بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '''']].' به '''']]') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''علی و خلفا''' پس از رحلت [[پیامبر]]{{صل}}، علیرغم توصیههای او و تعیین [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} به [[امامت]] و [[خلافت]]، جریان [[سقیفه]] پیشآمد و آن حضرت را کنار زده، قدرت را به دست گرفتند. این | '''علی و خلفا''' پس از [[رحلت]] [[پیامبر]]{{صل}}، علیرغم توصیههای او و [[تعیین]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} به [[امامت]] و [[خلافت]]، جریان [[سقیفه]] پیشآمد و آن [[حضرت]] را کنار زده، [[قدرت]] را به دست گرفتند. این [[توطئه]]، از پیش طرّاحی شده بود. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} هم از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنیده بود که به آن [[حضرت]] [[ظلم]] خواهند کرد و [[حق]] او را [[غصب]] خواهند نمود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۱۹.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، برای حفظ امّت از گمراهی و از دین بهدر شدن و برای جلوگیری از کشمکشهای داخلی و نابودی [[اسلام]] و ریخته شدن خون | * [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، برای [[حفظ]] [[امّت]] از [[گمراهی]] و از [[دین]] بهدر شدن و برای جلوگیری از کشمکشهای داخلی و نابودی [[اسلام]] و ریخته شدن [[خون]] [[مسلمانان]]، با رعایت [[مصلحت]] کلّی [[اسلام]] و [[مسلمین]] با غاصبان [[ستیز]] و [[نزاع]] نکرد. اگر با [[ابوبکر]] هم [[بیعت]] کرد، اجباری بود. موضع آن [[حضرت]]، از یکسو، [[تبیین]] [[حق]] و [[روشنگری]] [[افکار]] نسبت به وصایای [[پیامبر]]{{صل}} و مسألۀ مهمّ [[امامت]] و استناد مکرّر به حادثۀ [[غدیر خم]]] برای [[اثبات]] [[حقانیّت]] خود بود، از سوی دیگر [[خیرخواهی]] و [[دلسوزی]] و [[راهنمایی]] خلفای سهگانه در مشکلاتی که از حلّ آن عاجز بودند، و از دیگر سو جلوگیری از [[خونریزی]] و [[جنگ]] داخلی در شرایطی که آغاز [[اسلام]] بود و بسیاری تازه از [[جاهلیت]] رسته و به [[اسلام]] گرویده بودند. هرگاه هم مقتضی بود، از [[انتقاد]] نسبت به عملکردهای خلاف و [[انحرافها]] و [[بدعتها]] فروگذار نمیکرد، بخصوص در دورۀ [[عثمان]] که تخلّف او و کارگزارانش از [[سنت]] [[نبوی]] و [[احکام]] [[قرآن]]، بیشتر بود. گاهی هم اعتراضها و مواضع وی بر دستگاه [[خلافت]] سنگین بود و در دوران [[عثمان]] برخوردهای نامناسبی با آن [[حضرت]] شد و از انتقادهای [[امام]] به پیدایش طبقۀ اشراف و [[حیف]] و میل [[بیتالمال]]، ناراحت بودند. [[امام علی]]{{ع}} در [[شورای ششنفره]] برای [[تعیین خلیفه]] پس از [[عمر]] هم حضور داشت، هرچند میدید که [[سیر]] حوادث و گفتگوها به گونهای بود که او را کنار بزنند و [[امویان]] را به [[حکومت]] برسانند. وقتی هم [[مسلمانان]] علیه [[عثمان]] [[شورش]] کردند و خانهاش را محاصره کرده و او را به [[قتل]] رساندند، [[امام علی]]{{ع}} تلاش بسیاری کرد تا [[جان]] او را [[حفظ]] کند و میان عصیانگران [[خشمگین]] از [[ظلمها]] و خلافهای [[عثمان]] و والیانش و [[خلیفه]]، میانجیگری میکرد، امّا اینها اثر نکرد و [[عثمان]] کشته شد. [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} اگر [[انتقاد]] میکرد، جنبۀ [[امر به معروف و نهی از منکر]] داشت و اگر [[سکوت]] میکرد، برای [[حفظ وحدت مسلمین]] بود. نه اعتراضش جنبۀ [[ریاستطلبی]] داشت و نه [[سکوت]] و دمفروبستن و خانهنشینیاش از روی [[ترس]] یا سازشکاری و [[سودجویی]] و [[منفعت]] شخصی بود. در عین حال، هم به [[ریاستطلبی]] متهم شد هم به [[ترس]]. خود او فرمود: {{عربی|فإن أقل یقولوا: حرص علی الملک و ان اسکت یقولوا: جزع من الموت...}}<ref>«اگر (دربارۀ خلافت) سخنی بگویم، میگویند بر حکومت حریص است و اگر سکوت کنم، میگویند از مرگ ترسید». نهج البلاغه خطبه ۵</ref> در [[خطبه شقشقیه]]، ضمن بیان [[غصب]] [[خلافت]] و [[دلیل]] [[سکوت]] و صبرش در آن [[سکوت ۲۵ ساله|دورۀ ۲۵ ساله]]، انتقادهای [[تندی]] بخصوص از اسرافکاری و حیفومیل [[بیتالمال]] در دورۀ [[عثمان]] دارد.<ref>نهج البلاغه خطبه ۳</ref> اگر او در زمان دو [[خلیفۀ اول]]، کمی [[همراهی]] و حالت مشاوره و [[همکاری]] خیرخواهانه داشت، در عصر خلیفۀ سوم به [[دلیل]] [[انحراف]] اساسی به [[تقابل]] کشیده شد. به تعبیر استاد [[محمد رضا حکیمی]]: [[امام]] بیش از هرچیز نقش یک ناظر مراقب را داشت و همینکه حضور او در میان [[امّت]] حسّ میشد، جلوی بسیاری از تحریفهای بنیادی را میگرفت. برخی از پاکترین صحابۀ [[پیامبر]] که اکنون از [[دوستان]] نزدیک و [[پیروان]] [[امام]] بودند، او را در نگهبانی اصل و [[اصول اسلام]] [[یاری]] میکردند و مسائل را به اطلاع او میرساندند. هرجا حکمی [[تحریف]] میشد، هرجا حدّی نابجا [[تعیین]] میگشت، هرجا قضاوتی ناحق میکردند، هرجا تعلیمی [[نادرست]] میدادند، [[امام علی|علی]]{{ع}} به این همه رسیدگی میکرد. در کار [[فتوحات اسلامی]] [[نظارت]] داشت. به علمای [[ادیان]] که برای سؤال از [[وصی]] [[پیامبر]] به [[مدینه]] سرازیر میشدند، تنها او بود که پاسخ میداد و... چنانکه خود میفرمود "در این دوره تا هنگامی حاضر بود دست از درگیری جدّی بردارد که امور [[مسلمانان]] بهگونهای سالم فیصله یابد".<ref>امام در عینیت جامعه ص ۱۹</ref> 1این نحوه [[رفتار]] و موضع، [[شأن]] امامی است که او را از [[منصب]] [[سیاسی]] و اجرایی کنار زدهاند، امّا [[مسؤولیت]] [[هدایت دینی]] [[امّت]] همچنان برعهدۀ اوست. | ||
[[امام خمینی]] در تحلیل سیرۀ علوی چنین میفرماید: [[امام علی|حضرت امیر المؤمنین]]{{ع}} با خلفا همکاری میکردند، چون ظاهرا مطابق دستور دین عمل مینمودند و تشنّجی در کار نبود، تا موقعیکه معاویه روی کار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدّل به سلطنت نمود. در این موقع حضرت ناچار شد قیام کند، چون نمیتوانست قیام نکند، زیرا روی موازین شرع و عقل نمیتوانستند معاویه را یک روز بر مقام خلافت پایدار ببینند. ناصحینی که حضرت را از روی غفلت نصیحت میکردند و میگفتند "بگذار معاویه بماند تا پایههای سلطنت و خلافت شما محکم شود، بعدا او را از مقامی که دارد پایین بیاورید" نمیدانستند که اگر حضرت صبر میکرد، بعدا مورد اعتراض مسلمین واقع میشد و پس از محکم شدن کار، ممکن نبود او را خلع کرد.<ref>صحیفه نور ج۱ ص ۱۶</ref> شناخت مواضع سیاسی و عملکرد او و یارانش در مقابل سه خلیفۀ پیشین همچنین نحوۀ عمل در مقابل مخالفان و میزان همکاری یا عدم همکاری و آزادی دادن یا سخت گرفتن، حایز اهمیت است و آموزنده که در این خلاصه نمیگنجد.<ref>در این زمینهها از جمله ر. ک: «علیّ و الخلفاء»۲ جلد، جعفر بن محمّد العسکری، «امام علی و زمامداران» علی محمّد میرجلیلی، «تحلیلی بر مواضع سیاسی علی بن ابی طالب» اصغر قائدان، «مواضع سیاسی حضرت علی | [[امام خمینی]] در تحلیل سیرۀ [[علوی]] چنین میفرماید: [[امام علی|حضرت امیر المؤمنین]]{{ع}} با [[خلفا]] [[همکاری]] میکردند، چون ظاهرا مطابق [[دستور]] [[دین]] عمل مینمودند و تشنّجی در کار نبود، تا موقعیکه [[معاویه]] روی کار آمد و از طریقه و روش [[خلفا]] [[منحرف]] گشته و [[خلافت]] را مبدّل به [[سلطنت]] نمود. در این موقع [[حضرت]] ناچار شد [[قیام]] کند، چون نمیتوانست [[قیام]] نکند، زیرا روی [[موازین شرع]] و [[عقل]] نمیتوانستند [[معاویه]] را یک روز بر [[مقام خلافت]] پایدار ببینند. ناصحینی که [[حضرت]] را از روی [[غفلت]] [[نصیحت]] میکردند و میگفتند "بگذار [[معاویه]] بماند تا پایههای [[سلطنت]] و [[خلافت]] شما محکم شود، بعدا او را از مقامی که دارد پایین بیاورید" نمیدانستند که اگر [[حضرت]] [[صبر]] میکرد، بعدا مورد [[اعتراض]] [[مسلمین]] واقع میشد و پس از محکم شدن کار، ممکن نبود او را [[خلع]] کرد.<ref>صحیفه نور ج۱ ص ۱۶</ref> [[شناخت]] مواضع [[سیاسی]] و عملکرد او و یارانش در مقابل سه خلیفۀ پیشین همچنین نحوۀ عمل در مقابل [[مخالفان]] و [[میزان]] [[همکاری]] یا عدم [[همکاری]] و [[آزادی]] دادن یا سخت گرفتن، حایز اهمیت است و آموزنده که در این خلاصه نمیگنجد.<ref>در این زمینهها از جمله ر. ک: «علیّ و الخلفاء»۲ جلد، جعفر بن محمّد العسکری، «امام علی و زمامداران» علی محمّد میرجلیلی، «تحلیلی بر مواضع سیاسی علی بن ابی طالب» اصغر قائدان، «مواضع سیاسی حضرت علی{{ع}} در قبال مخالفین» جلال درخشه، «امیر المؤمنین اسوۀ وحدت» محمّد جواد شری ترجمه محمّد رضا عطایی، «تاریخ و سیرۀ سیاسی امیر مؤمنان» و «تاریخ سیاسی اسلام» رسول جعفریان، «علیّ و الحاکمون» محمّد صادقی، «انقلاب تکاملی اسلام» جلال الدین فارسی، بخش ۲ و ۳، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب» و ترجمه آن، ج ۳</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۱۹.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |