آصف بن برخیا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '﴾' به ' '
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ')
خط ۳: خط ۳:
آصف بن‌ برخیا بن شمعیا<ref>قصص الانبیاء، ص ۲۸۴.</ref> «شمعون»<ref>کشف‌ الأسرار، ج‌۷، ص‌۲۲۲.</ref> داماد، جانشین،<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۶۳.</ref> وزیر و به قولی کاتب<ref>الکشّاف، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref> [[سلیمان‌ بن‌ داوود]]{{ع}} آصف از بنی‌ اسرائیل<ref>قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۳۶.</ref> و بر‌ اساس بعضی منابع<ref>سمرقندی، ج‌۲، ص‌۴۹۶.</ref> معلّم دوران کودکی سلیمان بوده است. برخی او را پسر خواهر<ref>مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۳۴۹.</ref>، پسر عمو<ref>قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۳۶.</ref> یا‌ پسر خاله<ref>قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۳۶.</ref> سلیمان می‌دانند. در تورات از شخصی به نام "اَساف بن‌ برکیا" نام برده شده که رهبری گروهی‌از سرود خوانان و سرایندگان داود را بر عهده داشته، و‌او را از فرزندان لاوی‌ بن‌ یعقوب بن اسحاق معرّفی کرده‌ است<ref> کتاب مقدّس، سفر اوّل تواریخ، ۱۵: ۱۷ و ۱۸، ۱۶: ۴ و ۵‌؛ موسوعة الکتاب المقدّس، ص‌۱۹.</ref> دوازده مزمور از مزامیر تورات به او نسبت داده شده است<ref>المدخل إلی العهد القدیم، ص‌۳۱۵.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
آصف بن‌ برخیا بن شمعیا<ref>قصص الانبیاء، ص ۲۸۴.</ref> «شمعون»<ref>کشف‌ الأسرار، ج‌۷، ص‌۲۲۲.</ref> داماد، جانشین،<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۶۳.</ref> وزیر و به قولی کاتب<ref>الکشّاف، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref> [[سلیمان‌ بن‌ داوود]]{{ع}} آصف از بنی‌ اسرائیل<ref>قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۳۶.</ref> و بر‌ اساس بعضی منابع<ref>سمرقندی، ج‌۲، ص‌۴۹۶.</ref> معلّم دوران کودکی سلیمان بوده است. برخی او را پسر خواهر<ref>مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۳۴۹.</ref>، پسر عمو<ref>قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۳۶.</ref> یا‌ پسر خاله<ref>قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۳۶.</ref> سلیمان می‌دانند. در تورات از شخصی به نام "اَساف بن‌ برکیا" نام برده شده که رهبری گروهی‌از سرود خوانان و سرایندگان داود را بر عهده داشته، و‌او را از فرزندان لاوی‌ بن‌ یعقوب بن اسحاق معرّفی کرده‌ است<ref> کتاب مقدّس، سفر اوّل تواریخ، ۱۵: ۱۷ و ۱۸، ۱۶: ۴ و ۵‌؛ موسوعة الکتاب المقدّس، ص‌۱۹.</ref> دوازده مزمور از مزامیر تورات به او نسبت داده شده است<ref>المدخل إلی العهد القدیم، ص‌۳۱۵.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
==آورنده تخت بلقیس==
==آورنده تخت بلقیس==
*اغلب مفسّران در ذیل آیه ۴۰ سوره نمل که به داستان [[حضرت سلیمان]] و ملکه سبا پرداخته، از آصف‌ بن‌ برخیا نام برده‌اند. شرح داستان بر اساس آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره نمل چنین است: سلیمان از یاران خود خواست که پیش از وارد شدن ملکه سبا، تخت او را در پیش‌گاه وی حاضر سازند. یکی از جنّیان مجلس گفت: من آن را پیش از آن که از مسند قضا که از بامداد تا ظهر ادامه داشته<ref>بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۶۹.</ref> برخیزی، نزد تو می‌آورم و بر این کار نیرومند و امینم. [[حضرت سلیمان]] گفت: سریع‌تر می‌خواهم<ref>بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۲۶۹.</ref>. قرآن چنین ادامه می‌دهد: {{عربی| {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ }}}} <ref> آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
*اغلب مفسّران در ذیل آیه ۴۰ سوره نمل که به داستان [[حضرت سلیمان]] و ملکه سبا پرداخته، از آصف‌ بن‌ برخیا نام برده‌اند. شرح داستان بر اساس آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره نمل چنین است: سلیمان از یاران خود خواست که پیش از وارد شدن ملکه سبا، تخت او را در پیش‌گاه وی حاضر سازند. یکی از جنّیان مجلس گفت: من آن را پیش از آن که از مسند قضا که از بامداد تا ظهر ادامه داشته<ref>بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۶۹.</ref> برخیزی، نزد تو می‌آورم و بر این کار نیرومند و امینم. [[حضرت سلیمان]] گفت: سریع‌تر می‌خواهم<ref>بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۲۶۹.</ref>. قرآن چنین ادامه می‌دهد: {{عربی| {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ }} }} <ref> آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
*مفسّران درباره شخصی که چنین دانشی داشته و چنین پیشنهادی کرده، بر یک نظر نیستند و احتمال داده‌اند که او آصف‌ بن‌ برخیا، خضر، ضبّة‌ بن‌اد، مردی صالح از جزیره، یملیخا، ملیخا، تملیخا، بلیخا، بلخ، اسطوم، اسطوس، اسطوع، سلیمان، جبرئیل، یکی از فرشتگان، ذوالنّور<ref>کشف‌ الأسرار، ج‌۷، ص‌۲۲۲؛ مجمع‌ البیان، ج‌۷، ص‌۳۴۹؛ مفحمات‌ الاقران، ص‌۱۵۴.</ref>، یا هود بوده است؛ ولی بیش‌تر مفسّران با استناد به روایات بر این عقیده‌اند که این شخص، آصف‌ بن‌ برخیا وزیر و دانشمند و فرد قابل اعتماد سلیمان بوده<ref>سمرقندی، ج‌۲، ص‌۴۹۷.</ref> که [[اسم اعظم]] پروردگار را می‌دانسته است؛ اسمی که هرگاه خداوند به آن خوانده شود، اجابت می‌کند<ref>مجمع‌ البیان، ج‌۷، ص‌۳۴۹.</ref>؛ از این‌ رو آصف‌ را مستجاب‌ الدعوه می‌دانند<ref>کشف‌ الأسرار، ج‌۷، ص‌۲۲۲.</ref>. روایات فراوانی از طریق [[اهل بیت]]{{عم}} آصف‌ بن‌ برخیا را وصیّ سلیمان معرّفی کرده و مقصود از {{عربی| {{متن قرآن|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}}}} را همین شخص دانسته است. بر پایه روایتی، [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} می‌فرماید: آورنده تخت بلقیس، وصیّ برادرم سلیمان‌ بن‌ داود بود<ref>نور الثقلین، ج‌۴، ص‌۸۸‌.</ref>. بنا به نقلی، [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز در موردی که کار خارق‌العاده‌ای انجام داد و با شگفتی یاران مواجه شد، فرمود: آیا نمی‌دانید که آصف‌ بن‌ برخیا وصیّ سلیمان‌ بن‌ داود بود؟ و نتیجه می‌گیرد که چون [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} نزد خدا گرامی‌تر از سلیمان است، وصیّ او نیز از وصیّ سلیمان گرامی‌تر است<ref>البرهان، ج‌۴، ص‌۲۲۰.</ref>. مسعودی می‌نویسد: چون مرگ سلیمان فرا رسید، خداوند به او [[وحی]] کرد که آصف را وصیّ خود قرار دهد و میراث، نور و حکمت را به وی بسپارد<ref>اثبات الوصیه، ص‌۷۶.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
*مفسّران درباره شخصی که چنین دانشی داشته و چنین پیشنهادی کرده، بر یک نظر نیستند و احتمال داده‌اند که او آصف‌ بن‌ برخیا، خضر، ضبّة‌ بن‌اد، مردی صالح از جزیره، یملیخا، ملیخا، تملیخا، بلیخا، بلخ، اسطوم، اسطوس، اسطوع، سلیمان، جبرئیل، یکی از فرشتگان، ذوالنّور<ref>کشف‌ الأسرار، ج‌۷، ص‌۲۲۲؛ مجمع‌ البیان، ج‌۷، ص‌۳۴۹؛ مفحمات‌ الاقران، ص‌۱۵۴.</ref>، یا هود بوده است؛ ولی بیش‌تر مفسّران با استناد به روایات بر این عقیده‌اند که این شخص، آصف‌ بن‌ برخیا وزیر و دانشمند و فرد قابل اعتماد سلیمان بوده<ref>سمرقندی، ج‌۲، ص‌۴۹۷.</ref> که [[اسم اعظم]] پروردگار را می‌دانسته است؛ اسمی که هرگاه خداوند به آن خوانده شود، اجابت می‌کند<ref>مجمع‌ البیان، ج‌۷، ص‌۳۴۹.</ref>؛ از این‌ رو آصف‌ را مستجاب‌ الدعوه می‌دانند<ref>کشف‌ الأسرار، ج‌۷، ص‌۲۲۲.</ref>. روایات فراوانی از طریق [[اهل بیت]]{{عم}} آصف‌ بن‌ برخیا را وصیّ سلیمان معرّفی کرده و مقصود از {{عربی| {{متن قرآن|الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} }} را همین شخص دانسته است. بر پایه روایتی، [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} می‌فرماید: آورنده تخت بلقیس، وصیّ برادرم سلیمان‌ بن‌ داود بود<ref>نور الثقلین، ج‌۴، ص‌۸۸‌.</ref>. بنا به نقلی، [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز در موردی که کار خارق‌العاده‌ای انجام داد و با شگفتی یاران مواجه شد، فرمود: آیا نمی‌دانید که آصف‌ بن‌ برخیا وصیّ سلیمان‌ بن‌ داود بود؟ و نتیجه می‌گیرد که چون [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} نزد خدا گرامی‌تر از سلیمان است، وصیّ او نیز از وصیّ سلیمان گرامی‌تر است<ref>البرهان، ج‌۴، ص‌۲۲۰.</ref>. مسعودی می‌نویسد: چون مرگ سلیمان فرا رسید، خداوند به او [[وحی]] کرد که آصف را وصیّ خود قرار دهد و میراث، نور و حکمت را به وی بسپارد<ref>اثبات الوصیه، ص‌۷۶.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
*جزایری در ذیل آیه ۱۴ سوره سبأ که به موضوع مرگ سلیمان پرداخته، می‌گوید: مدّتی که سلیمان در حال تکیه بر عصا قبض روح شده بود <ref>بر اساس‌ برخی‌ روایات، یک سال.</ref>آصف‌ بن‌ برخیا تدبیر امور را در دست داشت<ref>النور المبین، ص‌۳۸۵.</ref>. چون مرگ آصف نزدیک شد، به او [[وحی]] شد که فرزندش صفورا را جانشین خود کند و آن‌چه از نور و حکمت نزدش بود، به او واگذارد<ref>اثبات الوصیه، ص‌۷۶.</ref>. در تورات رَحُبعام فرزند سلیمان به عنوان جانشین وی دانسته شده است<ref>کتاب مقدّس، سفر دوم تواریخ، ۹: ۳۱.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
*جزایری در ذیل آیه ۱۴ سوره سبأ که به موضوع مرگ سلیمان پرداخته، می‌گوید: مدّتی که سلیمان در حال تکیه بر عصا قبض روح شده بود <ref>بر اساس‌ برخی‌ روایات، یک سال.</ref>آصف‌ بن‌ برخیا تدبیر امور را در دست داشت<ref>النور المبین، ص‌۳۸۵.</ref>. چون مرگ آصف نزدیک شد، به او [[وحی]] شد که فرزندش صفورا را جانشین خود کند و آن‌چه از نور و حکمت نزدش بود، به او واگذارد<ref>اثبات الوصیه، ص‌۷۶.</ref>. در تورات رَحُبعام فرزند سلیمان به عنوان جانشین وی دانسته شده است<ref>کتاب مقدّس، سفر دوم تواریخ، ۹: ۳۱.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.


خط ۱۲: خط ۱۲:


==آصف بن‌ برخیا در آیات دیگر==
==آصف بن‌ برخیا در آیات دیگر==
#گروهی از مفسّران مانند طبری، ابن‌کثیر و میبدی در ذیل آیه {{عربی| {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ  }}}} <ref> و به راستی ما سلیمان را آزمودیم و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم سپس (به سوی ما) بازگشت؛ سوره ص، آیه: ۳۴.</ref> داستان‌هایی را نقل کرده‌اند که در ضمن آن‌ها، بارها به نام آصف‌ بن‌ برخیا اشاره شده است<ref>جامع‌ البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۸۶؛ کشف‌ الاسرار، ج‌۸‌، ص‌۳۴۹؛ ابن‌ کثیر، ج‌۴، ص‌۳۸.</ref>. در یکی از این داستان‌ها آمده است که همسری از همسران سلیمان به نام جراده "دختر پادشاه جزیره صیدون" تندیس پدر خویش را عبادت می‌کرد<ref>کشف‌الأسرار، ج ۸، ص ۳۴۹ و ۳۵۰.</ref>. آصف از این موضوع آگاه شده، به اعتراض نزد سلیمان رفت که چهل روز است در خانه تو بت پرستیده می‌شود! سلیمان که از موضوع آگاه شد، به خانه رفت. بت را شکست و آتش زد، و‌زن را عقوبت کرد؛ پس از آن، یکی از جنّیان به نام صخر یا آصف یا خنفیق در صورت سلیمان پدیدار گشت و انگشتر سلیمان را به دست آورد و بر تخت وی نشست و به حکومت و قضاوت‌ پرداخت. پس‌ از چهل روز آصف‌ بن‌ برخیا بر نیرنگ آن جنّ سلیمان‌نما آگاه و جنّی مجبور به فرار شد و انگشتر را در دریا افکند. سلیمان که در این مدّت از قصر رانده شده بود و برای صیّادان کار می‌کرد، انگشتر خویش را در شکم ماهی یافت. آن را به دست کرد؛ پس جنّ و انس به گردش جمع شدند و به حکومتش برگشت؛ البتّه بسیاری از مفسّران، مانند [[طبرسی]]<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۷۴۳.</ref>، [[شیخ طوسی]]<ref>التبیان، ج‌۸‌، ص‌۵۶۲‌.</ref> و [[علامه طباطبایی]]<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۰۷.</ref> این‌گونه داستان‌ها را با حکمت خداوند و مقام و منزلت انبیا{{عم}} سازگار ندانسته و نپذیرفته‌اند. در تفسیر تبیان آمده است: سخن مفسّران شیعه و هرکسی که پیامبران را منزّه از گناه و زشتی می‌داند، این است که ممکن نیست خداوند به یک جنّی این توان را بدهد که به صورت پیامبری درآید و امکان ندارد که [[نبوت]] در انگشتری باشد یا این‌که خداوند [[نبوت]] پیامبری را سلب کند<ref>التبیان، ج‌۸‌، ص‌۵۶۲‌.</ref>. به نظر می‌رسد که این‌گونه داستان‌ها، افسانه‌های دروغین و خرافه‌های اسرائیلی است که با عقل و منطق سازگاری ندارد<ref>نمونه، ج‌۱۹، ص‌۲۸۱.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
#گروهی از مفسّران مانند طبری، ابن‌کثیر و میبدی در ذیل آیه {{عربی| {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ  }} }} <ref> و به راستی ما سلیمان را آزمودیم و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم سپس (به سوی ما) بازگشت؛ سوره ص، آیه: ۳۴.</ref> داستان‌هایی را نقل کرده‌اند که در ضمن آن‌ها، بارها به نام آصف‌ بن‌ برخیا اشاره شده است<ref>جامع‌ البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۸۶؛ کشف‌ الاسرار، ج‌۸‌، ص‌۳۴۹؛ ابن‌ کثیر، ج‌۴، ص‌۳۸.</ref>. در یکی از این داستان‌ها آمده است که همسری از همسران سلیمان به نام جراده "دختر پادشاه جزیره صیدون" تندیس پدر خویش را عبادت می‌کرد<ref>کشف‌الأسرار، ج ۸، ص ۳۴۹ و ۳۵۰.</ref>. آصف از این موضوع آگاه شده، به اعتراض نزد سلیمان رفت که چهل روز است در خانه تو بت پرستیده می‌شود! سلیمان که از موضوع آگاه شد، به خانه رفت. بت را شکست و آتش زد، و‌زن را عقوبت کرد؛ پس از آن، یکی از جنّیان به نام صخر یا آصف یا خنفیق در صورت سلیمان پدیدار گشت و انگشتر سلیمان را به دست آورد و بر تخت وی نشست و به حکومت و قضاوت‌ پرداخت. پس‌ از چهل روز آصف‌ بن‌ برخیا بر نیرنگ آن جنّ سلیمان‌نما آگاه و جنّی مجبور به فرار شد و انگشتر را در دریا افکند. سلیمان که در این مدّت از قصر رانده شده بود و برای صیّادان کار می‌کرد، انگشتر خویش را در شکم ماهی یافت. آن را به دست کرد؛ پس جنّ و انس به گردش جمع شدند و به حکومتش برگشت؛ البتّه بسیاری از مفسّران، مانند [[طبرسی]]<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۷۴۳.</ref>، [[شیخ طوسی]]<ref>التبیان، ج‌۸‌، ص‌۵۶۲‌.</ref> و [[علامه طباطبایی]]<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۰۷.</ref> این‌گونه داستان‌ها را با حکمت خداوند و مقام و منزلت انبیا{{عم}} سازگار ندانسته و نپذیرفته‌اند. در تفسیر تبیان آمده است: سخن مفسّران شیعه و هرکسی که پیامبران را منزّه از گناه و زشتی می‌داند، این است که ممکن نیست خداوند به یک جنّی این توان را بدهد که به صورت پیامبری درآید و امکان ندارد که [[نبوت]] در انگشتری باشد یا این‌که خداوند [[نبوت]] پیامبری را سلب کند<ref>التبیان، ج‌۸‌، ص‌۵۶۲‌.</ref>. به نظر می‌رسد که این‌گونه داستان‌ها، افسانه‌های دروغین و خرافه‌های اسرائیلی است که با عقل و منطق سازگاری ندارد<ref>نمونه، ج‌۱۹، ص‌۲۸۱.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
#در برخی روایات، ذیل آیه ۳۴ سوره ص از آصف چنین یاد شده است: چون خطای کشتن چهارده اسب از سلیمان سرزد، انگشتر از انگشت او بیفتاد. آصف‌ بن‌ برخیا گفت: چهارده روز انگشتر در دست تو قرار نخواهد گرفت؛ پس انگشترت را به من بده تا در این مدّت جانشین تو باشم و تو به خلوتی برو و به توبه و استغفار پرداز. من در میان مردم به سیره و روش تو رفتار می‌کنم. سلیمان انگشتر را به آصف سپرد و در دست او ثابت ماند و آصف که شبیه سلیمان شده بود، بر تخت نشست و حکومت کرد و پس از چهارده روز، انگشتر و تخت را به سلیمان سپرد<ref>اثبات الوصیه، ص‌۷۶.</ref>. المیزان روایاتی را که نشان‌دهنده قتل اسبان به دست سلیمان است، منتهی به کعب‌الاحبار دانسته<ref>المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۰۷.</ref>. و [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز بر اساس روایتی از [[ابن‌ عباس]] در مجمع‌ البیان، کشتن‌ اسبان به دست سلیمان را نادرست شمرده، کعب را در این انتساب، دروغ‌گو معرّفی می‌کند<ref>مجمع‌ البیان، ج‌۸‌، ص‌۷۴۱.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
#در برخی روایات، ذیل آیه ۳۴ سوره ص از آصف چنین یاد شده است: چون خطای کشتن چهارده اسب از سلیمان سرزد، انگشتر از انگشت او بیفتاد. آصف‌ بن‌ برخیا گفت: چهارده روز انگشتر در دست تو قرار نخواهد گرفت؛ پس انگشترت را به من بده تا در این مدّت جانشین تو باشم و تو به خلوتی برو و به توبه و استغفار پرداز. من در میان مردم به سیره و روش تو رفتار می‌کنم. سلیمان انگشتر را به آصف سپرد و در دست او ثابت ماند و آصف که شبیه سلیمان شده بود، بر تخت نشست و حکومت کرد و پس از چهارده روز، انگشتر و تخت را به سلیمان سپرد<ref>اثبات الوصیه، ص‌۷۶.</ref>. المیزان روایاتی را که نشان‌دهنده قتل اسبان به دست سلیمان است، منتهی به کعب‌الاحبار دانسته<ref>المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۰۷.</ref>. و [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز بر اساس روایتی از [[ابن‌ عباس]] در مجمع‌ البیان، کشتن‌ اسبان به دست سلیمان را نادرست شمرده، کعب را در این انتساب، دروغ‌گو معرّفی می‌کند<ref>مجمع‌ البیان، ج‌۸‌، ص‌۷۴۱.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
#در تفاسیر شیعه و سنّی آمده که چون سلیمان از دنیا رفت، شیطان کلّیّات و اقسام سحر را در نامه‌ای نوشت. آن را پیچید و در پشت آن نوشت: این مکتوب، دربردارنده ذخایر گنجینه‌های علم است که آصف‌ بن‌ برخیا برای [[سلیمان‌ بن‌ داود]] قرار داد و آن نامه را زیر تخت سلیمان دفن کرد. وقتی مردم آن نامه را یافتند، عدّه‌ای گفتند: حکومت و غلبه سلیمان بر ما با همین سحر بوده و خود به فراگیری و تعلیم سحر مشغول شدند<ref>جامع‌ البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۲۵‌؛ عیّاشی، ج‌۱، ص‌۵۲‌.</ref>. که قرآن در سرزنش آنان می‌فرماید: {{عربی| {{متن قرآن|وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ }}}} <ref> و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۲.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.
#در تفاسیر شیعه و سنّی آمده که چون سلیمان از دنیا رفت، شیطان کلّیّات و اقسام سحر را در نامه‌ای نوشت. آن را پیچید و در پشت آن نوشت: این مکتوب، دربردارنده ذخایر گنجینه‌های علم است که آصف‌ بن‌ برخیا برای [[سلیمان‌ بن‌ داود]] قرار داد و آن نامه را زیر تخت سلیمان دفن کرد. وقتی مردم آن نامه را یافتند، عدّه‌ای گفتند: حکومت و غلبه سلیمان بر ما با همین سحر بوده و خود به فراگیری و تعلیم سحر مشغول شدند<ref>جامع‌ البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۲۵‌؛ عیّاشی، ج‌۱، ص‌۵۲‌.</ref>. که قرآن در سرزنش آنان می‌فرماید: {{عربی| {{متن قرآن|وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ }} }} <ref> و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۲.</ref><ref>[[محمد حسن ناصحی| ناصحی، محمد حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۶.</ref>.


==منابع==
==منابع==