علت برداشتهای انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۱
، ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰←پاسخهای دیگر
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
:::::##[[ضعف نفس]] و نبود [[شجاعت]] روحی | :::::##[[ضعف نفس]] و نبود [[شجاعت]] روحی | ||
:::::##[[ترس]] از جان و خطرهای احتمالی | :::::##[[ترس]] از جان و خطرهای احتمالی | ||
:::::##[[یأس]] و [[خوف]] از عدم موفقیت و غیر آن به [[امید]] [[نجات]] [[امت]] و [[پیروزی]] [[حق]] و جلوههای آن در سطح [[جهان]] با [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} | :::::##[[یأس]] و [[خوف]] از عدم موفقیت و غیر آن به [[امید]] [[نجات]] [[امت]] و [[پیروزی]] [[حق]] و جلوههای آن در سطح [[جهان]] با [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}<ref>[[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[امام خمینی و احیاء انتظار فرج (مقاله)| امام خمینی و احیاء انتظار فرج]]، ص۴۰۰.</ref>. | ||
::::::'''عوامل مذهبی:''' برخی از عواملی که در سوء برداشت از [[انتظار فرج]] دخیل بوده و هست به نارسا بودن [[فهم]] در برخی مفاهیم [[دینی]] برمیگردد که به نمونههایی از آن اشاره می کنیم: روایاتی از [[ائمه اطهار]]{{عم}} در [[کتب حدیث]] موجود است که برخی از آنها حاکی از محکومیت هر انقلابی پیش از [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است. از جمله اینکه در یک [[روایت]] معتبر، [[ابیبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که آن [[حضرت]] فرمود: "هر پرچمی که پیش از [[قیام قائم]]{{ع}} برپا شود، صاحب آن [[طاغوت]] است که [[پیروان]] او به عبودیتش میپردازند"<ref>{{متن حدیث|كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}.</ref> | |||
البته پیرامون این دسته از [[روایات]] پیش از این سخن گفتیم ولی در خصوص این روایت اضافه میکنیم که، اولاً: ممکن است به احتمال [[قوی]] مقصود از "[[قائم]]" مطلق [[امام]] معصوم باشد و نهتنها [[حضرت مهدی]]{{ع}}؛ و در [[حقیقت]] این [[کلام]] در محکومیت کسانی صادر شده باشد که با فرصتطلبی و شتاب در کار دست به [[شورش]] زنند تا از زمینههای فراهم شده و مقدمات آماده - به [[خیال]] خود - سود جویند و با [[پیروزی]] بر خصم، به جای [[امام]] [[معصوم]] برحق خود [[حکومت]] را به دست گیرند، و درنتیجه طرحها و نقشهها و زمینههای مساعد افشا شود و از بین برود. مؤید این احتمال روایتی است که [[امام صادق]]{{ع}} در [[وصیت]] خود به "مؤمن طاق" (که از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] است) فرمود:به [[خدا]] [[سوگند]] [[فرج]] ما برای سه بار نزدیک به وقوع بود که شما (مقصود کسانیاند که رعایت اصول [[مبارزه]] را نمیکردند) آن را افشا کردید و [[خداوند]] نیز آن را به تأخیر انداخت<ref>{{متن حدیث|فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَرُبَ هَذَا الْأَمْرُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَأَذَعْتُمُوهُ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ}}.</ref> | |||
::::::در [[اصول کافی]] نیز روایاتی [[نقل]] شده که مفاد آن این است که [[امامان معصوم]]{{عم}} همگی قائماند. البته [[صاحب]] کتاب دراسات فی ولایة الفقیه این احتمال را بعید دانستهاند. ولی به نظر ما وجهی برای بُعد آن نیست، و با توجه به [[روایت]] اخیر و با توجه به اوضاع آن زمان که عدهای فرصتطلب [[مردم]] بیاطلاع را به سوی خود میکشیدند و از پیروی [[امامان معصوم]]{{عم}} جدا میکردند، این احتمال [[قوی]] است که مقصود از الف و لام "[[القائم]]" جنس باشد و نه [[عهد]]، و اخطاری باشد به عموم [[شیعه]]، که باید [[قیام]] و قعود آنها با [[تبعیت]] از [[ائمه]] [[معصوم]] باشد و سر در [[فرمان]] آنان داشته باشند. ثانیاً: بر فرض اینکه مقصود از "[[القائم]]" [[حضرت مهدی]]{{ع}} باشد، این [[کلام]] به قیامهایی اشاره دارد که با عنوان مهدویت و یا به نام [[دین]] برای [[کسب قدرت]] و [[حکومت]] و رسیدن به [[آمال]] [[دنیوی]] انجام می شود؛ زیرا مسلماً قیامهایی همچون [[نهضت]] [[زید بن علی]] و [[انقلاب]] [[حسین بن علی]] (شهید فخ) و امثال آن مورد تأیید بودهاند و لذا باید این [[حدیث]] تخصیص بردارد، درحالی که اگر ملاک محکومیت و موضوع آن، برافراشته شدن [[پرچم پیش از قیام]] [[مهدی]] به طور مطلق باشد، این تخصیص وجهی ندارد؛ زیرا همه آن [[قیامها]] در این جهت شریکاند. و لذا همچنانکه گفتیم باید مقصود پرچمی باشد که به [[باطل]] و به غیر [[رضای آل محمد]]{{ع}} دعوت کند و مؤید این نظر هم این است که [[حضرت]] فرمود: [[صاحب]] و [[رهبر]] آن [[قیام]] [[طاغوت]] و معبود پیروان خود است. در صورتیکه [[قیام]] بر [[حق]]، [[مردم]] را به [[عبادت]] [[خدا]] و [[تسلیم]] در برابر امامان معصوم{{عم}} فرامیخواند و مناسبت [[حکم]] و موضوع مقتضی این است که مقصود از [[پرچم]]، آن قیامی باشد که [[رهبر]] آن [[دعوت]] به خود کند و [[دین]] و [[مکتب]] را بهعنوان وسیلهای برای [[پیروزی]] خویش بهکار گیرد. ثانیاً: بر فرض اینکه این [[روایت]] در آنچه گفتیم ظهوری نداشته باشد (که البته دارد) لااقل در این جهت اجمال داشته و قابل [[استدلال]] بر غیر آن نیز نیست. | |||
::::::'''منوط بودن اجرای برخی از [[احکام]] به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}}:''' به اعتقاد عدهای از [[فقها]]، [[اجرای احکام]] و قوانینی همچون [[جهاد]] ابتدایی، [[اجرای حدود]] و حتی قضاوت و [[نماز جمعه]] منوط به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}} است که خود یا [[نایب خاص]] او متکفل اینگونه امور شود؛ و در [[عصر غیبت]] [[مشروعیت]] اینگونه علیهم مورد تردید و یا منع است. و این خود از عواملی است که ممکن است [[زمینهساز]] سوء [[فهم]] و برداشت منفی از [[انتظار فرج]] باشد و [[القا]] کننده اینکه باید [[صبر]] کرد و دست روی دست گذاشت تا [[امام عصر]]{{ع}} با اختیاراتی که دارند تشریف بیاورند و [[کارها]] را به سامان برسانند و [[اجرای احکام]] کنند، ولی حقیقت این است که همچنانکه برخی فرمودهاند و در [[اخبار]] و کلمات متقدمین از [[فقها]] -[[رضوان]] [[الله]] تعالی علیهم- اجرای این [[احکام]] به اجازه [[امام]] [[عادل]] منوط شده و آن نیز همچنان که [[مظهر]] اکمل آن پیشوای [[معصوم]] است بر [[حاکم]] [[عادل]] مجاز و [[مرضی]] [[امامان]]{{عم}} گرچه غیر [[معصوم]] باشد نیز [[صادق]] است و مقصود از "[[امام]]" در کلمات [[فقها]]، [[حاکم]] [[عادل]] است و این امر با مراجعه به عبارات آنها در موارد گوناگون، آشکارا مشاهده میشود. | |||
::::::'''سوء [[فهم]] از [[روایات]]:''' {{متن حدیث|... بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}} و این خود از اسباب مؤثر در تحمیل معنای [[انحرافی]] بر [[انتظار فرج]] بوده است، زیرا برخی از کوتهنظران [[فکر]] میکنند که چون [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به پر شدن [[جهان]] از [[ستم]] و [[جور]] بستگی دارد پس نباید در جهت [[اصلاح]] قدمی برداشت و هر گامی در این [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] را به تأخیر میاندازد و به عقب میراند و بلکه بالاتر اینکه به [[اعتقاد]] برخی منحرفین و یا احمقان آنها برای تسریع در ظهور آن [[سرور]] باید دست به اشاعه [[منکرات]] زد، که شرح [[عقاید]] اینها را از زبان [[امام راحل]] در ابتدا [[نقل]] کردیم. ولی از بزرگترین [[ستمها]] بر [[فرهنگ ناب]] [[اسلامی]] و [[شیعی]] همین کج فهمیها در متون [[دینی]] است که قضیه را برعکس و وارونه کرده و [[حقیقت]] را فدای نارسایی [[فکر]] و اندیشه میکند. | |||
::::::پاسخ به اینگونه [[استنباط]] [[نادرست]] از [[روایات]] به این است که: | |||
:::::#مفاد [[اخبار]]، پرشدن جهان از [[ظلم]] و [[تباهی]] است و این منافاتی با تلاش و عمل و [[جهاد]] [[مصلحان]] و نیکاندیشان ندارد و [[وظیفه]] آنان را در جهت انجام [[تکلیفهای الهی]] ساقط نمیکند؛ زیرا چنین اوضاعی، علیرغم تلاش [[صالحان]] و [[مبارزه]] آنان علیه [[فساد]] پیش میآید. مگر هر حرکت و تلاشی نتیجه عینی مطلوب میدهد؟ [[دعوت]] و پیامرسانی [[حضرت نوح]]{{ع}} و سایر [[انبیا]] پس از آن [[حضرت]] هر یک در زمان خود چقدر به ثمر نشست؟ آیا آنگونه که آن مشعلهای [[هدایت]] دلخواهشان بود [[مردم]] هم پذیرا بودند؟ آیا پس از [[شهادت]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[قیام]] آن [[حضرت]] و یا پس از [[قیام امام]] [[حسن]]{{ع}} ظلم هم پایان یافت، و یا برعکس چهره [[زشت]] [[جباران]] و [[ستمگران]] بیشتر خود را نشان داد؟ بنابراین [[منطق]]، باید آن بزرگواران چون به محو [[ظلم]] موفق نمیشدند دست از عمل بشویند و اگر چنین کاری اتفاق میافتاد آیا اساساً [[دعوت به توحید]] و [[نور هدایت]] در ضعیفترین جلوه آن در حیات بشری وجود داشت؟ لذا [[مبارزه]] و [[جهاد]] برای [[صلاح]] و اصلاح در [[جامعه]] و [[تکلیف]] به آن منافاتی با این موضوع ندارد که در عین حال در اثر [[طغیان]] جامعه بشری و حکومتهای [[جور]] و [[غلبه]] آنان این [[حرکتهای اصلاحی]] نتیجه مطلوب ندهد و همچنان جهان رو به [[تباهی]] و انهدام پایههای معنویش پیش [[رود]]، که هماکنون نیز اینچنین است. | |||
:::::#این [[حدیث]] در کنار [[حدیث]] دیگری که از نبی اکرم{{صل}} [[نقل]] شده است خود بیانگر [[فلسفه]] تحقق [[انقلاب جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} است که در اینصورت این [[روایت]] متضمن معنایی بلند، [[علمی]] و افتخارآمیز است که با آنچه برخی از آن استفاده میکنند در کمال تقابل و تضاد است. | |||
::::::'''عوامل درونی:''' چون: [[عافیتطلبی]]، [[ضعف نفس]] و نبود [[شجاعت]] روحی، [[ترس]] از [[جان]] و خطرهای احتمالی و یأس و [[خوف]] از عدم موفقیت و ثمردهی»<ref>[[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[امام خمینی و احیاء انتظار فرج (مقاله)| امام خمینی و احیاء انتظار فرج]]، ص۴۱۳-۴۱۶.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||