چرا امام مهدی به نائب اول دستور داد از سامرا به بغداد برود؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۳
، ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref><ref>مجتبی تونهای، [[موعودنامه' به '</ref><ref>تونهای، مجتبی، [[موعودنامه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| موضوع فرعی = چرا امام مهدی به نائب اول دستور داد از سامرا به بغداد برود؟ | | موضوع فرعی = چرا [[امام مهدی]] به [[نائب اول]] [[دستور]] داد از [[سامرا]] به [[بغداد]] برود؟ | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | | تصویر = 7626626268.jpg | ||
| اندازه تصویر = 200px | | اندازه تصویر = 200px | ||
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[عصر غیبت | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[عصر غیبت صغری]] / [[عثمان بن سعید عمری]] | ||
| مدخل اصلی = [[ | | مدخل اصلی = [[بغداد]] | ||
| مدخل وابسته = ؟ | | مدخل وابسته = ؟ | ||
| پاسخدهنده =[[مجتبی تونهای]] | | پاسخدهنده =[[مجتبی تونهای]] | ||
| پاسخدهندگان = | | پاسخدهندگان = | ||
}} | }} | ||
'''چرا امام مهدی به نائب اول دستور داد از سامرا به بغداد برود؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''چرا [[امام مهدی]] به [[نائب اول]] [[دستور]] داد از [[سامرا]] به [[بغداد]] برود؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
==عبارتهای دیگری از این پرسش== | ==عبارتهای دیگری از این پرسش== | ||
== پاسخ نخست== | == [[پاسخ]] نخست== | ||
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | [[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | ||
::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«"بغداد" پایتخت فعلی کشور عراق است، ولی در روزهای خلافت سلسله | ::::::«"[[بغداد]]" پایتخت فعلی [[کشور]] [[عراق]] است، ولی در روزهای [[خلافت]] سلسله [[عباسی]]، شهری آرام در کنار سامرّا-پایتخت آن زمان-بود. پس از [[رحلت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}}، [[عثمان بن سعید]] به [[دستور]] [[امام مهدی]] {{ع}} به خاطر دور بودن [[بغداد]] از چشمانداز [[دشمن]]، و به علّت سختگیری مأموران دولتی سامرّا، به سوی [[بغداد]] میرود تا بتواند [[وظیفه]] سنگینی را که بر دوش او گذاشته شده است، به [[بهترین]] صورت انجام دهد. [[بغداد]] را مرکز قرار دادن دارای رمزی است که پوشیده نیست. لازم است وکلای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در جایی دور از فشارها و در محیطی نسبتا آزاد با توده ارادتمندان مواجه شوند، تا بتوانند در محدوده وسیعتری فعالیتهای خود را گسترش دهند، در حالی که اگر در سامرّا بودند و یا دستگاه [[خلافت]] در همان روزهای اوّل [[غیبت]]، به [[بغداد]] منتقل شده بود، چنین امکانی برای [[وکلا]] قطعا نمیبود<ref>پژوهشی در زندگی امام مهدی {{ع}} و نگرشی به تاریخ غیبت صغری، ص ۲۶۷.</ref>. [[عثمان بن سعید]] وقتی به [[بغداد]] [[مهاجرت]] کرد، منطقه [[کرخ]] که محل سکونت [[شیعیان]] بود را مرکز [[رهبری]] سازمان [[امامیه]] قرار داد<ref>تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۴۹.</ref>. و اما شهر [[بغداد]] مرکز [[حکومت]] [[عباسیان]] در سال ١٤٨ ق. در زمان [[منصور دوانیقی]] بنا شد. | ||
::::::سپس گروههایی از شیعیان در این شهر سکنی گزیدند. محله "کرخ" محله معروف شیعهنشین بغداد بود. مکتب علمی بغداد مکتب نوپایی بود که تحتتأثیر مکاتب کوفه و قم و مهاجرت عدهای از فقیهان و محدثان به این شهر شکل گرفت. احتمالا این مهاجرتها از دهههای اول قرن سوم شروع شد. بهطور قطع انتقال [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} در همین ایام به بغداد و سپس | ::::::سپس گروههایی از [[شیعیان]] در این شهر سکنی گزیدند. محله "[[کرخ]]" محله معروف شیعهنشین [[بغداد]] بود. [[مکتب]] علمی [[بغداد]] [[مکتب]] نوپایی بود که تحتتأثیر مکاتب [[کوفه]] و [[قم]] و [[مهاجرت]] عدهای از [[فقیهان]] و [[محدثان]] به این شهر شکل گرفت. احتمالا این مهاجرتها از دهههای اول قرن سوم شروع شد. بهطور قطع انتقال [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} در همین ایام به [[بغداد]] و سپس [[سامرا]]، در این امر بیتأثیر نبود. [[دوران غیبت]] در واقع دوران تکرین این [[مکتب]] علمی بود، بهطوری که پس از آن با گذشت چند دهه به [[شکوفایی]] رسید و در نیمه اول قرن چهارم با حضور عالمانی چون [[شیخ مفید]]، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] به نقطه اوج خود دست یافت. | ||
::::::در عصر [[غیبت]] محدثان و فقیهان از نواحی مختلف به این شهر مهاجرت کردند. شاید نخستین این افراد [[عثمان بن سعید عمروی]] اولین نائب امام بود که پس از رحلت [[امام عسکری]] {{ع}} به بغداد آمد. پس از وی سایر [[نواب خاصه]] نیز در بغداد سکنی گزیدند. همین امر نوعی مرکزیت علمی برای این شهر پدید آورد. پیشگامان مکتب بغداد را باید عثمان بن سعید و پسر وی [[محمد بن عثمان]] دانست. در نزد [[عثمان بن سعید]] مسائل بسیاری از [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] {{عم}} بود که از ایشان شنیده بود. محمد بن عثمان این مسائل را از پدرش گرفته و همراه با مسائل فقهی که خود از [[امام عسکری]] {{ع}}، شنیده بود در کتابهایی گرد آورد. این کتابها بنا به خبری که از نواده وی رسیده و براساس وصیتش به [[حسین بن روح نوبختی]] و پس از او به [[ابو الحسن سمری]] آخرین نائب امام رسید. با این حال هیچ کتاب یا رساله مکتوبی از نائبان خاص امام {{ع}} ذکر نشده است. شاید عدم اقدام ایشان به تألیف ناشی از تقیه شدید آنها بوده باشد. این در حالی است که ایشان به نحوی بر نگارش کتابها نظارت و اشراف داشتند و در سنجش صحّت و سقم آنها اقدام میکردند. | ::::::در عصر [[غیبت]] [[محدثان]] و [[فقیهان]] از نواحی مختلف به این شهر [[مهاجرت]] کردند. شاید نخستین این افراد [[عثمان بن سعید عمروی]] اولین [[نائب]] [[امام]] بود که پس از [[رحلت]] [[امام عسکری]] {{ع}} به [[بغداد]] آمد. پس از وی سایر [[نواب خاصه]] نیز در [[بغداد]] سکنی گزیدند. همین امر نوعی مرکزیت علمی برای این شهر پدید آورد. [[پیشگامان]] [[مکتب]] [[بغداد]] را باید [[عثمان بن سعید]] و پسر وی [[محمد بن عثمان]] دانست. در نزد [[عثمان بن سعید]] مسائل بسیاری از [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] {{عم}} بود که از ایشان شنیده بود. [[محمد بن عثمان]] این مسائل را از پدرش گرفته و همراه با مسائل [[فقهی]] که خود از [[امام عسکری]] {{ع}}، شنیده بود در کتابهایی گرد آورد. این کتابها بنا به خبری که از نواده وی رسیده و براساس وصیتش به [[حسین بن روح نوبختی]] و پس از او به [[ابو الحسن سمری]] آخرین [[نائب]] [[امام]] رسید. با این حال هیچ کتاب یا رساله مکتوبی از [[نائبان خاص امام]] {{ع}} ذکر نشده است. شاید عدم [[اقدام]] ایشان به تألیف ناشی از [[تقیه]] شدید آنها بوده باشد. این در حالی است که ایشان به نحوی بر نگارش کتابها نظارت و اشراف داشتند و در سنجش صحّت و سقم آنها [[اقدام]] میکردند. | ||
::::::در طیف مهاجران به بغداد نام محدثان بسیاری از کوفه را مشاهده میکنیم؛ مانند [[ابن عقبه شیبانی]] و [[علی بن محمد بن زبیر قرشی]]. همچنین کسانی از | ::::::در طیف [[مهاجران]] به [[بغداد]] نام [[محدثان]] بسیاری از [[کوفه]] را مشاهده میکنیم؛ مانند [[ابن عقبه شیبانی]] و [[علی بن محمد بن زبیر قرشی]]. همچنین کسانی از [[بصره]]، [[قم]]، [[ری]] و حتی [[سمرقند]] در میان آنها مشاهده میشوند. در این میان [[مهاجرت]] افرادی چون [[علی بن محمد قزوینی]] که [[راوی]] کتب عیاشی بود و اولین کسی بود که کتابهای وی را به [[بغداد]] آورد و آمدن کلینی مؤلف کتاب [[الکافی]] در اواخر عمرش به [[بغداد]] بسیار حائز اهمیت و در [[تکوین]] کتب علمی [[بغداد]] مؤثر بود. | ||
::::::بدینترتیب مکتب علمی بغداد تحتتأثیر اندیشههای متفاوت عالمان [[شیعه]] شکل گرفت. با این حال گرایشهای کلامی و مباحث عقلی در حوزه بغداد غلبه داشت. این امر نیز طبعا ناشی از محیط خاص بغداد و رویارویی دائم آن با اندیشههای کلامی و برخورد با فرقههای دائم آن با اندیشههای کلامی و برخورد با فرقههای مختلف بود. متکلمان شیعی بزرگی در عصر غیبت در این شهر ظهور کردند که از آن جمله حسن بن موسی نوبختی است. خاندان نوبختی ازخاندانهای معروف بغداد و ایرانینژاد بودند. انها با پذیرش اسلام به دربار عباسیان راه یافتند و از راه نشر علوم و حکمت خدمات شایانی کردند. بسیاری از افراد این خاندان در دستگاه خلافت مناصب اداری و دیوانی داشتند و چند تن به وزارت رسیدند. حسین بن روح خود از این خاندان بود. [[حسن بن موسی نوبختی]] (متوفا ٣١٠ ق.) متکلم و فیلسوف برجسته [[شیعه]] بود که در مباحث کلامی و فلسفی بر همقطارانش برتری داشت. شخص دیگری از این خاندان [[ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی]] (متوفا ٣١١ ق.) است که او نیز از متکلمان مبرز بغداد بود. [[شیخ طوسی]] از وی با القاب و عناوین والایی یاد میکند و در الفهرست بیش از سی کتاب از وی نام میبرد که اکثرا در مباحث کلامی است و موضوع آنها [[امامت]] و ردّ بر سایر فرقههای شیعی و معتزلیان است. | ::::::بدینترتیب [[مکتب]] علمی [[بغداد]] تحتتأثیر اندیشههای متفاوت [[عالمان]] [[شیعه]] شکل گرفت. با این حال گرایشهای کلامی و مباحث [[عقلی]] در حوزه [[بغداد]] [[غلبه]] داشت. این امر نیز طبعا ناشی از محیط خاص [[بغداد]] و رویارویی دائم آن با اندیشههای کلامی و برخورد با فرقههای دائم آن با اندیشههای کلامی و برخورد با فرقههای مختلف بود. [[متکلمان]] [[شیعی]] بزرگی در [[عصر غیبت]] در این شهر [[ظهور]] کردند که از آن جمله [[حسن]] بن [[موسی]] [[نوبختی]] است. [[خاندان نوبختی]] ازخاندانهای معروف [[بغداد]] و ایرانینژاد بودند. انها با پذیرش [[اسلام]] به دربار [[عباسیان]] راه یافتند و از راه نشر [[علوم]] و [[حکمت]] خدمات شایانی کردند. بسیاری از افراد این [[خاندان]] در دستگاه [[خلافت]] [[مناصب]] [[اداری]] و دیوانی داشتند و چند تن به [[وزارت]] رسیدند. [[حسین بن روح]] خود از این [[خاندان]] بود. [[حسن بن موسی نوبختی]] (متوفا ٣١٠ ق.) [[متکلم]] و [[فیلسوف]] برجسته [[شیعه]] بود که در مباحث کلامی و [[فلسفی]] بر همقطارانش [[برتری]] داشت. شخص دیگری از این [[خاندان]] [[ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی]] (متوفا ٣١١ ق.) است که او نیز از [[متکلمان]] مبرز [[بغداد]] بود. [[شیخ طوسی]] از وی با [[القاب]] و عناوین والایی یاد میکند و در الفهرست بیش از سی کتاب از وی نام میبرد که اکثرا در مباحث کلامی است و موضوع آنها [[امامت]] و ردّ بر سایر فرقههای [[شیعی]] و معتزلیان است. | ||
::::::کسان دیگری از خاندان نوبختی در این عصر میزیستند که هریک در علم و ادب سرآمد بودند از جمله [[ابو اسحاق ابراهیم بن نوبخت]] که کتاب الیاقوت را نوشت. در این عصر فقیهان بزرگ شیعی در بغداد میزیستند. از آن جمله [[محمد بن احمد بن جنید اسکافی]] که در نیمه اول قرن چهارم درگذشت. وی تصنیفات زیادی داشته، ولی بنا به گفته [[شیخ طوسی]] گویا به واسطه اینکه قایل به حجّیت قیاس بوده، کتابهای وی مطرود و متروک گشت<ref>نشریه موعود، شماره ۳۳، ص ۶۴.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۱۶۹.</ref>. | ::::::کسان دیگری از [[خاندان نوبختی]] در این عصر میزیستند که هریک در [[علم]] و [[ادب]] سرآمد بودند از جمله [[ابو اسحاق ابراهیم بن نوبخت]] که کتاب الیاقوت را نوشت. در این عصر [[فقیهان]] بزرگ [[شیعی]] در [[بغداد]] میزیستند. از آن جمله [[محمد بن احمد بن جنید اسکافی]] که در نیمه اول قرن چهارم درگذشت. وی تصنیفات زیادی داشته، ولی بنا به گفته [[شیخ طوسی]] گویا به واسطه اینکه قایل به حجّیت [[قیاس]] بوده، کتابهای وی مطرود و متروک گشت<ref>نشریه موعود، شماره ۳۳، ص ۶۴.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۱۶۹.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== | ||
{{پرسمان عثمان بن سعید عمری}} | |||
==منبعشناسی جامع مهدویت== | ==منبعشناسی جامع مهدویت== | ||
{{پرسشهای وابسته}} | {{پرسشهای وابسته}} | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] | ||
[[رده:اتمام لینک داخلی]] |