جز
جایگزینی متن - '﴿{{متن قرآن| ' به '﴿{{متن قرآن|'
جز (جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '﴿{{متن قرآن| ' به '﴿{{متن قرآن|') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
*پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر میان آنان بر سر تقسیم غنایم اختلاف پدید آمد، از اینرو از [[رسول خدا]] در این باره پرسیدند<ref>جامع البیان، مج۶، ج۹، ص۲۲۸؛ مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۶؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۲۹.</ref> که آیه نخست سوره انفال نازل شد و قانون انفال را تشریع کرد: {{عربی|﴿{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}﴾}}<ref> از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید؛ سوره انفال، آیه:۱.</ref> در مورد اینکه سؤال و اختلاف مسلمانان بر سر چه بوده اقوال متعددی نقل شده است؛ از جمله سؤال آنان در مورد مالکیت این اموال یا اصل حرمت یا حلیت غنایم، اختلاف در مورد شرکت دادن مهاجران و انصار غیر حاضر در جنگ در تقسیم غنایم و قرار دادن پاداشی از سوی پیامبر برای جوانان جهت تشویق آنان و اعتراض پیران به شریک بودن آنان در این پاداشها<ref>التبیان، ج۶، ص۷۲ـ۷۳؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۷۹۶ـ۷۹۷؛ التفسیرالکبیر، ج۵، ص۴۴۸.</ref> که در پی این سؤالها و اختلافات آیه فوق نازل شد و تکلیف را روشن کرد<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | *پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر میان آنان بر سر تقسیم غنایم اختلاف پدید آمد، از اینرو از [[رسول خدا]] در این باره پرسیدند<ref>جامع البیان، مج۶، ج۹، ص۲۲۸؛ مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۶؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۲۹.</ref> که آیه نخست سوره انفال نازل شد و قانون انفال را تشریع کرد: {{عربی|﴿{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}﴾}}<ref> از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید؛ سوره انفال، آیه:۱.</ref> در مورد اینکه سؤال و اختلاف مسلمانان بر سر چه بوده اقوال متعددی نقل شده است؛ از جمله سؤال آنان در مورد مالکیت این اموال یا اصل حرمت یا حلیت غنایم، اختلاف در مورد شرکت دادن مهاجران و انصار غیر حاضر در جنگ در تقسیم غنایم و قرار دادن پاداشی از سوی پیامبر برای جوانان جهت تشویق آنان و اعتراض پیران به شریک بودن آنان در این پاداشها<ref>التبیان، ج۶، ص۷۲ـ۷۳؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۷۹۶ـ۷۹۷؛ التفسیرالکبیر، ج۵، ص۴۴۸.</ref> که در پی این سؤالها و اختلافات آیه فوق نازل شد و تکلیف را روشن کرد<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
*در اینکه مقصود از انفال در این آیه چیست نظرات گوناگونی بین مفسران و فقیهان مطرح است؛ مفسران و فقیهان اهل سنت بیشتر مصداق انفال در آیه فوق را غنایم جنگی و آنچه مرتبط با آن است دانستهاند. برخی از آنان منظور از انفال را غنایم جنگی دانستهاند<ref>جامع البیان، مج۶، ج۹، ص۲۲۴ـ۲۲۷؛ مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۵ـ۷۹۶.</ref>. گروهی دیگر انفال را خمس غنایم جنگی<ref>جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۲۲۷؛ التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref> یا اشیا و لوازم مقتول مانند اسلحه، کلاه، انگشتر، اسب که به قاتل او تعلق دارد یا سهم اضافهای که [[امام]] و حاکم اسلامی برای تشویق جنگجویان اختصاص میدهد<ref>الام، ج۴، ص۱۴۲؛ الفقه الاسلامی، ج۸، ص۵۸۹۱ـ۵۸۹۲؛ التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref> دانستهاند؛ اما مفسران و فقیهان امامیه با استناد به روایات [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۱۶ـ۱۱۸؛ الکافی، ج۱، ص۶۲۱؛ الحدائق، ج۱۲، ص۴۷۱ـ۴۷۴.</ref> مراد از انفال را فراتر از موارد پیشگفته دانسته و گفتهاند: همه سرزمینها و اموال زاید بر ملک خصوصی مصداق انفال است؛ از آن جمله زمینهای موات، زمینها و اموالی که بدون جنگ از کافران گرفته میشود "فئ"، آبادیهای بدون مالک، جنگلها، قله کوهها و وسط درهها، اموال منقول و غیر منقول اختصاصی پادشاهان کفر "صفایا و قطایع الملوک"، ارث بیوارث، غنایمی که مجاهدان بدون اذن [[امام]] از کافران به دست میآورند، برگزیده غنایمی که در جنگ از دشمن به دست میآید<ref>مصباح الفقیه، ج۱۴، ص۲۳۷ـ۲۵۴؛ النهایه، ص۱۹۹ـ۲۰۰؛ تذکرة الفقها، ج۵، ص۴۳۸ـ۴۴۰.</ref>، دریاها و سواحل آن، رودخانهها<ref>جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۳۱؛ المقنعه، ص۲۷۸.</ref>، هوا و فضای اطراف کره زمین<ref>کتاب البیع، ج۳، ص۲۵ـ۲۶؛ مصطلحات الفقه، ص۹۵.</ref>؛ اما در پارهای مصادیقِ انفال اختلافنظر وجود دارد؛ مانند تمام غنایم جنگی که بیشتر فقیهان امامیه آنها را از انفال ندانستهاند<ref>تذکرة الفقها، ج۵، ص۴۳۸ـ۴۴۰؛ جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۵ـ۱۲۸.</ref>؛ اما برخی همه غنایم را جزو انفال میدانند<ref>آشنایی با قرآن، ج۳، ص۷۶ـ۷۷؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۱۳۶؛ ج۴، ص۶ـ۹؛ جهاددر اسلام، ص۲۴۳ـ۲۴۸؛ نمونه، ج۷، ص۸۱ـ۸۲.</ref>. مستند اینان در این رأی همان آیه انفال است که در مورد غنایم جنگ بدر نازل شده و صریح در این است که این غنایم از انفال است و به [[رسول خدا]] و حاکم اسلامی تعلق دارد. برخی از اینان در پاسخ این پرسش که چرا غنایم جنگی در روایات به طور صریح جزو انفال دانسته نشده گفتهاند: [[ائمه]]{{عم}} در صدد ذکر دیگر مصداقهای انفال بودهاند تا گمان نرود که انفال منحصر در غنایم جنگی است<ref>جهاد در اسلام، ص۲۵۰.</ref> و نیز معادن که درباره آن آرای گوناگونی مطرح شده است<ref>جواهرالکلام، ج۱۶، ص۱۲۹؛ مختلف الشیعه، ج۳، ص۲۰۹ـ۲۱۰؛ مصباح الفقیه، ج۱۴، ص۲۵۵.</ref>. مفسران و فقیهان امامیه در پاسخ به این اشکال که چرا شأن نزول آیه انفال مورد خاص، ولی مصادیق آن بنابر روایات عام و متعدد است گفتهاند: هرچند آیه در مورد غنایم جنگی نازل شده؛ اما پاسخ خداوند عام است و خداوند حکم واقعه خاص را با بیان حکم کلی آن تبیین کرده است، بنابراین، الف و لام در {{عربی|﴿{{متن قرآن|الأَنفَالِ}}﴾}} اوّل، الف و لام عهد ذهنی است که اشاره به انفال مورد پرسش یعنی غنایم جنگی دارد و الف و لام {{عربی|﴿{{متن قرآن|الأَنفَالِ}}﴾}} دوم، الف و لام جنس یا استغراق است که همه موارد انفال را دربرمیگیرد<ref>المیزان، ج۹، ص۷ـ۱۰؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۱۳۶.</ref>. قرآن کریم در آیات ۶ ـ ۷ سوره حشر نیز به بخشی دیگر از انفال (فئ) اشاره کرده است و این اموال را خارج از سلطه خصوصی مسلمانان دانسته، مسئولیت آن را به رسول و حاکم اسلامی واگذاشته است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}﴾}}<ref> و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره میگرداند و خداوند بر هر کاری تواناست.آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه:۶ -۷.</ref>. این آیات در مورد سرزمین و اموال بنی نضیر نازل شد که بدون جنگ و خونریزی به دست مسلمانان افتاد<ref>جامع البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۴۵ـ۴۷؛ مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۰.</ref>. قول دیگر این است که این آیات درباره بنی نضیر و بنی قریظه که در مدینه و پیرامون آن از جمله خیبر و فدک میزیستند نازل شد<ref>همان؛ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۰.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | *در اینکه مقصود از انفال در این آیه چیست نظرات گوناگونی بین مفسران و فقیهان مطرح است؛ مفسران و فقیهان اهل سنت بیشتر مصداق انفال در آیه فوق را غنایم جنگی و آنچه مرتبط با آن است دانستهاند. برخی از آنان منظور از انفال را غنایم جنگی دانستهاند<ref>جامع البیان، مج۶، ج۹، ص۲۲۴ـ۲۲۷؛ مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۵ـ۷۹۶.