جز
جایگزینی متن - 'بیان' به 'بیان'
جز (جایگزینی متن - 'حوزه' به 'حوزه') |
جز (جایگزینی متن - 'بیان' به 'بیان') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
*[[پیشوایان]] [[کفر]] و از آن جمله [[فرعون]] و دستیاران او [[مصادیق امام]] [[باطل]] در [[قرآن کریم]] میباشند<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ}} «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲؛ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ}} «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. | *[[پیشوایان]] [[کفر]] و از آن جمله [[فرعون]] و دستیاران او [[مصادیق امام]] [[باطل]] در [[قرآن کریم]] میباشند<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ}} «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲؛ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ}} «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. | ||
*در آیهای نیز [[امام]] به گونهای به کار رفته است که همه کاربردهای پیشین را شامل میشود: [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>«روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref>. [[پیامبران الهی]]، [[کتابهای آسمانی]]، نامههای [[اعمال]] و هر کس که در [[دنیا]] از او [[پیروی]] شده است، وجوهی است که [[مفسران]] درباره مقصود از [[امام]] در [[آیه]] یاد شده گفتهاند<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۴۲۹- ۴۳۰.</ref>. | *در آیهای نیز [[امام]] به گونهای به کار رفته است که همه کاربردهای پیشین را شامل میشود: [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>«روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref>. [[پیامبران الهی]]، [[کتابهای آسمانی]]، نامههای [[اعمال]] و هر کس که در [[دنیا]] از او [[پیروی]] شده است، وجوهی است که [[مفسران]] درباره مقصود از [[امام]] در [[آیه]] یاد شده گفتهاند<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۴۲۹- ۴۳۰.</ref>. | ||
*مجموع تعریفهایی که [[متکلمان اسلامی]] برای [[امامت]] | *مجموع تعریفهایی که [[متکلمان اسلامی]] برای [[امامت]] بیان کردهاند دو دسته است: | ||
#تعریفهای عام که [[نبوت]] را نیز در برمیگیرد. | #تعریفهای عام که [[نبوت]] را نیز در برمیگیرد. | ||
#تعریفهای خاصی که شامل [[نبوت]] نمیشود. | #تعریفهای خاصی که شامل [[نبوت]] نمیشود. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
*[[معتزله]]، [[اشعریه]]، [[ماتریدیه]]، [[صالحیه]] و [[بتریه]] از [[زیدیه]] و فرقههای [[خوارج]]، وجود [[نص در امامت]] را [[انکار]] کرده و طریق [[تعیین امام]] را [[بیعت]] و [[انتخاب]] دانستهاند. آنان درباره تعداد لازم [[بیعت کنندگان]] [[اختلاف]] نظر دارند. [[اشاعره]] [[بیعت]] یک یا دو نفر را نیز [[کافی]] دانستهاند. آنان در این باره به [[بیعت]] [[عمر]] با [[ابوبکر]] و [[عبدالرحمان بن عوف]] با [[عثمان]] [[استدلال]] کردهاند <ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۴.</ref> ولی [[معتزله]] تعداد لازم [[بیعت کنندگان]] را شش نفر دانستهاند که هرگاه یکی از آنان با کسی که [[شایستگی]] [[امامت]] را دارد [[بیعت]] کند و دیگران نیز با او موافقت نمایند [[امامت]] او ثابت میشود. آنان در این باره به شورای شش نفرهای که از طرف [[عمر]] [[انتخاب]] شده بودند تا درباره [[امام]] پس از او تصمیم بگیرند [[استدلال]] کردهاند. از آنجا که در جریان شورای مزبور در نهایت [[عبدالرحمان بن عوف]] با [[عثمان]] [[بیعت]] کرد و دیگران نیز با او موافقت کردند، [[ابوهاشم جبایی]] گفته است هرگاه یک نفر با کسی که اهلیت [[امامت]] را دارد [[بیعت]] کند و چهار نفر دیگر با او موافقت نمایند، [[امامت]] او ثابت میشود<ref>المغنی، ج۱، ص۲۵۲- ۲۵۳.</ref> این دیدگاهها چنان که روشن است مستندی از [[کتاب و سنت]] یا [[عقل]] قطعی یا [[سیره]] عقلایی ندارد، و صرفاً برای توجیه آنچه در عصر [[صحابه]] در ارتباط با مسئله [[امامت]] و [[خلافت]] رخ داده است، مطرح شده است. بدیهی است تا اعتبار این طریق برای تعیین [[امامت]] اثبات نشود نمیتوان درستی [[خلافت ابوبکر]] وعثمان را از طریق [[بیعت]] به گروهی از [[صحابه]] اثبات کرده و اثبات اعتبار آن به [[عمل صحابه]] [[استدلال]] دوری و [[باطل]] است، گذشته از این، با توجه به [[نصوص]] [[کتاب و سنت]] که بر [[امامت علی]]{{ع}} پس از [[پیامبر]]{{صل}} دلالت میکند، چنین استدلالهایی از قبیل [[اجتهاد در مقابل نص]] و بیاساس است<ref>ر.ک: امامت علی{{ع}}.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶</ref> | *[[معتزله]]، [[اشعریه]]، [[ماتریدیه]]، [[صالحیه]] و [[بتریه]] از [[زیدیه]] و فرقههای [[خوارج]]، وجود [[نص در امامت]] را [[انکار]] کرده و طریق [[تعیین امام]] را [[بیعت]] و [[انتخاب]] دانستهاند. آنان درباره تعداد لازم [[بیعت کنندگان]] [[اختلاف]] نظر دارند. [[اشاعره]] [[بیعت]] یک یا دو نفر را نیز [[کافی]] دانستهاند. آنان در این باره به [[بیعت]] [[عمر]] با [[ابوبکر]] و [[عبدالرحمان بن عوف]] با [[عثمان]] [[استدلال]] کردهاند <ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۴.</ref> ولی [[معتزله]] تعداد لازم [[بیعت کنندگان]] را شش نفر دانستهاند که هرگاه یکی از آنان با کسی که [[شایستگی]] [[امامت]] را دارد [[بیعت]] کند و دیگران نیز با او موافقت نمایند [[امامت]] او ثابت میشود. آنان در این باره به شورای شش نفرهای که از طرف [[عمر]] [[انتخاب]] شده بودند تا درباره [[امام]] پس از او تصمیم بگیرند [[استدلال]] کردهاند. از آنجا که در جریان شورای مزبور در نهایت [[عبدالرحمان بن عوف]] با [[عثمان]] [[بیعت]] کرد و دیگران نیز با او موافقت کردند، [[ابوهاشم جبایی]] گفته است هرگاه یک نفر با کسی که اهلیت [[امامت]] را دارد [[بیعت]] کند و چهار نفر دیگر با او موافقت نمایند، [[امامت]] او ثابت میشود<ref>المغنی، ج۱، ص۲۵۲- ۲۵۳.</ref> این دیدگاهها چنان که روشن است مستندی از [[کتاب و سنت]] یا [[عقل]] قطعی یا [[سیره]] عقلایی ندارد، و صرفاً برای توجیه آنچه در عصر [[صحابه]] در ارتباط با مسئله [[امامت]] و [[خلافت]] رخ داده است، مطرح شده است. بدیهی است تا اعتبار این طریق برای تعیین [[امامت]] اثبات نشود نمیتوان درستی [[خلافت ابوبکر]] وعثمان را از طریق [[بیعت]] به گروهی از [[صحابه]] اثبات کرده و اثبات اعتبار آن به [[عمل صحابه]] [[استدلال]] دوری و [[باطل]] است، گذشته از این، با توجه به [[نصوص]] [[کتاب و سنت]] که بر [[امامت علی]]{{ع}} پس از [[پیامبر]]{{صل}} دلالت میکند، چنین استدلالهایی از قبیل [[اجتهاد در مقابل نص]] و بیاساس است<ref>ر.ک: امامت علی{{ع}}.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶</ref> | ||
*[[شیعه امامیه]] چنان که اشاره شد [[معتقد]] است یگانه راه معتبر برای [[تعیین امام]]، [[نص]] است، زیرا به [[اعتقاد]] آنان در [[امام]] شرایطی چون [[عصمت]] و [[افضلیت]] معتبر است که راه [[فهم]] آنها منحصر در [[نص]] است. البته، [[معجزه]] نیز نقش [[نص]] را ایفا میکند و به عبارت دیگر [[نص]] فعلی است، زیرا اعطای [[معجزه]] به کسی که مدعی [[امامت]] است [[تأیید]] عملی اوست؛ چنان که [[نص]] [[تأیید]] قولی او میباشد<ref>اللوامع الإلهیة، ص۳۳۴؛ الشافی فی الإمامه، ج۲، ص۵-۷؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۶؛ کشف المراد، ص۴۹۶؛ گوهر مراد، ص۴۸۱.</ref>. | *[[شیعه امامیه]] چنان که اشاره شد [[معتقد]] است یگانه راه معتبر برای [[تعیین امام]]، [[نص]] است، زیرا به [[اعتقاد]] آنان در [[امام]] شرایطی چون [[عصمت]] و [[افضلیت]] معتبر است که راه [[فهم]] آنها منحصر در [[نص]] است. البته، [[معجزه]] نیز نقش [[نص]] را ایفا میکند و به عبارت دیگر [[نص]] فعلی است، زیرا اعطای [[معجزه]] به کسی که مدعی [[امامت]] است [[تأیید]] عملی اوست؛ چنان که [[نص]] [[تأیید]] قولی او میباشد<ref>اللوامع الإلهیة، ص۳۳۴؛ الشافی فی الإمامه، ج۲، ص۵-۷؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۶؛ کشف المراد، ص۴۹۶؛ گوهر مراد، ص۴۸۱.</ref>. | ||
*[[سیره پیامبر]]{{صل}} نیز اقتضا میکند که [[پیشوای مسلمانان]] پس از خود را تعیین کرده باشد، زیرا [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به [[سرنوشت]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] بسیار حساس و نگران بود، او برای سعادتمندی آنان از | *[[سیره پیامبر]]{{صل}} نیز اقتضا میکند که [[پیشوای مسلمانان]] پس از خود را تعیین کرده باشد، زیرا [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به [[سرنوشت]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] بسیار حساس و نگران بود، او برای سعادتمندی آنان از بیان سادهترین مسائل دریغ نمیورزیدند، چگونه ممکن است درباره [[جانشین]] خود که مهمترین تأثیر را در [[سرنوشت]] [[مسلمانان]] داشت هیچ گونه اقدامی نکرده و فرد یا افراد شایستهای را برای این مهم تعیین نکرده باشد<ref>الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۲۱- ۲۴.</ref>. | ||
*در نقد [[استدلال]] یاد شده گفته شده است اولاً، مطلب مزبور صرف استبعاد است و در مباحث [[علمی]]، استبعاد اعتباری ندارد و ثانیاً، واگذار کردن مسئله [[امامت]] به [[انتخاب]] [[نخبگان]] [[جامعه]] و [[اجتهاد]] [[خردمندان]] نوعی [[تعیین جانشین]] است؛ همان گونه که بسیاری از [[فروع دین]] به [[اجتهاد]] صاحبنظران واگذار شده است<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶- ۲۵۷.</ref>. | *در نقد [[استدلال]] یاد شده گفته شده است اولاً، مطلب مزبور صرف استبعاد است و در مباحث [[علمی]]، استبعاد اعتباری ندارد و ثانیاً، واگذار کردن مسئله [[امامت]] به [[انتخاب]] [[نخبگان]] [[جامعه]] و [[اجتهاد]] [[خردمندان]] نوعی [[تعیین جانشین]] است؛ همان گونه که بسیاری از [[فروع دین]] به [[اجتهاد]] صاحبنظران واگذار شده است<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶- ۲۵۷.</ref>. | ||
*نقد مزبور [[نادرست]] است، زیرا [[استدلال]] یاد شده صرف استبعاد نیست، بلکه مبتنی بر [[قیاس]] [[اولویت]] است که از اعتبار منطقی بالایی برخوردار است. مانند [[استدلال]] بر [[حرمت]] زدن [[پدر]] و [[مادر]] به [[حرمت]] گفتن اُف به آنان. مقتضای این قاعده بدیهی [[عقلی]] این است که [[پیامبر]]{{صل}} که نسبت به مسائل ساده [[زندگی]] [[مسلمانان]] بیتفاوت نبود و آنان را در آن زمینه [[راهنمایی]] میکرد، در [[مسند]] مهم [[رهبری]] [[مسلمانان]] پس از خود، بیتفاوت نبوده و حتماً [[جانشین]] خود را تعیین کرده است. | *نقد مزبور [[نادرست]] است، زیرا [[استدلال]] یاد شده صرف استبعاد نیست، بلکه مبتنی بر [[قیاس]] [[اولویت]] است که از اعتبار منطقی بالایی برخوردار است. مانند [[استدلال]] بر [[حرمت]] زدن [[پدر]] و [[مادر]] به [[حرمت]] گفتن اُف به آنان. مقتضای این قاعده بدیهی [[عقلی]] این است که [[پیامبر]]{{صل}} که نسبت به مسائل ساده [[زندگی]] [[مسلمانان]] بیتفاوت نبود و آنان را در آن زمینه [[راهنمایی]] میکرد، در [[مسند]] مهم [[رهبری]] [[مسلمانان]] پس از خود، بیتفاوت نبوده و حتماً [[جانشین]] خود را تعیین کرده است. |