آیا امکان ملاقات با امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حیات' به 'حیات'
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی')
جز (جایگزینی متن - 'حیات' به 'حیات')
خط ۳۱: خط ۳۱:
:::::#[[دوران غیبت کبرا]]؛
:::::#[[دوران غیبت کبرا]]؛
:::::#[[دوران ظهور]].
:::::#[[دوران ظهور]].
::::::بحث ارتباط با آن [[حضرت]] نیز به تناسب دوره‌های مختلف، متفاوت خواهد بود. شکی نیست که در دوره نخست، افرادی به صلاحدید [[امام یازدهم]]{{ع}} به [[دیدار]] [[آخرین حجت الهی]] نایل شدند. درباره دوره دوم و پس از [[شهادت]] آن [[حضرت]] نیز از [[روایات]] و حکایات استفاده می‌شود [[دیدار]] با [[حضرت حجت]]، مانند دوران حیات [[پدر]] بزرگوارشان نبوده است؛ ولی در عین حال گروهی با آن [[حضرت]] [[دیدار]] داشته‌اند که [[شیخ صدوق]]، در کتاب [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]] و نیز دیگران، [[اسامی]] آنان را ذکر کرده‌اند. دوره سوم که با [[مرگ]] [[آخرین نایب]] خاص آغاز شده است و همچنان ادامه دارد، به [[دلیل]] وجود [[روایات]] متعارض، همچنان محل بحث و [[گفت‌وگو]] بوده است. سرانجام درباره دوره چهارم، شکی نیست که جهانیان از [[دیدار]] آن [[حضرت]] به [[کامل‌ترین]] صورت بهره‌مند خواهند شد. از آنجا که دوره نخست و دوم و نیز دوره چهارم چندان محل مناقشه نیست، در این مجال، فقط به دوره سوم خواهیم پرداخت. پیش از آن که به بحث در این‌باره بپردازیم اشاره به این نکته لازم است که درباره تلاش برای [[ملاقات با حضرت مهدی]]{{ع}} دو دیدگاه وجود دارد: برخی [[دستور]] العمل‌هایی را برای [[دیدار]] با [[حضرت مهدی]]{{ع}} ارائه می‌کنند، ایشان طلب [[دیدار]] را نوعی ابراز ارادت نسبت به آن [[حضرت]] می‌دانند و آن را برخاسته از شیدایی و [[عشق]] خود به ایشان می‌دانند.  
::::::بحث ارتباط با آن [[حضرت]] نیز به تناسب دوره‌های مختلف، متفاوت خواهد بود. شکی نیست که در دوره نخست، افرادی به صلاحدید [[امام یازدهم]]{{ع}} به [[دیدار]] [[آخرین حجت الهی]] نایل شدند. درباره دوره دوم و پس از [[شهادت]] آن [[حضرت]] نیز از [[روایات]] و حکایات استفاده می‌شود [[دیدار]] با [[حضرت حجت]]، مانند دوران [[حیات]] [[پدر]] بزرگوارشان نبوده است؛ ولی در عین حال گروهی با آن [[حضرت]] [[دیدار]] داشته‌اند که [[شیخ صدوق]]، در کتاب [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]] و نیز دیگران، [[اسامی]] آنان را ذکر کرده‌اند. دوره سوم که با [[مرگ]] [[آخرین نایب]] خاص آغاز شده است و همچنان ادامه دارد، به [[دلیل]] وجود [[روایات]] متعارض، همچنان محل بحث و [[گفت‌وگو]] بوده است. سرانجام درباره دوره چهارم، شکی نیست که جهانیان از [[دیدار]] آن [[حضرت]] به [[کامل‌ترین]] صورت بهره‌مند خواهند شد. از آنجا که دوره نخست و دوم و نیز دوره چهارم چندان محل مناقشه نیست، در این مجال، فقط به دوره سوم خواهیم پرداخت. پیش از آن که به بحث در این‌باره بپردازیم اشاره به این نکته لازم است که درباره تلاش برای [[ملاقات با حضرت مهدی]]{{ع}} دو دیدگاه وجود دارد: برخی [[دستور]] العمل‌هایی را برای [[دیدار]] با [[حضرت مهدی]]{{ع}} ارائه می‌کنند، ایشان طلب [[دیدار]] را نوعی ابراز ارادت نسبت به آن [[حضرت]] می‌دانند و آن را برخاسته از شیدایی و [[عشق]] خود به ایشان می‌دانند.  
::::::اگرچه چنین باوری قابل تقدیر و به عنوان امری شخصی بین افراد با آن [[حضرت]] قابل قبول است اما به عنوان یک [[دستور]] العمل شرعی، [[نیازمند]] [[روایت]] و [[دلیل]] است که به نظر می‌رسد در میان [[روایات معتبر]] چنین توصیه‌ای صورت نگرفته است. در مقابل برخی بر این باورند از هیچ [[روایت]] موثقی به دست نمی‌آید که توصیه شده باشد کاری انجام دهیم تا به [[ملاقات]] با آن [[حضرت]] نایل شویم. اگر در برخی [[دعاها]] نیز از [[خداوند]] می‌خواهیم که چهره [[نورانی]] آن [[حضرت]] را ببینیم، به [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]] انصراف دارد و به نوعی [[دعا برای ظهور]] آن [[حضرت]] است. اینها معتقدند در برخی [[روایات]] سفارش شده است دنبال چنین کاری نباشیم. از جمله خود [[حضرت مهدی]]{{ع}} تأکید فرموده است [[شیعیان]] در [[دوران غیبت]] در جست‌وجو و [[دیدار]] با آن [[حضرت]] نباشند. آن [[حضرت]] در [[توقیع شریف]]، در پاسخ کسی که از خانه و دیار خود [[دل]] [[کنده]] بود و در پی [[دیدار]] آن [[حضرت]] تلاش فراوانی می‌کرد، وی را از این تلاش برحذر داشته، فرموده است: {{متن حدیث|"مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشَاطَ وَ مَنْ أَشَاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ"}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۹، ح ۱۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۲؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۰.</ref>؛ هرکس جست‌وجو کند، هر آینه می‌طلبد و هرکس بطلبد، به دیگران بنماید و هرکس به دیگران بنماید، به کشتن دهد و هرکس به کشتن دهد، [[مشرک]] شود. آن شخص نیز در امتثال امر مولای خود چنین کرده، به دیار خود بازگشت نیز آن [[حضرت]] در توقیعی دیگر، پس از آن که سیر [[امامت]] را تا [[امام عسکری]]{{ع}} بیان می‌فرماید، این‌گونه ادامه می‌دهد: {{متن حدیث|"... َوْصَي بِهَا إِلَي وَصِيٍّ سَتَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَمْرِهِ إِلَي غَايَةٍ وَ أَخْفَي مَكَانَهُ بِمَشِيَّتِهِ... فَلْیَدَعُوا عَنْهُمُ اتِّبَاعَ الْهَوَی وَ لْیُقِیمُوا عَلَی أَصْلِهِمُ الَّذِی کَانُوا عَلَیْهِ وَ لَا یَبْحَثُوا عَمَّا سُتِرَ عَنْهُمْ فَیَأْثَمُوا وَ لَا یَکْشِفُوا سَتْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَنْدَمُوا..."}} <ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۲؛ الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۰.</ref>؛... وصایتی که در دست داشت، به [[وصی]] خود سپرد که خدای عز و جل او را [[پنهان]] کرد، تا مدتی که دارد. و به [[مشیت]] خود جایش را [[نهان]] داشت... و باید [[پیروی هوای نفس]] را از سر بگذراند و بر اساسی که داشتند و بر آن بودند، بر سرپا بایستند. و از آنچه بر آنها پوشیده شده است، کاوش نکنند که به [[گناه]] می‌افتند. و پرده‌ای که خدای عز و جل افکنده است، بالا نزنند، تا پشیمان شوند...". برخی [[مراجع تقلید]] نیز در پاسخ به این پرسش که "آیا از جمله [[تکالیف]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]]، درخواست و تقاضای [[دیدار]] با [[امام]] است یا چنین تکلیفی نیست؟" گفته است: نه؛ ما [[مأمور]] نیستیم که [[اصرار]] به دیدن [[حضرت]] داشته باشیم. کسی ممکن است [[خدمت]] [[حضرت]] مشرف بشود؛ اما آنانی که مشرف شدند، خبری نمی‌دهند. آنان، [[تظاهر]] به این مسایل نمی‌کنند. براساس رواج همین [[تفکر]] غلط، خیلی‌ها می‌آیند پیش ما و می‌گویند: "آقا! [[دعا]] کنید تا [[حضرت مهدی]]{{ع}} را ببینیم"<ref>آیت الله مکارم شیرازی در دیدار با دانش‌پژوهان مرکز تخصصی مهدویت، فصلنامه انتظار، ش ۱۱، ص ۲۹- ۳۰.</ref>.
::::::اگرچه چنین باوری قابل تقدیر و به عنوان امری شخصی بین افراد با آن [[حضرت]] قابل قبول است اما به عنوان یک [[دستور]] العمل شرعی، [[نیازمند]] [[روایت]] و [[دلیل]] است که به نظر می‌رسد در میان [[روایات معتبر]] چنین توصیه‌ای صورت نگرفته است. در مقابل برخی بر این باورند از هیچ [[روایت]] موثقی به دست نمی‌آید که توصیه شده باشد کاری انجام دهیم تا به [[ملاقات]] با آن [[حضرت]] نایل شویم. اگر در برخی [[دعاها]] نیز از [[خداوند]] می‌خواهیم که چهره [[نورانی]] آن [[حضرت]] را ببینیم، به [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]] انصراف دارد و به نوعی [[دعا برای ظهور]] آن [[حضرت]] است. اینها معتقدند در برخی [[روایات]] سفارش شده است دنبال چنین کاری نباشیم. از جمله خود [[حضرت مهدی]]{{ع}} تأکید فرموده است [[شیعیان]] در [[دوران غیبت]] در جست‌وجو و [[دیدار]] با آن [[حضرت]] نباشند. آن [[حضرت]] در [[توقیع شریف]]، در پاسخ کسی که از خانه و دیار خود [[دل]] [[کنده]] بود و در پی [[دیدار]] آن [[حضرت]] تلاش فراوانی می‌کرد، وی را از این تلاش برحذر داشته، فرموده است: {{متن حدیث|"مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشَاطَ وَ مَنْ أَشَاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ"}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۹، ح ۱۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۲؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۰.</ref>؛ هرکس جست‌وجو کند، هر آینه می‌طلبد و هرکس بطلبد، به دیگران بنماید و هرکس به دیگران بنماید، به کشتن دهد و هرکس به کشتن دهد، [[مشرک]] شود. آن شخص نیز در امتثال امر مولای خود چنین کرده، به دیار خود بازگشت نیز آن [[حضرت]] در توقیعی دیگر، پس از آن که سیر [[امامت]] را تا [[امام عسکری]]{{ع}} بیان می‌فرماید، این‌گونه ادامه می‌دهد: {{متن حدیث|"... َوْصَي بِهَا إِلَي وَصِيٍّ سَتَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَمْرِهِ إِلَي غَايَةٍ وَ أَخْفَي مَكَانَهُ بِمَشِيَّتِهِ... فَلْیَدَعُوا عَنْهُمُ اتِّبَاعَ الْهَوَی وَ لْیُقِیمُوا عَلَی أَصْلِهِمُ الَّذِی کَانُوا عَلَیْهِ وَ لَا یَبْحَثُوا عَمَّا سُتِرَ عَنْهُمْ فَیَأْثَمُوا وَ لَا یَکْشِفُوا سَتْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَنْدَمُوا..."}} <ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۲؛ الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۰.</ref>؛... وصایتی که در دست داشت، به [[وصی]] خود سپرد که خدای عز و جل او را [[پنهان]] کرد، تا مدتی که دارد. و به [[مشیت]] خود جایش را [[نهان]] داشت... و باید [[پیروی هوای نفس]] را از سر بگذراند و بر اساسی که داشتند و بر آن بودند، بر سرپا بایستند. و از آنچه بر آنها پوشیده شده است، کاوش نکنند که به [[گناه]] می‌افتند. و پرده‌ای که خدای عز و جل افکنده است، بالا نزنند، تا پشیمان شوند...". برخی [[مراجع تقلید]] نیز در پاسخ به این پرسش که "آیا از جمله [[تکالیف]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]]، درخواست و تقاضای [[دیدار]] با [[امام]] است یا چنین تکلیفی نیست؟" گفته است: نه؛ ما [[مأمور]] نیستیم که [[اصرار]] به دیدن [[حضرت]] داشته باشیم. کسی ممکن است [[خدمت]] [[حضرت]] مشرف بشود؛ اما آنانی که مشرف شدند، خبری نمی‌دهند. آنان، [[تظاهر]] به این مسایل نمی‌کنند. براساس رواج همین [[تفکر]] غلط، خیلی‌ها می‌آیند پیش ما و می‌گویند: "آقا! [[دعا]] کنید تا [[حضرت مهدی]]{{ع}} را ببینیم"<ref>آیت الله مکارم شیرازی در دیدار با دانش‌پژوهان مرکز تخصصی مهدویت، فصلنامه انتظار، ش ۱۱، ص ۲۹- ۳۰.</ref>.
::::::یکی دیگر از [[مراجع]]، این مطلب را این‌گونه بیان کرده است: نباید این مطلب را در [[جامعه]] گسترش دهیم که باید بیابان‌ها و کوه و دشت را طی کنیم تا آن [[حضرت]] را ببینیم. خود آن [[حضرت]] نیز فرموده‌اند: "هرکسی [[ادعای مشاهده]] نموده، بایستی او را [[تکذیب]] کنید." اصلا ما نیازی به این حرف‌ها نداریم. آنچه [[وظیفه]] ما و همه [[شیعیان]] و دوستداران آن [[حضرت]] است، اشاعه [[فرهنگ]] صحیح "[[مهدویت]]"، "مهدی‌زیستی" و "[[ترویج]] افکار [[ائمه]]{{عم}}" است<ref>آیت الله فاضل لنکرانی در دیدار با دانش‌پژوهان مرکز تخصصی مهدویت، فصلنامه انتظار، ش ۳، ص ۲۷.</ref>. صرف‌نظر از این که به دنبال [[دیدار]] [[حضرت]] بودن، امری لازم و یا غیر لازم است، می‌پردازیم به دیدگاه‌های متفاوت درباره [[ملاقات]] با آن [[حضرت]]. همان‌گونه که پیش از این یاد شد، به [[دلیل]] وجود [[روایات]] و حکایات متعارض، در این بحث، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد<ref>این نکته در خور دقت است که نه آنان که ادعای ملاقات در غیبت کبرا را نمی‌پذیرند از اسلام و تشیع دورند و نه کسانی که به آن عقیده دارند، از ایمان بیشتری برخوردارند؛ چرا که هریک، ادله‌ای بر ادعای خود ارائه می‌کنند و به روایاتی تمسک می‌جویند.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۰۸-۱۲۲.</ref>.
::::::یکی دیگر از [[مراجع]]، این مطلب را این‌گونه بیان کرده است: نباید این مطلب را در [[جامعه]] گسترش دهیم که باید بیابان‌ها و کوه و دشت را طی کنیم تا آن [[حضرت]] را ببینیم. خود آن [[حضرت]] نیز فرموده‌اند: "هرکسی [[ادعای مشاهده]] نموده، بایستی او را [[تکذیب]] کنید." اصلا ما نیازی به این حرف‌ها نداریم. آنچه [[وظیفه]] ما و همه [[شیعیان]] و دوستداران آن [[حضرت]] است، اشاعه [[فرهنگ]] صحیح "[[مهدویت]]"، "مهدی‌زیستی" و "[[ترویج]] افکار [[ائمه]]{{عم}}" است<ref>آیت الله فاضل لنکرانی در دیدار با دانش‌پژوهان مرکز تخصصی مهدویت، فصلنامه انتظار، ش ۳، ص ۲۷.</ref>. صرف‌نظر از این که به دنبال [[دیدار]] [[حضرت]] بودن، امری لازم و یا غیر لازم است، می‌پردازیم به دیدگاه‌های متفاوت درباره [[ملاقات]] با آن [[حضرت]]. همان‌گونه که پیش از این یاد شد، به [[دلیل]] وجود [[روایات]] و حکایات متعارض، در این بحث، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد<ref>این نکته در خور دقت است که نه آنان که ادعای ملاقات در غیبت کبرا را نمی‌پذیرند از اسلام و تشیع دورند و نه کسانی که به آن عقیده دارند، از ایمان بیشتری برخوردارند؛ چرا که هریک، ادله‌ای بر ادعای خود ارائه می‌کنند و به روایاتی تمسک می‌جویند.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۰۸-۱۲۲.</ref>.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
:::::*این [[توقیع شریف]]، [[زمینه‌ساز]] بحث و گفت‌و گوهای فراوانی در زمینه امکان یا [[عدم امکان ملاقات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}در زمان [[غیبت]] شده و علمای [[شیعه]] را به اظهار‌نظر در این زمینه واداشته است<ref>ر.ک: هادی دانشور، مقاله "تشرفات بین نفی و اثبات"، مجله موعود، سال اول، ش ۱، ۳ و ۵ فروردین - دی ۱۳۷۶</ref>. آنچه از مجموع این بحث و گفت‌وگوها بر می‌آید، این است که در اصل [[امکان ملاقات]] با آن [[حضرت]] تردیدی نیست و این که افراد زیادی در طول دوران [[غیبت کبری]] به این [[شرافت]] رسیده‌اند، [[گواه]] روشنی بر این مدعاست. با این حال، سخن در شرایط و ویژگی‌های آن است. یکی از نکته‌هایی که همه علمای [[شیعه]] در این زمینه بر آن [[اتفاق نظر]] دارند، این است که در عصر [[غیبت کبری]]، باب [[نیابت]] و [[سفارت]]، به گونه‌ای که در مورد [[نایبان خاص]] آن [[حضرت]] و در دوران [[غیبت صغری]] وجود داشت، بسته شده است. از این‌رو، هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که با آن [[حضرت]] در ارتباط است و هر زمان [[اراده]] کند، می‌تواند با ایشان [[ملاقات]] کند یا به طور خاص از سوی ایشان [[نیابت]] یافته است که اموری را به انجام رساند یا دستورهایی را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. نکته دیگری که بسیاری از علمای [[شیعه]] در کتاب‌ها و آثار خود به آن اشاره کرده‌اند، این است که [[ملاقات]] با [[امام زمان]] مستلزم شایستگی‌های ویژه‌ای است که حتی بسیاری از بزرگان به آن دست نیافتند و گروهی هم که به این [[توفیق]] دست یافتند، با تلاش‌های فراوانی بوده است.
:::::*این [[توقیع شریف]]، [[زمینه‌ساز]] بحث و گفت‌و گوهای فراوانی در زمینه امکان یا [[عدم امکان ملاقات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}در زمان [[غیبت]] شده و علمای [[شیعه]] را به اظهار‌نظر در این زمینه واداشته است<ref>ر.ک: هادی دانشور، مقاله "تشرفات بین نفی و اثبات"، مجله موعود، سال اول، ش ۱، ۳ و ۵ فروردین - دی ۱۳۷۶</ref>. آنچه از مجموع این بحث و گفت‌وگوها بر می‌آید، این است که در اصل [[امکان ملاقات]] با آن [[حضرت]] تردیدی نیست و این که افراد زیادی در طول دوران [[غیبت کبری]] به این [[شرافت]] رسیده‌اند، [[گواه]] روشنی بر این مدعاست. با این حال، سخن در شرایط و ویژگی‌های آن است. یکی از نکته‌هایی که همه علمای [[شیعه]] در این زمینه بر آن [[اتفاق نظر]] دارند، این است که در عصر [[غیبت کبری]]، باب [[نیابت]] و [[سفارت]]، به گونه‌ای که در مورد [[نایبان خاص]] آن [[حضرت]] و در دوران [[غیبت صغری]] وجود داشت، بسته شده است. از این‌رو، هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که با آن [[حضرت]] در ارتباط است و هر زمان [[اراده]] کند، می‌تواند با ایشان [[ملاقات]] کند یا به طور خاص از سوی ایشان [[نیابت]] یافته است که اموری را به انجام رساند یا دستورهایی را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. نکته دیگری که بسیاری از علمای [[شیعه]] در کتاب‌ها و آثار خود به آن اشاره کرده‌اند، این است که [[ملاقات]] با [[امام زمان]] مستلزم شایستگی‌های ویژه‌ای است که حتی بسیاری از بزرگان به آن دست نیافتند و گروهی هم که به این [[توفیق]] دست یافتند، با تلاش‌های فراوانی بوده است.
:::::*[[حضرت]] [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی آملی]] در این زمینه می‌فرماید: [[امام]] {{ع}}، [[وحید]] دهر است. مثل [[شمس]] [[آسمان]] است. همان طور که شما با دستتان نمی‌توانید به [[آفتاب]] برسید، نمی‌توانید به راحتی به [[امام]] برسید<ref>ر.ک: جوادی آملی، "این ماییم که غایبیم" متن سخنرانی، موعود، سال نهم، ش ۴۸، آبان ۱۳۸۳.</ref>.
:::::*[[حضرت]] [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی آملی]] در این زمینه می‌فرماید: [[امام]] {{ع}}، [[وحید]] دهر است. مثل [[شمس]] [[آسمان]] است. همان طور که شما با دستتان نمی‌توانید به [[آفتاب]] برسید، نمی‌توانید به راحتی به [[امام]] برسید<ref>ر.ک: جوادی آملی، "این ماییم که غایبیم" متن سخنرانی، موعود، سال نهم، ش ۴۸، آبان ۱۳۸۳.</ref>.
:::::*[[حضرت]] [[آیت الله]] [[ناصری]] نیز وجود "سنخیت" را شرط لازم برای حصول [[تشرف]] دانسته است و می‌فرماید: تنها کسانی می‌توانند آن [[حضرت]] را ببینند و ایشان را باز شناسند که خود از بُعد مادی عالم خارج شده باشند و با آن [[حضرت]] که [[سلطان]] عالم مجردات هستند، سنخیت برقرار کرده باشند. از این‌روست که "سنخیت" را نخستین و مهم‌ترین شرط برای حصول [[تشرف]] می‌دانیم... دو شیء تنها به این شرط می‌توانند به هم منضم شوند و [[پیوستگی]] یابند که از سنخیت نسبت به یکدیگر بهره‌مند باشند. حال اگر کسی سنخیت با عالم ماده و مادیات داشته باشند، نمی‌تواند هم سنخ عالم مجردات باشد و با [[فرشتگان]] و [[برتر]] از آنان، [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]] {{ع}}، ارتباط برقرار کند<ref>آب حیات: مجموعه سخنرانی‌های حضرت آیت‌الله ناصری در مورد [[امام زمان]] {{ع}}، تدوین و گردآوری: مجید هادی زاده، چاپ چهارم: [[قم]]، خُلُق، ۱۳۸۶، صص ۳۴۶ و ۳۴۷</ref>. ایشان در ادامه سخنان خود، پیراستن [[نفس]] از رذایل [[اخلاقی]] (تخلیه) و آراسته شدن به صفات [[پسندیده]] (تحلیه) را تنها راه ایجاد سنخیت می‌داند: تخلیه [[نفس]] از رذایل [[اخلاقی]] و تحلیه آن به صفات [[پسندیده]]، تنها راه ایجاد سنخیت و زان پس [[تشرف]] یافتن به محضر آن [[حضرت]] است؛ چه، مادام که [[نفس]] [[انسان]] از صفات رذیله تخلیه نشود و به صفات حمیده، آذین نبندد، حجاب‌های نفسانی مانع از دیدن [[خورشید]] وجود آن [[حضرت]] است<ref>همان، ص ۳۵۰.</ref>.
:::::*[[حضرت]] [[آیت الله]] [[ناصری]] نیز وجود "سنخیت" را شرط لازم برای حصول [[تشرف]] دانسته است و می‌فرماید: تنها کسانی می‌توانند آن [[حضرت]] را ببینند و ایشان را باز شناسند که خود از بُعد مادی عالم خارج شده باشند و با آن [[حضرت]] که [[سلطان]] عالم مجردات هستند، سنخیت برقرار کرده باشند. از این‌روست که "سنخیت" را نخستین و مهم‌ترین شرط برای حصول [[تشرف]] می‌دانیم... دو شیء تنها به این شرط می‌توانند به هم منضم شوند و [[پیوستگی]] یابند که از سنخیت نسبت به یکدیگر بهره‌مند باشند. حال اگر کسی سنخیت با عالم ماده و مادیات داشته باشند، نمی‌تواند هم سنخ عالم مجردات باشد و با [[فرشتگان]] و [[برتر]] از آنان، [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]] {{ع}}، ارتباط برقرار کند<ref>آب [[حیات]]: مجموعه سخنرانی‌های حضرت آیت‌الله ناصری در مورد [[امام زمان]] {{ع}}، تدوین و گردآوری: مجید هادی زاده، چاپ چهارم: [[قم]]، خُلُق، ۱۳۸۶، صص ۳۴۶ و ۳۴۷</ref>. ایشان در ادامه سخنان خود، پیراستن [[نفس]] از رذایل [[اخلاقی]] (تخلیه) و آراسته شدن به صفات [[پسندیده]] (تحلیه) را تنها راه ایجاد سنخیت می‌داند: تخلیه [[نفس]] از رذایل [[اخلاقی]] و تحلیه آن به صفات [[پسندیده]]، تنها راه ایجاد سنخیت و زان پس [[تشرف]] یافتن به محضر آن [[حضرت]] است؛ چه، مادام که [[نفس]] [[انسان]] از صفات رذیله تخلیه نشود و به صفات حمیده، آذین نبندد، حجاب‌های نفسانی مانع از دیدن [[خورشید]] وجود آن [[حضرت]] است<ref>همان، ص ۳۵۰.</ref>.
:::::*با توجه به آنچه گفته شد، در می‌یابیم که:
:::::*با توجه به آنچه گفته شد، در می‌یابیم که:
::::#هر کس نمی‌تواند [[ادعای رؤیت]] [[امام زمان]] {{ع}} و [[ملاقات]] با آن [[حضرت]] کند.
::::#هر کس نمی‌تواند [[ادعای رؤیت]] [[امام زمان]] {{ع}} و [[ملاقات]] با آن [[حضرت]] کند.
۲۱۸٬۰۵۷

ویرایش