جز
جایگزینی متن - 'ثنای الهی' به 'ثنای الهی'
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - 'ثنای الهی' به 'ثنای الهی') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*این [[حدیث]]، در [[حجةالوداع]] در سرزمین [[جحفه]] ([[غدیرخم]])، که بیابانی میان [[مکّه]] و [[مدینه]] و محل جداشدن کاروانهای زیارتی [[حج]] به سوی [[عراق]]، [[شام]] و [[مدینه]] است، [[بیان]] شده است، در این سفر، که [[تعلیم]] [[مناسک]] [[حج]] پیش از حرکت اعلان عمومیشده بود، تعداد شرکتکنندهها را، ۱۱۴ هزار، ۱۲۰ تا ۱۲۴ هزار و بیشتر، ثبت کردهاند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۱۲۸.</ref>. | *این [[حدیث]]، در [[حجةالوداع]] در سرزمین [[جحفه]] ([[غدیرخم]])، که بیابانی میان [[مکّه]] و [[مدینه]] و محل جداشدن کاروانهای زیارتی [[حج]] به سوی [[عراق]]، [[شام]] و [[مدینه]] است، [[بیان]] شده است، در این سفر، که [[تعلیم]] [[مناسک]] [[حج]] پیش از حرکت اعلان عمومیشده بود، تعداد شرکتکنندهها را، ۱۱۴ هزار، ۱۲۰ تا ۱۲۴ هزار و بیشتر، ثبت کردهاند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۱۲۸.</ref>. | ||
*در روز ۱۸ ذیالحجه، وسط روز، پیک [[الهی]] بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده و [[دستور]] [[ابلاغ]] عمومی [[رسالت]] را از سوی [[خداوند]] به [[پیامبر]]{{صل}} رسانید. در همان سرزمین، با نبود هیچگونه امکاناتی [[پیامبر]]{{صل}} کاروان را باز نگه داشت. همه حاضران از این کار شگفتزده شدند. پس از توقف، از [[جهاز شتران]] منبری ساخته شد و [[رسول خدا]]{{صل}} بر فراز آن قرار گرفته و خطبهای را ایراد نمودند. این [[خطبه]] به گونههای مختلف [[روایت]] شده است؛ از ده صفحه تا یک جمله. | *در روز ۱۸ ذیالحجه، وسط روز، پیک [[الهی]] بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده و [[دستور]] [[ابلاغ]] عمومی [[رسالت]] را از سوی [[خداوند]] به [[پیامبر]]{{صل}} رسانید. در همان سرزمین، با نبود هیچگونه امکاناتی [[پیامبر]]{{صل}} کاروان را باز نگه داشت. همه حاضران از این کار شگفتزده شدند. پس از توقف، از [[جهاز شتران]] منبری ساخته شد و [[رسول خدا]]{{صل}} بر فراز آن قرار گرفته و خطبهای را ایراد نمودند. این [[خطبه]] به گونههای مختلف [[روایت]] شده است؛ از ده صفحه تا یک جمله. | ||
*متن این [[حدیث]]، چنان تقطیع شده است که در هیچ [[روایت نبوی]] پیشینه ندارد. مفصلترین [[نقل]] این [[خطبه]]، در جلد نخست [[کتاب]] [[احتجاج]] [[شیخ طبرسی]] آمده است که در آن، [[رسول خدا]]{{صل}} [[مردم]] را با خطاب "معاشر الناس" ۵۴ بار خطاب کرده است. کوتاهترین متن نیز، در کتب [[عامه]] آمده است، که لفظ {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌ مَوْلَاهُ}} را در بر گرفته است. حتی دعای {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} را پس از جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ}} نیاوردهاند. این تقطیع در فن [[حدیث]]، بسیار شگفتانگیز است؛ زیرا بسیار روشن است که توقف در آن بیابان، فقط با [[بیان]] یک جمله پایان نیافته و دستکم، باید [[حمد]] و [[ثنای الهی]] و مقدمهای کوتاه همراه با مؤخّرهای نیز، داشته باشد، ولی [[تعصب مذهبی]] سبب شده است که [[حدیث]]، اینچنین پارهپاره گردد، در حالی که عامّه، بسیار مقیدند که همه گفتههای [[رسول خدا]]{{صل}} را [[نقل]] نمایند. | *متن این [[حدیث]]، چنان تقطیع شده است که در هیچ [[روایت نبوی]] پیشینه ندارد. مفصلترین [[نقل]] این [[خطبه]]، در جلد نخست [[کتاب]] [[احتجاج]] [[شیخ طبرسی]] آمده است که در آن، [[رسول خدا]]{{صل}} [[مردم]] را با خطاب "معاشر الناس" ۵۴ بار خطاب کرده است. کوتاهترین متن نیز، در کتب [[عامه]] آمده است، که لفظ {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌ مَوْلَاهُ}} را در بر گرفته است. حتی دعای {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} را پس از جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ}} نیاوردهاند. این تقطیع در فن [[حدیث]]، بسیار شگفتانگیز است؛ زیرا بسیار روشن است که توقف در آن بیابان، فقط با [[بیان]] یک جمله پایان نیافته و دستکم، باید [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] و مقدمهای کوتاه همراه با مؤخّرهای نیز، داشته باشد، ولی [[تعصب مذهبی]] سبب شده است که [[حدیث]]، اینچنین پارهپاره گردد، در حالی که عامّه، بسیار مقیدند که همه گفتههای [[رسول خدا]]{{صل}} را [[نقل]] نمایند. | ||
*آنچه در این بررسی به دست میآید آن است که، قطعاً متن [[حدیث غدیر]]، بسیار بیشتر از یک جمله، ولی گرفتار حذف شده است. البته احتمال بسیاری میرود که این حذف، از سانسور [[فرهنگی]] در زمان [[حکومت]] [[بنی امیه]] ناشی باشد که توسط [[معاویه]] و سپس [[خلفا]] بنیمروان، به شدّت [[اعمال]] شده است، ولی محل استشهاد نیز، همان جمله باقی مانده است و تقطیع، در استفاده [[نصب]]، خللی وارد نمیسازد، گرچه جملات حذف شده، خود قرائن روشنی بودند که منظور از "مولا"، [[امامت]] و [[ولایت]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۱۲۹.</ref>. | *آنچه در این بررسی به دست میآید آن است که، قطعاً متن [[حدیث غدیر]]، بسیار بیشتر از یک جمله، ولی گرفتار حذف شده است. البته احتمال بسیاری میرود که این حذف، از سانسور [[فرهنگی]] در زمان [[حکومت]] [[بنی امیه]] ناشی باشد که توسط [[معاویه]] و سپس [[خلفا]] بنیمروان، به شدّت [[اعمال]] شده است، ولی محل استشهاد نیز، همان جمله باقی مانده است و تقطیع، در استفاده [[نصب]]، خللی وارد نمیسازد، گرچه جملات حذف شده، خود قرائن روشنی بودند که منظور از "مولا"، [[امامت]] و [[ولایت]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۱۲۹.</ref>. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
#[[ابو سعید خُدْری]]: [[تاریخ دمشق (کتاب)|تاریخ دمشق]]- به [[نقل]] از [[عبد الله بن شریک]]، از [[سهم بن حصین اسدی]]-: من و [[عبد الله بن علقمه]]، که روزگاری از دشنامگویان به [[علی]]{{ع}} بود، به [[مکه]] وارد شدیم. به او گفتم: آیا میخواهی با [[ابو سعید خدری]] دیداری تازه کنیم؟ گفت: آری. پس نزد او رفتیم. [[عبد الله بن علقمه]] گفت: آیا فضیلتی درباره [[علی]] شنیدهای؟ گفت: آری. چون برایت [[نقل]] کردم، آن را از [[مهاجران]] و [[انصار]] و [[قریش]] هم بپرس. [[پیامبر خدا]]، روز [[غدیر خم]] برخاست و بیان رسایی کرد و فرمود: "ای [[مردم]]! آیا [[اختیار]] من به [[مؤمنان]]، از خود آنها بیشتر نیست؟". گفتند: چرا. سه بار این سخن را تکرار کرد و آن گاه فرمود: "ای [[علی]]! نزدیک بیا". پس، [[پیامبر خدا]] دو دست او را بالا برد- تا آنجا که به سفیدی زیر بغلشان نگریستم- و سه بار فرمود: "هر که من مولای اویم، [[علی]] مولای اوست". [[عبد الله]] بن علقمه گفت: تو خودت این را از [[پیامبر خدا]] شنیدی؟ [[ابو سعید]] گفت: آری، و به گوشها و سینهاش اشاره کرد و گفت: دو گوشم آن را شنید و دلم آن را حفظ کرد. [[عبد الله بن شریک]] میگوید: [[عبد الله بن علقمه]] و [[سهم بن حصین]] به نزد ما آمدند. چون [[نماز ظهر]] را خواندیم، [[عبد الله بن علقمه]] برخاست و سه بار گفت: من به درگاه [[خدا]] از [[دشنام]] دادن به [[علی]] [[توبه]] میکنم و از او [[آمرزش]] میطلبم<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۲۲۸.</ref>. | #[[ابو سعید خُدْری]]: [[تاریخ دمشق (کتاب)|تاریخ دمشق]]- به [[نقل]] از [[عبد الله بن شریک]]، از [[سهم بن حصین اسدی]]-: من و [[عبد الله بن علقمه]]، که روزگاری از دشنامگویان به [[علی]]{{ع}} بود، به [[مکه]] وارد شدیم. به او گفتم: آیا میخواهی با [[ابو سعید خدری]] دیداری تازه کنیم؟ گفت: آری. پس نزد او رفتیم. [[عبد الله بن علقمه]] گفت: آیا فضیلتی درباره [[علی]] شنیدهای؟ گفت: آری. چون برایت [[نقل]] کردم، آن را از [[مهاجران]] و [[انصار]] و [[قریش]] هم بپرس. [[پیامبر خدا]]، روز [[غدیر خم]] برخاست و بیان رسایی کرد و فرمود: "ای [[مردم]]! آیا [[اختیار]] من به [[مؤمنان]]، از خود آنها بیشتر نیست؟". گفتند: چرا. سه بار این سخن را تکرار کرد و آن گاه فرمود: "ای [[علی]]! نزدیک بیا". پس، [[پیامبر خدا]] دو دست او را بالا برد- تا آنجا که به سفیدی زیر بغلشان نگریستم- و سه بار فرمود: "هر که من مولای اویم، [[علی]] مولای اوست". [[عبد الله]] بن علقمه گفت: تو خودت این را از [[پیامبر خدا]] شنیدی؟ [[ابو سعید]] گفت: آری، و به گوشها و سینهاش اشاره کرد و گفت: دو گوشم آن را شنید و دلم آن را حفظ کرد. [[عبد الله بن شریک]] میگوید: [[عبد الله بن علقمه]] و [[سهم بن حصین]] به نزد ما آمدند. چون [[نماز ظهر]] را خواندیم، [[عبد الله بن علقمه]] برخاست و سه بار گفت: من به درگاه [[خدا]] از [[دشنام]] دادن به [[علی]] [[توبه]] میکنم و از او [[آمرزش]] میطلبم<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۲۲۸.</ref>. | ||
#[[جابر بن عبد الله]]: [[سیر أعلام النبلاء (کتاب)|سیر أعلام النبلاء]]- به [[نقل]] از [[عبد الله بن محمد بن عقیل]]-: نزد [[جابر]] در خانهاش بودم و [[علی]] بن [[حسین]] و [[محمد بن حنفیه]] و [[ابو جعفر]] هم بودند. مردی از اهالی [[عراق]]، در آمد و گفت: تو را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم که جز آنچه را از [[پیامبر خدا]] شنیده و دیدهای، برایم مگویی! [[[جابر]]] گفت: ما در [[جحفه]] در [[غدیر خم]] بودیم و [[مردم]] فراوانی از قبیلههای جُهَینه، مُزَینه و غِفار نیز آنجا بودند. پس [[پیامبر خدا]] از [[خیمه]] یا سراپردهای بیرون آمد و سه بار با دستش اشاره کرد و دست [[علی]]{{ع}} را گرفت و فرمود: "هر که من مولای اویم، پس [[علی]] مولای اوست"<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۸، ص ۳۳۴ ش ۸۶.</ref>. | #[[جابر بن عبد الله]]: [[سیر أعلام النبلاء (کتاب)|سیر أعلام النبلاء]]- به [[نقل]] از [[عبد الله بن محمد بن عقیل]]-: نزد [[جابر]] در خانهاش بودم و [[علی]] بن [[حسین]] و [[محمد بن حنفیه]] و [[ابو جعفر]] هم بودند. مردی از اهالی [[عراق]]، در آمد و گفت: تو را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم که جز آنچه را از [[پیامبر خدا]] شنیده و دیدهای، برایم مگویی! [[[جابر]]] گفت: ما در [[جحفه]] در [[غدیر خم]] بودیم و [[مردم]] فراوانی از قبیلههای جُهَینه، مُزَینه و غِفار نیز آنجا بودند. پس [[پیامبر خدا]] از [[خیمه]] یا سراپردهای بیرون آمد و سه بار با دستش اشاره کرد و دست [[علی]]{{ع}} را گرفت و فرمود: "هر که من مولای اویم، پس [[علی]] مولای اوست"<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۸، ص ۳۳۴ ش ۸۶.</ref>. | ||
#[[زید بن ارقم]]: [[المستدرک علی الصحیحین (کتاب)|المستدرک علی الصحیحین]]- به [[نقل]] از [[زید بن ارقم]]-: با [[پیامبر خدا]] آمدیم تا به [[غدیر خم]] رسیدیم. پس [[فرمان]] داد که زیر درختانی را بِروبند. آن روز، روزی بود که از آن گرمتر ندیده بودیم. وی پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: "ای [[مردم]]! هیچ [[پیامبری]] [[مبعوث]] نشد، جز آن که نصف [[عمر]] [[پیامبر]] قبلیاش زیست؛ و نزدیک است که من، [[دعوت]] [[حق]] را [[اجابت]] کنم. چیزی را در میان شما برجای مینهم که پس از آن، هیچ گاه گمراه نشوید: کتاب خدای عز و جل". سپس برخاست و دست [[علی]] را گرفت و فرمود: "ای [[مردم]]! چه کسی به شما از خودتان سزاوارتر است؟". گفتند: [[خدا]] و پیامبرش داناترند. فرمود: "هر که من مولای اویم، پس [[علی]] مولای اوست"<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۶۱۳، ح ۶۲۷۲.</ref>. | #[[زید بن ارقم]]: [[المستدرک علی الصحیحین (کتاب)|المستدرک علی الصحیحین]]- به [[نقل]] از [[زید بن ارقم]]-: با [[پیامبر خدا]] آمدیم تا به [[غدیر خم]] رسیدیم. پس [[فرمان]] داد که زیر درختانی را بِروبند. آن روز، روزی بود که از آن گرمتر ندیده بودیم. وی پس از [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] فرمود: "ای [[مردم]]! هیچ [[پیامبری]] [[مبعوث]] نشد، جز آن که نصف [[عمر]] [[پیامبر]] قبلیاش زیست؛ و نزدیک است که من، [[دعوت]] [[حق]] را [[اجابت]] کنم. چیزی را در میان شما برجای مینهم که پس از آن، هیچ گاه گمراه نشوید: کتاب خدای عز و جل". سپس برخاست و دست [[علی]] را گرفت و فرمود: "ای [[مردم]]! چه کسی به شما از خودتان سزاوارتر است؟". گفتند: [[خدا]] و پیامبرش داناترند. فرمود: "هر که من مولای اویم، پس [[علی]] مولای اوست"<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۶۱۳، ح ۶۲۷۲.</ref>. | ||
*'''خاطرات [[امام علی]]{{ع}}''' | *'''خاطرات [[امام علی]]{{ع}}''' | ||
[[امام علی]]{{ع}}: [[پیامبر خدا]] به قصد حَجة [[الوداع]] بیرون آمد. سپس [در بازگشت]، به [[غدیر خم]] رسید. به [[دستور]] او برایش چیزی شبیه [[منبر]] ساختند. سپس از آن، بالا آمد و بازوی مرا گرفت [و بالا برد]، تا آنجا که سفیدی زیر بغلش دیده شد و با صدای بلند، در همان [[جایگاه]] فرمود: "هر که من مولای اویم، پس [[علی]] مولای اوست. خدایا! دوستدارش را [[دوست]] و دشمنش را [[دشمن]] بدار!". پس با [[ولایت]] من، [[ولایت]] [[خدا]] و با [[دشمنی]] با من، [[دشمنی با خدا]] محقق میشود. [[خداوند]] عز و جل در آن روز، نازل کرد: "امروز، دینتان را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما کامل کردم و [[دین اسلام]] را برایتان پسندیدم"<ref>مائده، آیه ۳.</ref>. پس، [[ولایت]] من مایه کمال [[دین]] و [[رضایت پروردگار]]- که یادش بلند باد- است<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: خَرَجَ رَسولُ اللهِ{{صل}} إلی حِجةِ الوَداعِ، ثُم صارَ إلی غَدیرِ خُم، فَأَمَرَ فَاصلِحَ لَهُ شِبهُ المِنبَرِ، ثُم عَلاهُ وأخَذَ بِعَضُدی حَتی رُئِی بَیاضُ إبطَیهِ، رافِعاً صَوتَهُ قائِلًا فی مَحفِلِهِ: مَن کنتُ مَولاهُ فَعَلِی مَولاهُ، اللهُم والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ. فَکانَت عَلی وِلایتی وِلایةُ اللهِ، وعَلی عَداوَتی عَداوَةُ اللهِ. وأنزَلَ اللهُ عز و جل فی ذلِک الیومِ: «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً» فَکانَت وِلایتی کمالَ الدینِ، ورِضَی الرب جَل ذِکرُهُ}} (الکافی، ج ۸، ص ۲۷، ح ۴).</ref>. | [[امام علی]]{{ع}}: [[پیامبر خدا]] به قصد حَجة [[الوداع]] بیرون آمد. سپس [در بازگشت]، به [[غدیر خم]] رسید. به [[دستور]] او برایش چیزی شبیه [[منبر]] ساختند. سپس از آن، بالا آمد و بازوی مرا گرفت [و بالا برد]، تا آنجا که سفیدی زیر بغلش دیده شد و با صدای بلند، در همان [[جایگاه]] فرمود: "هر که من مولای اویم، پس [[علی]] مولای اوست. خدایا! دوستدارش را [[دوست]] و دشمنش را [[دشمن]] بدار!". پس با [[ولایت]] من، [[ولایت]] [[خدا]] و با [[دشمنی]] با من، [[دشمنی با خدا]] محقق میشود. [[خداوند]] عز و جل در آن روز، نازل کرد: "امروز، دینتان را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما کامل کردم و [[دین اسلام]] را برایتان پسندیدم"<ref>مائده، آیه ۳.</ref>. پس، [[ولایت]] من مایه کمال [[دین]] و [[رضایت پروردگار]]- که یادش بلند باد- است<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: خَرَجَ رَسولُ اللهِ{{صل}} إلی حِجةِ الوَداعِ، ثُم صارَ إلی غَدیرِ خُم، فَأَمَرَ فَاصلِحَ لَهُ شِبهُ المِنبَرِ، ثُم عَلاهُ وأخَذَ بِعَضُدی حَتی رُئِی بَیاضُ إبطَیهِ، رافِعاً صَوتَهُ قائِلًا فی مَحفِلِهِ: مَن کنتُ مَولاهُ فَعَلِی مَولاهُ، اللهُم والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ. فَکانَت عَلی وِلایتی وِلایةُ اللهِ، وعَلی عَداوَتی عَداوَةُ اللهِ. وأنزَلَ اللهُ عز و جل فی ذلِک الیومِ: «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً» فَکانَت وِلایتی کمالَ الدینِ، ورِضَی الرب جَل ذِکرُهُ}} (الکافی، ج ۸، ص ۲۷، ح ۴).</ref>. |