بغی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
اکنون باید دید این سه گروه چه کسانی هستند؟ علی{{ع}} در [[روایات]] متعدد آنان را معرفی می‌کند<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۷۲۶؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۱، ص‌۳۸۸.</ref>. برای روشن‌شدن این موضوع به روایتی بسنده می‌کنیم: در [[نقلی]] [[ام‌سلمه]] بعد از سخن [[رسول خدا]]{{صل}} درباره این سه گروه، از مصادیق آنها می‌پرسد و رسول خدا{{صل}} پاسخ می‌دهد. ام‌سلمه به رسول خدا{{صل}} گفت: ای رسول خدا، ناکثین چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که در [[مدینه]] با علی{{ع}} [[بیعت]] می‌کنند و در [[بصره]] آن را می‌شکنند. گفتم: [[قاسطون]] چه افرادی هستند؟ فرمود: معاویه و یارانش از [[مردم]] [[شام]]. گفتم: مارقین چه گروهی می‌باشند؟ فرمود: [[اصحاب نهروان]]<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص‌۲۰۴؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۴۲۵: {{متن حدیث|قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ النَّاكِثُونَ قَالَ الَّذِينَ يُبَايِعُونَهُ بِالْمَدِينَةِ وَ يَنْكُثُونَهُ بِالْبَصْرَةِ قُلْتُ مَنِ الْقَاسِطُونَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ ثُمَّ قُلْتُ مَنِ الْمَارِقُونَ قَالَ أَصْحَابُ النَّهْرَوَانِ}}.</ref>.
اکنون باید دید این سه گروه چه کسانی هستند؟ علی{{ع}} در [[روایات]] متعدد آنان را معرفی می‌کند<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۷۲۶؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۱، ص‌۳۸۸.</ref>. برای روشن‌شدن این موضوع به روایتی بسنده می‌کنیم: در [[نقلی]] [[ام‌سلمه]] بعد از سخن [[رسول خدا]]{{صل}} درباره این سه گروه، از مصادیق آنها می‌پرسد و رسول خدا{{صل}} پاسخ می‌دهد. ام‌سلمه به رسول خدا{{صل}} گفت: ای رسول خدا، ناکثین چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که در [[مدینه]] با علی{{ع}} [[بیعت]] می‌کنند و در [[بصره]] آن را می‌شکنند. گفتم: [[قاسطون]] چه افرادی هستند؟ فرمود: معاویه و یارانش از [[مردم]] [[شام]]. گفتم: مارقین چه گروهی می‌باشند؟ فرمود: [[اصحاب نهروان]]<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص‌۲۰۴؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۴۲۵: {{متن حدیث|قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ النَّاكِثُونَ قَالَ الَّذِينَ يُبَايِعُونَهُ بِالْمَدِينَةِ وَ يَنْكُثُونَهُ بِالْبَصْرَةِ قُلْتُ مَنِ الْقَاسِطُونَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ ثُمَّ قُلْتُ مَنِ الْمَارِقُونَ قَالَ أَصْحَابُ النَّهْرَوَانِ}}.</ref>.
بدیهی است پیامبر{{صل}} که دستور [[نبرد]] با این سه گروه را داده، مشخصات آنها را برای علی{{ع}} بیان کرده است؛ به همین جهت حضرت بدون تردید با این سه گروه جنگید.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۳۶</ref>.
بدیهی است پیامبر{{صل}} که دستور [[نبرد]] با این سه گروه را داده، مشخصات آنها را برای علی{{ع}} بیان کرده است؛ به همین جهت حضرت بدون تردید با این سه گروه جنگید.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۳۶</ref>.
==[[سیره معصومان]] در برخورد با [[سرکشان]]==
با توجه به اینکه اولین بار [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با سرکشان داخلی یا [[باغیان]] به [[نبرد]] پرداخته است، [[سیره]] ایشان مورد توجه [[مسلمانان]] قرار گرفته است. از [[اخبار]] متعدد در [[سیرهٔ علوی]] استفاده می‌شود که در [[نبرد با باغیان]] و سرکشان [[مسلمان]]، [[معصومان]] سیره‌ای خاص داشتند. چنانچه [[فرمانده]] باغیان کشته می‌شد و [[سازماندهی]] آنان به هم می‌خورد، افراد فراری را تعقیب نمی‌کردند و به مجروحان آسیب نمی‌رساندند؛ اما اگر [[تشکل]] آنان باقی بود، به تعقیب فراریان آنان می‌پرداختند و مجروحان را می‌کشتند؛ زیرا با پیوستن به [[دشمن]]، دوباره در [[جنگ]] شرکت می‌کردند. [[حفص بن غیاث]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم از دو گروه از [[مؤمنان]] که یکی [[باغی]] و [[سرکش]] بود و دیگری [[عادل]] و گروه عادل و [[حق]]، باغیان را [[شکست]] دادند؛ حضرت فرمود: برای [[اهل]] [[عدل]] و حق (جایز) نیست که پشت‌کنندگان به جنگ را تعقیب کنند و اسیری را بکشند و علیه مجروحی [[اسلحه]] بکشند. این در صورتی است که از باغیان کسی باقی نماند و در صورتی که گروه آنان و تشکلشان باقی بماند، [[اسیر]] آنان کشته می‌شود و فراری آنان تعقیب می‌شود و بر ضد مجروح آنان از اسلحه استفاده می‌گردد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۲.</ref>.
درباره [[سیره امیرالمؤمنین]]{{ع}} در نبردهایش با باغیان چنین گزارش شده است که وقتی [[مردم]] در [[زمان]] [[جنگ جمل]] شکست خوردند، [[امیر مؤمنان]]{{ع}} دستور داد: کسی را که پشت به جنگ کرده تعقیب نکنند و بر ضد مجروحی اسلحه به کار نبرند و هر کس در خانه‌اش را بست، در [[امان]] است؛ اما وقتی [[جنگ صفین]] رخ داد، افراد روآورنده و فراری دشمن کشته می‌شد و بر روی مجروحان اسلحه کشیده می‌شد. [[ابان بن تغلب]] به [[عبدالله بن شریک]] که این گزارش را از پدرش نقل می‌کرد گفت: این دو سیره مختلف است. وی پاسخ داد: [[رهبران]] اهل [[جمل]]، [[طلحه]] و [[زبیر]]، کشته شدند؛ ولی در [[صفین]] معاویه پابرجا بود و او [[رهبر]] آنها بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۶۳</ref>.
===گذشت از [[ناکثان]] در [[جمل]]===
از خبری که در [[کتاب کافی]] آمده استفاده می‌شود که [[سیره]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در [[نبرد جمل]] مانند [[سیره رسول خدا]]{{صل}} در [[فتح مکه]] بوده است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌‌‌فرماید: [[سیره امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[برخورد با مردم]] [[بصره]] مانند [[سیره پیامبر]]{{صل}} در برخورد با مردم [[مکه]] در [[روز]] فتح آن بود که فرمود: هر کس درِ خانۀ خود را ببندد، در [[امان]] است؛ هر کس [[سلاح]] خود را بیندازد، در امان است. امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز در روز بصره دستور داد که در میان آنان اعلام کنند کسی از آنان را [[اسیر]] نکنند و بر مجروحی [[حمله]] ننمایند و فراری را تعقیب نکنند و هر کس درِ خانه‌اش را ببندد و سلاح بر [[زمین]] [[نهد]]، در امان است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۳۷.</ref>. در خبری دیگر فرمود: علی{{ع}} مانند [[پیامبر]]{{صل}} در [[روز فتح مکه]] بدون هیچ‌گونه تفاوتی عمل کرد و افراد را بخشید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۸۰.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} بر [[مروان]] وارد شد. مروان گفت: کسی را در هنگام [[پیروزی]] بزرگوارتر از پدر تو ندیدم. وقتی در [[جنگ جمل]] [[شکست]] خوردیم و [[فرار]] کردیم، دستور داد که منادی حضرت ندا دهد: کسی را که پشت به [[جنگ]] کرده، نکشند و به مجروحی آسیب نرسانند<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۷، ص‌۲۶۴.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۶۴</ref>.
===رد [[اسارت]] و به‌غنیمت‌بردن [[اموال]] [[باغیان]] و [[سرکشان]] [[مسلمان]]===
می توان گفت اولین [[نبرد با باغیان]] مسلمان توسط [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، با نبرد جمل رخ داد. وقتی [[ناکثین]] ([[بیعت‌شکنان]]) به بصره رفتند و نبردی را بر ضد [[خلیفه]] بحق و رسمی [[مسلمانان]] آغاز کردند، این گروه توسط حضرت شکست خوردند. تصور شرکت‌کنندگان و همراهان حضرت این بود که پس از چند سال، اکنون در نبردی به پیروزی رسیده‌اند و جمع زیادی از [[زنان]] و مردان را به اسارت گرفته و [[غنایم]] خوبی به دست آورده‌اند؛ اما طولی نکشید که ناکام ماندند؛ زیرا [[خلیفه]] و [[رهبر]] [[مسلمانان]] دستور جدیدی که [[انتظار]] نداشتند، صادر کرد. او به‌هیچ‌وجه [[اجازه]] نداد [[زنان]] و مردان [[مسلمان]] به [[اسارت]] گرفته شوند یا کسی در اسارت باقی بماند و به عنوان سهمی از [[جنگ]] و بردۀ [[اسیر]]، بین [[جنگجویان]] تقسیم شوند. این موضوع [[اعتراض]] پیروزمندان در [[جمل]] را که [[یاران امام]] بودند، در‌ پی ‌‌‌‌داشت. [[ابو‌حمزه ثمالی]] از [[امام سجاد]]{{ع}} از [[سیره]] [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} در [[نبرد]] با [[اصحاب جمل]] می‌پرسد. حضرت پاسخ می‌دهد: ابو‌یقظان [[عمار یاسر]] که شخصی تندرو در برابر [[ناکثین]] بود - [[خداوند]] او را [[رحمت]] کند - گفت: ای [[امیر مؤمنان]]، فردا با این گروه چگونه برخورد می‌کنی؟ فرمود: با [[منّت]]، همان‌گونه که [[پیامبر]]{{صل}} با [[اهل مکه]] برخورد کرد و آنان را [[عفو]] کرد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۱، ص‌۳۹۴‌.</ref>.
[[مروان بن حکم]] گوید: وقتی که در [[روز]] جنگ [[بصره]] علی{{ع}} ما را [[شکست]] داد، [[اموال]] [[مردم]] را به آنان بازگرداند. هرکس [[گواه]] اقامه می‌کرد، مالش را به او می‌داد و مدعی‌ای که گواه نداشت، او را [[سوگند]] می‌داد. مردی گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]، [[غنایم]]، فیء و [[اسرا]] را در میان ما تقسیم کن. وقتی زیاد این درخواست مطرح شد، حضرت فرمود: {{متن حدیث|أَيُّكُمْ يَأْخُذُ أُمَّ الْمُؤْمِنِينَ فِي سَهْمِهِ فَكَفُّوا}}: کدامیک یک از شما [[ام‌المؤمنین]] [[عایشه]] را در سهم خود قرار می‌دهد؟ پس از آن، دست از خواست خود بر داشتند»<ref>ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۱۳۲؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۶۰۳؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۵.</ref>. آنان برای [[سهم‌خواهی]] نزد علی{{ع}} آمدند<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۴.</ref> و با حضرت به بحث پرداختند. گروهی از [[یاران]] حضرت در اعتراض به تصمیم امیرالمؤمنین{{ع}} گفتتند: ای امیرالمؤمنین، چگونه است که [[خون]] آنان را برای ما [[حلال]] کرده‌ای، ولی مال‌ها و زنان آنان را بر ما [[حرام]] نموده‌ای؟ حضرت فرمود: زیرا این [[قوم]] بر [[فطرت]] [[اسلام]] هستند و دارای [[ولایت]] اسلام بودند قبل از اینکه از ما جدا شوند و دچار [[تفرقه]] گردند و [[ازدواج]] با آنان بر اساس [[رشد]] [[اسلامی]] بوده است. آنان از این سخن قانع نشدند. حضرت به آنان فرمود: این [[سیره]] درباره [[جنگ]] با [[اهل]] [[قبله]] است که شما منکر آن هستید؛ پس بنگرید کدام یک از شما [[عایشه]] را در سهم خود قرار می‌دهد؟ در این هنگام به سخن حضرت [[رضایت]] دادند و [[حقانیت]] آن را پذیرفتند و [[تسلیم]] [[فرمان]] وی شدند<ref>قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج۱، ص۳۹۵: {{متن حدیث|فَقَالَ لَهُمْ هَذِهِ السِّيرَةُ فِي أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَأَنْكَرْتُمُوهَا فَانْظُرُوا أَيُّكُمْ يَأْخُذُ عَائِشَةَ فِي سَهْمِهِ فَرَضُوا بِمَا قَالَ فَاعْتَرَفُوا صَوَابَهُ وَ سَلَّمُوا الْأَمْرَ}}.</ref>.
بعد از جنگ منادی حضرت اعلام کرد هر کس [[مال]] خود را می‌یابد، آن را بردارد. ابوقبیس‌نامی گوید: مردی بر ما گذشت؛ دیگی را که ما در آن غذا می‌پختیم دید و [[شناخت]] که مال وی است. از او خواستیم که [[صبر]] کند غذا آماده شود؛ اما وی نپذیرفت و با پایش به دیگ زد و آن را واژگون کرد و با خود برد<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۷، ص‌۲۶۶.</ref>؛ به همین جهت است که [[فقها]] [[فتوا]] داده‌اند که [[اموال]] [[اهل بغی]] قابل تقسیم نیست<ref>سید مرتضی، المسائل الناصریات، ص‌۴۴۳-۴۴۴، مسئله ۲۰۶.</ref> یا اگر به [[حق]] برگردند، آنچه در محدوده [[لشکر]] است قابل تقسیم نیست و به صاحبانش بر می‌گردد<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۷، ص‌۲۶۶.</ref>. [[مروان بن حکم]] گوید: وقتی در [[جنگ جمل]] [[شکست]] خوردیم، علی{{ع}} اموال [[مردم]] را بازگرداند؛ کسانی [[گواهی]] می‌‌‌‌آوردند و کسانی که [[گواه]] نداشتند، آنها را [[سوگند]] می‌‌‌‌داد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۶، ص‌۱۵۵‌؛ ابوالعباس عبدالله جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص‌۱۳۲؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۲، ص‌۶۰۳.</ref>. البته ممکن است گفته شود درباره اموال نظر [[حاکم اسلامی]] مطرح است. این نکته از خبری استفاده می‌شود که نقل خواهد شد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۶۵</ref>.
===[[آزادی]] و مبادله [[اسیران]]===
اسیرگرفتن با برده‌گرفتن [[اسیر]] متفاوت است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[مسلمانان]] کسی را به [[بردگی]] نگرفت و در [[نبرد جمل]] که [[تشکّل]] آنان به هم خورد، همه را [[عفو]] کرد؛ ولی [[حکم]] اسیرانی که [[رهبر]] آنان، هنوز باقی است، متفاوت است؛ به همین جهت می‌توان از [[بیت‌المال]] مخارج چنین اسیرانی را داد، گرچه بعد کشته شوند<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۳.</ref>. از [[روایات]] و گزارش‌های مختلف استفاده می‌شود که در [[نبرد صفین]] افرادی اسیر شده و حضرت برابر شرایطی خاص، آنان را [[آزاد کرده]] است که به آن اشاره می‌شود؛ در برخی موارد نیز حضرت به مبادله اسیران پرداخته است.
# [[عبدالله بن میمون]] گوید: در [[روز]] [[جنگ صفین]] اسیری را نزد علی{{ع}} آوردند. او با حضرت [[بیعت]] کرد. [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|لَا أَقْتُلُكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ فَخَلَّى سَبِيلَهُ وَ أَعْطَى سَلَبَهُ الَّذِي جَاءَ بِهِ}}<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۳.</ref>: من تو را نمی‌کشم و از [[خداوند]] جهانیان می‌ترسم و لوازم شخصی وی را به کسی داد که او را اسیر کرده بود». اسیر دیگری را فردی آورد؛ علی{{ع}} او را [[آزاد]] کرد و اسیری را [[عمار یاسر]] آورد، حضرت دستور کشتن وی را صادر نمود<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۱، ص‌۳۹۳.</ref>.
#از اخباری استفاده می‌شود حضرت در مواردی اسیران شامی را با اسیران طرفدار و پیرو خود مبادله کرده است. [[ابن‌اثیر]] می‌نویسد: [[حارث بن نمر تنوخی]] هفت نفر از بنی‌‌‌‌‌‌‌تغلب را که در [[طاعت علی]]{{ع}} بودند اسیر کرد. جمعی از بنی‌‌‌‌‌‌‌تغلب که از علی{{ع}} جدا شده بودند، از معاویه خواستند آنان را آزاد کند؛ ولی وی نپذیرفت و نامه‌ای به علی{{ع}} نوشت که آنان را در برابر [[آزادی]] [[یاران]] [[یزید بن شجره]] که به قلمرو [[امام علی]]{{ع}} [[حمله]] کرده بود و جمعی از آنان توسط [[معقل بن قیس]] اسیر شده بودند، آزاد کند. [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} این مبادله [[اسرا]] را پذیرفت<ref>ابن‌اثیر جزری (عزالدین)، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص‌۳۸۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۶۷</ref>.
===فواید [[سیره امیرالمؤمنین]]{{ع}} و تفاوت آن با [[سیره]] [[قائم]]===
[[امام علی]]{{ع}} تمام شرکت‌کنندگان در [[جنگ جمل]] را [[عفو]] کرد و آنها را بخشید. [[ابوبکر حضرمی]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود: [[سیره علی]]{{ع}} دربارۀ [[مردم بصره]] برای [[شیعیان]] بر‌تر بود از آنچه [[خورشید]] بر آن تابیده است؛ زیرا او می‌دانست که برای این گروه [[دولت]] و [[حکومتی]] است که اگر آنان را [[اسیر]] کند، شیعیان وی اسیر خواهند شد. گفتم: به من خبر ده، آیا قائم مانند سیره علی{{ع}} عمل می‌کند؟ فرمود: علی{{ع}} با آنان با گذشت برخورد کرد؛ زیرا از ایجاد دولت آنان [[آگاه]] بود و به‌تحقیق که قائم{{ع}} دربارهٔ آنان بر خلاف این سیره عمل خواهد نمود؛ زیرا آنان دیگر دولت و [[حکومت]] نخواهند داشت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۲۰؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۵.</ref>. این تفاوت دو سیره در خبر دیگری نیز آمده است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۱۰.</ref>. [[مجلسی]] سند این دو خبر را مجهول دانسته است<ref>محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج۹، صص۴۱۰ و ۴۱۲.</ref>. در یکی از اصول [[شیعه]] بعد از بیان تفاوت [[سیره امیرالمؤمنین]] و قائم می‌افزاید: پس به [[عیادت]] مریضان آنان بروید و در [[تشییع جنازه]] آنان شرکت کنید<ref>جمعی از دانشمندان، الأصول الستة عشر، ص۲۹۰.</ref>. به نظر می‌رسد که امام صادق{{ع}} نگران عملکرد [[معلی بن خنیس]] بوده که این تفاوت را در این خبر او از حضرت پرسیده است و [[وظیفه]] وی را در آن [[زمان]] بیان می‌کند. البته وی [[انسانی]] تندرو بوده که بنا به [[نقل روایات]]، [[افشای راز]] حضرت توسط او باعث مرگش شده است<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۳۷۸.</ref>.
این [[روایات]] که تفاوت بین سیره امیرالمؤمنین{{ع}} و قائم را مطرح می‌کند و [[تسلط]] بعدی بنی‌‌‌‌‌‌‌امیه را در علت [[بخشش]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مؤثر می‌دانند، سند قابل اعتمادی ندارند؛ در مقابل آنها، روایاتی صحیح داریم که از آنها استفاده می‌شود حضرت چنین نظری داشته و [[قائم]] عادلانه مانند [[پیامبر]]{{صل}} در میان [[مردم]] [[حکومت]] خواهد کرد، بدون اینکه علت بیان‌شده، در این [[روایات]] آمده باشد. به این [[روایت‌ها]] اشاره می‌کنیم:
# [[عبدالرحمان بن حجاج]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌گفت: {{متن حدیث|كَانَ فِي قِتَالِ عَلِيٍّ{{ع}} عَلَى أَهْلِ الْقِبْلَةِ بَرَكَةٌ وَ لَوْ لَمْ يُقَاتِلْهُمْ عَلِيٌّ{{ع}} لَمْ يَدْرِ أَحَدٌ بَعْدَهُ كَيْفَ يَسِيرُ فِيهِمْ}}<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۴۴.</ref>: «در [[جنگ علی]]{{ع}} با [[اهل]] [[قبله]] برکتی بود که اگر علی با آنها نمی‌جنگید، کسی بعد از وی نمی‌دانست چگونه با آنان [[رفتار]] نماید».
#از [[اخبار]] استفاده می‌شود قائم{{ع}} برابر [[سیره پیامبر]]{{صل}} و عادلانه با مردم برخورد می‌کند. [[عفو]] مردم [[مکه]] نیز جزو سیره پیامبر{{ع}} بود که ملاک عفو [[مردم بصره]] توسط علی{{ع}}، این [[عمل پیامبر]]{{صل}} بیان شده است.
[[محمد بن مسلم]] گوید: از [[امام باقر]]{{ع}} درباره قائم پرسیدم که وقتی [[قیام]] کند با چه [[سیره]] و روشی در میان مردم عمل می‌کند؟ فرمود: بر اساس سیره پیامبر{{صل}} [[حرکت]] می‌کند تا [[اسلام]] [[پیروز]] شود. گفتم: سیره پیامبر{{صل}} چگونه بود؟ فرمود: آنچه را در [[زمان جاهلیت]] بود [[باطل]] کرد و با مردم به [[عدالت]] رفتار کرد؛ همین‌طور قائم زمانی که قیام کند، آنچه را در [[زمان صلح]] بوده و در [[اختیار]] مردم بوده است باطل می‌سازد و با [[عدل]] با آنان روبرو می‌شود<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۶، ص‌۱۵۴؛ محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار، ج‌۹، ص‌۴۰۹.</ref>.
[[مجلسی]] در شرح این [[حدیث]] می‌نویسد: پدر علامه‌ام قدّس سرّه گفت: این خبر دلالت دارد بر اینکه [[ایمان]] و [[اعتقاد به امامت]] [[اعمال]] گذشته را جبران می‌کند، همان‌گونه که اسلام باعث عفو از اعمال گذشته می‌شود (زیرا بیان شده اعمال دوران [[جاهلی]]، یعنی [[قبل از ظهور]]، باطل می‌شود)؛ بلکه می‌توان گفت: کسی که [[مؤمن]] باشد و قبل از [[خروج قائم]] کاری که باعث [[اجرای حد]] یا [[تعزیر]] شود، انجام داده باشد، حد و تعزیر بر او جاری نمی‌شود. این [[حکم]] درباره [[حقوق الهی]] است؛ اما درباره [[حقوق مردم]]، [[عدالت]] اقتضاء می‌کند که به [[مردم]] کمک شود، مگر اینکه [[مال]] از شخص [[امام]] باشد<ref>محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار، ج‌۹، ص‌۴۰۹.</ref>؛ در این صورت اقتضای عدالت را باید در [[عفو]] یا [[مجازات]] افراد در نظر گرفت.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۶۹</ref>.


==پرسش وابسته==
==پرسش وابسته==
۱۱۲٬۵۳۹

ویرایش