عرب در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
این کلمه بارها در [[قرآن]] به کار رفته و جنبه‌های مختلف معنایی را دنبال می‌کند، از [[قوم عرب]] گرفته، تا زبان روشن و آشکار و یا مردمی که در [[بادیه]] سکونت دارند و از [[شهرنشینی]] و [[تمدن]] و [[دانش]] به دور هستند و [[اهل]] مبادی [[آداب]] نیستند و هر کدام از این معانی به گونه مرتبط با [[پیامبر]] و شیوه برخورد ایشان با آنان بوده است، مثلاً، وقتی گفته می‌شود {{متن قرآن|قُرْآنًا عَرَبِيًّا}}<ref>«قرآنی عربی» سوره یوسف، آیه ۲.</ref> این کتاب [[عربی]] است، یعنی زبان و مخاطب آن [[عرب]] است و یا منظور با زبان و قوم عرب با خودش مسائل گوناگون و پرسش‌هایی را به وجود میآورد؛ زیرا زبان، برای انتقال مفاهیم، پیام‌ها و مقصود [[آفریده]] شده که با [[نظام]] ارتباطی هیچ موجود و پدیده‌ای در غیر [[انسان]] قابل مقایسه نیست. هر [[انسانی]] که سخن می‌گوید و از زبان استفاده می‌کند، همراه با معنا، [[نظام فرهنگی]] را به مخاطب خود انتقال می‌دهد و علاوه بر انتقال مستقیم [[پیام]] خود توسط واژه‌ها، به عمد یا غیر عمد، نشانه‌های دیگری از اطلاعات را بیان می‌کند و فضا را برای برداشت‌ها فراهم می‌سازد. به همین دلیل از پیچیدگی و گستردگی خاصی برخوردار است.
این کلمه بارها در [[قرآن]] به کار رفته و جنبه‌های مختلف معنایی را دنبال می‌کند، از [[قوم عرب]] گرفته، تا زبان روشن و آشکار و یا مردمی که در [[بادیه]] سکونت دارند و از شهرنشینی و [[تمدن]] و [[دانش]] به دور هستند و [[اهل]] مبادی [[آداب]] نیستند و هر کدام از این معانی به گونه مرتبط با [[پیامبر]] و شیوه برخورد ایشان با آنان بوده است، مثلاً، وقتی گفته می‌شود {{متن قرآن|قُرْآنًا عَرَبِيًّا}}<ref>«قرآنی عربی» سوره یوسف، آیه ۲.</ref> این کتاب عربی است، یعنی زبان و مخاطب آن [[عرب]] است و یا منظور با زبان و قوم عرب با خودش مسائل گوناگون و پرسش‌هایی را به وجود می‌آورد؛ زیرا زبان، برای انتقال مفاهیم، پیام‌ها و مقصود [[آفریده]] شده که با [[نظام]] ارتباطی هیچ موجود و پدیده‌ای در غیر [[انسان]] قابل مقایسه نیست. هر [[انسانی]] که سخن می‌گوید و از زبان استفاده می‌کند، همراه با معنا، [[نظام فرهنگی]] را به مخاطب خود انتقال می‌دهد و علاوه بر انتقال مستقیم [[پیام]] خود توسط واژه‌ها، به عمد یا غیر عمد، نشانه‌های دیگری از اطلاعات را بیان می‌کند و فضا را برای برداشت‌ها فراهم می‌سازد. به همین دلیل از پیچیدگی و گستردگی خاصی برخوردار است.


== [[ضرورت]] استفاده از زبان [[قوم]] ==
== [[ضرورت]] استفاده از زبان [[قوم]] ==
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد و هر که را بخواهد به راه می‌آورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.</ref>. '''نکته''': منظور از زبان قوم در قرآن (ابرهیم: ۴) که پیامبر باید با آن سخن بگوید، الزاماً به معنای لغت قوم نیست. به این معنا که اگر [[مردم]] به [[زبان عبری]] هستند، پیامبر آنان باید به زبان عبری[[سخن]] بگوید. اگر [[مردم]] آرامی زبان هستند، [[پیامبر]] به زبان آرامی سخن بگوید، اگر [[عرب]] هستند، به [[زبان عربی]] [[سخن]] بگوید، نیست؛ زیرا بدیهی‌ترین نکته [[تبلیغ]] و تفهیم و تفاهم از طریق [[همسانی]] [[زبان]] است، بلکه استفاده از زبان مردم، یعنی رعایت سطح و افق [[فکری]] است، به این معنا، اگر مخاطبان، مردمی هستند در موقعیت جغرافیایی [[فرهنگی]] و [[تاریخی]] خاص، پیامبر برای تبیین دقیقه مفاد [[کلام]]، افزون بر این که از زبان آن مردم استفاده می‌کند، در سطح و افقی خاص سخن می‌گوید که برای آنان قابل [[فهم]] باشد، مفاهیم و معانی کلام به گونه [[انتخاب]] می‌شود و در سطحی است که زمینه ارتباط میان پیامبر و شنوندگان به [[راحتی]] برقرار می‌گردد. الفاظ در جایگاهی قرار می‌گیرد که معلومات و تجربیات مردم با آن وفق می‌دهد. [[شاهد]] بر این معنا [[روایات]] فراوانی است از پیامبر که می‌گوید: {{متن حدیث|إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ}}<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۳.</ref>؛ به ما [[جمعیت]] [[پیامبران]] [[فرمان]] داده شده که با مردم به اندازه درکشان سخن بگوییم. و تعبیرهای دیگری که [[مجلسی]] در [[بحارالانوار]] نقل می‌کند و همین احتمال را [[تأیید]] می‌کند، که مردم مخاطب پیامبران هستند به اندازه فهم آنان<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۸۳.</ref>. او مردم [[اهل]] زبان خود را با زبان (فهم) ایشان مورد خطاب قرار می‌دهد<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۴، ص۲۹۶.</ref>. یا آمده است: {{متن حدیث|مَا كَانَ اللَّهُ لِيُخَاطِبَ خَلْقَهُ بِمَا لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۶، ص۲۳۶، ح۲۰.</ref>؛ هرگز [[خداوند]] آفریده‌های خودش را به چیزی که نمی‌توانند دریابند، خطاب قرار نمی‌دهد. بنابراین {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ}} [[تفسیر]] دیگری از آن ارائه شده، یعنی، رعایت سطح فاهمه از سوی پیامبر و توجه به شرایط تخاطب و استفاده از مفاهیم، واژگان و سطح گفتار مألوف و مفهوم و متلایم با فهم مخاطبان است.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد و هر که را بخواهد به راه می‌آورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.</ref>. '''نکته''': منظور از زبان قوم در قرآن (ابرهیم: ۴) که پیامبر باید با آن سخن بگوید، الزاماً به معنای لغت قوم نیست. به این معنا که اگر [[مردم]] به زبان عبری هستند، پیامبر آنان باید به زبان عبری [[سخن]] بگوید. اگر [[مردم]] آرامی زبان هستند، [[پیامبر]] به زبان آرامی سخن بگوید، اگر [[عرب]] هستند، به زبان عربی [[سخن]] بگوید، نیست؛ زیرا بدیهی‌ترین نکته [[تبلیغ]] و تفهیم و تفاهم از طریق [[همسانی]] [[زبان]] است، بلکه استفاده از زبان مردم، یعنی رعایت سطح و افق [[فکری]] است، به این معنا، اگر مخاطبان، مردمی هستند در موقعیت جغرافیایی [[فرهنگی]] و [[تاریخی]] خاص، پیامبر برای تبیین دقیقه مفاد [[کلام]]، افزون بر این که از زبان آن مردم استفاده می‌کند، در سطح و افقی خاص سخن می‌گوید که برای آنان قابل [[فهم]] باشد، مفاهیم و معانی کلام به گونه [[انتخاب]] می‌شود و در سطحی است که زمینه ارتباط میان پیامبر و شنوندگان به [[راحتی]] برقرار می‌گردد. الفاظ در جایگاهی قرار می‌گیرد که معلومات و تجربیات مردم با آن وفق می‌دهد. [[شاهد]] بر این معنا [[روایات]] فراوانی است از پیامبر که می‌گوید: {{متن حدیث|إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ}}<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۳.</ref>؛ به ما [[جمعیت]] [[پیامبران]] [[فرمان]] داده شده که با مردم به اندازه درکشان سخن بگوییم. و تعبیرهای دیگری که [[مجلسی]] در [[بحارالانوار]] نقل می‌کند و همین احتمال را [[تأیید]] می‌کند، که مردم مخاطب پیامبران هستند به اندازه فهم آنان<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۸۳.</ref>. او مردم [[اهل]] زبان خود را با زبان (فهم) ایشان مورد خطاب قرار می‌دهد<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۴، ص۲۹۶.</ref>. یا آمده است: {{متن حدیث|مَا كَانَ اللَّهُ لِيُخَاطِبَ خَلْقَهُ بِمَا لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۶، ص۲۳۶، ح۲۰.</ref>؛ هرگز [[خداوند]] آفریده‌های خودش را به چیزی که نمی‌توانند دریابند، خطاب قرار نمی‌دهد. بنابراین {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ}} [[تفسیر]] دیگری از آن ارائه شده، یعنی، رعایت سطح فاهمه از سوی پیامبر و توجه به شرایط تخاطب و استفاده از مفاهیم، واژگان و سطح گفتار مألوف و مفهوم و متلایم با فهم مخاطبان است.


== انتخاب زبان عربی وسیله انتقال مفاهیم و تأثیرگذاری ==
== انتخاب زبان عربی وسیله انتقال مفاهیم و تأثیرگذاری ==
خط ۱۶: خط ۱۶:


'''نکات''':  
'''نکات''':  
# این [[آیه]] که می‌گوید: [[قرآن]] را به [[زبان عربی]] [[وحی]] کردیم تا [[مردم]] [[مکه]] و کسانی را که پیرامون آنند هشدار دهی. به این معناست که مخاطب اولیه قرآن [[اعراب]] بوده {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}} نه این که مخاطب قرآن تنها [[عرب‌ها]] باشند؛ زیرا [[ضرورت]] مطابقت زبان [[پیامبر]] با مردم مورد خطاب، به [[دلیل عقلی]] نیست، بنای عقلا است و عقلا از آن جهت تطابق زبان را لازم می‌دانند که [[نقض غرض]] و [[لغو]] می‌شود، اما اگر در جایی نقض غرض و لغو نشد، چنین بنایی وجود ندارد. و لذا از چند جهت این آیه دلیل و [[تأیید]] بر منطقه‌ای بودن قرآن نیست و به این معنا نیست که محدود و محصور در عرب‌ها باشد، بلکه [[اسلام]] [[دین جهانی]] و قرآن کتاب جهانی است؛
# این [[آیه]] که می‌گوید: [[قرآن]] را به زبان عربی [[وحی]] کردیم تا [[مردم]] [[مکه]] و کسانی را که پیرامون آنند هشدار دهی. به این معناست که مخاطب اولیه قرآن [[اعراب]] بوده {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}} نه این که مخاطب قرآن تنها [[عرب‌ها]] باشند؛ زیرا [[ضرورت]] مطابقت زبان [[پیامبر]] با مردم مورد خطاب، به [[دلیل عقلی]] نیست، بنای عقلا است و عقلا از آن جهت تطابق زبان را لازم می‌دانند که نقض غرض و [[لغو]] می‌شود، اما اگر در جایی نقض غرض و لغو نشد، چنین بنایی وجود ندارد. و لذا از چند جهت این آیه دلیل و [[تأیید]] بر منطقه‌ای بودن قرآن نیست و به این معنا نیست که محدود و محصور در عرب‌ها باشد، بلکه [[اسلام]] [[دین جهانی]] و قرآن کتاب جهانی است؛
# این آیه در [[مقام]] بیان [[حصر]] [[مسؤولیت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} نیست. اگر پیامبر منذر مردم مکه و اطراف آن است، به معنای [[نفی]] منذر بودن دیگر مناطق نیست. قاعده منطقی این است؛ [[اثبات]] شئی نفی ما عدا نمی‌کند. اگر گفتید این فرد فرستاده به [[کشور]] شما است، معنایش این نیست که فرستاده به جایی دیگر نیست. از آن جهت که قرآن به زبان عربی است، در مرحله نخست منذر همان منطقه‌ها است؛
# این آیه در مقام بیان [[حصر]] [[مسؤولیت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} نیست. اگر پیامبر منذر مردم مکه و اطراف آن است، به معنای [[نفی]] منذر بودن دیگر مناطق نیست. قاعده منطقی این است؛ [[اثبات]] شئی نفی ما عدا نمی‌کند. اگر گفتید این فرد فرستاده به [[کشور]] شما است، معنایش این نیست که فرستاده به جایی دیگر نیست. از آن جهت که قرآن به زبان عربی است، در مرحله نخست منذر همان منطقه‌ها است؛
# محدودیتِ [[رسالت پیامبر]]، [[شهر مکه]]، اُم القُرایِ [[مسلمانان]] و [[قبله]] گاه آنان و اطراف آنان است. اما اطراف مکه شدن، محدوده‌ای معین ندارد، که تنها شامل قرا و بادیه‌ها و شهرهایی چون [[طائف]] و [[جده]] شود. آن‌گاه که پیامبر به [[مدینه]] می‌آید، باز اطراف مکه است و از [[مدینه]] به بعد تا [[تبوک]]، [[خیبر]]، [[ایران]]، [[شام]] و [[یمن]]، همه حوالیِ [[ام‌القری]] است.
# محدودیتِ [[رسالت پیامبر]]، [[شهر مکه]]، اُم القُرایِ [[مسلمانان]] و [[قبله]] گاه آنان و اطراف آنان است. اما اطراف مکه شدن، محدوده‌ای معین ندارد، که تنها شامل قرا و بادیه‌ها و شهرهایی چون [[طائف]] و [[جده]] شود. آن‌گاه که پیامبر به [[مدینه]] می‌آید، باز اطراف مکه است و از [[مدینه]] به بعد تا [[تبوک]]، [[خیبر]]، [[ایران]]، [[شام]] و [[یمن]]، همه حوالیِ [[ام‌القری]] است.
# این [[سوره]] در [[مکه]] نازل شده و اگر بر فرض ناظر به محدوده معینی باشد، ناظر به شرایط آغازین [[مسلمانان]] بوده که به [[زحمت]] می‌توانسته‌اند در مکه مستقر شوند و آنان [[امنیت]] نداشته‌اند و ناچار به [[مهاجرت]] و کوچ اجباری به [[حبشه]]، مدینه و برخی جاهای دیگر شده‌اند، از این رو ضرورتی نداشته که [[مسئولیت]] [[انذار]] مناطق دیگر را یادآور شود.
# این [[سوره]] در [[مکه]] نازل شده و اگر بر فرض ناظر به محدوده معینی باشد، ناظر به شرایط آغازین [[مسلمانان]] بوده که به [[زحمت]] می‌توانسته‌اند در مکه مستقر شوند و آنان [[امنیت]] نداشته‌اند و ناچار به [[مهاجرت]] و کوچ اجباری به [[حبشه]]، مدینه و برخی جاهای دیگر شده‌اند، از این رو ضرورتی نداشته که [[مسئولیت]] [[انذار]] مناطق دیگر را یادآور شود.
# [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] [[رسالت جهانی]] [[پیامبر]] را یادآوری می‌کند و این آیات هم در [[سوره‌های مکی]] و شاید پیش از این سوره نازل شده است، مانند:
# [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] رسالت جهانی [[پیامبر]] را یادآوری می‌کند و این آیات هم در سوره‌های مکی و شاید پیش از این سوره نازل شده است، مانند:
##{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>.
##{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>.
##{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref> و جالب این جا است، که برخی آیات دلالت بر مسئولیت[[جهانی]] پیامبر دارد و تأکید می‌شود که پیش از [[سوره شوری]] نازل شده است.
##{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref> و جالب این جا است، که برخی آیات دلالت بر مسئولیت جهانی پیامبر دارد و تأکید می‌شود که پیش از [[سوره شوری]] نازل شده است.
##{{متن قرآن|وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«در حالی که این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره قلم، آیه ۵۲.</ref>.
##{{متن قرآن|وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«در حالی که این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره قلم، آیه ۵۲.</ref>.
##{{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا}}<ref>«بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.</ref>.
##{{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا}}<ref>«بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.</ref>.
##{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref> و آیات دیگری که به صراحت [[جهانی بودن]] [[رسالت پیامبر]] و جهانی بودن قرآن را در سوره‌های مکی یادآور می‌شود و بیان می‌کند که حتی بر فرض [[آیه]] سوره شوری دلالت بر محدودیت ندارد و معنای {{متن قرآن|وَمَنْ حَوْلَهَا}} پیرامون مکه به معنای مصطلح نیست و غرض از بیان، محوریت یافتن مکه به عنوان امّ القُرایِ [[مسلمانان]] است.
##{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref> و آیات دیگری که به صراحت جهانی بودن [[رسالت پیامبر]] و جهانی بودن قرآن را در سوره‌های مکی یادآور می‌شود و بیان می‌کند که حتی بر فرض [[آیه]] سوره شوری دلالت بر محدودیت ندارد و معنای {{متن قرآن|وَمَنْ حَوْلَهَا}} پیرامون مکه به معنای مصطلح نیست و غرض از بیان، محوریت یافتن مکه به عنوان امّ القُرایِ [[مسلمانان]] است.


== [[قرآن]] نازله [[عربی]] ==
== [[قرآن]] نازله عربی ==
#{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ * بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ * وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ * فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی * به زبان عربی روشن * و اگر آن را بر کسی غیر عربی زبان نازل کرده بودیم * که او آن را برایشان می‌خواند بدان ایمان نمی‌آوردند» سوره شعراء، آیه ۱۹۳-۱۹۹.</ref>.
#{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ * بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ * وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ * فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی * به زبان عربی روشن * و اگر آن را بر کسی غیر عربی زبان نازل کرده بودیم * که او آن را برایشان می‌خواند بدان ایمان نمی‌آوردند» سوره شعراء، آیه ۱۹۳-۱۹۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ}}<ref>«و اگر آن را قرآنی غیر عربی می‌کردیم می‌گفتند: چرا آیاتش روشن نیست، آیا (قرآنی) غیر عربی و (پیامبری) عربی؟ بگو که آن برای مؤمنان رهنمود و درمان و در گوش بی‌ایمانان سنگینی است و آن (قرآن) برای آنان مایه نابینایی است، (گویی) آنان را از جایی دور فرا می‌خوانند» سوره فصلت، آیه ۴۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ}}<ref>«و اگر آن را قرآنی غیر عربی می‌کردیم می‌گفتند: چرا آیاتش روشن نیست، آیا (قرآنی) غیر عربی و (پیامبری) عربی؟ بگو که آن برای مؤمنان رهنمود و درمان و در گوش بی‌ایمانان سنگینی است و آن (قرآن) برای آنان مایه نابینایی است، (گویی) آنان را از جایی دور فرا می‌خوانند» سوره فصلت، آیه ۴۴.</ref>.


'''نکات''':
'''نکات''':
# آن چه در [[سوره شعرا]]، [[آیه]] ۱۹۸، بیان شده، به این معنا نیست که اگر قرآن به زبان دیگری نازل می‌شد، برخلاف [[عقل]] بود. این آیه می‌گوید، برای مخاطبان [[عرب]] اگر قرآن به زبان غیر عربی نازل می‌شد، [[ایمان]] نمی‌آوردند. یعنی آنان [[استنکاف]] می‌کردند، [[تعصب]] به [[خرج]] می‌دادند. مخاطبان [[پیامبر]]، کسانی که در [[جاهلیت]] [[زندگی]] می‌کردند و تمام [[فخر فروشی]] خود را اشعارعربی می‌دانستند. چنین روحیه‌ای وجود داشت، گویی که [[زبان عربی]] فراخ‌تر از هر زبانی است و مانند زبان عربی در [[جهان]] نیست، از این رو، این آیه، خبر از [[روحیه]] و شرایط مخاطبان می‌دهد، که اگر [[خداوند]] می‌خواست مطالب خود را بیان کند، هرچند در هر زبانی ممکن بود، اما اطرافیان و مخاطبان او - که باید از آنجا [[اسلام]] به مناطق دیگر [[نفوذ]] کند - ابا داشتند.
# آن چه در [[سوره شعرا]]، [[آیه]] ۱۹۸، بیان شده، به این معنا نیست که اگر قرآن به زبان دیگری نازل می‌شد، برخلاف [[عقل]] بود. این آیه می‌گوید، برای مخاطبان [[عرب]] اگر قرآن به زبان غیر عربی نازل می‌شد، [[ایمان]] نمی‌آوردند. یعنی آنان [[استنکاف]] می‌کردند، [[تعصب]] به [[خرج]] می‌دادند. مخاطبان [[پیامبر]]، کسانی که در [[جاهلیت]] [[زندگی]] می‌کردند و تمام [[فخر فروشی]] خود را اشعارعربی می‌دانستند. چنین روحیه‌ای وجود داشت، گویی که زبان عربی فراخ‌تر از هر زبانی است و مانند زبان عربی در [[جهان]] نیست، از این رو، این آیه، خبر از [[روحیه]] و شرایط مخاطبان می‌دهد، که اگر [[خداوند]] می‌خواست مطالب خود را بیان کند، هرچند در هر زبانی ممکن بود، اما اطرافیان و مخاطبان او - که باید از آنجا [[اسلام]] به مناطق دیگر [[نفوذ]] کند - ابا داشتند.
# آیه: {{متن قرآن|وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ}} نیز مؤید همین [[تفسیر]] است که مخاطبان [[عرب]] آن [[زمان]]، دارای این ویژگی بودند که اگر کتابی به جز [[زبان عربی]] نازل می‌شد، می‌گفتند: چرا [[آیات]] آن به روشنی بیان نشده، آیا کتابی عجمی را برای امتی [[عربی]] فرستاده، در حالی که ملت‌های دیگر از آن جمله فارسی‌زبانان چنین نگفتند و از این کتاب استقبال کردند و بسیاری از [[قرآن‌پژوهان]]، [[مفسران]] و ادیبان، [[ایرانی]] بودند. بر طبق این [[آیه]] و نه به [[حکم عقل]] و [[وجدان بشری]]، که نه [[عقل]] و نه وجدان بشری در این زمینه ممانعتی ندارد. [[مردم]] عرب‌زبان بسا [[اعتراض]] می‌کردند. نه این که [[حق]] داشتند اعتراض کنند.
# آیه: {{متن قرآن|وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ}} نیز مؤید همین [[تفسیر]] است که مخاطبان [[عرب]] آن [[زمان]]، دارای این ویژگی بودند که اگر کتابی به جز زبان عربی نازل می‌شد، می‌گفتند: چرا [[آیات]] آن به روشنی بیان نشده، آیا کتابی عجمی را برای امتی عربی فرستاده، در حالی که ملت‌های دیگر از آن جمله فارسی‌زبانان چنین نگفتند و از این کتاب استقبال کردند و بسیاری از [[قرآن‌پژوهان]]، [[مفسران]] و ادیبان، [[ایرانی]] بودند. بر طبق این [[آیه]] و نه به [[حکم عقل]] و [[وجدان بشری]]، که نه [[عقل]] و نه وجدان بشری در این زمینه ممانعتی ندارد. [[مردم]] عرب‌زبان بسا [[اعتراض]] می‌کردند. نه این که [[حق]] داشتند اعتراض کنند.


== زبان عربی سطح فاهمه مردم در زبان [[پیامبر]] ==
== زبان عربی سطح فاهمه مردم در زبان [[پیامبر]] ==
خط ۴۳: خط ۴۳:
#{{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود و این کتابی است راست‌شمارنده (ی کتاب موسی) به زبان عربی، تا به ستمگران بیم دهد و نیکوکاران را نوید است» سوره احقاف، آیه ۱۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود و این کتابی است راست‌شمارنده (ی کتاب موسی) به زبان عربی، تا به ستمگران بیم دهد و نیکوکاران را نوید است» سوره احقاف، آیه ۱۲.</ref>.


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق بر [[نزول قرآن]] به [[زبان عربی]] بر [[پیامبر]] تأکید شده که زبان [[مردم]] اطراف پیامبر در جغرافیای محل زیست آنان بوده و برای همه مردم قابل [[فهم]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا}}، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا}}، {{متن قرآن|قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ}}، {{متن قرآن|كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا}}، {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}، {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا}}.
'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق بر [[نزول قرآن]] به زبان عربی بر [[پیامبر]] تأکید شده که زبان [[مردم]] اطراف پیامبر در جغرافیای محل زیست آنان بوده و برای همه مردم قابل فهم: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا}}، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا}}، {{متن قرآن|قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ}}، {{متن قرآن|كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا}}، {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}، {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا}}.


== جایگاه [[اعراب]] در برخورد‌های مختلف با پیامبر ==
== جایگاه [[اعراب]] در برخورد‌های مختلف با پیامبر ==
خط ۵۷: خط ۵۷:
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] جایگاه دو گروه از تخلف‌کنندگان از [[جهاد دفاعی]] را مطرح کرده است و می‌گوید گروهی از [[اعراب]] [[بادیه‌نشین]] که از شرکت در میدان [[جهاد]] واقعاً معذور بودند نزد تو آمده‌اند تا به آنها [[اجازه]] داده شود و معاف گردند {{متن قرآن|وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ}} و در مقابل کسانی که به [[خدا]] و [[پیامبر]] [[دروغ]] گفتند، بدون هیچ عذری در [[خانه]] خود نشستند و به میدان نرفتند {{متن قرآن|وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} در پایان [[آیه]]، گروه دوم را شدیداً [[تهدید]] کرده، می‌گوید: به زودی به آن دسته از ایشان که [[کافر]] شدند [[عذاب]] دردناکی خواهد رسید {{متن قرآن|سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}؛
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] جایگاه دو گروه از تخلف‌کنندگان از [[جهاد دفاعی]] را مطرح کرده است و می‌گوید گروهی از [[اعراب]] [[بادیه‌نشین]] که از شرکت در میدان [[جهاد]] واقعاً معذور بودند نزد تو آمده‌اند تا به آنها [[اجازه]] داده شود و معاف گردند {{متن قرآن|وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ}} و در مقابل کسانی که به [[خدا]] و [[پیامبر]] [[دروغ]] گفتند، بدون هیچ عذری در [[خانه]] خود نشستند و به میدان نرفتند {{متن قرآن|وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} در پایان [[آیه]]، گروه دوم را شدیداً [[تهدید]] کرده، می‌گوید: به زودی به آن دسته از ایشان که [[کافر]] شدند [[عذاب]] دردناکی خواهد رسید {{متن قرآن|سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}؛
# شدید بودن [[کفر]] و [[نفاق]] اعراب ([[بادیه نشین]]) {{متن قرآن|الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا}} و دور بودن از [[فرهنگ]] و [[آگاهی]] به [[قوانین]] و [[حدود الهی]]: {{متن قرآن|وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}؛
# شدید بودن [[کفر]] و [[نفاق]] اعراب ([[بادیه نشین]]) {{متن قرآن|الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا}} و دور بودن از [[فرهنگ]] و [[آگاهی]] به [[قوانین]] و [[حدود الهی]]: {{متن قرآن|وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}؛
# برخی از اعراب [[صدقه]] و [[تأمین مالی]] [[جامعه اسلامی]] را [[زیان]] کردن می‌دانند: {{متن قرآن|وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا}}؛
# برخی از اعراب [[صدقه]] و تأمین مالی [[جامعه اسلامی]] را [[زیان]] کردن می‌دانند: {{متن قرآن|وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا}}؛
# برخی از اعراب، [[مؤمن]] به خدا و [[رسول]] هستند {{متن قرآن|وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}} و [[انفاق]] را برای [[نزدیکی به خدا]] - [[قربة الی الله]] - انجام می‌دهند: {{متن قرآن|وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}؛
# برخی از اعراب، [[مؤمن]] به خدا و [[رسول]] هستند {{متن قرآن|وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}} و [[انفاق]] را برای [[نزدیکی به خدا]] ـ قربة الی الله ـ انجام می‌دهند: {{متن قرآن|وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}؛
# آگاهی دادن [[خداوند]] پیامبر را به [[منافق]] بودن اعراب بادیه‌نشین - اطراف [[مدینه]]: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ}}؛
# آگاهی دادن [[خداوند]] پیامبر را به [[منافق]] بودن اعراب ـ بادیه‌نشین ـ اطراف [[مدینه]]: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ}}؛
# [[مسلمانان]] مدینه و اعراب اطراف آن نباید از [[همراهی]] پیامبر در امر [[دفاع]] [[تخلف]] کنند: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ}}؛
# [[مسلمانان]] مدینه و اعراب اطراف آن نباید از [[همراهی]] پیامبر در امر [[دفاع]] تخلف کنند: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ}}؛
# [[جاسوسی]] برخی اعراب – بادیه‌نشین - برای [[دشمنان]]: {{متن قرآن|وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ...}}؛
# [[جاسوسی]] برخی اعراب – بادیه‌نشین - برای [[دشمنان]]: {{متن قرآن|وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ...}}؛
# خداوند به پیامبر گرامی‌اش درباره متخلفان از [[جنگ]] -[[حدیبیه]] - خبر می‌دهد، که به زودی متخلفان از اعراب [[بادیه‌نشین]] عذرتراشی کرده می‌گویند: [[حفظ اموال]] و خانواده‌های ما، ما را به خود مشغول داشت و نتوانستیم در [[سفر]] [[حدیبیه]] تو را [[همراهی]] کنیم {{متن قرآن|سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا}} برای ما [[طلب آمرزش]] کن {{متن قرآن|فَاسْتَغْفِرْ لَنَا}} [[ولی خدا]] آنان را در آن‌چه می‌گویند [[تکذیب]] می‌کند، و [[تذکر]] می‌دهد که سبب نیآمدنشان، چیزی است غیر از آن‌چه که اظهار می‌کنند، و آن [[سوء]] ظنشان است به [[خداوند]] و احتمال قریب به [[یقین]] [[شکست]] [[مسلمانان]] {{متن قرآن|يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ}} و خبر می‌دهد که به زودی درخواست می‌کنند تا دوباره به تو بپیوندند و تو نباید بپذیری، چیزی که هست به زودی آنها [[راستی]] آزمایی میشوند و دعوتشان خواهی کرد به [[جنگ]] قومی دیگر {{متن قرآن|قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ}} اگر [[اطاعت]] کردند که اجری جزیل دارند {{متن قرآن|فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا}} و گرنه عذابی دردناک در انتظارشان هست {{متن قرآن|وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}؛
# خداوند به پیامبر گرامی‌اش درباره متخلفان از [[جنگ]] -[[حدیبیه]] - خبر می‌دهد، که به زودی متخلفان از اعراب [[بادیه‌نشین]] عذرتراشی کرده می‌گویند: حفظ اموال و خانواده‌های ما، ما را به خود مشغول داشت و نتوانستیم در [[سفر]] [[حدیبیه]] تو را [[همراهی]] کنیم {{متن قرآن|سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا}} برای ما [[طلب آمرزش]] کن {{متن قرآن|فَاسْتَغْفِرْ لَنَا}} [[ولی خدا]] آنان را در آن‌چه می‌گویند [[تکذیب]] می‌کند، و [[تذکر]] می‌دهد که سبب نیآمدنشان، چیزی است غیر از آن‌چه که اظهار می‌کنند، و آن [[سوء]] ظنشان است به [[خداوند]] و احتمال قریب به [[یقین]] [[شکست]] [[مسلمانان]] {{متن قرآن|يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ}} و خبر می‌دهد که به زودی درخواست می‌کنند تا دوباره به تو بپیوندند و تو نباید بپذیری، چیزی که هست به زودی آنها [[راستی]] آزمایی میشوند و دعوتشان خواهی کرد به [[جنگ]] قومی دیگر {{متن قرآن|قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ}} اگر [[اطاعت]] کردند که اجری جزیل دارند {{متن قرآن|فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا}} و گرنه عذابی دردناک در انتظارشان هست {{متن قرآن|وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}؛
# خداوند به [[رسول]] گرامی‌اش می‌فرماید برخی عرب‌های بادیه‌نشین گفتند: [[ایمان]] آورده‌ایم {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا}} به آنها بگو: شما ایمان نیاورده‌اید {{متن قرآن|قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا}}ولی بگویید [[اسلام]] آورده‌ایم، ولی هنوز ایمان وارد [[قلب]] شما نشده است {{متن قرآن|وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}} این [[آیه]] تفاوت اسلام و ایمان را مطرح می‌کند که اسلام شکل [[حقوقی]]، قانونی دارد، و هر کس [[شهادتین]] را بر زبان جاری کند در سلک مسلمانان وارد می‌شود، و [[احکام اسلام]] بر او جاری می‌گردد. ولی ایمان یک امر [[واقعی]] و [[باطنی]] است و جایگاه آن قلب [[آدمی]] است، نه زبان و ظاهر او. و در آیه بعد<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}} «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref> [[خداوند]] ویژگی [[مؤمنان]] را معرفی می‌کند<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص۲۲۳.</ref>.
# خداوند به [[رسول]] گرامی‌اش می‌فرماید برخی عرب‌های بادیه‌نشین گفتند: [[ایمان]] آورده‌ایم {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا}} به آنها بگو: شما ایمان نیاورده‌اید {{متن قرآن|قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا}}ولی بگویید [[اسلام]] آورده‌ایم، ولی هنوز ایمان وارد [[قلب]] شما نشده است {{متن قرآن|وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}} این [[آیه]] تفاوت اسلام و ایمان را مطرح می‌کند که اسلام شکل [[حقوقی]]، قانونی دارد، و هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند در سلک مسلمانان وارد می‌شود، و [[احکام اسلام]] بر او جاری می‌گردد. ولی ایمان یک امر واقعی و [[باطنی]] است و جایگاه آن قلب [[آدمی]] است، نه زبان و ظاهر او. و در آیه بعد<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}} «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref> [[خداوند]] ویژگی [[مؤمنان]] را معرفی می‌کند<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص۲۲۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۰۴۰

ویرایش