وقتی او بیاید (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان          = [[وقتی او بیاید]]
| عنوان          = وقتی او بیاید
| عنوان اصلی      =  
| عنوان اصلی      =  
| تصویر          = 77786.jpg
| تصویر          = 77786.jpg
خط ۴۰: خط ۴۰:
| شماره ملی        =م٨٤ـ١٧٢٢١‎
| شماره ملی        =م٨٤ـ١٧٢٢١‎
}}
}}
'''[[وقتی او بیاید]]'''، کتابی است به زبان فارسی که روایتگر داستانی با مفهوم [[انتظار]] است. پدیدآورندهٔ این اثر [[سید مهدی شجاعی]] است و [[کتاب نیستان  (ناشر)|کتاب نیستان]] انتشار آن را به عهده داشته است.<ref name=p1>[https://bookroom.ir/book/29455/ وبگاه پاتوق کتاب فردا]</ref>
'''وقتی او بیاید'''، کتابی است به زبان فارسی که روایتگر داستانی با مفهوم [[انتظار]] است. پدیدآورندهٔ این اثر [[سید مهدی شجاعی]] است و [[کتاب نیستان  (ناشر)|کتاب نیستان]] انتشار آن را به عهده داشته است.<ref name=p1>[https://bookroom.ir/book/29455/ وبگاه پاتوق کتاب فردا]</ref>
 
==دربارهٔ کتاب==
==دربارهٔ کتاب==
در معرفی این کتاب آمده است: «کتاب حاضر، با زبانی [[لطیف]] و زیبا روایتگر گفتگوی میان گل سرخ، درخت بید و جویبار است که از درد مشترکشان صحبت می‌‌کنند. در این میان، آهویی را می‌‌بینند که زخمی شده و به سمت آنان می‌‌آید. جویبار زخمش را می‌‌شوید و گل سرخ چند گلبرگ روی زخمش می‌‌گذارد و درخت بید با چند شاخه، آن را می‌‌بندد. آهو بعد از این که کمی حالش جا آمد، زبان به سخن می‌‌گشاید و او نیز از دردش می‌‌گوید. آنها که می‌‌بینند هر چهارتایشان یک درد دارند، می‌‌خواهند از پیرمردی [[دانا]] بپرسند این درد چیست؟ آهو و جویبار به راه می‌‌افتند ولی درخت بید و گل سرخ که پا در [[زمین]] دارند همان جا می‌‌مانند و منتظرشان می‌‌شوند. آنان می‌‌روند و از پیرمرد [[سؤال]] می‌‌پرسند و از وی می‌‌شنوند که درد آن ها، درد [[انتظار]] است. [[انتظار]] مردی را می‌‌کشند که [[روزی]] خواهد آمد و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و [[مهربانی]] می‌‌کند. وقتی او بیاید، دیگر شکارچی پای آهویی را زخمی نمی‌کند، هیچ کس گرسنه به [[خواب]] نمی‌رود و هیچ درختی تشنه نمی‌ماند.»<ref name=p1></ref>.
در معرفی این کتاب آمده است: «کتاب حاضر، با زبانی [[لطیف]] و زیبا روایتگر گفتگوی میان گل سرخ، درخت بید و جویبار است که از درد مشترکشان صحبت می‌‌کنند. در این میان، آهویی را می‌‌بینند که زخمی شده و به سمت آنان می‌‌آید. جویبار زخمش را می‌‌شوید و گل سرخ چند گلبرگ روی زخمش می‌‌گذارد و درخت بید با چند شاخه، آن را می‌‌بندد. آهو بعد از این که کمی حالش جا آمد، زبان به سخن می‌‌گشاید و او نیز از دردش می‌‌گوید. آنها که می‌‌بینند هر چهارتایشان یک درد دارند، می‌‌خواهند از پیرمردی [[دانا]] بپرسند این درد چیست؟ آهو و جویبار به راه می‌‌افتند ولی درخت بید و گل سرخ که پا در [[زمین]] دارند همان جا می‌‌مانند و منتظرشان می‌‌شوند. آنان می‌‌روند و از پیرمرد [[سؤال]] می‌‌پرسند و از وی می‌‌شنوند که درد آن ها، درد [[انتظار]] است. [[انتظار]] مردی را می‌‌کشند که [[روزی]] خواهد آمد و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و [[مهربانی]] می‌‌کند. وقتی او بیاید، دیگر شکارچی پای آهویی را زخمی نمی‌کند، هیچ کس گرسنه به [[خواب]] نمی‌رود و هیچ درختی تشنه نمی‌ماند.»<ref name=p1></ref>.
==فهرست کتاب==
==فهرست کتاب==
در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.
در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش