استخلاف در نگاه اهل سنت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«استخلاف» به معنای «انتصاب به واسطه امام قبلی» از دیگر مبانی خلافت شمرده شده و به صورت مبنا و اصلی در فقه سیاسی اهل سنت مطرح شده است. آنان در تبیین این شیوه می‌گویند: امامت شروط و ویژگی‌هایی دارد که آن ویژگی‌ها بدون تعیین شخص خاصی در شریعت آمده است و مردم از دید فقهی، تنها درباره تعیین دارندگان صالح این اوصاف مسئولند و خلیفه نیز که از آگاه‌ترین افراد اهل حل و عقد است، اگر کسی را به خلافت تعیین و نصب کند، خلافت او مشروع و قانونی خواهد بود[۱]. چنین کاری از دیدگاه اهل سنت پیشینه‌ای در سیره رسول خدا(ص) ندارد. هنگامی که ابوبکر عمر را به جانشینی خویش برگزید، وی در عمل به خلافت رسید؛ چنان که بیعت مردم هرگز در خلیفه شدن عمر، تأثیرگذار نبود.

علمای اهل سنت برای اثبات صحت این طریق، به عمل ابوبکر، خلیفه اول، درباره تعیین خلیفه دوم استدلال می‌کنند؛ یعنی اینکه ابوبکر، عمر را به جانشینی پس از خودش تعیین کرد[۲]. این روش مهم‌ترین الگوی تاریخی ایجاد حق انتخاب خلیفه برای خلیفه قبلی و از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین راه‌های انعقاد خلافت و مبانی و ملاک‌های مشروعیت خلافت به شمار رفته است[۳] و حتی کسانی تصریح کرده‌اند: «نصب امام قبلی بر انتخاب مردم تقدم و رجحان دارد»[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۲۰، ص۳۸.
  2. تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۳۵۳. قال أبو جعفر و قال الواقدي حدثني إبراهيم بن أبي النضر - عن محمد بن إبراهيم بن الحارث قال دعا أبو بكر عثمان خاليا فقال اكتب بسم الله الرحمن الرحيم هذا ما عهد أبو بكر بن أبي قحافة إلى المسلمين أما بعد قال ثم أغمى عليه فذهب عنه فكتب عثمان أما بعد فإني قد استخلفت عليكم عمر بن الخطاب و لم آلكم خيرا منه ثم أفاق أبو بكر فقال اقرأ على فقرأ عليه فكبر أبو بكر و قال أراك خفت أن يختلف الناس إن افتلتت نفسي في غشيتي قال نعم قال جزاك الله خيرا عن الإسلام و أهله و أقرها أبو بكر رضي الله عنه من هذا الموضع.
  3. الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ص۶؛ سلوک الملوک، فضل الله روزبهان، خنجی، ص۸۰؛ المغنی فی شرح مختصر الحرقی، ج۱۰، ص۵۲.
  4. الأحکام السلطانیة، ص۶.
  5. امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن، ص۷۳.