←حق پذیری
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
*علمای [[اخلاق اسلامی]] در ذیل این عنوان به تحذیر دانشوران از [[دنیاطلبی]]، به ویژه بارزترین مصداق آن یعنی [[پیروی]] و [[معاشرت]] با [[اهل]] [[سلطه]] و [[ستم]] و حل [[تعارض]] [[روایات]] این باب بسنده کردهاند <ref>ر.ک: شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۶۳-۱۶۵؛ فاضل قطیفی، السراج الوهاج، ص۲۲.</ref>؛ چرا که اولاً، [[دنیاطلبی]] به معنی اخص، خطر سازترین [[رذیله]] و منشأ هر خطیئه و [[لغزش]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۱۵.</ref> است و به همین [[دلیل]] در [[روایات]] مورد توجه ویژه قرار گرفته است؛ ثانياً، روی ایشان در این سخن به [[عالمان دینی]] است که مبلغ [[زندگی]] زاهدانه و مقابله با [[ظلم]] و [[نابرابری]] هستند. [[شهید ثانی]] در کتاب منية المريد نوشته است: بر [[اهل]] [[دانش]] است که برای نگاهداری [[دانش]] از آنچه پیشینیان نیکوکارمان نگاهش داشتهاند، تا میتوانند از شاهان و [[اهل]] [[دنیا]] کناره بگیرند و از روی [[طمع]] به نزد ایشان نروند که هرکس با ایشان بپیونند، خویشتن را در معرض قرار داده و به امانتش [[خیانت]] کرده است. با اعتراف به اینکه [[سلف صالح]] به [[پیروی]] از [[روایات]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۴۶.</ref> بر اساسیترین نقطه انگشت تاکید نهادهاند، متذکر میشودد که نباید در سایه اهمیت در مورد، سایر موارد را از نظر دور داشت؛ چون [[مقام]] رفیع دانشوری با هرگونه [[پستی]] و دون همتی منافات دارد. اگر [[فقیه]] طمعکار، [[دین]] را در پای صاحبان ثرورت و [[قدرت]] [[فدا]] میکند. ریاضیدان و پزشک [[دنیا]] پرست نیز [[مصالح]] [[جامعه انسانی]] را به بهای یک [[زندگی]] مرفه میفروشد و [[زورمداران]] را برای بستن راه [[سعادت بشر]] [[تجهیز]] میکند. هنگامی که خریدار [[دانش]] [[اهل]] [[سلطه]] و [[ستم]] باشد، تفاوتی ندارد که در این معامله [[باطل]] غرری، کالا از [[علوم]] [[دنیا]] باشد یا از [[علوم]] [[آخرت]]؛ چون هر چه باشد برای [[زمین]] گیر کردن طایر قدسی [[روح آدمی]] به کار خواهد رفت<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۷۵.</ref>. | *علمای [[اخلاق اسلامی]] در ذیل این عنوان به تحذیر دانشوران از [[دنیاطلبی]]، به ویژه بارزترین مصداق آن یعنی [[پیروی]] و [[معاشرت]] با [[اهل]] [[سلطه]] و [[ستم]] و حل [[تعارض]] [[روایات]] این باب بسنده کردهاند <ref>ر.ک: شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۶۳-۱۶۵؛ فاضل قطیفی، السراج الوهاج، ص۲۲.</ref>؛ چرا که اولاً، [[دنیاطلبی]] به معنی اخص، خطر سازترین [[رذیله]] و منشأ هر خطیئه و [[لغزش]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۱۵.</ref> است و به همین [[دلیل]] در [[روایات]] مورد توجه ویژه قرار گرفته است؛ ثانياً، روی ایشان در این سخن به [[عالمان دینی]] است که مبلغ [[زندگی]] زاهدانه و مقابله با [[ظلم]] و [[نابرابری]] هستند. [[شهید ثانی]] در کتاب منية المريد نوشته است: بر [[اهل]] [[دانش]] است که برای نگاهداری [[دانش]] از آنچه پیشینیان نیکوکارمان نگاهش داشتهاند، تا میتوانند از شاهان و [[اهل]] [[دنیا]] کناره بگیرند و از روی [[طمع]] به نزد ایشان نروند که هرکس با ایشان بپیونند، خویشتن را در معرض قرار داده و به امانتش [[خیانت]] کرده است. با اعتراف به اینکه [[سلف صالح]] به [[پیروی]] از [[روایات]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۴۶.</ref> بر اساسیترین نقطه انگشت تاکید نهادهاند، متذکر میشودد که نباید در سایه اهمیت در مورد، سایر موارد را از نظر دور داشت؛ چون [[مقام]] رفیع دانشوری با هرگونه [[پستی]] و دون همتی منافات دارد. اگر [[فقیه]] طمعکار، [[دین]] را در پای صاحبان ثرورت و [[قدرت]] [[فدا]] میکند. ریاضیدان و پزشک [[دنیا]] پرست نیز [[مصالح]] [[جامعه انسانی]] را به بهای یک [[زندگی]] مرفه میفروشد و [[زورمداران]] را برای بستن راه [[سعادت بشر]] [[تجهیز]] میکند. هنگامی که خریدار [[دانش]] [[اهل]] [[سلطه]] و [[ستم]] باشد، تفاوتی ندارد که در این معامله [[باطل]] غرری، کالا از [[علوم]] [[دنیا]] باشد یا از [[علوم]] [[آخرت]]؛ چون هر چه باشد برای [[زمین]] گیر کردن طایر قدسی [[روح آدمی]] به کار خواهد رفت<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۷۵.</ref>. | ||
===[[حق]] پذیری=== | ===[[حق]] پذیری=== | ||
خودداری از [[پذیرش]] [[حق]] ممکن است ناشی از [[تکبر]]، [[تعصب]] یا [[تقلید]] باشد. [[درک]] [[حقیقت]] پیش از تطهير [[قلب]] از همه این ناپاکیها ممکن نیست. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} | *خودداری از [[پذیرش]] [[حق]] ممکن است ناشی از [[تکبر]]، [[تعصب]] یا [[تقلید]] باشد. [[درک]] [[حقیقت]] پیش از تطهير [[قلب]] از همه این ناپاکیها ممکن نیست. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: "کسی که [[هدف]] باطلی دارد، [[حق]] را درنمییابد اگرچه از [[خورشید]] واضح باشد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ كَانَ غَرَضُهُ اَلْبَاطِلَ لَمْ يُدْرِكِ اَلْحَقَّ وَ لَوْ كَانَ أَشْهَرَ مِنَ اَلشَّمْسُ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۲۷.</ref>. | ||
{{متن حدیث|مَنْ كَانَ غَرَضُهُ اَلْبَاطِلَ لَمْ يُدْرِكِ اَلْحَقَّ وَ لَوْ كَانَ أَشْهَرَ مِنَ اَلشَّمْسُ}} | *از این رو [[قرآن کریم]] با همه این عوامل در زمينه [[عقاید]] و [[باورها]] به شدت مقابله کرده است. | ||
*از نظر [[قرآن کریم]]، تكبر عاملی است که موجب [[مخالفت]] ناآگاهانه با [[حق]] میشود: {{متن قرآن|ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَ}}<ref>«(در حالی که از تکبّر) شانه بالا میاندازد تا (مردم را) از راه خداوند گمراه کند» سوره حج، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref>. | |||
از این رو [[قرآن کریم]] با همه این عوامل در زمينه [[عقاید]] و [[باورها]] به شدت مقابله کرده است. | *از این [[آیه کریمه]] استفاده میشود که [[تعصب]] در [[کفر]] و [[انکار]] این گروه مؤثر بوده است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۷۵-۲۷۶.</ref>. | ||
از نظر [[قرآن کریم]]، تكبر عاملی است که موجب [[مخالفت]] ناآگاهانه با [[حق]] میشود | ===[[زهد]] و [[قناعت]]=== | ||
{{متن قرآن|ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَ}}<ref>«(در حالی که از تکبّر) شانه بالا میاندازد تا (مردم را) از راه خداوند گمراه | |||
{{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل | |||
از این [[آیه کریمه]] استفاده میشود که [[تعصب]] در [[کفر]] و [[انکار]] این گروه مؤثر بوده است. | |||
از [[ضرورت]] طبع بلند و [[عفت نفس]] در دانشوران سخن گفتیم. یکی از آثار این [[فضیلت]] بزرگ، [[زهد]] و [[پاکی]] از [[حرص]] و [[طمع]] است. از این رو در [[روایات اسلامی]] بر این نکته تأکید فراوان{{ع}}میشده فرماید است. [[زهد]] موجب [[علم]] بدون [[تعلم]]<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref> و به بار نشستن درخت [[حکمت]] میشود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: | از [[ضرورت]] طبع بلند و [[عفت نفس]] در دانشوران سخن گفتیم. یکی از آثار این [[فضیلت]] بزرگ، [[زهد]] و [[پاکی]] از [[حرص]] و [[طمع]] است. از این رو در [[روایات اسلامی]] بر این نکته تأکید فراوان{{ع}}میشده فرماید است. [[زهد]] موجب [[علم]] بدون [[تعلم]]<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref> و به بار نشستن درخت [[حکمت]] میشود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: | ||
{{متن حدیث|بِالزُّهْدِ تُثْمِرُ اَلْحِكْمَةُ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۸۶.</ref>. | {{متن حدیث|بِالزُّهْدِ تُثْمِرُ اَلْحِكْمَةُ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۸۶.</ref>. |