انسان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۰
خط ۲۱: خط ۲۱:
*واژه [[انسان]] در [[قرآن]]، تنها ۶۵ بار تکرار شده است؛ اما واژه‌هایی چون [[بشر]]، [[بنی‌آدم]]، ذرّیه [[آدم]]، ناس، اناس، اِنس، اِنسی، أناسی، مرء، نفس و... که هر یک به [[انسان]] یا بُعدی از ابعاد وی یا مصداقهای آن اشاره دارد، حجم وسیعی از بحثهای [[قرآن]] را به خود اختصاص داده است، افزون بر این، در موارد بسیار فراوانی از [[انسان]] یا اصناف گوناگون آن با ضمایر، صفات، موصولات، اسمای اشاره و... نیز یاد شده است؛ نظیر اینکه در [[آیه]] ۸ [[سوره]] انفطار پس از اینکه در [[آیه]] ۶ همین [[سوره]] از [[انسان]] نام برده، وی را به عنوان موجودی که [[خداوند]] مرکب وی بوده و براساس [[مشیت]] حکیمانه خود، او را متشکل از اعضا و جوارح گوناگون و در رنگها و اندازه‌های متفاوت به صورتی متناسب و [[متعادل]] [[آفریده]] مورد اشاره قرار می‌دهد<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref>، افزون بر اینکه دقت در بخشها و بحثهای گوناگون [[قرآن کریم]] نشان می‌دهد که سراسر این [[کتاب آسمانی]] با [[انسان]] در [[ارتباط]] است، چندان که هیچ بخشی از آن را نمی‌توان جدای از [[انسان‌شناسی]] [[علمی]] یا انسان‌پردازی عملی یافت، پس اگر از گستره لفظی پیشگفته نیز چشم بپوشیم، باز هم می‌توانیم [[قرآن کریم]] را [[کتاب]] [[انسان‌شناسی]] و انسان‌سازی بنامیم. برخی معتقدند که همه [[قرآن]] به لحاظ محتوا [[تفسیر]] [[مقام خلافت الهی]] [[انسان کامل]] است و ازاین‌رو می‌توان یگانه آیه‌ای را که مفید [[خلافت]] مطلق برای اوست، یعنی [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید؛ سوره بقره، آیه:۳۰.</ref> به لحاظ اهمیت، همتای همه [[آیات قرآن]]، تلقی کرد<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۰.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*واژه [[انسان]] در [[قرآن]]، تنها ۶۵ بار تکرار شده است؛ اما واژه‌هایی چون [[بشر]]، [[بنی‌آدم]]، ذرّیه [[آدم]]، ناس، اناس، اِنس، اِنسی، أناسی، مرء، نفس و... که هر یک به [[انسان]] یا بُعدی از ابعاد وی یا مصداقهای آن اشاره دارد، حجم وسیعی از بحثهای [[قرآن]] را به خود اختصاص داده است، افزون بر این، در موارد بسیار فراوانی از [[انسان]] یا اصناف گوناگون آن با ضمایر، صفات، موصولات، اسمای اشاره و... نیز یاد شده است؛ نظیر اینکه در [[آیه]] ۸ [[سوره]] انفطار پس از اینکه در [[آیه]] ۶ همین [[سوره]] از [[انسان]] نام برده، وی را به عنوان موجودی که [[خداوند]] مرکب وی بوده و براساس [[مشیت]] حکیمانه خود، او را متشکل از اعضا و جوارح گوناگون و در رنگها و اندازه‌های متفاوت به صورتی متناسب و [[متعادل]] [[آفریده]] مورد اشاره قرار می‌دهد<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref>، افزون بر اینکه دقت در بخشها و بحثهای گوناگون [[قرآن کریم]] نشان می‌دهد که سراسر این [[کتاب آسمانی]] با [[انسان]] در [[ارتباط]] است، چندان که هیچ بخشی از آن را نمی‌توان جدای از [[انسان‌شناسی]] [[علمی]] یا انسان‌پردازی عملی یافت، پس اگر از گستره لفظی پیشگفته نیز چشم بپوشیم، باز هم می‌توانیم [[قرآن کریم]] را [[کتاب]] [[انسان‌شناسی]] و انسان‌سازی بنامیم. برخی معتقدند که همه [[قرآن]] به لحاظ محتوا [[تفسیر]] [[مقام خلافت الهی]] [[انسان کامل]] است و ازاین‌رو می‌توان یگانه آیه‌ای را که مفید [[خلافت]] مطلق برای اوست، یعنی [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید؛ سوره بقره، آیه:۳۰.</ref> به لحاظ اهمیت، همتای همه [[آیات قرآن]]، تلقی کرد<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۰.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.


==آفرینش انسان==
==[[آفرینش انسان]]==
*خداوند به عنوان مرکب انسان براساس مشیت حکیمانه خود وی را متشکل از اعضا و جوارح گوناگون و در رنگها و اندازه‌های متفاوت به صورتی متعادل و متناسب آفریده<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref>{{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ}}<ref> همان که تو را آفرید، پس استوار کرد و بهنجار داشت.به هر گونه‌ای که خواست، تو را به هم پیوست؛ سوره انفطار، آیه: ۷- ۸.</ref> و آفرینش او را به عنوان نیکوترین ساختارسازی خود مطرح می‌کند{{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref> که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم؛ سوره تین، آیه:۴.</ref> کلمه انسان در این آیه به تصریح بسیاری از مفسّران، اشاره به جنس و ماهیت است و شامل آدم و اصناف فرزندان او می‌شود<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۷۵؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۳۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۹.</ref>. برخی تعبیر احسن تقویم یعنی زیباترین ساختار را مربوط به شکل ظاهر و اعضای پیکر انسان می‌دانند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۵۴۳؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۴، ص ۵۶۳ .</ref> و بعضی عقل و تمیز را نیز بدان می‌افزایند<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۴۷۲.</ref> یا افزون بر انتصاب قامت و زیبایی صورت، اجتماع ویژگیهای دیگر پدیده‌ها را نیز بخشی از مفهوم احسن تقویم می‌خوانند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۴۳۱.</ref> بعضی نیز سخن از صورت ظاهر و سیرت باطن به میان آورده‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۰ ـ ۱۱.</ref> و در نهایت، برخی معتقدند که مقصود از احسن تقویم آن است که انسان به لحاظ نحوه آفرینش و همه شئون و جهات وجودی خود شایسته عروج به فراترین مرتبه رفعت و وصول به حیات ابدی در پیشگاه پروردگار خویش است<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۹.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*[[خداوند]] به عنوان مرکب [[انسان]] براساس [[مشیت]] حکیمانه خود وی را متشکل از اعضا و جوارح گوناگون و در رنگها و اندازه‌های متفاوت به صورتی [[متعادل]] و متناسب [[آفریده]]<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref>{{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ}}<ref> همان که تو را آفرید، پس استوار کرد و بهنجار داشت.به هر گونه‌ای که خواست، تو را به هم پیوست؛ سوره انفطار، آیه: ۷- ۸.</ref> و [[آفرینش]] او را به عنوان [[نیکوترین]] ساختارسازی خود مطرح می‌کند{{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref> که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم؛ سوره تین، آیه:۴.</ref> کلمه [[انسان]] در این [[آیه]] به تصریح بسیاری از مفسّران، اشاره به جنس و ماهیت است و شامل [[آدم]] و اصناف [[فرزندان]] او می‌شود<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۷۵؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۳۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۹.</ref>. برخی تعبیر احسن تقویم یعنی زیباترین ساختار را مربوط به شکل ظاهر و اعضای پیکر [[انسان]] می‌دانند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۵۴۳؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۴، ص ۵۶۳.</ref> و بعضی [[عقل]] و تمیز را نیز بدان می‌افزایند<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۴۷۲.</ref> یا افزون بر [[انتصاب]] قامت و [[زیبایی]] صورت، اجتماع ویژگیهای دیگر پدیده‌ها را نیز بخشی از مفهوم احسن تقویم می‌خوانند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۴۳۱.</ref> بعضی نیز سخن از صورت ظاهر و [[سیرت]] [[باطن]] به میان آورده‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۰ ـ ۱۱.</ref> و در نهایت، برخی معتقدند که مقصود از احسن تقویم آن است که [[انسان]] به لحاظ نحوه [[آفرینش]] و همه [[شئون]] و جهات وجودی خود [[شایسته]] عروج به فراترین مرتبه رفعت و وصول به [[حیات]] [[ابدی]] در پیشگاه [[پروردگار]] خویش است<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۹.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*اهمیت آفرینش انسان آنگاه آشکارتر می‌شود که ببینیم آفریدگارِ همه هستی در سراسر قرآن کریم تنها یک بار خود را به عنوان زیباترین آفریننده ستایش کرده و آن هم در پی بیان آفرینش انسان است: {{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref> سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است  خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مومنون، آیه:۱۴.</ref> برخی تصریح می‌کنند که خداوند، زمین و آسمان و عرش و لوح و کرسی و قلم را آفرید؛ اما هرگز آن‌گونه که خود را نسبت به خلق انسان ستود مورد ستایش قرار نداد، زیرا آفرینش انسان، زیباترین شکل آفرینندگی است<ref>روح البیان، ج ۶ ، ص ۷۲؛ لطائف الاشارات، ج ۲، ص ۵۷۰ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*اهمیت [[آفرینش انسان]] آنگاه آشکارتر می‌شود که ببینیم آفریدگارِ همه هستی در سراسر [[قرآن کریم]] تنها یک بار خود را به عنوان زیباترین آفریننده [[ستایش]] کرده و آن هم در پی بیان [[آفرینش انسان]] است: {{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref> سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است  خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۴.</ref> برخی تصریح می‌کنند که [[خداوند]]، [[زمین]] و [[آسمان]] و [[عرش]] و [[لوح]] و [[کرسی]] و قلم را آفرید؛ اما هرگز آن‌گونه که خود را نسبت به [[خلق]] [[انسان]] ستود مورد [[ستایش]] قرار نداد، زیرا [[آفرینش انسان]]، زیباترین شکل آفرینندگی است<ref>روح البیان، ج ۶، ص ۷۲؛ لطائف الاشارات، ج ۲، ص ۵۷۰.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.


==انسان پیش از ورود به دنیا==
==انسان پیش از ورود به دنیا==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش