بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
<br> | <br> | ||
==تحلیل گزیدههایی از زیارت [[حضرت علی]]== | |||
*در این فراز از [[زیارتنامه]] [[حضرت علی اکبر]]{{ع}} اینگونه ایشان را خطاب میکنیم: "به سوی خدا دوری میجویم از آنکه تو را کشت و تو را سر برید"<ref>{{متن حدیث|أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِمَّنْ قَتَلَكَ وَ ذَبَحَكَ}}</ref> | |||
*از جمله موضوعات [[اعتقادی]] در [[اسلام]]، "[[تولی]]" و "[[تبری]]" به معنای [[دوستی]] با دوستان [[خدا]] و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] خداست. | |||
*از نظر [[اسلام]]، حیات و [[سعادت]] فرد [[مسلمان]] و [[امت اسلامی]] در گرو [[شناخت]] [[فریضه]] "[[تولی و تبری]]" و [[التزام]] به آن است. در [[سیره]] [[پیشوایان]] [[الهی]]، اهمیّت تولّی نسبت به [[اهلبیت]]{{عم}} و [[دوستان]] و پیروان آنان و [[تبرّی]] نسبت به کفّار و [[دشمنان]] آنان مشاهده میشود. همچنین در [[اسلام]]، [[تولی و تبری]] تا آنجا اهمیت دارد که از [[عقیده]] صرف خارج شده و به [[فریضه]] تبدیل گشته است. لذا این دو اصل، از جمله [[فروع دین]] نیز محسوب میگردند<ref>طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۹۶.</ref>. | |||
===معانی لغوی [[تولی و تبری]]=== | |||
*[[تولّی]] بر وزن ترقّی، مصدر باب تفعّل از ماده "[[ولیّ]]" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "[[ولیّ]]" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است؛ چنانکه مصدر آن -[[ولایت]]- نیز به معنای [[دوستی]]، یاوری و [[سرپرستی]] به کار رفته است. بنابراین، [[تولّی]] هم میتواند به معنای پذیرش [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن باشد و هم به معنای پذیرش [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. اما با توجه به موارد به کار رفتن این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]]، میتوان گفت [[دوستی]] و [[سرپرستی]] لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش [[سرپرستی]] است؛ چرا که [[دل]] سپردن، مقدمه سرسپردن است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنانکه باید و شاید [[تسلیم]] او گردد. | |||
*"[[تبرّی]]" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده "برء" و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن و دوری گزیدن آمده است<ref>ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۴۷؛ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ج۴، ص۵۷۵، ماده تبری.</ref>. | |||
===معنای اصطلاحی [[تولی و تبری]]=== | |||
*[[تولی و تبری]]، یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، پیامبران و ائمه [[معصوم]] و [[علمای راستین]] [[دین]] و [[مؤمنان]] واقعی پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۴۲۹.</ref>. | |||
===[[تولی و تبری]] در نزد [[شیعه]] و [[اهل تسنن]]=== | |||
*[[تولی و تبری]]، مورد [[تأیید]] [[شیعه]] و [[اهل تسنن]] است، اگرچه در تعیین مصادیق آن اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ اما در مجموع، [[احادیث]] فراوانی در کتب [[اسلامی]] اعم از [[شیعه]] و [[اهل تسنن]] در زمینه [[تولی و تبری]] [[نقل]] شده است. در این جا به بخشی از این احادیث اشاره میشود: | |||
#در [[حدیثی]] از رسول خدا{{صل}} [[نقل]] شده است که فرمود: "محکمترین دستگیره [[ایمان]]، دوست داشتن برای [[خدا]]، [[دشمن]] داشتن برای [[خدا]] و [[دوستی]] کردن [[اولیای الهی]] و دوری جستن از [[دشمنان]] خداست" | |||
<ref>{{متن حدیث|أَوْثَقُ عُرَى الْإِيمَانِ الْحُبُ فِي اللَّهِ، وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ، وَ تَوَالِي أَوْلِيَاءِ اللَّهِ، وَ التَّبَرِّي مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۲۵.</ref>؛ | |||
#در [[حدیثی]] دیگر از امام صادق{{ع}} چنین [[نقل]] شده است: "به [[امام صادق]]{{ع}} عرض شد: شخصی شما را [[دوست]] دارد، اما در [[برائت]] از [[دشمن]] شما ضعیف است. [[حضرت]] فرمود: هرگز چنین نیست! [[دروغ]] میگوید هر کس که ادعا میکند [[دوستدار]] ماست، ولی از [[دشمن]] ما [[بیزاری]] نمیجوید"<ref>{{متن حدیث|قِيلَ لِلصَّادِقِ{{ع}}: إِنَ فُلَاناً يُوَالِيكُمْ إِلَّا أَنَّهُ يَضْعُفُ عَنِ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّكُمْ. فَقَالَ: هَيْهَاتَ! كَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۷، ص۵۸.</ref>؛ با توجه به حدیث فوق، [[تولی و تبری]] باید همراه هم باشند. [[تبرّی]] میتواند به عنوان معیاری بر راستیآزمایی تولّی قرار گیرد و صرف ادعای [[محبّت]] [[اهلبیت]]{{عم}} بدون [[تبرّی]] از [[دشمنان]] آنها [[کفایت]] نمیکند. | |||
#[[امام صادق]]{{ع}} در حدیثی دیگر میفرماید: "هر کس کافری را [[دوست]] دارد، [[خدا]] را [[دشمن]] داشته و هر کس کافری را [[دشمن]] دارد [[خدا]] را [[دوست]] داشته است. سپس فرمود: دوستِ [[دشمن خدا]]، دشمن خداست<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، ص۶۰۵.</ref>. از این [[حدیث]] چنین به [[استنباط]] میشود که [[تولّی]] و تبرّی کاملاً متناظر با هم عمل میکنند. | |||
#[[تولی و تبری]] از جمله اعتقادات [[اهل تسنن]] نیز به شمار میروند. به تعبیر [[فضلاللّه بن روزبهان]] -از [[دانشمندان]] [[اهل تسنن]] قرن نهم و دهم هجری- [[اهل سنت]] نیز بر آناند که [[تولّی]] [[پیامبر]]{{صل}} و آل او و [[تبرّی]] از [[دشمنان]] او، بر هر شخص مؤمن [[واجب]] است و کسی که ایشان را [[والی]] و [[متصرف]] امور خود نداند یا از [[دشمنان]] ایشان [[تبرّی]] نجوید، [[مؤمن]] نیست<ref>خنجی اصفهانی، فضل الله بن روزبهان، وسیلة الخادم الی المخدوم، ص۳۰۰.</ref>. | |||
#در [[حدیثی]] دیگر، هیثمی -از علمای اهل [[سنّت]]- از [[علی بن الحسین]]{{ع}} [[نقل]] نموده که آن [[حضرت]] فرمود: "کسی که ما را برای [[دنیا]] [[دوست]] بدارد، ارزشی ندارد؛ چون [[نیکوکار]] و بدکار، دنیا را [[دوست]] دارند. و کسی که ما را برای [[خدا]] [[دوست]] بدارد، ما و او در کنار هم هستیم، مانند این دو [انگشت سبابه و وسط"<ref>{{متن حدیث|مَنْ اَحَبَّنا لِلدُّنْيا فَاِنَّ صاحِبَ الدُّنْيا اَحَبَّهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ، مَن أَحَبَّنا لِلَّهِ كُنَّا نَحْنُ وَ هُوَ يَوْمَ القِيَامَةِ كَهَاتَيْنِ وَ اشارَ بِاصْبَعِهِ السَّبَّابَةِ وَالوُسَطی}}؛ هیثمی، ابوالحسن نورالدین علی بن أبیبکر بن سلیمان، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۸۱.</ref>؛ | |||
===مصادیق [[تولی و تبری]]=== | |||
*[[تولی و تبری]] از جهتی به حوزه [[قلب]] [[انسان]] مرتبط است و از سوی دیگر، این [[حب]] و [[بغض]] قلبی در [[اعمال]] و [[رفتار]] و [[زندگی]] ما نیز میتواند نمود داشته باشد. در اینجا به بعضی از جلوههای [[تولی و تبری]] در زندگی و [[رفتار]] [[انسان]] [[شیعه]] اشاره میشود: | |||
#بزرگداشت مراسمهای عزا و [[سرور]] [[اهلبیت]]{{عم}}: مراسمهای جشن و [[عزاداری]] برای [[اهلبیت]]{{عم}} در واقع تنها یک مراسم شاد یا غمانگیز و گریهآور نیست؛ بلکه این جلسات دارای ظاهری [[آشکار]] و [[باطنی]] پرمعنا هستند. کسانی که در این جلسات شرکت میکنند، در مرتبه اول [[محبّت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[فرزندان]] پاک و مطهر آنها باعث شده که در این جلسات شرکت کنند و ادامه دهنده راه و آرمانهای مقدسشان باشند و در مرتبه دوم، با [[تبرّی]] از [[دشمنان]] [[اهلبیت]]{{عم}} و [[اعمال]] آنان، مسیر خود را از دشمنان خاندان نبوت جدا کنند. | |||
اگر در [[روایات]] بر اعمالی ساده مانند صلوات فرستادن تأکید شده بدین، جهت است که [[صلوات]] [[شعار]] و نماد اظهار [[تولّی]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[خاندان]] مطهّرش است که باید [[ترویج]] و حفظ شود. | |||
#نامگذاریها: [[دشمنان اسلام]] همواره از تجلّیات [[اسلامی]] [[هراس]] داشتهاند، مثلا [[معاویه]] بخشنامه کرده بود اگر در خانهای بچهای به [[دنیا]] بیاید و اسمش را [[علی]] بگذارند آن خانه را بر سر ساکنینش خراب کنند <ref>عسقلانی، ابنحجر، لسان المیزان، ج۴، ص۲۱۰، الرقم ۵۵۸.</ref>. در همین ایام نیز [[معاویه]]، [[مروان بن حکم]] را [[والی مدینه]] کرد و به او [[فرمان]] داد برای [[جوانان]] [[قریش]]، سهمیّهای از [[بیت المال]] قرار دهد؛ او نیز چنین کرد. [[امام سجاد]]، [[علی بن الحسین]]{{ع}} میفرماید: من به نزد او رفتم تا [[حقّ]] خود را از [[بیتالمال]] بگیرم. [[مروان]] به من گفت: نامت چیست؟ گفتم: [[علی بن الحسین]]. پرسید: نام برادرت چیست؟ گفتم: [[علی]]! گفت: [[علی]] و [[علی]]؟! پدرت چه منظوری دارد که نام همه فرزندانش را [[علی]] میگذارد؟ سپس سهمیّه مرا مشخص کرد. وقتی به نزد پدرم بازگشتم و ماجرا را بازگو نمودم، فرمود: "... اگر یکصد [[فرزند]] داشته باشم، [[دوست]] دارم جز "[[علی]]" نامی دیگر برای آنان [[انتخاب]] نکنم"<ref>{{متن حدیث|... لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِيّاً}}کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۱۹، ح۷.</ref>؛ نکته قابل توجه این است که [[نامگذاری فرزندان]] به نام [[اهل بیت]]{{عم}} از جمله راههای [[ترویج]] نام ایشان و اظهار [[محبت]] به آنان است که باید در [[سبک زندگی]] [[دینی]] مورد اهتمام قرار گیرد و در زندگیهای مدرن و متأثر ار فرهنگهای بیگانه، رنگ نبازد. | |||
#[[زیارت]] [[اهلبیت]]{{عم}}: یکی از مهمترین مصادیق بارز عمل به [[تولّی]] و [[تبرّی]]، [[زیارت]] [[قبور]] [[اهلبیت]]{{عم}} است. این موضوع از آن جهت اهمیت مضاعف مییابد که بنا بر [[دستور]] صریح [[قرآن کریم]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، یک فرد [[مسلمان]] باید [[اهلبیت]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[دوست]] بدارد و این [[دوستی]] را ابراز کند. یکی از [[بهترین]] راهها برای ابراز [[محبت]] به ایشان، [[زیارت]] [[مزار]] [[شریف]] آن بزرگوران است که این [[تکریم امامان]]، [[ارتباط قلبی]] بین [[زائر]] و [[امام]] را تحکیم میبخشد. از اینروست که [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "برای هر [[امامی]] به گردن [[شیعیان]] و هوادارانش پیمانی است. از جمله وفا به این [[پیمان]]، [[زیارت]] [[قبور]] آنان است. پس هرکس از روی رغبت و پذیرش، آنان را زیارت کند، [[امامان]] در [[قیامت]] [[شفیعان]] آنان (او) خواهند بود"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِكُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِي عُنُقِ أَوْلِيَائِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِي زِيَارَتِهِمْ وَ تَصْدِيقاً بِمَا رَغِبُوا فِيهِ كَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۲۵۳.</ref>؛ | |||
*از مجموع [[روایات]] استحباب [[زیارت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و اهتمام گذشتگان بر [[نگارش]] کتابهای [[زیارات]] و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[زیارت]]، درمییابیم که [[بهترین]] راه برای ابراز دوستی نسبت به [[اهل بیت]]{{عم}} و اظهار نفرت و [[بیزاری از دشمنان]] آنها، [[زیارت]] [[مزار]] و [[مرقد]] آنان است؛ چه بسا [[مخالفت]] [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} با بنای بر [[قبور]] و [[زیارت]] آنها با اتهام شرک و منع از برگزاری جلسات [[اعیاد]] و وفیات آنها با برچسب [[بدعت]]، بدینروست که نام و یاد [[اهلبیت]]{{عم}} به [[فراموشی]] سپرده شود که این [[فکر]] امتداد خط [[فکری]] [[بنی امیه]] است. از اینرو [[شیعیان]] باید با حفظ [[فرهنگ]] زیارت و دوری جستن از [[بدعتها]]، [[خرافات]] و اموری که موجب وهن [[شیعه]] میشود، در راه اعتلای [[فرهنگ ناب]] [[زیارت]] بکوشند <ref>رنجبر حسینی، محمد؛ محمدیان، مسلم، «تحلیل گزیدههایی از زیارتنامه حضرت علی اکبر{{ع}}»، پژوهشنامه معارف حسینی (آیت بوستان)، بهار ۱۳۹۷، شماره ۹، ص۴۵-۵۰.</ref>. |