←مقدمه
(←منابع) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
پیامبر{{صل}} بعد از خوردن غذا سخنرانی کرده و خویشان را به اسلام دعوت کردند اما با فریادهای ابولهب، مجلس به هم خورد و همه پراکنده شدند. پیامبر{{صل}} تصمیم گرفت فردای آن [[روز]]، مهمانی دیگری برگزار کند و دوباره آنان را به اسلام دعوت کند. [[امام علی]]{{ع}} دوباره به دستور پیامبر{{صل}} مقداری غذا و شیر آماده کرد. در این جلسه پس از خوردن غذا، رسول خدا{{صل}} بار دیگر خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کرد و پس از [[حمد]] [[الهی]] فرمود: "ای [[بنی عبدالمطلب]]! به [[خدا]] قسم، من [[جوانی]] را در [[عرب]] نمیشناسم که چیزی بالاتر از آنچه من برای قومم آوردهام برای قومش آورده باشد؛ به [[درستی]] که من برای شما خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را آوردهام؛ پس [[خدای متعال]] به من امر کرده است شما را به سوی او [[دعوت]] کنم. حال کدام یک از شما مرا در این امر [[یاری]] میکنید به این شرط که او [[برادر]] من، [[وصی]] من و [[جانشین]] من در میان شما باشد"؟<ref>{{متن حدیث|يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِي الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُكُمْ بِهِ إِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ أَدْعُوَكُمْ فَأَيُّكُمْ يُؤَازِرُنِي عَلَى أَمْرِي عَلَى أَنْ يَكُونَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ؟}} بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۲۳.</ref>. | پیامبر{{صل}} بعد از خوردن غذا سخنرانی کرده و خویشان را به اسلام دعوت کردند اما با فریادهای ابولهب، مجلس به هم خورد و همه پراکنده شدند. پیامبر{{صل}} تصمیم گرفت فردای آن [[روز]]، مهمانی دیگری برگزار کند و دوباره آنان را به اسلام دعوت کند. [[امام علی]]{{ع}} دوباره به دستور پیامبر{{صل}} مقداری غذا و شیر آماده کرد. در این جلسه پس از خوردن غذا، رسول خدا{{صل}} بار دیگر خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کرد و پس از [[حمد]] [[الهی]] فرمود: "ای [[بنی عبدالمطلب]]! به [[خدا]] قسم، من [[جوانی]] را در [[عرب]] نمیشناسم که چیزی بالاتر از آنچه من برای قومم آوردهام برای قومش آورده باشد؛ به [[درستی]] که من برای شما خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را آوردهام؛ پس [[خدای متعال]] به من امر کرده است شما را به سوی او [[دعوت]] کنم. حال کدام یک از شما مرا در این امر [[یاری]] میکنید به این شرط که او [[برادر]] من، [[وصی]] من و [[جانشین]] من در میان شما باشد"؟<ref>{{متن حدیث|يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِي الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُكُمْ بِهِ إِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ أَدْعُوَكُمْ فَأَيُّكُمْ يُؤَازِرُنِي عَلَى أَمْرِي عَلَى أَنْ يَكُونَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ؟}} بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۲۳.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} پس از این صحبت اندکی [[سکوت]] کردند تا بینند کدام یک از حاضران به ندای ایشان پاسخ میدهد. سکوت سنگینی مجلس را فرا گرفته بود و همه سرشان را پایین انداخته بودند و حتی به [[پیامبر]]{{صل}} هم نگاه نمیکردند تا اینکه [[امام علی]]{{ع}} با بیان شیوا و دلنشین خود سکوت ظلمانی مجلس را درهم [[شکست]] و گفت: "ای [[پیامبر خدا]]، من تو را در این راه یاری میکنم". سپس دست خود را به سوی رسول خدا{{صل}} دراز کرد تا با او [[پیمان وفاداری]] ببندد. رسول خدا{{صل}} دستور داد تا علی بنشیند و سؤال خود را دوباره تکرار کرد تا مشخص شود کسی جز علی همراه او خواهد بود یا نه. اما باز هم جز علی کسی از جا برنخاست. اما باز هم پیامبر{{صل}} از او خواست تا بنشیند تا بار دیگر هم بزرگان [[قریش]] سنجیده شوند اما این بار نیز امام علی{{ع}} از جا برخاست و ثابت کرد [[شجاعت]] و [[مردانگی]] و [[ایثار]] در [[راه خدا]] به سن و سال نیست. این بار پیامبر{{صل}} در پاسخ به اعلام آمادگی امام علی{{ع}}، دست خود را بر دست او زد و سخن به یاد ماندنی خود را درباره علی{{ع}}، در این مجلس و در جمع بزرگان قریش به زبان آورد و فرمود: "ای [[خویشاوندان]] و بستگانم! همانا این علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و فرمانش را [[اطاعت]] کنید". [[مهمانان]] از جای برخاستند در حالی که برخی از آنها با حالت [[تمسخر]] به [[ابوطالب]] میگفتند: او به تو دستور میدهد که به دستورهای پسرت گوش کنی و از وی [[اطاعت]] کنی<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۵۸۳؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۳؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۶۳؛ و نیز ر. ک: موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۴۰۷ (حدیث الانذار).</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۳۱-۱۳۳؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)| امامشناسی ۵]]، ص۱۱۳-۱۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]] ص | [[رسول خدا]]{{صل}} پس از این صحبت اندکی [[سکوت]] کردند تا بینند کدام یک از حاضران به ندای ایشان پاسخ میدهد. سکوت سنگینی مجلس را فرا گرفته بود و همه سرشان را پایین انداخته بودند و حتی به [[پیامبر]]{{صل}} هم نگاه نمیکردند تا اینکه [[امام علی]]{{ع}} با بیان شیوا و دلنشین خود سکوت ظلمانی مجلس را درهم [[شکست]] و گفت: "ای [[پیامبر خدا]]، من تو را در این راه یاری میکنم". سپس دست خود را به سوی رسول خدا{{صل}} دراز کرد تا با او [[پیمان وفاداری]] ببندد. رسول خدا{{صل}} دستور داد تا علی بنشیند و سؤال خود را دوباره تکرار کرد تا مشخص شود کسی جز علی همراه او خواهد بود یا نه. اما باز هم جز علی کسی از جا برنخاست. اما باز هم پیامبر{{صل}} از او خواست تا بنشیند تا بار دیگر هم بزرگان [[قریش]] سنجیده شوند اما این بار نیز امام علی{{ع}} از جا برخاست و ثابت کرد [[شجاعت]] و [[مردانگی]] و [[ایثار]] در [[راه خدا]] به سن و سال نیست. این بار پیامبر{{صل}} در پاسخ به اعلام آمادگی امام علی{{ع}}، دست خود را بر دست او زد و سخن به یاد ماندنی خود را درباره علی{{ع}}، در این مجلس و در جمع بزرگان قریش به زبان آورد و فرمود: "ای [[خویشاوندان]] و بستگانم! همانا این علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و فرمانش را [[اطاعت]] کنید". [[مهمانان]] از جای برخاستند در حالی که برخی از آنها با حالت [[تمسخر]] به [[ابوطالب]] میگفتند: او به تو دستور میدهد که به دستورهای پسرت گوش کنی و از وی [[اطاعت]] کنی<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۵۸۳؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۳؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۶۳؛ و نیز ر. ک: موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۴۰۷ (حدیث الانذار).</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۳۱-۱۳۳؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)| امامشناسی ۵]]، ص۱۱۳-۱۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]] ص ۲۵؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۱۵۸.</ref> | ||
== [[یوم الدار]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} == | == [[یوم الدار]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} == |