پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۰۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۰
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
*[[مقام خلافت]] آن روز هم صلاحیّت وضع و [[تغییر]] بعضی از اصول [[قانون]] اساسی و صلاحیّت وضع [[قوانین]] فرعی و هم صلاحیّت اجرای آنها را دارا بود. تنها کمبود، عدم مصونیّت اولیای امور بود؛ یعنی [[مقام خلافت]] و عمال او که همه [[صحابی]] بودند یک [[حکم]] غیر قابل [[انکار]] [[دینی]] لازم بود تا اولیای امور به واسطه آن یک نوع مصونیّت [[دینی]] داشته باشند و [[مردم]] [[حقّ]] هیچ‌گونه اعتراضی به [[اعمال]] و اقوال آنها را نداشته باشند.
*[[مقام خلافت]] آن روز هم صلاحیّت وضع و [[تغییر]] بعضی از اصول [[قانون]] اساسی و صلاحیّت وضع [[قوانین]] فرعی و هم صلاحیّت اجرای آنها را دارا بود. تنها کمبود، عدم مصونیّت اولیای امور بود؛ یعنی [[مقام خلافت]] و عمال او که همه [[صحابی]] بودند یک [[حکم]] غیر قابل [[انکار]] [[دینی]] لازم بود تا اولیای امور به واسطه آن یک نوع مصونیّت [[دینی]] داشته باشند و [[مردم]] [[حقّ]] هیچ‌گونه اعتراضی به [[اعمال]] و اقوال آنها را نداشته باشند.
*این کمبود به واسطه روایتی که از [[پیامبر]] [[نقل]] کردند مرتفع شد و مضمون آن چنین بود: [[صحابه رسول الله]]{{صل}} "مجتهد" هستند و در نظر خود اگر مطابق واقع باشد، مأمورند و اگر [[خطا]] کنند نیز مأجور و معذورند و [[روایات]] دیگری نیز در [[فضایل]] [[صحابه]] [[نقل]] کردند که طبق آن [[صحابه پیامبر]]{{صل}} مغفور و معاف بودند و [[خدا]] از ایشان [[راضی]] بود و هر کار خوب و بد و [[طاعت]] و [[معصیت]] که به جا می‌آوردند هیچ گونه [[مؤاخذه]] [[الهی]] در کار نبود. این [[روایات]] [[سند]] رسمی معافیّت را به دست [[صحابه]] سپرد و [[آزادی]] نظر و عمل بی‌قید و شرط [[اصحاب]] را [[صد]] در [[صد]] تأمین کرد. نتیجه مستقیم خودمختاری و مصونیّت [[دینی]] که [[مقام خلافت]] به دست آورد این شد که امور [[دین]] و دنیای [[جامعه اسلامی]] به دست [[مقام خلافت]] سپرده شد و....<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۲۴.</ref>.
*این کمبود به واسطه روایتی که از [[پیامبر]] [[نقل]] کردند مرتفع شد و مضمون آن چنین بود: [[صحابه رسول الله]]{{صل}} "مجتهد" هستند و در نظر خود اگر مطابق واقع باشد، مأمورند و اگر [[خطا]] کنند نیز مأجور و معذورند و [[روایات]] دیگری نیز در [[فضایل]] [[صحابه]] [[نقل]] کردند که طبق آن [[صحابه پیامبر]]{{صل}} مغفور و معاف بودند و [[خدا]] از ایشان [[راضی]] بود و هر کار خوب و بد و [[طاعت]] و [[معصیت]] که به جا می‌آوردند هیچ گونه [[مؤاخذه]] [[الهی]] در کار نبود. این [[روایات]] [[سند]] رسمی معافیّت را به دست [[صحابه]] سپرد و [[آزادی]] نظر و عمل بی‌قید و شرط [[اصحاب]] را [[صد]] در [[صد]] تأمین کرد. نتیجه مستقیم خودمختاری و مصونیّت [[دینی]] که [[مقام خلافت]] به دست آورد این شد که امور [[دین]] و دنیای [[جامعه اسلامی]] به دست [[مقام خلافت]] سپرده شد و....<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۲۴.</ref>.
===ممنوعیت [[آزادی]] بیان===
*از عوامل دیگری که بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در خودکامگی هیئت حاکمه و از بین رفتن [[آزادی]] مؤثر افتاده، جلوگیری از ورود در معقولات و بحث و [[استدلال]] از سوی [[خلفا]] بود. در [[صدر اسلام]] - به ویژه در زمان [[خلیفه]] اوّل و دوّم - این بُعد از [[فرهنگ اسلامی]] به تعطیلی کشانده شده بود. بحث انتقادی و کنجکاوی [[آزاد]] در مسایل [[اعتقادی]] [[ممنوع]] بود و [[بدعت]] در [[دین]] شمرده می‌شد و مجازات‌های [[سختی]] در پی داشت؛ چنان‌که به [[نقل]] [[تاریخ]]، شخصی درباره مسئله‌ای با [[خلیفه]] دوّم به بحث و [[مناظره]] پرداخت، [[خلیفه]] با تازیانه آنقدر به او زد که [[خون]] از بدنش روان شد، همچنین [[خلیفه]] دوّم معنی آیه‌ای از [[قرآن]] را طوری بیان کرد که مفهوم [[جبر]] داشت، یکی از [[مسلمانان]] [[اعتراض]] کرد. [[خلیفه]] وی را آن چنان [[تهدید]] نمود که [[بیم]] کشتن او می‌رفت تا آنکه بعضی حضار به زحمت [[خلیفه]] را آرام کردند. این روند باعث شد که اصیل‌ترین روش‌ها و [[براهین]] در [[عقاید]] و [[علم کلام]] از بین رفت و در [[آینده]] که [[علم کلام]] رواج یافت استدلال‌ها جنبه صوری و بازیچه به خود گرفت و راه [[اثبات]] [[عقیده]]، منحصر به [[تقلید]] یا [[اجماع]] شد؛ آن هم نه [[اجماع]] [[مسلمانان]]، بلکه [[اجماع]] گروهی از علمای همان [[فرقه]]؛ البته طرف مقابل نیز اجماعی از [[فرقه]] خود را مدرک سخن خود قرار می‌داد و به این ترتیب ادله‌ای واقعی ([[عقل]] و [[ادله]] لفظی، کتاب و [[سنّت]]) [[ارزش]] و اعتبار واقعی خود را از دست داد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۲۶-۱۲۷.</ref>.


== عصر پیامبر خاتم==
== عصر پیامبر خاتم==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش