انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: تغییر مسیر جدید
خط ۱: خط ۱:
{{پاسخ جامع مهدویت بالا}}
#تغییر_مسیر [[ آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش)]]
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی        = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = [[انتظار]] [[فرج]] چه ضرورتی دارد؟
| تصویر            = 7626626268.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل بالاتر      = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]
| مدخل اصلی    =  [[ضرورت انتظار]]
| مدخل وابسته    =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = ۹ پاسخ
}}
'''[[انتظار]] [[فرج]] چه ضرورتی دارد؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
 
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
{{یادآوری پاسخ}}
 
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین حیدری‌نیک؛}}
[[پرونده:Pic1397.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجید حیدری‌نیک]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مجید حیدری‌نیک]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح]] و [[آمادگی]] برای [[انقلاب جهانی]]، چنان حیاتی و لازم بوده است که [[پیشوایان دینی]] [[انتظار]] را [[راهبرد]] مهم این برهه [[تاریخی]] دانسته، در [[دوران غیبت]] به آن [[فرمان]] داده‌اند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ}} (منتخب الأثر، ص ۲۲۳). چون در لابه لای مباحث گذشته و آینده، از روایاتی در مورد ارزش و فضیلت و اهمیت انتظار سخن رفته است، در این جا از پرداختن به این مسأله خودداری شده است. ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۱۲۲ - ۱۲۵، ۱۴۰ و ۲۲۳؛ الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰؛ منتخب الأثر، صص ۴۹۶ - ۴۹۸ و ۲۳۴؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۷۶.</ref>.  اهمیت و [[ضرورت]] دوره [[انتظار]] را می‌توان از زوایای مختلف بررسی کرد:
:::::*'''توجه به معنا و [[حقیقت انتظار]]''' همان گونه که گذشت، [[انتظار]] یک دوره [[آماده‌سازی]] و [[زمینه‌سازی]] است و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. کسانی را می‌بینیم که به پا ایستاده‌اند و راه افتاده‌اند، ولی دوره انتظاری نداشته‌اند. گویا چیزی نمی‌خواسته‌اند و تنها بر اساس جو محیط و جریان [[حاکم]] به رفتن وادار شده‌اند. این‌ها بدون [[انتظار]] و بدون آماده باش در گام‌های نخست گرفتار شده‌اند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیده‌اند و سرانجام زیر فشار ابهام‌ها و اشکال‌ها، در مرحله [[فکر]] و [[اعتقاد]]، ظرفیت و [[تحمل]]، طرح و برنامه، [[اجرا]] و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای [[اقتصادی]] و نیازهای تخصصی و [[علمی]]، حتی [[آمادگی]] بدنی و [[توانایی]] جسمی، به [[انزوا]] و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده‌اند. طبیعی است آن‌ها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفان زده، [[فلسفه]] زده و [[علم]] زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال [[پناه]] گاهی بگردند. باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.
::::::بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دوره [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگ‌تر باشد، دوره [[انتظار]] آن هم گسترده‌تر خواهد بود. [[سنت]] تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات [[اصلاح]] گرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینه‌های خارجی است و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به [[هدف]] وجود ندارد.
::::::بدین جهت، [[آیین اسلام]] پس از یک دوره طولانی و چندین قرن، [[ظهور]] کرد. [[جهان]] در [[انتظار]] ماند تا پنج قرن از [[جاهلیت]] بگذرد، آنگاه آخرین [[پیام آسمانی]] به واسطه [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرستاده شد.
::::::این خاصیت [[انتظار]] است که تو را وادار می‌کند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت [[انتظار]] است که تو را به [[آمادگی]] و حضوری می‌رساند که مانع‌ها را بشناسی و برای زدودن آن‌ها، برنامه بریزی. آن جا که [[انسان]] افراد استخوان‌داری را می‌بیند که پس از سال‌ها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمی‌دانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شده‌اند، به این نتیجه می‌رسد که [[علت]] [[انزوا]] و خستگی این‌ها نداشتن دوره [[انتظار]] است. این‌ها ندیده آمده‌اند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا این که تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند.
:::::*'''بررسی اوراق زرین [[تاریخ]]''' [[ضرورت]] و اهمیت دوره [[انتظار]] را از لابه لای صفحات [[تاریخ]] نیز می‌توان به دست آورد. پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سیدالشهداء]] {{ع}} تا امروز، ریشه تمام حرکت‌ها و [[نهضت‌های شیعی]] علیه [[باطل]] و استثمارگران، همین [[فلسفه]] [[اجتماعی]] [[انتظار]] و [[عقیده]] به ادامه [[مبارزه]] تا [[پیروزی]] [[حق]] بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان [[دین]] قرار گرفته تا آن جا که یکی از معیارهای پذیرش [[اعمال]] نامیده شده است. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ: ... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}}}<ref>امام صادق {{ع}} به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آن‌ها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد {{ع}}» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).</ref>.
::::::از مهم‌ترین رازهای نهفته بقای [[تشیع]] همین [[روح]] انتظاری است که کالبد هر [[شیعه]] را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وامی‌دارد و از [[نومیدی]] و بی‌تابی و افسردگی و درماندگی او را باز می‌دارد. این تأثیر چنان ملموس و کارساز بوده که [[اسلام]] پژوهان غربی<ref>به دلیل مفصل شدن کتاب از نقل نظریات دانشمندان مسلمان در اهمیت و ضرورت این دوران می‌گذریم. زیرا ما را از هدف اصلی دور می‌کند. شنیدن حقایق از زبان دیگران، اثر گذارتر و روشن گر بسیاری از واقعیت‌های پنهان می‌شود که ما به سبب تکرار و زیاد شنیدن از کنارشان به سادگی گذشته‌ایم.</ref> نیز از آن [[گفت‌وگو]] کرده‌اند.
::::::«هانری کربن»<ref>Hunry corban.</ref> [[اسلام شناس]] شهیر فرانسوی می‌گوید: ...مفهوم [[غیبت]]، اصل و [[حقیقت]] [[غیبت]] هرگز در چارچوب درخواست‌های دنیای امروز در معرض [[تفکر]] عمیق قرار نگرفته است... معنای این امر به [[عقیده]] این جانب، چشمه‌ای بی‌نهایت و ابدی از معانی و حقایق است... [[معنویت]] [[اسلام]] تنها با [[تشیع]]، امکان حیات و دوام و تقویت دارد و این معنا در برابر هرگونه تحول و تغییری که [[جوامع اسلامی]] دستخوش آن باشند، [[پایداری]] خواهد کرد.
::::::[[امام زمان]]، مفهوم اعلایی است که مکمل مفهوم [[غیبت]] است، ولی کاملا به [[شخصیت امام]] [[غایب]]، مرتبط است. این جانب، مفهوم [[امام غایب]] را با [[روح]] غربی خودم به گونه‌ای نو و بکر، احساس و [[درک]] می‌کنم و چنین به [[تفکر]] و دلم [[الهام]] می‌شود که رابطه [[حقیقی]] آن را با حیات [[معنوی]] [[بشر]]، وابسته می‌دانم<ref>رسالت تشیع در دنیای امروز، صص ۲۵ - ۳۵.</ref>.
:::::*'''بررسی مواضع [[دشمنان]]''': در اهمیت دوران [[انتظار]] همین بس که [[دشمنان]]، آن را [[مانع]] تسلط خود بر [[مسلمانان]] برشمرده‌اند: «میشل فوکو، کلر بریر» در بحث [[مبارزه]] با [[تفکر]] [[مهدی باوری]]، نخست [[امام حسین]] {{ع}} سپس [[امام زمان]] {{ع}} را مطرح می‌کنند و دو نکته را عامل [[پایداری]] [[شیعه]] می‌دانند: نگاه سرخ و نگاه سبز. در کنفرانس «تل آویو» هم افرادی مانند «برنارد لوییس، مایکل‌ام جی، جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر» بر این بحث خیلی تکیه می‌کنند. آن‌ها در تحلیل [[انقلاب اسلامی]]، به «نگاه سرخ» [[شیعیان]]، یعنی [[عاشورا]] و «نگاه سبز» شان یعنی [[انتظار]] می‌رسند. جمله مشهوری دارند: «این‌ها به اسم [[امام حسین]] [[قیام]] می‌کنند و به اسم [[امام زمان]] {{ع}}، [[قیام]] شان را حفظ می‌کنند»<ref>به نقل از: مجله بازتاب اندیشه، خرداد ۸۰، ص ۱۹۳ (مجله موعود، ش ۲۵ و ۲۶).</ref> .  [[دشمن]] به اهمیت [[مدیریت]] [[شیعه]]، آن هم زمانی که [[رهبر]] آن [[غایب]] و از نظرها [[پنهان]] است پی برده، و به همین منظور اقداماتی در این زمینه انجام داده و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این [[اندیشه]] [[مقدس]] طراحی کرده، متناوباً عملی ساخته است.
::::::دخالت مستقیم و [[حمایت]] از پروسه «شخصیت پردازی و [[مهدی]] تراشی»، [[تخریب]] پایه‌های [[فکری]] «[[مهدی باوری]]» از طریق ژست‌های [[علمی]] و به ظاهر [[شرق]] شناسی، پرورش و [[حمایت]] از سرسپرده‌های داخلی مانند [[احمد]] [[کسروی]]، [[شریعت]] سنگلجی، [[سلمان]] رشدی و اخیراً [[احمد الکاتب]]، انتشار تبلیغات [[مسموم]] رسانه ای، امپراتوری اهریمنی رسانه‌های استکباری و بمباران [[تبلیغاتی]] توپ خانه‌های صوتی و تصویری ژورنالیستی [[نظام]] [[سلطه]]، یکی از قوی‌ترین ابزارهای کودتای [[فکری]] و شستوشوی مغزی توده هاست.
::::::در واپسین دهه‌های قرن بیستم، هجومی از این نوع را علیه ایده «[[ظهور]] [[مهدی موعود]]» [[شاهد]] بودیم. در سال ۱۹۸۲ میلادی، سریالی با نام «نوستر آداموس» به مدت سه ماه متوالی از شبکه تلویزیونی [[آمریکا]] پخش شد. این فیلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوی به نام «میشل نوستر آداموس» بود که نزدیک به ۵۰۰ سال پیش می‌زیسته است.
::::::این سریال، پیشگویی‌های وی را درباره [[آینده جهان]] به تصویر کشیده بود که مهم‌ترین آن‌ها پیش گویی وی درباره [[ظهور]] نواده [[پیامبر اسلام]] در [[مکه مکرمه]] و متحد ساختن [[مسلمانان]] و [[پیروزی]] بر اروپاییان و ویران کردن شهرهای بزرگ سرزمین جدید ([[آمریکا]]) بود<ref>ر.ک: در انتظار ققنوس، ص ۳۱۱.</ref>.
