←رابطه فدا با زیارت
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
فداء ـ چیزی برای [[رهایی]] خود یا دیگران دادن ـ<ref>لغتنامه دهخدا، ج۱۱، ص۱۶۹۹۵؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۸؛ صحاح اللغة، ج۲، ص۱۷۸۱.</ref> نوعی بازخرید و غرامت [[جنگی]] بود که در برابر آزادسازی [[اسیران]] [[جنگی]]، از [[دشمن]] دریافت میشد. مبلغ یادشده، بر حسب سرمایه و [[میزان]] درآمد [[اسیران]] در نوسان بود؛ برای مثال در جنگهای صدر اسلام برای [[رهایی]] [[اسیران]] ثروتمند، چهار هزار [[درهم]] و برای افراد کم درآمد یک هزار درهم تعیین شده بود<ref>نور الثقلین، ج۲، ص۱۳۶؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۸؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۳۱۶.</ref>. پس از پایان [[جنگ بدر]]، به دستور پیامبر {{صل}} دو نفر از [[اسیران]] خطرناک [[دشمن]] بنامهای "[[عقبه]]" و "[[نضر بن حارث]]" را گردن زدند<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۹۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۸.</ref>. از اینرو، برخی از [[اصحاب]] ـ که بستگانی در جبهۀ دشمن داشتند ـ با [[وحشت]] به اینکه مبادا در مورد دیگر اسیران نیز چنین شود، از [[پیامبر]] {{صل}} خواستند تا در برابر [[آزادی]] باقیمانده از [[اسراء]]، فداء بپردازند. در همان لحظه، [[وحی]] نازل و اجازه "فداء" در برابر آزادی اسیران داده شد<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ...}} «پس هرگاه با کافران (حربی) روبهرو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است»... سوره محمد، آیه ۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶.</ref>. همچنین، در این [[جنگ]] اعلام شد که اسیران باسواد، میتوانند با [[تعلیم]] خواندن و نوشتن به ده نفر از [[مسلمانان]]، [[آزاد]] شوند<ref>فروغ ابدیت، ج۱، ص۵۱۸.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۳.</ref> | فداء ـ چیزی برای [[رهایی]] خود یا دیگران دادن ـ<ref>لغتنامه دهخدا، ج۱۱، ص۱۶۹۹۵؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۸؛ صحاح اللغة، ج۲، ص۱۷۸۱.</ref> نوعی بازخرید و غرامت [[جنگی]] بود که در برابر آزادسازی [[اسیران]] [[جنگی]]، از [[دشمن]] دریافت میشد. مبلغ یادشده، بر حسب سرمایه و [[میزان]] درآمد [[اسیران]] در نوسان بود؛ برای مثال در جنگهای صدر اسلام برای [[رهایی]] [[اسیران]] ثروتمند، چهار هزار [[درهم]] و برای افراد کم درآمد یک هزار درهم تعیین شده بود<ref>نور الثقلین، ج۲، ص۱۳۶؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۸؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۳۱۶.</ref>. پس از پایان [[جنگ بدر]]، به دستور پیامبر {{صل}} دو نفر از [[اسیران]] خطرناک [[دشمن]] بنامهای "[[عقبه]]" و "[[نضر بن حارث]]" را گردن زدند<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۹۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۸.</ref>. از اینرو، برخی از [[اصحاب]] ـ که بستگانی در جبهۀ دشمن داشتند ـ با [[وحشت]] به اینکه مبادا در مورد دیگر اسیران نیز چنین شود، از [[پیامبر]] {{صل}} خواستند تا در برابر [[آزادی]] باقیمانده از [[اسراء]]، فداء بپردازند. در همان لحظه، [[وحی]] نازل و اجازه "فداء" در برابر آزادی اسیران داده شد<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ...}} «پس هرگاه با کافران (حربی) روبهرو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است»... سوره محمد، آیه ۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶.</ref>. همچنین، در این [[جنگ]] اعلام شد که اسیران باسواد، میتوانند با [[تعلیم]] خواندن و نوشتن به ده نفر از [[مسلمانان]]، [[آزاد]] شوند<ref>فروغ ابدیت، ج۱، ص۵۱۸.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۳.</ref> | ||
== رابطه فدا با [[زیارت]] == | == رابطه [[فدا]] با [[زیارت]] == | ||
از | از نکاتی که در [[زیارتنامهها]] زیاد دیده میشود، موضوع اظهار فدا شدن [[زائر]] در راه و در مسیر [[محبت اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}} است. اینکه زائر، ابراز [[فداکاری]] و [[آمادگی]] برای فدا شدن در راه [[اولیای خدا]] داشته باشد، یا از [[خدا]] بخواهد که او را فدای [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} و راه آنان کند، نوعی [[فرهنگ]] [[شهادتطلبی]] در آن نهفته است. در فرهنگ شهادتطلبی هم، گذشتن از [[جان]] مطرح است، هم جان خود، هم عزیزان، عزیزترین افراد. | ||
همانگونه که [[حسین بن علی]]{{ع}} در [[کربلا]] [[ایثار]] و فدا را به اوج رساند و هرچه داشت به صحنه آورد و به نمایش گذاشت و فدا کرد {{عربی|«بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ»}} هم خود [[شهید]] شد، هم [[فرزندان]] و [[برادران]] و عموزادگان و بستگان و دوستانش و هم خانوادهاش به [[اسارت]] رفتند و [[امام]] برای همه اینها آمادگی داشت، زائر هم همین آمادگیها را در متن [[زیارتنامه]] ابراز میدارد. | |||
در | در زیارت [[حضرت صاحب الأمر]]{{ع}}، پس از بیان [[شوق]] زائر به اینکه هرچه عمرها بگذرد و [[زمان]] طول بکشد، یقینش به آن حضرت و محبتش نسبت به او و تکیه و اعتمادش افزونتر میشود وچشم به راهی نسبت به ظهورش بیشتر میشود {{عربی|«وَلِظُهُورِکَ الا مُتَوَقِّعاً وَمُنْتَظِرَاً، وَلِجِهادی بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَرَقِّباً»}} نتیجه آن آمادگی را چنین بیان میکند که:{{عربی|«فَابْذُلُ نَفْسی وَمالی وَوَلَدی وَاهْلی وَجَمیعَ ما خَوَّلَنی رَبّی بَیْنَ یَدَیْکَ وَالتَّصَرُّفَ بَیْنَ امْرِکَ وَنَهْیِکَ»}}. | ||
آنچه در [[دعای ندبه]] مکرر با تعبیر {{عربی|«بِنَفسی انتَ»}} آمده، یعنی جانم فدایت ای [[امام غایب]] و پنهان از نظر، ای از تبار [[پاکی]] و | آنچه در [[دعای ندبه]] مکرر با تعبیر {{عربی|«بِنَفسی انتَ»}} آمده، یعنی جانم فدایت ای [[امام غایب]] و پنهان از نظر، ای از تبار [[پاکی]] و عصمت و [[نجابت]]، به نوعی دیگر در زیارتنامهها آمده است. در زیارت [[سیدالشهدا]]{{ع}} در [[روز عرفه]] این تعبیر وجود دارد که: {{عربی|«بِأَبی أَنْتَ وَأُمّی یا ابا عَبْدِاللهِ، بِأَبی أَنْتَ وَأُمّی یابنَ رَسُولِ اللهِ»}} اینگونه فقرات در زیارتنامهها میآموزد که زائر امام، [[انسان]] از جان گذشتهای است که آمادگی هرگونه فداکاری و بذل و نثار و ایثار را در راه [[مکتب]] و رهبرش دارد و خود را در امتداد راه [[نورانی]] آنان میبیند. | ||
[[ | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|«لا یُؤْمِنُ احَدُکُمْ حَتّی اکُونَ احَبَّ إلَیْهِ مِنْ نَفسِهِ وَأهْلِی أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ أهْلِهِ وعِتْرَتِی أَحَبَّ الَیْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَذُرّیتی أَحَبَّ إلَیْهِ مِنْ ذُرّیَتِهِ»}}<ref>میزان الحکمه، حدیث ۳۱۹۸ باب المحبّه، حب النبی.</ref> هیچ یک از شما [[ایمان واقعی]] ندارید مگر آنکه من در نظر او محبوبتر از خودش باشم و [[خانواده]] و [[اهل بیت]] و [[عترت]] مرا بیش از خانواده و عترت خویش [[دوست]] بدارد و ذریّه من را بیش از ذریّه خود دوست بدارد. [[عزیز]] بودن پدر و مادر و فرزند و بستگان نزد هرکس، [[فطری]] است و عشقی است که [[خداوند]] قرار داده است. اما باید [[عشق]] [[برتری]] باشد که [[انسان]] حاضر شود فرزند و پدر و مادر خود را فدای آن عشق و [[معشوق]] کند. تعبیر {{عربی|«بَأبِی أَنْتَ وَأُمّی»}} در [[زیارتنامهها]] همین را میرساند، پدر و مادرم فدای تو، این مضمون در اغلب زیارتنامهها دیده میشود. | ||
در [[زیارت]] [[ | در [[زیارت]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} چنین است: {{عربی|«بِأَبی أَنْتَ وَأُمّی وَنَفْسی وَأَهْلی وَمالی وَوَلَدی»}}. در [[زیارت جامعه]] که از معتبرترین زیارتهاست و از [[امام هادی]]{{ع}} نقل شده است، میگوییم: {{عربی|«بِأَبی أَنْتَ وَأُمّی وَنَفْسی وَأَهْلی وَمالی وأُسرَتِی»}} و پس از آن چندین نوبت هم همین مضمون با اندک تفاوتی تکرار شده است و معنایش این است که ای [[امام کاظم]]{{ع}}، ای [[ائمه معصومین]]{{عم}}، شما در نظر من از همه اینها عزیزتری. این یک [[ارزش]] است و ابراز این همه قبول داشتن و [[دلدادگی]] و [[شیفتگی]] نسبت به [[پاکان]] و [[اولیای خدا]]، [[زائر]] را در همین مسیر قرار میدهد. | ||
این اظهار [[فدا]]، نسبت به [[شهدای کربلا]] هم هست، با آنکه [[امام]] و [[معصوم]] نبودند، در زیارت [[سیدالشهدا]]{{ع}} پس از پایان متن زیارت آن حضرت، خطاب به [[اصحاب]] [[عاشورا]] و ستودنِ ایشان به عنوانِ یاورانِ [[دین خدا]]، [[یاوران]] [[پیامبر]]{{صل}}، یاوران [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، یاوران [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}}، گفته میشود: {{عربی|«بِأَبِی أَنْتُمْ وَأُمّی، طِبْتُم وَطابَتِ الأَرْضُ الّتِی فِیها دُفِنْتُم»}}. [[پاک]] شدید، هم شما و هم سرزمینی که در آن [[دفن]] شده اید و آرزوی اینکه کاش من هم با شما بودم و به [[فوز]] و [[رستگاری]] میرسیدم. این نقطه اوج [[روحی]] [[انسان]] در [[ارتباط با اهل بیت]]{{عم}}، [[شهدا]] و انسانهای [[وارسته]] و [[ارج]] نهادن به [[مقام]] و [[فضیلت]] آنان است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۳۲۶-۳۲۸.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |