جز
جایگزینی متن - 'نیاز' به 'نیاز'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'نیاز' به 'نیاز') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[برهان]] [[صدیقین]] که به اشرف [[براهین]] مشهور است، از سوی ابنسینا با استفاده از [[آیات قرآن کریم]] به کار برده شد. سر این نامگذاری توسط او این است که در این [[برهان]] هیچ یک از [[افعال]] و مخلوقات [[خداوند]]، نظیر حرکت و حدوث، واسطه اثبات نیست، بلکه با نظر به [[نفس]] وجود و | *[[برهان]] [[صدیقین]] که به اشرف [[براهین]] مشهور است، از سوی ابنسینا با استفاده از [[آیات قرآن کریم]] به کار برده شد. سر این نامگذاری توسط او این است که در این [[برهان]] هیچ یک از [[افعال]] و مخلوقات [[خداوند]]، نظیر حرکت و حدوث، واسطه اثبات نیست، بلکه با نظر به [[نفس]] وجود و نیاز ممکن به [[واجب]]، وجود [[خدای تعالی]] اثبات میشود<ref>جوادی آملی، براهین اثبات خدا، ص۲۲۰.</ref>. | ||
*[[برهان]] [[صدیقین]] نسبت به سایر [[براهین]] چند ویژگی دارد: | *[[برهان]] [[صدیقین]] نسبت به سایر [[براهین]] چند ویژگی دارد: | ||
#این [[برهان]] ناظر به [[حقیقت]] وجود است، نه مفهوم آن. | #این [[برهان]] ناظر به [[حقیقت]] وجود است، نه مفهوم آن. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
*'''تقریر [[ابنسینا]]:''' [[برهان]] [[صدیقین]] در تقریر ابنسینا مبتنی بر بطلان دور و تسلسل و امکان تقسیم موجود به دو قسم [[واجب]] و ممکن است. او همچنین [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}<ref> به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref> را [[دلیل]] بر این [[برهان]] قرار میدهد. | *'''تقریر [[ابنسینا]]:''' [[برهان]] [[صدیقین]] در تقریر ابنسینا مبتنی بر بطلان دور و تسلسل و امکان تقسیم موجود به دو قسم [[واجب]] و ممکن است. او همچنین [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}<ref> به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref> را [[دلیل]] بر این [[برهان]] قرار میدهد. | ||
*[[برهان]] [[صدیقین]] را از نگاه ابنسینا میتوان اینگونه تقریر نمود<ref>ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۰.</ref>: | *[[برهان]] [[صدیقین]] را از نگاه ابنسینا میتوان اینگونه تقریر نمود<ref>ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۰.</ref>: | ||
*موجود یا [[واجب]] است یا ممکن. اگر [[واجب]] بود، که مطلوب ما ثابت است؛ اگر ممکن است، | *موجود یا [[واجب]] است یا ممکن. اگر [[واجب]] بود، که مطلوب ما ثابت است؛ اگر ممکن است، نیاز به مرجح دارد. اگر مرجح ممکن باشد، نیاز به مرجح دیگری هست و همینطور تا بینهایت ادامه مییابد و چون دور و تسلسل [[باطل]] است، باید به مرجحی برسیم که دیگر ممکن نباشد، بلکه [[واجب]] باشد و این همان واجبالوجود، یعنی [[خدای تعالی]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۷.</ref>. | ||
*'''تقریر [[ملاصدرا]]:''' از نظر [[ملاصدرا]] این [[برهان]] نزدیکترین [[دلیل]] به [[برهان]] [[صدیقین]] است، اما [[برهان]] [[صدیقین]] واقعی نیست؛ چون در تقریر ابنسینا به جای [[حقیقت]] وجود، به مفهوم وجود نظر شده است و در واقع امکان که از [[خواص]] وجود است، واسطه قرار گرفته است<ref>صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیه، ج۶، ص۲۶ - ۱۴.</ref>. | *'''تقریر [[ملاصدرا]]:''' از نظر [[ملاصدرا]] این [[برهان]] نزدیکترین [[دلیل]] به [[برهان]] [[صدیقین]] است، اما [[برهان]] [[صدیقین]] واقعی نیست؛ چون در تقریر ابنسینا به جای [[حقیقت]] وجود، به مفهوم وجود نظر شده است و در واقع امکان که از [[خواص]] وجود است، واسطه قرار گرفته است<ref>صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیه، ج۶، ص۲۶ - ۱۴.</ref>. | ||
*از اینرو [[ملاصدرا]] [[برهان]] [[صدیقین]] را به گونه دیگری تقریر میکند که بر مقدمات ذیل مبتنی است: | *از اینرو [[ملاصدرا]] [[برهان]] [[صدیقین]] را به گونه دیگری تقریر میکند که بر مقدمات ذیل مبتنی است: | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
#راه یافتن عدم و [[شئون]] آن، همه ناشی از معلولیت است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۷-۶۸.</ref>. | #راه یافتن عدم و [[شئون]] آن، همه ناشی از معلولیت است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۷-۶۸.</ref>. | ||
*در نتیجه، [[حقیقت]] هستی موجود است و عین موجودیت و عدم بر آن محال است و از طرفی [[حقیقت]] هستی در ذات خود، یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتن خود به هیچ شرط و قیدی مشروط نیست. | *در نتیجه، [[حقیقت]] هستی موجود است و عین موجودیت و عدم بر آن محال است و از طرفی [[حقیقت]] هستی در ذات خود، یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتن خود به هیچ شرط و قیدی مشروط نیست. | ||
*از طرف دیگر، کمال و [[عظمت]] و شدت و استغنا و جلال و بزرگی و فعلیت و لاحدی که نقطه مقابل [[نقص]] و کوچکی و امکان و محدودیت و | *از طرف دیگر، کمال و [[عظمت]] و شدت و استغنا و جلال و بزرگی و فعلیت و لاحدی که نقطه مقابل [[نقص]] و کوچکی و امکان و محدودیت و نیاز میباشند؛ از وجود و هستی برمیخیزند، یعنی جز وجود، حقیقتی ندارند. | ||
*پس هستی در ذات خود با نامشروط بودن به چیز دیگر مساوی است؛ یعنی با [[وجوب]] ذاتی ازلی و هم با کمال و [[عظمت]] و شدت و فعلیت مساوی است. | *پس هستی در ذات خود با نامشروط بودن به چیز دیگر مساوی است؛ یعنی با [[وجوب]] ذاتی ازلی و هم با کمال و [[عظمت]] و شدت و فعلیت مساوی است. | ||
*نتیجه اینکه [[حقیقت]] هستی، در ذات خود قطع نظر از هر تعینی که از خارج به آن ملحق گردد، با ذات لایزال [[حق]] مساوی است. پس اصالت وجود، [[عقل]] ما را مستقیماً به ذات [[حق]] [[رهبری]] میکند، نه چیز دیگر. | *نتیجه اینکه [[حقیقت]] هستی، در ذات خود قطع نظر از هر تعینی که از خارج به آن ملحق گردد، با ذات لایزال [[حق]] مساوی است. پس اصالت وجود، [[عقل]] ما را مستقیماً به ذات [[حق]] [[رهبری]] میکند، نه چیز دیگر. |