درونش چیز دیگری است و این دوگانگی به تدریج به دیگر [[اعمال]] او نیز سرایت و وی را [[منافق]] می‌کند<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۱.</ref>.
 
=== قرار گرفتن در زمره [[ظالمان]] ===
=== قرار گرفتن در زمره [[ظالمان]] ===
* [[دروغ]] بستن بر [[خدا]] از مصادیق [[ظلم]] است: {{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَىَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref> پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند؛ سوره آل عمران، آیه:۹۴.</ref>، بلکه از بالاترین ستم‌هاست: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref>«و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد، کیست؟» سوره انعام، آیه ۲۱.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ...}}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغ بندد یا آیات او را دروغ شمارد کیست؟» سوره اعراف، آیه ۳۷.</ref>، زیرا نسبت به ساحت خدای [[عظیم]] [[دروغ]] بسته است<ref>المیزان، ج۷، ص۴۴؛ فتح القدیر، ج۵، ص۲۲۰-۲۲۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[دروغ]] بستن بر [[خدا]] از مصادیق [[ظلم]] است: {{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَىَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref> پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند؛ سوره آل عمران، آیه:۹۴.</ref>، بلکه از بالاترین ستم‌هاست: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref>«و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد، کیست؟» سوره انعام، آیه ۲۱.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ...}}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغ بندد یا آیات او را دروغ شمارد کیست؟» سوره اعراف، آیه ۳۷.</ref>، زیرا نسبت به ساحت خدای [[عظیم]] [[دروغ]] بسته است<ref>المیزان، ج۷، ص۴۴؛ فتح القدیر، ج۵، ص۲۲۰-۲۲۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۱.</ref>.
 
=== [[لعن]] و [[نفرین]] [[الهی]] ===
=== [[لعن]] و [[نفرین]] [[الهی]] ===
* [[دروغگویی]] [[انسان]] را در زمره لعن‌شدگان [[الهی]] می‌نهد؛ چه [[دروغ]] در مورد [[خدا]] باشد: {{متن قرآن|الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«هان! لعنت خداوند بر ستمکاران باد!» سوره هود، آیه ۱۸.</ref> یا درباره [[پیامبران الهی]]، مانند نسبت فرزندی [[خدا]] به [[عیسی]] {{ع}} از سوی [[مسیحیان]] [[نجران]] که به [[لعن]] آنان در [[داستان مباهله]] انجامید: {{متن قرآن|فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«...تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۳.</ref>. یا دیگر [[انسان‌ها]]، مانند [[همسر]]: {{متن قرآن|أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم» سوره نور، آیه ۷.</ref>. دروغگویانی که به [[لعن الهی]] دچار شوند، [[یاوری]] نخواهند داشت: {{متن قرآن|وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا}}<ref>«و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۵۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[دروغگویی]] [[انسان]] را در زمره لعن‌شدگان [[الهی]] می‌نهد؛ چه [[دروغ]] در مورد [[خدا]] باشد: {{متن قرآن|الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«هان! لعنت خداوند بر ستمکاران باد!» سوره هود، آیه ۱۸.</ref> یا درباره [[پیامبران الهی]]، مانند نسبت فرزندی [[خدا]] به [[عیسی]] {{ع}} از سوی [[مسیحیان]] [[نجران]] که به [[لعن]] آنان در [[داستان مباهله]] انجامید: {{متن قرآن|فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«...تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۳.</ref>. یا دیگر [[انسان‌ها]]، مانند [[همسر]]: {{متن قرآن|أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم» سوره نور، آیه ۷.</ref>. دروغگویانی که به [[لعن الهی]] دچار شوند، [[یاوری]] نخواهند داشت: {{متن قرآن|وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا}}<ref>«و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۵۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۱.</ref>.
 


=== [[محرومیت]] از [[هدایت]] و [[رستگاری]] ===
=== [[محرومیت]] از [[هدایت]] و [[رستگاری]] ===
* [[خدا]] کسی را که بسیار [[دروغ]] بگوید [[هدایت]] نخواهد کرد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمی‌کند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>. بر پایه [[روایات اسلامی]]، {{متن قرآن|كَذَّاب}} کسی است که [[دروغ]] جزء [[طبیعت]] او شده و به آن عادت کرده است <ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۵.</ref>؛ همچنین کسانی که در مورد [[خدا]] [[دروغ]] بگویند [[رستگار]] نمی‌شوند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان آنان که بر خداوند دروغ می‌بندند رستگار نمی‌گردند» سوره یونس، آیه ۶۹.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ}} <ref>«آنان که بر خداوند دروغ می‌بندند رستگار نمی‌گردند» سوره نحل، آیه ۱۱۶.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[خدا]] کسی را که بسیار [[دروغ]] بگوید [[هدایت]] نخواهد کرد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمی‌کند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>. بر پایه [[روایات اسلامی]]، {{متن قرآن|كَذَّاب}} کسی است که [[دروغ]] جزء [[طبیعت]] او شده و به آن عادت کرده است <ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۵.</ref>؛ همچنین کسانی که در مورد [[خدا]] [[دروغ]] بگویند [[رستگار]] نمی‌شوند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان آنان که بر خداوند دروغ می‌بندند رستگار نمی‌گردند» سوره یونس، آیه ۶۹.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ}} <ref>«آنان که بر خداوند دروغ می‌بندند رستگار نمی‌گردند» سوره نحل، آیه ۱۱۶.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۲.</ref>.
 
=== روسیاهی در [[قیامت]] ===
=== روسیاهی در [[قیامت]] ===
* کسانی که بر [[خدا]] [[دروغ]] ببندند در [[قیامت]] روسیاه‌اند: {{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ}}<ref>«و در روز رستخیز، کسانی را که بر خداوند دروغ بستند خواهی دید که رویشان سیاه است» سوره زمر، آیه ۶۰.</ref>. افزون بر این، در برخی [[روایات دروغ]] به شکل مطلق سبب روسیاهی در [[قیامت]] دانسته شده است<ref>تحف العقول، ص۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۸.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* کسانی که بر [[خدا]] [[دروغ]] ببندند در [[قیامت]] روسیاه‌اند: {{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ}}<ref>«و در روز رستخیز، کسانی را که بر خداوند دروغ بستند خواهی دید که رویشان سیاه است» سوره زمر، آیه ۶۰.</ref>. افزون بر این، در برخی [[روایات دروغ]] به شکل مطلق سبب روسیاهی در [[قیامت]] دانسته شده است<ref>تحف العقول، ص۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۸.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۲.</ref>.
 
=== [[عذاب]] [[دنیایی]] و [[آخرتی]] ===
=== [[عذاب]] [[دنیایی]] و [[آخرتی]] ===
* [[قرآن کریم]] در [[آیات]] بسیاری [[دروغگویان]] به ویژه آنان را که درباره [[خدا]] و [[رسول]] [[دروغ]] می‌گویند به [[عذاب الهی]] تهدید می‌کند: {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ}}<ref>«وای بر هر دروغزن گناهکار!» سوره جاثیه، آیه ۷.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ}}<ref>«و آنچه را نمی‌پسندند برای خداوند قرار می‌دهند و زبان‌هاشان به دروغ می‌گوید که (پاداش) بهترین از آن آنهاست؛ ناگزیر آتش (دوزخ) از آن آنهاست و آنان فراموش شدگانند» سوره نحل، آیه:۶۲.</ref> که گاه [[دنیایی]] است، چنان که [[موسی]] {{ع}} [[دروغگویان]] به [[خدا]] را از گرفتار شدن به [[عذاب]] [[دنیایی]] برحذر داشت: {{متن قرآن|لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ}}<ref>«بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند» سوره طه، آیه ۶۱.</ref><ref>الصافی، ج۳، ص۳۱۱؛ جامع البیان، ج۱۶، ص۲۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۱۴-۲۱۵.</ref> و گاه [[آخرتی]] است: {{متن قرآن|سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ}}<ref>«فردا خواهند دانست که دروغزن خویشتن‌خواه، کیست؟» سوره قمر، آیه ۲۶.</ref> که [[خدا]] در [[قیامت]] با گرفتن موی پیشانی‌شان آنان را به سوی [[جهنم]] می‌کشاند: {{متن قرآن|كَلاَّ لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ}}<ref> نه چنان است؛ اگر (از شرارت) باز نایستد بی‌گمان (موی) پیشانی (اش) را خواهیم گرفت و خواهیم کشید، (موی) پیشانی دروغگوی خطاکاری را؛ سوره علق، آیه:۱۵-۱۶.</ref><ref>التبیان، ج۱۰، ص۳۸۲؛ فتح‌القدیر، ج۵، ص۴۶۹.</ref> و آنها را به [[عذاب]] دردناک: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و آنان که به خداوند و پیامبرش دروغ گفته بودند خانه‌نشین شدند! به زودی از (میان) ایشان به کافران عذابی دردناک خواهد رسید» سوره توبه، آیه ۹۰.</ref>. و شدید خود گرفتار خواهد کرد: {{متن قرآن|وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا}}<ref>«سوگند دروغ می‌خورند خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است» سوره مجادله، آیه ۱۴-۱۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[قرآن کریم]] در [[آیات]] بسیاری [[دروغگویان]] به ویژه آنان را که درباره [[خدا]] و [[رسول]] [[دروغ]] می‌گویند به [[عذاب الهی]] تهدید می‌کند: {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ}}<ref>«وای بر هر دروغزن گناهکار!» سوره جاثیه، آیه ۷.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ}}<ref>«و آنچه را نمی‌پسندند برای خداوند قرار می‌دهند و زبان‌هاشان به دروغ می‌گوید که (پاداش) بهترین از آن آنهاست؛ ناگزیر آتش (دوزخ) از آن آنهاست و آنان فراموش شدگانند» سوره نحل، آیه:۶۲.</ref> که گاه [[دنیایی]] است، چنان که [[موسی]] {{ع}} [[دروغگویان]] به [[خدا]] را از گرفتار شدن به [[عذاب]] [[دنیایی]] برحذر داشت: {{متن قرآن|لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ}}<ref>«بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند» سوره طه، آیه ۶۱.</ref><ref>الصافی، ج۳، ص۳۱۱؛ جامع البیان، ج۱۶، ص۲۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۱۴-۲۱۵.</ref> و گاه [[آخرتی]] است: {{متن قرآن|سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ}}<ref>«فردا خواهند دانست که دروغزن خویشتن‌خواه، کیست؟» سوره قمر، آیه ۲۶.</ref> که [[خدا]] در [[قیامت]] با گرفتن موی پیشانی‌شان آنان را به سوی [[جهنم]] می‌کشاند: {{متن قرآن|كَلاَّ لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ}}<ref> نه چنان است؛ اگر (از شرارت) باز نایستد بی‌گمان (موی) پیشانی (اش) را خواهیم گرفت و خواهیم کشید، (موی) پیشانی دروغگوی خطاکاری را؛ سوره علق، آیه:۱۵-۱۶.</ref><ref>التبیان، ج۱۰، ص۳۸۲؛ فتح‌القدیر، ج۵، ص۴۶۹.</ref> و آنها را به [[عذاب]] دردناک: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و آنان که به خداوند و پیامبرش دروغ گفته بودند خانه‌نشین شدند! به زودی از (میان) ایشان به کافران عذابی دردناک خواهد رسید» سوره توبه، آیه ۹۰.</ref>. و شدید خود گرفتار خواهد کرد: {{متن قرآن|وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا}}<ref>«سوگند دروغ می‌خورند خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است» سوره مجادله، آیه ۱۴-۱۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۲.</ref>.


== افشا و [[کشف]] [[دروغ]] ==
== افشا و [[کشف]] [[دروغ]] ==
خط ۱۶۸: خط ۱۷۹:
* و گاه برای [[کشف]] [[دروغ]] از [[دروغگو]] مدرکی همانند نشان دادن اثری از موجود مورد ادعا، [[علمی]] [[برگزیده]] از کتاب‌های گذشتگان یا سخنی از [[پیامبران]] درخواست می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ ائْتُونِي بِكِتَابٍ مِنْ قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو آیا آنچه را به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید دیده‌اید؟ به من بنمایید که روی زمین چه آفریده‌اند؟ یا (آیا) در (پدید آوردن) آسمان‌ها شرکت داشته‌اند؟ اگر راست می‌گویید کتابی را که پیش از این بوده یا نشانی را که از دانشی بازمانده است برای من بیاورید» سوره احقاف، آیه ۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«پس اگر راست می‌گویید نوشتار (و برهان) خود را بیاورید!» سوره صافات، آیه ۱۵۷.</ref><ref>جامع البیان، ج۲۶، ص۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۷.</ref>؛
* و گاه برای [[کشف]] [[دروغ]] از [[دروغگو]] مدرکی همانند نشان دادن اثری از موجود مورد ادعا، [[علمی]] [[برگزیده]] از کتاب‌های گذشتگان یا سخنی از [[پیامبران]] درخواست می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ ائْتُونِي بِكِتَابٍ مِنْ قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو آیا آنچه را به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید دیده‌اید؟ به من بنمایید که روی زمین چه آفریده‌اند؟ یا (آیا) در (پدید آوردن) آسمان‌ها شرکت داشته‌اند؟ اگر راست می‌گویید کتابی را که پیش از این بوده یا نشانی را که از دانشی بازمانده است برای من بیاورید» سوره احقاف، آیه ۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«پس اگر راست می‌گویید نوشتار (و برهان) خود را بیاورید!» سوره صافات، آیه ۱۵۷.</ref><ref>جامع البیان، ج۲۶، ص۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۷.</ref>؛
* یا به [[دروغگویان]] از [[اهل کتاب]] می‌فرماید [[تورات]] را آورده و آن را بخوانند: {{متن قرآن|فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«اگر راست می‌گویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref> تا روشن شود که سخن شما [[دروغ]] است<ref>جامع البیان، ج۴، ص۴-۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۴۵. </ref>.
* یا به [[دروغگویان]] از [[اهل کتاب]] می‌فرماید [[تورات]] را آورده و آن را بخوانند: {{متن قرآن|فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«اگر راست می‌گویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref> تا روشن شود که سخن شما [[دروغ]] است<ref>جامع البیان، ج۴، ص۴-۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۴۵. </ref>.
* افزون بر این، در آیاتی دیگر برای [[کشف]] [[دروغ]] از آنان [[شاهد]] می‌خواهد: {{متن قرآن|هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا}}<ref>«گواهانتان را که گواهی می‌دهند خداوند این را حرام کرده است بیاورید» سوره انعام، آیه ۱۵۰.</ref> و در صورتی که [[شاهدان]] مورد نظر را نیاورند، آنان را [[دروغگو]] می‌شمرد: {{متن قرآن|فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«و چون گواه نیاورده‌اند پس آنانند که نزد خداوند دروغگویند» سوره نور، آیه ۱۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* افزون بر این، در آیاتی دیگر برای [[کشف]] [[دروغ]] از آنان [[شاهد]] می‌خواهد: {{متن قرآن|هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا}}<ref>«گواهانتان را که گواهی می‌دهند خداوند این را حرام کرده است بیاورید» سوره انعام، آیه ۱۵۰.</ref> و در صورتی که [[شاهدان]] مورد نظر را نیاورند، آنان را [[دروغگو]] می‌شمرد: {{متن قرآن|فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«و چون گواه نیاورده‌اند پس آنانند که نزد خداوند دروغگویند» سوره نور، آیه ۱۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۲.</ref>.
 
=== ارایه مدرک و [[شاهد]] ===
=== ارایه مدرک و [[شاهد]] ===
* ارائه مدرک و [[شاهد]] به [[دروغگو]] یا دیگران سبب افشای [[دروغ]] می‌گردد، از این رو وقتی [[اهل کتاب]] ادعا کردند که [[خدا]] از ما [[عهد]] گرفته است که تنها به پیامبرانی [[ایمان]] آوریم که [[قربانی]] بیاورند{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ}}<ref> «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref>. [[قرآن]] گذشته آنان را بر [[دروغ]] بودن این ادعای [[باطل]] [[شاهد]] آورد و فرمود پس چرا در گذشته به چنین پیامبرانی [[ایمان]] نیاوردید: {{متن قرآن|قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ}}<ref>«بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها(ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref><ref>جامع البیان، ج۴، ص۲۶۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۴۶۲-۴۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۲۹۶.</ref>؛ همچنین آن گاه که ادعا کردند تنها به مفاد [[تورات]] [[ایمان]] می‌آوریم{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref> «و چون به آنان گفته شود به آنچه خداوند (بر پیامبر اسلام) فرو فرستاده است؛ ایمان آورید؛ می‌گویند: ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان فرو فرستاده شده است ایمان می‌آوریم؛ و جز آن را انکار می‌کنند با آنکه آن (قرآن)، راستین است و کتابی را که آنان دارند، راست می‌شمارد؛ (نیز) بگو، اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۹۱.</ref><ref>جامع البیان، ج۱، ص۵۸۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۴.</ref>.
* ارائه مدرک و [[شاهد]] به [[دروغگو]] یا دیگران سبب افشای [[دروغ]] می‌گردد، از این رو وقتی [[اهل کتاب]] ادعا کردند که [[خدا]] از ما [[عهد]] گرفته است که تنها به پیامبرانی [[ایمان]] آوریم که [[قربانی]] بیاورند{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ}}<ref> «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref>. [[قرآن]] گذشته آنان را بر [[دروغ]] بودن این ادعای [[باطل]] [[شاهد]] آورد و فرمود پس چرا در گذشته به چنین پیامبرانی [[ایمان]] نیاوردید: {{متن قرآن|قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ}}<ref>«بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها(ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref><ref>جامع البیان، ج۴، ص۲۶۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۴۶۲-۴۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۲۹۶.</ref>؛ همچنین آن گاه که ادعا کردند تنها به مفاد [[تورات]] [[ایمان]] می‌آوریم{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref> «و چون به آنان گفته شود به آنچه خداوند (بر پیامبر اسلام) فرو فرستاده است؛ ایمان آورید؛ می‌گویند: ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان فرو فرستاده شده است ایمان می‌آوریم؛ و جز آن را انکار می‌کنند با آنکه آن (قرآن)، راستین است و کتابی را که آنان دارند، راست می‌شمارد؛ (نیز) بگو، اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۹۱.</ref><ref>جامع البیان، ج۱، ص۵۸۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۴.</ref>.
* [[خدا]] محتوای کتاب آنان را [[شاهد]] [[دروغ]] بودن این ادعا یاد کرده و فرمود که [[ایمان به پیامبر اکرم]] {{صل}} در کتاب‌های خودتان آمده است: {{متن قرآن|...وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ}}<ref>«... با آنکه آن (قرآن)، راستین است» سوره بقره، آیه ۹۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۵؛ الصافی، ج۱، ص۱۶۳؛ الاصفی، ج۱، ص۵۴.</ref>؛ یا عملکرد پیشینیان آنان را [[دلیل]] بر [[دروغ]] بودن ادعایشان ذکر کرده و می‌گوید چرا [[پیامبران الهی]] را در گذشته به [[قتل]] می‌رساندید: {{متن قرآن|فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۹۱.</ref>، در حالی که کُشتن [[پیامبران]] در کتاب‌های خودتان [[حرام]] بود<ref>جامع البیان، ج۱، ص۵۸۸-۵۸۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۵؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۳۰.</ref>.
* [[خدا]] محتوای کتاب آنان را [[شاهد]] [[دروغ]] بودن این ادعا یاد کرده و فرمود که [[ایمان به پیامبر اکرم]] {{صل}} در کتاب‌های خودتان آمده است: {{متن قرآن|...وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ}}<ref>«... با آنکه آن (قرآن)، راستین است» سوره بقره، آیه ۹۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۵؛ الصافی، ج۱، ص۱۶۳؛ الاصفی، ج۱، ص۵۴.</ref>؛ یا عملکرد پیشینیان آنان را [[دلیل]] بر [[دروغ]] بودن ادعایشان ذکر کرده و می‌گوید چرا [[پیامبران الهی]] را در گذشته به [[قتل]] می‌رساندید: {{متن قرآن|فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۹۱.</ref>، در حالی که کُشتن [[پیامبران]] در کتاب‌های خودتان [[حرام]] بود<ref>جامع البیان، ج۱، ص۵۸۸-۵۸۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۵؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۳۰.</ref>.
* در [[آیات]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه:۴۲.</ref> و {{متن قرآن|وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً}}<ref>«اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند» سوره توبه، آیه ۴۶.</ref> نیز آماده نکردن اسباب و مقدمات شرکت در [[جهاد]] از سوی [[منافقان]] [[صدر اسلام]] را شاهدی بر [[دروغ]] بودن ادعای آنان درباره قصد شرکت در [[جهاد]] دانست <ref>المیزان، ج۹، ص۲۸۹؛ نمونه، ج۷، ص۴۳۳. </ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* در [[آیات]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه:۴۲.</ref> و {{متن قرآن|وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً}}<ref>«اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند» سوره توبه، آیه ۴۶.</ref> نیز آماده نکردن اسباب و مقدمات شرکت در [[جهاد]] از سوی [[منافقان]] [[صدر اسلام]] را شاهدی بر [[دروغ]] بودن ادعای آنان درباره قصد شرکت در [[جهاد]] دانست <ref>المیزان، ج۹، ص۲۸۹؛ نمونه، ج۷، ص۴۳۳. </ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۳.</ref>.
 
=== تحقیق و بررسی ===
=== تحقیق و بررسی ===
* بررسی و تحقیق در مورد ادعا یا عمل انجام گرفته از راه‌های [[کشف]] [[دروغ]] از دیدگاه [[قرآن]] است، از این رو [[حضرت سلیمان]] {{ع}} راست یا [[دروغ]] بودن خبرهای هُدهُد از مملکت سبا را به تحقیق در این زمینه وابسته کرد: {{متن قرآن|قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«(سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفته‌ای یا از دروغگویان بوده‌ای؟» سوره نمل، آیه ۲۷.</ref><ref>فتح القدیر، ج۴، ص۱۳۶؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۷؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۵۱.</ref>؛ همچنین وقتی [[زلیخا]] [[یوسف]] {{ع}} را به [[دروغ]] به داشتن قصد سوء متهم کرد، شاهدی به تحقیق سفارش کرد و گفت: اگر پیراهن [[یوسف]] {{ع}} از جلو پاره شده است، [[یوسف]] {{ع}}[[دروغ]] می‌گوید؛ چنانچه از پشت پاره گردیده است، [[زلیخا]] دروغگوست: {{متن قرآن|وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ وَإِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و گواهی از کسان آن زن گواهی داد: اگر پیراهن وی از پیش دریده است زن راست می‌گوید و مرد از دروغگویان است و اگر پیراهنش از پشت دریده است زن دروغ می‌گوید و مرد از راستگویان است» سوره یوسف، آیه ۲۶-۲۷.</ref> و پس از تحقیق، [[دروغ]] بودن ادعای [[زلیخا]] آشکار گردید{{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref> «و چون (شویش) دید که پیراهن مرد از پشت دریده است گفت: بی‌گمان این از نیرنگ شما زنان است و نیرنگ شما زنان سترگ است ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۸-۲۹.</ref>.
* بررسی و تحقیق در مورد ادعا یا عمل انجام گرفته از راه‌های [[کشف]] [[دروغ]] از دیدگاه [[قرآن]] است، از این رو [[حضرت سلیمان]] {{ع}} راست یا [[دروغ]] بودن خبرهای هُدهُد از مملکت سبا را به تحقیق در این زمینه وابسته کرد: {{متن قرآن|قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«(سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفته‌ای یا از دروغگویان بوده‌ای؟» سوره نمل، آیه ۲۷.</ref><ref>فتح القدیر، ج۴، ص۱۳۶؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۷؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۵۱.</ref>؛ همچنین وقتی [[زلیخا]] [[یوسف]] {{ع}} را به [[دروغ]] به داشتن قصد سوء متهم کرد، شاهدی به تحقیق سفارش کرد و گفت: اگر پیراهن [[یوسف]] {{ع}} از جلو پاره شده است، [[یوسف]] {{ع}}[[دروغ]] می‌گوید؛ چنانچه از پشت پاره گردیده است، [[زلیخا]] دروغگوست: {{متن قرآن|وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ وَإِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و گواهی از کسان آن زن گواهی داد: اگر پیراهن وی از پیش دریده است زن راست می‌گوید و مرد از دروغگویان است و اگر پیراهنش از پشت دریده است زن دروغ می‌گوید و مرد از راستگویان است» سوره یوسف، آیه ۲۶-۲۷.</ref> و پس از تحقیق، [[دروغ]] بودن ادعای [[زلیخا]] آشکار گردید{{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref> «و چون (شویش) دید که پیراهن مرد از پشت دریده است گفت: بی‌گمان این از نیرنگ شما زنان است و نیرنگ شما زنان سترگ است ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۸-۲۹.</ref>.
* افزون بر این، [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا}}<ref>«ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> در قانونی کلی به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌دهد که در مورد خبر [[فاسق]] که احتمال [[دروغ]] بودن آن بسیار است، حتما تحقیق کنند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* افزون بر این، [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا}}<ref>«ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> در قانونی کلی به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌دهد که در مورد خبر [[فاسق]] که احتمال [[دروغ]] بودن آن بسیار است، حتما تحقیق کنند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۴.</ref>.
 
=== درخواست پای‌بندی به لوازم ادعا ===
=== درخواست پای‌بندی به لوازم ادعا ===
* گاه برای [[کشف]] [[دروغ]] برخی می‌توان از آنان خواست تا لوازم ادعای خود را عملی سازند. بر این اساس، [[قرآن]] از [[اهل کتاب]] که تنها خود را [[دوستان]] [[خدا]] می‌خواندند می‌خواهد که [[مرگ]] را [[آرزو]] کنند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو: ای یهودیان! اگر می‌پندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خداوندید اگر راست می‌گویید آرزوی مرگ کنید» سوره جمعه، آیه ۶.</ref>، زیرا [[خدا]] [[دوستان]] خود را [[عذاب]] نمی‌کند، بلکه آنان را اکرام می‌کند<ref>جامع البیان، ج۲۸، ص۱۲۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۹۶.</ref> و [[مرگ]] برای [[عاشق]] که او را به محبوبش می‌رساند [[دوست]] داشتنی‌تر است<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۶۷. </ref>؛ نیز برای افشای [[دروغ]] دیگر آنان که [[بهشت]] را تنها ویژه خود می‌شمردند، همین درخواست را یاد می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو، اگر راست می‌گویید که از میان همه مردم، سرای واپسین نزد خداوند، ویژه شماست پس آرزوی مرگ کنید» سوره بقره، آیه ۹۴.</ref>، چون [[مرگ]] و رفتن به [[بهشت]] از [[دنیایی]] که همراه با [[رنج]]، درد و [[مشقت]] است بسیار محبوب‌تر است<ref>التبیان، ج۱، ص۳۵۷؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج، ص۳۲-۳۳.</ref>؛ ولی [[قرآن]] با این سخن که آنان هرگز [[مرگ]] درخواست نخواهند کرد، از [[دروغ]] بودن این ادعای آنان پرده برمی‌دارد: {{متن قرآن|وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«و هرگز آن (مرگ) را برای کارهایی که کرده‌اند آرزو نخواهند کرد» سوره جمعه، آیه ۷.</ref><ref>جامع البیان، ج۱، ص۵۹۸؛ التبیان، ج۱۰، ص۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* گاه برای [[کشف]] [[دروغ]] برخی می‌توان از آنان خواست تا لوازم ادعای خود را عملی سازند. بر این اساس، [[قرآن]] از [[اهل کتاب]] که تنها خود را [[دوستان]] [[خدا]] می‌خواندند می‌خواهد که [[مرگ]] را [[آرزو]] کنند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو: ای یهودیان! اگر می‌پندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خداوندید اگر راست می‌گویید آرزوی مرگ کنید» سوره جمعه، آیه ۶.</ref>، زیرا [[خدا]] [[دوستان]] خود را [[عذاب]] نمی‌کند، بلکه آنان را اکرام می‌کند<ref>جامع البیان، ج۲۸، ص۱۲۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۹۶.</ref> و [[مرگ]] برای [[عاشق]] که او را به محبوبش می‌رساند [[دوست]] داشتنی‌تر است<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۶۷. </ref>؛ نیز برای افشای [[دروغ]] دیگر آنان که [[بهشت]] را تنها ویژه خود می‌شمردند، همین درخواست را یاد می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو، اگر راست می‌گویید که از میان همه مردم، سرای واپسین نزد خداوند، ویژه شماست پس آرزوی مرگ کنید» سوره بقره، آیه ۹۴.</ref>، چون [[مرگ]] و رفتن به [[بهشت]] از [[دنیایی]] که همراه با [[رنج]]، درد و [[مشقت]] است بسیار محبوب‌تر است<ref>التبیان، ج۱، ص۳۵۷؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج، ص۳۲-۳۳.</ref>؛ ولی [[قرآن]] با این سخن که آنان هرگز [[مرگ]] درخواست نخواهند کرد، از [[دروغ]] بودن این ادعای آنان پرده برمی‌دارد: {{متن قرآن|وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«و هرگز آن (مرگ) را برای کارهایی که کرده‌اند آرزو نخواهند کرد» سوره جمعه، آیه ۷.</ref><ref>جامع البیان، ج۱، ص۵۹۸؛ التبیان، ج۱۰، ص۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۲.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۴.</ref>.
 
=== [[آزمایش]] ===
=== [[آزمایش]] ===
* راه دیگر [[کشف]] [[دروغ]] و [[شناخت]] [[دروغگویان]] [[امتحان]] آنان است، از این‌رو خدای والا برای آشکار شدن [[دروغ]] یا راست بودن سخن یا [[عقیده]] [[مؤمنان]]، همه آنان را می‌آزماید: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟ و بی‌گمان پیشینیان آنان را (نیز) آزموده‌ایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب می‌شناسد و دروغگویان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۲-۳.</ref><ref>مجمع البیان، ج۸، ص۸؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۰۰.</ref>.
* راه دیگر [[کشف]] [[دروغ]] و [[شناخت]] [[دروغگویان]] [[امتحان]] آنان است، از این‌رو خدای والا برای آشکار شدن [[دروغ]] یا راست بودن سخن یا [[عقیده]] [[مؤمنان]]، همه آنان را می‌آزماید: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟ و بی‌گمان پیشینیان آنان را (نیز) آزموده‌ایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب می‌شناسد و دروغگویان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۲-۳.</ref><ref>مجمع البیان، ج۸، ص۸؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۰۰.</ref>.
* [[آزار]] دیدن [[مؤمنان]] در [[راه خدا]]، [[تسلط]] [[سلاطین]] [[ستمکار]] بر آنان، انداختن ایشان در [[آتش]] و [[واجب]] کردن [[تکالیف]] مختلف مانند [[جهاد]] در [[راه خدا]] از مصادیق [[امتحان الهی]] برای این هدف‌اند<ref>جامع البیان، ج۲۰، ص۱۵۷؛ التبیان، ج۸، ص۱۸۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۳۲۴-۳۲۵. </ref>، از این‌رو در [[آیه]] {{متن قرآن|لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.</ref>.
* [[آزار]] دیدن [[مؤمنان]] در [[راه خدا]]، [[تسلط]] [[سلاطین]] [[ستمکار]] بر آنان، انداختن ایشان در [[آتش]] و [[واجب]] کردن [[تکالیف]] مختلف مانند [[جهاد]] در [[راه خدا]] از مصادیق [[امتحان الهی]] برای این هدف‌اند<ref>جامع البیان، ج۲۰، ص۱۵۷؛ التبیان، ج۸، ص۱۸۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۳۲۴-۳۲۵. </ref>، از این‌رو در [[آیه]] {{متن قرآن|لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.</ref>.
* [[جهاد]] از [[تکالیف الهی]] به شمار می‌رود که [[دروغگویی]] [[منافقان]] در داشتن [[ایمان]] را آشکار می‌سازد<ref>معانی القرآن، ج۳، ص۲۱۳-۲۱۴؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref>. به دیده برخی سفارش به [[فرمان]] دادن [[منافقان]] برای شرکت در [[جهاد]] از آن رو بود که معذوران واقعی از دروغین جدا گردند<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۶۱؛ الصافی، ج، ص۳۴۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[جهاد]] از [[تکالیف الهی]] به شمار می‌رود که [[دروغگویی]] [[منافقان]] در داشتن [[ایمان]] را آشکار می‌سازد<ref>معانی القرآن، ج۳، ص۲۱۳-۲۱۴؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref>. به دیده برخی سفارش به [[فرمان]] دادن [[منافقان]] برای شرکت در [[جهاد]] از آن رو بود که معذوران واقعی از دروغین جدا گردند<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۶۱؛ الصافی، ج، ص۳۴۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۵.</ref>.
 
=== [[مباهله]] ===
=== [[مباهله]] ===
* [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] می‌دهد با محاجه‌کنندگانی که سخن [[حق]] را نمی‌پذیرند، [[مباهله]] کند تا [[دروغگویان]] از [[راستگویان]] شناخته شوند.
* [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] می‌دهد با محاجه‌کنندگانی که سخن [[حق]] را نمی‌پذیرند، [[مباهله]] کند تا [[دروغگویان]] از [[راستگویان]] شناخته شوند.
* این [[آیه]] درباره [[مجادله]] [[مسیحیان]] [[نجران]] با [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[حضرت عیسی]] {{ع}} و برخی موضوعات دیگر نازل شد که سرانجام، چون آنان بر سخنان و [[عقاید]] [[باطل]] خود پافشاری کردند، [[رسول خدا]] {{صل}} [[مأمور]] به [[مباهله]] گردید تا در آن، دو طرف بر [[دروغگو]] [[نفرین]] کنند<ref>التبیان، ج۲، ص۴۸۴؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>. براساس [[روایات اسلامی]]<ref>وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۳۴؛ مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۶۲؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۵۱-۳۵۲. </ref>، [[مباهله]] به مورد ذکر شده اختصاص ندارد، بلکه [[انسان]] برای [[کشف]] [[دروغ]] از راست در موارد دیگر نیز می‌تواند به این کار [[اقدام]] کند<ref>نمونه، ج۲، ص۵۸۹-۵۹۰.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* این [[آیه]] درباره [[مجادله]] [[مسیحیان]] [[نجران]] با [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[حضرت عیسی]] {{ع}} و برخی موضوعات دیگر نازل شد که سرانجام، چون آنان بر سخنان و [[عقاید]] [[باطل]] خود پافشاری کردند، [[رسول خدا]] {{صل}} [[مأمور]] به [[مباهله]] گردید تا در آن، دو طرف بر [[دروغگو]] [[نفرین]] کنند<ref>التبیان، ج۲، ص۴۸۴؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>. براساس [[روایات اسلامی]]<ref>وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۳۴؛ مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۶۲؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۵۱-۳۵۲. </ref>، [[مباهله]] به مورد ذکر شده اختصاص ندارد، بلکه [[انسان]] برای [[کشف]] [[دروغ]] از راست در موارد دیگر نیز می‌تواند به این کار [[اقدام]] کند<ref>نمونه، ج۲، ص۵۸۹-۵۹۰.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۵.</ref>.


== [[احکام فقهی]] [[دروغ]] ==
== [[احکام فقهی]] [[دروغ]] ==
خط ۱۹۲: خط ۲۰۸:
* برخی [[حرمت]] [[دروغ]] را از [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> برداشت کرده‌اند که [[انسان‌ها]] را از [[سخن گفتن]] بی‌علم [[نهی]] می‌کند<ref>ریاض الصالحین، ص۶۰۶.</ref>.
* برخی [[حرمت]] [[دروغ]] را از [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> برداشت کرده‌اند که [[انسان‌ها]] را از [[سخن گفتن]] بی‌علم [[نهی]] می‌کند<ref>ریاض الصالحین، ص۶۰۶.</ref>.
* [[حرام]] و [[گناه]] کبیر بودن [[دروغ]] را از [[روایات]] فراوانی نیز می‌توان دریافت<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۳؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۹۰.</ref>؛ مانند روایاتی که [[دروغ]] را بدتر از شراب<ref>الکافی، ج۲، ص۳۳۹؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۷.</ref> و [[ربا]]<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۶.</ref>، کلید هر [[شر]]<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۶۷۴.</ref>، از نشانه‌های [[منافق]]<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۱؛ تحف العقول، ص۳۱۶؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۵.</ref>، بزرگ‌ترین [[گناه]] زبان<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۵؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۳۳.</ref>، سبب نابودی [[ایمان]]<ref>الکافی، ج۲، ص۳۳۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۴؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۴۷.</ref> و روسیاهی در [[قیامت]]<ref>تحف العقول، ص۱۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۶۷؛ میزان الحکمه، ج، ص۲۶۷۷.</ref> دانسته و [[انسان‌ها]] را از [[دروغ]] گفتن هر چند کوچک باشد، باز می‌دارند<ref>تحف العقول، ص۲۱۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۳۵.</ref>.
* [[حرام]] و [[گناه]] کبیر بودن [[دروغ]] را از [[روایات]] فراوانی نیز می‌توان دریافت<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۳؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۹۰.</ref>؛ مانند روایاتی که [[دروغ]] را بدتر از شراب<ref>الکافی، ج۲، ص۳۳۹؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۷.</ref> و [[ربا]]<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۶.</ref>، کلید هر [[شر]]<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۶۷۴.</ref>، از نشانه‌های [[منافق]]<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۱؛ تحف العقول، ص۳۱۶؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۵.</ref>، بزرگ‌ترین [[گناه]] زبان<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۵؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۳۳.</ref>، سبب نابودی [[ایمان]]<ref>الکافی، ج۲، ص۳۳۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴۴؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۴۷.</ref> و روسیاهی در [[قیامت]]<ref>تحف العقول، ص۱۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۶۷؛ میزان الحکمه، ج، ص۲۶۷۷.</ref> دانسته و [[انسان‌ها]] را از [[دروغ]] گفتن هر چند کوچک باشد، باز می‌دارند<ref>تحف العقول، ص۲۱۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۳۵.</ref>.
* درباره این مسئله که آیا همه دروغ‌ها [[حرام]] و از [[گناهان]] کبیر به شمار می‌روند یا نه، [[فقها]] دو نظریه دارند: مشهور [[فقیهان]] با استناد به [[آیات]] و [[روایات]] مذکور هر گونه دروغی را [[حرام]] و از [[گناهان]] کبیر دانسته<ref>سبل السلام، ج۴، ص۲۰۲؛ المکاسب، انصاری، ج۲، ص۱۲؛ المکاسب، خمینی، ج۲، ص۵۴.</ref>؛ ولی برخی تنها [[دروغ]] در مورد [[خدا]] یا [[پیامبر]] و [[امامان]] را از [[گناهان]] کبیر شمرده‌اند و دیگر دروغ‌ها را تنها از [[گناهان]] صغیر<ref>جامع المقاصد، ج۵، ص۱۵۳.</ref> و برخی نیز [[دروغ]] را در صورتی [[حرام]] دانسته‌اند که مفسده‌ای برای مخاطب یا دیگران داشته باشد<ref>فیض القدیر، ج۶، ص۵۵۹؛ فتح الباری، ج۱۰، ص۴۲۲؛ ر. ک: بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* درباره این مسئله که آیا همه دروغ‌ها [[حرام]] و از [[گناهان]] کبیر به شمار می‌روند یا نه، [[فقها]] دو نظریه دارند: مشهور [[فقیهان]] با استناد به [[آیات]] و [[روایات]] مذکور هر گونه دروغی را [[حرام]] و از [[گناهان]] کبیر دانسته<ref>سبل السلام، ج۴، ص۲۰۲؛ المکاسب، انصاری، ج۲، ص۱۲؛ المکاسب، خمینی، ج۲، ص۵۴.</ref>؛ ولی برخی تنها [[دروغ]] در مورد [[خدا]] یا [[پیامبر]] و [[امامان]] را از [[گناهان]] کبیر شمرده‌اند و دیگر دروغ‌ها را تنها از [[گناهان]] صغیر<ref>جامع المقاصد، ج۵، ص۱۵۳.</ref> و برخی نیز [[دروغ]] را در صورتی [[حرام]] دانسته‌اند که مفسده‌ای برای مخاطب یا دیگران داشته باشد<ref>فیض القدیر، ج۶، ص۵۵۹؛ فتح الباری، ج۱۰، ص۴۲۲؛ ر. ک: بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۳.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۶.</ref>.


=== [[دروغ]] در [[حج]] ===
=== [[دروغ]] در [[حج]] ===
* [[حرمت]] [[دروغ]] در ایام [[حج]] شدیدتر است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۹۲؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۸۱۱؛ کفایة الاحکام، ج۱، ص۳۰۰.</ref>، از این‌رو [[قرآن]] به حج‌گزاران [[فرمان]] می‌دهد که در حال [[احرام]] آن را ترک کنند: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref>.
* [[حرمت]] [[دروغ]] در ایام [[حج]] شدیدتر است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۹۲؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۸۱۱؛ کفایة الاحکام، ج۱، ص۳۰۰.</ref>، از این‌رو [[قرآن]] به حج‌گزاران [[فرمان]] می‌دهد که در حال [[احرام]] آن را ترک کنند: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref>.
* به دیده برخی مراد از فسوق [[دروغ]] گفتن است<ref>التبیان، ج۲، ص۱۶۴؛ مجمع البیان، ج۲، ص۴۴؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۸۳.</ref>. این مطلب در [[روایات اهل بیت]] {{عم}} نیز هست<ref>الکافی، ج۴، ص۳۳۸؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۶۳.</ref>. در روایتی در [[تأیید]] این معنا به [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ}}<ref>«اگر بزهکاری برایتان خبری آورد» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> استناد شده که [[فاسق]] در [[آیه]] به معنای "کاذب" دانسته شده است<ref>معانی الاخبار، ص۲۹۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۶۷؛ بحار الانوار، ج۹۶، ص۱۷۰.</ref>.
* به دیده برخی مراد از فسوق [[دروغ]] گفتن است<ref>التبیان، ج۲، ص۱۶۴؛ مجمع البیان، ج۲، ص۴۴؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۸۳.</ref>. این مطلب در [[روایات اهل بیت]] {{عم}} نیز هست<ref>الکافی، ج۴، ص۳۳۸؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۶۳.</ref>. در روایتی در [[تأیید]] این معنا به [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ}}<ref>«اگر بزهکاری برایتان خبری آورد» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> استناد شده که [[فاسق]] در [[آیه]] به معنای "کاذب" دانسته شده است<ref>معانی الاخبار، ص۲۹۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۶۷؛ بحار الانوار، ج۹۶، ص۱۷۰.</ref>.
* [[ترک دروغ]] به [[حج]] [[واجب]] اختصاص ندارد، بلکه از محرّمات [[عمره]] تمتع و [[عمره]] مفرده نیز به شمار می‌رود<ref>کتاب الحج، ج۳، ص۳۶۰؛ ج۴، ص۱۵۵؛ جامع المدارک، ج۲، ص۴۰۴.</ref>. درباره مراد از این [[دروغ]] (در [[حج]]) میان [[فقها]] دو نظریه هست: به نظر مشهور [[فقهای شیعه]] مطلق [[دروغ]] مراد است<ref>الحدائق، ج۱۵، ص۴۵۵؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۵۵؛ کتاب الحج، ج۴، ص۱۵۵.</ref>؛ اما عده‌ای آن را تنها [[دروغ بر خدا]] و [[رسول]] دانسته‌اند<ref>جامع الخلاف و الوفاق، ص۱۸۵؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۸۴؛ کتاب الحج، ج۴، ص۱۵۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[ترک دروغ]] به [[حج]] [[واجب]] اختصاص ندارد، بلکه از محرّمات [[عمره]] تمتع و [[عمره]] مفرده نیز به شمار می‌رود<ref>کتاب الحج، ج۳، ص۳۶۰؛ ج۴، ص۱۵۵؛ جامع المدارک، ج۲، ص۴۰۴.</ref>. درباره مراد از این [[دروغ]] (در [[حج]]) میان [[فقها]] دو نظریه هست: به نظر مشهور [[فقهای شیعه]] مطلق [[دروغ]] مراد است<ref>الحدائق، ج۱۵، ص۴۵۵؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۵۵؛ کتاب الحج، ج۴، ص۱۵۵.</ref>؛ اما عده‌ای آن را تنها [[دروغ بر خدا]] و [[رسول]] دانسته‌اند<ref>جامع الخلاف و الوفاق، ص۱۸۵؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۸۴؛ کتاب الحج، ج۴، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۷.</ref>.
 
=== [[دروغ]] در حال [[ضرورت]] ===
=== [[دروغ]] در حال [[ضرورت]] ===
* به فتوای بسیاری از فقهای [[اسلامی]] [[دروغ]] در حال [[ضرورت]] جایز است<ref>النصائح الکافیه، ص۲۲۷؛ المکاسب، انصاری، ج۲، ص۲۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۱۲؛ ج۲، ص۳۴۷.</ref>. مستند برخی [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ}}<ref>«آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند -نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است». سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> است که [[سخن گفتن]] را بر خلاف [[عقیده]] [[قلبی]] در حال اکراه جایز می‌داند؛ با این [[استدلال]] که وقتی سخن [[کفر]] گفتن بر خلاف [[اعتقاد قلبی]] هنگام [[اضطرار]] جایز باشد، مسلّم‌تر سخنان دیگر با وجود عدم [[اعتقاد]] به آن جایزند <ref>مصباح الفقاهه، ج۱،ص ۶۲۰.</ref>. بعضی در این مورد به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید»سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> که [[دوستی با کافران]] در حال [[تقیه]] را جایز دانسته است استناد کرده‌اند؛ با این [[استدلال]] که وقتی اظهار [[دوستی با کافران]] و کمک گرفتن و [[پناه]] بردن به آنان با عدم [[اعتقاد قلبی]] در حال [[تقیه]] جایز باشد، مسلّم‌تر سخنان و [[اعمال]] دیگر برخلاف [[عقیده]] [[قلبی]] جایزند <ref>المکاسب، ج۲، ص۲۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۲۰.</ref>.
* به فتوای بسیاری از فقهای [[اسلامی]] [[دروغ]] در حال [[ضرورت]] جایز است<ref>النصائح الکافیه، ص۲۲۷؛ المکاسب، انصاری، ج۲، ص۲۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۱۲؛ ج۲، ص۳۴۷.</ref>. مستند برخی [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ}}<ref>«آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند -نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است». سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> است که [[سخن گفتن]] را بر خلاف [[عقیده]] [[قلبی]] در حال اکراه جایز می‌داند؛ با این [[استدلال]] که وقتی سخن [[کفر]] گفتن بر خلاف [[اعتقاد قلبی]] هنگام [[اضطرار]] جایز باشد، مسلّم‌تر سخنان دیگر با وجود عدم [[اعتقاد]] به آن جایزند <ref>مصباح الفقاهه، ج۱،ص ۶۲۰.</ref>. بعضی در این مورد به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید»سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> که [[دوستی با کافران]] در حال [[تقیه]] را جایز دانسته است استناد کرده‌اند؛ با این [[استدلال]] که وقتی اظهار [[دوستی با کافران]] و کمک گرفتن و [[پناه]] بردن به آنان با عدم [[اعتقاد قلبی]] در حال [[تقیه]] جایز باشد، مسلّم‌تر سخنان و [[اعمال]] دیگر برخلاف [[عقیده]] [[قلبی]] جایزند <ref>المکاسب، ج۲، ص۲۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۲۰.</ref>.
* [[روایات اسلامی]] نیز [[دروغ]] را به هنگام [[ضرورت]] جایز شمرده‌اند<ref>من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۷۵؛ وسائل الشیعه، ج۲۳، ص۲۲۵؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۲۰، ۶۲۶.</ref>. با توجه به ضرورت‌های مختلف، [[دروغ]] گاه [[مباح]] و گاه [[پسندیده]] و در مواردی مانند [[دروغ]] برای [[نجات]] [[جان]] [[انسان‌ها]] [[واجب]] می‌گردد<ref>المستصفی، ص۴۶؛ وسائل الشیعه، ج۲۳، ص۲۲۵؛ الدر المختار، ج، ص۷۴۹؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۵.</ref>؛ اما در اینکه در این گونه موارد توریه در صورت توان لازم است یا نه، دو نظریه هست: بیشتر فقهای [[اسلامی]] توریه را [[واجب]] دانسته‌اند<ref>تحریر الاحکام، ج۴، ص۳۰۰؛ جامع المقاصد، ج۴، ص۲۷؛ منهاج الفقاهه، ج۲، ص۱۳۸.</ref>؛ اما نزد برخی ضرورتی ندارد<ref>المکاسب، ج۲، ص۱۷-۱۸؛ بحار الانوار، ج۶۹،ص ۲۵۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[روایات اسلامی]] نیز [[دروغ]] را به هنگام [[ضرورت]] جایز شمرده‌اند<ref>من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۷۵؛ وسائل الشیعه، ج۲۳، ص۲۲۵؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۲۰، ۶۲۶.</ref>. با توجه به ضرورت‌های مختلف، [[دروغ]] گاه [[مباح]] و گاه [[پسندیده]] و در مواردی مانند [[دروغ]] برای [[نجات]] [[جان]] [[انسان‌ها]] [[واجب]] می‌گردد<ref>المستصفی، ص۴۶؛ وسائل الشیعه، ج۲۳، ص۲۲۵؛ الدر المختار، ج، ص۷۴۹؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۵.</ref>؛ اما در اینکه در این گونه موارد توریه در صورت توان لازم است یا نه، دو نظریه هست: بیشتر فقهای [[اسلامی]] توریه را [[واجب]] دانسته‌اند<ref>تحریر الاحکام، ج۴، ص۳۰۰؛ جامع المقاصد، ج۴، ص۲۷؛ منهاج الفقاهه، ج۲، ص۱۳۸.</ref>؛ اما نزد برخی ضرورتی ندارد<ref>المکاسب، ج۲، ص۱۷-۱۸؛ بحار الانوار، ج۶۹،ص ۲۵۲.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۷.</ref>.
 
=== [[دروغ]] برای [[اصلاح]] ===
=== [[دروغ]] برای [[اصلاح]] ===
* [[دروغ]] گفتن برای [[اصلاح]] میان متخاصمان جایز است<ref>کشاف القناع، ج۶، ص۵۳۱؛ المکاسب، ج۲، ص۳۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۳۶.</ref>. مستند برخی اطلاق [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> است که [[مسلمانان]] را به [[اصلاح]] میان [[برادران]] خود [[فرمان]] می‌دهد؛ با این [[بیان]] که امر به [[اصلاح]] در [[آیه]] اطلاق داشته و موردی را هم که [[اصلاح]] با [[دروغ]] انجام گیرد در بر می‌گیرد<ref>مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۳۷؛ منهاج الفقاهه، ج۲، ص۱۴۵.</ref>. این مسئله در [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]<ref>سنن ابی داود، ج۲، ص۴۶۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۴۲؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۹۴.</ref> نیز هست<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[دروغ]] گفتن برای [[اصلاح]] میان متخاصمان جایز است<ref>کشاف القناع، ج۶، ص۵۳۱؛ المکاسب، ج۲، ص۳۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۳۶.</ref>. مستند برخی اطلاق [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> است که [[مسلمانان]] را به [[اصلاح]] میان [[برادران]] خود [[فرمان]] می‌دهد؛ با این [[بیان]] که امر به [[اصلاح]] در [[آیه]] اطلاق داشته و موردی را هم که [[اصلاح]] با [[دروغ]] انجام گیرد در بر می‌گیرد<ref>مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۳۷؛ منهاج الفقاهه، ج۲، ص۱۴۵.</ref>. این مسئله در [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]<ref>سنن ابی داود، ج۲، ص۴۶۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۴۲؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۹۴.</ref> نیز هست.
* افزون بر این، در روایاتی نیز با استناد به آیاتی از [[قرآن]]، همچون {{متن قرآن|أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}}<ref>«ای کاروانیان بی‌گمان شما دزدید!» سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref> و {{متن قرآن|بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا}}<ref>«بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است» سوره انبیاء، آیه ۶۳.</ref>.
* افزون بر این، در روایاتی نیز با استناد به آیاتی از [[قرآن]]، همچون {{متن قرآن|أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}}<ref>«ای کاروانیان بی‌گمان شما دزدید!» سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref> و {{متن قرآن|بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا}}<ref>«بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است» سوره انبیاء، آیه ۶۳.</ref>.
* [[دروغ]] در مورد [[اصلاح]] جایز شمرده شده است <ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۳. </ref> و در [[روایات]] پرشمار دیگری نیز عنوان [[دروغ]] از همه موارد [[اصلاح]] اعم از [[اصلاح]] متخاصمان<ref>الکافی، ج۲، ص۲۱۰؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۲.</ref> یا [[اصلاح]] عام<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۴؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۵۲.</ref> نفی شده است که به نظر برخی نفی [[حکم]] [[دروغ]] مراد است<ref>المکاسب، امام خمینی، ج۲، ص۴۲، ۴۷.</ref>؛ یا به معنای [[خروج]] این موارد از دایره [[دروغ]] اصطلاحی و [[شرعی]] است<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۴۸؛ شرح اصول کافی، ج۹، ص۱۰۴.</ref>، چنان که در روایاتی از [[اهل بیت]] {{عم}}[[سخن]] [[حضرت یوسف]] و [[ابراهیم]] {{ع}} بدان جهت که قصد [[اصلاح]] داشتند، از دایره [[دروغ]] خارج شمرده شده است<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* [[دروغ]] در مورد [[اصلاح]] جایز شمرده شده است <ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۳. </ref> و در [[روایات]] پرشمار دیگری نیز عنوان [[دروغ]] از همه موارد [[اصلاح]] اعم از [[اصلاح]] متخاصمان<ref>الکافی، ج۲، ص۲۱۰؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۲.</ref> یا [[اصلاح]] عام<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۴؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۵۲.</ref> نفی شده است که به نظر برخی نفی [[حکم]] [[دروغ]] مراد است<ref>المکاسب، امام خمینی، ج۲، ص۴۲، ۴۷.</ref>؛ یا به معنای [[خروج]] این موارد از دایره [[دروغ]] اصطلاحی و [[شرعی]] است<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۴۸؛ شرح اصول کافی، ج۹، ص۱۰۴.</ref>، چنان که در روایاتی از [[اهل بیت]] {{عم}}[[سخن]] [[حضرت یوسف]] و [[ابراهیم]] {{ع}} بدان جهت که قصد [[اصلاح]] داشتند، از دایره [[دروغ]] خارج شمرده شده است<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۸.</ref>.
 
=== [[دروغ]] به قصد [[مزاح]] ===
=== [[دروغ]] به قصد [[مزاح]] ===
* [[دروغ]] هرچند برای [[مزاح]] باشد، براساس اطلاق آیاتی مانند {{متن قرآن|وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«و از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> [[حرام]] است<ref>نیل الاوطار، ج۸، ص۸۲-۸۴؛ سر الاسراء، ج۱، ص۲۲۲.</ref>. برخی [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> را که [[مؤمنان]] را به [[تقوای الهی]] و [[همراهی]] با [[راستگویان]] [[فرمان]] می‌دهد، عام دانسته‌اند که پرهیز از هر نوع [[دروغ]] را، هرچند با [[مزاح]] باشد، در بر می‌گیرد<ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۸۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۹-۱۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۸۹.</ref>.
* [[دروغ]] هرچند برای [[مزاح]] باشد، براساس اطلاق آیاتی مانند {{متن قرآن|وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«و از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> [[حرام]] است<ref>نیل الاوطار، ج۸، ص۸۲-۸۴؛ سر الاسراء، ج۱، ص۲۲۲.</ref>. برخی [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> را که [[مؤمنان]] را به [[تقوای الهی]] و [[همراهی]] با [[راستگویان]] [[فرمان]] می‌دهد، عام دانسته‌اند که پرهیز از هر نوع [[دروغ]] را، هرچند با [[مزاح]] باشد، در بر می‌گیرد<ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۸۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۹-۱۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۸۹.</ref>.
* در [[روایات اسلامی]] نیز [[دروغ]] به قصد [[مزاح]] به شکل خاص [[نهی]] شده است<ref>تحف العقول، ص۲۷۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۳۵.</ref>؛ از جمله بر پایه روایتی کسی که به [[مزاح]] [[دروغ]] بگوید، طعم [[ایمان]] را نمی‌چشد<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۰؛ تحف العقول، ص۲۱۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰.</ref>؛ نیز [[مزاح]] کننده به [[دروغ]] به [[عذاب الهی]] تهدید شده است<ref>مسند احمد، ج۵، ص۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۱؛ الامالی، ص۵۳-۵۳۸.</ref>. براساس این [[ادله]]، برخی از [[فقها]] [[دروغ]] گفتن به قصد [[مزاح]] را مطلقاً [[حرام]] دانسته‌اند<ref>صراط النجاة، ج۳، ص۲۹۸؛ نک: گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۴.</ref>؛ اما بعضی گفته‌اند اگر سخن یا [[عمل]] [[مزاح]] کننده به گونه‌ای باشد که از واقع خبر دهد، [[مزاح]] [[حرام]] است و همه [[ادله]] [[حرمت]] [[دروغ]] از جمله [[آیات قرآن]]، شامل این مورد می‌شوند و جز این جایز است؛ مانند آنکه [[بخیل]] را به قصد [[شوخی]] سخی خوانند<ref>مصباح الفقاهه، ج۱، ص۵۹۸؛ منهاج الفقاهه، ج۲، ص۱۲۰-۱۲۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* در [[روایات اسلامی]] نیز [[دروغ]] به قصد [[مزاح]] به شکل خاص [[نهی]] شده است<ref>تحف العقول، ص۲۷۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۳۵.</ref>؛ از جمله بر پایه روایتی کسی که به [[مزاح]] [[دروغ]] بگوید، طعم [[ایمان]] را نمی‌چشد<ref>الکافی، ج۲، ص۳۴۰؛ تحف العقول، ص۲۱۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۰.</ref>؛ نیز [[مزاح]] کننده به [[دروغ]] به [[عذاب الهی]] تهدید شده است<ref>مسند احمد، ج۵، ص۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۱؛ الامالی، ص۵۳-۵۳۸.</ref>. براساس این [[ادله]]، برخی از [[فقها]] [[دروغ]] گفتن به قصد [[مزاح]] را مطلقاً [[حرام]] دانسته‌اند<ref>صراط النجاة، ج۳، ص۲۹۸؛ نک: گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۴.</ref>؛ اما بعضی گفته‌اند اگر سخن یا [[عمل]] [[مزاح]] کننده به گونه‌ای باشد که از واقع خبر دهد، [[مزاح]] [[حرام]] است و همه [[ادله]] [[حرمت]] [[دروغ]] از جمله [[آیات قرآن]]، شامل این مورد می‌شوند و جز این جایز است؛ مانند آنکه [[بخیل]] را به قصد [[شوخی]] سخی خوانند<ref>مصباح الفقاهه، ج۱، ص۵۹۸؛ منهاج الفقاهه، ج۲، ص۱۲۰-۱۲۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۸.</ref>.
 
=== گوش دادن [[دروغ]] ===
=== گوش دادن [[دروغ]] ===
* گوش دادن به [[دروغ]] نیز همانند گفتن [[دروغ حرام]] است<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۸؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۵۹؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۹.</ref> و این [[حکم]] را از [[آیات]] {{متن قرآن|وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ}}<ref>«و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند جاسوسان گروهی دیگرند آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند * گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام‌خوارند»؛ سوره مائده، آیه ۴۱-۴۲.</ref> می‌توان دریافت که [[یهود]] را به جهت داشتن این صفت [[نکوهش]] کرده و آنان را سزاوار [[عذاب الهی]] می‌دانند<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۸؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۹.</ref>. به دیده برخی، {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ}} گوش دادن بسیار به [[دروغ]] است<ref>المنیر، ج۶، ص۱۹۹؛ المیزان، ج۵، ص۳۴۰.</ref>. بعضی آن را به معنای پذیرش [[دروغ]] دانسته<ref>التبیان، ج۳، ص۵۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۸۱؛ فتح القدیر، ج۲، ص۴۱.</ref> و عده‌ای نیز گفته‌اند {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ}} نخست شنیدن [[دروغ]] و {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ}} دوم پذیرش آن پس از استماع است<ref>التحریر و التنویر، ج۶، ص۱۹۹؛ المیزان، ج۵، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref>. افزون بر این، از آنجا که [[دروغ]] منکر و [[معصیت الهی]] است، ادلّه اعراض از منکر و [[حرمت]] نشستن در مجلس [[معصیت]] هم شامل استماع [[دروغ]] می‌شوند<ref>گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۹.</ref>. در [[روایات اسلامی]] نیز [[مؤمنان]] از گوش دادن به داستان‌های [[دروغ]] و [[خرافی]] منع شده‌اند<ref>بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۶۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
* گوش دادن به [[دروغ]] نیز همانند گفتن [[دروغ حرام]] است<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۸؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۵۹؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۹.</ref> و این [[حکم]] را از [[آیات]] {{متن قرآن|وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ}}<ref>«و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند جاسوسان گروهی دیگرند آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند * گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام‌خوارند»؛ سوره مائده، آیه ۴۱-۴۲.</ref> می‌توان دریافت که [[یهود]] را به جهت داشتن این صفت [[نکوهش]] کرده و آنان را سزاوار [[عذاب الهی]] می‌دانند<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۸؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۹.</ref>. به دیده برخی، {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ}} گوش دادن بسیار به [[دروغ]] است<ref>المنیر، ج۶، ص۱۹۹؛ المیزان، ج۵، ص۳۴۰.</ref>. بعضی آن را به معنای پذیرش [[دروغ]] دانسته<ref>التبیان، ج۳، ص۵۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۸۱؛ فتح القدیر، ج۲، ص۴۱.</ref> و عده‌ای نیز گفته‌اند {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ}} نخست شنیدن [[دروغ]] و {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ}} دوم پذیرش آن پس از استماع است<ref>التحریر و التنویر، ج۶، ص۱۹۹؛ المیزان، ج۵، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref>. افزون بر این، از آنجا که [[دروغ]] منکر و [[معصیت الهی]] است، ادلّه اعراض از منکر و [[حرمت]] نشستن در مجلس [[معصیت]] هم شامل استماع [[دروغ]] می‌شوند<ref>گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۹.</ref>. در [[روایات اسلامی]] نیز [[مؤمنان]] از گوش دادن به داستان‌های [[دروغ]] و [[خرافی]] منع شده‌اند<ref>بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۶۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۳، ص ۳۹.</ref>.
 
== دروغ در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱==
== دروغ در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱==
مراد [[آگاهی]] هائی ایست که [[خداوند]] درباره دروغ گویان [[دین]] ابزارمنافق - ویا دروغ گوئی برای فرارازمسئولیت وجهاد به پیامبرداده است واینکه پیامبرفریب سخن دروغ آنان را نخورد و طرح این مسئله که [[پیامبر]] درانتقال [[پیام الهی]] [[دروغگو]] نیست
مراد [[آگاهی]] هائی ایست که [[خداوند]] درباره دروغ گویان [[دین]] ابزارمنافق - ویا دروغ گوئی برای فرارازمسئولیت وجهاد به پیامبرداده است واینکه پیامبرفریب سخن دروغ آنان را نخورد و طرح این مسئله که [[پیامبر]] درانتقال [[پیام الهی]] [[دروغگو]] نیست
خط ۳۰۶: خط ۳۲۷:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
۷۳٬۰۱۷

ویرایش