جز
جایگزینی متن - 'صرف' به 'صرف'
جز (جایگزینی متن - 'زوال' به 'زوال') |
جز (جایگزینی متن - 'صرف' به 'صرف') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
##مراد در این [[حدیث]]، [[اسلام]] است که غیر از [[ایمان]] است<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>. | ##مراد در این [[حدیث]]، [[اسلام]] است که غیر از [[ایمان]] است<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>. | ||
##آیۀ {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا}}<ref>«تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> این دیدگاه را رد میکند، زیرا با اینکه [[اعراب]] [[اقرار زبانی]] کرده بودند، امّا [[ایمان]] از آنها سلب شده است؛ بر اساس این دیدگاه [[منافق]] باید [[مؤمن]] واقعی باشد، در حالی که از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است که [[منافق]] [[مؤمن]] نیست<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>. | ##آیۀ {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا}}<ref>«تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> این دیدگاه را رد میکند، زیرا با اینکه [[اعراب]] [[اقرار زبانی]] کرده بودند، امّا [[ایمان]] از آنها سلب شده است؛ بر اساس این دیدگاه [[منافق]] باید [[مؤمن]] واقعی باشد، در حالی که از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است که [[منافق]] [[مؤمن]] نیست<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>. | ||
# [[ایمان]]، [[معرفت]] و [[شناخت]]: دلیلی که برای این نظریه آورده شده است، [[حدیث]] «أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ»<ref>نهج البلاغه، خطبه اوّل.</ref> است. در رد این دیدگاه به [[آیات قرآن]] [[استدلال]] شده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ}}<ref>«همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>، با اینکه [[معرفت یقینی]] داشتند، کافراند و این نیست مگر به این جهت که | # [[ایمان]]، [[معرفت]] و [[شناخت]]: دلیلی که برای این نظریه آورده شده است، [[حدیث]] «أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ»<ref>نهج البلاغه، خطبه اوّل.</ref> است. در رد این دیدگاه به [[آیات قرآن]] [[استدلال]] شده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ}}<ref>«همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>، با اینکه [[معرفت یقینی]] داشتند، کافراند و این نیست مگر به این جهت که صرف [[معرفت]]، [[ایمان]] نیست | ||
# [[ایمان]]، انجام همه [[طاعات]] از [[واجبات]] و [[مستحبات]] و اجتناب از [[محرمات]]: ادلۀ این گروه عبارت است از: | # [[ایمان]]، انجام همه [[طاعات]] از [[واجبات]] و [[مستحبات]] و اجتناب از [[محرمات]]: ادلۀ این گروه عبارت است از: | ||
##فاعل [[حرام]] و تارک [[واجب]] [[خوار]] و [[ذلیل]] است و هیچ مؤمنی [[خوار]] نیست، پس هیچ فاعل [[حرام]] و ترک کننده [[واجب]] [[مؤمن]] نیست. در رد این [[دلیل]] گفته شده است: آیاتی که به آنها برای [[اثبات]] صغری و کبری [[استدلال]] شده است، این مدعا را ثابت نمیکند و نیز برخی از [[ادله]] نظریه اوّل که دلالت بر جدایی [[ایمان]] و عمل میکرد، این قول را رد میکند. | ##فاعل [[حرام]] و تارک [[واجب]] [[خوار]] و [[ذلیل]] است و هیچ مؤمنی [[خوار]] نیست، پس هیچ فاعل [[حرام]] و ترک کننده [[واجب]] [[مؤمن]] نیست. در رد این [[دلیل]] گفته شده است: آیاتی که به آنها برای [[اثبات]] صغری و کبری [[استدلال]] شده است، این مدعا را ثابت نمیکند و نیز برخی از [[ادله]] نظریه اوّل که دلالت بر جدایی [[ایمان]] و عمل میکرد، این قول را رد میکند. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
*پیوندهای نسبتاً تنگاتنگی بین مفهوم [[ایمان]] و پارهای مفاهیم بنیادی دیگر در [[قرآن]]، موجب شده [[فهم]] معنای آن بدون بررسی این [[روابط]] امکانپذیر نباشد. برخی از این موارد عبارتاند از: | *پیوندهای نسبتاً تنگاتنگی بین مفهوم [[ایمان]] و پارهای مفاهیم بنیادی دیگر در [[قرآن]]، موجب شده [[فهم]] معنای آن بدون بررسی این [[روابط]] امکانپذیر نباشد. برخی از این موارد عبارتاند از: | ||
# '''[[ایمان]] و [[شناخت]]''': صورت [[ذهنی]] یک شیء نزد فرد را [[علم]] مینامند که به دو گونۀ [[تصور]] و [[تصدیق]] است. هرگاه صورت [[ذهنی]] چیزی در [[عقل]] با اعتراف و [[اذعان]] و [[حکم]] به آن همراه باشد، گونه دوم [[علم]] پدید آمده است. بر پایه همین تعریف، برخی [[معتقد]] شدهاند میان [[تصدیق]] و [[ایمان]] تفاوت وجود دارد و در صورت [[همراهی]] [[تصدیق]] با [[التزام عملی]]، [[ایمان]] حاصل میشود. با این بیان، [[تصدیق]] با ضد [[ایمان]] نیز قابل جمع خواهد بود: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}}<ref>«به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد» سوره محمد، آیه ۳۲.</ref>، در این [[آیه]] تبیّن [[هدایت]] به معنای شناختن [[حقیقت]] و پی بردن به [[نبوت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} با [[کفر]] و [[امتناع]] از [[پذیرش]] [[دین خدا]] جمع شده است. در نظرگاه [[اسلامی]]، [[علم]] [[روشنایی]] میبخشد و [[توانایی]] میآفریند و [[ایمان]]، [[عشق]] میآورد و [[امید]] میدهد. [[علم]] ابزار میسازد و [[ایمان]]، مقصد میآفریند. [[علم]] سرعت میدهد و [[ایمان]] جهت را مینماید. میان [[علم]] و [[ایمان]]، تضادی نیست و بلکه مکمل و همراه و [[یار]] یکدیگرند. [[علم]] و [[ایمان]] از نیازهای بنیادی انساناند و هیچ یک بر جای دیگری نمیتواند بنشیند. در [[تاریخ]] [[انسان]]، جدایی [[علم]] و [[ایمان]] زیانهای هنگفتی به بار آورده است. [[ایمان]] در پرتو [[علم]]، [[قدر]] مییابد و از [[خرافه]] و [[خیال]] پردازی و گزافه و [[تحجر]] و تصلب در [[امان]] میماند. [[علم]] نیز بدون [[ایمان]] تیغ دست زنگی مست میشود و ابزار [[هوا و هوس]] و بزهکاری و تبهکاری. بدینسان، [[علم]] و [[ایمان]] در [[آیین اسلام]] جداییناپذیرند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۸-۱۴۹.</ref>. | # '''[[ایمان]] و [[شناخت]]''': صورت [[ذهنی]] یک شیء نزد فرد را [[علم]] مینامند که به دو گونۀ [[تصور]] و [[تصدیق]] است. هرگاه صورت [[ذهنی]] چیزی در [[عقل]] با اعتراف و [[اذعان]] و [[حکم]] به آن همراه باشد، گونه دوم [[علم]] پدید آمده است. بر پایه همین تعریف، برخی [[معتقد]] شدهاند میان [[تصدیق]] و [[ایمان]] تفاوت وجود دارد و در صورت [[همراهی]] [[تصدیق]] با [[التزام عملی]]، [[ایمان]] حاصل میشود. با این بیان، [[تصدیق]] با ضد [[ایمان]] نیز قابل جمع خواهد بود: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}}<ref>«به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد» سوره محمد، آیه ۳۲.</ref>، در این [[آیه]] تبیّن [[هدایت]] به معنای شناختن [[حقیقت]] و پی بردن به [[نبوت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} با [[کفر]] و [[امتناع]] از [[پذیرش]] [[دین خدا]] جمع شده است. در نظرگاه [[اسلامی]]، [[علم]] [[روشنایی]] میبخشد و [[توانایی]] میآفریند و [[ایمان]]، [[عشق]] میآورد و [[امید]] میدهد. [[علم]] ابزار میسازد و [[ایمان]]، مقصد میآفریند. [[علم]] سرعت میدهد و [[ایمان]] جهت را مینماید. میان [[علم]] و [[ایمان]]، تضادی نیست و بلکه مکمل و همراه و [[یار]] یکدیگرند. [[علم]] و [[ایمان]] از نیازهای بنیادی انساناند و هیچ یک بر جای دیگری نمیتواند بنشیند. در [[تاریخ]] [[انسان]]، جدایی [[علم]] و [[ایمان]] زیانهای هنگفتی به بار آورده است. [[ایمان]] در پرتو [[علم]]، [[قدر]] مییابد و از [[خرافه]] و [[خیال]] پردازی و گزافه و [[تحجر]] و تصلب در [[امان]] میماند. [[علم]] نیز بدون [[ایمان]] تیغ دست زنگی مست میشود و ابزار [[هوا و هوس]] و بزهکاری و تبهکاری. بدینسان، [[علم]] و [[ایمان]] در [[آیین اسلام]] جداییناپذیرند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۸-۱۴۹.</ref>. | ||
# '''[[ایمان]] و [[یقین]]''': [[یقین]] نوعی [[تصدیق]] و [[اعتقاد جزمی]] است که احتمال [[کذب]] در آن نمیرود. با استناد به آیاتی که میان [[اهل]] [[ایمان]] و [[یقین]] تمایز نهاده است، میتوان به دوگانگی [[ایمان]] و [[یقین]] نیز [[حکم]] کرد: {{متن قرآن|إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«بیگمان در آسمانها و زمین برای مؤمنان نشانههایی است و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) میپراکند نشانههایی است برای گروهی که یقین دارند» سوره جاثیه، آیه ۳ ـ ۴</ref>. [[مؤمنان]] در [[آیه]] کسانی هستند که با استفاده از [[آیات]] و نشانههای آفاقی، [[خدا]] و پیامبرش را [[تصدیق]] میکنند؛ ولی [[اهل یقین]] با [[تدبر]] و [[تفکر]] در [[آفرینش]] خودشان و دیگر جانداران روی [[زمین]] به [[یقین]] میرسند. در مورد کاربرد "ایقان" به جای "[[ایمان]]" در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref> گفته شده [[تقوا]] با [[ایمان]] | # '''[[ایمان]] و [[یقین]]''': [[یقین]] نوعی [[تصدیق]] و [[اعتقاد جزمی]] است که احتمال [[کذب]] در آن نمیرود. با استناد به آیاتی که میان [[اهل]] [[ایمان]] و [[یقین]] تمایز نهاده است، میتوان به دوگانگی [[ایمان]] و [[یقین]] نیز [[حکم]] کرد: {{متن قرآن|إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«بیگمان در آسمانها و زمین برای مؤمنان نشانههایی است و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) میپراکند نشانههایی است برای گروهی که یقین دارند» سوره جاثیه، آیه ۳ ـ ۴</ref>. [[مؤمنان]] در [[آیه]] کسانی هستند که با استفاده از [[آیات]] و نشانههای آفاقی، [[خدا]] و پیامبرش را [[تصدیق]] میکنند؛ ولی [[اهل یقین]] با [[تدبر]] و [[تفکر]] در [[آفرینش]] خودشان و دیگر جانداران روی [[زمین]] به [[یقین]] میرسند. در مورد کاربرد "ایقان" به جای "[[ایمان]]" در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref> گفته شده [[تقوا]] با [[ایمان]] صرف کامل نمیشود، بلکه باید همراه [[یقین]] باشد تا هیچگونه [[فراموشی]] در پی نیاید. [[اهل یقین]] در این معنا، اصطلاحی است [[قرآنی]] که بر کمال [[ایمان]] دلالت دارد، افزون بر این، مفهوم [[ایمان]] با معنای لغوی [[یقین]] نیز تفاوت دارد که از [[آیه]] ۱۴ [[سوره نمل]] این تفاوت به خوبی روشن است. در این [[آیه]] آمده است گروهی با وجود [[یقین]] به نشانههای [[الهی]] آنها را از روی [[ظلم]] و [[سرکشی]] [[انکار]] کردند: {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۹۲.</ref> | ||
# '''[[ایمان]] و عمل''': در بسیاری از [[آیات قرآن]]، هرگاه سخن از [[ایمان]] به میان آمده اشارهای به [[همراهی]] آن با [[عمل صالح]] شده است: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ}}<ref>«و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ}}<ref>«و امّا پاداش آنان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند تمام خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۵۷.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ}}<ref>«کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست» سوره رعد، آیه ۲۹.</ref>، با توجه به عطف [[عمل صالح]] بر [[ایمان]] و [[لزوم]] تغایر معطوف با معطوف علیه، به نظر میرسد [[ایمان]] غیر از عمل باشد. [[ایمان]] غیر از عمل است و نشانۀ [[صدق]] و [[حقانیت]] [[ایمان]] بوده، [[ایمان]] به مثابه پایه و [[عمل صالح]] به عنوان بنایی برای ورود به [[بهشت]] و برخورداری از [[اجر]] و [[فوز]] [[الهی]] است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۳ ـ ۴</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۹۳.</ref> | # '''[[ایمان]] و عمل''': در بسیاری از [[آیات قرآن]]، هرگاه سخن از [[ایمان]] به میان آمده اشارهای به [[همراهی]] آن با [[عمل صالح]] شده است: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ}}<ref>«و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ}}<ref>«و امّا پاداش آنان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند تمام خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۵۷.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ}}<ref>«کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست» سوره رعد، آیه ۲۹.</ref>، با توجه به عطف [[عمل صالح]] بر [[ایمان]] و [[لزوم]] تغایر معطوف با معطوف علیه، به نظر میرسد [[ایمان]] غیر از عمل باشد. [[ایمان]] غیر از عمل است و نشانۀ [[صدق]] و [[حقانیت]] [[ایمان]] بوده، [[ایمان]] به مثابه پایه و [[عمل صالح]] به عنوان بنایی برای ورود به [[بهشت]] و برخورداری از [[اجر]] و [[فوز]] [[الهی]] است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۳ ـ ۴</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۹۳.</ref> | ||
# '''[[ایمان]] و [[شرک]]''': گرچه [[ایمان]] مستلزم [[تصدیق]] [[خداوند متعال]] و [[نبوت]] فرستادگان و [[کتابهای آسمانی]] و دیگر ارکان [[دینی]] است و با [[شرک]] [[سازگاری]] ندارد؛ اما در برخی از [[آیات]] نشانههایی از جمع میان [[ایمان]] و نوعی [[شرک]] یافت میشود: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>. این [[شرک]] که از آن به «[[شرک]] خفیّ» تعبیر میشود هم ممکن است در عمل به صورت [[نافرمانی]] ظاهر شود و هم در [[فکر]] و [[عقیده]] به صورت [[شک و تردید]] در برخی از [[صفات الهی]]، بر این اساس همچنانکه [[ایمان]] از نظر بسیاری دارای مراتب و درجاتی است، [[شرک]] نیز مراتبی دارد. مفهوم [[شفا بودن قرآن]] نیز ناظر به برطرف کردن شکها و شبهههایی است که [[اعتقادات]] [[مؤمنان]] را [[هدف]] قرار داده است، بنابراین گرچه برخی از [[درجات ایمان]] به هیچ وجه با برخی از مراتب [[شرک]] قابل جمع نیست، با این حال برخی از [[مراتب ایمان]] به گونهای آمیخته به نوعی از [[شرک خفی]] است<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۹۴.</ref>. | # '''[[ایمان]] و [[شرک]]''': گرچه [[ایمان]] مستلزم [[تصدیق]] [[خداوند متعال]] و [[نبوت]] فرستادگان و [[کتابهای آسمانی]] و دیگر ارکان [[دینی]] است و با [[شرک]] [[سازگاری]] ندارد؛ اما در برخی از [[آیات]] نشانههایی از جمع میان [[ایمان]] و نوعی [[شرک]] یافت میشود: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>. این [[شرک]] که از آن به «[[شرک]] خفیّ» تعبیر میشود هم ممکن است در عمل به صورت [[نافرمانی]] ظاهر شود و هم در [[فکر]] و [[عقیده]] به صورت [[شک و تردید]] در برخی از [[صفات الهی]]، بر این اساس همچنانکه [[ایمان]] از نظر بسیاری دارای مراتب و درجاتی است، [[شرک]] نیز مراتبی دارد. مفهوم [[شفا بودن قرآن]] نیز ناظر به برطرف کردن شکها و شبهههایی است که [[اعتقادات]] [[مؤمنان]] را [[هدف]] قرار داده است، بنابراین گرچه برخی از [[درجات ایمان]] به هیچ وجه با برخی از مراتب [[شرک]] قابل جمع نیست، با این حال برخی از [[مراتب ایمان]] به گونهای آمیخته به نوعی از [[شرک خفی]] است<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۹۴.</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
* [[ایمان]] و [[اسلام]] به لحاظ مفهوم و معنای لغوی با هم تغایر دارند، زیرا [[ایمان]] در لغت به معنای [[تصدیق]] است و [[اسلام]] به معنای [[انقیاد]] و [[خشوع]]، امّا در معنای اصطلاحیِ این دو [[اختلاف]] وجود دارد، برخی از نظریات عبارت است از: | * [[ایمان]] و [[اسلام]] به لحاظ مفهوم و معنای لغوی با هم تغایر دارند، زیرا [[ایمان]] در لغت به معنای [[تصدیق]] است و [[اسلام]] به معنای [[انقیاد]] و [[خشوع]]، امّا در معنای اصطلاحیِ این دو [[اختلاف]] وجود دارد، برخی از نظریات عبارت است از: | ||
#برخی قائلند [[اسلام]] و [[ایمان]] یکی است، [[ادله]] ای که در این زمینه اقامه شده عبارت است از: | #برخی قائلند [[اسلام]] و [[ایمان]] یکی است، [[ادله]] ای که در این زمینه اقامه شده عبارت است از: | ||
## [[اسلام]] و [[ایمان]] هر دو در [[شرع اسلام]]، اسم برای کسانی قرار داده شدهاند که [[شایسته]] مدحاند و تفاوت بین آن دو لفظی است. این [[دلیل]] درست نیست، زیرا | ## [[اسلام]] و [[ایمان]] هر دو در [[شرع اسلام]]، اسم برای کسانی قرار داده شدهاند که [[شایسته]] مدحاند و تفاوت بین آن دو لفظی است. این [[دلیل]] درست نیست، زیرا صرف برای [[مدح]] بودن دو واژه [[دلیل]] بر تساوی آنها نیست، بلکه سبب [[مدح]]، امور متعددی میتواند باشد<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>. | ||
##بر اساس آیۀ {{متن قرآن|فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران نیافتیم» سوره ذاریات، آیه ۳۵ ـ ۳۶</ref> اگر [[ایمان]] و [[اسلام]] به یک معنا نبودند، استثناء یکی از آنها از دیگری صحیح نبود. در این مورد نیز باید گفت: [[آیه]] و [[استدلال]] مرتبط با آن تساوی کلی [[ایمان]] و [[اسلام]] را ثابت نمیکند بلکه حداکثر [[اجتماع]] [[اسلام]] و [[ایمان]] در برخی موارد [[اثبات]] میشود<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>. | ##بر اساس آیۀ {{متن قرآن|فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران نیافتیم» سوره ذاریات، آیه ۳۵ ـ ۳۶</ref> اگر [[ایمان]] و [[اسلام]] به یک معنا نبودند، استثناء یکی از آنها از دیگری صحیح نبود. در این مورد نیز باید گفت: [[آیه]] و [[استدلال]] مرتبط با آن تساوی کلی [[ایمان]] و [[اسلام]] را ثابت نمیکند بلکه حداکثر [[اجتماع]] [[اسلام]] و [[ایمان]] در برخی موارد [[اثبات]] میشود<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>. | ||
#عدۀ دیگری قائلند [[اسلام]] و [[ایمان]] با هم تغایر دارند: [[اسلام]] اعم از [[ایمان]] است و هر مؤمنی [[مسلمان]] است ولی هر [[مسلمانی]] [[مؤمن]] نیست. ادلۀ این گروه نیز عبارت است از: | #عدۀ دیگری قائلند [[اسلام]] و [[ایمان]] با هم تغایر دارند: [[اسلام]] اعم از [[ایمان]] است و هر مؤمنی [[مسلمان]] است ولی هر [[مسلمانی]] [[مؤمن]] نیست. ادلۀ این گروه نیز عبارت است از: |