←گستره فعالیت ابلیس
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
#ادّعای [[استقلال]] او را در [[اغوا]] مردود دانسته، اعلام کرد که اغوای او بر اساس [[قضای الهی]] صورت میپذیرد: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref> بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش میکند و او را به عذاب آتش رهنمون میشود، سوره حج، آیه: 4.</ref>. | #ادّعای [[استقلال]] او را در [[اغوا]] مردود دانسته، اعلام کرد که اغوای او بر اساس [[قضای الهی]] صورت میپذیرد: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref> بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش میکند و او را به عذاب آتش رهنمون میشود، سوره حج، آیه: 4.</ref>. | ||
#[[قضای الهی]] در [[سلطه]] [[ابلیس]] بر [[پیروان]] و [[گمراهان]] نیز سلطهای کیفری است، نه ابتدایی<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۶۹.</ref>. این نکته در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: 99.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref> چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند ، سوره نحل، آیه: 100.</ref> نیز آمده است: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ}} در روز واپسین نیز که روز [[ظهور]] حقایق است و نمیتوان در آن به [[دروغ]] و [[باطل]] سخن راند، [[ابلیس]] به عدم [[سلطه]] خود اعتراف میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: 22.</ref> از مباحث پیشین روشن شد که قلمرو کوشش [[ابلیس]]، فعّالیّتهای [[تشریعی]] و تکلیفی [[انسان]]، آن هم در [[حوزه]] [[اندیشه]] و در حدّ [[وسوسه]] و تزیین و نظایر آن است و در عرصه [[تکوین]]، هیچگونه تأثیری ندارد<ref>عدل الهی، ص 71-74؛ منضور جاوید، ج5، ص 80.</ref>. برخی، این فعّالیّتهای محدود را [[سلطه]] ندانسته و استثنای [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: 22.</ref> را منقطع دانستهاند<ref>کشف الاسرار، ج5، ص 242.</ref>. | #[[قضای الهی]] در [[سلطه]] [[ابلیس]] بر [[پیروان]] و [[گمراهان]] نیز سلطهای کیفری است، نه ابتدایی<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۶۹.</ref>. این نکته در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: 99.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref> چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند ، سوره نحل، آیه: 100.</ref> نیز آمده است: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ}} در روز واپسین نیز که روز [[ظهور]] حقایق است و نمیتوان در آن به [[دروغ]] و [[باطل]] سخن راند، [[ابلیس]] به عدم [[سلطه]] خود اعتراف میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: 22.</ref> از مباحث پیشین روشن شد که قلمرو کوشش [[ابلیس]]، فعّالیّتهای [[تشریعی]] و تکلیفی [[انسان]]، آن هم در [[حوزه]] [[اندیشه]] و در حدّ [[وسوسه]] و تزیین و نظایر آن است و در عرصه [[تکوین]]، هیچگونه تأثیری ندارد<ref>عدل الهی، ص 71-74؛ منضور جاوید، ج5، ص 80.</ref>. برخی، این فعّالیّتهای محدود را [[سلطه]] ندانسته و استثنای [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: 22.</ref> را منقطع دانستهاند<ref>کشف الاسرار، ج5، ص 242.</ref>. | ||
*درباره قلمرو فعّالیّت [[ابلیس]]، سه [[آیه]] ذیل، مباحث فراوانی را در میان مفسّران و متکلّمان برانگیخته است: #سخن [[حضرت ایوب]] که [[رنج]] و [[عذاب]] خویش را به [[شیطان]] نسبت میدهد: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ }}<ref> و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است، سوره ص، آیه: 41.</ref> بیشتر مفسّران، اسناد [[عذاب]] و [[رنج]] [[ایوب ]] را به [[شیطان]] مجازی دانستهاند<ref>روح المعانی، مج 13، ج23، ص 303.</ref> برخی از آنان در [[تفسیر]] [[آیه]]، [[دعوت]] [[همسر]] ایوب به [[سجده]] در مقابل [[ابلیس]] از سوی [[ابلیس]]، عدم [[توانایی]] بر [[اقامه نماز]] بر اثر [[بیماری]]، قطع [[وحی]] برای مدّتی <ref>کشف الاسرار، | *درباره قلمرو فعّالیّت [[ابلیس]]، سه [[آیه]] ذیل، مباحث فراوانی را در میان مفسّران و متکلّمان برانگیخته است: #سخن [[حضرت ایوب]] که [[رنج]] و [[عذاب]] خویش را به [[شیطان]] نسبت میدهد: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ }}<ref> و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است، سوره ص، آیه: 41.</ref> بیشتر مفسّران، اسناد [[عذاب]] و [[رنج]] [[ایوب ]] را به [[شیطان]] مجازی دانستهاند<ref>روح المعانی، مج 13، ج23، ص 303.</ref> برخی از آنان در [[تفسیر]] [[آیه]]، [[دعوت]] [[همسر]] ایوب به [[سجده]] در مقابل [[ابلیس]] از سوی [[ابلیس]]، عدم [[توانایی]] بر [[اقامه نماز]] بر اثر [[بیماری]]، قطع [[وحی]] برای مدّتی <ref>کشف الاسرار، ج6، ص 290.</ref></ref>، [[بزرگنمایی]] مشکلات وی برای آنکه به جزع وادار شود <ref>الکشاف، ج4، ص97.</ref>، یادآوری نعمتهای گذشته و زوال وی یا جداسازی [[مردم]] از او <ref>مجم البیان، ج8، ص 745</ref> یا ایجاد زمینه برای ابتلای وی <ref>روح المعانی، مج13، ج23، ص 303.</ref> و مواردی نظیر آن را عامل [[رنج]] و [[عذاب]] ایوب شمردهاند. طبق روایتی، [[سلطه]] وی بر اضرار به ایوب، به [[دلیل]] [[استجابت]] درخواست وی از سوی [[خداوند]] در این مورد خاص بوده <ref>البرهان، ج4، ص 662.</ref> و عدّهای دیگر احتمال نوعی سببیّت طولی را برای وی در کنار اسباب طبیعی تقویت کردهاند<ref>المیزان، ج17، ص 209.</ref> | ||
#سخن [[خداوند]] در [[تشبیه]] رباخواران به کسانی که بر اثر تماس [[شیطان]]، دیوانه و گیج شدهاند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ }}<ref> آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: 275.</ref> عدّهای هیچ گونه نقشی را برای [[ابلیس]] در پیدایش صرع، محتمل ندانستهاند <ref>الکشاف، ج1، ص 320.</ref> و پارهای از [[روایات]] نیز بر این دیدگاه صحّه میگذارد<ref>بحار الانوار، ج60، ص143</ref> عدّهای دیگر، انتساب برخی از انواع خبط، صرع یا [[جنون]] را به واسطه اسباب طبیعی، همانند آفت واختلال مغزی، به [[جن]] منتفی ندانستهاند<ref>المیزان، ج2، ص 412؛ کشف الاسرار، ج1، ص 748.</ref> برخی آن را مَثَلی بر وجه [[تشبیه]] و نه [[حقیقت]] تلقّی کردهاند و [[شیطان]] را هرگز به تخبیط توانا نمیدانند. عدّهای نیز معنای [[آیه]] را واقعیّتی روشن در روز واپسین دانستهاند که رباخواران در [[روز قیامت]]، به حتم همانند مستان از [[خاک]] بر خواهند خاست<ref>التبیان، ج2، ص 360.</ref> [[رأی]] دیگر آن است که این سخن، بر اساس [[اعتقادات]] [[عرب]] در آن عصر و نه بر اساس یک واقعیّت عینی است<ref>نمونه، ج ۲، ص ۳۶۷.</ref>. | #سخن [[خداوند]] در [[تشبیه]] رباخواران به کسانی که بر اثر تماس [[شیطان]]، دیوانه و گیج شدهاند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ }}<ref> آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: 275.</ref> عدّهای هیچ گونه نقشی را برای [[ابلیس]] در پیدایش صرع، محتمل ندانستهاند <ref>الکشاف، ج1، ص 320.</ref> و پارهای از [[روایات]] نیز بر این دیدگاه صحّه میگذارد<ref>بحار الانوار، ج60، ص143</ref> عدّهای دیگر، انتساب برخی از انواع خبط، صرع یا [[جنون]] را به واسطه اسباب طبیعی، همانند آفت واختلال مغزی، به [[جن]] منتفی ندانستهاند<ref>المیزان، ج2، ص 412؛ کشف الاسرار، ج1، ص 748.</ref> برخی آن را مَثَلی بر وجه [[تشبیه]] و نه [[حقیقت]] تلقّی کردهاند و [[شیطان]] را هرگز به تخبیط توانا نمیدانند. عدّهای نیز معنای [[آیه]] را واقعیّتی روشن در روز واپسین دانستهاند که رباخواران در [[روز قیامت]]، به حتم همانند مستان از [[خاک]] بر خواهند خاست<ref>التبیان، ج2، ص 360.</ref> [[رأی]] دیگر آن است که این سخن، بر اساس [[اعتقادات]] [[عرب]] در آن عصر و نه بر اساس یک واقعیّت عینی است<ref>نمونه، ج ۲، ص ۳۶۷.</ref>. | ||
#در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref> و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوهگویی میپردازند روی از آنان بگردان تا در گفتوگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین، سوره انعام، آیه: 68.</ref> آمده است: اگر [[شیطان]] موجب [[فراموشی]] تو از [[فرمان خداوند]] شود، پس از توجّه، دیگر با ستمگران منشین: {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} با [[عنایت]] به [[عصمت انبیا]] و مصونیّت آنان، انتساب انسا ( فراموشاندن ) به [[شیطان]] درباره [[پیامبر]]{{صل}}، بسیاری را بر آن داشته است که یا خطاب را در [[آیه]]، مانند بسیاری از [[آیات]]، درباره دیگران بدانند یا اگرچه خطاب را متوجّه [[پیامبر]] صلیاللهعلیهوآله دانسته، آن را برای مبالغه در تحذیر [[مؤمنان]] معرّفی کنند یا خطاب را فرضی گرفتهاند. [[رأی]] دیگر آن است که این انسا پیش از ورود [[نهی]] از سوی [[خداوند]] درباره ناپسندی [[همنشینی]] با آنان، معنا مییابد<ref>المنار، ج ۷، ص ۵۱۵.</ref>. | #در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref> و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوهگویی میپردازند روی از آنان بگردان تا در گفتوگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین، سوره انعام، آیه: 68.</ref> آمده است: اگر [[شیطان]] موجب [[فراموشی]] تو از [[فرمان خداوند]] شود، پس از توجّه، دیگر با ستمگران منشین: {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} با [[عنایت]] به [[عصمت انبیا]] و مصونیّت آنان، انتساب انسا ( فراموشاندن ) به [[شیطان]] درباره [[پیامبر]]{{صل}}، بسیاری را بر آن داشته است که یا خطاب را در [[آیه]]، مانند بسیاری از [[آیات]]، درباره دیگران بدانند یا اگرچه خطاب را متوجّه [[پیامبر]] صلیاللهعلیهوآله دانسته، آن را برای مبالغه در تحذیر [[مؤمنان]] معرّفی کنند یا خطاب را فرضی گرفتهاند. [[رأی]] دیگر آن است که این انسا پیش از ورود [[نهی]] از سوی [[خداوند]] درباره ناپسندی [[همنشینی]] با آنان، معنا مییابد<ref>المنار، ج ۷، ص ۵۱۵.</ref>. |