←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
#'''[[آزادی]] [[سیاسی]]:''' [[اندیشه]] [[سیاسی]] [[امام علی]] {{ع}} [[مردمان]] را در تعیین [[سرنوشت]] خود آزاد میانگارد. از اینرو گرچه [[مردمان]] بهسوی [[مردمان]] ایشان [[هجوم]] میآورند و ایشان را به [[خلافت]] برمیگزینند، اما [[حق]] کسانی را که با ایشان [[بیعت]] نکردند، حفظ و خود ایشان جانشان را ضمانت میکند. در نگاه [[سیاسی]] [[امام]]، [[مشروعیت]] [[خلافت]] در [[بیعت]] آزادانه [[مردم]] معنا مییابد. از اینرو [[حکومت حق]] توده [[مردم]] است و حقی نیست که [[خداوند]] آن را به یکی از افراد [[بشر]] عطا کرده باشد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۴۷</ref>. در بینش [[سیاسی]] [[امام]]، [[انتقاد]] از دستگاه [[حکومت حق]] [[مردم]] است. از اینرو برای ایجاد این [[فرهنگ]] با [[چاپلوسی]] و [[تملق]] که همیشه در کنار دستگاه [[قدرت]] وجود دارد، به [[مبارزه]] برخاست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>. | #'''[[آزادی]] [[سیاسی]]:''' [[اندیشه]] [[سیاسی]] [[امام علی]] {{ع}} [[مردمان]] را در تعیین [[سرنوشت]] خود آزاد میانگارد. از اینرو گرچه [[مردمان]] بهسوی [[مردمان]] ایشان [[هجوم]] میآورند و ایشان را به [[خلافت]] برمیگزینند، اما [[حق]] کسانی را که با ایشان [[بیعت]] نکردند، حفظ و خود ایشان جانشان را ضمانت میکند. در نگاه [[سیاسی]] [[امام]]، [[مشروعیت]] [[خلافت]] در [[بیعت]] آزادانه [[مردم]] معنا مییابد. از اینرو [[حکومت حق]] توده [[مردم]] است و حقی نیست که [[خداوند]] آن را به یکی از افراد [[بشر]] عطا کرده باشد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۴۷</ref>. در بینش [[سیاسی]] [[امام]]، [[انتقاد]] از دستگاه [[حکومت حق]] [[مردم]] است. از اینرو برای ایجاد این [[فرهنگ]] با [[چاپلوسی]] و [[تملق]] که همیشه در کنار دستگاه [[قدرت]] وجود دارد، به [[مبارزه]] برخاست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>. | ||
#'''برخورد با [[مخالفان]] [[سیاسی]]:''' بینش [[سیاسی]] [[امام]] [[مدارا]] با [[مخالفان]] [[سیاسی]] را که اصلی تردیدناپذیر در [[جوامع]] مختلف است، میپذیرد و حفظ [[حقوق]] آنها را تا زمانیکه [[نظم]] و [[امنیت]] [[جامعه]] را از بین نبردهاند، امری [[واجب]] تلقی میکند. نمونه این امر در [[فتنه]] [[خوارج]] پیش آمد. [[امام]] در کلامی فرمود: "برای آنان زمانیکه [[نظم]] را بر هم نزنند، سه [[حق]] مفروض است: حضور در [[مسجد]]، پرداخت فیء و [[آزادی]] در [[جامعه]]". | #'''برخورد با [[مخالفان]] [[سیاسی]]:''' بینش [[سیاسی]] [[امام]] [[مدارا]] با [[مخالفان]] [[سیاسی]] را که اصلی تردیدناپذیر در [[جوامع]] مختلف است، میپذیرد و حفظ [[حقوق]] آنها را تا زمانیکه [[نظم]] و [[امنیت]] [[جامعه]] را از بین نبردهاند، امری [[واجب]] تلقی میکند. نمونه این امر در [[فتنه]] [[خوارج]] پیش آمد. [[امام]] در کلامی فرمود: "برای آنان زمانیکه [[نظم]] را بر هم نزنند، سه [[حق]] مفروض است: حضور در [[مسجد]]، پرداخت فیء و [[آزادی]] در [[جامعه]]". | ||
#'''[[نقش مردم]] در ساختار [[سیاسی]]:''' [[امام]] {{ع}} برای [[مردم]] نقشی ویژه و محوری قائل است، بهگونهای که فقدان آن، امر [[حکومت]] را با خطر مواجه میکند. این نقش متقابل در [[کلام]] زیر نمود عینی پیدا میکند. فرمود: رعیت [[اصلاح]] نمیشود مگر اینکه زماندار [[اصلاح]] شود و زمامدار [[اصلاح]] نمیشود مگر اینکه رعیت [[درستکار]] باشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>. | #'''[[نقش مردم]] در ساختار [[سیاسی]]:''' [[امام]] {{ع}} برای [[مردم]] نقشی ویژه و محوری قائل است، بهگونهای که فقدان آن، امر [[حکومت]] را با خطر مواجه میکند. این نقش متقابل در [[کلام]] زیر نمود عینی پیدا میکند. فرمود: رعیت [[اصلاح]] نمیشود مگر اینکه زماندار [[اصلاح]] شود و زمامدار [[اصلاح]] نمیشود مگر اینکه رعیت [[درستکار]] باشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>. در منطق [[امام]]، [[انتخاب مردم]] زمینه تحقیق [[حکومت]] است و بدون آن [[حکومت]] ممکن نخواهد شد. از اینرو [[بیعت]] [[اکثریت]] [[مردم]] یک اثر طبیعی و تکوینی داشت و آن حصول [[قدرت]] متمرکز و مردمی برای [[امام]] بود که در پرتو آن [[حکومت]] را به دست گرفت. از اینرو [[نقش مردم]] را از چند جهت میتوان در سخنان ایشان مورد نظر قرارداد: نقش ایجادی که با [[بیعت]] [[مردم]] بهوجود میآید<ref>خطبههای ۳ و ۲۲۰</ref>؛ ۲- نقش ابقایی که با [[طاعت]] و مشارکت [[مردم]] در امور فراهم میآید؛ ۳- نقش اصلاحی که با [[نصیحت]]، [[مشورت]] و [[خیرخواهی]] [[مردمان]] در [[حکومت]] پدید میآید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۷ و ۲۱۶ و نامه ۵۳ و ۵۷</ref>. از اینرو [[امام]] {{ع}} به زمامداران در ارتباط با [[مردم]] اموری را سفارش میکند که عبارتاند از: [[فروتنی]] در برابر [[مردم]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۶</ref>، پرهیز از امتیازخواهی<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>، ارتباط رودررو با [[مردم]]<ref>همان؛ نیز نامه ۶۷</ref>، دوری از تشریفات در مواجهه با [[مردم]]<ref>همان؛ نیز حکمت ۳۷</ref>، نزدیکی به سطح [[زندگی]] پایینترین [[مردم]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹ و نامه ۴۵</ref>، [[محبت]] به [[مردم]]<ref>نامل ۵۳</ref>، جلب [[رضایت]] [[مردم]]<ref>همان</ref>، [[صداقت]] با [[مردم]]<ref>همان</ref>، [[خیرخواهی]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵</ref>، عفو و گذشت نسبت به [[مردم]]<ref>همان، نامه ۲۹</ref> و عیبپوشی<ref>پیشین</ref>. | ||
#'''[[تبیین]] روش و [[سیره سیاسی]] [[کارگزاران]]:''' [[انتخاب]] [[کارگزاران]] و سفارشهای [[امام]] به آنها در مواجهه با [[خدا]]، خویشتن و [[مردم]]، وجود سه محور را در [[اندیشه]] [[سیاسی]] [[امام]] مطرح میکند: محور نخست، فرد در آستانه [[مسئولیت]]؛ محور دوم، ویژگیهای فردی؛ محور سوم، ویژگیهای حکومتی. | #'''[[تبیین]] روش و [[سیره سیاسی]] [[کارگزاران]]:''' [[انتخاب]] [[کارگزاران]] و سفارشهای [[امام]] به آنها در مواجهه با [[خدا]]، خویشتن و [[مردم]]، وجود سه محور را در [[اندیشه]] [[سیاسی]] [[امام]] مطرح میکند: محور نخست، فرد در آستانه [[مسئولیت]]؛ محور دوم، ویژگیهای فردی؛ محور سوم، ویژگیهای حکومتی. | ||
==[[تبیین]] ویژگیهای فرد در آستانه پذیرش [[مسئولیت]]== | ==[[تبیین]] ویژگیهای فرد در آستانه پذیرش [[مسئولیت]]== | ||
*فرد در آغاز پذیرش [[مسئولیت]] با دشواریهای فراوان روبهروست. در عین حال، [[حاکم]] معاداندیش میداند که اگر کوچکترین خطایی از او سر زند، در پیشگاه [[الهی]] [[محاسبه]] میشود و اگر جبران آنرا نتواند، در عرصه [[حاکمیت]] [[الهی]] باید پاسخگو باشد. از اینرو [[مسئول]] تا پای [[جان]] باید در ادای [[مسئولیت]] خویش [[ایستادگی]] کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷؛ نیز نک: نامه ۵۹</ref>. زمامدار با عمل خویش باید [[خدا]] را به [[دل]] و دست و زبان خود [[یاری]] دهد، زیرا [[خداوند]] [[یاری]] [[یاوران]] خویش و بزرگداشت ارج گزارانش را خود بر عهده گرفته است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. حکومتی امانتی است از طرف [[خداوند]] که باید آنرا پاس داشت. [[امام]] [[مسئول]] را از تمسّک به ابراز [[زر و زور]] و [[تزویر]] بازمیدارد، زیرا این سه عامل شیوه [[مستکبران]] در [[حکومت]] است. از اینرو به یکی از [[کارگزاران]] فرمود: کاری که بر عهده توست، طعمهای نیست که به چنگ آورده باشی، بلکه بر گردنت امانتی است. آنکه تو را بدان کار گمارده، نگهبانی [[امانت]] را نیز بر عهدهات گذارده است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵</ref>. بنابراین باید فرد [[مسئول]] از پیش در امر [[خودسازی]] کوشیده و [[توفیق]] یافته باشد تا در [[انجام وظیفه]] نلغزد و گرفتار لغزشهای ناشی از [[قدرت]] نشود. | *فرد در آغاز پذیرش [[مسئولیت]] با دشواریهای فراوان روبهروست. در عین حال، [[حاکم]] معاداندیش میداند که اگر کوچکترین خطایی از او سر زند، در پیشگاه [[الهی]] [[محاسبه]] میشود و اگر جبران آنرا نتواند، در عرصه [[حاکمیت]] [[الهی]] باید پاسخگو باشد. از اینرو [[مسئول]] تا پای [[جان]] باید در ادای [[مسئولیت]] خویش [[ایستادگی]] کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷؛ نیز نک: نامه ۵۹</ref>. زمامدار با عمل خویش باید [[خدا]] را به [[دل]] و دست و زبان خود [[یاری]] دهد، زیرا [[خداوند]] [[یاری]] [[یاوران]] خویش و بزرگداشت ارج گزارانش را خود بر عهده گرفته است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. حکومتی امانتی است از طرف [[خداوند]] که باید آنرا پاس داشت. [[امام]] [[مسئول]] را از تمسّک به ابراز [[زر و زور]] و [[تزویر]] بازمیدارد، زیرا این سه عامل شیوه [[مستکبران]] در [[حکومت]] است. از اینرو به یکی از [[کارگزاران]] فرمود: کاری که بر عهده توست، طعمهای نیست که به چنگ آورده باشی، بلکه بر گردنت امانتی است. آنکه تو را بدان کار گمارده، نگهبانی [[امانت]] را نیز بر عهدهات گذارده است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵</ref>. بنابراین باید فرد [[مسئول]] از پیش در امر [[خودسازی]] کوشیده و [[توفیق]] یافته باشد تا در [[انجام وظیفه]] نلغزد و گرفتار لغزشهای ناشی از [[قدرت]] نشود. |