الهام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱: خط ۱۱:
در توضیح چرایی [[تفسیر]] موارد یاد شده از [[وحی الهی]] به [[الهام]] به‌رغم تفاوت کاربرد [[قرآنی]] آن دو باید به منشأ [[کلامی]] آن توجه داشت، زیرا از یک سو پدیده [[وحی در قرآن]] بیش از همه درباره ارتباط ویژه [[خدا]] با [[انبیا]] به‌کار رفته است، ازاین‌رو در [[کلام]] و [[ادبیات]] [[معارف اسلامی]] نیز [[وحی]] به معنای اصطلاحی آن، فقط برای [[وحی]] نازل شده بر [[پیامبران]] [[علم]] (نام خاص) شده است<ref>مجمع‌البيان، ج ۶، ص ۵۷۳؛ الميزان، ج ۱۲، ص ۲۹۲.</ref>. از سوی دیگر، الهامِ به‌کار رفته در [[قرآن]] {{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref> با برخی گونه‌ها و [[مراتب وحی]] در القای نهانی، درونی و [[قلبی]] بودن و داشتن منشأ [[الهی]]، اشتراک دارد<ref> التبيان، ج۱۰، ص۱۴۶؛ تفسير قرطبى، ج۴، ص ۵۵.</ref>، بر همین اساس به نظر می‌رسد [[تفسیر]] برخی از مصادیق [[وحی الهی]] به [[الهام]] به ویژه در ارتباط با افرادی چون مادر موسی {{ع}} و حواریان {{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}<ref> آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی می‌شد وحی کردیم؛ سوره طه، آیه ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref> به عنوان اقدامی گریزآمیز و بیشتر با [[هدف]] تفکیک آن از [[وحی]] به [[انبیا]] و نیز از بین بردن شائبه [[پیامبری]] آنان صورت گرفته است<ref>شرح فصوص الحكم، ص ۱۱۴؛ الفرقان، ج ۱۳ ـ ۱۴، ص ۴۱.</ref>؛ همچنین تفکیک مواردی از [[وحی]] که مصدر آن [[خداوند]] است از موارد دیگر نیز می‌تواند در این باره دخیل باشد، به ویژه آنکه برخی [[آیات]] نشان می‌دهد که [[قرآن]] درباره [[الهام]] اصطلاحی نیز همان واژه [[وحی]] را به‌کار برده است؛ از جمله بیشتر [[مفسران شیعه]]<ref>مجمع‌البيان، ج۹، ص۵۷؛ الميزان، ج۱۸، ص۷۲ ـ ۷۴؛ التحقيق، ج ۱۳، ص ۶۲ ـ ۶۳، «وحى».</ref> و [[سنی]]<ref>الكشاف، ج ۴، ص ۲۳۳؛ التحرير و التنوير، ج ۲۵، ص ۱۴۲؛ معانى القرآن، ج ۶، ص ۳۲۶.</ref> درباره کاربرد نخست [[وحی]] در [[آیه]] ۵۱ [[سوره شوری]]، این دیدگاه را دارند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه ۵۱.</ref> [[حصر]] در [[آیه]] نشان می‌دهد که [[وحی]] نخست بی‌هیچ واسطه دیداری و شنیداری [[حسی]]، بین [[خدا]] و [[انسان]] برقرار می‌شود<ref> الميزان، ج ۱۸، ص ۷۳.</ref>؛ توضیح بیشتر اینکه [[سخن گفتن]] [[خدا]] از ورای [[حجاب]]، مانند تکلم با [[موسی]] {{ع}} به واسطه صوت<ref>البته نه لزوماً قابل درک و شنیدن با گوش سر.</ref> و تکلم نوع سوم با واسطه [[فرشته]] صورت می‌گیرد؛ اما در نوع نخست تکلم، هیچ یک از دو واسطه یاد شده دخیل نیست، ازاین‌رو نمی‌توان آن را جز به معنای القای مستقیم [[معارف]] و معانی از سوی [[خدا]] در [[دل انسان]] دانست<ref>الكشاف، ج۴، ص۲۳۳؛ الميزان، ج۱۸، ص۷۳ ـ ۷۴.</ref> و این همان معنای مصطلح [[الهام]] است. [[وحی]] [[فرشته]] نیز می‌تواند افزون بر اینکه در قالب شنیدن صدای تنها یا شنیدن آن همراه با دیدن [[فرشته]] باشد، با القای مستقیم در [[دل]] و بدون هیچ واسطه و ارتباط دیداری و شنیداری دست کم قابل [[درک]] با چشم و گوش سر باشد و این باز همان [[الهام]] اصطلاحی است. نکته مهم و شایان توجه اینکه مطلق بودن واژه [[بشر]]، در [[آیه]] می‌رساند که ارتباط [[خدا]] با [[بشر]] از سه راه یاد شده فقط در انحصار [[انبیای الهی]] نیست.
در توضیح چرایی [[تفسیر]] موارد یاد شده از [[وحی الهی]] به [[الهام]] به‌رغم تفاوت کاربرد [[قرآنی]] آن دو باید به منشأ [[کلامی]] آن توجه داشت، زیرا از یک سو پدیده [[وحی در قرآن]] بیش از همه درباره ارتباط ویژه [[خدا]] با [[انبیا]] به‌کار رفته است، ازاین‌رو در [[کلام]] و [[ادبیات]] [[معارف اسلامی]] نیز [[وحی]] به معنای اصطلاحی آن، فقط برای [[وحی]] نازل شده بر [[پیامبران]] [[علم]] (نام خاص) شده است<ref>مجمع‌البيان، ج ۶، ص ۵۷۳؛ الميزان، ج ۱۲، ص ۲۹۲.</ref>. از سوی دیگر، الهامِ به‌کار رفته در [[قرآن]] {{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref> با برخی گونه‌ها و [[مراتب وحی]] در القای نهانی، درونی و [[قلبی]] بودن و داشتن منشأ [[الهی]]، اشتراک دارد<ref> التبيان، ج۱۰، ص۱۴۶؛ تفسير قرطبى، ج۴، ص ۵۵.</ref>، بر همین اساس به نظر می‌رسد [[تفسیر]] برخی از مصادیق [[وحی الهی]] به [[الهام]] به ویژه در ارتباط با افرادی چون مادر موسی {{ع}} و حواریان {{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}<ref> آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی می‌شد وحی کردیم؛ سوره طه، آیه ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref> به عنوان اقدامی گریزآمیز و بیشتر با [[هدف]] تفکیک آن از [[وحی]] به [[انبیا]] و نیز از بین بردن شائبه [[پیامبری]] آنان صورت گرفته است<ref>شرح فصوص الحكم، ص ۱۱۴؛ الفرقان، ج ۱۳ ـ ۱۴، ص ۴۱.</ref>؛ همچنین تفکیک مواردی از [[وحی]] که مصدر آن [[خداوند]] است از موارد دیگر نیز می‌تواند در این باره دخیل باشد، به ویژه آنکه برخی [[آیات]] نشان می‌دهد که [[قرآن]] درباره [[الهام]] اصطلاحی نیز همان واژه [[وحی]] را به‌کار برده است؛ از جمله بیشتر [[مفسران شیعه]]<ref>مجمع‌البيان، ج۹، ص۵۷؛ الميزان، ج۱۸، ص۷۲ ـ ۷۴؛ التحقيق، ج ۱۳، ص ۶۲ ـ ۶۳، «وحى».</ref> و [[سنی]]<ref>الكشاف، ج ۴، ص ۲۳۳؛ التحرير و التنوير، ج ۲۵، ص ۱۴۲؛ معانى القرآن، ج ۶، ص ۳۲۶.</ref> درباره کاربرد نخست [[وحی]] در [[آیه]] ۵۱ [[سوره شوری]]، این دیدگاه را دارند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه ۵۱.</ref> [[حصر]] در [[آیه]] نشان می‌دهد که [[وحی]] نخست بی‌هیچ واسطه دیداری و شنیداری [[حسی]]، بین [[خدا]] و [[انسان]] برقرار می‌شود<ref> الميزان، ج ۱۸، ص ۷۳.</ref>؛ توضیح بیشتر اینکه [[سخن گفتن]] [[خدا]] از ورای [[حجاب]]، مانند تکلم با [[موسی]] {{ع}} به واسطه صوت<ref>البته نه لزوماً قابل درک و شنیدن با گوش سر.</ref> و تکلم نوع سوم با واسطه [[فرشته]] صورت می‌گیرد؛ اما در نوع نخست تکلم، هیچ یک از دو واسطه یاد شده دخیل نیست، ازاین‌رو نمی‌توان آن را جز به معنای القای مستقیم [[معارف]] و معانی از سوی [[خدا]] در [[دل انسان]] دانست<ref>الكشاف، ج۴، ص۲۳۳؛ الميزان، ج۱۸، ص۷۳ ـ ۷۴.</ref> و این همان معنای مصطلح [[الهام]] است. [[وحی]] [[فرشته]] نیز می‌تواند افزون بر اینکه در قالب شنیدن صدای تنها یا شنیدن آن همراه با دیدن [[فرشته]] باشد، با القای مستقیم در [[دل]] و بدون هیچ واسطه و ارتباط دیداری و شنیداری دست کم قابل [[درک]] با چشم و گوش سر باشد و این باز همان [[الهام]] اصطلاحی است. نکته مهم و شایان توجه اینکه مطلق بودن واژه [[بشر]]، در [[آیه]] می‌رساند که ارتباط [[خدا]] با [[بشر]] از سه راه یاد شده فقط در انحصار [[انبیای الهی]] نیست.


دقت در تفاوت کاربرد [[قرآنی]] [[الهام]]: {{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref> و «ایحاء» می‌تواند در ارتباط با [[تفسیر]] موارد یاد شده از [[وحی]] به [[الهام]] [[تأمل]] برانگیز و چالش آفرین باشد. بررسی کاربردهای [[قرآنی]] [[وحی]] نشان می‌دهد که این واژه هماهنگ با کاربردهای لغوی آن، در اصل به معنای تفهیم، اعلام و القای سریع و نهانی یک معنا و [[معرفت]] است که پوشیده از دیگران، فقط برای مخاطب خاص آن قابل [[فهم]] است<ref>مفردات، ص ۸۵۸؛ لسان‌العرب، ج ۱۵، ص ۲۴۰، «وحى»؛ خدا و انسان در قرآن، ص ۱۹۵، ۲۰۲.</ref>. دقیقاً بر همین اساس است که در [[شعر]] [[جاهلی]]، صدای ویژه شترمرغ در ارتباط با همنوع خود<ref>غريب الحديث، ج ۱، ص ۳۰۰؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۲۴۰، «وحى»؛ خدا و انسان در قرآن، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۴.</ref> و نیز حروف نگاشته شده که به سبب بی‌سوادی اغلب [[عربها]] برای آنان در عین معناداری، نامفهوم بوده، [[وحی]] خوانده شده است<ref>خدا و انسان در قرآن، ص ۲۰۲، ۲۰۴.</ref>. این‌گونه ارتباط [[معرفتی]] می‌تواند در اشکال گوناگون و میان مراتب مختلف وجودی برقرار باشد، ازاین‌رو گاهی با واسطه و در قالب زبانی (اصوات)، {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه ۵۱.</ref><ref>الكشاف، ج ۳، ص ۷؛ التحرير والتنوير، ج ۲۵، ص ۱۴۲؛ الميزان، ج ۱۸، ص ۷۳.</ref>[[رؤیا]]، [[وسوسه]] {{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref> و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>، نوشتار و اشاره<ref>جامع‌البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۵۵.</ref> {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref> آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستأیید؛ سوره مریم، آیه ۱۱.</ref> و گاه در شکل بیواسطه اعم از القای [[تکوینی]] (غریزی و طبیعی) {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!؛ سوره نحل، آیه ۶۸.</ref>؛ {{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۵.</ref><ref>جامع‌البيان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۸۳؛ مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۷۹۹؛ التبيان، ج ۶، ص ۴۰۲؛ ج ۹، ص ۴۲۲.</ref>و [[قلبی]] ([[الهام]] مصطلح) {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه ۵۱.</ref> صورت می‌پذیرد<ref>جامع البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۳؛ الميزان، ج ۱۲، ص ۲۹۲؛ التحقيق، ج ۱۳، ص ۵۶ ـ ۵۷، «وحى».
دقت در تفاوت کاربرد [[قرآنی]] [[الهام]]: {{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref> و «ایحاء» می‌تواند در ارتباط با [[تفسیر]] موارد یاد شده از [[وحی]] به [[الهام]] [[تأمل]] برانگیز و چالش آفرین باشد. بررسی کاربردهای [[قرآنی]] [[وحی]] نشان می‌دهد که این واژه هماهنگ با کاربردهای لغوی آن، در اصل به معنای تفهیم، اعلام و القای سریع و نهانی یک معنا و [[معرفت]] است که پوشیده از دیگران، فقط برای مخاطب خاص آن قابل [[فهم]] است<ref>مفردات، ص ۸۵۸؛ لسان‌العرب، ج ۱۵، ص ۲۴۰، «وحى»؛ خدا و انسان در قرآن، ص ۱۹۵، ۲۰۲.</ref>. دقیقاً بر همین اساس است که در [[شعر]] [[جاهلی]]، صدای ویژه شترمرغ در ارتباط با همنوع خود<ref>غريب الحديث، ج ۱، ص ۳۰۰؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۲۴۰، «وحى»؛ خدا و انسان در قرآن، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۴.</ref> و نیز حروف نگاشته شده که به سبب بی‌سوادی اغلب [[عربها]] برای آنان در عین معناداری، نامفهوم بوده، [[وحی]] خوانده شده است<ref>خدا و انسان در قرآن، ص ۲۰۲، ۲۰۴.</ref>. این‌گونه ارتباط [[معرفتی]] می‌تواند در اشکال گوناگون و میان مراتب مختلف وجودی برقرار باشد، ازاین‌رو گاهی با واسطه و در قالب زبانی (اصوات)، {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه ۵۱.</ref><ref>الكشاف، ج ۳، ص ۷؛ التحرير والتنوير، ج ۲۵، ص ۱۴۲؛ الميزان، ج ۱۸، ص ۷۳.</ref>[[رؤیا]]، [[وسوسه]] {{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref> و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>، نوشتار و اشاره<ref>جامع‌البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۵۵.</ref> {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref> آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستأیید؛ سوره مریم، آیه ۱۱.</ref> و گاه در شکل بیواسطه اعم از القای [[تکوینی]] (غریزی و طبیعی) {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!؛ سوره نحل، آیه ۶۸.</ref>؛ {{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۵.</ref><ref>جامع‌البيان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۸۳؛ مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۷۹۹؛ التبيان، ج ۶، ص ۴۰۲؛ ج ۹، ص ۴۲۲.</ref>و [[قلبی]] ([[الهام]] مصطلح) {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه ۵۱.</ref> صورت می‌پذیرد<ref>جامع البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۳؛ الميزان، ج ۱۲، ص ۲۹۲؛ التحقيق، ج ۱۳، ص ۵۶ ـ ۵۷، «وحى».</ref>.


همچنین دو طرفی که واژه [[وحی]] به مفهوم عام، ارتباط شناختی میان آن دو را بیان می‌کند، می‌توانند مرتبه و سنخ وجودی همگون یا ناهمگون داشته باشند. بر این اساس است که افزون بر کاربرد آن درباره اعلام و القای [[خداوند]] به [[فرشتگان]]<ref>یاد کن آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی می‌فرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، با شمشیر بر فراز گردن‌ها بر سرشان بزنید و دستشان را کوتاه کنید؛ سوره انفال، آیه ۱۲.</ref>، [[پیامبران]] {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref> ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داوود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>؛ {{متن قرآن|إوَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ }}<ref> و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید؛ سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref>، برخی انسان‌های غیر [[نبی]] {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> و نیز بعضی حیوانات و پدیده‌های طبیعی {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!؛ سوره نحل، آیه ۶۸.</ref>؛ {{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۵.</ref> درباره القائات [[شیاطین]] به یکدیگر و به [[انسان‌ها]] {{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref> و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}<ref> و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند و اگر پروردگار تو می‌خواست آن (کار) را نمی‌کردند پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذار؛ سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> و نیز [[انسان]] به [[انسان]] هم {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref> آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستأیید؛ سوره مریم، آیه ۱۱.</ref> به‌کار رفته است<ref>الفروق‌اللغويه، ص۶۹ ـ ۷۰؛ مفردات، ص۸۵۸ ـ ۸۶۰؛ التحقيق، ج ۱۳، ص ۵۶ ـ ۵۷، «وحى».</ref> البته مصادیق متعدد یاد شده برای [[وحی]] در کنار پاره‌ای مشترکات، از نظر ماهیت کاملا با یکدیگر متفاوت است<ref>راه و راهنماشناسى، ص ۱۵۴؛ معارف قرآن، ص ۴۰۳ ـ ۴۰۴.</ref> برای تسهیل بحث [[الهام]] و براساس تعریفی که [[مفسران]] از آن به دست داده‌اند، رویکرد [[قرآنی]] و تفسیری [[الهام]] را تفکیک و تحت ۴ عنوانِ [[الهام]] [[فطری]]، [[قلبی]]، غریزی و طبیعی بررسی می‌کنیم<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص ۲۰۰ ـ ۲۰۲.</ref>.
همچنین دو طرفی که واژه [[وحی]] به مفهوم عام، ارتباط شناختی میان آن دو را بیان می‌کند، می‌توانند مرتبه و سنخ وجودی همگون یا ناهمگون داشته باشند. بر این اساس است که افزون بر کاربرد آن درباره اعلام و القای [[خداوند]] به [[فرشتگان]]<ref>یاد کن آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی می‌فرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، با شمشیر بر فراز گردن‌ها بر سرشان بزنید و دستشان را کوتاه کنید؛ سوره انفال، آیه ۱۲.</ref>، [[پیامبران]] {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref> ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داوود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>؛ {{متن قرآن|إوَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ }}<ref> و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید؛ سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref>، برخی انسان‌های غیر [[نبی]] {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> و نیز بعضی حیوانات و پدیده‌های طبیعی {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!؛ سوره نحل، آیه ۶۸.</ref>؛ {{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۵.</ref> درباره القائات [[شیاطین]] به یکدیگر و به [[انسان‌ها]] {{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref> و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}<ref> و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند و اگر پروردگار تو می‌خواست آن (کار) را نمی‌کردند پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذار؛ سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> و نیز [[انسان]] به [[انسان]] هم {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref> آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستأیید؛ سوره مریم، آیه ۱۱.</ref> به‌کار رفته است<ref>الفروق‌اللغويه، ص۶۹ ـ ۷۰؛ مفردات، ص۸۵۸ ـ ۸۶۰؛ التحقيق، ج ۱۳، ص ۵۶ ـ ۵۷، «وحى».</ref> البته مصادیق متعدد یاد شده برای [[وحی]] در کنار پاره‌ای مشترکات، از نظر ماهیت کاملا با یکدیگر متفاوت است<ref>راه و راهنماشناسى، ص ۱۵۴؛ معارف قرآن، ص ۴۰۳ ـ ۴۰۴.</ref> برای تسهیل بحث [[الهام]] و براساس تعریفی که [[مفسران]] از آن به دست داده‌اند، رویکرد [[قرآنی]] و تفسیری [[الهام]] را تفکیک و تحت ۴ عنوانِ [[الهام]] [[فطری]]، [[قلبی]]، غریزی و طبیعی بررسی می‌کنیم<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص ۲۰۰ ـ ۲۰۲.</ref>.
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش