تمسک به قرآن و عترت در اخلاق اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۵
، ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۰جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{ولایت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
*این درجه، اوّلین مراتب این [[فضیلت]] بینظیر است. [[عقل انسان]] چون از سوئی تحدّی جدّی [[قرآن کریم]] را میبیند، و از سویی دیگر [[ناتوانی]] [[انسانها]] از هماوردی با آن را در مییابد، [[اعتقاد]] پیدا میکند که این [[کتاب الهی]] بوده مربوط به [[انسانها]] نمیباشد. | *این درجه، اوّلین مراتب این [[فضیلت]] بینظیر است. [[عقل انسان]] چون از سوئی تحدّی جدّی [[قرآن کریم]] را میبیند، و از سویی دیگر [[ناتوانی]] [[انسانها]] از هماوردی با آن را در مییابد، [[اعتقاد]] پیدا میکند که این [[کتاب الهی]] بوده مربوط به [[انسانها]] نمیباشد. | ||
*گذشته از این، به وضوح میبیند که این کتاب [[قوانین]] حفظ [[جامعه]] از سقوط، [[قانون]] [[توحید]]، و شماری از [[قوانین طبیعی]] نجوم، [[انسانشناسی]] و دیگر [[علوم]] مورد [[نیاز]] بشری را در خود داشته، با آنکه خود کتاب [[علمی]] - به معنای اصطلاحی آن- نیست، امّا در افقی فراتر از [[علوم]] بشری قرار گرفته است. از اینرو نسبت به آن [[اعتقادی]] [[راسخ]] یافته آن را همسنگ دیگر کتب نمییابد. | *گذشته از این، به وضوح میبیند که این کتاب [[قوانین]] حفظ [[جامعه]] از سقوط، [[قانون]] [[توحید]]، و شماری از [[قوانین طبیعی]] نجوم، [[انسانشناسی]] و دیگر [[علوم]] مورد [[نیاز]] بشری را در خود داشته، با آنکه خود کتاب [[علمی]] - به معنای اصطلاحی آن- نیست، امّا در افقی فراتر از [[علوم]] بشری قرار گرفته است. از اینرو نسبت به آن [[اعتقادی]] [[راسخ]] یافته آن را همسنگ دیگر کتب نمییابد. | ||
*[[برتر]] از همه اینها امّا، آنکه این کتاب قوانینی که [[انسان]] را به [[مقام]] [[معرفت]] [[الله]] رسانده او را به وادی عبودیّت میرساند را، در خود داشته [[آدمی]] را آنچنان [[سلوک]] میدهد که به [[هدایت]] عنائی [[حضرت | *[[برتر]] از همه اینها امّا، آنکه این کتاب قوانینی که [[انسان]] را به [[مقام]] [[معرفت]] [[الله]] رسانده او را به وادی عبودیّت میرساند را، در خود داشته [[آدمی]] را آنچنان [[سلوک]] میدهد که به [[هدایت]] عنائی [[حضرت حق]] دست یافته [[شاهد]] مطلوب را در آغوش کشد. این مطلب تنها در حیطه [[قرآن کریم]] است و بس: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>. | ||
*از این [[آیه شریفه]]، دانسته میشود که [[قرآن]] هدیّهای [[الهی]] است که [[خداوند]] آن را به صاحب قلبان بخشیده، تا آنان را به اهدافشان در [[مقامات]] مختلف [[بندگی]] برساند. | *از این [[آیه شریفه]]، دانسته میشود که [[قرآن]] هدیّهای [[الهی]] است که [[خداوند]] آن را به صاحب قلبان بخشیده، تا آنان را به اهدافشان در [[مقامات]] مختلف [[بندگی]] برساند. | ||
*این مرتبه هرچند از [[محاسن]] بسیاری برخوردار است، امّا از آنجا که [[آدمی]] را از مرتبه [[علم الیقین]] فراتر نمیبرد، تنها [[عقل]] را روشن ساخته نمیتواند [[قلب]] و [[روح]] [[انسان]] را به [[مقام]] عبودیّت وارد سازد. از اینرو این مرتبه تنها پلّهای است که میباید از آن [[گذشت]]، و به مراتب بعدی وارد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۹.</ref>. | *این مرتبه هرچند از [[محاسن]] بسیاری برخوردار است، امّا از آنجا که [[آدمی]] را از مرتبه [[علم الیقین]] فراتر نمیبرد، تنها [[عقل]] را روشن ساخته نمیتواند [[قلب]] و [[روح]] [[انسان]] را به [[مقام]] عبودیّت وارد سازد. از اینرو این مرتبه تنها پلّهای است که میباید از آن [[گذشت]]، و به مراتب بعدی وارد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۹.</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
*و پُر واضح است که تفاوت میان این دو، از [[زمین]] است تا به [[آسمان]]!. | *و پُر واضح است که تفاوت میان این دو، از [[زمین]] است تا به [[آسمان]]!. | ||
*[[اهل دل]] این مرتبه را گاهی [[یقین]]، گاهی [[کشف]]، و گاهی [[شهود]] میخوانند. هرکس به وسیله ریاضتهای شرعی - و از آن جمله و بلکه مهمتر از همه، تمسّک به [[ثقلین]] - به این مرتبه رسد، [[نور]] [[قرآن]] را دریافته قلبش به گونه حضوری [[حقیقت]] این [[آیه]] را به [[شهادت]] میگیرد: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>. | *[[اهل دل]] این مرتبه را گاهی [[یقین]]، گاهی [[کشف]]، و گاهی [[شهود]] میخوانند. هرکس به وسیله ریاضتهای شرعی - و از آن جمله و بلکه مهمتر از همه، تمسّک به [[ثقلین]] - به این مرتبه رسد، [[نور]] [[قرآن]] را دریافته قلبش به گونه حضوری [[حقیقت]] این [[آیه]] را به [[شهادت]] میگیرد: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>. | ||
*او [[هدایت]] ویژه [[حضرت | *او [[هدایت]] ویژه [[حضرت حق]] - که [[رحمت]] خاصّ اوست - را در مییابد، و باز قلبش [[حقیقت]] این [[آیه شریفه]] را [[ادراک]] میکند که: {{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ}}<ref>«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>. | ||
*این [[قلب]]، راههای [[تسلیم]] در مقابل [[حضرت | *این [[قلب]]، راههای [[تسلیم]] در مقابل [[حضرت حق]] در تمامی لحظات را دریافته، بإذن [[الله]] از ظلمات به سوی [[نور]] خارج میشود؛ و از اینرو در [[صراط مستقیم]] ربوبی قرار میگیرد. او [[تصدیق]] میکند که: {{متن قرآن|وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>. | ||
*چه خود در شمار کسانی قرار گرفته، که از این [[هدایت]] به نحو عملی بهرهمند شده است. این مرتبه میانه از تمسّک به [[قرآن کریم]] میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۲.</ref>. | *چه خود در شمار کسانی قرار گرفته، که از این [[هدایت]] به نحو عملی بهرهمند شده است. این مرتبه میانه از تمسّک به [[قرآن کریم]] میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۲.</ref>. | ||
===مرتبه سوّم=== | ===مرتبه سوّم=== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
*گاه امّا آثار این تمسّک را با [[قلب]] خود مییابند، که در این حالت حجابهای ظلمانی و [[نورانی]] را دریده به [[حقیقت]] نوری آن راه مییابند. پیش از این، توضیحی کوتاه پیرامون این دو مرتبه ارائه نمودیم. | *گاه امّا آثار این تمسّک را با [[قلب]] خود مییابند، که در این حالت حجابهای ظلمانی و [[نورانی]] را دریده به [[حقیقت]] نوری آن راه مییابند. پیش از این، توضیحی کوتاه پیرامون این دو مرتبه ارائه نمودیم. | ||
*امّا در مرتبه سوّم، گاه آثار این مطلب را همچون تشنهای که پس از [[تشنگی]] شدید طولانی مدّت، آبی گوارا مییابد و از طعم آن لذّت میبرد، یا کسی که خود داخل [[آتش]] شده حرارت آن را میبیند، و یا عاشقی که بعد از مدّتها [[فراق]] اکنون طعم وصال را میچشد، در مییابد. این چنین کس نه از [[قرآن]] خبر میگیرد، که خود [[قرآن]] را متناسب با حیطه وجودی خود [[درک]] میکند. | *امّا در مرتبه سوّم، گاه آثار این مطلب را همچون تشنهای که پس از [[تشنگی]] شدید طولانی مدّت، آبی گوارا مییابد و از طعم آن لذّت میبرد، یا کسی که خود داخل [[آتش]] شده حرارت آن را میبیند، و یا عاشقی که بعد از مدّتها [[فراق]] اکنون طعم وصال را میچشد، در مییابد. این چنین کس نه از [[قرآن]] خبر میگیرد، که خود [[قرآن]] را متناسب با حیطه وجودی خود [[درک]] میکند. | ||
*متمسّکان به [[قرآن]]، چون به این مرتبه رسند، [[نور]] [[قرآن]] را میبینند، و این [[نور]] اندک اندک بر [[قلب]] آنان مسلّط شده، [[هدایت الهی]] را در ذرّه ذرّه وجود آنان ساری میسازد. اینان دست [[خدا]] را بالای سر خود میبینند، و از اینرو به [[هدف]] نهائی خود -که بازگشت به سوی [[حضرت | *متمسّکان به [[قرآن]]، چون به این مرتبه رسند، [[نور]] [[قرآن]] را میبینند، و این [[نور]] اندک اندک بر [[قلب]] آنان مسلّط شده، [[هدایت الهی]] را در ذرّه ذرّه وجود آنان ساری میسازد. اینان دست [[خدا]] را بالای سر خود میبینند، و از اینرو به [[هدف]] نهائی خود -که بازگشت به سوی [[حضرت حق]] و پایان سیر انسانی است-، واصل میشوند: | ||
:*{{متن قرآن|إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى}}<ref>«به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست» سوره علق، آیه ۸.</ref>؛ | :*{{متن قرآن|إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى}}<ref>«به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست» سوره علق، آیه ۸.</ref>؛ | ||
:*{{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۳.</ref>. | :*{{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۳.</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
:*{{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است» سوره نمل، آیه ۸.</ref>. | :*{{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است» سوره نمل، آیه ۸.</ref>. | ||
*بنا بر آنچه از این [[آیه شریفه]] میتوان استفاده کرد، [[حضرت موسی]]{{ع}} در مرتبه حقُّ الیقین به سر میبرد، و [[خانواده]] او در مرتبه عین الیقین؛ چه از آن [[حضرت]] به {{متن قرآن|مَنْ فِي النَّارِ}}<ref>«آن کس که در (کنار این) آتش» سوره نمل، آیه ۸.</ref>، و از خانوادهاش به {{متن قرآن|وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و آنکه پیرامون آن است» سوره نمل، آیه ۸.</ref>، یاد شده. نیز [[آیه شریفه]] اشاره میکند که این دو مرتبه، برای او و خانوادهاش موهبتی [[الهی]] بوده است، چه آنان را "[[برکت]] داده شده" خوانده است. | *بنا بر آنچه از این [[آیه شریفه]] میتوان استفاده کرد، [[حضرت موسی]]{{ع}} در مرتبه حقُّ الیقین به سر میبرد، و [[خانواده]] او در مرتبه عین الیقین؛ چه از آن [[حضرت]] به {{متن قرآن|مَنْ فِي النَّارِ}}<ref>«آن کس که در (کنار این) آتش» سوره نمل، آیه ۸.</ref>، و از خانوادهاش به {{متن قرآن|وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و آنکه پیرامون آن است» سوره نمل، آیه ۸.</ref>، یاد شده. نیز [[آیه شریفه]] اشاره میکند که این دو مرتبه، برای او و خانوادهاش موهبتی [[الهی]] بوده است، چه آنان را "[[برکت]] داده شده" خوانده است. | ||
*نیز [[حضرت | *نیز [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ * أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟ * آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۳-۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۵.</ref>. | ||
*[[یقین]] اوّل، [[علم الیقین]]، و [[یقین]] دوّم، عین الیقین، و [[یقین]] سوم، [[حق]] الیقین است؛ چه در مرتبه نخست سخن از [[تبیین]] [[علمی]] است، و در مرتبه دوّم از [[شهادت]] او نسبت به تمامی عالَم، و در مرتبه سوّم از دریافت احاطه او بر ذرّه ذرّه موجودات. در [[سوره]] شریفه تکاثر نیز سخن از همین مطلب بلند رفته است: {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«زیادهخواهی شما را سرگرم داشت تا با گورها دیدار کردید هرگز! به زودی خواهید دانست دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست هرگز! اگر به "دانش بیگمان" بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید سپس آن را به "دیدار بیگمان" خواهید دید آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۱-۸.</ref>. چه مراد از [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref> حقُّ الیقین است که برای [[کافران]] نیز به هنگام چشیدن [[عذاب]] جهنّم، حاصل میشود. در این هنگام آنان از [[نعمت]] [[قرآن]] و [[ولایت]] که [[برترین]] [[نعمتها]] است، مورد سؤال قرار میگیرند، و به [[یقین]] آن را در مییابند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۶.</ref>. | *[[یقین]] اوّل، [[علم الیقین]]، و [[یقین]] دوّم، عین الیقین، و [[یقین]] سوم، [[حق]] الیقین است؛ چه در مرتبه نخست سخن از [[تبیین]] [[علمی]] است، و در مرتبه دوّم از [[شهادت]] او نسبت به تمامی عالَم، و در مرتبه سوّم از دریافت احاطه او بر ذرّه ذرّه موجودات. در [[سوره]] شریفه تکاثر نیز سخن از همین مطلب بلند رفته است: {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«زیادهخواهی شما را سرگرم داشت تا با گورها دیدار کردید هرگز! به زودی خواهید دانست دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست هرگز! اگر به "دانش بیگمان" بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید سپس آن را به "دیدار بیگمان" خواهید دید آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۱-۸.</ref>. چه مراد از [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref> حقُّ الیقین است که برای [[کافران]] نیز به هنگام چشیدن [[عذاب]] جهنّم، حاصل میشود. در این هنگام آنان از [[نعمت]] [[قرآن]] و [[ولایت]] که [[برترین]] [[نعمتها]] است، مورد سؤال قرار میگیرند، و به [[یقین]] آن را در مییابند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۶.</ref>. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
*در ابتدای این [[سوره]] [[مبارکه]] که بعد از ابتدای [[سوره]] علق -آغازگر [[رسالت]]- نازل شد، [[خداوند]] [[پیامبر]] خود را سفارش میفرماید، که هر اندازه میتواند [[قرآن]] بخواند، تا بدان وسیله بتواند سنگینیها و سختیهای [[رسالت]]، و یا به تعبیر همان کتاب [[عزیز]] "قول ثقیل" را تحمّل نموده، بر انجام [[وظائف]] [[رسالت]] خود [[قدرت]] یابد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا}}<ref>«ای جامه بر خویش پیچیده شب را- جز اندکی- بپای خیز نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان ما سخنی سنگین را به زودی بر تو فرو میفرستیم» سوره مزمل، آیه ۱-۵.</ref> | *در ابتدای این [[سوره]] [[مبارکه]] که بعد از ابتدای [[سوره]] علق -آغازگر [[رسالت]]- نازل شد، [[خداوند]] [[پیامبر]] خود را سفارش میفرماید، که هر اندازه میتواند [[قرآن]] بخواند، تا بدان وسیله بتواند سنگینیها و سختیهای [[رسالت]]، و یا به تعبیر همان کتاب [[عزیز]] "قول ثقیل" را تحمّل نموده، بر انجام [[وظائف]] [[رسالت]] خود [[قدرت]] یابد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا}}<ref>«ای جامه بر خویش پیچیده شب را- جز اندکی- بپای خیز نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان ما سخنی سنگین را به زودی بر تو فرو میفرستیم» سوره مزمل، آیه ۱-۵.</ref> | ||
*در ابتدا و انتهای این [[سوره]]، [[قرائت قرآن]] به امر گرفته شده، تا اهمیّت این مطلب به خوبی نشان داده شود. از همین رو اهل [[سیر و سلوک]] برآنند که [[سلوک]] [[مسیر کمال]]، تنها با [[قرائت قرآن]] ممکن میشود و بس. از اینرو تا در [[توان]] دارند از آن [[کمک]] گرفته، خود را بر انجام مشکلات [[سلوک]] قدرتمند میسازند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۷.</ref>. | *در ابتدا و انتهای این [[سوره]]، [[قرائت قرآن]] به امر گرفته شده، تا اهمیّت این مطلب به خوبی نشان داده شود. از همین رو اهل [[سیر و سلوک]] برآنند که [[سلوک]] [[مسیر کمال]]، تنها با [[قرائت قرآن]] ممکن میشود و بس. از اینرو تا در [[توان]] دارند از آن [[کمک]] گرفته، خود را بر انجام مشکلات [[سلوک]] قدرتمند میسازند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۷.</ref>. | ||
*اهل [[عشق]]، با [[خواندن]] [[قرآن]]، [[کلام]] [[معشوق]] را از زبان خود میشنوند، و آن را [[کلامی]] میدانند که از [[حضرت | *اهل [[عشق]]، با [[خواندن]] [[قرآن]]، [[کلام]] [[معشوق]] را از زبان خود میشنوند، و آن را [[کلامی]] میدانند که از [[حضرت حق]] بر آنان نازل شده؛ همانگونه که [[دعا]] را [[کلامی]] فرارونده از جانب آنان به سوی [[معشوق]] میدانند. [[نماز]] امّا هر دو سخن او و اینان را در خود جمع کرده، معاشقه کاملی است که میان [[عاشق]] و [[معشوق]] صورت میپذیرد. | ||
*اهل [[بصیرت]] نیز [[نور]] [[قرآن]] را میبینند، و برآنند که قرائت آن نیز از نوری برخوردار است، که [[قلب]] قاری را روش کرده، بلکه خانهای که در آن [[قرآن]] خوانده شود را روشن میسازد؛ به این [[حدیث شریف]] بنگرید: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمودند: "خانهای که در آن [[قرآن]] خوانده و [[خداوند]] یاد شود، برکتش زیاد میشود و [[ملائکه]] در آن حاضر میشوند و شیطانها آن را ترک میگویند، و برای اهل [[آسمان]] [[نورانی]] میشود همانگونه که [[ستارگان]] برای ساکنان [[زمین]] [[نورانی]] هستند؛ و خانهای که در آن [[قرآن]] خوانده نشود و [[خداوند]] یاد نگردد، برکتش کم میشود و [[ملائکه]] آن را ترک میکنند، و شیطانها در آن حاضر میشوند" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} الْبَيْتُ الَّذِي يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّيَاطِينُ وَ يُضِيءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِيءُ الْكَوَاكِبُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ إِنَّ الْبَيْتَ الَّذِي لَا يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ لَا يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّيَاطِينُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۱۰.</ref>؛ | *اهل [[بصیرت]] نیز [[نور]] [[قرآن]] را میبینند، و برآنند که قرائت آن نیز از نوری برخوردار است، که [[قلب]] قاری را روش کرده، بلکه خانهای که در آن [[قرآن]] خوانده شود را روشن میسازد؛ به این [[حدیث شریف]] بنگرید: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمودند: "خانهای که در آن [[قرآن]] خوانده و [[خداوند]] یاد شود، برکتش زیاد میشود و [[ملائکه]] در آن حاضر میشوند و شیطانها آن را ترک میگویند، و برای اهل [[آسمان]] [[نورانی]] میشود همانگونه که [[ستارگان]] برای ساکنان [[زمین]] [[نورانی]] هستند؛ و خانهای که در آن [[قرآن]] خوانده نشود و [[خداوند]] یاد نگردد، برکتش کم میشود و [[ملائکه]] آن را ترک میکنند، و شیطانها در آن حاضر میشوند" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} الْبَيْتُ الَّذِي يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّيَاطِينُ وَ يُضِيءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِيءُ الْكَوَاكِبُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ إِنَّ الْبَيْتَ الَّذِي لَا يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ لَا يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّيَاطِينُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۱۰.</ref>؛ | ||
*در میان [[اهل دل]]، مشهور است که [[صعود]] به قلّههای کمال، به وسیله [[قرآن]] [[خواندن]] میسّر میگردد؛ از اینرو گوئی [[قرآن]] نردبانی برای رسیدن به [[کمالات]] است:[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "[[قرآن]] را فرا گیرید، چه [[قرآن]] در [[روز قیامت]] نزد [[صاحب]] خود به صورت [[جوانی]] زیبا و خوش رنگ میآید... سپس به کسی که [[قرآن]] را فراگرفته گفته میشود: بخوان و بالا رو، زان پس هر یک [[آیه]] را که بخواند یک درجه بالا میرود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ صَاحِبَهُ فِي صُورَةِ شَابٍّ جَمِيلٍ شَاحِبِ اللَّوْنِ ... ثُمَّ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ فَكُلَّمَا قَرَأَ آيَةً صَعِدَ دَرَجَةً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۳.</ref>؛ | *در میان [[اهل دل]]، مشهور است که [[صعود]] به قلّههای کمال، به وسیله [[قرآن]] [[خواندن]] میسّر میگردد؛ از اینرو گوئی [[قرآن]] نردبانی برای رسیدن به [[کمالات]] است:[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "[[قرآن]] را فرا گیرید، چه [[قرآن]] در [[روز قیامت]] نزد [[صاحب]] خود به صورت [[جوانی]] زیبا و خوش رنگ میآید... سپس به کسی که [[قرآن]] را فراگرفته گفته میشود: بخوان و بالا رو، زان پس هر یک [[آیه]] را که بخواند یک درجه بالا میرود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ صَاحِبَهُ فِي صُورَةِ شَابٍّ جَمِيلٍ شَاحِبِ اللَّوْنِ ... ثُمَّ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ فَكُلَّمَا قَرَأَ آيَةً صَعِدَ دَرَجَةً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۳.</ref>؛ | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
:*{{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۳.</ref>. | :*{{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۳.</ref>. | ||
*جناب دیلمی در "[[ارشاد]] القُلوب"، در ضمن [[حدیث معراج]] حکایت میکند که: "برخی از بندگان صالح خداوند، در ذات بلند مرتبه او - جلَّ وعلا! – واله و حیرانند؛ خداوند نیز خطاب به اینان ندا میفرماید که: بهشتیان به نعمتهای بهشت مشغولند و لذّت آنان در همین نعمتها است؛ شما امّا لذّتتان در سخن گفتن با من است، از اینرو خداوند پیاپی به آنان مینگرد و از پی هر نگرش او سعه وجودی بیشتری برای آنان حاصل شده از لذّت و ابتهاج بیشتری بهرهمند میگردند"<ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۲۱.</ref>؛ | *جناب دیلمی در "[[ارشاد]] القُلوب"، در ضمن [[حدیث معراج]] حکایت میکند که: "برخی از بندگان صالح خداوند، در ذات بلند مرتبه او - جلَّ وعلا! – واله و حیرانند؛ خداوند نیز خطاب به اینان ندا میفرماید که: بهشتیان به نعمتهای بهشت مشغولند و لذّت آنان در همین نعمتها است؛ شما امّا لذّتتان در سخن گفتن با من است، از اینرو خداوند پیاپی به آنان مینگرد و از پی هر نگرش او سعه وجودی بیشتری برای آنان حاصل شده از لذّت و ابتهاج بیشتری بهرهمند میگردند"<ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۲۱.</ref>؛ | ||
*کوتاه سخن در این زمینه اینکه، [[قرآن کریم]] کتاب [[اخلاقی]] است که [[تابعان]] خود را به راههای [[سلامت]] [[هدایت]] کرده از ظلمات خارج و به راه راست-که کوتاهترین راهها به سوی [[حضرت | *کوتاه سخن در این زمینه اینکه، [[قرآن کریم]] کتاب [[اخلاقی]] است که [[تابعان]] خود را به راههای [[سلامت]] [[هدایت]] کرده از ظلمات خارج و به راه راست-که کوتاهترین راهها به سوی [[حضرت حق]] است-، [[هدایت]] میفرماید: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۴.</ref>. | ||
*در [[روایات]] بسیاری از [[اهل بیت]]{{ع}} وارد شده که [[قرآن]] کتاب جامعی است که تمامی [[قوانین]] عمل [[انسان]] را در بر دارد، در این شمار است: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: وقتی [[فتنهها]] مانند پارههای شب تاریک شما را در برگرفت، بر شما [[باد]] که به [[قرآن]] تمسّک کنید... هرکس [[قرآن]] را پیشاپیش خود نهاد او را به [[بهشت]] رهنمون میشود، و هرکس آن را پشت سر خود نهاد او را به جهنّم میراند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ ... مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۹۹.</ref>. | *در [[روایات]] بسیاری از [[اهل بیت]]{{ع}} وارد شده که [[قرآن]] کتاب جامعی است که تمامی [[قوانین]] عمل [[انسان]] را در بر دارد، در این شمار است: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: وقتی [[فتنهها]] مانند پارههای شب تاریک شما را در برگرفت، بر شما [[باد]] که به [[قرآن]] تمسّک کنید... هرکس [[قرآن]] را پیشاپیش خود نهاد او را به [[بهشت]] رهنمون میشود، و هرکس آن را پشت سر خود نهاد او را به جهنّم میراند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ ... مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۹۹.</ref>. | ||
*خلاصه آنکه این [[روایات]] و [[آیات]] -که تنها نمونهای از [[روایات]] و [[آیات]] این مبحث است-، دلالت میفرماید که [[قرآن کریم]] نازل شده تا بدان عمل شود، از اینرو اَوامری که [[خواندن]] آن را به تأکید گرفته نیز، تنها مقدّمهای برای عمل به آن به حساب میآید؛ چه عامل به [[قرآن]] به [[سعادت]] دو جهانی دست مییابد، همانگونه که کسی که آن را ترک گفته قرائت و عمل به آن را رها نماید، از [[بدبختی]] دو جهانی نصیب خواهد یافت؛ چه در دو [[دنیا]] از [[زندگی]] سخت و دشوار، و در [[آخرت]] از گردنی افتاده [[رنج]] خواهد برد: | *خلاصه آنکه این [[روایات]] و [[آیات]] -که تنها نمونهای از [[روایات]] و [[آیات]] این مبحث است-، دلالت میفرماید که [[قرآن کریم]] نازل شده تا بدان عمل شود، از اینرو اَوامری که [[خواندن]] آن را به تأکید گرفته نیز، تنها مقدّمهای برای عمل به آن به حساب میآید؛ چه عامل به [[قرآن]] به [[سعادت]] دو جهانی دست مییابد، همانگونه که کسی که آن را ترک گفته قرائت و عمل به آن را رها نماید، از [[بدبختی]] دو جهانی نصیب خواهد یافت؛ چه در دو [[دنیا]] از [[زندگی]] سخت و دشوار، و در [[آخرت]] از گردنی افتاده [[رنج]] خواهد برد: | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
:*{{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۷.</ref>. | :*{{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۷.</ref>. | ||
*بر اساس این [[آیات]]، بر همگان [[واجب]] است که اوّلاً در [[فهم قرآن]]، و زان پس در [[تدبّر]] [[آیات]] آن، به ایشان{{عم}} [[رجوع]] کرده آن را از اهلش فراگیرند؛ آنگاه به [[رجوع]] به [[تفاسیر]] بپردازند، تا ملکه [[استنباط]] و دریافت [[معانی قرآن]] را بیابند. [[تفسیر]] دریائی است که پایان ندارد، بهگونهای که هرکس هر مرتبه که به آن مراجعه میکند، گوهری [[جدید]] مییابد که پیش از آن بدان دسترسی نداشته است؛ چه خود [[قرآن کریم]] دریای بیپایان [[علم الهی]] است که تا [[قیامت]] کهنه و فرسوده نمیشود. این خود یکی از [[معجزات]] این [[کتاب الهی]] است؛ [[امام]] سجّاد{{ع}} در این زمنیه میفرمایند: "[[آیات قرآن]] خزانههائی است، از اینرو [[شایسته]] است که هرگاه یکی از این خزانهها گشوده شد، به آنچه در آن است بنگری" <ref>{{متن حدیث|عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}}: آيَاتُ الْقُرْآنِ خَزَائِنُ فَكُلَّمَا فَتَحْتَ خِزَانَةً يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْظُرَ مَا فِيهَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۹.</ref>. | *بر اساس این [[آیات]]، بر همگان [[واجب]] است که اوّلاً در [[فهم قرآن]]، و زان پس در [[تدبّر]] [[آیات]] آن، به ایشان{{عم}} [[رجوع]] کرده آن را از اهلش فراگیرند؛ آنگاه به [[رجوع]] به [[تفاسیر]] بپردازند، تا ملکه [[استنباط]] و دریافت [[معانی قرآن]] را بیابند. [[تفسیر]] دریائی است که پایان ندارد، بهگونهای که هرکس هر مرتبه که به آن مراجعه میکند، گوهری [[جدید]] مییابد که پیش از آن بدان دسترسی نداشته است؛ چه خود [[قرآن کریم]] دریای بیپایان [[علم الهی]] است که تا [[قیامت]] کهنه و فرسوده نمیشود. این خود یکی از [[معجزات]] این [[کتاب الهی]] است؛ [[امام]] سجّاد{{ع}} در این زمنیه میفرمایند: "[[آیات قرآن]] خزانههائی است، از اینرو [[شایسته]] است که هرگاه یکی از این خزانهها گشوده شد، به آنچه در آن است بنگری" <ref>{{متن حدیث|عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}}: آيَاتُ الْقُرْآنِ خَزَائِنُ فَكُلَّمَا فَتَحْتَ خِزَانَةً يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْظُرَ مَا فِيهَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۹.</ref>. | ||
*حال با [[اطمینان]] میتوان گفت که [[تدبّر]] در [[قرآن]]، [[آموزش]] آن، [[شناخت]] معانیش، [[تفسیر]] آن، تتبّع و کنکاش در آن و فرو رفتن در اقیانوس بیپایانش برای [[درک]] و دریافت بهتر گوهرهای بینظیر آن، امری است که بر همگان لازم و [[واجب]] میباشد؛ [[حضرت | *حال با [[اطمینان]] میتوان گفت که [[تدبّر]] در [[قرآن]]، [[آموزش]] آن، [[شناخت]] معانیش، [[تفسیر]] آن، تتبّع و کنکاش در آن و فرو رفتن در اقیانوس بیپایانش برای [[درک]] و دریافت بهتر گوهرهای بینظیر آن، امری است که بر همگان لازم و [[واجب]] میباشد؛ [[حضرت حق]] خود در این رابطه میفرماید: | ||
:*{{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کردهایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref>؛ | :*{{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کردهایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref>؛ | ||
:*{{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. | :*{{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
==تمسّک به [[عترت]]== | ==تمسّک به [[عترت]]== | ||
*تمسّک به [[عترت]]{{عم}} نیز، همچون مبحث پیشین از دامنهای بلند برخوردار است. ما امّا در اینجا تنها به شماری از نکات مهمّ این مبحث - که با بحث [[اخلاقی]] ما ارتباطی تمام دارد-، اشاره میکنیم. | *تمسّک به [[عترت]]{{عم}} نیز، همچون مبحث پیشین از دامنهای بلند برخوردار است. ما امّا در اینجا تنها به شماری از نکات مهمّ این مبحث - که با بحث [[اخلاقی]] ما ارتباطی تمام دارد-، اشاره میکنیم. | ||
*از [[قرآن کریم]] به خوبی استفاده میشود، که [[شریعت]] مطهّر بدون تمسّک به [[عترت]] ناقص بوده، مورد [[رضایت]] و پذیرش [[حضرت | *از [[قرآن کریم]] به خوبی استفاده میشود، که [[شریعت]] مطهّر بدون تمسّک به [[عترت]] ناقص بوده، مورد [[رضایت]] و پذیرش [[حضرت حق]] قرار نخواهد گرفت: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۱.</ref>. | ||
*بلکه [[آشکار]] میشود که [[اسلام]] بدون [[اهل بیت]]{{عم}} چیزی نبوده، عنوان یک [[دین کامل]] را نخواهد یافت:{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>. | *بلکه [[آشکار]] میشود که [[اسلام]] بدون [[اهل بیت]]{{عم}} چیزی نبوده، عنوان یک [[دین کامل]] را نخواهد یافت:{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>. | ||
*گذشته از این، از [[روایات]] فراوان موجود در کتب [[شیعه]] و [[سنّی]] نیز استفاده میشود، که [[اعتقاد]] به [[اسلامی]] که [[اهل بیت]]{{عم}} در آن از [[جایگاه]] ویژه خود برخوردار نباشند، تنها گمراهیآور و هلاکتساز بوده، و سرانجام به [[کفر]]، [[نفاق]] و [[مرگ جاهلی]] منجر خواهد شد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بارها و بارها میفرمودند: "من در میان شما دو چیز پربها را به یادگار میگذارم: [[کتاب خدا]] و [[خاندان]] خود را، این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند" <ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref>. | *گذشته از این، از [[روایات]] فراوان موجود در کتب [[شیعه]] و [[سنّی]] نیز استفاده میشود، که [[اعتقاد]] به [[اسلامی]] که [[اهل بیت]]{{عم}} در آن از [[جایگاه]] ویژه خود برخوردار نباشند، تنها گمراهیآور و هلاکتساز بوده، و سرانجام به [[کفر]]، [[نفاق]] و [[مرگ جاهلی]] منجر خواهد شد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بارها و بارها میفرمودند: "من در میان شما دو چیز پربها را به یادگار میگذارم: [[کتاب خدا]] و [[خاندان]] خود را، این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند" <ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref>. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
*این [[محبّت]] برای [[محبّان]] بسیار پرثمر بوده آنان را از [[آتش دوزخ]] رهائی میبخشد؛ چه اینان هرچند وارد جهنّم شوند، اما اگر [[لیاقت]] [[شفاعت]] را بیابند به واسطه آن از آن [[مظهر]] [[غضب]] [[الهی]] خارج میشوند. این در شمار فوائد اُخروی [[محبّت]] به ائمّه هدی{{عم}} است. | *این [[محبّت]] برای [[محبّان]] بسیار پرثمر بوده آنان را از [[آتش دوزخ]] رهائی میبخشد؛ چه اینان هرچند وارد جهنّم شوند، اما اگر [[لیاقت]] [[شفاعت]] را بیابند به واسطه آن از آن [[مظهر]] [[غضب]] [[الهی]] خارج میشوند. این در شمار فوائد اُخروی [[محبّت]] به ائمّه هدی{{عم}} است. | ||
*در [[دنیا]] امّا، بازداشتن [[انسان]] از بسیاری از امور [[هلاکت]] آفرین، و [[هدایت]] او به راههای [[نجات]]، در شمار مهمترین این فوائد قرار دارد؛ و در نتیجه میتوان گفت که [[محبّت]] به [[عترت]] [[طاهر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، فخری است که هیچ افتخار دیگری همسان و هماورد آن نیست. | *در [[دنیا]] امّا، بازداشتن [[انسان]] از بسیاری از امور [[هلاکت]] آفرین، و [[هدایت]] او به راههای [[نجات]]، در شمار مهمترین این فوائد قرار دارد؛ و در نتیجه میتوان گفت که [[محبّت]] به [[عترت]] [[طاهر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، فخری است که هیچ افتخار دیگری همسان و هماورد آن نیست. | ||
*[[قرآن کریم]] تا از این مطلب پرده بردارد و تأکید خود بر این [[محبّت]] را بیشتر نشان دهد، نخست آن را اجر و [[مزد رسالت]] دانسته است. این نگرش [[قرآنی]] به خوبی [[ارزش]] [[محبّت]] را نشان میدهد، چه [[رسالت]] [[برترین]] هدیّه [[الهی]] است که از همه [[دنیا]] و آنچه در آن است، ارزشمندتر و پربهاتر است؛ از اینرو آنچه مزد آن خواهد بود نیز از تمامی [[دنیا]] و آنچه در آن است، پربهاتر خواهد بود. [[حضرت | *[[قرآن کریم]] تا از این مطلب پرده بردارد و تأکید خود بر این [[محبّت]] را بیشتر نشان دهد، نخست آن را اجر و [[مزد رسالت]] دانسته است. این نگرش [[قرآنی]] به خوبی [[ارزش]] [[محبّت]] را نشان میدهد، چه [[رسالت]] [[برترین]] هدیّه [[الهی]] است که از همه [[دنیا]] و آنچه در آن است، ارزشمندتر و پربهاتر است؛ از اینرو آنچه مزد آن خواهد بود نیز از تمامی [[دنیا]] و آنچه در آن است، پربهاتر خواهد بود. [[حضرت حق]] خود به صراحت میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۲.</ref>. | ||
*در [[آیه]] دیگری نیز به ما یادآوری میکند، که [[منفعت]] این محبّتی که اَجر [[رسالت]] است، در [[حقیقت]] به خود [[محبّان]]، و نه به [[پیامبر]]، باز میگردد. شاید یکی از [[منافع]] آن برای [[امّت]] [[اسلامی]]، همین مطلبی است که در این سطور بدان اشاره کردیم، و بقاء تشیّع تا این روزگار را وابسته به آن علاقه و [[محبّت]] دانستیم. به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۳.</ref>. | *در [[آیه]] دیگری نیز به ما یادآوری میکند، که [[منفعت]] این محبّتی که اَجر [[رسالت]] است، در [[حقیقت]] به خود [[محبّان]]، و نه به [[پیامبر]]، باز میگردد. شاید یکی از [[منافع]] آن برای [[امّت]] [[اسلامی]]، همین مطلبی است که در این سطور بدان اشاره کردیم، و بقاء تشیّع تا این روزگار را وابسته به آن علاقه و [[محبّت]] دانستیم. به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۳.</ref>. | ||
===٣. متابعت از [[اهل بیت]]{{عم}}=== | ===٣. متابعت از [[اهل بیت]]{{عم}}=== | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
*در این مورد، در همین صفحات توضیح بیشتری خواهیم داشت<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۴.</ref>. | *در این مورد، در همین صفحات توضیح بیشتری خواهیم داشت<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۴.</ref>. | ||
