استخلاف در فقه اسلامی
مقدمه
گاهی به جای استخلاف، «استنابه» به کار میرود.
صلات: اگر عذر و مانعی مانند بطلان وضو، خون دماغ و شکم درد برای امام جماعت یا جمعه پیش آید که مانع اتمام نماز با مأمومان گردد، جایز است کسی را که واجد شرایط است به جانشینی خویش برگزیند تا نماز را با مأمومان تمام کند[۱]
قضاء: اگر قاضی منصوب از جانب امام معصوم(ع)، در استخلاف اذن داشته باشد، میتواند برای قضاوت، فرد دیگری را به جانشینی خویش برگزیند.
همچنین در صورتی که امام، قاضیای را به نحو مطلق نصب کند، لکن شاهد بر اذن در استخلاف وجود داشته باشد، مانند آنکه وی در منطقهای به قضاوت نصب شده باشد که کار قضاوت به طور معمول از عهده یک نفر برنمیآید.[۲]
اگر قاضی منصوب بمیرد، در بطلان نیابت قاضی جانشین، اختلاف است. برخی تفصیل داده و گفتهاند: اگر قاضی منصوب جانشین خود را به استناد اذن خاص از امام برگزیده است، نیابتباطل نمیشود و اگر گزینش جانشین مستند به قرینه بوده است نیابت باطل میشود[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ جواهرالکلام، ج۱۳، ص۳۶۹
- ↑ جواهرالکلام، ج ۴۰، ص۴۷
- ↑ جواهرالکلام، ج۶۵، ص۶۷
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، صفحه ۴۳۲ - ۴۳۳.