جز
جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
#پس از آن، گه گاه اشاره میفرماید که به دست آوردن ملکه [[تقوی]]، در گرو [[صبر]] است. از اینرو هرکس بر [[مصائب]] و [[سختیها]] [[صبر]] نورزد، به [[گناهان]] گرفتار میشود؛ همانگونه که کسی که بر انجام [[طاعات]] [[الهی]] [[صبر]] نکند، سرانجام به [[گناهان]] [[مبتلا]] میشود؛ پر واضح است که این هر دو در مقابل [[تقوی]] قرار دارد. [[آیه]] زیرین در شمار این [[آیات]] قرار دارد: {{متن قرآن|وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> | #پس از آن، گه گاه اشاره میفرماید که به دست آوردن ملکه [[تقوی]]، در گرو [[صبر]] است. از اینرو هرکس بر [[مصائب]] و [[سختیها]] [[صبر]] نورزد، به [[گناهان]] گرفتار میشود؛ همانگونه که کسی که بر انجام [[طاعات]] [[الهی]] [[صبر]] نکند، سرانجام به [[گناهان]] [[مبتلا]] میشود؛ پر واضح است که این هر دو در مقابل [[تقوی]] قرار دارد. [[آیه]] زیرین در شمار این [[آیات]] قرار دارد: {{متن قرآن|وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> | ||
#در مرتبه پنجم نیز، [[راهنمائی]] میفرماید که [[صابران]] مورد [[محبّت]] [[الهی]] هستند؛ و میدانیم که هرکس مشمول [[محبّت]] [[الهی]] گردد، بدون تردید به خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] دست یافته است: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ * وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ * فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد * و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان * پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶-۱۴۸.</ref>. در برخی از [[آیات]] همین [[کتاب الهی]]، به ثوابهای دو جهانی که برای [[صابران]] فراهم شده، اشاره میشود. در شمار آیاتی که [[ثواب]] این جهانی آنان را روشن میفرماید، میتوان به این [[آیه]] اشاره کرد: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref>. درباره [[ثواب]] [[اخروی]] اینان نیز، میتوان گفت که هر عملی در [[قیامت]] از ثوابی معیّن و مشخص برخوردار است؛ [[صابران]] اما ثوابی غیر محدود در مییابند، که بر خلاف دیگر ثوابها از اندازهای مشخص بهرهمند نیست: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«پاداش شکیبایان را بیشمار، تمام دهند» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۴.</ref>. | #در مرتبه پنجم نیز، [[راهنمائی]] میفرماید که [[صابران]] مورد [[محبّت]] [[الهی]] هستند؛ و میدانیم که هرکس مشمول [[محبّت]] [[الهی]] گردد، بدون تردید به خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] دست یافته است: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ * وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ * فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد * و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان * پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶-۱۴۸.</ref>. در برخی از [[آیات]] همین [[کتاب الهی]]، به ثوابهای دو جهانی که برای [[صابران]] فراهم شده، اشاره میشود. در شمار آیاتی که [[ثواب]] این جهانی آنان را روشن میفرماید، میتوان به این [[آیه]] اشاره کرد: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref>. درباره [[ثواب]] [[اخروی]] اینان نیز، میتوان گفت که هر عملی در [[قیامت]] از ثوابی معیّن و مشخص برخوردار است؛ [[صابران]] اما ثوابی غیر محدود در مییابند، که بر خلاف دیگر ثوابها از اندازهای مشخص بهرهمند نیست: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«پاداش شکیبایان را بیشمار، تمام دهند» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۴.</ref>. | ||
#در مرتبه ششم نیز، اشاره میفرماید که [[تهذیب نفس]] متوقّف بر [[صبر]] میباشد، و [[پاکیزگی]] [[نفس]] [[انسان]] بدون چنگ انداختن در [[فضیلت]] [[صبر]] به دست نخواهد آمد؛ همانگونه که [[قلب]] سلیم نیز -که به [[شهادت]] [[کتابهای آسمانی]] و [[تصدیق]] [[انبیاء]]{{عم}}، میتواند به [[ایمان]] دست یابد و محلّ آن گردد-، تنها در سایه [[صبر]] به دست میآید و بس: {{متن قرآن|وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافتهاند چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود؛ میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم ما را با گروه گواهان بنگار! و چرا ما به خداوند و آنچه از حق به ما رسیده است ایمان نیاوریم در حالی که امید میبریم که پروردگارمان ما را در میان شایستگان در آورد » سوره مائده، آیه ۸۳-۸۴.</ref>. ورنه [[انسان]] لجوج عنادورز، که [[محبّت]] [[مال]] و [[مقام]] را در [[دل]] داشته به واسطه آنها فریفته شده است، هرگز نمیتواند [[حق]] را بپذیرد و آن را در خانه [[قلب]] خود جای دهد: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.</ref>. بدین ترتیب [[آشکار]] میشود، که به واسطه [[تهذیب نفس]] است که برکندن ریشههای این درخت آلوده از [[جان]] [[آدمی]]، ممکن میشود؛ [[حضرت | #در مرتبه ششم نیز، اشاره میفرماید که [[تهذیب نفس]] متوقّف بر [[صبر]] میباشد، و [[پاکیزگی]] [[نفس]] [[انسان]] بدون چنگ انداختن در [[فضیلت]] [[صبر]] به دست نخواهد آمد؛ همانگونه که [[قلب]] سلیم نیز -که به [[شهادت]] [[کتابهای آسمانی]] و [[تصدیق]] [[انبیاء]]{{عم}}، میتواند به [[ایمان]] دست یابد و محلّ آن گردد-، تنها در سایه [[صبر]] به دست میآید و بس: {{متن قرآن|وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافتهاند چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود؛ میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم ما را با گروه گواهان بنگار! و چرا ما به خداوند و آنچه از حق به ما رسیده است ایمان نیاوریم در حالی که امید میبریم که پروردگارمان ما را در میان شایستگان در آورد » سوره مائده، آیه ۸۳-۸۴.</ref>. ورنه [[انسان]] لجوج عنادورز، که [[محبّت]] [[مال]] و [[مقام]] را در [[دل]] داشته به واسطه آنها فریفته شده است، هرگز نمیتواند [[حق]] را بپذیرد و آن را در خانه [[قلب]] خود جای دهد: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.</ref>. بدین ترتیب [[آشکار]] میشود، که به واسطه [[تهذیب نفس]] است که برکندن ریشههای این درخت آلوده از [[جان]] [[آدمی]]، ممکن میشود؛ [[حضرت حق]] با اشاره به اهمیّت [[صبر]] در زمینه [[هدایت]] و [[هدایتگری]]، میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}}<ref>«و به راستی موسی را با نشانههای خویش فرستادیم (و گفتیم) که قومت را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون بر و روزهای خداوند را به آنان گوشزد کن، بیگمان در آن نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره ابراهیم، آیه ۵.</ref> | ||
#[[قرآن کریم]] به گونه مکرّر یادآوری میفرماید، که [[صبر]] تنها سلاحی است که [[پیامبران]] بزرگوار [[الهی]]{{عم}} در مسیر [[هدایتگری]] و [[تبلیغ]] [[آیین]]، به کار میبردهاند. از همین رو است که او - جلَّ وعلا! - [[پیامبر خاتم]]{{صل}} را نیز امر میفرماید، که با [[پیروی]] از [[پیامبران پیشین]] چنین کند: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ}}<ref>«بنابراین شکیبا باش همانگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه» سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref>. نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ}}<ref>«و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۵-۲۱۶.</ref>. | #[[قرآن کریم]] به گونه مکرّر یادآوری میفرماید، که [[صبر]] تنها سلاحی است که [[پیامبران]] بزرگوار [[الهی]]{{عم}} در مسیر [[هدایتگری]] و [[تبلیغ]] [[آیین]]، به کار میبردهاند. از همین رو است که او - جلَّ وعلا! - [[پیامبر خاتم]]{{صل}} را نیز امر میفرماید، که با [[پیروی]] از [[پیامبران پیشین]] چنین کند: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ}}<ref>«بنابراین شکیبا باش همانگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه» سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref>. نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ}}<ref>«و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۵-۲۱۶.</ref>. | ||
#[[قرآن کریم]] در حکایت داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[عبد]] [[صالح]]، [[تبیین]] میفرماید که تحصیل [[فضائل]] - و از آن جمله [[علوم]] مربوط به [[معرفت]] [[الله]] -، به اموری چند محتاج است. در این شمار است تحمّل سختیهای خاصّ این مسیر، [[صبر]] ورزیدن در تحصیل، رسیدن به محضر بندهای [[صالح]] که خود به [[مرتبت]] استادی رسیده باشد، [[تسلیم]] شدن در مقابل او بعد از عبور از مرتبه [[تواضع]]، تقیُّد به [[شرع]] در تمامی زمینههای آن حتّی زمینههای ظاهریش، [[ثبات]] و [[استقامت]] در تحصیل کمال، [[کمک]] کردن به [[مردم]] در اموری که بر آنان سنگین میآید، درخواست [[یاری]] نمودن از [[حضرت | #[[قرآن کریم]] در حکایت داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[عبد]] [[صالح]]، [[تبیین]] میفرماید که تحصیل [[فضائل]] - و از آن جمله [[علوم]] مربوط به [[معرفت]] [[الله]] -، به اموری چند محتاج است. در این شمار است تحمّل سختیهای خاصّ این مسیر، [[صبر]] ورزیدن در تحصیل، رسیدن به محضر بندهای [[صالح]] که خود به [[مرتبت]] استادی رسیده باشد، [[تسلیم]] شدن در مقابل او بعد از عبور از مرتبه [[تواضع]]، تقیُّد به [[شرع]] در تمامی زمینههای آن حتّی زمینههای ظاهریش، [[ثبات]] و [[استقامت]] در تحصیل کمال، [[کمک]] کردن به [[مردم]] در اموری که بر آنان سنگین میآید، درخواست [[یاری]] نمودن از [[حضرت حق]] هم به زبان حال و هم به زبان قال؛ همه این امور - و دیگر اموری که از آن یاد نکردیم-، سخت [[نیازمند]] [[صبر]] است؛ طُرفه آنکه تحصیل [[فضیلت]] [[صبر]] نیز، خود [[نیازمند]] به [[صبر]] است!. در همین حکایت، لطایف دیگری نهفته است، که بسیاری از مشکلات [[علمی]] - که [[علم]]، خود از حلّ آن [[ناتوان]] است - را، باز میگشاید. مسأله [[قضاء و قدر]]، [[جبر و تفویض]]، امر بین الأمرین، مصالحی که در عالم واقع در مورد هر یک از [[احکام شریعت]] نهفته است، منوط بودن [[افعال]] و ارادههای [[الهی]] به همین [[مصالح]]؛ و دیگر مسائلی که در اینجا در صدد تحقیق آنها نیستیم، به وسیله این داستان مورد تحلیل واقع میشود. آنچه با موضوع کتاب ما در پیوند بوده به فصل حاضر مربوط میباشد، آن است که تحصیل [[فضائل اخلاقی]] و [[معارف الهی]]، خود در گرو [[صبر]] بوده بدان [[نیازمند]] است. در این حکایت، [[عبد]] [[صالح]] به وضوح به [[حضرت موسی]]{{ع}} خطاب مینماید که: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا }}<ref>«گفت: بیگمان تو هرگز همراه من شکیبایی نمیتوانی کرد و چگونه در چیزی که به آن آگاهی فراگیر نداری شکیب میکنی؟» سوره کهف، آیه ۶۷ -۶۸.</ref>؛ و [[موسی]]{{ع}} در پاسخ او میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا}}<ref>«گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمیپیچم» سوره کهف، آیه ۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۶.</ref>. | ||
#این [[کتاب آسمانی]]، یکی از [[سنّتهای الهی]] - که در بسیاری از [[آیات]] بدان اشاره فرموده- را، در این زمینه نیز به [[تبیین]] میگیرد. آن [[سنّت]] آن است که دستیابی به [[هدف]]، تنها پس از تلاش فراوان روی میدهد؛ شیرینی همیشه پس از تلخی، و آسانی پس از [[رنج]] و [[سختی]] قرار دارد؛ به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا}}<ref>«به راستی با دشواری، آسانی همراه است * به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۵-۶.</ref> | #این [[کتاب آسمانی]]، یکی از [[سنّتهای الهی]] - که در بسیاری از [[آیات]] بدان اشاره فرموده- را، در این زمینه نیز به [[تبیین]] میگیرد. آن [[سنّت]] آن است که دستیابی به [[هدف]]، تنها پس از تلاش فراوان روی میدهد؛ شیرینی همیشه پس از تلخی، و آسانی پس از [[رنج]] و [[سختی]] قرار دارد؛ به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا}}<ref>«به راستی با دشواری، آسانی همراه است * به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۵-۶.</ref> | ||
#نیز نشان میدهد که [[حضرت]] [[خلیل]] الرحمن{{ع}}، تنها پس از آنکه مراتبی بینظیر از [[صبر]] را گذرانید، به مرتبه [[امامت]]- که [[برترین]] [[مقام]] ممکن در عالم انسانی است- دست یافت: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛ نیز به وضوح در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۷.</ref>. | #نیز نشان میدهد که [[حضرت]] [[خلیل]] الرحمن{{ع}}، تنها پس از آنکه مراتبی بینظیر از [[صبر]] را گذرانید، به مرتبه [[امامت]]- که [[برترین]] [[مقام]] ممکن در عالم انسانی است- دست یافت: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛ نیز به وضوح در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۷.</ref>. | ||
*توضیح اجمالی این مطلب آنکه، [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} نخست در شمار [[انبیاء]] عظام{{عم}} بود، و زان پس در شمار [[رسولان]]{{عم}} و آنگاه [[رسولان]] [[اولی العزم]] قرار گرفت؛ از اینرو چون تمامی کره [[زمین]] در حیطه [[بعثت]] او قرار گرفت، خود بر تمامی [[انبیاء]] آن روزگار [[ولایت]] یافت، زان پس امّا به مرتبه [[امامت]] دست یافت: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | *توضیح اجمالی این مطلب آنکه، [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} نخست در شمار [[انبیاء]] عظام{{عم}} بود، و زان پس در شمار [[رسولان]]{{عم}} و آنگاه [[رسولان]] [[اولی العزم]] قرار گرفت؛ از اینرو چون تمامی کره [[زمین]] در حیطه [[بعثت]] او قرار گرفت، خود بر تمامی [[انبیاء]] آن روزگار [[ولایت]] یافت، زان پس امّا به مرتبه [[امامت]] دست یافت: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
*این مرتبه بلند، مرتبه وساطت در رسانیدن [[فیض]] به تمامی مخلوقات است؛ فیضی که آن را "وجود منبسط" خواندهاند، و [[قرآن کریم]] از آن به "اَمر" تعبیر میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>؛ [[عارفان]] [[مسلمان]]، همین [[فیض]] را "کُن رحمانی" / امر وجودی [[حضرت | *این مرتبه بلند، مرتبه وساطت در رسانیدن [[فیض]] به تمامی مخلوقات است؛ فیضی که آن را "وجود منبسط" خواندهاند، و [[قرآن کریم]] از آن به "اَمر" تعبیر میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>؛ [[عارفان]] [[مسلمان]]، همین [[فیض]] را "کُن رحمانی" / امر وجودی [[حضرت حق]]، میخوانند. [[آیه]] پیشگفته، به وضوح دلالت مینماید که آن [[حضرت]]، به این [[مقام]] بلند دست نیافت مگر آنکه [[صبر]] ورزید و در مسیر خویش [[استقامت]] نمود؛ مشکلاتی همچون وانهادن [[همسر]] و [[فرزند]] شیرخوار در بیابانی خشک و سوزان، آماده کردن خویشتن برای [[ذبح]] [[فرزند]] [[جوان]] رشیدی که به تمامی [[محاسن]] ظاهری و [[باطنی]] آراسته شده، و... در این شمار است؛ که تنها با [[صبر]] بیمانند آن [[حضرت]] میتوان سربلند از آن خارج شد. | ||
*آری! با این همه [[ولایت تکوینی]] آن [[حضرت]] در مقابل [[ولایت تکوینی]] [[رسول]] خاتم{{صل}} و [[اوصیاء]] معصومینش{{عم}} جز قطرهای در مقابل دریا نبود!؛ [[حضرت | *آری! با این همه [[ولایت تکوینی]] آن [[حضرت]] در مقابل [[ولایت تکوینی]] [[رسول]] خاتم{{صل}} و [[اوصیاء]] معصومینش{{عم}} جز قطرهای در مقابل دریا نبود!؛ [[حضرت حق]] خود این مطلب را اینگونه به اشارت میگیرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱۸.</ref>. | ||
*چه در این [[آیه]]، نخست از [[ولایت الهی]] سخن رفته، و زان پس از [[ولایت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]؛ حال عطف [[ولایت]] اینان بر او - جلَّ وعلا! - نشان از آن دارد که همانگونه که [[ولایت الهی]] در بالاترین مرتبه ممکن است، [[ولایت]] اینان نیز همینگونه میباشد؛ | *چه در این [[آیه]]، نخست از [[ولایت الهی]] سخن رفته، و زان پس از [[ولایت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]؛ حال عطف [[ولایت]] اینان بر او - جلَّ وعلا! - نشان از آن دارد که همانگونه که [[ولایت الهی]] در بالاترین مرتبه ممکن است، [[ولایت]] اینان نیز همینگونه میباشد؛ | ||
*تفاوت در این میان، تنها در آن است که [[ولایت الهی]] ذاتی است، امّا [[ولایت]] [[معصومان]] عرضی بوده از منبع [[ولایت]] - که همان ذات بیپایان [[الهی]] است -، بهدست میآید. در باره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} امّا، [[آیه شریفه]] دلالت میفرماید که [[ولایت]] او، تنها تا موقعی است که در میان [[مردمان]] به سر میبرد: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> | *تفاوت در این میان، تنها در آن است که [[ولایت الهی]] ذاتی است، امّا [[ولایت]] [[معصومان]] عرضی بوده از منبع [[ولایت]] - که همان ذات بیپایان [[الهی]] است -، بهدست میآید. در باره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} امّا، [[آیه شریفه]] دلالت میفرماید که [[ولایت]] او، تنها تا موقعی است که در میان [[مردمان]] به سر میبرد: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
*در [[روایات]] بسیاری که بخشی از آن در کتاب [[شریف]] "کافی" آمده است، چنین آمده که [[بنده]] میتواند به واسطة ریاضتهای [[مشروع]] به [[مقام قرب الهی]] رسد؛ در این صورت هر آنچه که از امور غیر عادی [[اراده]] نماید، پدید خواهد آمد؛ {{عربی|طی الأرض طی اللسان}} و دیگر خوارق [[نقل]] شده از [[اهل دل]]، در شمار همین امور است. | *در [[روایات]] بسیاری که بخشی از آن در کتاب [[شریف]] "کافی" آمده است، چنین آمده که [[بنده]] میتواند به واسطة ریاضتهای [[مشروع]] به [[مقام قرب الهی]] رسد؛ در این صورت هر آنچه که از امور غیر عادی [[اراده]] نماید، پدید خواهد آمد؛ {{عربی|طی الأرض طی اللسان}} و دیگر خوارق [[نقل]] شده از [[اهل دل]]، در شمار همین امور است. | ||
*آوردهاند که [[شیخ]] عارفْ [[شیخ]] [[حسنعلی نخودکی اصفهانی]] از روستای نخودک به قصد [[زیارت]] [[حرم]] [[امام رضا|حضرت ثامن الحجج]]{{ع}} پیاده حرکت مینمود، فاصله نخودک تا [[مشهد]] چهار فرسخ بود و طی کردن این مسیر به صورت طبیعی به زمانی چندین ساعته [[نیاز]] داشت. [[شیخ]] امّا تنها دقایقی چند در راه بود، و طُرفه آنکه در رفت و برگشت خود، [[قرآن کریم]] را نیز ختم مینمود. او هم از [[مقام]] طیُّ الأرض برخوردار بود و هم از [[مقام]] طیُّ اللسان. در این دو [[مقام]]، نه عبور از فاصلههای دور [[نیازمند]] به زمان است، و نه [[خواندن]] اذکار، اوراد و سُوَر بسیار به [[گذشت]] زمان [[نیازمند]] خواهد بود. آری! اگر کسی حالات [[اهل دل]] را نیز برنتابد و این سخنان را یاوه انگارد، باز نمیتواند [[آیه شریفه]] [[قرآنی]] که حکایت از [[سیره]] جناب [[آصف]] داشت را [[انکار]] نماید: {{متن قرآن|أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>. | *آوردهاند که [[شیخ]] عارفْ [[شیخ]] [[حسنعلی نخودکی اصفهانی]] از روستای نخودک به قصد [[زیارت]] [[حرم]] [[امام رضا|حضرت ثامن الحجج]]{{ع}} پیاده حرکت مینمود، فاصله نخودک تا [[مشهد]] چهار فرسخ بود و طی کردن این مسیر به صورت طبیعی به زمانی چندین ساعته [[نیاز]] داشت. [[شیخ]] امّا تنها دقایقی چند در راه بود، و طُرفه آنکه در رفت و برگشت خود، [[قرآن کریم]] را نیز ختم مینمود. او هم از [[مقام]] طیُّ الأرض برخوردار بود و هم از [[مقام]] طیُّ اللسان. در این دو [[مقام]]، نه عبور از فاصلههای دور [[نیازمند]] به زمان است، و نه [[خواندن]] اذکار، اوراد و سُوَر بسیار به [[گذشت]] زمان [[نیازمند]] خواهد بود. آری! اگر کسی حالات [[اهل دل]] را نیز برنتابد و این سخنان را یاوه انگارد، باز نمیتواند [[آیه شریفه]] [[قرآنی]] که حکایت از [[سیره]] جناب [[آصف]] داشت را [[انکار]] نماید: {{متن قرآن|أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>. | ||
*روایتی صحیح در "کافی" [[شریف]] به چشم میآید، که بر اساس آن [[پیامبر اکرم]]{{صل}}- به [[روایت]] [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} - از [[حضرت | *روایتی صحیح در "کافی" [[شریف]] به چشم میآید، که بر اساس آن [[پیامبر اکرم]]{{صل}}- به [[روایت]] [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} - از [[حضرت حق]] [[روایت]] میفرماید که: "[[بنده]] با [[مستحبات]] به من نزدیک میشود، تا آنگاه که من او را [[دوست]] خواهم داشت؛ در این حال من [[شنوایی]] او خواهم بود که بدان میشنود، و [[بینایی]] او که به آن میبیند، و گویایی او که به آن سخن میکند، و [[توانایی]] او که بدان انجام میدهد" <ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۵۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۱.</ref>. | ||
*بر این اساس، میتوان دریافت که هرکس [[حضرت | *بر این اساس، میتوان دریافت که هرکس [[حضرت حق]]، خود امر پایش را بر عهده گیرد، از طیِّ [[زمین]] و زمان [[ناتوان]] نخواهد بود؛ و هرکس [[حضرت حق]] [[ولایت]] زبانش را برعهده گیرد، طیّ اللّسان برایش از همه امور آسانتر خواهد بود. | ||
*بسیاری از بزرگان نامور عالم تشیّع – همچون محقّق [[طوسی]] و [[علامه مجلسی]] – به این مطلب [[اقرار]] و بر درستی ان تأکید کردهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۲.</ref>. | *بسیاری از بزرگان نامور عالم تشیّع – همچون محقّق [[طوسی]] و [[علامه مجلسی]] – به این مطلب [[اقرار]] و بر درستی ان تأکید کردهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲۲.</ref>. | ||