استخلاف در فقه سیاسی

مقدمه

استخلاف در واژه‌نامه فقه سیاسی

جانشین کردن، برای اولین بار توسط پیامبر اکرم (ص) راجع به تعیین علی (ع) و معرفی وی به عنوان جانشینی خود ابداع شد[۱۵]، ولی اهل سنّت آن را انکار کرده[۱۶] و ابوبکر - خلیفه اول - را آغازگر استخلاف می‌دانند که پس از خود، عمر را به جانشینی انتخاب کرد[۱۷]. این عمل هرچند در ابتدا به صورت یک عمل مشروع جلوه کرد، ولی نوعی بدعت بود. پس از شکل‌گیری این بدعت، بعدها هر استخلافی همواره به عمل خلیفه اول استناد می‌شد که به تدریج به صورت یک عمل مشروع درآمد[۱۸]. حکومت استخلافی، هرچند با حکومت موروثی بی‌ارتباط است، لکن با یکی از دو رکن آن (تعیین جانشین توسط حاکم قبلی) شباهت کامل دارد[۱۹].

منابع

پانویس

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۹۴.
  2. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۱۰.
  3. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۱۸۲.
  4. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۹۳.
  5. «(موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.
  6. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۱۰۴.
  7. «و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.
  8. «می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  9. در مورد بنی‌اسرائیل: ﴿عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ «امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.
  10. «ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه ۲۶.
  11. «و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
  12. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۹۹۹- ۱۰۰۰.
  13. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۹.
  14. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۷۸.
  15. المستدرک، ج۳، ص۱۱۰؛ بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۰۸؛ و ر. ک: واقعه غدیر.
  16. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۵.
  17. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۵۳؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۷۲؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۸۵؛ العبر، ج۱، ص۱۳؛ الاصابه، ج۶، ص۳۷۲.
  18. راجع به استخلاف عمر، ر. ک: تاریخ طبری، ج۲، ص۵۸۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۱۲۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۵۹.
  19. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۳۳.