←مقدمه
جز (جایگزینی متن - '''']].' به '''']]') |
(←مقدمه) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
*[[عثمان]] در زمان [[خلیفه اول]] بیشتر به پیشه اصلی خود، [[تجارت]]، مشغول بود. اما در عین حال در شمار کاتبان [[خلیفه]] نیز بهشمار میآمد، بهگونهای که متن تعیین [[جانشین]] [[خلیفه اول]] با دستخط او و امضای [[خلیفه]] به تثبیت رسید. او بهعنوان یکی از اعضای [[شورای شش نفره]] برای تعیین [[جانشین]] [[خلیفه دوم]] [[انتخاب]] شد. در این [[شورا]] [[حق]] مسلم [[امام علی]] {{ع}} زیر پا گذاشته شد و در نهایت [[خلافت]] به [[عثمان]] رسید. [[امام]] {{ع}} ضمن تأکید بر [[حق]] و صلاحیت خود بر [[حکومت]] و ستمی که بر ایشان رفت، بیان داشت تا زمانیکه [[امنیت]] [[مسلمانان]] برقرار باشد، [[صبر]] خواهد کرد<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۷۴</ref>. | *[[عثمان]] در زمان [[خلیفه اول]] بیشتر به پیشه اصلی خود، [[تجارت]]، مشغول بود. اما در عین حال در شمار کاتبان [[خلیفه]] نیز بهشمار میآمد، بهگونهای که متن تعیین [[جانشین]] [[خلیفه اول]] با دستخط او و امضای [[خلیفه]] به تثبیت رسید. او بهعنوان یکی از اعضای [[شورای شش نفره]] برای تعیین [[جانشین]] [[خلیفه دوم]] [[انتخاب]] شد. در این [[شورا]] [[حق]] مسلم [[امام علی]] {{ع}} زیر پا گذاشته شد و در نهایت [[خلافت]] به [[عثمان]] رسید. [[امام]] {{ع}} ضمن تأکید بر [[حق]] و صلاحیت خود بر [[حکومت]] و ستمی که بر ایشان رفت، بیان داشت تا زمانیکه [[امنیت]] [[مسلمانان]] برقرار باشد، [[صبر]] خواهد کرد<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۷۴</ref>. | ||
*[[خلافت عثمان]] در [[محرم]] سال ۲۴ هجری آغاز شد. در اوایل [[خلافت عثمان]]، برخی [[شورشها]] در سرزمینهای تازهمسلمان شکل گرفته بود، اما در نهایت [[مسلمانان]] موفق به کنترل اوضاع و ادامه فتوحات شدند و دامنه [[دولت اسلامی]] را گسترش دادند. در زمان [[عثمان]] و زیر نظر او، در رأس هیئتی، [[قرآن کریم]] جمع و تدوین شد و او از [[صحابه]] و [[حافظان قرآن]] در مورد صحیح بودن [[مصحف]] [[شهادت]] گرفت. این [[مصحف]] را "[[مصحف]] [[امام]]" مینامند، زیرا چند نسخه از روی آن تهیه و بهعنوان الگوی قرائت صحیح به شهرهای مهم [[اسلامی]] ارسال شد. | *[[خلافت عثمان]] در [[محرم]] سال ۲۴ هجری آغاز شد. در اوایل [[خلافت عثمان]]، برخی [[شورشها]] در سرزمینهای تازهمسلمان شکل گرفته بود، اما در نهایت [[مسلمانان]] موفق به کنترل اوضاع و ادامه فتوحات شدند و دامنه [[دولت اسلامی]] را گسترش دادند. در زمان [[عثمان]] و زیر نظر او، در رأس هیئتی، [[قرآن کریم]] جمع و تدوین شد و او از [[صحابه]] و [[حافظان قرآن]] در مورد صحیح بودن [[مصحف]] [[شهادت]] گرفت. این [[مصحف]] را "[[مصحف]] [[امام]]" مینامند، زیرا چند نسخه از روی آن تهیه و بهعنوان الگوی قرائت صحیح به شهرهای مهم [[اسلامی]] ارسال شد. | ||
*رفتارهای [[خلیفه]] بهخصوص در سالهای ۳۱ و ۳۲ هجری بهگونهای بود که موجب [[نارضایتی]] و در نهایت [[شورش]] [[مردم]] علیه وی شد. بهکارگیری [[خویشان]] و [[نزدیکان]] که اغلب از [[بنیامیه]] بودند، در امور حساس حکومتی و بدون در نظر گرفتن صلاحیتهای فردی، [[بیتالمال]] را ملک شخصی دانستن و سوءاستفاده از [[بیت المال]] و نیز [[تبعیض]] در [[مصرف]] [[بیت المال]] و اعطای آن به [[خویشاوندان]] با عنوان [[صلهرحم]]، از جمله علل و عواملی بودند که باعث [[خشم]] و [[شورش]] [[مسلمانان]] شدند، بهگونهای که در منابع [[نقل]] است او ۴ میلیون و ۳۱۰ هزار دینا و ۱۲۶ میلیون و ۷۷۰ هزار درهم از [[بیتالمال]] را به خود و تعداد اندکی از نزدیکانش اختصاص داد. [[امام]] {{ع}} در این مورد میفرماید: تا سومین به [[خلافت]] برخاست، در حالیکه باد [[نخوت]] به غبغب افکنده و هدفی جز کامجویی از [[خلافت]] در سر نپرورده بود و همراه او فامیلش به [[غارت]] [[بیت المال]] پرداختند و چون شتری که به گیاه بهاران درآمده، [[مال]] [[خدا]] را بر بد دادند. تا آن روز که رشتههایش گسیخت و کردار ناشایستش گریبانش گرفت و غوطهوری در [[نعمت]] و [[طغیان]] در بهرهوری و سوءاستفاده از [[بیت المال]] هلاکش ساخت<ref>نهج البلاغه، خطبه | *رفتارهای [[خلیفه]] بهخصوص در سالهای ۳۱ و ۳۲ هجری بهگونهای بود که موجب [[نارضایتی]] و در نهایت [[شورش]] [[مردم]] علیه وی شد. بهکارگیری [[خویشان]] و [[نزدیکان]] که اغلب از [[بنیامیه]] بودند، در امور حساس حکومتی و بدون در نظر گرفتن صلاحیتهای فردی، [[بیتالمال]] را ملک شخصی دانستن و سوءاستفاده از [[بیت المال]] و نیز [[تبعیض]] در [[مصرف]] [[بیت المال]] و اعطای آن به [[خویشاوندان]] با عنوان [[صلهرحم]]، از جمله علل و عواملی بودند که باعث [[خشم]] و [[شورش]] [[مسلمانان]] شدند، بهگونهای که در منابع [[نقل]] است او ۴ میلیون و ۳۱۰ هزار دینا و ۱۲۶ میلیون و ۷۷۰ هزار درهم از [[بیتالمال]] را به خود و تعداد اندکی از نزدیکانش اختصاص داد. [[امام]] {{ع}} در این مورد میفرماید: تا سومین به [[خلافت]] برخاست، در حالیکه باد [[نخوت]] به غبغب افکنده و هدفی جز کامجویی از [[خلافت]] در سر نپرورده بود و همراه او فامیلش به [[غارت]] [[بیت المال]] پرداختند و چون شتری که به گیاه بهاران درآمده، [[مال]] [[خدا]] را بر بد دادند. تا آن روز که رشتههایش گسیخت و کردار ناشایستش گریبانش گرفت و غوطهوری در [[نعمت]] و [[طغیان]] در بهرهوری و سوءاستفاده از [[بیت المال]] هلاکش ساخت<ref>{{متن حدیث|إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ [خَضْمَ] خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳</ref>. همچنین [[آزار]] و [[شکنجه]] برخی [[خواص]] منتقد چون [[ابوذر]] غفاری، عماریاسر، [[عبدالله بن مسعود]]، چشمپوشی از [[اجرای حدود الهی]] به تشخیص خود و بدون در نظر گرفتن [[احکام فقهی]] از عوامل اصلی [[شورش]] و [[نارضایتی]] عمومی از دستگاه [[خلافت]] شد و سرانجام به [[شورش]] و [[انقلاب]] علیه [[خلیفه]] انجامید. [[امام علی]] {{ع}} در اینباره میفرماید: او ([[عثمان]]) از آن هنگام که [[حکومت]] یافت، [[بدعتها]] آورد و زمینه [[بدگویی]] و [[اعتراض]] [[مردم]] را فراهم کرد. [[مردم]] نیز زبان به [[بدگویی]] گشودند. سپس به سبب بدرفتاری بسیار او بر وی شوریدند و کار را دگرگون ساختند<ref>{{متن حدیث|اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۰</ref>. | ||
*در میان [[مخالفان]]، غیر از برخی [[صحابه]] [[مجاهد]] و [[متعهد]] به [[آیین الهی]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} که انتقادی اصلاحگرایانه بر عملکرد [[خلیفه]] داشتند، چهرههایی چون [[عمرو بن عاص]]، طلحة بن عبیدالله و [[زبیر بن عوام]] نیز نقشی برجسته دارند، بهگونه که در برخی [[منابع تاریخی]] به رابطه [[طلحه]] با محاصرهکنندگان و [[قاتلان]] [[خلیفه]] اشاره شده است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: آهستهترین حرکت [[طلحه]] و [[زبیر]] درباره [[عثمان]]، ترساندن و مهربانترین کردارشان، تندی و [[خشونت]] بود<ref>نهج البلاغه، نامه | *در میان [[مخالفان]]، غیر از برخی [[صحابه]] [[مجاهد]] و [[متعهد]] به [[آیین الهی]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} که انتقادی اصلاحگرایانه بر عملکرد [[خلیفه]] داشتند، چهرههایی چون [[عمرو بن عاص]]، طلحة بن عبیدالله و [[زبیر بن عوام]] نیز نقشی برجسته دارند، بهگونه که در برخی [[منابع تاریخی]] به رابطه [[طلحه]] با محاصرهکنندگان و [[قاتلان]] [[خلیفه]] اشاره شده است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: آهستهترین حرکت [[طلحه]] و [[زبیر]] درباره [[عثمان]]، ترساندن و مهربانترین کردارشان، تندی و [[خشونت]] بود<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ أَهْوَنُ سَيْرِهِمَا فِيهِ الْوَجِيفُ وَ أَرْفَقُ حِدَائِهِمَا الْعَنِيفُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۱؛ نیز نک: نامه ۵۴</ref>. از دیگر سو، نقش [[عایشه]]، [[همسر پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در [[مخالفت]] و تحریک [[شورشیان]] نقشی برجسته است. [[امام]] {{ع}} در مورد او فرمود: [[عایشه]] نیز در مورد [[عثمان]] گرفتار [[خشم]] نابهنگام شد و در نتیجه زمینه [[قتل]] او را به دست [[مردم]] خشمگین فراهم آمد<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ؛ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ [قَتَلُوهُ] فَقَتَلُوهُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۱</ref>. | ||
*[[خلیفه]] آنگاه که با [[شورش]] عمومی علیه خود مواجه شد، در نامههایی به برخی از [[کارگزاران]] خود، از جمله [[معاویه]]، تقاضای کمک کرد. اما آنها با تقدیم [[مصالح]] و [[منافع]] خویش بر یرای [[خلیفه]] از کمک به وی دریغ ورزیدند و وارد عمل نشدند. [[معاویه]] که خود در [[اندیشه]] [[خلافت]] بود، با کشتهشدن [[خلیفه]] مانعی جدی را از پیش روی خود برای رسیدن به [[هدف]] [[خلافت]] کنار میزد. از اینرو [[امام]] خطاب به [[معاویه]] فرمود:(ای [[معاویه]]!) تو آنجا که به سودت بود از او [[حمایت]] کردی و آنجا که به سود او بود خوارش ساختی<ref>نهج البلاغه، نامه | *[[خلیفه]] آنگاه که با [[شورش]] عمومی علیه خود مواجه شد، در نامههایی به برخی از [[کارگزاران]] خود، از جمله [[معاویه]]، تقاضای کمک کرد. اما آنها با تقدیم [[مصالح]] و [[منافع]] خویش بر یرای [[خلیفه]] از کمک به وی دریغ ورزیدند و وارد عمل نشدند. [[معاویه]] که خود در [[اندیشه]] [[خلافت]] بود، با کشتهشدن [[خلیفه]] مانعی جدی را از پیش روی خود برای رسیدن به [[هدف]] [[خلافت]] کنار میزد. از اینرو [[امام]] خطاب به [[معاویه]] فرمود:(ای [[معاویه]]!) تو آنجا که به سودت بود از او [[حمایت]] کردی و آنجا که به سود او بود خوارش ساختی<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّكَ إِنَّمَا نَصَرْتَ عُثْمَانَ حَيْثُ كَانَ النَّصْرُ لَكَ، وَ خَذَلْتَهُ حَيْثُ كَانَ النَّصْرُ لَهُ؛ وَ السَّلَامُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۷</ref>. [[مخالفان]] از [[خلیفه]] تقاضای کنارهگیری داشتند، اما [[خلیفه]] مدعی بود که پیراهنی که [[خدا]] بر تن او پوشانده است، هرگز از تن بیرون نمیآورد. سرانجام حلقه محاصره تنگتر شد و مهاجمان به خانه [[خلیفه]] [[هجوم]] آوردند. [[امام علی]] {{ع}} در این میان به [[دفاع]] از وی پرداخت و حتی [[فرزندان]] خویش را برای [[حمایت]] از وی گسیل داشت. [[امام]] خود در اینباره میفرماید: [[مردم]] در ابتدا از او [[انتقاد]] کردند و عیوبش برشمردند و من از میان [[مهاجران]]، کسی بودم که بیشتر سعیم نرنجاندن و کمتر سرزنش کرن او بود<ref>{{متن حدیث|إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَيْهِ، فَكُنْتُ رَجُلًا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ أُكْثِرُ اسْتِعْتَابَهُ وَ أُقِلُّ عِتَابَهُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۱</ref>. | ||
*[[امام]] {{ع}} در زمان [[خلیفه]] نهتنها در مواقعی به [[یاری]] و [[حمایت]] از او برخاست، که در موارد بسیاری [[حکم]] او را در مورد خود [[اجرا]] کرد. خود ایشان در اینباره به [[ابن عباس]] میفرماید: بهسوی من کسی را فرستاد تا از شهر بیرون [[روم]]، سپس به سویم فرستاد تا بازگردم، اینک تو را نزد من میفرستد که از شهر بیرون [[روم]]. به [[خدا]] [[سوگند]] چندان از او [[دفاع]] کردم که ترسیدم گناهکار باشم<ref>نهج البلاغه، خطبه | *[[امام]] {{ع}} در زمان [[خلیفه]] نهتنها در مواقعی به [[یاری]] و [[حمایت]] از او برخاست، که در موارد بسیاری [[حکم]] او را در مورد خود [[اجرا]] کرد. خود ایشان در اینباره به [[ابن عباس]] میفرماید: بهسوی من کسی را فرستاد تا از شهر بیرون [[روم]]، سپس به سویم فرستاد تا بازگردم، اینک تو را نزد من میفرستد که از شهر بیرون [[روم]]. به [[خدا]] [[سوگند]] چندان از او [[دفاع]] کردم که ترسیدم گناهکار باشم<ref>{{متن حدیث|بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَقْدُمَ، ثُمَّ هُوَ الْآنَ يَبْعَثُ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً}} نهج البلاغه، خطبه ۲۴۰</ref>. | ||
*سرانجام عثمان بن عفان بهدست جمعی از [[مصریان]] در یازدهم ذیالحجه سال ۳۵ هجری به [[قتل]] رسید. بنا بر قول مشهور، سن وی در پایان [[عمر]] ۸۲ سال گزارش شده است. مدت [[خلافت]] وی ۱۲ سال به طول انجامید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 552-554.</ref>. | *سرانجام عثمان بن عفان بهدست جمعی از [[مصریان]] در یازدهم ذیالحجه سال ۳۵ هجری به [[قتل]] رسید. بنا بر قول مشهور، سن وی در پایان [[عمر]] ۸۲ سال گزارش شده است. مدت [[خلافت]] وی ۱۲ سال به طول انجامید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 552-554.</ref>. | ||
*در دورۀ او همۀ عمّال و کارگزاران و والیان از بنی امیّه انتخاب شدند و او دست آنان را در هرخلاف و ظلم و سوءاستفاده از بیتالمال باز گذاشت و نسبت به اعتراضهای مکرّر مسلمانان اعتنایی نکرد و مغیره را که از دشمنان سرسخت [[پیامبر]] و راندهشدۀ او بود پناه داد و ابوذر را تبعید کرد و کسانی همچون عمار یاسر و ابن مسعود را مورد آزار و اهانت قرار داد. [[امام علی|علی]]{{ع}} یکی از منتقدان جدّی حکومت او بود. شیوۀ غلط او در کشورداری و بدعتهای او، تعطیل احکام الهی و ظلمهای والیانش جوّی از اعتراض و شورش را پدید آورد و مسلمانان بهویژه انقلابیون مصری، تحریک شده او را در خانهاش محاصره کرده و در سال ۳۵ هجری در هشتاد و چند سالگی به قتل رساندند. وی در پدید آمدن رجعت در امّت محمّدی و حاکم ساختن نظام سلطنت و اشرافیگری و طرد مسلمانان دلسوز و بروز فتنههای بعدی و سلطه یافتن امویان بر مقدّرات [[اسلام]] و مسلمین نقش عمده داشت. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] با تندترین عبارت از شیوۀ [[خلافت]] او در حیف و میل و غارت بیتالمال انتقاد کرده است.<ref>نهج البلاغه خطبه۳</ref> عثمان نیز بدترین برخوردها را با [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} داشت و گاهی حضرت را به بیرون مدینه تبعید میکرد. یکبار که میخواست از زروسیم بیتالمال به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} حق السکوت بدهد تا حضرت اعتراض نکند و امام نپذیرفت، عثمان عصبانی شد و با چوبی که در دستش بود [[امام علی|علی]]{{ع}} را زد. تعبیر حضرت در گزارش این واقعه چنین است: {{متن حدیث| ثُمَّ قَامَ إِلَيَّ بِالْقَضِيبِ فَضَرَبَنِي، وَ اللَّهِ مَا أَرُدُّ يَدَهُ حَتَّى قَضَى حَاجَتَهُ، فَتَقَنَّعْتُ بِثَوْبِي وَ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ قُلْتُ: اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ إِنْ كُنْتُ أَمَرْتُكَ بِمَعْرُوفٍ وَ نَهَيْتُكَ عَنْ مُنْكَرٍ.}}<ref>«سپس برخاست و به طرف من آمد و با چوبی که در دست داشت تا آنجا که دلش میخواست مرا زد، به خدا قسم من دستش را برنگرداندم، سپس جامه به روی خود کشیدم و به خانهام برگشتم و قسم خوردم که دیگر او را امر به معروف و نهی از منکر نکنم.» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۹ ص۱۶</ref>، مخالفان [[اهل بیت]]، عمدتا طرفداران بنی امیه و وابسته به حکومت عثمان بودند، و تا سالها بعد وقتی گفته میشد فلانی "عثمانی" است نشاندهندۀ خط فکری و دشمنی او با آل علی بود. فتنههایی همچون جنگ جمل و جنگ صفین اغلب با پوشش خونخواهی عثمان صورت میگرفت و جبههای متّحد بر ضدّ فرهنگ غدیر و حکومت علوی تشکیل میداد. صاحبان این تفکّر و گرایش را که در بصره و شام بیش از جاهای دیگر بودند "عثمانی مذهب" میگفتند و حکومت یافتن بنی امیّه در واقع غلبۀ عثمانیمذهبان بر خطّ پیروان [[ولایت]] علوی بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸۲.</ref> | *در دورۀ او همۀ عمّال و کارگزاران و والیان از بنی امیّه انتخاب شدند و او دست آنان را در هرخلاف و ظلم و سوءاستفاده از بیتالمال باز گذاشت و نسبت به اعتراضهای مکرّر مسلمانان اعتنایی نکرد و مغیره را که از دشمنان سرسخت [[پیامبر]] و راندهشدۀ او بود پناه داد و ابوذر را تبعید کرد و کسانی همچون عمار یاسر و ابن مسعود را مورد آزار و اهانت قرار داد. [[امام علی|علی]]{{ع}} یکی از منتقدان جدّی حکومت او بود. شیوۀ غلط او در کشورداری و بدعتهای او، تعطیل احکام الهی و ظلمهای والیانش جوّی از اعتراض و شورش را پدید آورد و مسلمانان بهویژه انقلابیون مصری، تحریک شده او را در خانهاش محاصره کرده و در سال ۳۵ هجری در هشتاد و چند سالگی به قتل رساندند. وی در پدید آمدن رجعت در امّت محمّدی و حاکم ساختن نظام سلطنت و اشرافیگری و طرد مسلمانان دلسوز و بروز فتنههای بعدی و سلطه یافتن امویان بر مقدّرات [[اسلام]] و مسلمین نقش عمده داشت. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] با تندترین عبارت از شیوۀ [[خلافت]] او در حیف و میل و غارت بیتالمال انتقاد کرده است.<ref>نهج البلاغه خطبه۳</ref> عثمان نیز بدترین برخوردها را با [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} داشت و گاهی حضرت را به بیرون مدینه تبعید میکرد. یکبار که میخواست از زروسیم بیتالمال به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} حق السکوت بدهد تا حضرت اعتراض نکند و امام نپذیرفت، عثمان عصبانی شد و با چوبی که در دستش بود [[امام علی|علی]]{{ع}} را زد. تعبیر حضرت در گزارش این واقعه چنین است: {{متن حدیث| ثُمَّ قَامَ إِلَيَّ بِالْقَضِيبِ فَضَرَبَنِي، وَ اللَّهِ مَا أَرُدُّ يَدَهُ حَتَّى قَضَى حَاجَتَهُ، فَتَقَنَّعْتُ بِثَوْبِي وَ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ قُلْتُ: اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ إِنْ كُنْتُ أَمَرْتُكَ بِمَعْرُوفٍ وَ نَهَيْتُكَ عَنْ مُنْكَرٍ.}}<ref>«سپس برخاست و به طرف من آمد و با چوبی که در دست داشت تا آنجا که دلش میخواست مرا زد، به خدا قسم من دستش را برنگرداندم، سپس جامه به روی خود کشیدم و به خانهام برگشتم و قسم خوردم که دیگر او را امر به معروف و نهی از منکر نکنم.» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۹ ص۱۶</ref>، مخالفان [[اهل بیت]]، عمدتا طرفداران بنی امیه و وابسته به حکومت عثمان بودند، و تا سالها بعد وقتی گفته میشد فلانی "عثمانی" است نشاندهندۀ خط فکری و دشمنی او با آل علی بود. فتنههایی همچون جنگ جمل و جنگ صفین اغلب با پوشش خونخواهی عثمان صورت میگرفت و جبههای متّحد بر ضدّ فرهنگ غدیر و حکومت علوی تشکیل میداد. صاحبان این تفکّر و گرایش را که در بصره و شام بیش از جاهای دیگر بودند "عثمانی مذهب" میگفتند و حکومت یافتن بنی امیّه در واقع غلبۀ عثمانیمذهبان بر خطّ پیروان [[ولایت]] علوی بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸۲.</ref> |