|
|
خط ۳۸: |
خط ۳۸: |
|
| |
|
| ==[[اثبات ضرورت وجود امام]]== | | ==[[اثبات ضرورت وجود امام]]== |
|
| |
| ==[[شبهات]] [[مخالفان]] [[ضرورت]] [[امام]]==
| |
| بعد از [[بیان]] وجوه [[عقلی]] برای اثبات [[ضرورت]] [[امام]] و [[جانشین]] برای [[رسول خدا]]{{صل}}، نوبت به بررسی [[شبهات]] [[مخالفان]] [[ضرورت امامت]] میرسد در اینجا به مواردی اشاره میکنیم:
| |
| #'''ایجاد [[نظم]] بدون [[وجود امام]]''': کارکردهای [[امام]] به وسیله خود [[مردم]] قابل تحقق است یعنی [[مردم]] با آن مقدار از آگاهیهایی که از [[دین]] دارند و نیز اصول [[مسلم]] و پذیرفته شده عقلایی میتوانند برای خود یک [[زندگی]] [[دینی]] و عرفی را تحقق بخشند بدون [[نیاز به امام]] و [[خلیفه]] به عنوان زعیم و [[رهبر دینی]]. مانند مردمی که خارج از [[تبعیت]] [[حکومت]] مرکزی به صورت قبیلهای [[زندگی]] منظم و منسجمی را دارند. '''پاسخ''': با آنچه در [[شئون امامت]] در مباحث دیگر گفته شد معلوم میگردد که واگذاری [[شئون]] و مسوولیتهای [[امام]]- که تنها یکی از آنها ایجاد [[نظم]] است- به افراد [[جامعه]] چیزی غیر از تشتت و [[هرج و مرج]] در پی نخواهد داشت. و در صورت توافق بر فردی به عنوان زعیم و [[رهبر]] در برخی از طوایف و قبائل، در [[مقام عمل]] مطابقت [[کارها]] با [[احکام شرع]] نادیده گرفته میشود. علاوه بر این که تجربه نشان داده است زمانی که [[حکومت]] مرکزی از [[اقتدار]] لازم برخوردار نباشد [[نظم]] و انظباط گفته شده نیز به کلی از بین خواهد رفت<ref>ر.ک: شرح مواقف، ج۸، ص ۳۴۷.</ref>.
| |
| #'''عدم دسترسی [[مردم]] به [[امام]]''': دسترسی عموم [[مردم]] به [[پیشوای امت]] [[اسلامی]] مقدور نیست بنابراین [[نصب]] امامی که وقت [[نیاز]] نمیتوان به او مراجعه کرد نمیتواند مصداق کار [[واجب]] و ضروری تلقی شود. '''پاسخ''': روش عقلا و اداره کارهای مربوط به [[شئون]] [[زندگی]] عادی دخالت مستقیم مدیران در تمام [[کارها]] نیست بلکه هر مدیر با برنامه ریزی و [[نظارت]] بر [[اجرا]] و بهکارگیری افراد [[شایسته]] در امر [[اجرا]] و [[نظارت]] [[اقدام]] میکند و زعیم [[امت اسلامی]] نیز این گونه است یعنی [[امامت]] متوقف بر دخالت مستقیم و بدون واسطه نیست<ref>شرح مواقف، ج۸، ص ۳۴۷.</ref>.
| |
| #'''عدم تحقق شرائط [[امامت]]''': [[امامت]] و [[زعامت]] [[امت اسلامی]] به عنوان [[خلافت]] و [[جانشینی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} دارای شرائط و خصوصیاتی است که در بیشتر زمانها فرد واجد همه آن شرائط، یافت نمیشود در نتیجه [[وجوب نصب امام]] از مصادیق {{عربی| تکلیف بما لا یطاق}} محسوب میگردد. '''پاسخ''': هر تکلیفی عقلاً مشروط به [[قدرت]] است و هر مقدار از شرائط که احراز نشود نسبت به آن، [[تکلیف]] از عهده برداشته میشود<ref>شرح مواقف، ج۸، ص ۳۴۷.</ref>. علاوه بر اینکه اشکال بر گروهی وارد است که [[نصب امام]] را [[واجب شرعی]] بر [[امت]] میدانند. اما بنابر اینکه [[نصب امام]] [[فعل خداوند]] باشد این اشکال از اساس ساقط است.
| |
| #'''[[امامت]] و [[خاتمیت]]'''
| |
| در بحث [[خاتمیت]] رشد و [[بلوغ]] [[فکری]] [[مردم]] [[حکمت]] بی نیازی از [[شریعت]] [[جدید]] شمرده شده است. حال ممکن است این سوال مطرح شود که [[بلوغ]] [[فکری]] میتواند سبب بی نیازی از [[امام]] و [[خلیفه]] باشد یعنی [[مؤمنان]] خود میتوانند نیازهای [[دینی]] فردی و [[اجتماعی]] را از [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} برطرف کنند و دیگر چه احتیاجی به [[امام]] و [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} است؟ '''پاسخ''': این سوال ناشی از خلط بین [[ختم نبوت]] و ختم [[دیانت]] است. توضیح مطلب این که [[ختم نبوت]] به معنای پایان یافتن شأنی است از [[شئون پیامبر]] یعنی [[دریافت وحی]] و [[شریعت]] برای [[ابلاغ]] به [[مردم]]. اما به اتفاق [[امت اسلامی]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[شئون]] دیگری غیر از [[دریافت وحی]] داشتند مانند: [[تبیین]] و توضیح [[معارف]] و [[احکام]] به [[دلیل]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>. و [[تولی]] امور و [[مدیریت]] و [[هدایت]] [[امت]] به [[دلیل]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>.
| |
|
| |
| این [[کارها]] و مسؤولیتها مستمر است و تعطیل پذیر و قابل اهمال نیست و از سوی دیگر برای رهایی از [[هرج و مرج]] و [[انحراف]] از [[موازین]] و مقررات دینی، متصدی معین و واجد خصوصیات و شرائطی را لازم دارد که از او به [[امام]] [[امت اسلامی]] تعبیر میشود.
| |
| با این [[بیان]] معلوم شد که [[امامت]] نه تنها با [[خاتمیت]] تناقی ندارد بلکه مکمل معنای [[خاتمیت]] است. یعنی با [[وجود امام]] و [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} و انجام دادن وظائفی که بر عهده آن [[حضرت]]{{صل}} در امر [[هدایت]] [[امت]] بود [[ختم رسالت]] معنای درست و معقولی مییابد.
| |
|
| |
| [[بلوغ]] [[فکری]] [[مردم]] در دوران [[رسالت پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} نیز به این معناست که بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} دیگر نیازی به [[پیامبر]] و [[شریعت]] دیگری ندارند و همان [[دین]] و [[شریعت]] برای [[هدایت]] و [[سعادت]] آنان [[کافی]] است اما این مطلب [[نیاز]] به [[جانشین رسول خدا]] در اجرای [[دستورات]] [[دین اسلام]] را نفی نمیکند. بلکه همان گونه که گفته شد [[امامت]] مکمل [[ختم رسالت]] است و [[امت]] به این استعداد و [[قوت]] رسیدهاند که در زمان بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} بتوانند برای رسیدن به [[سعادت]] و کمال از [[وجود امام]] بهره ببرند<ref>ر.ک: خاتمیت، ص ۵۳ و پاسخ به شبهات کلامی دفتر چهارم امامت، ص ۱۴۳.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۵۹-۶۳</ref>.
| |
|
| |
|
| ==جستارهای وابسته== | | ==جستارهای وابسته== |