===۴. [[تسلیم]] بودن در مقابل [[اهل بیت]]{{عم}}=== | ===۴. [[تسلیم]] بودن در مقابل [[اهل بیت]]{{عم}}=== | ||
*این مرتبه، سخت بزرگ و بلند مرتبه است، و در شمار [[برترین]] نعمتهائی است که [[خداوند]] تنها به اَخصّ [[خواص]] از [[بندگان]] ویژه خود هدیه میفرماید. این رتبه همچون مروارید سیاه، کمیاب و بلکه نایاب است؛ با این حال [[اقدام]] برای اتّصاف به آن، در شمار واجبترین اموری است که بر گردن [[انسان]] [[مؤمن]] نهاده شده است. [[حضرت | *این مرتبه، سخت بزرگ و بلند مرتبه است، و در شمار [[برترین]] نعمتهائی است که [[خداوند]] تنها به اَخصّ [[خواص]] از [[بندگان]] ویژه خود هدیه میفرماید. این رتبه همچون مروارید سیاه، کمیاب و بلکه نایاب است؛ با این حال [[اقدام]] برای اتّصاف به آن، در شمار واجبترین اموری است که بر گردن [[انسان]] [[مؤمن]] نهاده شده است. [[حضرت حق]] خود در اشاره به این مرتبه میفرماید: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۴.</ref>. | ||
*در این [[آیه]]، به وضوح میبینیم که [[خداوند]] قسم یاد فرموده که آنان که به [[مقام تسلیم]] نرسیدهاند، از [[ایمان]] بهرهای نخواهند داشت. آری! تحصیل این مرتبه سخت دشوار است، و با این حال [[مؤمنان]] به تأکید بر تحصیل آن [[ترغیب]] شدهاند. | *در این [[آیه]]، به وضوح میبینیم که [[خداوند]] قسم یاد فرموده که آنان که به [[مقام تسلیم]] نرسیدهاند، از [[ایمان]] بهرهای نخواهند داشت. آری! تحصیل این مرتبه سخت دشوار است، و با این حال [[مؤمنان]] به تأکید بر تحصیل آن [[ترغیب]] شدهاند. | ||
*[[علامه مجلسی]] تنها در یک باب از کتاب [[شریف]] "بحارالأنوار"، بیش از یکصد [[روایت]] [[نقل]] نموده، که مضمون کلّی آنها آن است که [[ولایت]] [[اهل بیت]] امری سخت بزرگ و دشوار است، که تنها [[پیامبران]] مرسل، [[فرشتگان مقرّب]] و [[مؤمنان]] [[امتحان]] دیده میتوانند آن را تحمّل نمایند؛ بلکه برخی از [[روایات]] اینان را نیز از تحمّل آن بار [[ناتوان]] دیده است!<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۴.</ref> | *[[علامه مجلسی]] تنها در یک باب از کتاب [[شریف]] "بحارالأنوار"، بیش از یکصد [[روایت]] [[نقل]] نموده، که مضمون کلّی آنها آن است که [[ولایت]] [[اهل بیت]] امری سخت بزرگ و دشوار است، که تنها [[پیامبران]] مرسل، [[فرشتگان مقرّب]] و [[مؤمنان]] [[امتحان]] دیده میتوانند آن را تحمّل نمایند؛ بلکه برخی از [[روایات]] اینان را نیز از تحمّل آن بار [[ناتوان]] دیده است!<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۴.</ref> | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
*[[توسّل]] [[واجب]] به ائمّه هدی، از مراتبی چند برخوردار است، که شدّت و [[ضعف]] آن را نشان میدهد. پر واضح است که آثاری که بر این [[توسّل]] پدید میآید، به نسبت به همین شدّت و [[ضعف]] تغییر مییابد. | *[[توسّل]] [[واجب]] به ائمّه هدی، از مراتبی چند برخوردار است، که شدّت و [[ضعف]] آن را نشان میدهد. پر واضح است که آثاری که بر این [[توسّل]] پدید میآید، به نسبت به همین شدّت و [[ضعف]] تغییر مییابد. | ||
*این مراتب، خود به واسطه [[قوّت]] و یا [[ضعف]] [[ایمان]] [[انسان]] نسبت به آنان تعریف میشود؛ از اینرو هرکس همچون عموم [[مردم]] از [[ایمان]] ضعیفی نسبت به آنان برخوردار باشد، گاه دعایش تأثیر لازم را خواهد بخشید، و گاه نخواهد بخشید، چه [[ایمان]] او به حدّی نیست که بتواند علیّت کامل داشته آثار خود را به صورت قهری ظاهر نماید. | *این مراتب، خود به واسطه [[قوّت]] و یا [[ضعف]] [[ایمان]] [[انسان]] نسبت به آنان تعریف میشود؛ از اینرو هرکس همچون عموم [[مردم]] از [[ایمان]] ضعیفی نسبت به آنان برخوردار باشد، گاه دعایش تأثیر لازم را خواهد بخشید، و گاه نخواهد بخشید، چه [[ایمان]] او به حدّی نیست که بتواند علیّت کامل داشته آثار خود را به صورت قهری ظاهر نماید. | ||
*امّا کسانی که در شمار [[خواص]] بوده از مراتب بالای [[ایمان]] برخوردار باشند، توسّلشان نیز همچون دعایشان بوده همیشه مورد قبول واقع خواهد شد، چه [[خداوند]] او را [[هدایت]] میفرماید تا در اوقات لازم، به گونه صحیح و با حالتی مطلوب، به [[دعا]] و [[توسّل]] بپردازد. اینان به مرتبهای میرسند که خواستشان تابع خواست [[حضرت | *امّا کسانی که در شمار [[خواص]] بوده از مراتب بالای [[ایمان]] برخوردار باشند، توسّلشان نیز همچون دعایشان بوده همیشه مورد قبول واقع خواهد شد، چه [[خداوند]] او را [[هدایت]] میفرماید تا در اوقات لازم، به گونه صحیح و با حالتی مطلوب، به [[دعا]] و [[توسّل]] بپردازد. اینان به مرتبهای میرسند که خواستشان تابع خواست [[حضرت حق]] خواهد بود، از اینرو ارادهشان با [[اراده]] او مطابقت خواهد نمود: {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>. | ||
*در این میان، کسانی که در شمار اخصّ [[خواص]] قرار گیرند، به منبع و [[خزانه]] [[ولایت]] اتّصال مییابند، و همچون نوری که از [[خورشید]] جدا میشود امّا در عین حال به آن متّصل است، هر لحظه به [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} اتّصال میجویند؛ از اینرو قطرهای از دریای بیپایان [[قدرت]] [[اهل بیت]] و [[علم]] و [[اراده]] آنان را به دست میآورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۸.</ref>. | *در این میان، کسانی که در شمار اخصّ [[خواص]] قرار گیرند، به منبع و [[خزانه]] [[ولایت]] اتّصال مییابند، و همچون نوری که از [[خورشید]] جدا میشود امّا در عین حال به آن متّصل است، هر لحظه به [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} اتّصال میجویند؛ از اینرو قطرهای از دریای بیپایان [[قدرت]] [[اهل بیت]] و [[علم]] و [[اراده]] آنان را به دست میآورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۸.</ref>. | ||
*[[قدرت]] نمائی [[آصف بن برخیا]] - که [[تخت بلقیس]] را در لحظهای از [[یمن]] به [[شام]] آورد-، در همین شمار بود، چه او به ذرّهای از [[علم]] اینان دست پیدا کرده بود. در این زمینه روایاتی چند به دست است، که جناب [[شیخ کلینی]] با برخی از آنها در کتاب [[شریف]] "کافی" [[نقل]] نموده. در اینجا به یکی از این [[روایات]] اشاره میکنیم. در این [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود- سُدَیر نام- میفرمایند: "ای سُدیر! آیا [[قرآن]] خواندهای؟ گفتم: بله! فرمودند: آیا این [[آیه]] را دیدهای که میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؟ گفتم: فدایت شوم! دیدهام و خواندهام. فرموند: آیا آن مرد را شناختهای و آیا میدانی چه اندازه از [[علم کتاب]] نزد او بود؟ گفتم: شما مرا خبر دهید، فرمودند: به اندازه قطرهای از دریای بزرگ، این اندازه چه [[قدر]] از [[علم کتاب]] است؟ گفتم: فدایت شوم! اندازه بسیار کمی است، فرمودند: ای [[سدیر]]! همین اندازه چقدر بسیار است اگر [[خداوند]] آن را به [[علمی]] که من از آن به تو خبر میدهم نسبت داده باشد. ای سُدیر! آیا در [[قرآن]] این [[آیه]] را هم خواندهای: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>؟ گفتم: فدایت شوم! آری خواندهام، فرمودند: آیا آن کس که تمامی [[علم کتاب]] را دارد فهیمتر است، یا کسی که تنها بخش کوچکی از آن [[علم]] را دارد؟ گفتم: آن کس که تمامی [[علم کتاب]] را دارد. سُدیر گوید: آن [[حضرت]] با دست به سینه [[مبارک]] خود اشاره کردند و فرمودند: به [[خدا]] قسم تمامی [[علم کتاب]] نزد ماست، به [[خدا]] قسم تمامی [[علم کتاب]] نزد ماست"<ref>{{متن حدیث|يَا سَدِيرُ أَ لَمْ تَقْرَأِ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ" قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ قَرَأْتُهُ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا كَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِي بِهِ قَالَ قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِي الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ فَمَا يَكُونُ ذَلِكَ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ- قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَقَلَّ هَذَا فَقَالَ يَا سَدِيرُ مَا أَكْثَرَ هَذَا أَنْ يَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْعِلْمِ الَّذِي أُخْبِرُكَ بِهِ يَا سَدِيرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً "قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ" قَالَ قُلْتُ قَدْ قَرَأْتُهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لَا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا}}اصول کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>. | *[[قدرت]] نمائی [[آصف بن برخیا]] - که [[تخت بلقیس]] را در لحظهای از [[یمن]] به [[شام]] آورد-، در همین شمار بود، چه او به ذرّهای از [[علم]] اینان دست پیدا کرده بود. در این زمینه روایاتی چند به دست است، که جناب [[شیخ کلینی]] با برخی از آنها در کتاب [[شریف]] "کافی" [[نقل]] نموده. در اینجا به یکی از این [[روایات]] اشاره میکنیم. در این [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود- سُدَیر نام- میفرمایند: "ای سُدیر! آیا [[قرآن]] خواندهای؟ گفتم: بله! فرمودند: آیا این [[آیه]] را دیدهای که میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؟ گفتم: فدایت شوم! دیدهام و خواندهام. فرموند: آیا آن مرد را شناختهای و آیا میدانی چه اندازه از [[علم کتاب]] نزد او بود؟ گفتم: شما مرا خبر دهید، فرمودند: به اندازه قطرهای از دریای بزرگ، این اندازه چه [[قدر]] از [[علم کتاب]] است؟ گفتم: فدایت شوم! اندازه بسیار کمی است، فرمودند: ای [[سدیر]]! همین اندازه چقدر بسیار است اگر [[خداوند]] آن را به [[علمی]] که من از آن به تو خبر میدهم نسبت داده باشد. ای سُدیر! آیا در [[قرآن]] این [[آیه]] را هم خواندهای: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>؟ گفتم: فدایت شوم! آری خواندهام، فرمودند: آیا آن کس که تمامی [[علم کتاب]] را دارد فهیمتر است، یا کسی که تنها بخش کوچکی از آن [[علم]] را دارد؟ گفتم: آن کس که تمامی [[علم کتاب]] را دارد. سُدیر گوید: آن [[حضرت]] با دست به سینه [[مبارک]] خود اشاره کردند و فرمودند: به [[خدا]] قسم تمامی [[علم کتاب]] نزد ماست، به [[خدا]] قسم تمامی [[علم کتاب]] نزد ماست"<ref>{{متن حدیث|يَا سَدِيرُ أَ لَمْ تَقْرَأِ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ" قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ قَرَأْتُهُ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا كَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِي بِهِ قَالَ قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِي الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ فَمَا يَكُونُ ذَلِكَ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ- قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَقَلَّ هَذَا فَقَالَ يَا سَدِيرُ مَا أَكْثَرَ هَذَا أَنْ يَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْعِلْمِ الَّذِي أُخْبِرُكَ بِهِ يَا سَدِيرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً "قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ" قَالَ قُلْتُ قَدْ قَرَأْتُهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لَا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا}}اصول کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>. |