</ref>. گروهی دیگر انفال را خمس غنایم جنگی<ref>جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۲۲۷؛ التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref> یا اشیا و لوازم مقتول مانند اسلحه، کلاه، انگشتر، اسب که به قاتل او تعلق دارد یا سهم اضافهای که [[امام]] و حاکم اسلامی برای تشویق جنگجویان اختصاص میدهد<ref>الام، ج۴، ص۱۴۲؛ الفقه الاسلامی، ج۸، ص۵۸۹۱ـ۵۸۹۲؛ التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref> دانستهاند؛ اما مفسران و فقیهان امامیه با استناد به روایات [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۱۶ـ۱۱۸؛ الکافی، ج۱، ص۶۲۱؛ الحدائق، ج۱۲، ص۴۷۱ـ۴۷۴.</ref> مراد از انفال را فراتر از موارد پیشگفته دانسته و گفتهاند: همه سرزمینها و اموال زاید بر ملک خصوصی مصداق انفال است؛ از آن جمله زمینهای موات، زمینها و اموالی که بدون جنگ از کافران گرفته میشود "فئ"، آبادیهای بدون مالک، جنگلها، قله کوهها و وسط درهها، اموال منقول و غیر منقول اختصاصی پادشاهان کفر "صفایا و قطایع الملوک"، ارث بیوارث، غنایمی که مجاهدان بدون اذن [[امام]] از کافران به دست میآورند، برگزیده غنایمی که در جنگ از دشمن به دست میآید<ref>مصباح الفقیه، ج۱۴، ص۲۳۷ـ۲۵۴؛ النهایه، ص۱۹۹ـ۲۰۰؛ تذکرة الفقها، ج۵، ص۴۳۸ـ۴۴۰.</ref>، دریاها و سواحل آن، رودخانهها<ref>جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۳۱؛ المقنعه، ص۲۷۸.</ref>، هوا و فضای اطراف کره زمین<ref>کتاب البیع، ج۳، ص۲۵ـ۲۶؛ مصطلحات الفقه، ص۹۵.</ref>؛ اما در پارهای مصادیقِ انفال اختلافنظر وجود دارد؛ مانند تمام غنایم جنگی که بیشتر فقیهان امامیه آنها را از انفال ندانستهاند<ref>تذکرة الفقها، ج۵، ص۴۳۸ـ۴۴۰؛ جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۵ـ۱۲۸.</ref>؛ اما برخی همه غنایم را جزو انفال میدانند<ref>آشنایی با قرآن، ج۳، ص۷۶ـ۷۷؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۱۳۶؛ ج۴، ص۶ـ۹؛ جهاددر اسلام، ص۲۴۳ـ۲۴۸؛ نمونه، ج۷، ص۸۱ـ۸۲.</ref>. مستند اینان در این رأی همان آیه انفال است که در مورد غنایم جنگ بدر نازل شده و صریح در این است که این غنایم از انفال است و به [[رسول خدا]] و حاکم اسلامی تعلق دارد. برخی از اینان در پاسخ این پرسش که چرا غنایم جنگی در روایات به طور صریح جزو انفال دانسته نشده گفتهاند: [[ائمه]]{{عم}} در صدد ذکر دیگر مصداقهای انفال بودهاند تا گمان نرود که انفال منحصر در غنایم جنگی است<ref>جهاد در اسلام، ص۲۵۰.</ref> و نیز معادن که درباره آن آرای گوناگونی مطرح شده است<ref>جواهرالکلام، ج۱۶، ص۱۲۹؛ مختلف الشیعه، ج۳، ص۲۰۹ـ۲۱۰؛ مصباح الفقیه، ج۱۴، ص۲۵۵.</ref>. مفسران و فقیهان امامیه در پاسخ به این اشکال که چرا شأن نزول آیه انفال مورد خاص، ولی مصادیق آن بنابر روایات عام و متعدد است گفتهاند: هرچند آیه در مورد غنایم جنگی نازل شده؛ اما پاسخ خداوند عام است و خداوند حکم واقعه خاص را با بیان حکم کلی آن تبیین کرده است، بنابراین، الف و لام در {{عربی|﴿{{متن قرآن|الأَنفَالِ}}﴾}} اوّل، الف و لام عهد ذهنی است که اشاره به انفال مورد پرسش یعنی غنایم جنگی دارد و الف و لام {{عربی|﴿{{متن قرآن|الأَنفَالِ}}﴾}} دوم، الف و لام جنس یا استغراق است که همه موارد انفال را دربرمیگیرد<ref>المیزان، ج۹، ص۷ـ۱۰؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۱۳۶.</ref>. قرآن کریم در آیات ۶ ـ ۷ سوره حشر نیز به بخشی دیگر از انفال (فئ) اشاره کرده است و این اموال را خارج از سلطه خصوصی مسلمانان دانسته، مسئولیت آن را به رسول و حاکم اسلامی واگذاشته است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}﴾}}<ref> و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره میگرداند و خداوند بر هر کاری تواناست.آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه:۶ -۷.</ref>. این آیات در مورد سرزمین و اموال بنی نضیر نازل شد که بدون جنگ و خونریزی به دست مسلمانان افتاد<ref>جامع البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۴۵ـ۴۷؛ مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۰.</ref>. قول دیگر این است که این آیات درباره بنی نضیر و بنی قریظه که در مدینه و پیرامون آن از جمله خیبر و فدک میزیستند نازل شد<ref>همان؛ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۰.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
*دیگر آیات مرتبط با انفال آیات ۲۶ سوره اسراء و ۳۸ سوره روم است که خداوند در آنها به [[پیامبر]] فرمان میدهد تا حق خویشاوندان را عطا کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ }}﴾}}. در شأن نزول آیات فوق از طریق شیعه و [[اهل سنت]] نقل شده که هنگام نزول این آیات پیامبر فدک را که بدون جنگ و خونریزی از یهودیان خیبر ستانده بود به [[حضرت فاطمه]]{{س}} عطا کرد<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۴؛ ج۷، ص۴۷۸؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۷۳ـ۲۷۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۸ـ۴۴۲.</ref> از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} | *دیگر آیات مرتبط با انفال آیات ۲۶ سوره اسراء و ۳۸ سوره روم است که خداوند در آنها به [[پیامبر]] فرمان میدهد تا حق خویشاوندان را عطا کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ }}﴾}}. در شأن نزول آیات فوق از طریق شیعه و [[اهل سنت]] نقل شده که هنگام نزول این آیات پیامبر فدک را که بدون جنگ و خونریزی از یهودیان خیبر ستانده بود به [[حضرت فاطمه]]{{س}} عطا کرد<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۴؛ ج۷، ص۴۷۸؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۷۳ـ۲۷۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۸ـ۴۴۲.</ref> از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} | ||
نیز روایاتی در تأیید این معنا نقل شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۶۲۲ـ۶۲۳؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۲۵؛ مجمع البیان، ج۷، ص۴۷۸.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | نیز روایاتی در تأیید این معنا نقل شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۶۲۲ـ۶۲۳؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۲۵؛ مجمع البیان، ج۷، ص۴۷۸.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
#قول دیگر این است که آیه انفال تنها غنایمی را در بر میگیرد که بدون جنگ و خونریزی از کافران ستانده شده؛ اما آیه خمس مربوط به غنایمی است که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است، بنابراین، موضوع دو آیه با یکدیگر متفاوت بوده، میان آنها منافاتی نیست<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۴؛ انوارالفقاهه، «الخمس والانفال»، ص۵۸۷.</ref>. این رأی هرچند با بیشتر روایاتی که در شأن نزول آیه انفال ذکر شده منافات دارد؛ ولی با رأی مشهور فقیهان امامیه در مورد غنایم جنگی موافق است<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | #قول دیگر این است که آیه انفال تنها غنایمی را در بر میگیرد که بدون جنگ و خونریزی از کافران ستانده شده؛ اما آیه خمس مربوط به غنایمی است که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است، بنابراین، موضوع دو آیه با یکدیگر متفاوت بوده، میان آنها منافاتی نیست<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۴؛ انوارالفقاهه، «الخمس والانفال»، ص۵۸۷.</ref>. این رأی هرچند با بیشتر روایاتی که در شأن نزول آیه انفال ذکر شده منافات دارد؛ ولی با رأی مشهور فقیهان امامیه در مورد غنایم جنگی موافق است<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
*در مورد تنافی ظاهری آیات ۶ ـ ۷ سوره حشر نیز دو نظر مهم وجود دارد: برخی موضوع آیه نخست را که همه اموال را متعلق به [[رسول خدا]] شمرده اموالی دانستهاند که بدون جنگ و خونریزی از کافران گرفته شود "فئ مصطلح"؛ اما موضوع حکم در آیه دوم را که اموال را متعلق به خدا و رسول و ذویالقربی و دیگران دانسته اموالی میدانند که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است که در این صورت مفاد این آیه با مفاد آیه خمس یکی خواهد بود<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۱؛ مستند العروة الوثقی، «الخمس»، ص۳۵۲؛ الخمس، ص۶۴۵.</ref> در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نیز این معنا آمده است<ref>تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۷۷؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۲۷.</ref>؛ اما بیشتر مفسران<ref>التبیان، ج۹، ص۵۶۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۸۴ـ۲۸۵؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۳.</ref> هر دو آیه را مربوط به انفال و فئ دانستهاند، با این تفاوت که آیه نخست ملکیت انفال را بیان کرده و آیه دوم موارد مصرف آن را. در هر صورت چه غنایم جنگی جزو انفال باشد یا نباشد و چه آیه ۷ سوره حشر مربوط به غنایم جنگی باشد یا مربوط به فئ و انفال، آیات فوق صریح در این است که انفال ملک خدا و رسول است<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | *در مورد تنافی ظاهری آیات ۶ ـ ۷ سوره حشر نیز دو نظر مهم وجود دارد: برخی موضوع آیه نخست را که همه اموال را متعلق به [[رسول خدا]] شمرده اموالی دانستهاند که بدون جنگ و خونریزی از کافران گرفته شود "فئ مصطلح"؛ اما موضوع حکم در آیه دوم را که اموال را متعلق به خدا و رسول و ذویالقربی و دیگران دانسته اموالی میدانند که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است که در این صورت مفاد این آیه با مفاد آیه خمس یکی خواهد بود<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۱؛ مستند العروة الوثقی، «الخمس»، ص۳۵۲؛ الخمس، ص۶۴۵.</ref> در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نیز این معنا آمده است<ref>تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۷۷؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۲۷.</ref>؛ اما بیشتر مفسران<ref>التبیان، ج۹، ص۵۶۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۸۴ـ۲۸۵؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۳.</ref> هر دو آیه را مربوط به انفال و فئ دانستهاند، با این تفاوت که آیه نخست ملکیت انفال را بیان کرده و آیه دوم موارد مصرف آن را. در هر صورت چه غنایم جنگی جزو انفال باشد یا نباشد و چه آیه ۷ سوره حشر مربوط به غنایم جنگی باشد یا مربوط به فئ و انفال، آیات فوق صریح در این است که انفال ملک خدا و رسول است<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
*در روایاتی پرشمار از [[اهل بیت]]{{عم}} این اموال متعلق به [[رسول خدا]] و [[امامان]] پس از او دانسته شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۶۱۷ـ۶۲۷؛ وسائلالشیعه، ج۹، ص۵۲۳ـ۵۳۴.</ref>؛ لکن این بحث مطرح است که آیا انفال ملک شخص [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امام]] مسلمین است یا ملک منصب آنان؟ از اینکه در آیه انفال ملکیت [[رسول خدا]] در کنار ملکیت خداوند آمده و بر آن عطف شده به دست میآید که این مالکیت ملک منصب است؛ نه شخص، زیرا ملکیت خداوند از نوع ملکیت اعتباری نیست، بلکه به نحو ولایت در تصرف است<ref>کتاب البیع، ج۳، ص۲۴؛ الخمس والانفال، ص۳۳۱.</ref>. در روایات [[اهل بیت]]{{عم}} نیز تعبیرهایی مانند: والی مسلمین، کسی که امور مسلمانان به او واگذار شده، اموال مسلمانان، اموال بیت المال<ref> جامع أحادیث الشیعه، ج۱۰، ص۱۰۸ـ۱۱۴.</ref> در مورد انفال و مالکیت آن آمده و حکایت از این دارد که این اموال ملک منصب امامت و حاکمیت اسلامی است؛ نه ملک شخص آنان<ref>فرهنگ جهاد، ش ۳۰، ص۱۵۸؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۴، ص۲۰ـ۲۲.</ref>. سپس قرآن کریم در پایان آیه ۷ سوره حشر به راز تعلق انفال به [[رسول خدا]] و حاکم اسلامی اشاره کرده و علت این امر را انباشته نشدن ثروت در دست گروهی خاص و ثروتمند دانسته است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ }}﴾}} در شأن نزول آیه فوق نقل شده که پس از به غنیمت گرفتن اموال بنی نضیر جمعی از رؤسای مسلمانان به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: برگزیده این اموال را بردار و بقیه را میان ما قسمت کن، چنان که در جاهلیت چنین میکردیم<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۲؛ نمونه، ج۲۳، ص۵۰۷.</ref> که آیه فوق نازل و این سنت نادرست را نفی کرد. به نظر برخی سپردن مالکیت انفال به حکومت و قرار دادن سهمی برای نیازمندان جامعه از امتیازات قوانین اسلامی است که بر خلاف نظامهای سرمایهداری و کمونیستی، ضمن رعایت عدالت<ref>الفرقان، ج۲۸، ص۲۳۹.</ref> مانع از پدید آمدن اقلیتی توانگر و اکثریتی تهیدست میگردد<ref>نمونه، ج۲۳، ص۵۰۷.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | *در روایاتی پرشمار از [[اهل بیت]]{{عم}} این اموال متعلق به [[رسول خدا]] و [[امامان]] پس از او دانسته شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۶۱۷ـ۶۲۷؛ وسائلالشیعه، ج۹، ص۵۲۳ـ۵۳۴.</ref>؛ لکن این بحث مطرح است که آیا انفال ملک شخص [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امام]] مسلمین است یا ملک منصب آنان؟ از اینکه در آیه انفال ملکیت [[رسول خدا]] در کنار ملکیت خداوند آمده و بر آن عطف شده به دست میآید که این مالکیت ملک منصب است؛ نه شخص، زیرا ملکیت خداوند از نوع ملکیت اعتباری نیست، بلکه به نحو ولایت در تصرف است<ref>کتاب البیع، ج۳، ص۲۴؛ الخمس والانفال، ص۳۳۱.</ref>. در روایات [[اهل بیت]]{{عم}} نیز تعبیرهایی مانند: والی مسلمین، کسی که امور مسلمانان به او واگذار شده، اموال مسلمانان، اموال بیت المال<ref> جامع أحادیث الشیعه، ج۱۰، ص۱۰۸ـ۱۱۴.</ref> در مورد انفال و مالکیت آن آمده و حکایت از این دارد که این اموال ملک منصب امامت و حاکمیت اسلامی است؛ نه ملک شخص آنان<ref>فرهنگ جهاد، ش ۳۰، ص۱۵۸؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۴، ص۲۰ـ۲۲.</ref>. سپس قرآن کریم در پایان آیه ۷ سوره حشر به راز تعلق انفال به [[رسول خدا]] و حاکم اسلامی اشاره کرده و علت این امر را انباشته نشدن ثروت در دست گروهی خاص و ثروتمند دانسته است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ }}﴾}} در شأن نزول آیه فوق نقل شده که پس از به غنیمت گرفتن اموال بنی نضیر جمعی از رؤسای مسلمانان به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: برگزیده این اموال را بردار و بقیه را میان ما قسمت کن، چنان که در جاهلیت چنین میکردیم<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۲؛ نمونه، ج۲۳، ص۵۰۷.</ref> که آیه فوق نازل و این سنت نادرست را نفی کرد. به نظر برخی سپردن مالکیت انفال به حکومت و قرار دادن سهمی برای نیازمندان جامعه از امتیازات قوانین اسلامی است که بر خلاف نظامهای سرمایهداری و کمونیستی، ضمن رعایت عدالت<ref>الفرقان، ج۲۸، ص۲۳۹.</ref> مانع از پدید آمدن اقلیتی توانگر و اکثریتی تهیدست میگردد<ref>نمونه، ج۲۳، ص۵۰۷.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
==مصارف انفال== | ==مصارف انفال== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
#سهم رسول که [[رسول خدا]] و حاکم اسلامی میتواند در کنار سهم خداوند آن را در مصارف شخصی خود و دیگر مصارف حکومت اسلامی و نیازمندان هزینه کند<ref>کنز العمال، ج۴، ص۵۲۲ـ۵۲۳؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۲.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | #سهم رسول که [[رسول خدا]] و حاکم اسلامی میتواند در کنار سهم خداوند آن را در مصارف شخصی خود و دیگر مصارف حکومت اسلامی و نیازمندان هزینه کند<ref>کنز العمال، ج۴، ص۵۲۲ـ۵۲۳؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۲.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
# سهم ذیالقربی که مراد خویشاوندان [[پیامبر]] و بنیهاشم هستند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۸۵.</ref> و در رأس آنان [[اهل بیت]]{{عم}} قرار دارند<ref>الفرقان، ج۲۷ـ۲۸، ص۲۳۷.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | # سهم ذیالقربی که مراد خویشاوندان [[پیامبر]] و بنیهاشم هستند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۸۵.</ref> و در رأس آنان [[اهل بیت]]{{عم}} قرار دارند<ref>الفرقان، ج۲۷ـ۲۸، ص۲۳۷.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
# یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان که به نظر برخی مقصود یتیمان، و در راهماندگان از بنیهاشم هستند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۳.</ref>. در روایاتی از [[اهل بیت]]{{عم}} نیز این معنا نقل شده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۳.</ref>؛ چه این افراد فقیر باشند و چه غنی<ref>التبیان، ج۹، ص۵۶۴؛ الفرقان، ج۲۸، ص۲۳۷.</ref>؛ لکن به نظر برخی مفسران امامیه<ref>نمونه، ج۲۳، ص۵۰۵ـ۵۰۶.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۵۰ـ۵۱؛ المنیر، ج۲۸، ص۷۷.</ref> مراد عموم یتیمان، مساکین و در راهماندگان هستند، افزون بر اینکه فقر و نیاز آنان در گرفتن این اموال نیز شرط است. سپس قرآن در آیه بعد به مورد دیگری از مصارف انفال، یعنی مهاجران تهیدستی که از خانه و سرزمین خود آواره شدهاند اشاره کرده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}﴾}}<ref> بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند؛ سوره حشر، آیه:۸.</ref> آیه فوق در مورد مهاجرانی نازل شده که برای یاری اسلام و [[رسول خدا]] مکه را رها کرده، به مدینه مهاجرت کردند<ref>جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۵۲؛ مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۲.</ref>. به نظر برخی مفسران {{عربی|﴿{{متن قرآن|الْمُهَاجِرِينَ}}﴾}} در این آیه بدل از {{عربی|﴿{{متن قرآن|الْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}﴾}}» در آیه قبل است<ref> المیزان، ج۱۹، ص۲۰۴.</ref>؛ ولی قول دیگر این است که اینان مصداق "فللّه"اند که مطلق راه خدا را شامل میشود<ref>روح المعانی، مج۱۵، ج۲۸، ص۷۲.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | # یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان که به نظر برخی مقصود یتیمان، و در راهماندگان از بنیهاشم هستند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۳.</ref>. در روایاتی از [[اهل بیت]]{{عم}} نیز این معنا نقل شده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۳.</ref>؛ چه این افراد فقیر باشند و چه غنی<ref>التبیان، ج۹، ص۵۶۴؛ الفرقان، ج۲۸، ص۲۳۷.</ref>؛ لکن به نظر برخی مفسران امامیه<ref>نمونه، ج۲۳، ص۵۰۵ـ۵۰۶.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۵۰ـ۵۱؛ المنیر، ج۲۸، ص۷۷.</ref> مراد عموم یتیمان، مساکین و در راهماندگان هستند، افزون بر اینکه فقر و نیاز آنان در گرفتن این اموال نیز شرط است. سپس قرآن در آیه بعد به مورد دیگری از مصارف انفال، یعنی مهاجران تهیدستی که از خانه و سرزمین خود آواره شدهاند اشاره کرده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}﴾}}<ref> بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند؛ سوره حشر، آیه:۸.</ref> آیه فوق در مورد مهاجرانی نازل شده که برای یاری اسلام و [[رسول خدا]] مکه را رها کرده، به مدینه مهاجرت کردند<ref>جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۵۲؛ مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۲.</ref>. به نظر برخی مفسران {{عربی|﴿{{متن قرآن|الْمُهَاجِرِينَ}}﴾}} در این آیه بدل از {{عربی|﴿{{متن قرآن|الْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}﴾}}» در آیه قبل است<ref> المیزان، ج۱۹، ص۲۰۴.</ref>؛ ولی قول دیگر این است که اینان مصداق "فللّه"اند که مطلق راه خدا را شامل میشود<ref>روح المعانی، مج۱۵، ج۲۸، ص۷۲.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
*به نظر برخی مصارف انفال منحصر در مصادیقی که در این دو آیه ۷- ۸ سوره حشر ذکر شده نیست و این مصارف تنها از آن جهت که استحقاق بیشتری از دیگران دارند ذکر گردیده است<ref>الفرقان، ج۲۷ـ۲۸، ص۲۳۷.</ref>، بنابراین حاکم اسلامی در هر راهی که صلاح بداند میتواند انفال را هزینه کند<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | *به نظر برخی مصارف انفال منحصر در مصادیقی که در این دو آیه ۷- ۸ سوره حشر ذکر شده نیست و این مصارف تنها از آن جهت که استحقاق بیشتری از دیگران دارند ذکر گردیده است<ref>الفرقان، ج۲۷ـ۲۸، ص۲۳۷.</ref>، بنابراین حاکم اسلامی در هر راهی که صلاح بداند میتواند انفال را هزینه کند<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | ||
*سیره [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز این معنا را تأیید میکند؛ از جمله در شأن نزول آیات یاد شده نقل شده که پیامبر بیشتر این اموال را تنها میان مهاجران قسمت کرد و به انصار به جز سه نفر از فقیران آنان چیزی نبخشید<ref>السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۲.</ref>؛ همچنین آن حضرت اموال یهودیان خیبر را به دو بخش تقسیم کرد: نیمی از آن را برای نیازهای خود نگاه داشت و نیمی دیگر را میان مسلمانان قسمت کرد؛ همچنین آن حضرت فدک را که سرزمینی حاصل خیز بود به [[حضرت فاطمه]]{{س}} بخشید که طبق نظر علمای شیعه و [[اهل سنت]] آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}﴾}}<ref> سوره روم، آیه:۳۸.</ref> در این مورد نازل گردید<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۴؛ ج۷، ص۴۷۸؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۷۳ـ۲۷۴؛ کنزالعمال، ج۳، ص۷۶۷.</ref>؛ همچنین نقل شده که آن حضرت زمینی از زمینهای خیبر را که دارای درخت خرما بود به زبیر بخشید<ref>القواعد و الفوائد، ج۱، ص۳۴۹؛ المجموع، ج۱۵، ص۲۲۹؛ الام، ج۴، ص۵۸.</ref>. در روایات [[اهل بیت]]{{عم}} نیز وارد شده است که انفال ملک [[امام]] و حاکم اسلامی است و آنان در هر راهی که مصلحت بدانند میتوانند هزینه کنند<ref>الکافی، ج۱، ص۶۱۷ـ۶۲۶؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۱۶ـ۱۱۸؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۲۳ـ۵۳۷.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. | *سیره [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز این معنا را تأیید میکند؛ از جمله در شأن نزول آیات یاد شده نقل شده که پیامبر بیشتر این اموال را تنها میان مهاجران قسمت کرد و به انصار به جز سه نفر از فقیران آنان چیزی نبخشید<ref>السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۲.</ref>؛ همچنین آن حضرت اموال یهودیان خیبر را به دو بخش تقسیم کرد: نیمی از آن را برای نیازهای خود نگاه داشت و نیمی دیگر را میان مسلمانان قسمت کرد؛ همچنین آن حضرت فدک را که سرزمینی حاصل خیز بود به [[حضرت فاطمه]]{{س}} بخشید که طبق نظر علمای شیعه و [[اهل سنت]] آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}﴾}}<ref> سوره روم، آیه:۳۸.</ref> در این مورد نازل گردید<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۴؛ ج۷، ص۴۷۸؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۷۳ـ۲۷۴؛ کنزالعمال، ج۳، ص۷۶۷.</ref>؛ همچنین نقل شده که آن حضرت زمینی از زمینهای خیبر را که دارای درخت خرما بود به زبیر بخشید<ref>القواعد و الفوائد، ج۱، ص۳۴۹؛ المجموع، ج۱۵، ص۲۲۹؛ الام، ج۴، ص۵۸.</ref>. در روایات [[اهل بیت]]{{عم}} نیز وارد شده است که انفال ملک [[امام]] و حاکم اسلامی است و آنان در هر راهی که مصلحت بدانند میتوانند هزینه کنند<ref>الکافی، ج۱، ص۶۱۷ـ۶۲۶؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۱۶ـ۱۱۸؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۲۳ـ۵۳۷.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی سید رضا]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>. |