←نقدهای این نظریه
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
======نظریه [[جادو]]، [[دین]] و [[علم]]====== | ======نظریه [[جادو]]، [[دین]] و [[علم]]====== | ||
*سِر جیمز جورج فریزر [[تاریخ]] [[تفکر]] [[بشر]] را به ترتیب دارای سه مرحله جادویی، [[دینی]] و [[علمی]] میداند. [[انسانها]] برای یافتن قوانینی عام با [[هدف]] تغییر [[نظم]] پدیدارهای طبیعی به سود خویش، هنگامی که روشهای جادویی را در رسیدن به مقاصد خویش مؤثر نیافتند، به تدریج به خدایان [[قادر]] مطلق [[معتقد]] شدند. به مرور که ناکارآمدی [[دین]] نیز در این [[حوزه]] به اثبات رسید، [[انسانها]] به [[قوانین طبیعی]] و تجربی روی آوردند<ref>ر.ک: جامعهشناسی دین، ص۴۶؛ منشأ دین، ص۱۰۴-۱۰۷.</ref>. <ref>ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۵۳- ۲۶۲.</ref> | *سِر جیمز جورج فریزر [[تاریخ]] [[تفکر]] [[بشر]] را به ترتیب دارای سه مرحله جادویی، [[دینی]] و [[علمی]] میداند. [[انسانها]] برای یافتن قوانینی عام با [[هدف]] تغییر [[نظم]] پدیدارهای طبیعی به سود خویش، هنگامی که روشهای جادویی را در رسیدن به مقاصد خویش مؤثر نیافتند، به تدریج به خدایان [[قادر]] مطلق [[معتقد]] شدند. به مرور که ناکارآمدی [[دین]] نیز در این [[حوزه]] به اثبات رسید، [[انسانها]] به [[قوانین طبیعی]] و تجربی روی آوردند<ref>ر.ک: جامعهشناسی دین، ص۴۶؛ منشأ دین، ص۱۰۴-۱۰۷.</ref>. <ref>ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۵۳- ۲۶۲.</ref> | ||
======نقدهای این نظریه====== | |||
*روش تایلور در اثبات نظریه خویش بیشتر ذهنی و تخیلی است<ref>ر.ک: منشأ دین، ص۱۰۸.</ref>. براساس [[آیات قرآن کریم]]، دست کم در دوران پیامبرانی مانند [[حضرت موسی]] {{ع}}<ref>سوره اعراف، آیه: ۱۱۱- ۱۲۰.</ref>، [[حضرت سلیمان]] {{ع}}<ref>سوره بقره، آیه: ۱۰۲</ref>و [[حضرت محمد]] {{صل}}<ref>سوره حجر، آیه: ۱۵.</ref>، در کنار [[ادیان الهی]] [[سحر]] و [[جادو]] نیز وجود داشته است و آن دو لزوماً در طول یکدیگر نیستند. اساساً یکی از نسبتهای ناروا به همه [[پیامبران الهی]]، جادوگری بود: {{متن قرآن|كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ}}<ref>«بدینگونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است» سوره ذاریات، آیه ۵۲.</ref> براین اساس و بر فرض پذیرش مراحل ادعایی فریزر، نمیتوان گفت در مرحله [[جادو]] هیچ گونه گرایشی به [[خدا]] و [[دین]] وجود نداشته است<ref>ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۵۳- ۲۶۲.</ref>. | *روش تایلور در اثبات نظریه خویش بیشتر ذهنی و تخیلی است<ref>ر.ک: منشأ دین، ص۱۰۸.</ref>. براساس [[آیات قرآن کریم]]، دست کم در دوران پیامبرانی مانند [[حضرت موسی]] {{ع}}<ref>سوره اعراف، آیه: ۱۱۱- ۱۲۰.</ref>، [[حضرت سلیمان]] {{ع}}<ref>سوره بقره، آیه: ۱۰۲</ref>و [[حضرت محمد]] {{صل}}<ref>سوره حجر، آیه: ۱۵.</ref>، در کنار [[ادیان الهی]] [[سحر]] و [[جادو]] نیز وجود داشته است و آن دو لزوماً در طول یکدیگر نیستند. اساساً یکی از نسبتهای ناروا به همه [[پیامبران الهی]]، جادوگری بود: {{متن قرآن|كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ}}<ref>«بدینگونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است» سوره ذاریات، آیه ۵۲.</ref> براین اساس و بر فرض پذیرش مراحل ادعایی فریزر، نمیتوان گفت در مرحله [[جادو]] هیچ گونه گرایشی به [[خدا]] و [[دین]] وجود نداشته است<ref>ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۵۳- ۲۶۲.</ref>. | ||
====دیدگاه [[اقتصادی]]==== | ====دیدگاه [[اقتصادی]]==== | ||
*این دیدگاه در [[حقیقت]] به دیدگاه جامعهشناختی بازمیگردد؛ ولی نظر به اهمیت آن، به صورت مستقل مطرح شده است. بنابراین دیدگاه، [[دین]] محصول [[از خود بیگانگی]] [[انسان]] است<ref>ر.ک: مارکس و مارکسیسم، ۳۰ و ۳۱.</ref> که ریشه در شرایط [[زندگی اجتماعی]] و تضادهای طبقاتی دارد. در [[حقیقت]]، [[دین]] دستاورد و معلول وضعیت [[اقتصادی]] [[طبقات جامعه]] است. بدینسان، اگر [[اختلاف طبقاتی]] [[جامعه]] از میان برود، [[دین]] نیز از میان خواهد رفت<ref>ر.ک: نقدی بر مارکسیسم، ۸۴ ـ ۸۹.</ref>. | *این دیدگاه در [[حقیقت]] به دیدگاه جامعهشناختی بازمیگردد؛ ولی نظر به اهمیت آن، به صورت مستقل مطرح شده است. بنابراین دیدگاه، [[دین]] محصول [[از خود بیگانگی]] [[انسان]] است<ref>ر.ک: مارکس و مارکسیسم، ۳۰ و ۳۱.</ref> که ریشه در شرایط [[زندگی اجتماعی]] و تضادهای طبقاتی دارد. در [[حقیقت]]، [[دین]] دستاورد و معلول وضعیت [[اقتصادی]] [[طبقات جامعه]] است. بدینسان، اگر [[اختلاف طبقاتی]] [[جامعه]] از میان برود، [[دین]] نیز از میان خواهد رفت<ref>ر.ک: نقدی بر مارکسیسم، ۸۴ ـ ۸۹.</ref>. |