::::::[[هدف]] از این مانور [[تبلیغاتی]]، به تصویر کشیدن چهره‌ای [[خشن]]، بی رحم، ویران گر و گرفتار [[جنون]] [[قدرت]] از [[مهدی موعود]]، تحریک و [[بسیج]] عواطف [[ملل]] غربی علیه [[اسلام]] و [[منجی موعود]] آن و در کوتاه مدت، بستر‌سازی روانی بود»<ref>[[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۲۳-۲۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین شفائی؛}}
[[پرونده:13681166.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محبوب شفائی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«اهمیت و [[ضرورت]] دوره‌ای [[انتظار]] را می‌توان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد: توجه به معنا و [[حقیقت انتظار]]: [[انتظار]] یک دوره [[آماده‌سازی]] و [[زمینه‌سازی]] است و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی‌ثمر است. کسانی را می‌بینیم که به پا ایستاده‌اند و راه افتاده‌اند، ولی دوره انتظاری نداشته‌اند. گویا چیزی نمی‌خواسته‌اند و تنها براساس جو محیط و جریان [[حاکم]] به رفتن وارد شده‌اند. اینها بدون [[انتظار]] و بدون آماده باش در گام‌های نخست گرفتار شده‌اند و به خود خودی و فرار از خویشتن رسیده‌اند و سرانجام زیر فشار ابهام‌ها و اشکال ها، در مرحله [[فکر]] و [[اعتقاد]] ظرفیت و [[تحمل]]، طرح و برنامه، [[اجرا]] و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیاز‌های [[اقتصادی]] و نیازهای تخصصی و [[علمی]]، حتی [[آمادگی]] بدنی و [[توانایی]] جسمی، به [[انزوا]] و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده‌اند. طبیعی است آنها که عمل زده بودند، بعد‌ها با نفرت، عرفان‌زده، فلسفه‌زده و علم‌زده و کلاس‌زده هم بشوند و به دنبال پناهگاهی بگردند. باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.
::::::بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دوره [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگ‌تر باشد، دوره [[انتظار]] آن هم گسترده‌تر خواهد بود. [[سنت]] تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات اصلاح‌گرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینه‌های خارجی است و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به [[هدف]] وجود ندارد<ref>مجید حیدری نیک، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۶.</ref>.
::::::از این جهت، [[آیین اسلام]] پس از یک دوره طولانی و چندین قرن، [[ظهور]] کرد. [[جهان]] در [[انتظار]] ماند تا پنج قرن از [[جاهلیت]] بگذرد، نگاه آخرین [[پیام آسمانی]] به واسطه [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرستاده شد.
::::::این خاصیت [[انتظار]] است که تو را وادار می‌کند تا کمبود‌ها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن تلاش نمایی، و تو را به [[آمادگی]] و حضوری می‌رساند که مانع‌ها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی. آنجا که [[انسان]] افراد استخوان داری را می‌بیند که پس از سال‌ها تحصیل چگونه سر درگم هستند و نمی‌دانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شده‌اند، به این نتیجه می‌رسد که [[علت]] [[انزوا]] و خستگی اینها نداشتن دوره [[انتظار]] است. اینها ندیده آمده‌اند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا اینکه تجدید نظر درباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند.
::::::بررسی اوراق زرین [[تاریخ]] از طرفی، [[ضرورت]] و اهمیت دوره [[انتظار]] را از لابه لای صفحات [[تاریخ]] نیز می‌توان به دست آورد. "[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح]] و [[آمادگی]] برای [[انقلاب جهانی]]، چنان حیاتی و لازم بوده است که [[پیشوایان دینی]] [[انتظار]] [[راهبرد]] مهم این برهه [[تاریخی]] دانسته، در [[دوران غیبت]] به آن [[فرمان]] داده‌اند"<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص ۲۲۳.</ref>.
::::::"پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[شهادت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[سیدالشهدا]]{{ع}} تا امروز، ریشه تمام حرکت‌ها و [[نهضت‌های شیعی]] علیه [[باطل]] و استثمارگران، همین [[فلسفه]] [[اجتماعی]] [[انتظار]] و [[عقیده]] به ادامه [[مبارزه]] تا [[پیروزی]] [[حق]] بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان [[دین]] قرار گرفته تا آنجا که یکی از معیارهای پذیرش [[اعمال]] نامیده شده است"<ref>ابن ابی زینب، نعمانی، الغیبه، مترجم: جواد غفاری، ص ۲۰۰.</ref>. "از مهمترین رازهای نهفته بقای [[تشیع]] همین [[روح]] انتظاری است که کالبد هر [[شیعه]] را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وا می‌دارد و از [[نومیدی]] و بی‌تابی و افسردگی و در ماندگی او را باز می‌دارد. این تأثیر چنان کارساز بوده که اسلام‌پژوهان غربی نیز از آن [[گفت‌وگو]] کرده‌اند."<ref>مجید حیدری نیک، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۸.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۷۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛}}
[[پرونده:Pic434.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[دلایل]] و عوامل متعددی [[بشریت]] را به داشتن حالت [[انتظار]] و [[ضرورت]] [[امید]] به آینده‌ای درخشان به دست [[با کفایت]] طلایه‌داری [[الهی]] ترغیب می‌کند که عبارتند از:
:::::#'''[[انتظار]] در [[ادیان]] و [[ملل]]:''' همه [[ادیان]] و اکثر [[ملل]] در [[انتظار]] شخصی به سر می‌برند که با [[قیام]] خود [[جهان]] را از [[ظلم]] و [[فساد]] و [[گناه]] [[پاک]]، و عدالتی همه جانبه و فراگیر را در [[زمین]] [[حاکم]] خواهد کرد. تحقق چنین اتفاق نظری میان [[پیروان ادیان]] گذشته و اکثر [[ملت‌ها]] و [[اقوام]] و نیز نوابغ و [[فلاسفه]] [[غرب]] ـ با وجود تعدد [[ادیان]] و فاصله بسیار میان باورها و [[اختلاف]] افکار آنان ـ بر اصل ایده [[منجی]] باوری و [[انتظار]] [[منجی]] هیچگاه ممکن نیست بدون مدرک و پشتوانه‌ای [[استوار]] و اصیل باشد. زیرا نظایر چنین [[وحدت]] نظر [[جهان]] شمولی عادة بدون وجود [[سند]] و [[دلیل]] عقل‌پسند و معتبر صورت نمی‌پذیرد.
:::::#'''[[فلسفه بعثت]] [[انبیاء]]:''' [[هدف]] اساسی [[بعثت پیامبران]]، کامل کردن شرایط رشد و کمال برای انسان‌هاست که با قرار گرفتن [[وحی]] در دسترس [[مردم]]، تحقق می‌یابد. [[تاریخ]] دراز دامن بشری و نیز منابع [[دینی]]، [[گواه]] تلاش جدی و [[خالص]] [[پیامبران]] در [[انجام وظیفه]] [[تبلیغ]] و [[تعلیم]] و [[هدایت]] است، لیکن اوضاع [[جامعه بشری]] نشان می‌دهد آنان در دستیابی به مقصد [[رسالت]] [[توفیق]] چندانی نیافته‌اند. و نیز به [[گواهی]] [[قرآن]] [[مأموریت]] بنیادین [[پیامبران]]، اشاعه [[توحید]] و [[پرستش]] خداست، برای نیل به این [[هدف]] [[مقدس]]، [[انبیای الهی]] باید [[نبرد]] [[سختی]] را علیه همه موانع [[یکتاپرستی]] آغاز می‌کردند، آنان در ازاله این موانع و بسط [[اندیشه]] [[توحیدی]] زحمات طاقت‌فرسایی را متحمل شدند و هر یک به تناسب شرایط زمانی و مکانی و نوع مخاطبان و امکانات و غلظت موانع موجود، به توفیقاتی دست یافتند، اما برای هیچکدام از آنان، شرایط تحقق [[جامعه]] [[توحیدی]] فراهم نگردیده و در نتیجه، [[غایت]] [[خلقت انسان]] و [[بعثت انبیا]] تحقق نیافته است. اکنون دو راه پیش روی [[تاریخ]] قرار دارد: یا راهی را خواهد رفت که تاکنون رفته است و چنان که برخی می‌پندارند [[بشر]] [[آینده]] با [[قدرت]] فوق‌العاده و امکانات و ابزار بسیار پیشرفته خویش، [[سعادت]] و [[زندگی]] [[انسان]] را در معبد [[خودپرستی]] و [[هوای نفس]] [[قربانی]] خواهد کرد، که در این صورت [[بعثت انبیا]] لغو خواهد بود، و یا این که سرانجام [[تاریخ]]، با [[اراده]] [[قاهره ]][[خداوند]] بزرگ و با [[مشیت]] او رقم خواهد خورد و برای همیشه، [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود، و این [[اراده]] با دست [[با کفایت]] [[وارث]] [[انبیا]] و [[ذخیره الهی]] و [[منجی]] [[آخرالزمان]] محقق خواهد شد. آری [[امت‌ها]] باید [[منتظر]] باشند تا موعودشان به [[هدف]] [[انبیا]] جامه عمل بپوشاند و [[مأموریت الهی]] که ایشان موفق به انجام آن نشدند، تتمیم و تکمیل نماید، پس از منظری خاص می‌توان حرکت [[انبیا]] را بستر ساز [[قیام]] [[دادگستر]] [[غایب]] از نظر دانست.
:::::#'''بشارت‌های [[قرآن]]:''' [[قرآن کریم]] با بشارت‌های متعددی که درباره [[آینده جهان]] داده است همه تشنگان [[فضیلت]] را به [[آمادگی]] برای رسیدن به وضعیت ایده‌آل [[جهان]] که از آن [[بندگان]] [[صالح]] خداست [[دعوت]] می‌نماید و به این وسیله [[روح]] حرکت و [[پویایی]] را در رگ‌های [[بشریت]] به جریان انداخته است و [[انسان‌ها]] را از رکود و [[یأس]] و [[ناامیدی]] در آورده و به حرکت و تلاش و [[امیدواری]] سوق داده است. در [[قرآن کریم]] [[وعده]] روزی داده شده است که [[حق]] پرستان و [[صالحان]] [[جهان]]، [[وارثان زمین]] خواهند شد. [[قدرت]] و [[حکومت]] [[جهان]] را به دست خواهند گرفت و [[اسلام]] بر همه [[ادیان]] چیره خواهد شد. این [[وعده]] در آیاتی چند از جمله در [[آیات]] زیر به چشم می‌خورد:
:::::##{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور  پس از تورات  نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. با این بیان [[نورانی]] [[قرآن کریم]] به همه [[صالحان]] [[بشارت]] می‌دهد که از وجود [[فساد]] و [[تباهی]] در عالم مأیوس نگردید و [[منتظر]] باشید که [[عاقبت]] این [[دنیا]] از آن [[پاکان]] و [[صالحان]] است و با آمدن [[منجی]] [[الهی]]، [[زمین]] گلستان خواهد شد.
:::::##{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>.[[خداوند]] در این [[آیه شریفه]] به طور صریح [[وعده]] داده که [[مؤمنان]] [[صالح]] را که تحت انواع [[ظلم‌ها]] و شکنجه‌ها در طول [[تاریخ]] بوده و از خود فداکاری‌های زیادی داشته‌اند در روی کره [[زمین]] [[حاکم]] گرداند.
:::::#'''بحران‌ها و بن‌بست‌ها:''' [[بشریت]] امروزه، به هر محوری که در [[زندگی]] پیش روی دارد نظر می‌افکند خود را در حصار ناکامی و [[سرخوردگی]] می‌بیند، و برای [[نجات]] از این گرفتاری به هر سوی سر می‌کشد و به [[فکر]] چاره‌ای می‌افتد. چون این راه چاره‌ها و [[تدابیر]] به منبع [[فیض الهی]] متّصل نیستند نه تنها عطش روحی او را برطرف نمی‌سازند بلکه بر بیماری‌های روحی و جسمی‌اش افزوده می‌شود و بیشتر به بی‌کفایتی گردانندگان دنیای کنونی پی می‌برد. بن‌بست‌هایی که [[بشریت]] را [[مضطر]] می‌کند تا به [[ظهور]] یک [[منجی]] و [[مصلح جهانی]] [[دل]] ببندد بدین قرار است:
:::::##'''بن‌بست [[علم]] و [[صنعت]]:''' [[بشر]] با [[انقلاب]] صنعتی در این [[خیال]] بود که بر همه مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و [[رفاه]] و [[آسایش]] خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد [[علم]] و [[صنعت]] بدون توجه به ارزش‌های انسانی، تولید سلاح‌های [[کشتار]] جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر [[جهان]] سرمست از این تجهیزات ویرانگر با محور قرار دادن [[منافع]] خویش هر از چند گاهی آهنگ نقطه‌ای از [[جهان]] را می‌کنند و در این بین آنچه [[شکست]] می‌خورد [[انسانیت]] است<ref>بیان مشکلات پیشرفت علوم طبیعی و صنعت بیانگر این مطلب نیست که اسلام با پیشرفت علم و صنعت مخالف است بلکه در آموزه‌های دینی اسلام به طور شگفت‌انگیزی به تحصیل و ترویج و پیشرفت علم توصیه شده است سخن ما این است که این نوع پیشرفت‌ها چون همراه با تعهد نیست و همانطور که در ابتدای این گفتار اشاره نمودیم به منبع فیض الهی متصل نیستند موجب بدبختی و سرخوردگی انسان‌ها شده‌اند و بشر در این زمینه به بن‌بست رسیده.</ref>.
:::::##'''بن‌بست [[سیاسی]]:''' [[بشر]] برای [[اصلاح]] [[حاکمیت]] [[سیاسی]] و [[نجات]] از گرفتاری حکومت‌های [[ملوک]] الطوایفی به حکومت‌های [[پادشاهی]] و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع [[حکومت‌ها]] به دیکتاتورهای [[خون]] آشامی تبدیل شده‌اند که [[حق آزادی]] و حیات را از [[انسان‌ها]] سلب می‌کنند و برای رهایی از این مشکل به چاره‌اندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد [[اندیشه]] بشری حکومت‌های مبتنی بر [[دموکراسی]] بود که در تجربه ثابت گشت [[مردم]] از این نوع مترقی [[حکومت]] نیز سرخورده و [[دل]] سرد شده‌اند.
:::::#'''[[احادیث]]:''' یکی دیگر از دلایل [[مذهب]] [[انتظار]]، سخنان و [[احادیث]] مروی از [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] طاهرین آن [[حضرت]]{{عم}} است. [[معصومین]]{{عم}} این انسان‌های [[پاک]] و [[وارسته]] که [[دل]] در گرو [[سعادت]] [[بشریت]] دارند و از خود [[انسان‌ها]] به آنان مشفق‌ترند<ref>{{متن حدیث|"قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ"}} به خدا سوگند من از خودتان به شما مهربان‌ترم، (بحارالانوار ، چاپ اسلامیه تهران، ۱۳۸۴) ج ۴، ص ۳۴۳.</ref>. در بیانات و [[تعالیم]] [[نورانی]] خود به [[بشریت]] آموخته‌اند که [[یأس]] و [[ناامیدی]] به خود راه ندهند و بدانند پایان این شب سیه روز سپید است.
:::::#'''ارتباط [[انسان]] با هستی:''' مطلب دیگری که [[ظهور منجی]] و [[لزوم انتظار]] آن را ثابت می‌کند این است که [[انسان]] با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچک‌ترین حرکت‌هایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار می‌کند<ref>پل لانژون فیزیکدان مشهور می‌گوید: «چمدانم را روی میز حرکتی بدهم این حرکت در همه کهکشان‌های اثری خواهد گذاشت، شدت ارتباط میان اجزای [[طبیعت]] به حدی است که شما باید از نظر [[علمی]] بپذیرید». (حیدری، عزیزالله، [[مهدی]] تجسم [[امید]] و [[نجات]] به [[نقل]] از [[شرح نهج البلاغه]] [[علامه]] [[جعفری]]، ج ۲، ص ۹۵).</ref>. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ [[انسان]] را به جستجوی ضابطه‌ای می‌کشاند و در این مسیر [[آشکار]] می‌شود که نه [[علم]] و نه غریزه [[کفایت]] لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند. و از طرفی دیگر، حرکت [[آدمی]] با آن بلند پروازی‌های بی‌حسابش بدون عکس‌العمل نمی‌ماند و هستی نظام‌مند به وسیله انعکاس رفتارها [[انسان]] را نبیه می‌کند چه بسا در لحظاتی کوتاه‌مدت، ضربه‌ای را تجربه نکنیم ولی [[انحراف]] از [[نظام هستی]] در نهایت و درازمدت صدمه‌اش را خواهد زد آن هم صدمه‌ای نه در محدوده [[زندگی]] [[دنیا]] بلکه با نگاهی [[دینی]] بر تمام [[زندگی]] [[انسان]] استمرار دارد. حتی بعد از [[مرگ]] نیز این ضرر و زیان دامن‌گیر [[انسان]] خواهد بود. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده [[انسان]] با [[جهان]] و هستی ناچار باید [[انتظار]] طلایه‌داری [[الهی]] را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را [[رهبری]] کند.
:::::#'''[[عنایات]] و [[کرامات]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}:''' [[امام زمان]]{{ع}} با توجهات و کراماتش در [[حق]] [[انسان‌ها]]، موجب تقویت ریشه‌های [[انتظار]] در عصر [[حاکمیت]] [[غفلت]] می‌گردد. آن [[رحمت]] واسعه [[حق]]، با [[هدایت]] اشخاص، حل مشکلات [[علمی]] [[علماء]]، [[پیام]] دادن، [[ملاقات]]، [[نصیحت]] و [[موعظه]]، شفای مریض‌ها، راه‌یابی گمشدگان [[تعلیم]] [[ادعیه]]، دستگیری درماندگان، [[رفع گرفتاری‌ها]] و [[بلاها]]<ref>برای مطالعه در این زمینه می‌توانید به کتب النجم الثاقب علامه نوری، باب هفتم، عنایات حضرت مهدی به علماء و طلاب، عبدالرحمن باقی زاده، سیمای آفتاب حبیب الله طاهری و... مراجعه کنید.</ref> و... این نکته را تذکر می‌دهد که [[غم]] مخورید [[یار]] مهر خواهد آمد. آن [[امام]] رئوف با این [[عنایات]] و [[کرامات]] خود مدام کام تشنه [[عاشقان]] را آبیاری می‌کند، شاید در [[انتظار]] [[محبوب]] [[عارفان]] به خود آیند و با تلاش و و ایجاد [[آمادگی]] و کوشش فراوان [[لیاقت]] بهره‌مندی از حضرتش [[حکومت]] جهانی‌اش را بیابند»<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص64-82.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۴. آقای دکتر شفیعی سروستانی؛}}
[[پرونده:13681061.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]]]
::::::آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]] [[موعود]] به عنوان اصل [[مسلم]] [[اعتقادی]] مطرح بوده و در بسیاری از [[روایات]] بر [[ضرورت انتظار]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} تصریح شده است که از جمله می‌توان به [[روایات]] زیر اشاره کرد:
:::::#[[محمد بن ابراهیم نعمانی]] در [[الغیبة ۱ (کتاب)|کتاب الغیبة]] [[روایت]] کرده است که روزی [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمود: آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای [[صاحب]] [[عزت و جلال]]، هیچ عملی را جز به آن از [[بندگان]] نمی‌پذیرد؟ گفتم: آری، فرمود: [[گواهی]] دادن به اینکه هیچ [[شایسته]] پرستشی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]] {{ع}} [[بنده]] و فرستاده او است و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده، و [[ولایت]] ما، و بیزاری از دشمنان‌مان - یعنی [[دشمنان]] [[امامان]] - و [[تسلیم]] شدن به آنان و [[پرهیزکاری]] و تلاش و [[اطمینان]] و [[انتظار قائم]] {{ع}}<ref>کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶.</ref>.
:::::#[[ثقة الاسلام کلینی]] در کتاب [[الکافی]] [[روایت]] می‌کند روزی مردی بر [[حضرت]] [[ابوجعفر]] [[امام باقر]] {{ع}} وارد شد و صفحه‌ای در دست داشت. [[حضرت]] به او فرمود: "این نوشته، مناظره‌کننده‌ای است که پرسش دارد از [[دینی]] که عمل در آن مورد قبول است. آن مرد عرض کرد: [[رحمت]] [[خداوند]] بر تو باد. همین را خواسته ام. پس [[حضرت]] [[ابوجعفر]] [[باقر]] {{ع}} فرمود: [[گواهی]] دادن به اینکه [[خدا]] یکی است و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و اینکه [[محمد]] [[بنده]] و [[رسول]] او است و اینکه [[اقرار]] کنی به آنچه از سوی [[خداوند]] آمده و [[ولایت]] ما [[خاندان]] و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] به امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]] و [[انتظار قائم]] ما که ما را دولتی است که هر وقت [[خداوند]] بخواهد آن را خواهد آورد<ref>الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، چاپ چهارم: تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۲۲، ح ۱۳.</ref>.
:::::#[[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین]] از [[عبدالعظیم حسنی]] [[روایت]] می‌کند که روزی بر آقایم، [[محمد بن علی]] بن [[موسی بن جعفر بن محمد]] بن [[علی بن الحسین]] بن [[ابی طالب]] {{ع}} وارد شدم. میخواستم که درباره [[قائم]] از آن [[حضرت]] بپرسم که آیا همان [[مهدی]] است با غیر او. پس خود آن [[حضرت]] سخن آغاز کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که قانم از ماست و او است [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش [[انتظار]] کشیده شود و در [زمان] ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین [[امام]] از [[فرزندان]] من است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۷، ح ۱.</ref>.
::::::[[روایات]] یاد شده و بسیاری [[روایات]] دیگر که در اینجا مجال طرح آنها نیست، همگی بر [[لزوم انتظار]] [[حضرت قائم]] در [[دوران غیبت]] دلالت می‌کنند. با این حال، باید دید [[انتظار]] که این همه بر آن تأکید شده و یکی از شرایط اساسی [[اعتقاد]] [[اسلامی]] شمرده می‌شود، چه فضیلتی دارد و در [[کلام]] [[معصومین]] {{عم}} از چه جایگاهی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۵. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در [[روایات اسلامی]] تأکید فراوانی به [[انتظار]] [[منجی]] شده است. مثلاً در روایتی می‌خوانیم: {{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ}}<ref>منتخب الأثر، صص ۲۲۳.</ref>؛ "به [[راستی]] [[قائم]] از ما همان [[مهدی]] است که باید در [[زمان غیبت]] او [[منتظر ظهور]] او بوده و هنگام ظهورش نیز از او [[اطاعت]] نمود".
[[ضرورت]] و [[اهمیت انتظار]] را از زوایای مختلف می‌توان بررسی کرد:
:::::#'''[[انتظار]]، [[زمینه‌ساز ظهور]]''': [[انتظار]]، دوره [[آماده‌سازی]] و [[زمینه‌سازی]] برای یک [[نهضت]] است، و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد ناقص و بی‌ثمر خواهد بود. چه بسیار انقلاب‌هایی که در ابتدا، شروع خوبی داشته‌اند ولی از آنجا که دوره [[انتظار]] را قبلاً طی نکرده بودند بعد از مدتی به [[شکست]] انجامیده‌اند؛ زیرا دچار خودخوری و فرار از خویشتن شده و در اخر نیز زیر فشارها و ابهامات، در مرحله [[فکر]] و [[اعتقاد]]، در مرحله ظرفیت و [[تحمل]]، در مرحله طرح و [[برنامه‌ریزی]]، و در مرحله عمل، از کمبود امکانات و نیازهای تخصصی و [[علمی]] و حتی [[آمادگی]] بدنی از پای درآمده‌اند. این خاصیت [[انتظار]] است که تو را وادار می‌کند که کمبودها را حدس بزنی و برای تأمینش بکوشی
:::::#'''[[انتظار]]، [[مانع]] از [[ناامیدی]]''': از مهم‌ترین رازهای نهفته بقای [[تشیع]]، همین [[روح]] انتظاری است که کالبد هر [[شیعه]] را آکنده از [[امید]] ساخته و پیوسته او را به تلاش و کوشش و جنبش وا می‌دارد، و [[مانع]] از [[ناامیدی]] و بی‌تابی و افسردگی و درماندگی او می‌گردد.
:::::#'''[[انتظار]]، [[مانع]] تسلط [[دشمنان]]''': در [[اهمیت انتظار]] همین بس که [[دشمنان]]، آن را [[مانع]] تسلط خود بر [[مسلمانان]] برشمرده‌اند. "میشل فوکر"، "کلربریر" در بحث [[مبارزه]] با [[تفکر]] [[مهدی باوری]] ابتدا [[امام حسین]]{{ع}} و بعد [[امام زمان]]{{ع}} را مطرح می‌کنند، و دو نکته را عامل [[پایداری]] [[شیعه]] معرفی می‌نمایند: نگاه سرخ و نگاه سبز»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]، ص۳۳-۳۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۶. آقای دکتر نصرآبادی؛}}
[[پرونده:13681204.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی باقی نصرآبادی]]]]
::::::آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در [[تفکر شیعی]]، [[انتظار]] [[موعود]] با خصوصیاتی که برای آن برشمرده شده، به عنوان یک اصل مسلّم [[اعتقادی]] مطرح بوده و در بسیاری از [[روایات شیعه]] بر [[ضرورت انتظار]] [[قائم آل محمد]]{{ع}} تصریح شده است؛ از جمله می‌توان به [[روایت]] زیر اشاره کرد: از [[ابو بصیر]] [[روایت]] شده که روزی [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "آیا شما را خبر ندهم به آن‌چه خدای عز و جل هیچ عملی را جز به آن از [[بندگان]] نمی‌پذیرد؟ گفتند: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به اینکه هیچ [[شایسته]] پرستشی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به آن‌چه [[خداوند]] به آن امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از دشمنانمان و [[تسلیم]] نشدن به آنان و [[پرهیزکاری]] و [[اجتهاد]] و [[اطمینان]] و [[انتظار قائم]]{{ع}}"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۰۰.</ref>»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۷. خانم طاووسی؛}}
[[پرونده:1100130.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::سرکار خانم '''[[سکینه طاووسی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] و ایجاد [[آمادگی]] در کل عالم و در یک عبارت "[[انتظار]] داشتن" امر حیاتی و لازمی است که [[پیشوایان دینی]] آن را راهبردی مهم در [[دوران غیبت]] دانسته و علاوه بر امر نمودن نسبت به آن، به [[وجوب]] [[انتظار]] هم اشاره کرده‌اند. در [[حدیثی]] که از [[امام جواد]]{{ع}} وارد شده است ایشان می‌‌فرمایند: "[[قائم]] ما [[حضرت]] [[مهدی]] است که [[واجب]] است در [[دوران غیبت]] او، انتظارش را بکشند"<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 12.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۸. خانم هاشمی؛}}
[[پرونده:10037862.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::خانم '''[[خدیجه هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در [[احادیث]] متعددی از [[معصومین]]، [[قائم اهل بیت]] - که [[انتظار]] ظهورش از [[ارکان دین]] به شمار آمده - دقیقا معرفی شده است. به عنوان نمونه از [[حضرت جواد الائمه]]{{عم}} [[نقل]] شده است که فرمودند: "همانا [[قیام]] کننده از ما [[اهل بیت]] همان [[مهدی]] است که [[انتظار]] او در زمان غیبتش [[واجب]] است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ}}؛ کمال الدین، ج ۲؛ ص ۲۷۷.</ref>؛
::::::تعبیر [[وجوب]] در فرمایش [[حضرت جواد]]{{ع}} نشان دهنده [[ضرورت انتظار]] در [[زمان غیبت]] [[امام]] می‌باشد، و نتیجه ای که از آن به دست می‌آید این است که [[دین‌داری]] و [[بندگی خدا]] جز به شرط تحقق این رکن مهم - [[انتظار قائم]] - امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] [[پروردگار]] است نباید از این امر [[واجب]] [[غفلت]] ورزد» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 40.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۹. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران؛}}
[[پرونده:4764567.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]]]
::::::'''[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]'''، در کتاب ''«[[ انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«[[اعتقاد به مهدی]] [[موعود]]{{ع}} به عنوان [[امام غایب]] و [[مصلح جهانی]] از ویژگی‌های مهم [[تفکر شیعی]] است. از همین رو در این [[تفکر]]، [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است.
::::::در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} با ویژگی‌هایی که برای آن بیان شده همواره به عنوان یکی از اصول [[مسلم]] [[اعتقادی]] مطرح بوده و در [[روایات]] [[امامان شیعه]]{{عم}} بر [[ضرورت]] آن تصریح و تأکید شده است. ذیلاً به برخی از [[روایات]] به عنوان نمونه اشاره می‌شود.
:::::#[[محمد بن ابراهیم نعمانی]] معروف به [[شیخ مفید]] از [[علما]] و [[محدثین]] قرن چهارم در کتاب "[[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]]" به [[سند]] خود از [[ابوبصیر]] [[روایت]] نموده است که روزی [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "...آیا شما را خبر ندهم به چیزی که [[خداوند عزوجل]] هیچ عملی را جز به وسیله آن از [[بندگان]] قبول نمی‌کند؟! گفتم: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به این که هیچ کس [[شایسته]] [[پرستش]]، جز [[خداوند]] نیست و این که [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست، و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده، و [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما - [[اهل بیت]]{{عم}} - و [[تسلیم]] شدن در برابر [[دستورات]] آنان و [[پرهیزگاری]] و [[اجتهاد]] (کوشش) و [[صبر]] و [[انتظار]] برای آمدن [[قائم]]{{ع}}..."<ref> {{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِم‏{{ع}}..."}}؛ الغیبه، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>. همان طور که ملاحظه می‌فرمایید، [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} از مواردی شمرده شده که [[اعمال]] [[بندگان]] بدون آن پذیرفته نمی‌شود.
:::::#[[شیخ صدوق]] در کتاب "[[ کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]" به [[سند]] خود از "[[عبدالعظیم حسنی]]" [[روایت]] می‌کند که گفت: بر مولای خود [[امام جواد]]{{ع}} وارد شدم و می‌خواستم از ایشان در باره [[قائم]] سؤال کنم که آیا [[مهدی]]{{ع}} خود اوست یا کسی غیر اوست؟! پس آن [[حضرت]]، خود شروع به سخن گفتن کرده و به من فرمودند:"ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و اوست [[مهدی]]؛ کسی که [[واجب]] است [[انتظار]] کشیدن او در زمان غیبتش، و [[واجب]] است اطاعتش وقتی که [[ظهور]] فرمود، و او سومین ([[نسل]]) از [[فرزندان]] من است" <ref>{{متن حدیث|"يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي‏…"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۷۰، ح ۱، باب ۳۶.</ref>؛ [[روایت]] یاد شده و بسیاری از [[روایات]] دیگر که در این مقاله جای طرح آن نیست، بر [[لزوم]] و [[ضرورت]] بلکه [[وجوب]] [[انتظار حضرت مهدی]] [[موعود]]{{ع}} در [[دوران غیبت]] دلالت می‌کنند»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 16-18.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
==پرسش‌های مصداقی==
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|3}}
# [[ضرورت عقلی انتظار چیست؟ (پرسش)]]
# [[ضرورت نقلی انتظار چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان}}
 
{{پرسمان انتظار فرج}}
 
==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{انتظار افقی}}
 
 
[[رده:مهدویت]]
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(اذ): پرسش‌هایی با ۹ پاسخ]]
[[رده:(اذ): پرسش‌های مهدویت با ۹ پاسخ]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
۱۹٬۴۱۸

ویرایش