کعبه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
این [[جایگاه]] [[مقدس]] را [[حضرت آدم]] {{ع}} به [[فرمان خداوند]] بنا نهاد، تا [[زیارتگاه]] [[یکتاپرستان]] باشد. [[حضرت ابراهیم]] به [[کمک]] فرزندش [[اسماعیل]]، [[خانه خدا]] را دوباره ساخت. در گوشه‌ای از این بنا، سنگی [[مقدس]] به نام "[[حجر الأسود]]" قرار دارد که [[زائران]] آن را می‌‌بوسند و لمس می‌‌کنند. کعبه، [[احترام]] خاصی دارد و در [[حج]]، [[زائران]] [[خانه خدا]] هفت بار به دور آن، [[طواف]] می‌‌کنند. این خانه [[توحید]]، پیش از [[اسلام]] به [[بتخانه]] [[مشرکان]] تبدیل شده بود، اما هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} [[مکه]] را [[فتح]] کرد، [[دستور]] داد همه بت‌های درون کعبه و بیرون آن را شکستند. بنای کعبه در طول [[تاریخ]]، چندین بار به خاطر سیل و حوادث دیگر خراب شده و آن را دوباره ساخته‌اند. امروز، [[مسجد الحرام]] که در محوطه اطراف کعبه قرار دارد، یکی از شکوه‌مندترین و بزرگ‌ترین مساجد [[مسلمین]] است و به امر [[خداوند]]، [[مسلمانان]] از همه جای [[دنیا]]، هنگام [[نماز]] و [[عبادت]] رو به [[مسجد الحرام]] و کعبه می‌کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۸۹.</ref>.
این جایگاه [[مقدس]] را [[حضرت آدم]] {{ع}} به [[فرمان خداوند]] بنا نهاد، تا زیارتگاه [[یکتاپرستان]] باشد. [[حضرت ابراهیم]] به کمک فرزندش [[اسماعیل]]، [[خانه خدا]] را دوباره ساخت. در گوشه‌ای از این بنا، سنگی [[مقدس]] به نام "[[حجر الأسود]]" قرار دارد که [[زائران]] آن را می‌‌بوسند و لمس می‌‌کنند. کعبه، [[احترام]] خاصی دارد و در [[حج]]، [[زائران]] [[خانه خدا]] هفت بار به دور آن، [[طواف]] می‌‌کنند. این خانه [[توحید]]، پیش از [[اسلام]] به بتخانه [[مشرکان]] تبدیل شده بود، اما هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} [[مکه]] را [[فتح]] کرد، [[دستور]] داد همه بت‌های درون کعبه و بیرون آن را شکستند. بنای کعبه در طول [[تاریخ]]، چندین بار به خاطر سیل و حوادث دیگر خراب شده و آن را دوباره ساخته‌اند. امروز، [[مسجد الحرام]] که در محوطه اطراف کعبه قرار دارد، یکی از شکوه‌مندترین و بزرگ‌ترین مساجد [[مسلمین]] است و به امر [[خداوند]]، [[مسلمانان]] از همه جای [[دنیا]]، هنگام [[نماز]] و [[عبادت]] رو به [[مسجد الحرام]] و کعبه می‌کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۸۹.</ref>.


==بنای کعبه==
== بنای کعبه ==
از [[قرآن]] و [[احادیث]] و [[تواریخ اسلامی]] به خوبی استفاده می‌شود که خانۀ کعبه پیش از [[ابراهیم]]، حتی از [[زمان]] [[آدم]] برپا شده بود، در [[سورۀ ابراهیم]] از قول این [[پیامبر]] بزرگ می‌خوانیم: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}} <ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref>. این [[آیه]] [[گواهی]] می‌دهد موقعی که ابراهیم با فرزند شیرخوارش اسماعیل و همسرش به [[سرزمین مکه]] آمدند اثری از خانۀ کعبه وجود داشته است.
از [[قرآن]] و [[احادیث]] و تواریخ اسلامی به خوبی استفاده می‌شود که خانۀ کعبه پیش از [[ابراهیم]]، حتی از [[زمان]] [[آدم]] برپا شده بود، در [[سوره ابراهیم]] از قول این [[پیامبر]] بزرگ می‌خوانیم: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref>. این [[آیه]] [[گواهی]] می‌دهد موقعی که ابراهیم با فرزند شیرخوارش اسماعیل و همسرش به [[سرزمین مکه]] آمدند اثری از خانۀ کعبه وجود داشته است.


در [[سورۀ آل عمران]] نیز می‌خوانیم: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}} <ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> مسلم است که پرستش خداوند و ساختن مرکز [[عبادت]] از زمان ابراهیم آغاز نگردیده بلکه قبلاً و حتی از زمان آدم{{ع}} بوده است. همچنین قرآن می‌گوید: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}} <ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>. این تعبیر می‌رساند که شالوده‌های خانۀ کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایه‌ها را بالا بردند.
در [[سوره آل عمران]] نیز می‌خوانیم: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> مسلم است که پرستش خداوند و ساختن مرکز [[عبادت]] از زمان ابراهیم آغاز نگردیده بلکه قبلاً و حتی از زمان آدم{{ع}} بوده است. همچنین قرآن می‌گوید: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>. این تعبیر می‌رساند که شالوده‌های خانۀ کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایه‌ها را بالا بردند.


در [[خطبه]] معروف [[قاصعه]] از [[نهج البلاغه]] نیز می‌خوانیم: «آیا نمی‌بینید که [[خداوند]] [[مردم]] [[جهان]] را از [[زمان]] [[آدم]] تا به امروز به وسیلۀ قطعات سنگی... [[امتحان]] کرده است، و آن را خانۀ [[محترم]] خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن [[طواف]] کنند».
در [[خطبه]] معروف [[قاصعه]] از [[نهج البلاغه]] نیز می‌خوانیم: «آیا نمی‌بینید که [[خداوند]] [[مردم]] [[جهان]] را از [[زمان]] [[آدم]] تا به امروز به وسیلۀ قطعات سنگی... [[امتحان]] کرده است، و آن را خانۀ [[محترم]] خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن [[طواف]] کنند».


کوتاه سخن اینکه: [[آیات قرآن]] و [[روایات]] این تاریخچۀ معروف را [[تأیید]] می‌کند که خانۀ کعبه نخست به دست آدم ساخته شد، سپس در [[طوفان نوح]] فرو ریخت، و بعد به دست [[ابراهیم]] و فرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۱۲۲.</ref>
کوتاه سخن اینکه: [[آیات قرآن]] و [[روایات]] این تاریخچۀ معروف را [[تأیید]] می‌کند که خانۀ کعبه نخست به دست آدم ساخته شد، سپس در [[طوفان نوح]] فرو ریخت، و بعد به دست [[ابراهیم]] و فرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۱۲۲.</ref>.


==اسماعیل و بنای کعبه==
== اسماعیل و بنای کعبه==
[[ابراهیم]] گاه گاهی به دیدن فرزندش اسماعیل می‌رفت و در هر [[سفر]]، [[مأموریت]] و داستانی داشت. در یکی از سفرها ابراهیم [[مأمور]] شد [[خانه کعبه]] را به کمک اسماعیل بنا کند.
[[ابراهیم]] گاه گاهی به دیدن فرزندش اسماعیل می‌رفت و در هر [[سفر]]، مأموریت و داستانی داشت. در یکی از سفرها ابراهیم [[مأمور]] شد [[خانه کعبه]] را به کمک اسماعیل بنا کند. طبق [[روایات]]، نخستین کسی که خانه کعبه را بنا کرد و [[حج]] به جا آورد، [[آدم]] [[ابوالبشر]] بود. سپس در توفان نوح، [[خدای تعالی]] اساس و پایه‌های آن را به [[آسمان]] برد و دوباره به [[زمین]] آورد. هنگامی که ابراهیم خواست از نو آن را بنا کند، [[جبرئیل]] بر وی فرود آمد و با خط کشیدن، محل آن را به وی نشان داد.


طبق [[روایات]]، نخستین کسی که خانه کعبه را بنا کرد و [[حج]] به جا آورد، [[آدم]] [[ابوالبشر]] بود. سپس در توفان نوح، [[خدای تعالی]] اساس و پایه‌های آن را به [[آسمان]] برد و دوباره به [[زمین]] آورد. هنگامی که ابراهیم خواست از نو آن را بنا کند، [[جبرئیل]] بر وی فرود آمد و با خط کشیدن، محل آن را به وی نشان داد.
به هر صورت ابراهیم مأموریت خود را به فرزند [[ابلاغ]] کرد. وقتی اسماعیل از مکان آن پرسید، ابراهیم تپه‌ای را که در آن صحرا بود نشان داد و به او فرمود: باید این تپه را برداریم و به جای آن خانه کعبه را بنا کنیم. ابراهیم دست به کار ساخت [[خانه]] شد. اسماعیل سنگ و گِل و سایر ابزار کار را آماده می‌کرد و به دست پدر می‌داد. همچنین مطابق [[حدیثی]] که نقل شده، [[فرشتگان]] نیز در نقل و انتقال سنگ‌ها و کارگذاردن آنها به آن دو کمک کردند تا خانه ساخته شد و [[حجرالاسود]] را که سنگی سیاه و در [[کوه]] [[ابوقبیس]] بود، به دستور خدای تعالی در جایگاه مخصوص [[نصب]] کردند<ref>علل الشرائع، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>.
به هر صورت ابراهیم مأموریت خود را به فرزند [[ابلاغ]] کرد. وقتی اسماعیل از مکان آن پرسید، ابراهیم تپه‌ای را که در آن صحرا بود نشان داد و به او فرمود: باید این تپه را برداریم و به جای آن خانه کعبه را بنا کنیم.
ابراهیم دست به کار ساخت [[خانه]] شد. اسماعیل سنگ و [[گِل]] و سایر ابزار کار را آماده می‌کرد و به دست پدر می‌داد. همچنین مطابق [[حدیثی]] که نقل شده، [[فرشتگان]] نیز در نقل و انتقال سنگ‌ها و کارگذاردن آنها به آن دو کمک کردند تا خانه ساخته شد و [[حجرالاسود]] را که سنگی سیاه و در [[کوه]] [[ابوقبیس]] بود، به دستور خدای تعالی در جایگاه مخصوص [[نصب]] کردند<ref>علل الشرائع، ص۱۹۵ ۱۹۶.</ref>.


خدای تعالی در [[سوره بقره]] حکایت می‌کند که ابراهیم و اسماعیل، در وقت [[بنای کعبه]] دعاهایی می‌کردند و از همین حکایت [[دعاها]] معلوم می‌شود که خدای تعالی دعای آنان را [[مستجاب]] فرمود، چنان که دعای ابراهیم را هنگام آوردن اسماعیل و [[هاجر]] به [[مکه]] و دعای او در هنگام [[مهاجرت]] به [[سوریه]]، و دعایی که برای [[آمرزش]] خود و پدر و مادرش کرد و دعایی که برای [[مردم]] مکه کرد و دعاهای دیگر او را مستجاب فرمود.
خدای تعالی در [[سوره بقره]] حکایت می‌کند که ابراهیم و اسماعیل، در وقت بنای کعبه دعاهایی می‌کردند و از همین حکایت [[دعاها]] معلوم می‌شود که خدای تعالی دعای آنان را [[مستجاب]] فرمود، چنان که دعای ابراهیم را هنگام آوردن اسماعیل و هاجر به [[مکه]] و دعای او در هنگام [[مهاجرت]] به [[سوریه]]، و دعایی که برای [[آمرزش]] خود و پدر و مادرش کرد و دعایی که برای [[مردم]] مکه کرد و دعاهای دیگر او را مستجاب فرمود.


از جمله دعاهایی که در هنگام بنای کعبه کردند، این بود: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی * پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی  را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر  بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی * پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۷ - ۱۲۹.</ref>.
از جمله دعاهایی که در هنگام بنای کعبه کردند، این بود: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی * پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی  را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر  بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی * پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۷ - ۱۲۹.</ref>.


[[خدای بزرگ]] نیز عملشان را مقبول درگاه خویش قرار داد، فرزندانشان را مسلمان گرداند، مناسک و آداب [[حج]] و سایر آداب عبادت را به ایشان آموخت و [[پیغمبر]] [[بزرگواری]] از جنس خود آنان میانشان [[مبعوث]] فرمود تا [[آیات الهی]] را برایشان بخواند و [[علم]] و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.
[[خدای بزرگ]] نیز عملشان را مقبول درگاه خویش قرار داد، فرزندانشان را مسلمان گرداند، مناسک و آداب [[حج]] و سایر آداب عبادت را به ایشان آموخت و [[پیغمبر]] [[بزرگواری]] از جنس خود آنان میانشان [[مبعوث]] فرمود تا [[آیات الهی]] را برایشان بخواند و [[علم]] و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد. در [[حدیثی]] است که [[رسول خدا]] فرمود: «من همان [[دعوت]] و خواسته پدرم [[ابراهیم]] هستم»<ref>{{متن حدیث|أَنَا دَعْوَةُ أَبِي إِبْرَاهِيمَ‌}}؛ تفسیر قمی، ص۵۳.</ref>.


در [[حدیثی]] است که [[رسول خدا]] فرمود: «من همان [[دعوت]] و خواسته پدرم [[ابراهیم]] هستم»<ref>{{متن حدیث|أَنَا دَعْوَةُ أَبِي إِبْرَاهِيمَ‌}}؛ تفسیر قمی، ص۵۳.</ref>.
بدین ترتیب بنای [[خداپرستی]] به دست قهرمان [[یکتاپرستی]] و فرزند بزرگوارش در [[سرزمین مکه]] بنا شد و ابراهیم [[مأمور]] شد تا [[مردم]] را به [[طواف]] و [[زیارت]] آن [[خانه]] دعوت کند و متن [[فرمان الهی]] در این باره این بود: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ * ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند * تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها  که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید * سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۷-۲۹.</ref>.


بدین ترتیب بنای [[خداپرستی]] به دست قهرمان [[یکتاپرستی]] و فرزند بزرگوارش در [[سرزمین مکه]] بنا شد و ابراهیم [[مأمور]] شد تا [[مردم]] را به [[طواف]] و [[زیارت]] آن [[خانه]] دعوت کند و متن [[فرمان الهی]] در این باره این بود: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ * ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}} <ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند * تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها  که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید * سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۷-۲۹.</ref>.
ابراهیم فرمان الهی را به مردم [[ابلاغ]] کرد و مناسک حج را به آنها یاد داد و تا [[زمان]] ظهور اسلام [[مردم]] [[حج]] به جا می‌آوردند، ولی [[طیّ]] سال‌ها، پیرایه‌هایی بر آن بسته بودند. [[اسلام]] که آمد آن پیرایه‌ها و خرافاتی را که [[اعراب]] بر آن بسته بودند، از بین برد و همان دستورهای اولیه [[ابراهیم]] را که به [[فرمان الهی]] به مردم [[ابلاغ]] کرده بود، برجای نهاد و به صورت [[فریضه]] بر مردم [[واجب]] نمود.


ابراهیم فرمان الهی را به مردم [[ابلاغ]] کرد و مناسک حج را به آنها یاد داد و تا [[زمان]] [[ظهور اسلام]] [[مردم]] [[حج]] به جا می‌آوردند، ولی [[طیّ]] سال‌ها، پیرایه‌هایی بر آن بسته بودند. [[اسلام]] که آمد آن پیرایه‌ها و خرافاتی را که [[اعراب]] بر آن بسته بودند، از بین برد و همان دستورهای اولیه [[ابراهیم]] را که به [[فرمان الهی]] به مردم [[ابلاغ]] کرده بود، برجای نهاد و به صورت [[فریضه]] بر مردم [[واجب]] نمود.
[[شیخ کلینی]] و [[شیخ صدوق]] و با کمی [[اختلاف]]، دنباله داستان را از [[امام صادق]]{{ع}} بدین مضمون نقل کرده‌اند: هنگامی که بنای [[خانه کعبه]] به پایان رسید، برای آن [[خانه]] دو در ساختند که یکی برای ورود و در دیگر برای خروج بود. در ضمن برای آن درها نیز آستانه‌ای ساختند و حلقه‌ای نیز بر آن آویختند، ولی درها و خانه پرده نداشت. تا اینکه اسماعیل زنی از [[قبیله]] «[[حمیر]]» گرفت. او [[زن]] عاقله‌ای بود و وقتی اسماعیل برای تهیه آذوقه به طایف رفت، او در [[مکه]] بود. روزی پیرمردی را دید که با سر و روی گرد آلود از راه رسید و از او سؤالاتی کرد و در ضمن از حالشان پرسید. او در پاسخ، خوبی حالشان را به اطلاع وی رسانید و سپس از حال خصوصی آن زن سؤال کرد و او همان پاسخ را داد. به دنبال آن پرسید: تو از چه طایفه‌ای هستی؟ زن در پاسخ گفت: من زنی از [[قبیله حمیر]] هستم. پیرمرد نامه‌ای به آن زن داد و گفت: وقتی شوهرت آمد، این [[نامه]] را به او بده. و خداحافظی کرد و از مکه خارج شد. اسماعیل از طایف برگشت و آن زن نامه را به او داد. وقتی خواند گفت: دانستی آن پیر مرد که بود؟ پاسخ داد: نه، مرد خوش سیمایی بود که به تو شباهت داشت. اسماعیل گفت: او پدر من بود. زن که این حرف را شنید گفت: ای وای بر من. اسماعیل گفت: چرا؟ می‌ترسی جایی از [[بدن]] تو را دیده باشد؟ زن گفت: نه! ولی می‌ترسم در [[حق]] او کوتاهی کرده باشم.


[[شیخ کلینی]] و [[شیخ صدوق]] و با کمی [[اختلاف]]، دنباله داستان را از [[امام صادق]]{{ع}} بدین مضمون نقل کرده‌اند: هنگامی که بنای [[خانه کعبه]] به پایان رسید، برای آن [[خانه]] دو در ساختند که یکی برای ورود و در دیگر برای خروج بود. در ضمن برای آن درها نیز آستانه‌ای ساختند و حلقه‌ای نیز بر آن آویختند، ولی درها و خانه پرده نداشت. تا اینکه اسماعیل زنی از [[قبیله]] «[[حمیر]]» گرفت. او [[زن]] عاقله‌ای بود و وقتی اسماعیل برای تهیه آذوقه به [[طایف]] رفت، او در [[مکه]] بود. روزی پیرمردی را دید که با سر و روی گرد آلود از راه رسید و از او سؤالاتی کرد و در ضمن از حالشان پرسید. او در پاسخ، خوبی حالشان را به اطلاع وی رسانید و سپس از حال خصوصی آن زن سؤال کرد و او همان پاسخ را داد. به دنبال آن پرسید: تو از چه طایفه‌ای هستی؟ زن در پاسخ گفت: من زنی از [[قبیله حمیر]] هستم. پیرمرد نامه‌ای به آن زن داد و گفت: وقتی شوهرت آمد، این [[نامه]] را به او بده. و خداحافظی کرد و از مکه خارج شد. اسماعیل از طایف برگشت و آن زن نامه را به او داد. وقتی خواند گفت: دانستی آن پیر مرد که بود؟ پاسخ داد: نه، مرد خوش سیمایی بود که به تو شباهت داشت. اسماعیل گفت: او پدر من بود. زن که این حرف را شنید گفت: ای وای بر من. اسماعیل گفت: چرا؟ می‌ترسی جایی از [[بدن]] تو را دیده باشد؟ زن گفت: نه! ولی می‌ترسم در [[حق]] او کوتاهی کرده باشم.
این واقعه گذشت تا روزی آن [[زن]] به اسماعیل گفت: آیا بر درهای کعبه پرده‌ای نیاویزیم؟ اسماعیل گفت: آری خوب است. به دنبال این پیشنهاد دو پرده تهیه کردند و بر درهای کعبه آویختند. زن که چنان دید پیشنهاد کرد که خوب است پرده دیگری نیز تهیه کنیم و همه دیوارهای اطراف کعبه را بپوشانیم که این سنگ‌ها بدنما شده است. اسماعیل با این پیشنهاد نیز موافقت کرد و آن زن به دنبال این تصمیم از [[قبیله]] خود استمداد نمود و پشم زیادی تهیه کرد و زن‌های قبیله مشغول رشتن آن پشم‌ها و بافتن آن شدند و هر قطعه‌ای که حاضر می‌شد، به قسمتی از [[خانه کعبه]] می‌آویختند. وقتی که هنگام [[حج]] و آمدن [[مردم]] به [[مکه]] شد قسمت زیادی از آن را پوشاندند، اما هنوز بخشی از آن بدون [[پوشش]] مانده بود. [[همسر]] اسماعیل گفت: خوب است این قسمت را با حصیر‌های علف بپوشانیم. و همین کار را کردند.


این واقعه گذشت تا روزی آن [[زن]] به اسماعیل گفت: آیا بر درهای کعبه پرده‌ای نیاویزیم؟ اسماعیل گفت: آری خوب است. به دنبال این پیشنهاد دو پرده تهیه کردند و بر درهای کعبه آویختند. زن که چنان دید پیشنهاد کرد که خوب است پرده دیگری نیز تهیه کنیم و همه دیوارهای اطراف کعبه را بپوشانیم که این سنگ‌ها بدنما شده است. اسماعیل با این پیشنهاد نیز موافقت کرد و آن زن به دنبال این [[تصمیم]] از [[قبیله]] خود [[استمداد]] نمود و پشم زیادی تهیه کرد و زن‌های قبیله مشغول رشتن آن پشم‌ها و بافتن آن شدند و هر قطعه‌ای که حاضر می‌شد، به قسمتی از [[خانه کعبه]] می‌آویختند. وقتی که هنگام [[حج]] و آمدن [[مردم]] به [[مکه]] شد قسمت زیادی از آن را پوشاندند، اما هنوز بخشی از آن بدون [[پوشش]] مانده بود. [[همسر]] اسماعیل گفت: خوب است این قسمت را با حصیر‌های علف بپوشانیم. و همین کار را کردند.
هنگامی که [[اعراب]] برای [[زیارت]] آمدند و آن وضع را مشاهده کردند، گفتند: سزاوارتر آن است که برای تعمیر این [[خانه]]، هدیه‌ای بیاوریم. و پس از آن مرسوم شد که برای خانه کعبه [[هدیه]] بیاورند. وقتی مقدار زیادی [[پول]] و [[هدایا]] جمع شد، آن [[حصیر]] را برچیده و به جای آن پرده‌هایی کشیدند. بدین ترتیب تمام خانه کعبه پوشیده شد.


هنگامی که [[اعراب]] برای [[زیارت]] آمدند و آن وضع را [[مشاهده]] کردند، گفتند: سزاوارتر آن است که برای تعمیر این [[خانه]]، هدیه‌ای بیاوریم. و پس از آن مرسوم شد که برای خانه کعبه [[هدیه]] بیاورند. وقتی مقدار زیادی [[پول]] و [[هدایا]] جمع شد، آن [[حصیر]] را برچیده و به جای آن پرده‌هایی کشیدند. بدین ترتیب تمام خانه کعبه پوشیده شد.
کعبه سقف نداشت و اسماعیل چوب‌هایی بدین منظور تهیه کرد و به وسیله آنها، سقفی بر آن زد و روی آن را با گِل پوشانید. اسماعیل و مردم مکه از نظر آب در مضیقه بودند. این موضوع را به [[ابراهیم]] گفتند. او به [[دستور خداوند]] مکان‌هایی را حفر کرد تا به آب رسید و از این نظر نیز آسوده خاطر شدند.


کعبه سقف نداشت و اسماعیل چوب‌هایی بدین منظور تهیه کرد و به وسیله آنها، سقفی بر آن زد و روی آن را با [[گِل]] پوشانید.
اسماعیل از آن همسرش صاحب [[فرزندی]] شد، ولی آن فرزند اولاددار نشد. پس از او چهار زن دیگر [[اختیار]] کرد که [[خداوند]] از هر یک چهار پسر بدو داد که در مجموع صاحب دوازده یا شانزده پسر شد<ref>فروع کافی، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱.</ref>. ولی در این [[حدیث]] نام فرزندانش ذکر نشده است. اما در کتاب‌های [[تاریخی]] آمده که اسامی [[فرزندان]] اسماعیل بدین شرح بوده است: «نابت»<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ نجّار، قصص الانبیاء، ص۱۰۹.</ref>، «قیدار»، «أدبیل»، «مبسام»، «مشماع»، «دومه»، «مسا»، «حدار»، «تیما»، «یطور»، «نافیش» و «قدمه».


اسماعیل و مردم مکه از نظر آب در مضیقه بودند. این موضوع را به [[ابراهیم]] گفتند. او به [[دستور خداوند]] مکان‌هایی را حفر کرد تا به آب رسید و از این نظر نیز [[آسوده]] خاطر شدند.
در [[تاریخ طبری]] با [[اختلاف]] در نقل، این اسامی آمده و گفته که مادر این دوازده پسر «[[سیده]]» دختر [[مضاض بن عمرو جرهمی]] بوده و نسل [[عرب]] به نابت و قیدار می‌رسد<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱.</ref>. [[مسعودی]] می‌نویسد: اسماعیل سیزده پسر داشت که بزرگ‌ترین آنها «قیدار» بود<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۳۵.</ref>.


اسماعیل از آن همسرش صاحب [[فرزندی]] شد، ولی آن فرزند اولاددار نشد. پس از او چهار زن دیگر [[اختیار]] کرد که [[خداوند]] از هر یک چهار پسر بدو داد که در مجموع صاحب [[دوازده]] یا شانزده پسر شد<ref>فروع کافی، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱.</ref>. ولی در این [[حدیث]] نام فرزندانش ذکر نشده است.
در [[بحارالانوار]] از کتاب [[قصص الانبیاء]] نقل شده است که اسماعیل پس از [[مرگ]] مادر، زنی از [[قبیله]] [[جرهم]] گرفت به نام «زعله» یا «عماده» و از وی صاحب فرزند نشد. سپس او را [[طلاق]] داد و «سیده» دختر [[حارث بن مضاض]] را به همسری [[اختیار]] کرد و از وی صاحب چندین فرزند شد<ref>بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۱۳.</ref>. [[ثعلبی]] گفته که سیده دختر مضاض بن عمرو جرهمی بود. [[طبری]] هم همین را نقل کرده است، ولی [[یعقوبی]] نام این [[زن]] را «حیفاء» نوشته است<ref>تاریخ یعقوبی، ص۳۰.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۱۷۷-۱۸۱.</ref>


اما در کتاب‌های [[تاریخی]] آمده که اسامی [[فرزندان]] اسماعیل بدین شرح بوده است: «نابت»<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ نجّار، قصص الانبیاء، ص۱۰۹.</ref>، «قیدار»، «أدبیل»، «مبسام»، «مشماع»، «دومه»، «مسا»، «حدار»، «تیما»، «یطور»، «نافیش» و «قدمه».
== آغاز کعبه ==
[[زمان]] بنای کعبه به [[درستی]] روشن نیست. [[احادیث]] و اقوال مورخان به دو دسته تقسیم می‌شود.
#عده‌ای می‌گویند: [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} کعبه را ساخته و پیش از ایشان خانه‌ای با نام کعبه نداشته‌ایم.
#دسته‌ای دیگر معتقدند که کعبه پیش از حضرت ابراهیم{{ع}} ساخته شده و ایشان آن را تجدید بنا کرده‌اند. بسیاری از این دسته، [[بانی]] [[بیت]] را [[حضرت آدم]]{{ع}} می‌دانند.


در [[تاریخ طبری]] با [[اختلاف]] در نقل، این اسامی آمده و گفته که مادر این دوازده پسر «[[سیده]]» دختر [[مضاض بن عمرو جرهمی]] بوده و [[نسل]] [[عرب]] به نابت و قیدار می‌رسد<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱.</ref>.
برای جمع میان دو قول می‌توان گفت که کعبه توسط حضرت آدم{{ع}} و در موضعی از پیش تعیین‌شده ساخته شده، ولی با [[طوفان نوح]] از بین رفت. پس با راهنمایی خداوند و به دست ابراهیم{{ع}} این بنا تجدید و مراسم عظیم و [[مناسک]] و [[عبادت]] بزرگ [[حج]] به آن حضرت [[تعلیم]] شد. در [[حقیقت]]، حضرت ابراهیم{{ع}} نقشی مانند حضرت آدم{{ع}} و در [[حیات]] کعبه دارد<ref>حج و عمره در قرآن حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۱۳.</ref>.


[[مسعودی]] می‌نویسد: اسماعیل سیزده پسر داشت که بزرگ‌ترین آنها «قیدار» بود<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۳۵.</ref>.
[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[خداوند]] [[فرشتگان]] را [[فرمان]] داد که در [[زمین]] برای او خانه‌ای بسازند تا هر که از [[فرزندان آدم]] [[گناه]] کند، برگرد آن طواف نماید آن‌گونه که فرشتگان، [[عرش خدا]] را طواف می‌کنند تا از آنان [[خشنود]] شده، همچنان‌که از فرشتگان [[راضی]] شد. پس در محل کعبه، خانه‌ای ساختند که زمان [[طوفان]] بالا برده شد، که اکنون در [[آسمان]] چهارم است. هر [[روز]] هفتاد هزار [[فرشته]] برگرد آن طواف می‌کنند و هرگز به سوی آن برنمی‌گردند. حضرت ابراهیم{{ع}} هم بر پایۀ همان، کعبه را بنا نهاد<ref>حج و عمره در قرآن حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۰۹.</ref>.


در [[بحارالانوار]] از کتاب [[قصص الانبیاء]] نقل شده است که اسماعیل پس از [[مرگ]] مادر، زنی از [[قبیله]] [[جرهم]] گرفت به نام «زعله» یا «عماده» و از وی صاحب فرزند نشد. سپس او را [[طلاق]] داد و «سیده» دختر [[حارث بن مضاض]] را به همسری [[اختیار]] کرد و از وی صاحب چندین فرزند شد<ref>بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۱۳.</ref>.
نیز امام باقر{{ع}} فرمود: چون خداوند [[آدم]] را از [[بهشت]] فرود آورد، فرمود: من همراه تو خانه‌ای فرود می‌آورم که برگرد آن طواف شود، آن چنان که [[عرش]] من طواف می‌شود و نزد آن [[نماز]] خوانده شود، همچنان که نزد عرش من نماز خوانده می‌شود.
[[ثعلبی]] گفته که سیده دختر مضاض بن عمرو جرهمی بود.


[[طبری]] هم همین را نقل کرده است، ولی [[یعقوبی]] نام این [[زن]] را «حیفاء» نوشته است<ref>تاریخ یعقوبی، ص۳۰.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۱۷۷-۱۸۱.</ref>
زمان طوفان، [[خانه]] به بالا برده شد. [[پیامبران]] [[خانه خدا]] را حج می‌کردند ولی جای آن را دقیقاً نمی‌دانستند، تا آن‌که خداوند جای آن را برای حضرت ابراهیم{{ع}} مشخص کرد. او هم [[خانه]] را از سنگ پنج [[کوه]] بنا کرد: کوه حرا، ثَبیر، لبنان، [[طور]] و حمر<ref>همان، ص۱۱۱.</ref>. امیرالمؤمنین علی{{ع}} فرمود: دو هزار سال پیش از آدم‌{{ع}} خانهٔ [[کعبه]] [[حج]] می‌شده، [[ملائکه]] می‌آمدند و حج می‌کردند<ref>راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۳.</ref>


==آغاز کعبه==
== ارکان کعبه ==
[[زمان]] [[بنای کعبه]] به [[درستی]] روشن نیست. [[احادیث]] و اقوال [[مورخان]] به دو دسته تقسیم می‌شود.
چهار زاویه کعبه به چهار «رکن» مشهور است. رکن شرقی (رکن [[حجر الاسود]])، رکن شمالی (رکن عراقی)، رکن غربی (رکن مغربی)، رکن جنوبی ([[رکن یمانی]]). هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود، مقصود از آن رکنی است که [[حجرالاسود]] در آن است. مسیر [[طواف]]، از رکن حجر الاسود آغاز می‌شود، سپس به رکن عراقی می‌رسد، پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آن‌گاه باز به رکن حجرالاسود می‌رسد و همین جا یک شوط پایان می‌یابد.
#عده‌ای می‌گویند: [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} کعبه را ساخته و پیش از ایشان خانه‌ای با نام کعبه نداشته‌ایم.
#دسته‌ای دیگر معتقدند که کعبه پیش از حضرت ابراهیم{{ع}} ساخته شده و ایشان آن را تجدید بنا کرده‌اند. بسیاری از این دسته، [[بانی]] [[بیت]] را [[حضرت آدم]]{{ع}} می‌دانند.
برای جمع میان دو قول می‌توان گفت که کعبه توسط حضرت آدم{{ع}} و در موضعی از پیش تعیین‌شده ساخته شده، ولی با [[طوفان نوح]] از بین رفت.
پس با [[راهنمایی خداوند]] و به دست ابراهیم{{ع}} این بنا تجدید و [[مراسم]] عظیم و [[مناسک]] و [[عبادت]] بزرگ [[حج]] به آن حضرت [[تعلیم]] شد. در [[حقیقت]]، حضرت ابراهیم{{ع}} نقشی مانند حضرت آدم{{ع}} و در [[حیات]] کعبه دارد<ref>حج و عمره در قرآن حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۱۳.</ref>.
[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[خداوند]] [[فرشتگان]] را [[فرمان]] داد که در [[زمین]] برای او خانه‌ای بسازند تا هر که از [[فرزندان آدم]] [[گناه]] کند، برگرد آن [[طواف]] نماید آن‌گونه که فرشتگان، [[عرش خدا]] را طواف می‌کنند تا از آنان [[خشنود]] شده، همچنان‌که از فرشتگان [[راضی]] شد. پس در محل کعبه، خانه‌ای ساختند که زمان [[طوفان]] بالا برده شد، که اکنون در [[آسمان]] چهارم است. هر [[روز]] هفتاد هزار [[فرشته]] برگرد آن طواف می‌کنند و هرگز به سوی آن برنمی‌گردند. حضرت ابراهیم{{ع}} هم بر پایهٔ همان، کعبه را بنا نهاد<ref>حج و عمره در قرآن حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۰۹.</ref>.
نیز امام باقر{{ع}} فرمود: چون خداوند [[آدم]] را از [[بهشت]] فرود آورد، فرمود: من همراه تو خانه‌ای فرود می‌آورم که برگرد آن طواف شود، آن چنان که [[عرش]] من طواف می‌شود و نزد آن [[نماز]] خوانده شود، همچنان که نزد عرش من نماز خوانده می‌شود.
زمان طوفان، [[خانه]] به بالا برده شد. [[پیامبران]] [[خانه خدا]] را حج می‌کردند ولی جای آن را دقیقاً نمی‌دانستند، تا آن‌که خداوند جای آن را برای حضرت ابراهیم{{ع}} مشخص کرد. او هم [[خانه]] را از سنگ پنج [[کوه]] بنا کرد: کوه حرا، ثَبیر، لبنان، [[طور]] و حمر<ref>همان، ص۱۱۱.</ref>.
امیرالمؤمنین علی{{ع}} فرمود: دو هزار سال پیش از آدم‌{{ع}} خانهٔ [[کعبه]] [[حج]] می‌شده، [[ملائکه]] می‌آمدند و حج می‌کردند<ref>راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۳.</ref>.


==ارکان [[کعبه]]==
چهار زاویه کعبه به چهار «رکن» مشهور است. رکن شرقی (رکن [[حجر الاسود]])، رکن شمالی (رکن عراقی)، رکن [[غربی]] (رکن [[مغربی]])، رکن جنوبی ([[رکن یمانی]]). هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود، مقصود از آن رکنی است که [[حجرالاسود]] در آن است.
مسیر [[طواف]]، از رکن حجر الاسود آغاز می‌شود، سپس به رکن عراقی می‌رسد، پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آن‌گاه باز به رکن حجرالاسود می‌رسد و همین جا یک شوط پایان می‌یابد.
از میان این چهار رکن، [[فضیلت]] رکن یمانی و رکن [[اسود]] از دو رکن دیگر بیشتر است؛ چنان که [[روایات]] زیادی از [[شیعه]] و [[سنی]] درباره فضیلت و اهمیت این دو رکن نقل شده است. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَا يَسْتَلِمُ إِلَّا الرُّكْنَ الْأَسْوَدَ وَ الْيَمَانِيَّ ثُمَّ يُقَبِّلُهُمَا وَ يَضَعُ خَدَّهُ عَلَيْهِمَا}}<ref>کافی، ج۴، ص۴۰۸، ش۸.</ref>؛ «[[رسول خدا]]{{صل}} دو رکن یمانی و اسود را استلام می‌کرد و آنها را می‌بوسید و صورتش را بر آنها می‌نهاد». [[ابو مریم]] نقل کرده است که همراه امام باقر{{ع}} طواف می‌کردم. در هر دوری که می‌زد، رکن یمانی را استلام می‌کرد و می‌فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّى أَتُوبَ وَ اعْصِمْنِي حَتَّى لَا أَعُودَ}}<ref>کافی، ج۴، ص۴۰۹.</ref>.
از میان این چهار رکن، [[فضیلت]] رکن یمانی و رکن [[اسود]] از دو رکن دیگر بیشتر است؛ چنان که [[روایات]] زیادی از [[شیعه]] و [[سنی]] درباره فضیلت و اهمیت این دو رکن نقل شده است. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَا يَسْتَلِمُ إِلَّا الرُّكْنَ الْأَسْوَدَ وَ الْيَمَانِيَّ ثُمَّ يُقَبِّلُهُمَا وَ يَضَعُ خَدَّهُ عَلَيْهِمَا}}<ref>کافی، ج۴، ص۴۰۸، ش۸.</ref>؛ «[[رسول خدا]]{{صل}} دو رکن یمانی و اسود را استلام می‌کرد و آنها را می‌بوسید و صورتش را بر آنها می‌نهاد». [[ابو مریم]] نقل کرده است که همراه امام باقر{{ع}} طواف می‌کردم. در هر دوری که می‌زد، رکن یمانی را استلام می‌کرد و می‌فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّى أَتُوبَ وَ اعْصِمْنِي حَتَّى لَا أَعُودَ}}<ref>کافی، ج۴، ص۴۰۹.</ref>.


در روایتی دیگر از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که {{متن حدیث|الرُّكْنُ الْيَمَانِيُّ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ، لَمْ يُغْلِقْهُ اللَّهُ مُنْذُ فَتَحَهُ‌}}<ref>کافی، ج۴، ص۴۰۹.</ref>؛ «رکن یمانی دری از درهای [[بهشت]] است و از روزی که گشوده شده، بسته نشده است». همچنین رکن یمانی از جاهایی است که [[دعا]] در آنجا به [[اجابت]] می‌رسد. به نقل از رسول خدا{{صل}} آمده است که فرمود: {{متن حدیث|مسح الحجر و الركن اليماني يحط الخطايا حطا}}؛ «مسح حجرالاسود و رکن یمانی، [[گناهان]] [[انسان]] را [[پاک]] می‌کند».
در روایتی دیگر از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که {{متن حدیث|الرُّكْنُ الْيَمَانِيُّ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ، لَمْ يُغْلِقْهُ اللَّهُ مُنْذُ فَتَحَهُ‌}}<ref>کافی، ج۴، ص۴۰۹.</ref>؛ «رکن یمانی دری از درهای [[بهشت]] است و از روزی که گشوده شده، بسته نشده است». همچنین رکن یمانی از جاهایی است که [[دعا]] در آنجا به [[اجابت]] می‌رسد. به نقل از رسول خدا{{صل}} آمده است که فرمود: {{متن حدیث|مسح الحجر و الركن اليماني يحط الخطايا حطا}}؛ «مسح حجرالاسود و رکن یمانی، [[گناهان]] [[انسان]] را [[پاک]] می‌کند».
بنا به مشهور، محلی که برای [[فاطمه بنت اسد]] شکافته شد تا به درون کعبه رود و فرزندش [[علی بن ابی طالب]] را به [[دنیا]] آورد، در کنار [[رکن یمانی]] بوده است، اما به دلیل بازسازی‌هایی که در [[دیوار کعبه]] صورت گرفته، هیچ اثری از محل ورود این بانوی [[بزرگوار]] بر [[کعبه]] دیده نمی‌شود<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۹۳.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۹۹.</ref>
 
بنا به مشهور، محلی که برای [[فاطمه بنت اسد]] شکافته شد تا به درون کعبه رود و فرزندش [[علی بن ابی طالب]] را به [[دنیا]] آورد، در کنار رکن یمانی بوده است، اما به دلیل بازسازی‌هایی که در دیوار کعبه صورت گرفته، هیچ اثری از محل ورود این بانوی [[بزرگوار]] بر کعبه دیده نمی‌شود<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۹۳.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۹۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۹۹۸

ویرایش