دابة الارض چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '}} }}' به '}}'
جز (جایگزینی متن - 'ef>طاهری؛حبیب‌الله، [[سیمای' به 'ef>طاهری، حبیب‌الله، [[سیمای')
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}')
خط ۱۹: خط ۱۹:
[[پرونده:13681056.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوی‌نسب]]]]
[[پرونده:13681056.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوی‌نسب]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«این کلمه با اندک اضافه‌ای (مِن) در [[آیه]] ۸۲ سوره نمل آمده است: {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ}} }}؛ یعنی: و هنگامی که [[فرمان]] [[عذاب]] آنها رسد (و در آستانه [[قیامت]] قرار گیرند) جنبنده‌ای را از [[زمین]] برای آن‌ها خارج می‌کنیم که با آنان تکلم می‌کند و (می‌‌‌گوید) که [[مردم]] به [[آیات]] ما [[ایمان]] نمی‌آوردند.
::::::«این کلمه با اندک اضافه‌ای (مِن) در [[آیه]] ۸۲ سوره نمل آمده است: {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ}}؛ یعنی: و هنگامی که [[فرمان]] [[عذاب]] آنها رسد (و در آستانه [[قیامت]] قرار گیرند) جنبنده‌ای را از [[زمین]] برای آن‌ها خارج می‌کنیم که با آنان تکلم می‌کند و (می‌‌‌گوید) که [[مردم]] به [[آیات]] ما [[ایمان]] نمی‌آوردند.
::::::از [[ظاهر]] این [[آیه]] شریفه می‌توان فهمید [[خداوند]] زمانی موجودی را به صورت غیر عادی [[ظاهر]] می‌کند که با [[مردم]] سخن می‌گوید؛ و این حادثه به [[اعتقاد]] برخی از [[مفسران]] علامت و شرط تحقق [[قیامت]] است که قبل از آن رخ می‌دهد<ref>ر.ک: فضل بن حسن، طبرسى، مجمع البیان،(بیروت: دار المعرفه، بى‌‌‌نوبت چاپ و بى‌‌‌تا)، ج ۷- ۸، ص ۳۶۵، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه،(تهران: دار الکتب الاسلامیه، بى‌‌‌نوبت چاپ، ۱۳۶۲)، ج ۱۵، ص ۵۴۷، فخر رازى، التفسیر الکبیر،(بیروت: دار احیاء، التراث العربى، ج سوم، بى‌‌‌تا) ج ۲۴، ص ۲۱۷.</ref>.
::::::از [[ظاهر]] این [[آیه]] شریفه می‌توان فهمید [[خداوند]] زمانی موجودی را به صورت غیر عادی [[ظاهر]] می‌کند که با [[مردم]] سخن می‌گوید؛ و این حادثه به [[اعتقاد]] برخی از [[مفسران]] علامت و شرط تحقق [[قیامت]] است که قبل از آن رخ می‌دهد<ref>ر.ک: فضل بن حسن، طبرسى، مجمع البیان،(بیروت: دار المعرفه، بى‌‌‌نوبت چاپ و بى‌‌‌تا)، ج ۷- ۸، ص ۳۶۵، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه،(تهران: دار الکتب الاسلامیه، بى‌‌‌نوبت چاپ، ۱۳۶۲)، ج ۱۵، ص ۵۴۷، فخر رازى، التفسیر الکبیر،(بیروت: دار احیاء، التراث العربى، ج سوم، بى‌‌‌تا) ج ۲۴، ص ۲۱۷.</ref>.
::::::چرا که در دنباله این [[آیه]] محشور شدن گروه‌هایی از [[مردم]] طرح شده است نه همه [[مردم]] و این قبل از [[قیامت]] صورت می‌گیرد که به آن [[رجعت]] می‌گویند که یکی از اعتقادات [[شیعه]] است<ref>آن عبارتست از اعتقاد به این‌‌‌که بعد از ظهور امام زمان {{ع}} خدا گروهى از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور را دوباره زنده مى‌‌‌کند و به دنیا بازمى‌گرداند تا گروه مؤمنان را عزیز و گروه دیگر را ذلیل کند. جهت اطلاع بیشتر ر.ک: آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ص ۵۵۵- ۵۶۲.</ref>. در صورتی که در [[قیامت]] همه [[مردم]] محشور می‌شوند نه فقط گروه‌هایی از آنان؛ چنان‌‌‌که در ادامه روایتی که در توصیف [[دابة الارض]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است چنین آمده است: و [[دلیل]] این‌که این اتفاق در [[رجعت]] رخ می‌دهد سخن خداست. {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}} }}<ref>سوره نمل، آیه ۸۳- ۸۴.</ref> شخصی به حضرت عرض کرد: برخی‌ها می‌پندارند که [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا}} }}‌‌‌ مربوط به [[قیامت]] است. حضرت فرمود: آیا ([[خدا]] در [[قیامت]]) از هر امتی گروهی را محشور و بقیه را رها می‌کند؟ نه! بلکه این حشر در "[[رجعت]]" صورت می‌گیرد؛ اما [[آیه]] [[قیامت]] {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا}} }}‌‌‌<ref>سوره کهف، آیه ۴۷.</ref> می‌باشد<ref>سید هاشم، حسین بحرانى، البرهان فى تفسیر القرآن،(قم: مؤسسة البعثة، ج اول، ۱۴۱۷ ه.ق) ج ۴، ص ۲۲۸.</ref>.
::::::چرا که در دنباله این [[آیه]] محشور شدن گروه‌هایی از [[مردم]] طرح شده است نه همه [[مردم]] و این قبل از [[قیامت]] صورت می‌گیرد که به آن [[رجعت]] می‌گویند که یکی از اعتقادات [[شیعه]] است<ref>آن عبارتست از اعتقاد به این‌‌‌که بعد از ظهور امام زمان {{ع}} خدا گروهى از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور را دوباره زنده مى‌‌‌کند و به دنیا بازمى‌گرداند تا گروه مؤمنان را عزیز و گروه دیگر را ذلیل کند. جهت اطلاع بیشتر ر.ک: آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ص ۵۵۵- ۵۶۲.</ref>. در صورتی که در [[قیامت]] همه [[مردم]] محشور می‌شوند نه فقط گروه‌هایی از آنان؛ چنان‌‌‌که در ادامه روایتی که در توصیف [[دابة الارض]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است چنین آمده است: و [[دلیل]] این‌که این اتفاق در [[رجعت]] رخ می‌دهد سخن خداست. {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>سوره نمل، آیه ۸۳- ۸۴.</ref> شخصی به حضرت عرض کرد: برخی‌ها می‌پندارند که [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا}}‌‌‌ مربوط به [[قیامت]] است. حضرت فرمود: آیا ([[خدا]] در [[قیامت]]) از هر امتی گروهی را محشور و بقیه را رها می‌کند؟ نه! بلکه این حشر در "[[رجعت]]" صورت می‌گیرد؛ اما [[آیه]] [[قیامت]] {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا}}‌‌‌<ref>سوره کهف، آیه ۴۷.</ref> می‌باشد<ref>سید هاشم، حسین بحرانى، البرهان فى تفسیر القرآن،(قم: مؤسسة البعثة، ج اول، ۱۴۱۷ ه.ق) ج ۴، ص ۲۲۸.</ref>.
::::::در [[حقیقت]] "[[دابة الارض]]" و [[اوصاف]] آن [[روایات]] مختلف و متعارفی وجود دارد که می‌توان آنها را به دو دسته کلی تقسیم کرد<ref>ر.ک: آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ص ۵۵۲.</ref>:
::::::در [[حقیقت]] "[[دابة الارض]]" و [[اوصاف]] آن [[روایات]] مختلف و متعارفی وجود دارد که می‌توان آنها را به دو دسته کلی تقسیم کرد<ref>ر.ک: آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ص ۵۵۲.</ref>:
:::::#[[ابی زبیر]] در توصیف آن وارد شده است: "سرش سر گاو، چشمش چشم خوک، گوشش گوش فیل، شاخش شاخ گوزن، گردنش گردن کبوتر، سینه‌اش سینه شتر، رنگش رنگ ببر، عقبش گربه، دمش دم قوچ و دست و پایش دست و پای شتر است که فاصله مفصل‌های آن [[دوازده]] ذراع ([[حدود]] ۶ متر) می‌باشد..."<ref>عبد الرحمن، سیوطى، پیشین، ص ۱۱۷.</ref> برخی از [[مفسران]] [[سنی]] با ملاحظه این قبیل [[روایات]] [[دابة الارض]] را حیوانی بزرگ و چهار دست و پا دانسته‌اند<ref>ر.ک: سید محمود، آلوسى، پیشین، ص ۲۱.</ref> ولی این [[روایات]] به قدری مخدوش‌اند که حتی بعضی از [[مفسران]] [[اهل سنت]] مانند [[فخر رازی]] و [[سید قطب]] آنها را غیر قابل اعتنا دانسته‌اند<ref>ر.ک: رازى: پیشین، ص ۲۱۸، سید قطب، فى ظلال القرآن،(بیروت: دار الشروق، چاپ دهم، ۱۴۰۱ ه.ق) ج ۵، ص ۲۶۶۷.</ref>.
:::::#[[ابی زبیر]] در توصیف آن وارد شده است: "سرش سر گاو، چشمش چشم خوک، گوشش گوش فیل، شاخش شاخ گوزن، گردنش گردن کبوتر، سینه‌اش سینه شتر، رنگش رنگ ببر، عقبش گربه، دمش دم قوچ و دست و پایش دست و پای شتر است که فاصله مفصل‌های آن [[دوازده]] ذراع ([[حدود]] ۶ متر) می‌باشد..."<ref>عبد الرحمن، سیوطى، پیشین، ص ۱۱۷.</ref> برخی از [[مفسران]] [[سنی]] با ملاحظه این قبیل [[روایات]] [[دابة الارض]] را حیوانی بزرگ و چهار دست و پا دانسته‌اند<ref>ر.ک: سید محمود، آلوسى، پیشین، ص ۲۱.</ref> ولی این [[روایات]] به قدری مخدوش‌اند که حتی بعضی از [[مفسران]] [[اهل سنت]] مانند [[فخر رازی]] و [[سید قطب]] آنها را غیر قابل اعتنا دانسته‌اند<ref>ر.ک: رازى: پیشین، ص ۲۱۸، سید قطب، فى ظلال القرآن،(بیروت: دار الشروق، چاپ دهم، ۱۴۰۱ ه.ق) ج ۵، ص ۲۶۶۷.</ref>.
:::::#روایاتی که در منابع [[شیعه]] آمده‌اند [[دابة الارض]] را انسانی والا معرفی کرده‌اند که در بیشتر آنها این [[انسان کامل]]، [[امام علی|علی]] {{ع}} معرفی شده است<ref>ر.ک: فضل بن حسن، طبرسى، پیشین، ص ۳۶۶، جمعة، العروسى الحویزى، نور الثقلین،(قم: اسماعیلیان، ج چهارم، ۱۳۷۳، ج ۴، ص ۹۷- ۹۹. سید هاشم، حسینى بحرانى، پیشین، ص ۲۲۸- ۲۲۹، علامه سید محمد حسین، طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن،(قم: اسماعیلیان، ج پنجم، ۱۳۷۱)، ج ۱۵، ص ۴۰۵- ۴۰۶، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ص ۵۵۲- ۵۵۳.</ref>؛ مانند این‌که [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که: [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[مسجد]] مقداری رمل زیر سرش جمع کرده و خوابیده بود [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} وقتی به او رسید او را با پا حرکت داد و فرمود: "برخیز ای [[دابة الارض]]"، یکی از [[اصحاب]] عرض کرد آیا ما می‌توانیم همدیگر را به این اسم بنامیم؟ فرمود: "نه! به [[خدا]] این نام مخصوص اوست؛ و او همان دابه‌ای است که [[خداوند]] عز و جل در کتابش فرمود: {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ}} }}<ref>سوره نمل، آیه ۸۲.</ref>.  
:::::#روایاتی که در منابع [[شیعه]] آمده‌اند [[دابة الارض]] را انسانی والا معرفی کرده‌اند که در بیشتر آنها این [[انسان کامل]]، [[امام علی|علی]] {{ع}} معرفی شده است<ref>ر.ک: فضل بن حسن، طبرسى، پیشین، ص ۳۶۶، جمعة، العروسى الحویزى، نور الثقلین،(قم: اسماعیلیان، ج چهارم، ۱۳۷۳، ج ۴، ص ۹۷- ۹۹. سید هاشم، حسینى بحرانى، پیشین، ص ۲۲۸- ۲۲۹، علامه سید محمد حسین، طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن،(قم: اسماعیلیان، ج پنجم، ۱۳۷۱)، ج ۱۵، ص ۴۰۵- ۴۰۶، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ص ۵۵۲- ۵۵۳.</ref>؛ مانند این‌که [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که: [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[مسجد]] مقداری رمل زیر سرش جمع کرده و خوابیده بود [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} وقتی به او رسید او را با پا حرکت داد و فرمود: "برخیز ای [[دابة الارض]]"، یکی از [[اصحاب]] عرض کرد آیا ما می‌توانیم همدیگر را به این اسم بنامیم؟ فرمود: "نه! به [[خدا]] این نام مخصوص اوست؛ و او همان دابه‌ای است که [[خداوند]] عز و جل در کتابش فرمود: {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ}}<ref>سوره نمل، آیه ۸۲.</ref>.  
::::::شواهدی نظر اول را رد و نظر دوم را اثبات می‌کند:
::::::شواهدی نظر اول را رد و نظر دوم را اثبات می‌کند:
:::::#[[دابة الارض]] [[حجت]] خداست؛ زیرا طبق [[آیه]] شریفه مورد بحث از طرف [[خدا]] با [[مردم]] سخن می‌گوید و [[اتمام حجت]] می‌کند و کسی که می‌خواهد [[اتمام حجت]] کند می‌بایست انسانی باشد مانند خود [[مردم]]، وگرنه ممکن است عده‌ای اعتراض کنند که تو [[انسان]] نیستی و از نیازها و خواسته‌های ما [[خبر]] نداری، بنابراین [[حق]] اظهارنظر در مورد ما را نداری به اضافه این‌که [[مردم]] سخن [[پیامبران]] را نپذیرند هیچ‌‌‌گاه سخن یک حیوان غیرمکلف را نخواهد پذیرفت و [[شأن]] [[خدا]] بالاتر از این است که با وجود اولیای الهی در پایان [[عمر]] [[بشر]] حیوانی را که هیچ تناسبی با [[رسالت الهی]] ندارد به‌‌‌عنوان [[حجت]] خود قرار دهد؛ و به همین جهت [[قرآن]] بر [[انسان]] بودن [[پیامبران]] اصرار می‌ورزد<ref>ر.ک: ولى اللّه، تقى‌پور، بررسى شخصیت اهل بیت در قرآن،(تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتى، ج اول، ۱۳۷۷)، ص ۲۴۶- ۲۴۷.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ...}} }}<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰ و سوره فصلت آیه ۶ و ر.ک: سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref>
:::::#[[دابة الارض]] [[حجت]] خداست؛ زیرا طبق [[آیه]] شریفه مورد بحث از طرف [[خدا]] با [[مردم]] سخن می‌گوید و [[اتمام حجت]] می‌کند و کسی که می‌خواهد [[اتمام حجت]] کند می‌بایست انسانی باشد مانند خود [[مردم]]، وگرنه ممکن است عده‌ای اعتراض کنند که تو [[انسان]] نیستی و از نیازها و خواسته‌های ما [[خبر]] نداری، بنابراین [[حق]] اظهارنظر در مورد ما را نداری به اضافه این‌که [[مردم]] سخن [[پیامبران]] را نپذیرند هیچ‌‌‌گاه سخن یک حیوان غیرمکلف را نخواهد پذیرفت و [[شأن]] [[خدا]] بالاتر از این است که با وجود اولیای الهی در پایان [[عمر]] [[بشر]] حیوانی را که هیچ تناسبی با [[رسالت الهی]] ندارد به‌‌‌عنوان [[حجت]] خود قرار دهد؛ و به همین جهت [[قرآن]] بر [[انسان]] بودن [[پیامبران]] اصرار می‌ورزد<ref>ر.ک: ولى اللّه، تقى‌پور، بررسى شخصیت اهل بیت در قرآن،(تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتى، ج اول، ۱۳۷۷)، ص ۲۴۶- ۲۴۷.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ...}}<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰ و سوره فصلت آیه ۶ و ر.ک: سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref>
:::::#طبق [[روایات]] متعدد و مشترک بین [[شیعه]] و [[سنی]] [[دابة الارض]] موجودی مقدس است که از جای مقدسی "کوه صفا یا بین صفا و مروه" خارج می‌شود و همراه خود عصای [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} و انگشتر [[حضرت سلیمان|سلیمان]] را دارد و با زدن مهر بر چهره [[انسان‌ها]] [[مؤمنان]] (پاکان) و [[کافران]] (ناپاکان) را به‌‌‌طور واضحی از هم جدا می‌کند<ref>از منابع سنّى‌ها ر.ک: عبد الرحمن، سیوطى، پیشین، ص ۱۱۵- ۱۱۶، فخر رازى، پیشین، ص ۲۱۸، محمود بن عمر، زمخشرى، پیشین، ص ۳۸۴- ۳۸۵. سید محمود آلوسى، پیشین، ص ۱۹، از منابع شیعیان، ر.ک: فضل بن حسن، طبرسى، پیشین، ص ۳۶۶، جمعة العروسى الحویزى، پیشین، ص ۹۶- ۹۷.</ref>. و معلوم است که آن عصا و انگشتر اگر در دست کم‌تر از [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} و [[حضرت سلیمان|سلیمان]] {{ع}} باشد غیر از چوب و سنگ چیز دیگری نیست و خاصیتشان در اثر [[اراده]] ملکوتی و [[نفس]] قدسی آن‌ها بروز می‌کند؛ و از این‌که این موجود شریف هر دو را یک‌‌‌جا در دست دارد نشانه [[برتری]] او از آن دو بزرگوار است و معنی ندارد که حیوان باشد. و همچنین جداسازی [[مؤمن]] از [[کافر]] با زدن مهر توسط حیوان، گرچه با تحقیر [[کافر]] تناسبی دارد ولی با احترام به [[مؤمن]] منافات دارد بلکه موجب ذلت و وحشت است. بنابراین، باید توسط انسانی [[برتر]] از بقیه یعنی [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} این [[کار]] صورت گیرد تا باعث [[عزت]] و افتخار آنها گردد<ref>ر.ک: ولى اللّه، تقى‌پورفر، پیشین.</ref>. چنان‌‌‌که در [[دنیا]] هم مدال و سند افتخار، همیشه توسط افرادی که [[مقام]] ظاهری بالاتری دارند اعطا می‌شود. و [[خدا]] هم [[کار]] جداسازی [[پاک]] ([[مؤمن]]) از ناپاک ([[کافر]]) را در [[شأن]] [[پیامبران]] می‌داند. و چون [[امام علی|علی]] {{ع}} طبق [[آیه مباهله]] (۶۱ آل [[عمران]])، [[نفس]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} است<ref>ر.ک: فضل بن حسن، طبرسى، پیشین، ج ۱- ۲، ص ۷۶۴، علامه سید محمد حسین طباطبایى، پیشین، ج ۳، ص ۲۳۰، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ج ۲، ص ۴۴۱.</ref> این [[کار]] را می‌کند.
:::::#طبق [[روایات]] متعدد و مشترک بین [[شیعه]] و [[سنی]] [[دابة الارض]] موجودی مقدس است که از جای مقدسی "کوه صفا یا بین صفا و مروه" خارج می‌شود و همراه خود عصای [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} و انگشتر [[حضرت سلیمان|سلیمان]] را دارد و با زدن مهر بر چهره [[انسان‌ها]] [[مؤمنان]] (پاکان) و [[کافران]] (ناپاکان) را به‌‌‌طور واضحی از هم جدا می‌کند<ref>از منابع سنّى‌ها ر.ک: عبد الرحمن، سیوطى، پیشین، ص ۱۱۵- ۱۱۶، فخر رازى، پیشین، ص ۲۱۸، محمود بن عمر، زمخشرى، پیشین، ص ۳۸۴- ۳۸۵. سید محمود آلوسى، پیشین، ص ۱۹، از منابع شیعیان، ر.ک: فضل بن حسن، طبرسى، پیشین، ص ۳۶۶، جمعة العروسى الحویزى، پیشین، ص ۹۶- ۹۷.</ref>. و معلوم است که آن عصا و انگشتر اگر در دست کم‌تر از [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} و [[حضرت سلیمان|سلیمان]] {{ع}} باشد غیر از چوب و سنگ چیز دیگری نیست و خاصیتشان در اثر [[اراده]] ملکوتی و [[نفس]] قدسی آن‌ها بروز می‌کند؛ و از این‌که این موجود شریف هر دو را یک‌‌‌جا در دست دارد نشانه [[برتری]] او از آن دو بزرگوار است و معنی ندارد که حیوان باشد. و همچنین جداسازی [[مؤمن]] از [[کافر]] با زدن مهر توسط حیوان، گرچه با تحقیر [[کافر]] تناسبی دارد ولی با احترام به [[مؤمن]] منافات دارد بلکه موجب ذلت و وحشت است. بنابراین، باید توسط انسانی [[برتر]] از بقیه یعنی [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} این [[کار]] صورت گیرد تا باعث [[عزت]] و افتخار آنها گردد<ref>ر.ک: ولى اللّه، تقى‌پورفر، پیشین.</ref>. چنان‌‌‌که در [[دنیا]] هم مدال و سند افتخار، همیشه توسط افرادی که [[مقام]] ظاهری بالاتری دارند اعطا می‌شود. و [[خدا]] هم [[کار]] جداسازی [[پاک]] ([[مؤمن]]) از ناپاک ([[کافر]]) را در [[شأن]] [[پیامبران]] می‌داند. و چون [[امام علی|علی]] {{ع}} طبق [[آیه مباهله]] (۶۱ آل [[عمران]])، [[نفس]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} است<ref>ر.ک: فضل بن حسن، طبرسى، پیشین، ج ۱- ۲، ص ۷۶۴، علامه سید محمد حسین طباطبایى، پیشین، ج ۳، ص ۲۳۰، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ج ۲، ص ۴۴۱.</ref> این [[کار]] را می‌کند.
:::::#خود [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} فرموده‌اند: {{عربی|"أَنَا دَابَّةُ الْأَرْضِ"}}<ref>سید هاشم، حسین بحرانى، پیشین، ص ۲۲۹.</ref> من [[دابة الارض]] هستم و [[اصحاب]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} نیز [[دابة الارض]] را [[امام علی|علی]] {{ع}} می‌دانستند چنان که روزی شخصی از [[عمار بن یاسر]] معنی آن را پرسید و عمار سوگند یاد کرد قبل از اینکه [[دابة الارض]] را به او نشان دهد ننشیند، نخورد و نیاشامد پس هر دو به خدمت [[امام علی|علی]] {{ع}} آمدند؛ در حالی‌‌‌که حضرت مشغول خوردن چیزی بود، عمار هم با [[دعوت]] حضرت نشست و مشغول غذا خوردن شد و وقتی آن مرد با تعجب از شکستن سوگند توسط عمار پرسید پاسخ داد: اگر می‌فهمیدی [[دابة الارض]] را نشانت دادم<ref>ر.ک: جمعه، العروسى الحویزى، پیشین، ص ۹۸، سید هاشم، حسینى بحرانى، پیشین، ص ۲۲۸- ۲۲۹، فضل بن حسین، طبرسى، پیشین، ج ۷- ۸، ص ۳۶۶، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ج ۱۵، ص ۵۵۲- ۵۵۳.</ref>.
:::::#خود [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} فرموده‌اند: {{عربی|"أَنَا دَابَّةُ الْأَرْضِ"}}<ref>سید هاشم، حسین بحرانى، پیشین، ص ۲۲۹.</ref> من [[دابة الارض]] هستم و [[اصحاب]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} نیز [[دابة الارض]] را [[امام علی|علی]] {{ع}} می‌دانستند چنان که روزی شخصی از [[عمار بن یاسر]] معنی آن را پرسید و عمار سوگند یاد کرد قبل از اینکه [[دابة الارض]] را به او نشان دهد ننشیند، نخورد و نیاشامد پس هر دو به خدمت [[امام علی|علی]] {{ع}} آمدند؛ در حالی‌‌‌که حضرت مشغول خوردن چیزی بود، عمار هم با [[دعوت]] حضرت نشست و مشغول غذا خوردن شد و وقتی آن مرد با تعجب از شکستن سوگند توسط عمار پرسید پاسخ داد: اگر می‌فهمیدی [[دابة الارض]] را نشانت دادم<ref>ر.ک: جمعه، العروسى الحویزى، پیشین، ص ۹۸، سید هاشم، حسینى بحرانى، پیشین، ص ۲۲۸- ۲۲۹، فضل بن حسین، طبرسى، پیشین، ج ۷- ۸، ص ۳۶۶، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ج ۱۵، ص ۵۵۲- ۵۵۳.</ref>.
::::::تذکر: کلمه دابه (جنبنده) معنی وسیعی دارد؛ و در [[قرآن]] در معنایی که شامل [[انسان]] و حیوانات شود به [[کار]] رفته است مانند: {{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا}} }}<ref>سوره هود، آیه ۶ و نیز ر.ک: سوره نحل، آیه ۶۱ و سوره انفال، آیه ۲۲.</ref> علت استعمال [[دابة الارض]]، در مورد [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} ظاهرا به جهت سرعت حضرت در انجام فرامین الهی و پرتحرکی او در جنگ‌ها می‌باشد<ref>ر.ک: ولى اللّه تقى‌پورفر، پیشین، ص ۲۴۹.</ref>. و شاید مانند لقب [[امام علی|ابوتراب]] برای [[آزمایش]] [[مردم]] باشد. چرا که [[منافقان]] به عکس [[مؤمنان]] لقب [[امام علی|ابوتراب]] را که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به او داده موجب تمسخر و استهزاء حضرت قرار داده بودند»<ref>[[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۶۱-۶۷.</ref>.
::::::تذکر: کلمه دابه (جنبنده) معنی وسیعی دارد؛ و در [[قرآن]] در معنایی که شامل [[انسان]] و حیوانات شود به [[کار]] رفته است مانند: {{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا}}<ref>سوره هود، آیه ۶ و نیز ر.ک: سوره نحل، آیه ۶۱ و سوره انفال، آیه ۲۲.</ref> علت استعمال [[دابة الارض]]، در مورد [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} ظاهرا به جهت سرعت حضرت در انجام فرامین الهی و پرتحرکی او در جنگ‌ها می‌باشد<ref>ر.ک: ولى اللّه تقى‌پورفر، پیشین، ص ۲۴۹.</ref>. و شاید مانند لقب [[امام علی|ابوتراب]] برای [[آزمایش]] [[مردم]] باشد. چرا که [[منافقان]] به عکس [[مؤمنان]] لقب [[امام علی|ابوتراب]] را که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به او داده موجب تمسخر و استهزاء حضرت قرار داده بودند»<ref>[[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۶۱-۶۷.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۴۷: خط ۴۷:
[[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیب‌الله طاهری]]]]
[[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیب‌الله طاهری]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
:::::*«در [[قرآن کریم]] آیه‌ای است که می‌گوید در آستانه رستاخیز "[[دابة الارض]]" را [[خداوند]] از [[زمین]] خارج می‌کند که با [[مردم]] سخن می‌گوید: {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ...}} }}<ref> نحل، آیه ۸۲.</ref>. در اینکه منظور از [[دابة الارض]] کیست، سخنها گفته شده و [[قرآن]] نیز ان را توضیح دنداده و تنها به طور سربسته فرمود که با [[مردم]] سخن می‌گوید، ولی در [[روایات]] اسلامی و سخنان [[مفسران]] بحثهای زیادی شده که در مجموع دو نظر بیشتر مطرح است: یکی اینکه [[دابة الارض]] جاندار و جنبنده‌ای غیر عادی از غیر جنس [[انسان]] و یا شکلی عجیب است که از او کارهای خارق العاده سر می‌زند، شبیه خارق عادات و [[معجزات]] [[انبیا]].  
:::::*«در [[قرآن کریم]] آیه‌ای است که می‌گوید در آستانه رستاخیز "[[دابة الارض]]" را [[خداوند]] از [[زمین]] خارج می‌کند که با [[مردم]] سخن می‌گوید: {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ...}}<ref> نحل، آیه ۸۲.</ref>. در اینکه منظور از [[دابة الارض]] کیست، سخنها گفته شده و [[قرآن]] نیز ان را توضیح دنداده و تنها به طور سربسته فرمود که با [[مردم]] سخن می‌گوید، ولی در [[روایات]] اسلامی و سخنان [[مفسران]] بحثهای زیادی شده که در مجموع دو نظر بیشتر مطرح است: یکی اینکه [[دابة الارض]] جاندار و جنبنده‌ای غیر عادی از غیر جنس [[انسان]] و یا شکلی عجیب است که از او کارهای خارق العاده سر می‌زند، شبیه خارق عادات و [[معجزات]] [[انبیا]].  
:::::دوم اینکه بر اساس [[روایات]] بسیاری که در [[تفسیر]] این [[آیه]] وارد شده گفته شده است که منظور از [[دابة الارض]] [[انسان]] فوق‌العاده‌ای است که متحرک و جنبنده و فعال است ویکی از کارهای اصلیش جدا ساختن صنوف [[مسلمین]] و منافقین و علامت‌گذاری آنهاست و در پاره‌ای ازروایات آمده که [[عصای موسی]] و [[انگشتر سلیمان]] با اوست و می‌دانیم که [[عصای موسی]] رمز [[قدرت]] و [[اعجاز]] و [[خاتم سلیمان]] رمز [[حکومت]] و سلطه الهی است، به این ترتیب، او یک [[انسان]] قدرتمند و افشاگر است. در حدیثی از حذیفه از [[پیامبر]]{{صل}} در توصیف "[[دابة الارض]]" چنین آمده است: "او به قدری نیرومند است که هیچ کس به او نمی‌رسد و کسی از دست او نمی‌تواند فرار کند. در پیشانی [[مؤمن]] علامت می‌گذارد و می‌نویسد [[مؤمن]]، و در پیشانی [[کافر]] علامت می‌گذارد و می‌نویسد [[کافر]]، با او [[عصای موسی]] و [[انگشتر سلیمان]] است"<ref> مجمع البیان، ذیل آیه ۸۲ سوره نمل. </ref>.
:::::دوم اینکه بر اساس [[روایات]] بسیاری که در [[تفسیر]] این [[آیه]] وارد شده گفته شده است که منظور از [[دابة الارض]] [[انسان]] فوق‌العاده‌ای است که متحرک و جنبنده و فعال است ویکی از کارهای اصلیش جدا ساختن صنوف [[مسلمین]] و منافقین و علامت‌گذاری آنهاست و در پاره‌ای ازروایات آمده که [[عصای موسی]] و [[انگشتر سلیمان]] با اوست و می‌دانیم که [[عصای موسی]] رمز [[قدرت]] و [[اعجاز]] و [[خاتم سلیمان]] رمز [[حکومت]] و سلطه الهی است، به این ترتیب، او یک [[انسان]] قدرتمند و افشاگر است. در حدیثی از حذیفه از [[پیامبر]]{{صل}} در توصیف "[[دابة الارض]]" چنین آمده است: "او به قدری نیرومند است که هیچ کس به او نمی‌رسد و کسی از دست او نمی‌تواند فرار کند. در پیشانی [[مؤمن]] علامت می‌گذارد و می‌نویسد [[مؤمن]]، و در پیشانی [[کافر]] علامت می‌گذارد و می‌نویسد [[کافر]]، با او [[عصای موسی]] و [[انگشتر سلیمان]] است"<ref> مجمع البیان، ذیل آیه ۸۲ سوره نمل. </ref>.
:::::بنابراین، همچنان در [[روایات]] متعددی وارد شده ، منظور از [[دابة الارض]] که در آستانه رستاخیز [[ظاهر]] می‌شود، حضرت [[امام علی|امیرامؤمنین]]{{ع}} است که [[رجعت]] او همان خروجی است که در [[آیه]] فوق به آن اشاره شده است »<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص: ۳۴۹.</ref>.
:::::بنابراین، همچنان در [[روایات]] متعددی وارد شده ، منظور از [[دابة الارض]] که در آستانه رستاخیز [[ظاهر]] می‌شود، حضرت [[امام علی|امیرامؤمنین]]{{ع}} است که [[رجعت]] او همان خروجی است که در [[آیه]] فوق به آن اشاره شده است »<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص: ۳۴۹.</ref>.
خط ۵۹: خط ۵۹:
::::::آنچه این اتفاق را نزد [[شیعه]] مهم ساخته، روایاتی است که از "[[خروج دابة الارض]]" به عنوان [[رجعت]] [[امام علی|امیر مؤمنان علی]]{{ع}} یاد کرده است.
::::::آنچه این اتفاق را نزد [[شیعه]] مهم ساخته، روایاتی است که از "[[خروج دابة الارض]]" به عنوان [[رجعت]] [[امام علی|امیر مؤمنان علی]]{{ع}} یاد کرده است.
::::::[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[امام علی]]{{ع}} پس از [[ذکر]] [[اوصاف]] خود، فرمود: "... من، همان جنبنده‌‏ای هستم که با [[مردم]] سخن می‌‏گوید .... "<ref> {{عربی|" إِنِّي ... الدَّابَّةُ الَّتِي‏ تُكَلِّمُ‏ النَّاسَ‏ ‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳</ref>
::::::[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[امام علی]]{{ع}} پس از [[ذکر]] [[اوصاف]] خود، فرمود: "... من، همان جنبنده‌‏ای هستم که با [[مردم]] سخن می‌‏گوید .... "<ref> {{عربی|" إِنِّي ... الدَّابَّةُ الَّتِي‏ تُكَلِّمُ‏ النَّاسَ‏ ‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳</ref>
::::::درباره ماهیت دابه و چگونگی [[خروج]] او- به ویژه میان [[اهل سنت]]- سخن‏های فراوانی گفته و گمانه‌‏های بسیاری زده شده است. برخی نوشته‌‏اند: دابه، به معنای جنبنده و ارض به معنای [[زمین]] است. بر خلاف آنچه برخی می‏‌پندارند، دابه فقط به جنبندگان غیر [[انسان]] اطلاق نمی‌‏شود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان‏ها را نیز در بر می‏گیرد؛ چنان که در [[آیه]] ۶ سوره هود می‌‏خوانیم: {{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا }} }}<ref> هیچ جنبنده‏ای در زمین نیست مگر این‏که روزی او بر خدا است؛ سوره هود ، آیه: ۶.</ref>
::::::درباره ماهیت دابه و چگونگی [[خروج]] او- به ویژه میان [[اهل سنت]]- سخن‏های فراوانی گفته و گمانه‌‏های بسیاری زده شده است. برخی نوشته‌‏اند: دابه، به معنای جنبنده و ارض به معنای [[زمین]] است. بر خلاف آنچه برخی می‏‌پندارند، دابه فقط به جنبندگان غیر [[انسان]] اطلاق نمی‌‏شود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان‏ها را نیز در بر می‏گیرد؛ چنان که در [[آیه]] ۶ سوره هود می‌‏خوانیم: {{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا }}<ref> هیچ جنبنده‏ای در زمین نیست مگر این‏که روزی او بر خدا است؛ سوره هود ، آیه: ۶.</ref>
::::::درباره تطبیق این کلمه، بنای [[قرآن]] بر اجمال و ابهام بوده و تنها وصفی که برای آن [[ذکر]] کرده این است که با [[مردم]] سخن می‌‏گوید و افراد بی‏‌ایمان را اجمالا مشخص می‏‌کند؛ ولی در [[روایات]] اسلامی و سخنان [[مفسران]]، بحث‏‌های فراوانی در این زمینه دیده می‌‏شود. در یک جمع‏‌بندی می‏‌توان آن را در دو [[تفسیر]] خلاصه کرد:  
::::::درباره تطبیق این کلمه، بنای [[قرآن]] بر اجمال و ابهام بوده و تنها وصفی که برای آن [[ذکر]] کرده این است که با [[مردم]] سخن می‌‏گوید و افراد بی‏‌ایمان را اجمالا مشخص می‏‌کند؛ ولی در [[روایات]] اسلامی و سخنان [[مفسران]]، بحث‏‌های فراوانی در این زمینه دیده می‌‏شود. در یک جمع‏‌بندی می‏‌توان آن را در دو [[تفسیر]] خلاصه کرد:  
:::::#گروهی، آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادی از غیر جنس [[انسان]]، با شکل عجیب دانسته‏‌اند و برای آن عجایبی [[نقل]] کرده‏‌اند که شبیه خارق عادات و [[معجزه]] [[انبیا]] است. این جنبنده در [[آخر الزمان]] [[ظاهر]] می‏شود و از [[کفر]] و [[ایمان]] سخن می‏‌گوید و [[منافقان]] را رسوا می‏سازد و بر آن‏ها علامت می‏‌نهد.
:::::#گروهی، آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادی از غیر جنس [[انسان]]، با شکل عجیب دانسته‏‌اند و برای آن عجایبی [[نقل]] کرده‏‌اند که شبیه خارق عادات و [[معجزه]] [[انبیا]] است. این جنبنده در [[آخر الزمان]] [[ظاهر]] می‏شود و از [[کفر]] و [[ایمان]] سخن می‏‌گوید و [[منافقان]] را رسوا می‏سازد و بر آن‏ها علامت می‏‌نهد.
:::::#جمعی دیگر به [[پیروی]] از [[روایات]] پرشماری که در این زمینه وارد شده، او را یک [[انسان]] می‏‌دانند؛ یک [[انسان]] فوق العاده، یک [[انسان]] متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلی‌‏اش جدا ساختن صفوف [[مسلمین]] از کفار و [[منافقان]] و علامت‏گذاری آنان است. حتی از بعضی [[روایات]] استفاده می‌‏شود که [[عصای موسی]] و [[خاتم سلیمان]]، با او است. می‌‏دانیم [[عصای موسی]]، رمز [[قدرت]] و [[اعجاز]]، و [[خاتم سلیمان]] رمز [[حکومت]] و سلطه الهی است؛ بنابراین او یک [[انسان]] قدرتمند و افشاگر است.
:::::#جمعی دیگر به [[پیروی]] از [[روایات]] پرشماری که در این زمینه وارد شده، او را یک [[انسان]] می‏‌دانند؛ یک [[انسان]] فوق العاده، یک [[انسان]] متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلی‌‏اش جدا ساختن صفوف [[مسلمین]] از کفار و [[منافقان]] و علامت‏گذاری آنان است. حتی از بعضی [[روایات]] استفاده می‌‏شود که [[عصای موسی]] و [[خاتم سلیمان]]، با او است. می‌‏دانیم [[عصای موسی]]، رمز [[قدرت]] و [[اعجاز]]، و [[خاتم سلیمان]] رمز [[حکومت]] و سلطه الهی است؛ بنابراین او یک [[انسان]] قدرتمند و افشاگر است.
::::::در [[روایات]] فراوانی [[دابة الارض]] بر شخص [[امام علی|امیر مؤمنان علی]]{{ع}} تطبیق شده است. در [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]] از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: مردی به [[عمار یاسر]] گفت: آیه‌‏ای در [[قرآن]] است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است. عمار گفت: کدام [[آیه]]؟ گفت: آیه‏ {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ}} }}<ref> سوره نمل، آیه: ۸۲.</ref>، این کدام جنبنده است عمار گفت: به [[خدا]] سوگند! روی [[زمین]] نمی‌‏نشینم، غذا نمی‌‏خورم و آبی نمی‌‏نوشم، تا [[دابة الارض]] را به تو نشان دهم. پس همراه آن مرد خدمت [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} آمد؛ در حالی که حضرت غذا می‌‏خورد. هنگامی که چشم [[امام]]{{ع}} به عمار افتاد، فرمود: بیا. عمار آمد و نشست و با [[امام]]{{ع}} غذا خورد. آن مرد سخت در تعجّب فرورفت و ناباورانه به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود تا به وعده‌‏اش وفا نکند، غذا نخورد. گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است. هنگامی که عمار برخاست و با [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت: عجیب است! تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و [[آب]] ننوشی و بر [[زمین]] ننشینی، مگر این‏که "[[دابة الارض]]" را به من نشان دهی. عمار در پاسخ گفت: من او را به تو نشان دادم اگر فهمیدی<ref>  ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۱- ۵۵۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۱۹۹ - ۲۰۱.</ref>.
::::::در [[روایات]] فراوانی [[دابة الارض]] بر شخص [[امام علی|امیر مؤمنان علی]]{{ع}} تطبیق شده است. در [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]] از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: مردی به [[عمار یاسر]] گفت: آیه‌‏ای در [[قرآن]] است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است. عمار گفت: کدام [[آیه]]؟ گفت: آیه‏ {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ}}<ref> سوره نمل، آیه: ۸۲.</ref>، این کدام جنبنده است عمار گفت: به [[خدا]] سوگند! روی [[زمین]] نمی‌‏نشینم، غذا نمی‌‏خورم و آبی نمی‌‏نوشم، تا [[دابة الارض]] را به تو نشان دهم. پس همراه آن مرد خدمت [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} آمد؛ در حالی که حضرت غذا می‌‏خورد. هنگامی که چشم [[امام]]{{ع}} به عمار افتاد، فرمود: بیا. عمار آمد و نشست و با [[امام]]{{ع}} غذا خورد. آن مرد سخت در تعجّب فرورفت و ناباورانه به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود تا به وعده‌‏اش وفا نکند، غذا نخورد. گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است. هنگامی که عمار برخاست و با [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت: عجیب است! تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و [[آب]] ننوشی و بر [[زمین]] ننشینی، مگر این‏که "[[دابة الارض]]" را به من نشان دهی. عمار در پاسخ گفت: من او را به تو نشان دادم اگر فهمیدی<ref>  ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۱- ۵۵۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۱۹۹ - ۲۰۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۶۹: خط ۶۹:
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} شمرده شده و [[خروج]] آن از [[علائم]] [[آخر الزمان]] است. [[امیر المؤمنین]] {{ع}} فرمود: "[[آگاه]] باشید! قسم به [[خداوند]] که دابّة الارض، [[انسان]] است"<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>. این واژه، متّخذ از [[آیه]] مبارکه {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ...}} }}<ref>سوره نمل، ۸۲.</ref> می‌باشد. این [[آیه]] و سه [[آیه]] بعد از آن، از واقعه هولناکی که در آینده به وقوع می‌پیوندد [[خبر]] می‌دهند. معنی [[ظاهر]] [[آیه]] این است: هنگامی که [[مردم]] مستوجب [[عذاب]] شدند (و دوران مهلت پایان پذیرفت)، جانوری (جنبنده‌ای) را از [[زمین]] بیرون می‌آوریم که با آن‌ها سخن می‌گوید که [[مردم]] به [[آیات]] ما [[یقین]] نمی‌آورند. مشهور میان شرّاح [[حدیث]] و اغلب [[مفسران]]، این است که دابّة الارض از علامات [[قیامت]] است، یا نخستین علامت است که کوه صفا منشق می‌شود. در [[اخبار]] [[شیعه]]، مکرر آمده که "دابّة الارض" از نشانه‌های [[قیامت]] است و [[امام علی|امیر المؤمنین علی]] {{ع}} است. در بیشتر کتب [[حدیث]] [[اهل سنت]] آمده که دابّة الارض، همان [[صاحب]] عصا و میسم (آلت نشان‌گذار) است<ref>معارف و معاریف، ج ۵، ص ۳۱۵.</ref>. منظور از عصا، عصای [[حضرت موسی]] {{ع}} است که در دست آن حضرت خواهد بود، و "میسم" به‌معنای چیزی است که به وسیله آن بر پیشانی چارپایان داغ می‌زنند و نشان‌دار می‌کنند، چنان‌که در [[آخرت]]، [[امیر مؤمنان]] قسیم الجنّه و النار هستند، در [[رجعت]] نیز [[دوست]] و [[دشمن]] را از یکدیگر جدا می‌کنند و بر روی بینی [[دشمنان]] مهر باطله می‌زنند<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۷.</ref>.  
::::::«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} شمرده شده و [[خروج]] آن از [[علائم]] [[آخر الزمان]] است. [[امیر المؤمنین]] {{ع}} فرمود: "[[آگاه]] باشید! قسم به [[خداوند]] که دابّة الارض، [[انسان]] است"<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>. این واژه، متّخذ از [[آیه]] مبارکه {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ...}}<ref>سوره نمل، ۸۲.</ref> می‌باشد. این [[آیه]] و سه [[آیه]] بعد از آن، از واقعه هولناکی که در آینده به وقوع می‌پیوندد [[خبر]] می‌دهند. معنی [[ظاهر]] [[آیه]] این است: هنگامی که [[مردم]] مستوجب [[عذاب]] شدند (و دوران مهلت پایان پذیرفت)، جانوری (جنبنده‌ای) را از [[زمین]] بیرون می‌آوریم که با آن‌ها سخن می‌گوید که [[مردم]] به [[آیات]] ما [[یقین]] نمی‌آورند. مشهور میان شرّاح [[حدیث]] و اغلب [[مفسران]]، این است که دابّة الارض از علامات [[قیامت]] است، یا نخستین علامت است که کوه صفا منشق می‌شود. در [[اخبار]] [[شیعه]]، مکرر آمده که "دابّة الارض" از نشانه‌های [[قیامت]] است و [[امام علی|امیر المؤمنین علی]] {{ع}} است. در بیشتر کتب [[حدیث]] [[اهل سنت]] آمده که دابّة الارض، همان [[صاحب]] عصا و میسم (آلت نشان‌گذار) است<ref>معارف و معاریف، ج ۵، ص ۳۱۵.</ref>. منظور از عصا، عصای [[حضرت موسی]] {{ع}} است که در دست آن حضرت خواهد بود، و "میسم" به‌معنای چیزی است که به وسیله آن بر پیشانی چارپایان داغ می‌زنند و نشان‌دار می‌کنند، چنان‌که در [[آخرت]]، [[امیر مؤمنان]] قسیم الجنّه و النار هستند، در [[رجعت]] نیز [[دوست]] و [[دشمن]] را از یکدیگر جدا می‌کنند و بر روی بینی [[دشمنان]] مهر باطله می‌زنند<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۷.</ref>.  
::::::در حدیثی آمده که در روزِ سوم ورود [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به [[بیت المقدس]]، [[دابة الارض]] خارج می‌شود<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۵؛ الزام الناصب، ص ۱۷۷ و ۱۸۰.</ref>.  
::::::در حدیثی آمده که در روزِ سوم ورود [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به [[بیت المقدس]]، [[دابة الارض]] خارج می‌شود<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۵؛ الزام الناصب، ص ۱۷۷ و ۱۸۰.</ref>.  
::::::از نظر [[روایات]] [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] هیچ تردیدی نیست که منظور از {{عربی|"دَابَّةُ الْأَرْضِ"}} [[رجعت]] وجود مقدّس [[امام علی|حضرت علی بن ابی طالب]] {{ع}} می‌باشد که [[احادیث]] فراوانی در این زمینه به دست ما رسیده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: [[امام باقر]] {{ع}} از [[حضرت علی]] {{ع}} [[نقل]] می‌کنند که فرمود: "من تقسیم‌کننده [[بهشت]] و دوزخم، کسی وارد آن‌ها نمی‌شود جز براساس تقسیم من. من فاروق اکبرم. من پیشوای آیندگانم. من گزارشگر گذشتگانم. جز [[رسول اکرم]] {{صل}} کسی بر من پیشی نمی‌گیرد. او و من در یک [[صراط‍‌]] هستیم، جز این‌که این صراط‍‌ به نام اوست. به من شش [[فضیلت]] داده شد:
::::::از نظر [[روایات]] [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] هیچ تردیدی نیست که منظور از {{عربی|"دَابَّةُ الْأَرْضِ"}} [[رجعت]] وجود مقدّس [[امام علی|حضرت علی بن ابی طالب]] {{ع}} می‌باشد که [[احادیث]] فراوانی در این زمینه به دست ما رسیده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: [[امام باقر]] {{ع}} از [[حضرت علی]] {{ع}} [[نقل]] می‌کنند که فرمود: "من تقسیم‌کننده [[بهشت]] و دوزخم، کسی وارد آن‌ها نمی‌شود جز براساس تقسیم من. من فاروق اکبرم. من پیشوای آیندگانم. من گزارشگر گذشتگانم. جز [[رسول اکرم]] {{صل}} کسی بر من پیشی نمی‌گیرد. او و من در یک [[صراط‍‌]] هستیم، جز این‌که این صراط‍‌ به نام اوست. به من شش [[فضیلت]] داده شد: