استخلاف در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{علم معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 25...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[استخفاف]]: طلب سبکی<ref>سیدعلی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۶۷.</ref>، از راه به در کردن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۰۶.</ref>، بی‌توجهی به [[شأن]] و [[مقام]] در امر به چیزی ([[پست]] و خفیف)<ref>احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۹۵.</ref>. از ریشه "خفّ" به معنای سبکی و آسانی در مقابل ثقل و سنگینی<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۵۴.</ref>.  
*[[جانشین]] قرار دادن، از "[[خلیفه]]" به معنای [[جانشین]]<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۹۴.</ref>. اصل آن "[[خلف]]" به معنای آمدن بعد از چیز دیگر<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۱۰.</ref> یا پشت سر دیگری<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۱۸۲.</ref>، در مقابل قدّام به معنای جلو<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۹۳.</ref>. 
*{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.
*{{متن قرآن|قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«(موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.</ref>.
*[[خفّت]] دو گونه است: مادی و [[معنوی]]. [[خفت]] و سبکی [[معنوی]] در بیان سرعت حرکت، کمی چیزی، [[جهل]]، [[اهانت]]، کم‌ خردی و [[حماقت]] استعمال می‌شود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۹۰.</ref>.
*واژه "[[خلف]]" به تناسب موارد و موضوعات در معانی متعددی استعمال شده است. "بَعد" یا "پشت" یا ورای چیزی گاهی از جهت زمان است که [[خلیفه]] و [[خلافت]] از این معنا مشتق است و مفهوم آن [[نیابت]] و [[جانشینی]] زمانی است <ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۱۰۴.</ref>.
*{{متن قرآن|اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ}} یعنی [[فرعون]] [[عقول]] آنان را کوچک و حقیر شمرد و آنان را به [[گمراهی]] و [[ضلالت]] [[دعوت]] کرد<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۶۴.</ref>. این [[آیه شریفه]]{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref> «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>. مشعر به این معناست که گمراه‌ کردن [[مردم]]، توهین و [[بی‌اعتنایی]] به [[عقل]] و [[شأن]] و مرتبه آنهاست؛ لذا [[فسق]] و [[گمراهی]] در [[انسان]] صاحب‌ عقل، امری ضدارزش و [[ناهنجار]] و توهین به [[کرامت انسانی]] اوست<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۷۷.</ref>.
*در صورتی که [[خلیفه]] و [[خلافت]] منتسب به [[خداوند]] باشد، از جهت کیفیت مورد تأکید است، نه از بُعد زمانی. [[خلیفه خدا]] بر روی [[زمین]] [[مظهر]] صفات و [[تجلی]] اسمای اوست؛ یعنی مصداق کسی است که [[اسمای الهی]] به او [[تعلیم]] شده است{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref> «و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>. [[استخلاف]] [[الهی]] در قالب استقرار [[خلیفه]] و [[جانشین]] بر روی [[زمین]]، برای [[انسان‌ها]] عموماً{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref> «می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> و برای [[قوم]] یا گروهی خاص<ref>در مورد بنی‌اسرائیل: {{متن قرآن|عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ}} «امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.</ref> یا فرد خاصی{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}}<ref> «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> در [[قرآن]] وارد شده است. این موضوع از [[سنن]] قطعی [[الهی]] در هر عصر و نسلی است.
*[[استخلاف]] بشری به معنای [[جانشینی]] و قائم‌ مقامی نیز در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي}}<ref>«و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref><ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۹۹۹- ۱۰۰۰.</ref>.
*آنچه در [[تاریخ اسلام]] مورد بحث و [[منازعه]] قرار گرفت و موجب ایجاد فرق و [[مذاهب]] مختلف گردید، [[جانشینی]] [[رسول الله]]{{صل}} و [[منصب]] [[خلافت]] است. [[خلافت]] به معنای [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} در ادامه‌دادن بعضی [[وظایف]] آن [[حضرت]] است؛ ازقبیل [[رهبری]] و [[حاکمیت]] [[سیاسی]] و اداره [[جامعه]]، [[قضاوت]] و [[داوری]] و [[تبیین]] مسائل [[دینی]] و تفصیل [[احکام شرعی]]. لازم بود این [[وظایف]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} ادامه یابد. [[وحی]] و [[اکمال دین]] در [[عصر پیامبر]]{{صل}} به پایان رسید و [[جامعه]] را از یک مرام، [[آیین]] و [[قانون]] اساسی مدون بهره‌مند ساخت. از [[وظیفه]] [[رهبری]] و [[حاکمیت]] [[سیاسی]] و اداره [[جامعه]] با واژه‌های [[خلافت]]، [[امامت]] و [[ولایت]] یاد می‌شود<ref>علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۹.</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۷۸.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش