بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[پیامبر خدا]] در سال ششم [[هجرت]] به قصد [[عمره]]، [[عزم]] [[مکه]] کرد و تا [[حُدَیبیه]] آمد، و چون [[قریش]] از حرکت [[پیامبر]] {{صل}} [[آگاه]] شدند، از [[مکه]] بیرون آمدند. به [[پیامبر خدا]] خبر رسید که [[قریش]]، در صدد جلوگیری از ورود ایشان به [[مکه]] هستند. [[قریش]] و [[پیامبر خدا]]، هر دو، نمایندگانی برای [[مذاکره]] فرستادند و قرار گذاشتند که [[پیامبر]] {{صل}} آن سال، بازگردد و به [[مکه]] وارد نشود و صلحنامهای بر این اساس، منعقد کردند و متن صلحنامه را [[علی]] {{ع}} به دست خود نوشت. | * [[پیامبر خدا]] در سال ششم [[هجرت]] به قصد [[عمره]]، [[عزم]] [[مکه]] کرد و تا [[حُدَیبیه]] آمد، و چون [[قریش]] از حرکت [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاه]] شدند، از [[مکه]] بیرون آمدند. به [[پیامبر خدا]] خبر رسید که [[قریش]]، در صدد جلوگیری از ورود ایشان به [[مکه]] هستند. [[قریش]] و [[پیامبر خدا]]، هر دو، نمایندگانی برای [[مذاکره]] فرستادند و قرار گذاشتند که [[پیامبر]]{{صل}} آن سال، بازگردد و به [[مکه]] وارد نشود و صلحنامهای بر این اساس، منعقد کردند و متن [[صلحنامه]] را [[علی]]{{ع}} به دست خود نوشت. | ||
*[[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]- به [[نقل]] از فاید، [[بنده]] آزاد شده [[عبد الله]] بن سالم-: چون پیامبرخدا برای [[عمره]] [[حدیبیه]] حرکت کرد، در جُحفه فرود آمد؛ ولی آبی در آن نیافت. لذا سعد بن مالک را با مشکهای [[آب]] فرستاد؛ اما او اندکی دور نشده بود که با مشکهای خالی بازگشت و گفت: ای [[پیامبر خدا]]، نمیتوانم بروم! پاهایم از [[ترس]] [[مشرکان]]، خشک شده است. [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "بنشین!". سپس مرد دیگری را فرستاد. او نیز با مشکها حرکت کرد و از همانجا که شخص اول بازگشته بود، بازگشت. پس [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "تو چرا بازگشتی؟". گفت: [[سوگند]] به کسی که تو را به [[حق]] برانگیخت، از [[ترس]] نمیتوانم بروم! [[پیامبر خدا]]،[[ امیر مؤمنان علی بن ابی طالب]] را- که درودهای [[خدا]] بر هر دو باد-، فرا خوانْد و سقایان با او حرکت کردند. آنها | * [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]- به [[نقل]] از فاید، [[بنده]] [[آزاد]] شده [[عبد الله]] بن سالم-: چون پیامبرخدا برای [[عمره]] [[حدیبیه]] حرکت کرد، در جُحفه فرود آمد؛ ولی آبی در آن نیافت. لذا [[سعد بن مالک]] را با مشکهای [[آب]] فرستاد؛ اما او اندکی دور نشده بود که با مشکهای خالی بازگشت و گفت: ای [[پیامبر خدا]]، نمیتوانم بروم! پاهایم از [[ترس]] [[مشرکان]]، خشک شده است. [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "بنشین!". سپس مرد دیگری را فرستاد. او نیز با مشکها حرکت کرد و از همانجا که شخص اول بازگشته بود، بازگشت. پس [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "تو چرا بازگشتی؟". گفت: [[سوگند]] به کسی که تو را به [[حق]] برانگیخت، از [[ترس]] نمیتوانم بروم! [[پیامبر خدا]]، [[امیر مؤمنان علی بن ابی طالب]] را- که درودهای [[خدا]] بر هر دو باد-، فرا خوانْد و سقایان با او حرکت کردند. آنها تردید نداشتند که او نیز مانند کسانی که پیش از او رفته بودند، باز میگردد؛ اما [[علی]]{{ع}} با مشکها حرکت کرد و وارد سنگلاخ شد و [[آب]] برداشت و شادمان و هلهله کنان به سوی [[پیامبر]]{{صل}} آمد. [[پیامبر]]{{صل}} [[تکبیر]] گفت و برای او [[دعای خیر]] کرد<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref>. | ||
*[[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح البخاری]]- به [[نقل]] از [[براء بن عازب]]-: چون [[پیامبر خدا]] با اهل [[حدیبیه]] [[صلح]] کرد، [[علی]] {{ع}} صلحنامهای میان آنان نوشت و چنین نوشت: "[[محمد]]، [[پیامبر خدا]]". [[مشرکان]] گفتند: منویس: "[[محمد]]، [[پیامبر خدا]]". اگر تو [[پیامبر]] بودی که با تو نمیجنگیدیم! [[پیامبر]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} فرمود: "آن را محو کن!". [[علی]] {{ع}} گفت: مرا یارای محو کردن آن نیست. پس [[پیامبر خدا]]، آن را با دست خود، محو کرد<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۹۶۰، ح ۲۵۵۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۸.</ref>. | * [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح البخاری]]- به [[نقل]] از [[براء بن عازب]]-: چون [[پیامبر خدا]] با [[اهل]] [[حدیبیه]] [[صلح]] کرد، [[علی]]{{ع}} صلحنامهای میان آنان نوشت و چنین نوشت: "[[محمد]]، [[پیامبر خدا]]". [[مشرکان]] گفتند: منویس: "[[محمد]]، [[پیامبر خدا]]". اگر تو [[پیامبر]] بودی که با تو نمیجنگیدیم! [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} فرمود: "آن را محو کن!". [[علی]]{{ع}} گفت: مرا یارای محو کردن آن نیست. پس [[پیامبر خدا]]، آن را با دست خود، محو کرد<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۹۶۰، ح ۲۵۵۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۸.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |