الله: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
*[[الله]] اسم [[علم]] (خاص) برای ذات [[واجب]] الوجود جامع همه اوصاف کمال است<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۶؛ الاسماء و الصفات، ج ۱، ص ۴۷.</ref>. شاید بتوان برابر این واژه را در [[فارسی]] کلمه "[[خدا]]" دانست. معادل این واژه در برخی زبان‌های دیگر چنین است: هندی: "خِدا"، عبری: "إلوهیم" (به صیغه جمع از باب [[تعظیم]]) یا "یهوه" (Y.H.W.H)، [[سریانی]]: "إلوهو"، کلدانی: "إلاها"، یونانی: "ثاؤس"، لاتین: "داؤس"، فرانسه و ایتالیا: "دیُو" (Dieu)، انگلیسی: "گاد" (God)<ref>دائرة المعارف بستانی، ج ۴، ص ۲۸۶.</ref>.
*الله اسم [[علم]] (خاص) برای ذات [[واجب]] الوجود جامع همه اوصاف کمال است<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۶؛ الاسماء و الصفات، ج ۱، ص ۴۷.</ref>. شاید بتوان برابر این واژه را در [[فارسی]] کلمه "[[خدا]]" دانست. معادل این واژه در برخی زبان‌های دیگر چنین است: هندی: "خِدا"، عبری: "إلوهیم" (به صیغه جمع از باب [[تعظیم]]) یا "یهوه" (Y.H.W.H)، [[سریانی]]: "إلوهو"، کلدانی: "إلاها"، یونانی: "ثاؤس"، لاتین: "داؤس"، فرانسه و ایتالیا: "دیُو" (Dieu)، انگلیسی: "گاد" (God)<ref>دائرة المعارف بستانی، ج ۴، ص ۲۸۶.</ref>.
*[[الله]] در اصل واژه‌ای [[عربی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۳.</ref>. برخی آن را شبیه کلمات عبرانی و برگرفته از "إیل" یا [[سریانی]] و کلدانی و برگرفته از "إلاها" دانسته‌اند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۳؛ الفرقان، ج ۱، ص ۸۲- ۸۳.</ref> که البته صرف شباهت [[دلیل]] بر [[عربی]] نبودن و برگرفته بودن آن از زبان دیگر نیست<ref>اسماء و صفات الهی، ج ۱، ص ۳۱؛ مفاهیم القرآن، ج ۶، ص ۱۱۰.</ref>. در اشتقاق و جمود این اسم بین [[صاحب نظران]] [[اختلاف]] است؛ برخی قائل به جمود آن‌ند؛ ولی قول مشهور در این باره اشتقاق است. کسانی که آن را مشتق می‌دانند در ریشه آن [[اختلاف]] کرده‌اند و به گفته برخی در این باره بالغ بر ۲۰ یا ۳۰ نظر وجود دارد<ref>القاموس المحیط، ج ۲، ص ۱۶۳۱، "اله".</ref>. شاید صحیح‌ترین آنها این باشد که [[الله]] در اصل الإله و از ماده آله یأله اُلوهة به معنای عَبَد است<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۰؛ التحقیق، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>؛ ولی همزه آن برای تخفیف حذف شده<ref>اقرب الموارد، ج ۱، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۸۸ - ۱۹۰.</ref> و به معنای معبودی است که [[شایسته]] همه ستایش‌ها و سزاوار [[عبادت]] است. در مورد ریشه و معنای إله و [[الله]] نظرات دیگری نیز ارائه شده است<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۵۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۵۹؛ دائرة المعارف بستانی، ج ۴، ص ۲۸۶.</ref>.
*الله در اصل واژه‌ای [[عربی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۳.</ref>. برخی آن را شبیه کلمات عبرانی و برگرفته از "إیل" یا [[سریانی]] و کلدانی و برگرفته از "إلاها" دانسته‌اند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۳؛ الفرقان، ج ۱، ص ۸۲- ۸۳.</ref> که البته صرف شباهت [[دلیل]] بر [[عربی]] نبودن و برگرفته بودن آن از زبان دیگر نیست<ref>اسماء و صفات الهی، ج ۱، ص ۳۱؛ مفاهیم القرآن، ج ۶، ص ۱۱۰.</ref>. در اشتقاق و جمود این اسم بین [[صاحب نظران]] [[اختلاف]] است؛ برخی قائل به جمود آن‌ند؛ ولی قول مشهور در این باره اشتقاق است. کسانی که آن را مشتق می‌دانند در ریشه آن [[اختلاف]] کرده‌اند و به گفته برخی در این باره بالغ بر ۲۰ یا ۳۰ نظر وجود دارد<ref>القاموس المحیط، ج ۲، ص ۱۶۳۱، "اله".</ref>. شاید صحیح‌ترین آنها این باشد که الله در اصل الإله و از ماده آله یأله اُلوهة به معنای عَبَد است<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۰؛ التحقیق، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>؛ ولی همزه آن برای تخفیف حذف شده<ref>اقرب الموارد، ج ۱، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۸۸ - ۱۹۰.</ref> و به معنای معبودی است که [[شایسته]] همه ستایش‌ها و سزاوار [[عبادت]] است. در مورد ریشه و معنای إله و الله نظرات دیگری نیز ارائه شده است<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۵۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۵۹؛ دائرة المعارف بستانی، ج ۴، ص ۲۸۶.</ref>.
*اسم جلاله از جهت برخی [[احکام]] و آثار همسان سایر اسمای [[الهی]] است؛ نظیر اینکه به [[اجماع]] [[فقیهان]]، رساندن [[بدن]] به آنها بدون [[طهارت]] [[حرام]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۳، ص ۴۶.</ref>؛ لیکن این اسم از دیگر اسمای حسنای [[الهی]] با ۱۰ شاخصه ممتاز می‌گردد:
*اسم جلاله از جهت برخی [[احکام]] و آثار همسان سایر اسمای [[الهی]] است؛ نظیر اینکه به [[اجماع]] [[فقیهان]]، رساندن [[بدن]] به آنها بدون [[طهارت]] [[حرام]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۳، ص ۴۶.</ref>؛ لیکن این اسم از دیگر اسمای حسنای [[الهی]] با ۱۰ شاخصه ممتاز می‌گردد:
#مشهورترین اسمای [[الهی]] است.
#مشهورترین اسمای [[الهی]] است.
خط ۲۴: خط ۲۴:
#صفت واقع نمی‌شود.
#صفت واقع نمی‌شود.
#همه اسمای [[الهی]] با این اسم خوانده می‌شود و عکس آن صحیح نیست<ref>المقام الاسنی، ص ۲۵ - ۲۶.</ref>.
#همه اسمای [[الهی]] با این اسم خوانده می‌شود و عکس آن صحیح نیست<ref>المقام الاسنی، ص ۲۵ - ۲۶.</ref>.
*لازم به ذکر است که چنانچه واژه [[الله]] منادا واقع شود گاهی حرف ندا حذف و به جای آن میم مشدد در پایان افزوده می‌شود و به صورت "اللهم" ادا می‌گردد، چنان که این نظر از بصریان [[نقل]] شده است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۱۹۱؛ روض الجنان، ج ۴، ص ۲۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۳۵.</ref>؛ ولی [[کوفیان]]<ref>روض الجنان، ج ۴، ص ۲۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۳۵.</ref> معتقدند که اصل للهم، "یا [[الله]] اُمَّ" و تقدیر آن "یا [[الله]] اُمَّنا بخیر = اقصدنا بخیر" (به معنای خدایا برای ما قصد و آهنگ خیر کن) بوده است<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۲۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref>.
*لازم به ذکر است که چنانچه واژه الله منادا واقع شود گاهی حرف ندا حذف و به جای آن میم مشدد در پایان افزوده می‌شود و به صورت "اللهم" ادا می‌گردد، چنان که این نظر از بصریان [[نقل]] شده است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۱۹۱؛ روض الجنان، ج ۴، ص ۲۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۳۵.</ref>؛ ولی [[کوفیان]]<ref>روض الجنان، ج ۴، ص ۲۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۳۵.</ref> معتقدند که اصل للهم، "یا الله اُمَّ" و تقدیر آن "یا الله اُمَّنا بخیر = اقصدنا بخیر" (به معنای خدایا برای ما قصد و آهنگ خیر کن) بوده است<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۲۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref>.


==[[خدا]] در [[قرآن کریم]]==
==[[خدا]] در [[قرآن کریم]]==
*[[قرآن کریم]] درباره [[خدا]] فراوان سخن گفته و به موضوعات گوناگونی پرداخته است؛ مانند داشتن اسماء و [[صفات نیکو]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>"و خداوند را نام‌های نیکوتر است" سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref>، احدیت و بساطت: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>"بگو او  خداوند یگانه است" سوره اخلاص، آیه ۱.</ref>، [[توحید]] در ذات و صفات و افعال: {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>"خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>"هیچ خدایی جز خداوند نیست" سوره صافات، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى}}<ref>"پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند" سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>، صمدیت: {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>"خداوند صمد  است" سوره اخلاص، آیه ۲.</ref>، نفی [[فرزند]] و [[پدر]]: {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>"نه زاده است و نه او را زاده‌اند" سوره اخلاص، آیه ۳.</ref>، بی‌همتایی: {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>"و نه هیچ کس او را همانند است" سوره اخلاص، آیه ۴.</ref>، نداشتن مثل: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}<ref>"چیزی مانند او نیست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، دیده نشدن با چشم ظاهری: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ}}<ref>"چشم‌ها او را در نمی‌یابند" سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref>، مغلوب [[خواب]] سبک و سنگین نشدن: {{متن قرآن|لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ}}<ref>"او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، جمع بین [[تشبیه]] و تنزیه: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>"چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، [[خالقیت]] و مبدئیت: {{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>"خداوند آفریننده همه چیز است" سوره زمر، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>"خداوند آفریدن را می‌آغازد" سوره روم، آیه ۱۱.</ref>، مالکیت حقیقی: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>"و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است" سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.</ref>، [[ربوبیت]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ}}<ref>"بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست" سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref>، شدت نزدیک بودن به موجودات و معیت قیومیه با آنها: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>"و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود" سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>، منشأ همه خیرات و [[خوبی‌ها]] بودن: {{متن قرآن|بِيَدِكَ الْخَيْرُ}}<ref>"نیکی در کف توست" سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>، [[غایت]] و منتها بودن: {{متن قرآن|وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>"و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود" سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>"و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست" سوره نجم، آیه ۴۲.</ref>، [[فراگیری]] کرسی وی نسبت به آسمان‌ها و [[زمین]]: {{متن قرآن|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ}}<ref>"اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، داشتن مَثَل [[برتر]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى}}<ref>"و مثل برتر از آن خداوند است" سوره نحل، آیه ۶۰.</ref>، [[برگزیدن]] رسولانی از میان [[مردم]] برای [[هدایت]] آنان: " {{متن قرآن|اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ}}<ref>"خداوند از فرشتگان و از مردم فرستادگانی برمی‌گزیند" سوره حج، آیه ۷۵.</ref>، [[جعل]] [[امامت]]: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>"فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم" سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، [[وجوب]] [[پرستش]] و اختصاص آن به [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا}}<ref>"خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید" سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ}}<ref>"که: جز خداوند را نپرستید!" سوره هود، آیه ۲۶.</ref>، [[لزوم]] پروا کردن از وی: {{متن قرآن|فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ}}<ref>"بنابراین از خداوند پروا کنند" سوره نساء، آیه ۹.</ref> و ... .
*[[قرآن کریم]] درباره [[خدا]] فراوان سخن گفته و به موضوعات گوناگونی پرداخته است؛ مانند داشتن اسماء و [[صفات نیکو]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>"و خداوند را نام‌های نیکوتر است" سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref>، احدیت و بساطت: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>"بگو او  خداوند یگانه است" سوره اخلاص، آیه ۱.</ref>، [[توحید]] در ذات و صفات و افعال: {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>"خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>"هیچ خدایی جز خداوند نیست" سوره صافات، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى}}<ref>"پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند" سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>، صمدیت: {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>"خداوند صمد  است" سوره اخلاص، آیه ۲.</ref>، نفی [[فرزند]] و [[پدر]]: {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>"نه زاده است و نه او را زاده‌اند" سوره اخلاص، آیه ۳.</ref>، بی‌همتایی: {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>"و نه هیچ کس او را همانند است" سوره اخلاص، آیه ۴.</ref>، نداشتن مثل: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}<ref>"چیزی مانند او نیست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، دیده نشدن با چشم ظاهری: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ}}<ref>"چشم‌ها او را در نمی‌یابند" سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref>، مغلوب [[خواب]] سبک و سنگین نشدن: {{متن قرآن|لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ}}<ref>"او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، جمع بین [[تشبیه]] و تنزیه: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>"چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، [[خالقیت]] و مبدئیت: {{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>"خداوند آفریننده همه چیز است" سوره زمر، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>"خداوند آفریدن را می‌آغازد" سوره روم، آیه ۱۱.</ref>، مالکیت حقیقی: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>"و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است" سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.</ref>، [[ربوبیت]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ}}<ref>"بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست" سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref>، شدت نزدیک بودن به موجودات و معیت قیومیه با آنها: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>"و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود" سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>، منشأ همه خیرات و [[خوبی‌ها]] بودن: {{متن قرآن|بِيَدِكَ الْخَيْرُ}}<ref>"نیکی در کف توست" سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>، [[غایت]] و منتها بودن: {{متن قرآن|وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>"و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود" سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>"و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست" سوره نجم، آیه ۴۲.</ref>، [[فراگیری]] کرسی وی نسبت به آسمان‌ها و [[زمین]]: {{متن قرآن|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ}}<ref>"اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، داشتن مَثَل [[برتر]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى}}<ref>"و مثل برتر از آن خداوند است" سوره نحل، آیه ۶۰.</ref>، [[برگزیدن]] رسولانی از میان [[مردم]] برای [[هدایت]] آنان: " {{متن قرآن|اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ}}<ref>"خداوند از فرشتگان و از مردم فرستادگانی برمی‌گزیند" سوره حج، آیه ۷۵.</ref>، [[جعل]] [[امامت]]: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>"فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم" سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، [[وجوب]] [[پرستش]] و اختصاص آن به [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا}}<ref>"خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید" سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ}}<ref>"که: جز خداوند را نپرستید!" سوره هود، آیه ۲۶.</ref>، [[لزوم]] پروا کردن از وی: {{متن قرآن|فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ}}<ref>"بنابراین از خداوند پروا کنند" سوره نساء، آیه ۹.</ref> و ... .
*شایان ذکر است که هر یک از موضوعات یاد شده را باید در مدخل مربوط به خود جست‌وجو کرد و در این مقاله تنها به بیان چند محور کلی درباره موضوع مورد نظر بسنده خواهد شد.
*شایان ذکر است که هر یک از موضوعات یاد شده را باید در مدخل مربوط به خود جست‌وجو کرد و در این مقاله تنها به بیان چند محور کلی درباره موضوع مورد نظر بسنده خواهد شد.
*طبق شمارش برخی منابع کلمه [[الله]] بدون [[محاسبه]] مواردی که با ضمیر و مانند آن به این کلمه اشاره دارد ۲۶۹۹ بار<ref>المعجم الاحصائی، ج ۲، ص ۲۴۴، ۲۵۲، ۲۶۲.</ref> در [[قرآن]] به کار رفته است و چنان‌چه موارد پنج‌گانه کاربرد واژه "اللهم" نیز به آن افزوده شود شمار آن به ۲۷۰۴ می‌رسد. برخی تعداد آن را با احتساب مشتقات و بسم [[الله]] ۲۸۰۷ بار ذکر کرده‌اند<ref>تفسیر سوره فاتحة الکتاب، ص ۶۳.</ref>.
*طبق شمارش برخی منابع کلمه الله بدون [[محاسبه]] مواردی که با ضمیر و مانند آن به این کلمه اشاره دارد ۲۶۹۹ بار<ref>المعجم الاحصائی، ج ۲، ص ۲۴۴، ۲۵۲، ۲۶۲.</ref> در [[قرآن]] به کار رفته است و چنان‌چه موارد پنج‌گانه کاربرد واژه "اللهم" نیز به آن افزوده شود شمار آن به ۲۷۰۴ می‌رسد. برخی تعداد آن را با احتساب مشتقات و بسم الله ۲۸۰۷ بار ذکر کرده‌اند<ref>تفسیر سوره فاتحة الکتاب، ص ۶۳.</ref>.
== [[خدا]] در [[ادیان]]==
== [[خدا]] در [[ادیان]]==
*همه [[ادیان الهی]]، [[پیروان]] خود را به [[شناخت]] صحیح [[خدا]] و [[توحید]] فرا خوانده‌اند، چنان‌که [[شیخ]] الانبیا [[نوح]] {{ع}} از قومش خواست تا جز [[خدا]] را [[عبادت]] نکنند: {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ}}<ref>"جز خداوند را نپرستید!" سوره هود، آیه ۲۶.</ref> و [[پیامبران]] دیگری چون هود، [[صالح]] و [[شعیب]] {{عم}} به [[قوم]] خود گفتند: [[خدا]] را بپرستید. برای شما خدایی جز او نیست: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ}}<ref>"گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید" سوره هود، آیه ۵۰، ۶۱، ۸۴.</ref>؛ همچنین [[ابراهیم]] {{ع}} منادی [[توحید]] بود و خویشتن را از زمره [[مشرکان]] خارج می‌دانست<ref>سوره انعام، آیه ۷۹-۸۱.</ref>. [[ادیان]] پس از وی نیز که به "[[ادیان]] ابراهیمی" موسوم است مانند [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] که [[پیروان]] هر یک [[ابراهیم]] {{ع}} را از خود می‌دانند<ref>سوره آل عمران، ۶۵-۶۷.</ref>؛ در ابتدا (پیش از [[تحریف]]) منادی [[توحید]] بودند، چنان که [[موسی]] {{ع}} با [[شرک]] [[مخالفت]] کرد و بر [[توحید]] [[اصرار]] ورزید<ref>سوره اعراف، ۱۳۸-۱۴۰.</ref> و [[عیسی]] {{ع}} در [[قیامت]] [[دعوت]] به [[شرک]] را از خود نفی کرده، بیان می‌دارد که به [[فرمان الهی]] آنان را به [[توحید]] فرا خوانده است<ref>سوره مائده، ۱۱۶-۱۱۷.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] [[توحید]] را مورد قبول [[اهل کتاب]] دانسته است: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>"بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد..." سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، گرچه [[ادیان]] یاد شده پس از گذشت زمانی دچار [[تحریف]] شده و پیروانشان درباره [[خدا]] [[عقاید]] [[باطل]]، شرک‌آلود و کفرآمیزی پیدا کردند، چنان‌که [[یهودیان]]، عزیر {{ع}} و [[نصارا]]، [[مسیح]] {{ع}} را [[پسر خدا]] دانستند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ}}<ref>"یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است" سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> و [[احبار]] و [[راهبان]] را ارباب خود برگزیدند: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>"آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند" سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و برخی از [[نصارا]] گفتند: [[خدا]] همان [[مسیح]] [[پسر مریم]] است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۶۹.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ}}<ref>"به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند" سوره مائده، آیه ۱۷.</ref> و برخی از آنان به [[تثلیث]] قائل شده و گفتند: [[خدا]] سومین شخص از سه شخص یا سه اقنوم (اب و ابن و [[روح]]) است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۶۹.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ}}<ref>"به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند" سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> و به هر حال قائل به [[الوهیت]] [[مسیح]] شدند، در حالی که [[قرآن]] این [[عقاید]] را شبیه سخنان پیشینیان از [[کافران]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ}}<ref>"این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند" سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> و [[شرک]]: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ... لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>"آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند... خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند" سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و [[کفر]]<ref>سوره مائده، ۷۲-۷۳.</ref> دانسته و رد کرده و [[اهل کتاب]] را به [[اعتقادات]] اصیل خود در باب [[توحید]] فراخوانده است<ref>سوره آل عمران، ۶۴.</ref>؛ نیز [[یهودیان]]، دستان [[خدا]] را بسته دانستند که [[قرآن]] ضمن [[انکار]] آن بیان داشت که هر دو دست [[خدا]] باز است و هرگونه که بخواهد [[انفاق]] می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ... بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}<ref>"و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است... بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد" سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>.
*همه [[ادیان الهی]]، [[پیروان]] خود را به [[شناخت]] صحیح [[خدا]] و [[توحید]] فرا خوانده‌اند، چنان‌که [[شیخ]] الانبیا [[نوح]] {{ع}} از قومش خواست تا جز [[خدا]] را [[عبادت]] نکنند: {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ}}<ref>"جز خداوند را نپرستید!" سوره هود، آیه ۲۶.</ref> و [[پیامبران]] دیگری چون هود، [[صالح]] و [[شعیب]] {{عم}} به [[قوم]] خود گفتند: [[خدا]] را بپرستید. برای شما خدایی جز او نیست: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ}}<ref>"گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید" سوره هود، آیه ۵۰، ۶۱، ۸۴.</ref>؛ همچنین [[ابراهیم]] {{ع}} منادی [[توحید]] بود و خویشتن را از زمره [[مشرکان]] خارج می‌دانست<ref>سوره انعام، آیه ۷۹-۸۱.</ref>. [[ادیان]] پس از وی نیز که به "[[ادیان]] ابراهیمی" موسوم است مانند [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] که [[پیروان]] هر یک [[ابراهیم]] {{ع}} را از خود می‌دانند<ref>سوره آل عمران، ۶۵-۶۷.</ref>؛ در ابتدا (پیش از [[تحریف]]) منادی [[توحید]] بودند، چنان که [[موسی]] {{ع}} با [[شرک]] [[مخالفت]] کرد و بر [[توحید]] [[اصرار]] ورزید<ref>سوره اعراف، ۱۳۸-۱۴۰.</ref> و [[عیسی]] {{ع}} در [[قیامت]] [[دعوت]] به [[شرک]] را از خود نفی کرده، بیان می‌دارد که به [[فرمان الهی]] آنان را به [[توحید]] فرا خوانده است<ref>سوره مائده، ۱۱۶-۱۱۷.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] [[توحید]] را مورد قبول [[اهل کتاب]] دانسته است: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>"بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد..." سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، گرچه [[ادیان]] یاد شده پس از گذشت زمانی دچار [[تحریف]] شده و پیروانشان درباره [[خدا]] [[عقاید]] [[باطل]]، شرک‌آلود و کفرآمیزی پیدا کردند، چنان‌که [[یهودیان]]، عزیر {{ع}} و [[نصارا]]، [[مسیح]] {{ع}} را [[پسر خدا]] دانستند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ}}<ref>"یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است" سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> و [[احبار]] و [[راهبان]] را ارباب خود برگزیدند: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>"آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند" سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و برخی از [[نصارا]] گفتند: [[خدا]] همان [[مسیح]] [[پسر مریم]] است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۶۹.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ}}<ref>"به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند" سوره مائده، آیه ۱۷.</ref> و برخی از آنان به [[تثلیث]] قائل شده و گفتند: [[خدا]] سومین شخص از سه شخص یا سه اقنوم (اب و ابن و [[روح]]) است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۶۹.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ}}<ref>"به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند" سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> و به هر حال قائل به [[الوهیت]] [[مسیح]] شدند، در حالی که [[قرآن]] این [[عقاید]] را شبیه سخنان پیشینیان از [[کافران]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ}}<ref>"این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند" سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> و [[شرک]]: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ... لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>"آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند... خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند" سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و [[کفر]]<ref>سوره مائده، ۷۲-۷۳.</ref> دانسته و رد کرده و [[اهل کتاب]] را به [[اعتقادات]] اصیل خود در باب [[توحید]] فراخوانده است<ref>سوره آل عمران، ۶۴.</ref>؛ نیز [[یهودیان]]، دستان [[خدا]] را بسته دانستند که [[قرآن]] ضمن [[انکار]] آن بیان داشت که هر دو دست [[خدا]] باز است و هرگونه که بخواهد [[انفاق]] می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ... بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}<ref>"و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است... بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد" سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>.
خط ۳۵: خط ۳۵:
*[[قرآن کریم]] همچنین، [[خداوند]] را [[نور]] می‌داند و چون [[نور]] به خود ظاهر و موجب [[ظهور]] دیگران است ما پیش از مشاهده هر چیز ناچار به رؤیت [[خدا]] هستیم: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است" سوره نور، آیه ۳۵.</ref><ref>تحریر تمهید القواعد، ص ۷۵۸.</ref> و او بر فراز هر چیزی مشهود است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>"آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟" سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref><ref>شرح حکمت متعالیه، ب ۲ از ج ۶، ص ۴۳۹.</ref> و [[خداوند]] پیش از هر چیز و پس از آن و ظاهرتر از هر چیز و باطن‌تر از آن است: {{متن قرآن|هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ}}<ref>"او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست" سوره حدید، آیه ۳.</ref><ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۴۵.</ref> شایان ذکر است که گرچه در [[اسلام]] قله نهایی [[خداشناسی]] و [[توحید]] بیان شده؛ ولی دسترسی به آن برای همگان میسور نیست، بلکه هر کس به اندازه استعداد خود می‌تواند [[خدا]] را بشناسد، از همین رو در روایتی آمده است: سوره [[توحید]] و [[آیات]] آغازین سوره حدید، برای ژرف‌اندیشان در [[آخر الزمان]] فرود آمده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۹۱؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص ۱۷.</ref>.
*[[قرآن کریم]] همچنین، [[خداوند]] را [[نور]] می‌داند و چون [[نور]] به خود ظاهر و موجب [[ظهور]] دیگران است ما پیش از مشاهده هر چیز ناچار به رؤیت [[خدا]] هستیم: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است" سوره نور، آیه ۳۵.</ref><ref>تحریر تمهید القواعد، ص ۷۵۸.</ref> و او بر فراز هر چیزی مشهود است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>"آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟" سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref><ref>شرح حکمت متعالیه، ب ۲ از ج ۶، ص ۴۳۹.</ref> و [[خداوند]] پیش از هر چیز و پس از آن و ظاهرتر از هر چیز و باطن‌تر از آن است: {{متن قرآن|هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ}}<ref>"او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست" سوره حدید، آیه ۳.</ref><ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۴۵.</ref> شایان ذکر است که گرچه در [[اسلام]] قله نهایی [[خداشناسی]] و [[توحید]] بیان شده؛ ولی دسترسی به آن برای همگان میسور نیست، بلکه هر کس به اندازه استعداد خود می‌تواند [[خدا]] را بشناسد، از همین رو در روایتی آمده است: سوره [[توحید]] و [[آیات]] آغازین سوره حدید، برای ژرف‌اندیشان در [[آخر الزمان]] فرود آمده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۹۱؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص ۱۷.</ref>.
==نام مخصوص [[خدا]]==
==نام مخصوص [[خدا]]==
*نام [[الله]] چنان‌که گذشت عَلَم (اسم خاص) برای ذات خداست و هیچ موجودی نه به نحو [[حقیقت]] و نه مجاز به این اسم خوانده نمی‌شود، چنان‌که [[قرآن]] می‌فرماید: آیا برای او ([[پروردگار]]) همنامی می‌شناسی: {{متن قرآن|هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}}<ref>"آیا برای او همنامی می‌شناسی؟" سوره مریم، آیه ۶۵.</ref> البته برخی [[الله]] را در آیاتی نظیر " {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ}}<ref>"و او در آسمان‌ها و زمین خداوند است" سوره انعام، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>"اوست خداوندی که خدایی جز او نیست" سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> صفت دانسته و [[علم]] بودن آن را نفی کرده‌اند، زیرا اگر اسم [[علم]] باشد مانند این است که بگوییم: {{عربی|هو زید فی البلد}}؛ او [[زید]] است در [[شهر]]، در حالی‌که چنین سخن گفتنی صحیح نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref>. برخی دیگر در [[پاسخ]] این [[استدلال]]، [[آیات]] یاد شده را همانند {{عربی|هذا زید الذی لا نظیر له فی العلم والزهد}}، این [[زیدی]] است که در [[علم]] و [[زهد]] نظیری ندارد، دانسته و [[علم]] بودن [[الله]] را مورد تأکید قرار داده‌اند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۸۵.</ref>.
*نام الله چنان‌که گذشت عَلَم (اسم خاص) برای ذات خداست و هیچ موجودی نه به نحو [[حقیقت]] و نه مجاز به این اسم خوانده نمی‌شود، چنان‌که [[قرآن]] می‌فرماید: آیا برای او ([[پروردگار]]) همنامی می‌شناسی: {{متن قرآن|هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}}<ref>"آیا برای او همنامی می‌شناسی؟" سوره مریم، آیه ۶۵.</ref> البته برخی الله را در آیاتی نظیر " {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ}}<ref>"و او در آسمان‌ها و زمین خداوند است" سوره انعام، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>"اوست خداوندی که خدایی جز او نیست" سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> صفت دانسته و [[علم]] بودن آن را نفی کرده‌اند، زیرا اگر اسم [[علم]] باشد مانند این است که بگوییم: {{عربی|هو زید فی البلد}}؛ او [[زید]] است در [[شهر]]، در حالی‌که چنین سخن گفتنی صحیح نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref>. برخی دیگر در [[پاسخ]] این [[استدلال]]، [[آیات]] یاد شده را همانند {{عربی|هذا زید الذی لا نظیر له فی العلم والزهد}}، این [[زیدی]] است که در [[علم]] و [[زهد]] نظیری ندارد، دانسته و [[علم]] بودن الله را مورد تأکید قرار داده‌اند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۸۵.</ref>.
==[[وجوب]] [[شناخت]] [[خدا]]==
==[[وجوب]] [[شناخت]] [[خدا]]==
*وجود [[خدا]] به تصریح برخی [[آیات]] تردیدناپذیر است: {{متن قرآن|أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"پآیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟" سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref> و [[خداشناسی]] امری فطری و با وجود [[آدمی]] عجین گشته است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ...}}<ref>"بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد" سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.
*وجود [[خدا]] به تصریح برخی [[آیات]] تردیدناپذیر است: {{متن قرآن|أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"پآیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟" سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref> و [[خداشناسی]] امری فطری و با وجود [[آدمی]] عجین گشته است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ...}}<ref>"بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد" سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.
خط ۵۶: خط ۵۶:
*اهل [[معرفت]] برای [[شناخت]] [[خدا]] مراتبی ذکر کرده‌اند:
*اهل [[معرفت]] برای [[شناخت]] [[خدا]] مراتبی ذکر کرده‌اند:
*'''نخست مرتبه‌ای''' است که از آن به [[هویت]] غیبیه و [[مقام]] {{عربی|لا إسم له و لا رسم}} تعبیر می‌کنند. کسی را در این مرتبه یارای هیچ‌گونه سخن و وصفی نیست: {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ...}}<ref>"و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند..." سوره انعام، آیه ۹۱؛ سوره حج، آیه ۷۴؛ سوره زمر، آیه ۶۷.</ref>، جز آنکه به اصل تحقق آن اعتراف کند؛ ولی نسبت به اینکه کُنه ذاتش چیست و چه اوصافی دارد ابزار [[شهود]] و [[ادراک]] کارآیی ندارد: {{متن قرآن|وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا}}<ref>"و آنان بر او در دانش احاطه ندارند" سوره طه، آیه ۱۱۰.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] از روی رأفت و عطوفت [[بندگان]] خود را از نزدیک شدن به این مرتبه بر حذر داشته است تا اینکه آنان [[عمر]] خود را در چیزی که تحصیل آن ممکن نیست تباه نکنند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۱۷.</ref>: {{متن قرآن|وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَاد}}<ref>"و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است" سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref>.
*'''نخست مرتبه‌ای''' است که از آن به [[هویت]] غیبیه و [[مقام]] {{عربی|لا إسم له و لا رسم}} تعبیر می‌کنند. کسی را در این مرتبه یارای هیچ‌گونه سخن و وصفی نیست: {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ...}}<ref>"و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند..." سوره انعام، آیه ۹۱؛ سوره حج، آیه ۷۴؛ سوره زمر، آیه ۶۷.</ref>، جز آنکه به اصل تحقق آن اعتراف کند؛ ولی نسبت به اینکه کُنه ذاتش چیست و چه اوصافی دارد ابزار [[شهود]] و [[ادراک]] کارآیی ندارد: {{متن قرآن|وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا}}<ref>"و آنان بر او در دانش احاطه ندارند" سوره طه، آیه ۱۱۰.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] از روی رأفت و عطوفت [[بندگان]] خود را از نزدیک شدن به این مرتبه بر حذر داشته است تا اینکه آنان [[عمر]] خود را در چیزی که تحصیل آن ممکن نیست تباه نکنند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۱۷.</ref>: {{متن قرآن|وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَاد}}<ref>"و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است" سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref>.
*'''مرتبه بعد''' که از آن به [[مقام]] "اَحَدیت" تعبیر می‌شود آن است که عارف [[خداوند]] را به عنوان حقیقتی یکپارچه و عاری از هرگونه کثرت می‌بیند؛ ولی در [[عین]] حال هنوز نمی‌تواند برای آن هیچ اسم و وصفی تصور کند؛ جز آنکه بگوید او خدای [[احد]] است: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد}}<ref>"بگو او  خداوند یگانه است" سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> [[احد]] در این [[آیه]] به [[حضرت]] احدیت که از آن به مرتبه جمع الجمع، حقیقة الحقایق، [[برزخ]] البرازخ، [[مقام]] أو أدنی و ... نیز تعبیر می‌شود اشاره دارد، همان‌گونه که [[الله]] در عبارت مذکور [[الله]] ذاتی<ref>شرح فصوص الحكم، ص ۷۰۴ ـ ۷۰۵؛ توحيد ربانى، ص ۲۸.</ref> است و بر [[ظهور]] ذات برای ذات دلالت می‌کند.
*'''مرتبه بعد''' که از آن به [[مقام]] "اَحَدیت" تعبیر می‌شود آن است که عارف [[خداوند]] را به عنوان حقیقتی یکپارچه و عاری از هرگونه کثرت می‌بیند؛ ولی در [[عین]] حال هنوز نمی‌تواند برای آن هیچ اسم و وصفی تصور کند؛ جز آنکه بگوید او خدای [[احد]] است: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد}}<ref>"بگو او  خداوند یگانه است" سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> [[احد]] در این [[آیه]] به [[حضرت]] احدیت که از آن به مرتبه جمع الجمع، حقیقة الحقایق، [[برزخ]] البرازخ، [[مقام]] أو أدنی و ... نیز تعبیر می‌شود اشاره دارد، همان‌گونه که الله در عبارت مذکور الله ذاتی<ref>شرح فصوص الحكم، ص ۷۰۴ ـ ۷۰۵؛ توحيد ربانى، ص ۲۸.</ref> است و بر [[ظهور]] ذات برای ذات دلالت می‌کند.
*'''مرتبه سوم''' که از آن به مرتبه واحدیت یاد می‌شود آن است که عارف [[خدا]] را به اوصاف کمال چون [[علم]]، حیات، [[قدرت]]، [[اراده]]، خلق، [[رزق]] و... [[وصف]] می‌کند، از این‌رو این مرتبه را [[حضرت]] اسما و صفات می‌نامند، از این‌رو [[خداوند]] در سوره [[توحید]] بعد از آنکه فرمود: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد}} دوباره کلمه "[[الله]]" را به معنای دیگری که [[الله]] وصفی باشد<ref> توحيد ربانى، ص ۲۸.</ref> ذکر کرده و فرموده است: {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَد}}. [[الله]] وصفی به [[ظهور]] ذات به صور اسما و صفات اشاره دارد<ref>شرح فصوص الحكم، ص ۲۲.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 178- 188.</ref>.
*'''مرتبه سوم''' که از آن به مرتبه واحدیت یاد می‌شود آن است که عارف [[خدا]] را به اوصاف کمال چون [[علم]]، حیات، [[قدرت]]، [[اراده]]، خلق، [[رزق]] و... [[وصف]] می‌کند، از این‌رو این مرتبه را [[حضرت]] اسما و صفات می‌نامند، از این‌رو [[خداوند]] در سوره [[توحید]] بعد از آنکه فرمود: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد}} دوباره کلمه "الله" را به معنای دیگری که الله وصفی باشد<ref> توحيد ربانى، ص ۲۸.</ref> ذکر کرده و فرموده است: {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَد}}. الله وصفی به [[ظهور]] ذات به صور اسما و صفات اشاره دارد<ref>شرح فصوص الحكم، ص ۲۲.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 178- 188.</ref>.
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[رضا رمضانی|رمضانی، رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]؛
* [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[رضا رمضانی|رمضانی، رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]؛
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش