←راه بهدست آوردن یقین
(←منابع) |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
*بنابراین [[ارزش]] [[اخلاقی]] [[یقین]] تنها از حیث مقابله با [[شک]] نیست، بلکه بیشتر مرهون متعلق و مجرای [[یقین]] است. توضیح اینکه [[یقین]] به خودی خود – به هر حقیقتی تعلق گیرد – [[ارزشمند]] است؛ چون [[علم]] است و [[روشنایی]] که بر [[تاریکی]] [[شک]] و [[جهل]] [[برتری]] دارد؛ ولی این [[ارزش]] وقتی مضاعف میشود که به [[آموزههای دینی]] مثل مبدا و [[معاد]] تعلق گیرد. [[هدف]] از طرح این بحث در [[علم اخلاق]]، بارور شدن [[جان آدمی]] به چنین [[یقینی]] است. عالم [[اخلاقی]] [[وظیفه]] خود را در این حیطه میبیند که نخست [[شک]] را از مخاطب خود بزداید و سپس زمینه استیلای [[باورهای دینی]] بر نفس ایشان را فراهم کند<ref>غزالی، احیاء العلوم، ج۱، ص۱۰۲.</ref>. این روشی است که از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[پیشوایان معصوم]] [[دین]]{{ع}} به یادگار مانده است. | *بنابراین [[ارزش]] [[اخلاقی]] [[یقین]] تنها از حیث مقابله با [[شک]] نیست، بلکه بیشتر مرهون متعلق و مجرای [[یقین]] است. توضیح اینکه [[یقین]] به خودی خود – به هر حقیقتی تعلق گیرد – [[ارزشمند]] است؛ چون [[علم]] است و [[روشنایی]] که بر [[تاریکی]] [[شک]] و [[جهل]] [[برتری]] دارد؛ ولی این [[ارزش]] وقتی مضاعف میشود که به [[آموزههای دینی]] مثل مبدا و [[معاد]] تعلق گیرد. [[هدف]] از طرح این بحث در [[علم اخلاق]]، بارور شدن [[جان آدمی]] به چنین [[یقینی]] است. عالم [[اخلاقی]] [[وظیفه]] خود را در این حیطه میبیند که نخست [[شک]] را از مخاطب خود بزداید و سپس زمینه استیلای [[باورهای دینی]] بر نفس ایشان را فراهم کند<ref>غزالی، احیاء العلوم، ج۱، ص۱۰۲.</ref>. این روشی است که از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[پیشوایان معصوم]] [[دین]]{{ع}} به یادگار مانده است. | ||
*[[یقین]] در زبان [[روایات]] نیز به [[اعتقاد]] [[دینی]] انصراف دارد، چنانکه میتوان گفت یک اصطلاح تلقی میشود<ref>ر.ک: محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی.</ref> و هم از این روست که در [[روایات یقین]] را با [[ایمان]] و [[تقوا]] مقایسه میکنند<ref>این روایات به زودی نقل خواهد شد.</ref>، که دو اصطلاح کاملا [[دینی]] و نام دو مرتبه [[معنوی]] هستند. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: "[[یقین]] همه [[ایمان]] است"<ref>{{متن حدیث|اَلْيَقِينُ اَلْإِيمَانُ كُلُّهُ}}؛ حاکم نیشابوری، مستدرک ج۲، ص۴۴۶؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج۲، ص۸۸</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۰۸-۳۰۹.</ref>. | *[[یقین]] در زبان [[روایات]] نیز به [[اعتقاد]] [[دینی]] انصراف دارد، چنانکه میتوان گفت یک اصطلاح تلقی میشود<ref>ر.ک: محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی.</ref> و هم از این روست که در [[روایات یقین]] را با [[ایمان]] و [[تقوا]] مقایسه میکنند<ref>این روایات به زودی نقل خواهد شد.</ref>، که دو اصطلاح کاملا [[دینی]] و نام دو مرتبه [[معنوی]] هستند. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: "[[یقین]] همه [[ایمان]] است"<ref>{{متن حدیث|اَلْيَقِينُ اَلْإِيمَانُ كُلُّهُ}}؛ حاکم نیشابوری، مستدرک ج۲، ص۴۴۶؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج۲، ص۸۸</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۰۸-۳۰۹.</ref>. | ||
==مجاری [[یقین]]== | |||
*آگاهیهای [[شایسته]] يقين که در کمال [[آدمی]] تأثیرگذار است و [[شرع]] [[مقدس]] به تکرار و تأكید توصیه کرده، فراوان است؛ چنان فراوان که شمارش آن ممکن نیست. ما به برخی از مهمترین آنها که در کتب [[اخلاق]] یاد شده، اشاره میکنیم. | |||
۲-۱. [[توحید]] | |||
يقين در [[توحید]] به این معنی است که [[انسان]] همه چیز را مستند به [[خدا]] بداند و وسائل و وسائط را در [[تسخیر]] [[اراده]] او ببیند. اگر [[انسان]] در این [[اعتقاد]] چنان [[راسخ]] شود که [[شک]] به دلش راه نیابد، به [[یقین]] دست یافته است. این مرتبه يقين، يقين [[فلسفی]] و [[عقلی]] است؛ ولی هنگامی که این [[اعتقاد]] [[قلب]] او را [[تسخیر]] کند، چنان که همه واسطهها را به منزله قلمی در دست نویسنده ببیند، به [[یقینی]] که مطلوب [[شرع]] است، [[دست]] یافته است. کسی که [[مشاهده]] میکند، صاحب نعمتی قلم به دست میگیرد و برای او [[دستور]] احسانی مینویسد، تمام توجهاش به شخص نویسنده است و نه تنها برای قلم بلکه برای دست نویسنده هم جایگاهی قائل نیست، [[دست]] و قلم را نه مستحق تشکر میداند، نه مستوجب [[خشم]] و [[خشنودی]]. اگر [[انسان]] در [[اعتقاد]] به [[یگانگی]] و یکتایی [[خدا]] چنان [[راسخ]] شود که تمامی تأثیرات را به [[ذات اقدس الاهی]] مستند بداند و تمامی مخلوقات را به عنوان آلاتی بشناسد که مسخر [[اراده]] و [[قدرت]] [[ازلی]] اویند، چنانکه قلم مسخر [[اراده]] نویسنده، به مرتبه [[توکل]] میرسد و به [[تسلیم]] و [[رضا]] آراسته میشود و از صفتهای ناپسندی چون [[خشم]]، [[کینه]]، [[حسد]] و [[بدخلقی]] [[پاک]] میشود. | |||
==راه بهدست آوردن [[یقین]]== | ==راه بهدست آوردن [[یقین]]== |