بحث:آیه اولی الامر در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «فخر رازی می‌نویسد: {{عربی|أمر بطاعة أولی الأمر علی سبیل الجزم فی هذه الآیة و من أمر الله بطاعته علی سبیل الجزم والقطع لا بد و أن یکون معصوم عن الخطأ، إذ لو لم یکن معصوماً عن الخطأ کان بتقدیر إقدامه علی الخطأ یکون قد أمر الله بمتابعته، فیکون ذل...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۴: خط ۴:
[[خدای تعالی]] در این آیه، به طور جزم و قطع، امر به [[اطاعت اولی الأمر]] نموده است و هر کس که این چنین امری برای او شده، باید از هر [[خطا]] و اشتباهی [[معصوم]] باشد؛ زیرا در غیر این صورت، بر فرض اقدامش بر [[اشتباه]] و خطا، لازم می‌آید که [[خداوند]] امر به [[اطاعت]] او کرده باشد که همان کار خطایی است و خطا از آن جهت که خطاست، مورد [[نهی]] است. نتیجه این که در صورت عدم عصمت اولی الأمر در آیه فوق، لازم می‌آید که [[امر و نهی]] در یک فعل و به یک اعتبار با یکدیگر جمع شود که این به طور حتم محال است. پس ثابت شد که [[خداوند متعال]] به طور جزم به اطاعت اولی الأمر [[فرمان]] داده و نیز ثابت شد که هرکس از جانب خداوند متعال به طور جزم فرمان به اطاعتش داده شده باید [[معصوم از خطا]] باشد. پس باید مقصود از «اولی الأمر» در آیه، افراد معصوم از خطا و [[اشتباه]] باشند.
[[خدای تعالی]] در این آیه، به طور جزم و قطع، امر به [[اطاعت اولی الأمر]] نموده است و هر کس که این چنین امری برای او شده، باید از هر [[خطا]] و اشتباهی [[معصوم]] باشد؛ زیرا در غیر این صورت، بر فرض اقدامش بر [[اشتباه]] و خطا، لازم می‌آید که [[خداوند]] امر به [[اطاعت]] او کرده باشد که همان کار خطایی است و خطا از آن جهت که خطاست، مورد [[نهی]] است. نتیجه این که در صورت عدم عصمت اولی الأمر در آیه فوق، لازم می‌آید که [[امر و نهی]] در یک فعل و به یک اعتبار با یکدیگر جمع شود که این به طور حتم محال است. پس ثابت شد که [[خداوند متعال]] به طور جزم به اطاعت اولی الأمر [[فرمان]] داده و نیز ثابت شد که هرکس از جانب خداوند متعال به طور جزم فرمان به اطاعتش داده شده باید [[معصوم از خطا]] باشد. پس باید مقصود از «اولی الأمر» در آیه، افراد معصوم از خطا و [[اشتباه]] باشند.
[[فخر رازی]] گرچه تا اینجا با [[شیعه]] امامی [[همراهی]] کرده و «[[اولی الأمر]]» را بر افراد [[معصوم]] منطبق ساخته است؛ ولی هنگام تعیین مصداق «اولی الأمر» دچار اشتباه شده و آن را بر [[اهل حل و عقد]] از [[امت]] منطبق کرده است<ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱]]، ص۱۵۳.</ref>
[[فخر رازی]] گرچه تا اینجا با [[شیعه]] امامی [[همراهی]] کرده و «[[اولی الأمر]]» را بر افراد [[معصوم]] منطبق ساخته است؛ ولی هنگام تعیین مصداق «اولی الأمر» دچار اشتباه شده و آن را بر [[اهل حل و عقد]] از [[امت]] منطبق کرده است<ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱]]، ص۱۵۳.</ref>
==[[تفسیر قرآن کریم]] به [[روایات]]==
همان‌گونه که [[قرآن]] می‌تواند برخی از آیاتش، برخی دیگر را [[تفسیر]] کند، روایات نیز می‌توانند [[آیات قرآن]] را تفسیر و تبیین نمایند؛ لذا [[خداوند متعال]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.
در مورد «[[اولی الأمر]]» روایاتی وجود دارد که می‌تواند مصداق آن را تبیین کند. اینک به برخی از این روایات اشاره می‌کنیم:
===احادیث دوازده خلیفه===
[[بخاری]] به سند خود از [[جابر بن سمره]] نقل کرده که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|يَكُونُ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا فَقَالَ أَبِي إِنَّهُ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ‌}}<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۸۱، حدیث ۷۲۲۲.</ref>. «[[دوازده امیر]] خواهد بود». آنگاه سخنی گفت که من آن را نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر{{صل}} فرمود: «همه آنان از قریش‌اند». کلمه «[[امیر]]» از ماده امر و [[امارت]] است و این [[روایت]] می‌تواند در محدوده تعیین تعداد «اولی الأمر»، کمک کار ما باشد که عدد آنها دوازده نفر است<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱]]، ص ۱۵۵.</ref>.
===[[حدیث اطاعت]] [[رسول خدا]]{{صل}} در [[اطاعت]] علی{{ع}}===
[[حاکم نیشابوری]] به سند صحیح از رسول خدا{{صل}} نقل کرده که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِيّاً فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ وَ مَنْ عَصَى عَلِيّاً فَقَدْ عَصَانِي}}<ref>محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۰، حدیث ۴۶۱۷.</ref>. هر کس مرا اطاعت کند به طور حتم [[خدا]] را اطاعت کرده و هر کس مرا [[نافرمانی]] کند به طور حتم خدا را نافرمانی کرده است و هرکس علی{{ع}} را اطاعت کند به طور حتم مرا اطاعت کرده و هرکس علی{{ع}} را نافرمانی کند به طور حتم مرا نافرمانی کرده است.
در این [[حدیث]]، پیامبر{{صل}} اطاعت [[حضرت علی]]{{ع}} را ملازم با اطاعت خود و اطاعت خودش را ملازم با [[اطاعت خدا]] معرفی کرده و در نتیجه، این همان معنایی است که [[قرآن]] در [[آیه]] مورد نظر به آن اشاره کرده است<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱]]، ص ۱۵۵.</ref>.
===[[حدیث ثقلین]]===
[[ترمذی]] به سند خود از [[جابر بن عبدالله]] نقل می‌کند:
{{متن حدیث|رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ يَوْمَ عَرَفَةَ وَ هُوَ عَلَى نَاقَتِهِ الْقَصْوَاءِ يَخْطُبُ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا، كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي}}<ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۶۲، حدیث ۳۷۸۶.</ref>. در [[حجة الوداع]]، [[روز عرفه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدم که بر شترش به نام قصواء سوار بود و [[خطبه]] می‌خواند. شنیدم که حضرت می‌فرمود: «ای [[مردم]] در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز [[گمراه]] نخواهید شد: [[کتاب خدا]] و عترتم؛ [[اهل]] بیتم». در این [[حدیث]] نیز به [[لزوم]] تمسک و [[اطاعت]] از [[عترت پیامبر]]{{صل}} اشاره شده است<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱]]، ص ۱۵۶.</ref>.
۱۰٬۸۹۱

ویرایش