←نقادی
(←نقادی) |
|||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
*ولی به نظر میرسد این [[وظیفه]] [[اخلاقی]] همه دانشوران است و به [[عالمان دینی]] اختصاص ندارد؛ چرا که [[مقام]] [[دانش]]، رفیع است و با [[ذلت]] [[سازش]] با [[ستم]] سازگار نیست<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۷۹.</ref>. | *ولی به نظر میرسد این [[وظیفه]] [[اخلاقی]] همه دانشوران است و به [[عالمان دینی]] اختصاص ندارد؛ چرا که [[مقام]] [[دانش]]، رفیع است و با [[ذلت]] [[سازش]] با [[ستم]] سازگار نیست<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۷۹.</ref>. | ||
===[[نقادی]]=== | ===[[نقادی]]=== | ||
از [[اخلاق]] دانشور است که هر سخنی را پیش از [[پذیرفتن]] مورد نقد و بررسی قرار دهد. از [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[نقل]] شده است: | *از [[اخلاق]] دانشور است که هر سخنی را پیش از [[پذیرفتن]] مورد نقد و بررسی قرار دهد. از [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "سخن را نقد کنید چه بسیار [[گمراهیها]] که با آیهای از [[کتاب خدا]] [[تزیین]] میشود مانند سکه مسسین که نقره اندودش کنند با سکه سالم در نظر یکسان است؛ ولی [[اهل]] [[بصیرت]] میدانند"<ref>{{متن حدیث|كُونُوا نُقَّادَ اَلْكَلاَمِ فَكَمْ مِنْ ضَلاَلَةٍ زُخْرِفَتْ بِآيَةٍ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ كَمَا زُخْرِفَ اَلدِّرْهَمُ مِنْ نُحَاسٍ بِالْفِضَّةِ اَلْمُمَوَّهَةِ اَلنَّظَرُ إِلَى ذَلِكَ سَوَاءٌ وَ اَلْبُصَرَاءُ بِهِ خُبَرَاءُ}}؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۳۰.</ref>. | ||
سخن را نقد کنید چه بسیار [[گمراهیها]] که با آیهای از [[کتاب خدا]] [[تزیین]] میشود مانند سکه مسسین که نقره اندودش کنند با سکه سالم در نظر یکسان است؛ ولی [[اهل]] [[بصیرت]] | ===[[خودانتقادی]]=== | ||
*[[هدف]] دانشور [[کشف]] [[حقیقت]] است، به دست خودش یا دیگری. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: | |||
[[هدف]] دانشور [[کشف]] [[حقیقت]] است، به دست خودش یا دیگری. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: | |||
[[حقیقت]]، گم شده [[انسان]] [[حکیم]] است. هرجا بر آن دست یابد، از هر کس دیگر به آن سزاوارتر است؛ {{متن حدیث|اَلْكَلِمَةُ اَلْحَكِيمَةُ ضَالَّةُ اَلْحَكِيمِ؛ حَيْثُمَا وَجَدَهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا}}<ref>سید رضی، المجازات النبویه، ص۱۹۸؛ ابن عدی، کامل، ج۱، ص۲۳۱.</ref>. کسی که به دنبال گمشده خویش میگردد و در هر کوی و برزن سراغ او را میگیرد، وقتی آن را پیدا کند اهمیتی نمیدهد در دست کیست؛ چون تنها به گرفتنش میاندیشد. وجه دیگر این سخن این است که چنین شخصی [[مال]] خود را میجوید؛ پس اگر [[مال]] دیگری را در راه ببیند با خود به [[خانه]] نمیبرد. [[انسان]] [[حکیم]] نیز [[حقیقت]] را میخواهد، پس اگر سخنی [[نادرست]] در یافتههای خود ببیند، چون [[مال]] غریبهای که باید از [[اموال]] خود جداکنی، کنارش مینهد. از این رو [[امام حسین]]{{ع}} میفرماید: | [[حقیقت]]، گم شده [[انسان]] [[حکیم]] است. هرجا بر آن دست یابد، از هر کس دیگر به آن سزاوارتر است؛ {{متن حدیث|اَلْكَلِمَةُ اَلْحَكِيمَةُ ضَالَّةُ اَلْحَكِيمِ؛ حَيْثُمَا وَجَدَهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا}}<ref>سید رضی، المجازات النبویه، ص۱۹۸؛ ابن عدی، کامل، ج۱، ص۲۳۱.</ref>. کسی که به دنبال گمشده خویش میگردد و در هر کوی و برزن سراغ او را میگیرد، وقتی آن را پیدا کند اهمیتی نمیدهد در دست کیست؛ چون تنها به گرفتنش میاندیشد. وجه دیگر این سخن این است که چنین شخصی [[مال]] خود را میجوید؛ پس اگر [[مال]] دیگری را در راه ببیند با خود به [[خانه]] نمیبرد. [[انسان]] [[حکیم]] نیز [[حقیقت]] را میخواهد، پس اگر سخنی [[نادرست]] در یافتههای خود ببیند، چون [[مال]] غریبهای که باید از [[اموال]] خود جداکنی، کنارش مینهد. از این رو [[امام حسین]]{{ع}} میفرماید: | ||
{{متن حدیث|من دلائل العالم التقاده لحديثه}}<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۴.</ref>؛ | {{متن حدیث|من دلائل العالم التقاده لحديثه}}<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۴.</ref>؛ | ||
یکی از نشانههای عالم این است که سخن خود را نقد میکند. | یکی از نشانههای عالم این است که سخن خود را نقد میکند. | ||
بنابراین، یکی از [[اخلاق]] دانشوری این است که پیوسته يافتههای خود را مورد نقد و بررسی قرار دهد. | بنابراین، یکی از [[اخلاق]] دانشوری این است که پیوسته يافتههای خود را مورد نقد و بررسی قرار دهد. | ||
===[[پرهیز]] از [[مجادله]]=== | |||
[[ستیز]] و [[مجادله]] یکی از آفات [[دانش]] است. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: | [[ستیز]] و [[مجادله]] یکی از آفات [[دانش]] است. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: | ||
{{متن حدیث|من كثر مواؤه بالباطل دام عماؤه عن الحق}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۵۷.</ref>. | {{متن حدیث|من كثر مواؤه بالباطل دام عماؤه عن الحق}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۵۷.</ref>. |