وظیفه مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۵
، ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰جایگزینی متن - 'سایر' به 'سایر'
جز (جایگزینی متن - 'سایر' به 'سایر') |
|||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]»'' در اين باره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]»'' در اين باره گفته است: | ||
::::::«در عصر [[غیبت]] ما چند [[وظیفه]] داریم: | ::::::«در عصر [[غیبت]] ما چند [[وظیفه]] داریم: | ||
:::::*'''گام اول: [[معرفت]]''' در [[حدیث]] میخوانیم: "هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ۴۱۰.</ref> یعنی از [[فرهنگ]] و [[تمدن]] هپچ بهرهای نخواهد داشت. [[شناخت]] مثل | :::::*'''گام اول: [[معرفت]]''' در [[حدیث]] میخوانیم: "هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ۴۱۰.</ref> یعنی از [[فرهنگ]] و [[تمدن]] هپچ بهرهای نخواهد داشت. [[شناخت]] مثل سایر [[کمالات]] از جمله [[علم]]، [[ایمان]] و [[تقوا]] درجاتی دارد و [[انسان]] باید روز به روز [[شناخت]] و [[معرفت]] خود را بالا ببرد. درباره [[امام]] شناسی، [[بهترین]] منبع برای معرّفی سیمای [[امام]]{{ع}}، [[زیارت جامعه کبیره]] است که از [[امام هادی]]{{ع}} [[نقل]] شده است. هیچ کس مثل خود [[امام]]، [[امام]] را معرفی نمیکند. [[امام]] در یک عبارت از صدها جمله که در [[زیارت جامعه]] است، چنین میگوید: {{متن حدیث|" وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْض "}} یعنی [[خداوند متعال]] به واسطه شما، [[آسمان]] و کرات آسمانی را نگاه داشته تا بر [[زمین]] فرود نیایند. این جمله یعنی چه؟ [[انسان]] وقتی گرفتار چرت و [[خواب]] آلودگی شد، حتی نمیتواند پلک خود را نگه دارد؛ اما [[امام]]{{ع}} [[آسمانها]] را نگاه میدارد. رسیدن به این درجه از [[معرفت]] بسیار مهم است. برای مثال گاهی میشنویم که مثلاً انگشتر عقیق [[انسان]] را حفظ میکند یا فلان انگشتر دارای فلان اثر است. گاهی میبینیم صاحبان کامیونهای بزرگ، با زنجیری که از کامیون آویزان میکنند، جلوی انباشته شدن الکتریسیته ساکن را میگیرند؛ زیرا این انباشته شدن الکتریسته برای ماشین خطرناک است. همچنین بالای ساختمانهای بلند، [[نصب]] قطعه الماس میتواند جلوی خطر [[صاعقه]] و رعد و برق را بگیرد و یا رابطه [[انسان]] با [[جهان]]، مثل رابطه چشم و مژه است که موی مژه چشم را حفظ میکند؛ البته این زنجیر، الماس و مژه، جمادات سادهای هستند که با [[اولیای خدا]] قابل مقایسه نیستند؛ ولی با معذرت از [[اولیای خدا]] و تنها برای تقریب به ذهن از انها استفاده کردیم. ناگفته پیداست که [[خداوند متعال]] [[کارها]] را از مسیر طبیعی انجام میدهد، وگرنه خود میتواند بدون واسطه، [[انسان]] و [[جهان]] را حفظ کند، ولی این واسطهها را قرار داد تا ما بتوانیم از راه [[معرفت]]، [[مودّت]] و [[اطاعت]] از آنها که [[اولیای الهی]] هستند، بهتر [[خدا]] را بشناسیم. او به واسطه نیازی ندارد و از همه چیز [[آگاه]] است. به قلم و [[نامه]] [[نیازمند]] نیست تا بگوید [[فرشتگان]] کار شما را مینویسند: {{متن قرآن|بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>سوره زخرف، آیه: ۸۰.</ref> به باز کردن پرونده نیازی نیست تا بگوید: {{متن قرآن|وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ}}<ref>سوره تکویر، آیه: ۱۰.</ref> به [[گواهان]] نیازی نیست تا بگوید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ }}<ref> سوره غافر، آیه: ۵۱.</ref>، برنامه و [[سنت]] [[خداوند متعال]] بر این اساس است که تمام [[آفرینش]] سیر طبیعی داشته باشد و با وجود این برای برخی امور واسطه قرار میدهد تا ما به این واسطهها مرتبط شویم. [[خداوند متعال]] [[باران]] نازل میکند: {{متن قرآن| وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء }}<ref>سوره مؤمنون، آیه: ۱۸.</ref> ولی این [[باران]] از مسیر طبیعی است؛ یعنی [[خورشید]] باید بر اقیانوسها و دریاها بتابد تا بخار آنها بالا رود؛ این بخارها به صورت ابر متراکم شود؛ بادها ابرها را جابه جا و [[جاذبه]] [[زمین]] قطرات را به خود جذب کند، سراشیبیهای [[زمین]] آنها را به صورت جوی در آورد؛ جویها در درهها به هم متصل و به نهر تبدیل شوند و به دریا برسند. در مسائل [[معنوی]] نیز ماجرا به همین روش است؛ یعنی [[خداوند متعال]] [[انسان]] را از مسیر [[وحی]]، [[فرشتگان]]، [[انبیا]]، [[عقل]]، [[فطرت]]، [[آموزش]]، پرورش و [[هدایت]] میکند. [[امامان]] ما و [[اولیای خدا]] نیز واسطه [[خدا]] و [[انسان]] برای [[فیض]] مادی و [[معنوی]] هستند. [[فیض]] مادی مانند {{عربی|" بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْث "}} و [[فیض]] [[معنوی]] مانند {{عربی|" بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا"}} [[فیض]] [[دنیوی]] مثل {{عربی|" وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا "}} و [[فیض]] [[اخروی]] نظیر {{عربی|" وَ شُهَداءُ دارِ الفَناءِ وَ شُفَعاءُ دارِ البَقاءِ"}}. این جملات در [[قرآن]] ریشه دارد؛ زیرا [[قرآن]] نیز در این باره میفرماید: ما شما را [[امت]] وسط قرار دادیم تا [[شاهد]] بر [[اعمال]] [[مردم]] باشید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.</ref> اگرچه [[مفسرین]] در معنای [[امت]] وسط سخنان زیادی دارند؛ معقولترین سخن، [[روایات]] [[اهل بیت]]: است که میفرماید: [[امت]] وسط، همه [[مردم]] نیستند؛ بلکه مراد از [[امت]] وسط [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] او هستند و غیر از این نمیتواند باشد؛ زیرا [[قرآن]] میفرماید: [[خداوند]] شما را [[امت]] وسط قرار داد تا بر امور [[مردم]] [[شاهد]] باشید و از آن جا که [[شاهد]] دو چیز لازم دارد: [[علم]] و [[عدالت]]؛ پس [[مردم]] که به کار یکدیگر [[علم]] ندارند. "نه من از کار شما آگاهم تا [[شهادت]] بدهم و نه شما بر کار من". بنابر این، باید مراد از [[امت]] وسط کسانی باشند که بر تمام کارهای [[انسان]]، [[آگاه]] باشند و در مرحلهای از [[عدالت]] باشند تا [[گواهی]] آنها معتبر باشد و این، جز افراد خاصی از [[امت]] نیست. [[جان]] [[کلام]] این که افراد [[امت]]، نه آگاهند، و نه [[عادل]]. پس مراد از [[امت]] وسط افراد خاصی است که کارهای ما بر آنها عرضه میشود و آنها از کار ما آگاهند و [[گواهی]] آنان بر کار ما [[سند]] و [[حجت]] است. | ||
:::::*'''گام دوم: [[مودت]]''' البته [[مودت]] چیزی بالاتر از [[محبت]] است. به [[محبت]] عمیقی که [[انسان]] را به [[پیروی]] وا دارد، "[[مودت]]" میگویند. [[مودت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[مزد رسالت]] آنها است: {{متن قرآن| ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref> این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است؛ سوره شوری، آیه: ۲۳.</ref> [[مزد رسالت]] و تشکر از [[صاحب]] [[نعمت]]، [[واجب]] است و زمان بردار نیست؛ یعنی در هر مکان و زمانی [[انسان]] باید از زحمات کسانی که بر او [[حق]] دارند، تشکر کند. اگر در [[صدر اسلام]]، [[مودت]] و [[محبت]] به [[اهل بیت]] به عنوان [[مزد رسالت]] [[واجب]] بوده است؛ الآن هم باید این مزد پرداخته شود؛ زیرا [[پیامبر]] بر گردن ما [[حق]] بسیاری دارد پس باید الآن نیز از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] کسی باشد تا ما به آن [[مودت]] داشته باشیم که او جز [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} نیست. بر اساس [[نصّ]] [[روایات]]، [[عترت]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[قرآن]] جدا نیست؛ زیرا [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] بارها فرمود: "[[قرآن]] و [[اهل بیت]] هرگز از هم جدا نمیشوند". پس اکنون که [[قرآن]] هست باید اهل بیتی هم باشد و اگر [[امام مهدی|امام زمان]] نباشد بیش از ده قرن بین [[قرآن]] و [[اهل بیت]] فاصله میافتد، در حالی که یک لحظه هم نباید بین آنها جدایی باشد: {{عربی|" لَنْ يَفْتَرِقَا "}}<ref>اصول کافی، ج۴، ص۱۹۸.</ref> هرگز این دو "[[قرآن]] و [[عترت]]" از یکدیگر جدا نیستند. به عبارت دیگر، وقتی [[حجت]] بر [[مردم]] تمام است که هم [[رهبر معصوم]] و هم [[قرآن]] در بین [[مردم]] وجود داشته باشند در این صورت کلمه {{عربی|" حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ"}} نمیتواند درست باشد. | :::::*'''گام دوم: [[مودت]]''' البته [[مودت]] چیزی بالاتر از [[محبت]] است. به [[محبت]] عمیقی که [[انسان]] را به [[پیروی]] وا دارد، "[[مودت]]" میگویند. [[مودت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[مزد رسالت]] آنها است: {{متن قرآن| ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref> این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است؛ سوره شوری، آیه: ۲۳.</ref> [[مزد رسالت]] و تشکر از [[صاحب]] [[نعمت]]، [[واجب]] است و زمان بردار نیست؛ یعنی در هر مکان و زمانی [[انسان]] باید از زحمات کسانی که بر او [[حق]] دارند، تشکر کند. اگر در [[صدر اسلام]]، [[مودت]] و [[محبت]] به [[اهل بیت]] به عنوان [[مزد رسالت]] [[واجب]] بوده است؛ الآن هم باید این مزد پرداخته شود؛ زیرا [[پیامبر]] بر گردن ما [[حق]] بسیاری دارد پس باید الآن نیز از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] کسی باشد تا ما به آن [[مودت]] داشته باشیم که او جز [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} نیست. بر اساس [[نصّ]] [[روایات]]، [[عترت]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[قرآن]] جدا نیست؛ زیرا [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] بارها فرمود: "[[قرآن]] و [[اهل بیت]] هرگز از هم جدا نمیشوند". پس اکنون که [[قرآن]] هست باید اهل بیتی هم باشد و اگر [[امام مهدی|امام زمان]] نباشد بیش از ده قرن بین [[قرآن]] و [[اهل بیت]] فاصله میافتد، در حالی که یک لحظه هم نباید بین آنها جدایی باشد: {{عربی|" لَنْ يَفْتَرِقَا "}}<ref>اصول کافی، ج۴، ص۱۹۸.</ref> هرگز این دو "[[قرآن]] و [[عترت]]" از یکدیگر جدا نیستند. به عبارت دیگر، وقتی [[حجت]] بر [[مردم]] تمام است که هم [[رهبر معصوم]] و هم [[قرآن]] در بین [[مردم]] وجود داشته باشند در این صورت کلمه {{عربی|" حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ"}} نمیتواند درست باشد. | ||
:::::*'''گام سوم: [[اطاعت]]''' [[معرفت]] و [[مودت]] زمینه [[اطاعت]] است. در این باره به یک مثال توجه کنید. اگر شما به [[کودک]] خود بگویید: "من تو را [[دوست]] دارم"؛ او تقاصای خرید شیرینی یا لباسی از شما داشته باشد و شما بگویید "دوستت دارم ولی خرید [[ممنوع]]" آیا کودکتان این نوع [[دوستی]] را قبول میکند؟ مسلماً نه. حتی [[کودک]] هم [[دوستی]] بدون عمل را، از [[پدر]] و مادرش قبول نمیکند. [[محبت]] باید کامل باشد و [[انسان]] نباید محبتهای دیگر را در کنار [[محبت خدا]] و اولیای او قرار دهد. دختری از من سؤال کرد: "من [[خدا]] را [[دوست]] دارم، [[اهل بیت]] و [[نماز]] را هم [[دوست]] دارم؛ اما برای این که لاک ناخن را [[دوست]] دارم، [[نماز]] نمیخوانم؛ چون نمیتوانم وضو بگیرم پس با همان ناخنهای لاک زده [[نماز]] میخوانم و در برخی مواقع هم نمازم را نمیخوانم" این دختر علاقه به لاک را هم ردیف و برابر با علاقه به [[خدا]]، [[رسول]] و [[نماز]] گذاشته بود. به او گفتم: "اگر همسرت یک شب به خانه نیاید و بگوید که شما را [[دوست]] دارد، ولی بستنی را هم [[دوست]] دارد و چون دیشب یکی از [[رفقا]] او را برای صرف بستنی به خانه خود [[دعوت]] کرده و او نتوانسته به منزل بیاید؛ شما چقدر ناراحت میشوید؟ اگر علاقه به [[زیبایی]] ظاهری یک ناخن را بر علاقه به [[خالق]] همه زیباییها [[برتری]] بدهیم، توهین به خداست. اگر علاقه به [[گناه]] را بر علاقه به [[اهل بیت]] ترجیح بدهیم، توهین به [[اهل بیت]] است. همان طور که اگر شوهرتان علاقه به بستنی را بر علاقه به شما ترجیح دهد، توهین به شماست" بارها [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[قرآن]] و [[اهل بیت]] هرگز از هم جدا نیستند و شما اگر به هر دو [[تمسک]] کنید، [[گمراه]] نمیشوید" <ref>{{متن حدیث|" إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا"}}؛ تحف العقول، ص۵.</ref>. جمله {{عربی|" لَنْ تَضِلُّوا"}} به معنای آن است که هرگز [[گمراه]] نمیشوید. هر مسلمانی هر روز با [[خواندن]] سوره [[حمد]]، حداقل ده بار از [[خدا]] میخواهد که از [[گمراهان]] نباشد: {{متن قرآن| وَلاَ الضَّالِّينَ}}؛ یعنی از {{عربی|" لَنْ تَضِلُّوا"}}ها نباشد و این، یعنی از [[قرآن]] و [[اهل بیت]] جدا نباشد. پس ما در هر [[نماز]] از [[خدا]] میخواهیم جزء [[گمراهان]] و از کسانی نباشیم که بین [[قرآن]] و [[عترت]] جدایی انداخته اند و فقط به یکی از آنها [[باور]] دارند. نکته دیگری که باید به آن اشاره شود، این است که بر اساس جملاتی از [[زیارت جامعه کبیره]] مانند {{متن حدیث|" مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ "}} [[تمسک]] به [[اهل بیت]] [[تمسک]] به خداست {{متن قرآن|وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> سوره آل عمران، آیه: ۱۰۱.</ref> و [[تمسک]] به [[خدا]]، همانا راه مستقیم است؛ پس این که در [[نماز]] میگوییم: {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}؛ راه مستقیم، [[تمسک]] به خداست و [[تمسک]] به [[خدا]] از راه [[تمسک]] به [[اهل بیت]] صورت میپذیرد. یک بار دیگر به این سطر توجه کنید: [[توسل]] به [[اهل بیت]] [[توسل]] به خداست و ما که در [[نماز]] میگوییم {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}؛ یعنی ما را از طریق [[تمسک]] به اولیای خودت [[هدایت]] کن!»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۵۲ - ۵۸.</ref>. | :::::*'''گام سوم: [[اطاعت]]''' [[معرفت]] و [[مودت]] زمینه [[اطاعت]] است. در این باره به یک مثال توجه کنید. اگر شما به [[کودک]] خود بگویید: "من تو را [[دوست]] دارم"؛ او تقاصای خرید شیرینی یا لباسی از شما داشته باشد و شما بگویید "دوستت دارم ولی خرید [[ممنوع]]" آیا کودکتان این نوع [[دوستی]] را قبول میکند؟ مسلماً نه. حتی [[کودک]] هم [[دوستی]] بدون عمل را، از [[پدر]] و مادرش قبول نمیکند. [[محبت]] باید کامل باشد و [[انسان]] نباید محبتهای دیگر را در کنار [[محبت خدا]] و اولیای او قرار دهد. دختری از من سؤال کرد: "من [[خدا]] را [[دوست]] دارم، [[اهل بیت]] و [[نماز]] را هم [[دوست]] دارم؛ اما برای این که لاک ناخن را [[دوست]] دارم، [[نماز]] نمیخوانم؛ چون نمیتوانم وضو بگیرم پس با همان ناخنهای لاک زده [[نماز]] میخوانم و در برخی مواقع هم نمازم را نمیخوانم" این دختر علاقه به لاک را هم ردیف و برابر با علاقه به [[خدا]]، [[رسول]] و [[نماز]] گذاشته بود. به او گفتم: "اگر همسرت یک شب به خانه نیاید و بگوید که شما را [[دوست]] دارد، ولی بستنی را هم [[دوست]] دارد و چون دیشب یکی از [[رفقا]] او را برای صرف بستنی به خانه خود [[دعوت]] کرده و او نتوانسته به منزل بیاید؛ شما چقدر ناراحت میشوید؟ اگر علاقه به [[زیبایی]] ظاهری یک ناخن را بر علاقه به [[خالق]] همه زیباییها [[برتری]] بدهیم، توهین به خداست. اگر علاقه به [[گناه]] را بر علاقه به [[اهل بیت]] ترجیح بدهیم، توهین به [[اهل بیت]] است. همان طور که اگر شوهرتان علاقه به بستنی را بر علاقه به شما ترجیح دهد، توهین به شماست" بارها [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[قرآن]] و [[اهل بیت]] هرگز از هم جدا نیستند و شما اگر به هر دو [[تمسک]] کنید، [[گمراه]] نمیشوید" <ref>{{متن حدیث|" إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا"}}؛ تحف العقول، ص۵.</ref>. جمله {{عربی|" لَنْ تَضِلُّوا"}} به معنای آن است که هرگز [[گمراه]] نمیشوید. هر مسلمانی هر روز با [[خواندن]] سوره [[حمد]]، حداقل ده بار از [[خدا]] میخواهد که از [[گمراهان]] نباشد: {{متن قرآن| وَلاَ الضَّالِّينَ}}؛ یعنی از {{عربی|" لَنْ تَضِلُّوا"}}ها نباشد و این، یعنی از [[قرآن]] و [[اهل بیت]] جدا نباشد. پس ما در هر [[نماز]] از [[خدا]] میخواهیم جزء [[گمراهان]] و از کسانی نباشیم که بین [[قرآن]] و [[عترت]] جدایی انداخته اند و فقط به یکی از آنها [[باور]] دارند. نکته دیگری که باید به آن اشاره شود، این است که بر اساس جملاتی از [[زیارت جامعه کبیره]] مانند {{متن حدیث|" مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ "}} [[تمسک]] به [[اهل بیت]] [[تمسک]] به خداست {{متن قرآن|وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> سوره آل عمران، آیه: ۱۰۱.</ref> و [[تمسک]] به [[خدا]]، همانا راه مستقیم است؛ پس این که در [[نماز]] میگوییم: {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}؛ راه مستقیم، [[تمسک]] به خداست و [[تمسک]] به [[خدا]] از راه [[تمسک]] به [[اهل بیت]] صورت میپذیرد. یک بار دیگر به این سطر توجه کنید: [[توسل]] به [[اهل بیت]] [[توسل]] به خداست و ما که در [[نماز]] میگوییم {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}؛ یعنی ما را از طریق [[تمسک]] به اولیای خودت [[هدایت]] کن!»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۵۲ - ۵۸.</ref>. | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
::::#'''[[خودسازی]]:''' [[شیعه]] در طول [[غیبت کبری]] به [[انتظار]] نشسته که کی [[یوسف]] گم گشته باز آید و [[غم]] هجران [[یعقوبی]] آنها به سرور وصال مبدل شود و [[عزت]] از دست رفته باز گردد. همه [[امید]] [[شیعه]] این است که روزی در زیر [[پرچم]] [[امام عصر]] به [[جهاد]] علیه [[دشمنان]] [[خدا]] ودین پرداخته و از جمله [[یاران]] [[امام]] و [[شهداء]] در رکاب [[حضرت]] باشد. میدانیم که این [[مقامات]] با آلودگی و [[پلیدی]] سازگار نیست و از سوی دیگر، چون آمدن [[امام]] معلوم نیست و ممکن است ناگهان صدای دلربای او طنینانداز شود، پس [[شیعه]] [[منتظر]] باید در تمام ابعاد [[زندگی]] [[خودسازی]] کند، هم در بعد [[عقیده]] و هم در بعد نفسانیات و [[اخلاق]] و هم در بعد عمل، چرا که نه شخص فاسد العقیده در [[حریم]] [[امام]] راه دارد و نه شخص [[فاسد]] الأخلاق و نه [[انسان]] آلوده به [[گناه]]. بنابراین، اگر میخواهیم [[امام]] هر چه زودتر [[ظهور]] کند و ما از [[یاران]] و [[دوستان]] او باشیم باید خود را از هر جهت بسازیم و یک [[انسان]] خود ساخته و [[عبد]] [[صالح]] [[خدا]] باشیم و گرنه نه تنها نمیتوانیم از [[یاوران]] و [[اصحاب]] [[امام زمان]] باشیم، بلکه ممکن است از [[دشمنان]] او بشمار آمده و زیر [[پرچم]] [[مخالفان]] در آییم و از [[قهر]] [[امام]] در [[امان]] نمانیم | ::::#'''[[خودسازی]]:''' [[شیعه]] در طول [[غیبت کبری]] به [[انتظار]] نشسته که کی [[یوسف]] گم گشته باز آید و [[غم]] هجران [[یعقوبی]] آنها به سرور وصال مبدل شود و [[عزت]] از دست رفته باز گردد. همه [[امید]] [[شیعه]] این است که روزی در زیر [[پرچم]] [[امام عصر]] به [[جهاد]] علیه [[دشمنان]] [[خدا]] ودین پرداخته و از جمله [[یاران]] [[امام]] و [[شهداء]] در رکاب [[حضرت]] باشد. میدانیم که این [[مقامات]] با آلودگی و [[پلیدی]] سازگار نیست و از سوی دیگر، چون آمدن [[امام]] معلوم نیست و ممکن است ناگهان صدای دلربای او طنینانداز شود، پس [[شیعه]] [[منتظر]] باید در تمام ابعاد [[زندگی]] [[خودسازی]] کند، هم در بعد [[عقیده]] و هم در بعد نفسانیات و [[اخلاق]] و هم در بعد عمل، چرا که نه شخص فاسد العقیده در [[حریم]] [[امام]] راه دارد و نه شخص [[فاسد]] الأخلاق و نه [[انسان]] آلوده به [[گناه]]. بنابراین، اگر میخواهیم [[امام]] هر چه زودتر [[ظهور]] کند و ما از [[یاران]] و [[دوستان]] او باشیم باید خود را از هر جهت بسازیم و یک [[انسان]] خود ساخته و [[عبد]] [[صالح]] [[خدا]] باشیم و گرنه نه تنها نمیتوانیم از [[یاوران]] و [[اصحاب]] [[امام زمان]] باشیم، بلکه ممکن است از [[دشمنان]] او بشمار آمده و زیر [[پرچم]] [[مخالفان]] در آییم و از [[قهر]] [[امام]] در [[امان]] نمانیم | ||
::::#'''[[آمادگی]] برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}}:''' یکی از [[وظایف]] مهم عباد موضوع [[آمادگی]] برای پذیرش [[حکومت]] [[واحد]] جهانی [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} ست و تا آن [[آمادگی]] حاصل نشود [[حضرت]] واقع نخواهدشد، زیرا بدون [[آمادگی ظهور]] بیفایده خواهدبود. ما هر [[قدر]] خوشبین و [[امیدوار]] باشیم باز باید بدانیم که رسیدن به مرحلهای از [[تاریخ]] که در آن، همه [[انسانها]] زیر یک [[پرچم]] گرد آیند، سلاحهای وحشتناک از [[جهان]] بر چیده شود، طبقات به مفهوم استعمارگر و [[استعمار]] شده از میان برود کشمکشها وبازیهای خطرناک [[سیاسی]] و [[نظامی]] ابر قدرتها برای همیشه به دست [[فراموشی]] سپرده شود، [[دنیا]] از نام چندشآور "ابر [[قدرت]]" و کابوس شوم نیروهای [[جهنمی]] آنها رهایی یابد، و رقابتهای ناسالم و ویرانگر [[اقتصادی]] جای خود را به [[تعاون]] همگانی [[انسانها]] در راه بهتر و پاکتر زیستن دهد، هنوز زود است و [[دنیا]] [[نیاز]] به یک [[آمادگی عمومی]] دارد. اما از آنجا که در عصر اخیر تحولها و دیگرگونیها به سرعت رخ میدهد نباید آن را هم زیاد دور بدانیم و همانند یک [[رؤیا]] و [[خواب]] شیرین بپنداریم. ولی در هر حال، برای اینکه [[دنیا]] [[حکومتی]] را بپذیرد باید از جهات مختلف ذیل [[آمادگی]] داشته باشد<ref> ر.ک: مکارم شیرازی، [[مهدی]] انقلابی بزرگ، چاپ ششم، ص ۸۲ به بعد. </ref>. | ::::#'''[[آمادگی]] برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}}:''' یکی از [[وظایف]] مهم عباد موضوع [[آمادگی]] برای پذیرش [[حکومت]] [[واحد]] جهانی [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} ست و تا آن [[آمادگی]] حاصل نشود [[حضرت]] واقع نخواهدشد، زیرا بدون [[آمادگی ظهور]] بیفایده خواهدبود. ما هر [[قدر]] خوشبین و [[امیدوار]] باشیم باز باید بدانیم که رسیدن به مرحلهای از [[تاریخ]] که در آن، همه [[انسانها]] زیر یک [[پرچم]] گرد آیند، سلاحهای وحشتناک از [[جهان]] بر چیده شود، طبقات به مفهوم استعمارگر و [[استعمار]] شده از میان برود کشمکشها وبازیهای خطرناک [[سیاسی]] و [[نظامی]] ابر قدرتها برای همیشه به دست [[فراموشی]] سپرده شود، [[دنیا]] از نام چندشآور "ابر [[قدرت]]" و کابوس شوم نیروهای [[جهنمی]] آنها رهایی یابد، و رقابتهای ناسالم و ویرانگر [[اقتصادی]] جای خود را به [[تعاون]] همگانی [[انسانها]] در راه بهتر و پاکتر زیستن دهد، هنوز زود است و [[دنیا]] [[نیاز]] به یک [[آمادگی عمومی]] دارد. اما از آنجا که در عصر اخیر تحولها و دیگرگونیها به سرعت رخ میدهد نباید آن را هم زیاد دور بدانیم و همانند یک [[رؤیا]] و [[خواب]] شیرین بپنداریم. ولی در هر حال، برای اینکه [[دنیا]] [[حکومتی]] را بپذیرد باید از جهات مختلف ذیل [[آمادگی]] داشته باشد<ref> ر.ک: مکارم شیرازی، [[مهدی]] انقلابی بزرگ، چاپ ششم، ص ۸۲ به بعد. </ref>. | ||
::::##'''[[آمادگی فکری]] و [[فرهنگی]]:''' به این معنا که سطح افکار [[مردم]] [[جهان]] آنچنان بالا رود که بدانند مثلاً "نژاد" یا "مناطق مختلف جغرافیایی" مسأله قابل توجهی در [[زندگی]] [[بشر]] نیست، تفاوت رنگها، زبانها و سرزمینها نمیتواند نوع [[بشر]] را از هم جدا سازد، تعصبهای قبیلهای و گروهی باید برای همیشه از میان برود و [[فکر]] مسخرهآمیز "نژاد [[برتر]]" را به دور انداخت، مرزهای ساختگی با سیمهای خاردار، و دیوارهایی همچون دیوار باستانی چین، نمیتواند [[انسانها]] را از هم دور سازد. بلکه همانگونه که [[نور]] [[آفتاب]] و [[نسیم]] [[روح]] بخش، ابرهای بارانزا و | ::::##'''[[آمادگی فکری]] و [[فرهنگی]]:''' به این معنا که سطح افکار [[مردم]] [[جهان]] آنچنان بالا رود که بدانند مثلاً "نژاد" یا "مناطق مختلف جغرافیایی" مسأله قابل توجهی در [[زندگی]] [[بشر]] نیست، تفاوت رنگها، زبانها و سرزمینها نمیتواند نوع [[بشر]] را از هم جدا سازد، تعصبهای قبیلهای و گروهی باید برای همیشه از میان برود و [[فکر]] مسخرهآمیز "نژاد [[برتر]]" را به دور انداخت، مرزهای ساختگی با سیمهای خاردار، و دیوارهایی همچون دیوار باستانی چین، نمیتواند [[انسانها]] را از هم دور سازد. بلکه همانگونه که [[نور]] [[آفتاب]] و [[نسیم]] [[روح]] بخش، ابرهای بارانزا و سایر مواهب و نیروهای [[جهان]] [[طبیعت]] به مرزها ابداً توجهی ندارند و همه روی کره [[زمین]] را دور میزنند و [[دنیا]] را عملاً یک [[کشور]] میدانند، ما [[انسانها]] نیزبه همین مرحله از رشد [[فکری]] برسیم و اگر خوب دقت کنیم میبینیم که این طرز [[تفکر]] در میان آگاهان و روشنفکران [[جهان]] درحال [[تکوین]] و [[تکامل]] است و روز به روز بر تعداد کسانی که به مسأله "[[جهان]] وطنی" میاندیشند افزوده میشود، لذا مسأله زبان [[واحد]] [[پول]] و [[حکومت]] [[واحد]] جهانی علناً در [[جهان]] مطرح است. | ||
::::##'''آمادگیهای [[اجتماعی]]:''' [[مردم]] [[جهان]] باید از [[ظلم و ستم]] و نظامهای موجود خسته شوند و تلخی این [[زندگی]] این [[زندگی مادی]] و تک بعدی را احساس کنند، حتی از اینکه ادامه این راه تک بعدی ممکن است در [[آینده]] مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس شوند. [[مردم]] [[جهان]] باید بفهمند آنچه در قرن هیجده، نوزده و بیست میلادی درباره [[آینده]] درخشان [[تمدن بشری]] در پرتو پیشرفتهای ماشینی به آنها نوید داده میشد، در واقع، باغ سبزی بیش نبود و یا همچون سرابی بود در یک بیابان سوزان، در برابر دیدگان مسافران تشنه کام. نه تنها [[صلح]]، [[رفاه]] و [[امنیت]] [[مردم]] [[جهان]] تأمین نشد، بلکه دامنه مناقشات و ناامنیهای مادی و [[معنوی]] گسترش یافت، نه تنها وضع [[قوانین]] با ظاهر جالب [[ظلم]]، [[تبعیض]]، [[استعمار]] و شکافهای [[عظیم]] طبقاتی را از [[جهان]] برنچید، بلکه [[مفاسد]] پیشین در مقیاسهای عظیمتر و اشکال خطرناکتر بروز کرد. پی بردن به عمق وضع خطرناک کنونی، نخست حالت [[تفکر]]، سپس [[تردید]] و سرانجام، [[یأس]] از وضع موجود [[جهان]] و [[آمادگی]] برای یک [[انقلاب]] همه جانبه بر اساس ارزشهای جدید به وجود میآورد و این چیزی است که تا حاصل نشود، رسیدن به چنان مرحلهای ممکن نیست، درست همانند دمل چرکینی میماند که تا نضح نگیرد، لحظه نشتر زدن آن فرا نخواهد رسید. | ::::##'''آمادگیهای [[اجتماعی]]:''' [[مردم]] [[جهان]] باید از [[ظلم و ستم]] و نظامهای موجود خسته شوند و تلخی این [[زندگی]] این [[زندگی مادی]] و تک بعدی را احساس کنند، حتی از اینکه ادامه این راه تک بعدی ممکن است در [[آینده]] مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس شوند. [[مردم]] [[جهان]] باید بفهمند آنچه در قرن هیجده، نوزده و بیست میلادی درباره [[آینده]] درخشان [[تمدن بشری]] در پرتو پیشرفتهای ماشینی به آنها نوید داده میشد، در واقع، باغ سبزی بیش نبود و یا همچون سرابی بود در یک بیابان سوزان، در برابر دیدگان مسافران تشنه کام. نه تنها [[صلح]]، [[رفاه]] و [[امنیت]] [[مردم]] [[جهان]] تأمین نشد، بلکه دامنه مناقشات و ناامنیهای مادی و [[معنوی]] گسترش یافت، نه تنها وضع [[قوانین]] با ظاهر جالب [[ظلم]]، [[تبعیض]]، [[استعمار]] و شکافهای [[عظیم]] طبقاتی را از [[جهان]] برنچید، بلکه [[مفاسد]] پیشین در مقیاسهای عظیمتر و اشکال خطرناکتر بروز کرد. پی بردن به عمق وضع خطرناک کنونی، نخست حالت [[تفکر]]، سپس [[تردید]] و سرانجام، [[یأس]] از وضع موجود [[جهان]] و [[آمادگی]] برای یک [[انقلاب]] همه جانبه بر اساس ارزشهای جدید به وجود میآورد و این چیزی است که تا حاصل نشود، رسیدن به چنان مرحلهای ممکن نیست، درست همانند دمل چرکینی میماند که تا نضح نگیرد، لحظه نشتر زدن آن فرا نخواهد رسید. | ||
::::##'''آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی:''' [[علی]] رغم آنچه بعضیها میپندارند که رسیدن به مرحله [[تکامل]] [[اجتماعی]] و جهانی آکنده از [[صلح]] و [[عدالت]]، حتماً باید همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر شود، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک [[حکومت]] عادلانه جهانی نیست، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد، زیرا برای ایجاد و کنترل یک [[نظام جهانی]]، یک سلسه وسایل مافوق مدرن لازم است که با آن بتوان [[جهان]] را در مدت کوتاهی در نوردید و به همه جا سرکشی کرد، از همه جا [[آگاه]] شد، و در صورت [[نیاز]] امکانات لازم را از یک سوی [[جهان]] به سوی دیگر برد و پیامها، اطلاعات و آگاهیهای مورد [[نیاز]] را در کمترین مدت به همه نقاط [[دنیا]] رساند. اگر [[زندگی]] صنعتی به وضع قدیم برگردد و مثلاً برای فرستادن یک [[پیام]] از یکسوی [[جهان]] به سوی دیگر یکسال یا بیشتر وقت لازم باشد چگونه میتوان بر [[جهان]] [[حکومت]] کرد و [[عدالت]] را در همه جا گسترده؟! اگر برای [[سرکوب]] کردن یک فرد یا یک گروه کوچک متجاوز که مسلماً حتی در چنین جهانی نیز امکان وجود دارد، مدتها وقت برای مطلع شدن و فرستادن نیروی تأمین کننده [[عدالت]] لازم باشد، چگونه میتوان [[حق]]، [[عدالت]] و [[صلح]] را در سراسر [[دنیا]] تأمین کرد؟! بدون [[شک]] چنین [[حکومتی]] برای برقراری ساختن [[نظم]] و [[عدالت]] در سطح [[جهان]] [[نیاز]] به آن دارد که در آن [[واحد]] از همه جا [[آگاه]] بوده و بر همه جا تسلط کامل داشته بشاد تا [[مردم]] آماده [[اصلاح]] را [[تربیت]] و [[رهبری]] کند [[نیاز]] به چنین تکنولوژی دارد. آنها که غیر از این [[فکر]] میکنند، گویا به مفهوم [[حکومت]] [[واحد]] جهانی نمیاندیشند و آن را با [[حکومت]] در محدوده کوچک مقایسه میکنند. به هر حال، تا این نوع آمادگیها در [[جهان]] یپدا نشود، [[امام عصر]] [[ظهور]] نمیکند، زیرا بدون این نوع آمادگیها امکان پیاده کردن آن [[حکومت]] [[واحد]] جهانی که نوید بخش [[عدالت]] و [[صلح]] و [[آزادی]] است میسر نخواهد بود. | ::::##'''آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی:''' [[علی]] رغم آنچه بعضیها میپندارند که رسیدن به مرحله [[تکامل]] [[اجتماعی]] و جهانی آکنده از [[صلح]] و [[عدالت]]، حتماً باید همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر شود، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک [[حکومت]] عادلانه جهانی نیست، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد، زیرا برای ایجاد و کنترل یک [[نظام جهانی]]، یک سلسه وسایل مافوق مدرن لازم است که با آن بتوان [[جهان]] را در مدت کوتاهی در نوردید و به همه جا سرکشی کرد، از همه جا [[آگاه]] شد، و در صورت [[نیاز]] امکانات لازم را از یک سوی [[جهان]] به سوی دیگر برد و پیامها، اطلاعات و آگاهیهای مورد [[نیاز]] را در کمترین مدت به همه نقاط [[دنیا]] رساند. اگر [[زندگی]] صنعتی به وضع قدیم برگردد و مثلاً برای فرستادن یک [[پیام]] از یکسوی [[جهان]] به سوی دیگر یکسال یا بیشتر وقت لازم باشد چگونه میتوان بر [[جهان]] [[حکومت]] کرد و [[عدالت]] را در همه جا گسترده؟! اگر برای [[سرکوب]] کردن یک فرد یا یک گروه کوچک متجاوز که مسلماً حتی در چنین جهانی نیز امکان وجود دارد، مدتها وقت برای مطلع شدن و فرستادن نیروی تأمین کننده [[عدالت]] لازم باشد، چگونه میتوان [[حق]]، [[عدالت]] و [[صلح]] را در سراسر [[دنیا]] تأمین کرد؟! بدون [[شک]] چنین [[حکومتی]] برای برقراری ساختن [[نظم]] و [[عدالت]] در سطح [[جهان]] [[نیاز]] به آن دارد که در آن [[واحد]] از همه جا [[آگاه]] بوده و بر همه جا تسلط کامل داشته بشاد تا [[مردم]] آماده [[اصلاح]] را [[تربیت]] و [[رهبری]] کند [[نیاز]] به چنین تکنولوژی دارد. آنها که غیر از این [[فکر]] میکنند، گویا به مفهوم [[حکومت]] [[واحد]] جهانی نمیاندیشند و آن را با [[حکومت]] در محدوده کوچک مقایسه میکنند. به هر حال، تا این نوع آمادگیها در [[جهان]] یپدا نشود، [[امام عصر]] [[ظهور]] نمیکند، زیرا بدون این نوع آمادگیها امکان پیاده کردن آن [[حکومت]] [[واحد]] جهانی که نوید بخش [[عدالت]] و [[صلح]] و [[آزادی]] است میسر نخواهد بود. | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
::::#'''شرکت در جلسات آن [[حضرت]]:''' [[انسان]] وقتی به کسی علاقمند باشد دلش میخواهد در همه جا و از همه کس سخن نغز و دلپذیر از محبوبش بشنود و هر جا سخن از محبوبش باشد، شرکت کرده و گوش فرا دهد، لذا بر یک [[شیعه]] [[امام عصر]] لازم است هر جا جلسهای تشکیل میشود که سخن از [[فضایل]] و [[مناقب]] آن [[حضرت]] گفته میشود، حضور یابد و از [[فضایل]] امامش بشنود. | ::::#'''شرکت در جلسات آن [[حضرت]]:''' [[انسان]] وقتی به کسی علاقمند باشد دلش میخواهد در همه جا و از همه کس سخن نغز و دلپذیر از محبوبش بشنود و هر جا سخن از محبوبش باشد، شرکت کرده و گوش فرا دهد، لذا بر یک [[شیعه]] [[امام عصر]] لازم است هر جا جلسهای تشکیل میشود که سخن از [[فضایل]] و [[مناقب]] آن [[حضرت]] گفته میشود، حضور یابد و از [[فضایل]] امامش بشنود. | ||
::::#'''تشکیل جلسات:''' نه تنها در جلساتی که دیگران تشکیل میدهند شرکت کند، بلکه خود نیز [[اقدام]] به تشکیل جلسات برای آن [[حضرت]] نماید و خطبا و گویندگان را برای بحث در مورد آن [[حضرت]] و ذکر [[فضایل]] و [[مناقب]] او و از [[مردم]] برای شرکت در جلسات [[دعوت]] کند. | ::::#'''تشکیل جلسات:''' نه تنها در جلساتی که دیگران تشکیل میدهند شرکت کند، بلکه خود نیز [[اقدام]] به تشکیل جلسات برای آن [[حضرت]] نماید و خطبا و گویندگان را برای بحث در مورد آن [[حضرت]] و ذکر [[فضایل]] و [[مناقب]] او و از [[مردم]] برای شرکت در جلسات [[دعوت]] کند. | ||
::::#[[انتظار فرج]] [[حضرت]]: از جمله [[وظایف]] [[شیعه]] [[انتظار]] [[ظهور]] و [[فرج]] آن [[حضرت]] است. در این مورد، [[روایات]] بسیاری وارد شده است، گرچه مسأله [[انتظار]]، همانند | ::::#[[انتظار فرج]] [[حضرت]]: از جمله [[وظایف]] [[شیعه]] [[انتظار]] [[ظهور]] و [[فرج]] آن [[حضرت]] است. در این مورد، [[روایات]] بسیاری وارد شده است، گرچه مسأله [[انتظار]]، همانند سایر واژههای [[اسلامی]] از قبیل: [[زهد]]، [[توکل]] و [[صبر]] و ... مورد سوء استفاده قرار گرفته و به معنای واقعی و مثبت خود بهکار گرفته نشده، غالباً [[انتظار]] به معنای منفی آن رواج دارد. ما ان شاء [[الله]] در یکی از درسهای [[آینده]] در مورد آن به تفصیل بحث خواهیم کرد. | ||
::::#'''ترک [[توقیت]]:''' نباید برای آمدن [[امام]] وقت مشخص کرد. اگر کسی را دیدیم که برای [[ظهور]] [[امام]] وقت مشخص کرد تکذیبش کنیم، چرا که از این کار در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} به شدت [[نهی]] شده و مکرر فرمودهاند:{{متن حدیث|"كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ"}}<ref> منتخب الاثر، ص ۴۶۳.</ref>. | ::::#'''ترک [[توقیت]]:''' نباید برای آمدن [[امام]] وقت مشخص کرد. اگر کسی را دیدیم که برای [[ظهور]] [[امام]] وقت مشخص کرد تکذیبش کنیم، چرا که از این کار در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} به شدت [[نهی]] شده و مکرر فرمودهاند:{{متن حدیث|"كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ"}}<ref> منتخب الاثر، ص ۴۶۳.</ref>. | ||
::::#'''رعایت [[حقوق]] [[امام زمان]] {{ع}}:''' از جمله [[وظایف]] آن است که [[حقوق]] حقه [[امام زمان]] را نادیده نگیرد، به عنوان مثال [[خمس]]، از جمله [[حقوق]] [[مالی]] آن [[حضرت]] است که بر عهده صاحبان [[ثروت]] و مکنت قرار دارد، حقی که از جمله [[فروع]] [[دین]] است بر هر فرد لازم است برای خود حساب سال [[مالی]] داشته باشد و در پایان هر سال به حساب مالش برسد و اگر مازاد بر مؤنه [[زندگی]] خود داشت باید [[خمس]] آن را به دست [[نواب عام]] آن [[حضرت]] و یا به اجازه آنها به [[مصرف]] برساند، ولی متأسفانه [[اکثریت]] [[جامعه]] [[شیعه]] اهل حساب سال [[مالی]] نیستند و [[اهل سنت]] به [[تبعیت]] از خلقای مورد قبول خود اساساً به [[خمس]] [[معتقد]] نیستند. البته [[حقوق]] [[امام]] بر رعیت منحصر به [[حقوق]] [[مالی]] نیست، [[حقوق]] [[مالی]] یکی از حقوقهاست، چنانکه [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ إِنَ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَ حَقٌ... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ، وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ، وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم"}}<ref>اما حق من بر شما این است که در بیعت خویش با من وفادار باشید و در آشکارا و نهان خیرخواه من باشید و هر وقت شما را بخوانم اجابت کنید و هرگاه فرمان دادم اطاعت نمایید؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>؛ چنانکه ملاحظه میکنید [[امام]]{{ع}} در این چند جمله به چهار [[حق]] اساسی اشاره فرموده است. همین که [[معتقد]] به [[امامت]] [[امام عصر]] شدیم باید برای همیشه بر این [[عقیده]] [[باقی]] بمانیم، بادهای تند مخالف ما را نلرزاند و دعوتهای [[باطل]] ما را از مسیر [[امامت]] [[منحرف]] نکند. تنها در جلسات و از دیدگاه [[مردم]] طرفدار [[امام زمان]] نباشیم، بلکه در پنهانی نیز به آن [[حضرت]] [[عشق]] بورزیم و برای [[سلامت]] و تعجیل فرجش [[دعا]] کنیم، نسبت به دوستانش [[دوست]] و در مقابل دشمنانش بایستیم، چنان آماده و مهیا شویم که هر ساعت آن [[امام همام]] صدای {{متن حدیث|"أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ"}} سر داد و ما فهمیدیم که [[امام]] [[نیاز]] به [[یار]] و [[یاور]] دارد، فوراً [[اجابت]] کنیم. در عصر [[غیبت]] نسبت به دستوراتش لبیکگویان بوده و تمامی فرمانش را [[اطاعت]] کنیم و سرانجام، [[حق امام]] بر رعیت [[تسلیم]] بیچون و چرا در برابر او و [[مطیع]] محض بودن است. {{متن حدیث|"اَللَّهُمَّ وَفِّقْنَا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى"}}. | ::::#'''رعایت [[حقوق]] [[امام زمان]] {{ع}}:''' از جمله [[وظایف]] آن است که [[حقوق]] حقه [[امام زمان]] را نادیده نگیرد، به عنوان مثال [[خمس]]، از جمله [[حقوق]] [[مالی]] آن [[حضرت]] است که بر عهده صاحبان [[ثروت]] و مکنت قرار دارد، حقی که از جمله [[فروع]] [[دین]] است بر هر فرد لازم است برای خود حساب سال [[مالی]] داشته باشد و در پایان هر سال به حساب مالش برسد و اگر مازاد بر مؤنه [[زندگی]] خود داشت باید [[خمس]] آن را به دست [[نواب عام]] آن [[حضرت]] و یا به اجازه آنها به [[مصرف]] برساند، ولی متأسفانه [[اکثریت]] [[جامعه]] [[شیعه]] اهل حساب سال [[مالی]] نیستند و [[اهل سنت]] به [[تبعیت]] از خلقای مورد قبول خود اساساً به [[خمس]] [[معتقد]] نیستند. البته [[حقوق]] [[امام]] بر رعیت منحصر به [[حقوق]] [[مالی]] نیست، [[حقوق]] [[مالی]] یکی از حقوقهاست، چنانکه [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ إِنَ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَ حَقٌ... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ، وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ، وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم"}}<ref>اما حق من بر شما این است که در بیعت خویش با من وفادار باشید و در آشکارا و نهان خیرخواه من باشید و هر وقت شما را بخوانم اجابت کنید و هرگاه فرمان دادم اطاعت نمایید؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>؛ چنانکه ملاحظه میکنید [[امام]]{{ع}} در این چند جمله به چهار [[حق]] اساسی اشاره فرموده است. همین که [[معتقد]] به [[امامت]] [[امام عصر]] شدیم باید برای همیشه بر این [[عقیده]] [[باقی]] بمانیم، بادهای تند مخالف ما را نلرزاند و دعوتهای [[باطل]] ما را از مسیر [[امامت]] [[منحرف]] نکند. تنها در جلسات و از دیدگاه [[مردم]] طرفدار [[امام زمان]] نباشیم، بلکه در پنهانی نیز به آن [[حضرت]] [[عشق]] بورزیم و برای [[سلامت]] و تعجیل فرجش [[دعا]] کنیم، نسبت به دوستانش [[دوست]] و در مقابل دشمنانش بایستیم، چنان آماده و مهیا شویم که هر ساعت آن [[امام همام]] صدای {{متن حدیث|"أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ"}} سر داد و ما فهمیدیم که [[امام]] [[نیاز]] به [[یار]] و [[یاور]] دارد، فوراً [[اجابت]] کنیم. در عصر [[غیبت]] نسبت به دستوراتش لبیکگویان بوده و تمامی فرمانش را [[اطاعت]] کنیم و سرانجام، [[حق امام]] بر رعیت [[تسلیم]] بیچون و چرا در برابر او و [[مطیع]] محض بودن است. {{متن حدیث|"اَللَّهُمَّ وَفِّقْنَا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى"}}. | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
::::::*جمعیت [[منتظران]] در مقابل [[بدعتها]] و [[انحرافها]] در [[دین]] رواج [[منکرات]] و [[زشتیها]] در سطح [[جامعه]]، بیتفاوت نیستند. نیز در برابر فراموش شدن سنتهای [[نیکو]] و [[ارزشهای اخلاقی]] از خود واکنش نشان میدهند. این، پیمانی است که براساس [[تعالیم قرآن]] بر دوش [[منتظران]] نهاده شده است. [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن| وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}<ref>آل عمران / ۱۰۴.</ref>. | ::::::*جمعیت [[منتظران]] در مقابل [[بدعتها]] و [[انحرافها]] در [[دین]] رواج [[منکرات]] و [[زشتیها]] در سطح [[جامعه]]، بیتفاوت نیستند. نیز در برابر فراموش شدن سنتهای [[نیکو]] و [[ارزشهای اخلاقی]] از خود واکنش نشان میدهند. این، پیمانی است که براساس [[تعالیم قرآن]] بر دوش [[منتظران]] نهاده شده است. [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن| وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}<ref>آل عمران / ۱۰۴.</ref>. | ||
::::::*[[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامههای خود قرار دهد. افراد این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پیگیری میکنند و از آنان بیخبر نمیمانند. | ::::::*[[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامههای خود قرار دهد. افراد این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پیگیری میکنند و از آنان بیخبر نمیمانند. | ||
::::::گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]]{{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ [[حضرت]] فرمود: از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را [[یاری]] کند و آنکه بینیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما درباره دیگری [[خیرخواهی]] کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۵.</ref> سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی | ::::::گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]]{{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ [[حضرت]] فرمود: از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را [[یاری]] کند و آنکه بینیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما درباره دیگری [[خیرخواهی]] کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۵.</ref> سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی سایر اجتماعات باشند و همه زمینههای لازم برای [[ظهور]] [[منجی موعود]] را فراهم کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۴-۳۴۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۶۳: | خط ۳۶۳: | ||
::::#'''[[محبت]] و انس [[معنوی]] با [[امام]]:''' لازمه طبیعی [[معرفت]] [[امام عصر]]{{ع}} [[محبت]] و انس و [[ارتباط روحی]] با آن [[حضرت]] است. ممکن نیست کسی [[حضرت]] را به درستی بشناسد، اما [[محبت]] وی [[قلب]] او را تسخیر ننماید و پیوسته و بیقرار در طلب او برنیاید. امامی که در قلبها و دلهای [[مردم]] جا دارد، [[حکومت]] او بر پایه [[ایمان]]، [[معرفت]]، [[عشق]] و عاطفه [[استوار]] است. [[مردم]] از عمق [[قلب]] به او [[عشق]] میورزند و حکومتش، [[حکومت]] بر [[دلها]] و جانهاست. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد [[محبوبیت]] [[امام مهدی]] {{ع}} در میان [[مردم]] میفرماید: "شما را به آمدن [[مهدی]] [[بشارت]] میدهم، کسی که در میان امتم به پا خواهد خواست و [[زمین]] را از [[قسط]] و [[عدل]] پر خواهد کرد و اهل [[آسمان]] و [[زمین]] از [[حکومت]] او [[راضی]] و [[خشنود]] خواهند بود"<ref>{{متن حدیث|" أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْض "}}؛ الغیبة، طوسی، ص۱۷۸.</ref>؛ در جای دیگری فرموده است: "[[مهدی]]{{ع}} مردی است که اهل [[آسمان]] و [[زمین]] حتی پرندگان هوا از [[حکومت]] او [[راضی]] است"<ref>{{متن حدیث|"الْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي... يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَوِّ"}}؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر {{ع}}، ص۱۷۵.</ref>؛ این [[محبوبیت]] و [[مقبولیت]] بینظیر به خاطر آن است که [[مردم]] [[جهان]]، [[دولت]] [[مهدی]]{{ع}} را نماد تحقق آرزوهای خود میدانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی میآورند. [[محبوبیت]] مردمی، یکی از ویژگیهای [[حکومت]] [[مهدوی]] است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نشده است. بدیهی است که نمود این [[محبت]] و [[عشق]]، بیش از همه در عصر [[انتظار]]، زیبنده و نکوهیده است. | ::::#'''[[محبت]] و انس [[معنوی]] با [[امام]]:''' لازمه طبیعی [[معرفت]] [[امام عصر]]{{ع}} [[محبت]] و انس و [[ارتباط روحی]] با آن [[حضرت]] است. ممکن نیست کسی [[حضرت]] را به درستی بشناسد، اما [[محبت]] وی [[قلب]] او را تسخیر ننماید و پیوسته و بیقرار در طلب او برنیاید. امامی که در قلبها و دلهای [[مردم]] جا دارد، [[حکومت]] او بر پایه [[ایمان]]، [[معرفت]]، [[عشق]] و عاطفه [[استوار]] است. [[مردم]] از عمق [[قلب]] به او [[عشق]] میورزند و حکومتش، [[حکومت]] بر [[دلها]] و جانهاست. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد [[محبوبیت]] [[امام مهدی]] {{ع}} در میان [[مردم]] میفرماید: "شما را به آمدن [[مهدی]] [[بشارت]] میدهم، کسی که در میان امتم به پا خواهد خواست و [[زمین]] را از [[قسط]] و [[عدل]] پر خواهد کرد و اهل [[آسمان]] و [[زمین]] از [[حکومت]] او [[راضی]] و [[خشنود]] خواهند بود"<ref>{{متن حدیث|" أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْض "}}؛ الغیبة، طوسی، ص۱۷۸.</ref>؛ در جای دیگری فرموده است: "[[مهدی]]{{ع}} مردی است که اهل [[آسمان]] و [[زمین]] حتی پرندگان هوا از [[حکومت]] او [[راضی]] است"<ref>{{متن حدیث|"الْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي... يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَوِّ"}}؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر {{ع}}، ص۱۷۵.</ref>؛ این [[محبوبیت]] و [[مقبولیت]] بینظیر به خاطر آن است که [[مردم]] [[جهان]]، [[دولت]] [[مهدی]]{{ع}} را نماد تحقق آرزوهای خود میدانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی میآورند. [[محبوبیت]] مردمی، یکی از ویژگیهای [[حکومت]] [[مهدوی]] است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نشده است. بدیهی است که نمود این [[محبت]] و [[عشق]]، بیش از همه در عصر [[انتظار]]، زیبنده و نکوهیده است. | ||
::::#'''[[رضایت]] خواهی [[امام]]:''' از دیگر [[لوازم معرفت]] [[امام زمان]]{{ع}} دغدغه [[رضایت]] مندی و اهتمام به جلب [[خشنودی]] آن [[حضرت]] است؛ زیرا بر اساس مفاد [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ}}<ref>«بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد. و خدا آمرزنده و مهربان است»؛ (سوره آل عمران، آیه ۳۱).</ref> اگر کسی در پی کسب [[رضایت الهی]] است، باید از [[حجت الهی]] [[تبعیت]] کند. در [[توقیع]] شریفی که از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت]] [[امام مهدی|صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شده، [[اعمال]] ناشایست و گناهانی که از [[شیعیان]] آن [[حضرت]] سر میزند، یکی از اسباب و بلکه تنها سبب طولانی شدن [[غیبت]] و دوری [[شیعیان]] از لقای آن [[حضرت]] شمرده شده است: "تنها چیزی که میان ما و [[شیعیان]] فاصله انداخته است، همانا [[اعمال]] و [[رفتار]] ناشایست آنهاست که از آنان [[انتظار]] نمیرود و ما آن را نمیپسندیم" <ref>{{متن حدیث|" فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ "}}؛ الإحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.</ref> نیز بما توصیه فرمود: "[[هدف]] و مقصد خویش را نسبت به [[محبت]] و [[دوستی]] ما [[اهل بیت]]، بر مبنای عمل به [[سنت]] و [[اجرای احکام الهی]] قرار دهید؛ پس همانا که من موعظهها و سفارشهای لازم را نمودم و [[خداوند متعال]] نسبت به [[رفتار]] همه ما و شما [[شاهد]] و [[گواه]] است" <ref>{{متن حدیث|"وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ "}}؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۷۹.</ref>؛ از اینرو، [[پیروی]] از خواستههای [[امام]] و دوری گزیدن از [[گناهان]] و [[اعمال]] ناشایست، لازمه [[معرفت]]، [[دوستی]] و [[محبت]] صادقانه نسبت به ایشان است؛ زیرا [[رضایت]] [[حضرت]]، تنها با [[تبعیت]] و پی جویی راه آن [[حضرت]] و آراستن به [[تقوی]] و [[اخلاق نیکو]]، میسر خواهد شد. | ::::#'''[[رضایت]] خواهی [[امام]]:''' از دیگر [[لوازم معرفت]] [[امام زمان]]{{ع}} دغدغه [[رضایت]] مندی و اهتمام به جلب [[خشنودی]] آن [[حضرت]] است؛ زیرا بر اساس مفاد [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ}}<ref>«بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد. و خدا آمرزنده و مهربان است»؛ (سوره آل عمران، آیه ۳۱).</ref> اگر کسی در پی کسب [[رضایت الهی]] است، باید از [[حجت الهی]] [[تبعیت]] کند. در [[توقیع]] شریفی که از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت]] [[امام مهدی|صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شده، [[اعمال]] ناشایست و گناهانی که از [[شیعیان]] آن [[حضرت]] سر میزند، یکی از اسباب و بلکه تنها سبب طولانی شدن [[غیبت]] و دوری [[شیعیان]] از لقای آن [[حضرت]] شمرده شده است: "تنها چیزی که میان ما و [[شیعیان]] فاصله انداخته است، همانا [[اعمال]] و [[رفتار]] ناشایست آنهاست که از آنان [[انتظار]] نمیرود و ما آن را نمیپسندیم" <ref>{{متن حدیث|" فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ "}}؛ الإحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.</ref> نیز بما توصیه فرمود: "[[هدف]] و مقصد خویش را نسبت به [[محبت]] و [[دوستی]] ما [[اهل بیت]]، بر مبنای عمل به [[سنت]] و [[اجرای احکام الهی]] قرار دهید؛ پس همانا که من موعظهها و سفارشهای لازم را نمودم و [[خداوند متعال]] نسبت به [[رفتار]] همه ما و شما [[شاهد]] و [[گواه]] است" <ref>{{متن حدیث|"وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ "}}؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۷۹.</ref>؛ از اینرو، [[پیروی]] از خواستههای [[امام]] و دوری گزیدن از [[گناهان]] و [[اعمال]] ناشایست، لازمه [[معرفت]]، [[دوستی]] و [[محبت]] صادقانه نسبت به ایشان است؛ زیرا [[رضایت]] [[حضرت]]، تنها با [[تبعیت]] و پی جویی راه آن [[حضرت]] و آراستن به [[تقوی]] و [[اخلاق نیکو]]، میسر خواهد شد. | ||
::::#'''[[دعا]] برای [[ظهور]] [[امام]]:''' از دیگر آثار مهم [[معرفت]] و احساس [[نیاز]] نسبت به [[امام زمان]]{{ع}} [[دعا برای سلامتی]] و [[تعجیل فرج]] آن [[حضرت]] است. مراد از "[[دعا]]" صرفاً [[خواندن]] زبانی نیست؛ بلکه آرزویی برآمده از [[قلب]] و [[عشق]] به [[امام]] است؛ یعنی هم چنان که [[امام زمان]]{{ع}} نماد همه [[آمال]] و آرزوهای [[انسان]] [[منتظر]] است، بزرگترین دغدغه [[انسان]] [[منتظر]] نیز باید تعجیل در [[ظهور]] آن [[حضرت]] باشد و با [[الحاح]] و التماس، آن را از پیشگاه [[خداوند]] مسئلت نماید؛ زیرا [[جهان آفرینش]] بر پایه اسباب و مسببات، [[استوار]] میباشد و پیدایش هر پدیدهای مشروط به وجود شرایط و زمینههای آن است. طبق [[آموزههای دینی]]، [[دعا]] یکی از اسباب و عوامل تعجیل [[ظهور]] است؛ یعنی پدیده [[ظهور]] وابسته به تحقق شرایط و زمینههای آن میباشد و [[دعا]] یکی از اسباب آن و جزو سلسله [[علل ظهور]] است. به همین جهت، در [[ادعیه]] و [[روایات]]، بر کثرت [[دعا برای تعجیل فرج]] [[حضرت]] تأکید و از آن به عنوان [[فرج]] و [[گشایش]] [[شیعیان]] یاد شده است. خود [[امام عصر]]{{ع}} نیز در توقیعی که خطاب به [[اسحاق بن یعقوب]] صادر فرمود، [[شیعیان]] را توصیه نمود که برای تعجیل در ظهورش بسیار [[دعا]] کنند. [[حضرت]] در فرازی از این [[توقیع]] میفرماید: "برای تعجیل امر [[فرج]]، بسیار [[دعا]] کنید، زیرا [[گشایش]] شما در آن است"<ref> {{متن حدیث|"وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ "}}؛ الإحتجاج، ج۲، ص۲۸۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>؛ [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در روایتی، [[دعا]] برای تعجیل [[ظهور]] فرزندش در [[زمان غیبت]] را یکی از نشانههای [[توفیق الهی]] برای [[شیعیان]] خاص و [[منتظران]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] ذکر نموده است. آن [[حضرت]] به [[احمد بن اسحاق قمی]] چنین فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]، فرزندم غیبتی خواهد داشت که در آن، کسی از [[هلاکت]] و [[گمراهی]] [[نجات]] نمییابد مگر این که [[خداوند]] او را بر پذیرش [[امامت]] فرزندم ثابت نماید و به [[دعا کردن]] برای ظهورش موفق کند"<ref>{{متن حدیث|"وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِه"}}؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۳۴؛ الزام الناصب، ج۱، ص۲۰۲؛ حیاة الامام المهدی {{ع}}، ص۱۰۵.</ref>؛ این که در [[تعلیمات دینی]] ([[ادعیه]] و [[روایات]]) این همه بر توجه [[مردم]] نسبت به [[امام عصر]]{{ع}} تأکید شده است، برای آن است که [[مردم]] اهمیت دوران [[غیبت]] را [[درک]] کنند و بدانند که در این دوران، [[امام عصر]]{{ع}} تجسم همه [[انبیا]] و [[اولیا]] و واسطه همه فیوضات [[الهی]] است و لذا در این عصر و زمان، میباید تمامی توجهات و نگاهها به سوی آن یگانه دوران، معطوف گردد و [[حاجات]] و نیازها، همه در ذیل [[توسل]] به آن وجود [[مقدس]]، از [[خدا]] خواسته شود. در میان [[خواستهها]] نیز، تعجیل در [[ظهور]] [[حضرت]]، مهمترین خواسته و بلکه مقدم بر همه [[خواستهها]] باشد. بنابراین، امر [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} و تعجیل یا تأخیر در زمان آن، همانند | ::::#'''[[دعا]] برای [[ظهور]] [[امام]]:''' از دیگر آثار مهم [[معرفت]] و احساس [[نیاز]] نسبت به [[امام زمان]]{{ع}} [[دعا برای سلامتی]] و [[تعجیل فرج]] آن [[حضرت]] است. مراد از "[[دعا]]" صرفاً [[خواندن]] زبانی نیست؛ بلکه آرزویی برآمده از [[قلب]] و [[عشق]] به [[امام]] است؛ یعنی هم چنان که [[امام زمان]]{{ع}} نماد همه [[آمال]] و آرزوهای [[انسان]] [[منتظر]] است، بزرگترین دغدغه [[انسان]] [[منتظر]] نیز باید تعجیل در [[ظهور]] آن [[حضرت]] باشد و با [[الحاح]] و التماس، آن را از پیشگاه [[خداوند]] مسئلت نماید؛ زیرا [[جهان آفرینش]] بر پایه اسباب و مسببات، [[استوار]] میباشد و پیدایش هر پدیدهای مشروط به وجود شرایط و زمینههای آن است. طبق [[آموزههای دینی]]، [[دعا]] یکی از اسباب و عوامل تعجیل [[ظهور]] است؛ یعنی پدیده [[ظهور]] وابسته به تحقق شرایط و زمینههای آن میباشد و [[دعا]] یکی از اسباب آن و جزو سلسله [[علل ظهور]] است. به همین جهت، در [[ادعیه]] و [[روایات]]، بر کثرت [[دعا برای تعجیل فرج]] [[حضرت]] تأکید و از آن به عنوان [[فرج]] و [[گشایش]] [[شیعیان]] یاد شده است. خود [[امام عصر]]{{ع}} نیز در توقیعی که خطاب به [[اسحاق بن یعقوب]] صادر فرمود، [[شیعیان]] را توصیه نمود که برای تعجیل در ظهورش بسیار [[دعا]] کنند. [[حضرت]] در فرازی از این [[توقیع]] میفرماید: "برای تعجیل امر [[فرج]]، بسیار [[دعا]] کنید، زیرا [[گشایش]] شما در آن است"<ref> {{متن حدیث|"وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ "}}؛ الإحتجاج، ج۲، ص۲۸۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>؛ [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در روایتی، [[دعا]] برای تعجیل [[ظهور]] فرزندش در [[زمان غیبت]] را یکی از نشانههای [[توفیق الهی]] برای [[شیعیان]] خاص و [[منتظران]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] ذکر نموده است. آن [[حضرت]] به [[احمد بن اسحاق قمی]] چنین فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]، فرزندم غیبتی خواهد داشت که در آن، کسی از [[هلاکت]] و [[گمراهی]] [[نجات]] نمییابد مگر این که [[خداوند]] او را بر پذیرش [[امامت]] فرزندم ثابت نماید و به [[دعا کردن]] برای ظهورش موفق کند"<ref>{{متن حدیث|"وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِه"}}؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۳۴؛ الزام الناصب، ج۱، ص۲۰۲؛ حیاة الامام المهدی {{ع}}، ص۱۰۵.</ref>؛ این که در [[تعلیمات دینی]] ([[ادعیه]] و [[روایات]]) این همه بر توجه [[مردم]] نسبت به [[امام عصر]]{{ع}} تأکید شده است، برای آن است که [[مردم]] اهمیت دوران [[غیبت]] را [[درک]] کنند و بدانند که در این دوران، [[امام عصر]]{{ع}} تجسم همه [[انبیا]] و [[اولیا]] و واسطه همه فیوضات [[الهی]] است و لذا در این عصر و زمان، میباید تمامی توجهات و نگاهها به سوی آن یگانه دوران، معطوف گردد و [[حاجات]] و نیازها، همه در ذیل [[توسل]] به آن وجود [[مقدس]]، از [[خدا]] خواسته شود. در میان [[خواستهها]] نیز، تعجیل در [[ظهور]] [[حضرت]]، مهمترین خواسته و بلکه مقدم بر همه [[خواستهها]] باشد. بنابراین، امر [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} و تعجیل یا تأخیر در زمان آن، همانند سایر امور، وابسته به [[قضای الهی]] است. در عین حال، ما نیز موظف به [[دعا]] هستیم و دعای ما نیز میتواند در تعجیل [[ظهور]] آن [[حضرت]] مؤثر باشد. مهم این است که [[دعا]] ناشی از خواست قلبی [[مردم]] باشد و آثارش در عمل و [[رفتار]] آنان نمود پیدا کند؛ یعنی [[شیعیان]] و [[منتظران]] [[عاشق]] آن [[حضرت]]، در پی [[دعوت]] خویش، با تلاش در [[تهذیب نفس]] و [[اصلاح]] امور، عملاً در تسریع امر [[فرج]]، سهیم شوند و زمینه را برای پذیرش حرکت [[عدالت]] خواهانه [[امام عصر]]{{ع}} آماده نمایند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۲۳ - ۱۳۵.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}} | {{جمع شدن|۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}} | ||
خط ۳۷۲: | خط ۳۷۲: | ||
::::::پس از هر [[نماز]]، برای [[شناخت امام]] خود این دعای بسیار مهم را بخواند: {{متن حدیث|"اللَّهُمَ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلِلْتُ عَنْ دِينِي"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۸.</ref>؛ خدایا خودت را به من بشناسان، اگر خودت را به من نشناسانی، فرستاده تو را نخواهم [[شناخت]]. خدایا فرستادهات را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]] و اگر [[حجت]] خودت را به من نشناسانی از [[دین]] [[گمراه]] خواهم شد. | ::::::پس از هر [[نماز]]، برای [[شناخت امام]] خود این دعای بسیار مهم را بخواند: {{متن حدیث|"اللَّهُمَ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلِلْتُ عَنْ دِينِي"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۸.</ref>؛ خدایا خودت را به من بشناسان، اگر خودت را به من نشناسانی، فرستاده تو را نخواهم [[شناخت]]. خدایا فرستادهات را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]] و اگر [[حجت]] خودت را به من نشناسانی از [[دین]] [[گمراه]] خواهم شد. | ||
::::::بنابر این [[شیعه]] باید تلاش کند [[امام]] خویش را به خوبی بشناسد و در [[انتظار]] آن [[حضرت]] همواره ضمن حفظ [[آمادگی]] خود برای سربازی در رکاب آن [[حضرت]]، زبان و دلش در [[انتظار]] آن بزرگوار به دعاگویی و درخواست از [[خداوند]] مشغول باشد. [[امام زمان]] {{ع}} برای برپایی [[دین اسلام]] [[ظهور]] میکند بنابر این مهمترین [[انتظار]] ایشان از شیعیانش، انجام [[دستورات]] [[دین اسلام]] است»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۲۶.</ref>. | ::::::بنابر این [[شیعه]] باید تلاش کند [[امام]] خویش را به خوبی بشناسد و در [[انتظار]] آن [[حضرت]] همواره ضمن حفظ [[آمادگی]] خود برای سربازی در رکاب آن [[حضرت]]، زبان و دلش در [[انتظار]] آن بزرگوار به دعاگویی و درخواست از [[خداوند]] مشغول باشد. [[امام زمان]] {{ع}} برای برپایی [[دین اسلام]] [[ظهور]] میکند بنابر این مهمترین [[انتظار]] ایشان از شیعیانش، انجام [[دستورات]] [[دین اسلام]] است»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۲۶.</ref>. | ||
:::::*«نخستین [[وظیفه]] این است که [[زمینه ظهور]] آن [[حضرت]] را آماده سازیم و از [[منتظران]] واقعیاش باشیم. [[اصلاح جامعه]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، کاهش [[معاصی]] و [[تربیت]] نیرو برای [[حکومت]] آن بزرگوار میتواند زمینه ظهورِ آن [[حضرت]] را آماده سازد. تأسیس [[جمهوری اسلامی]] در [[ایران]] گامی در جهت [[آمادهسازی]] محیط برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] است. باید به گونهای عمل شود که یاد و نام آن [[حضرت]] غافل نشوند و در مشکلات به او روی آورند و بدانند که او [[حجت]] خداست و بر حال همه [[آگاه]] است. نیز [[وظیفه]] [[مردم]] است که برای [[سلامتی]] آن [[حضرت]]، [[صدقه]] بدهند، برای تعجیل در ظهورش [[دعا]] کنند، [[حج]] و [[اعمال]] خیر دیگر را به [[نیابت]] از آن [[حضرت]] انجام دهند. نیز [[وظیفه]] [[شیعیان]] است که زیارتنامههایی را که برای آن [[حضرت]] وارد شده بخوانند، همیشه –به ویژه روز جمعه– به یاد او باشند و [[دعای ندبه]] را بخوانند. از دعای [[سلامتی]] آن [[حضرت]]: {{متن حدیث|"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ"}} و دعای {{متن حدیث|"اِلهی عَظُمَ الْبلاء"}} و | :::::*«نخستین [[وظیفه]] این است که [[زمینه ظهور]] آن [[حضرت]] را آماده سازیم و از [[منتظران]] واقعیاش باشیم. [[اصلاح جامعه]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، کاهش [[معاصی]] و [[تربیت]] نیرو برای [[حکومت]] آن بزرگوار میتواند زمینه ظهورِ آن [[حضرت]] را آماده سازد. تأسیس [[جمهوری اسلامی]] در [[ایران]] گامی در جهت [[آمادهسازی]] محیط برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] است. باید به گونهای عمل شود که یاد و نام آن [[حضرت]] غافل نشوند و در مشکلات به او روی آورند و بدانند که او [[حجت]] خداست و بر حال همه [[آگاه]] است. نیز [[وظیفه]] [[مردم]] است که برای [[سلامتی]] آن [[حضرت]]، [[صدقه]] بدهند، برای تعجیل در ظهورش [[دعا]] کنند، [[حج]] و [[اعمال]] خیر دیگر را به [[نیابت]] از آن [[حضرت]] انجام دهند. نیز [[وظیفه]] [[شیعیان]] است که زیارتنامههایی را که برای آن [[حضرت]] وارد شده بخوانند، همیشه –به ویژه روز جمعه– به یاد او باشند و [[دعای ندبه]] را بخوانند. از دعای [[سلامتی]] آن [[حضرت]]: {{متن حدیث|"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ"}} و دعای {{متن حدیث|"اِلهی عَظُمَ الْبلاء"}} و سایر دعاهای مناسب [[غفلت]] نورزند و [[منتظر ظهور]] باشند»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۸۹: | خط ۳۸۹: | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[فرجالله هدایتنیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[فرجالله هدایتنیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::*«اعمالی که [[منتظران]] باید انجام دهند چنین است: | ::::::*«اعمالی که [[منتظران]] باید انجام دهند چنین است: | ||
:::::#'''[[خودسازی]]:''' بخش قابل توجهی از سخنان [[امام خمینی|مرحوم امام]]، راجع به اینست که [[منتظر]] باید پیوسته خود را در محضر [[امام زمان]] و [[خدا]] ببیند و [[معصیت]] نکند. به نظر او [[تزکیه نفس]] لازمه [[انتظار]] است: "شما الآن تحت نظر [[خدا]] و تحت نظر [[امام زمان]]{{ع}} هستید. [[ملائکه]] شما را [[مراقبت]] میکنند، [[نامه اعمال]] شما را به [[امام زمان]]{{ع}} عرضه میدارند"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۰۳.</ref>. "حالا ببینید که تحت [[مراقبت]] هستید. [[نامه اعمال]] ما میرود پیش [[امام زمان]]{{ع}} هفتهای دو دفعه (به حسب [[روایت]]). من میترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم، [[شیعه]] این بزرگوار هستیم، اگر [[نامه اعمال]] را ببیند و میبیند تحت [[مراقبت]] خداست نعوذ بالله شرمنده بشود ... نکند که خدای نخواسته از من و شما و | :::::#'''[[خودسازی]]:''' بخش قابل توجهی از سخنان [[امام خمینی|مرحوم امام]]، راجع به اینست که [[منتظر]] باید پیوسته خود را در محضر [[امام زمان]] و [[خدا]] ببیند و [[معصیت]] نکند. به نظر او [[تزکیه نفس]] لازمه [[انتظار]] است: "شما الآن تحت نظر [[خدا]] و تحت نظر [[امام زمان]]{{ع}} هستید. [[ملائکه]] شما را [[مراقبت]] میکنند، [[نامه اعمال]] شما را به [[امام زمان]]{{ع}} عرضه میدارند"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۰۳.</ref>. "حالا ببینید که تحت [[مراقبت]] هستید. [[نامه اعمال]] ما میرود پیش [[امام زمان]]{{ع}} هفتهای دو دفعه (به حسب [[روایت]]). من میترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم، [[شیعه]] این بزرگوار هستیم، اگر [[نامه اعمال]] را ببیند و میبیند تحت [[مراقبت]] خداست نعوذ بالله شرمنده بشود ... نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر [[دوستان]] [[امام زمان]]{{ع}} یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی [[امام زمان]]{{ع}} باشد. [[مراقبت]] کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۶۷.</ref>. "اگر یک وقت [[نامه عمل]] یک [[روحانی]] را بردند و به [[امام زمان]]{{ع}} دادند و آن [[ملائکه]] [[الهی]] که بردند دادند، گفتند که این هم [[روحانی]] شماست، اینها پاسداران [[اسلام]] شما، و [[امام زمان]] خجالت بکشد- نعوذ بالله"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۳.</ref>. اینکه [[اعمال]] ما زیر نظر [[ائمه]] هست یا اینکه [[اعمال]] ما به آنها عرضه میشود ریشه [[قرآنی]] و نیز [[روایی]] دارد. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>عمل کنید زود است ببیند خدا کردار شما را و پیمبرش و مؤمنان؛ سوره توبه: ۹/ ۱۰۵.</ref>؛ در [[روایتها]] آمده که مقصود از "مؤمنون" [[ائمه]] هستند<ref>مراجعه شود به: الطبرسی، [الشیخ] فضل بن حسن، مجمع البیان، دار الفکر، لبنان، ۱۴۱۴ ق، ج ۵، ص ۱۰۹؛ الطباطبائی، [العلامة] سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جماعة المدرسین، قم، ج ۱۰- ۹، ص ۳۸۵؛ العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، ج ۲، ص ۲۶۲.</ref>. پس [[خدا]]، [[رسول]] و [[امامان]] [[اعمال]] ما را میبینند. علاوه بر آن، [[نامه عمل]] ما هم به محضر آنان برده میشود. از [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] شده است: آیا نمیدانی [[اعمال]] [[شیعیان]] ما هر صبح و عصر بر ما [[امامان]] عرضه میگردد؟<ref>{{متن حدیث|"أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ عَلَيْنَا أَعْمَالُ شِيعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاء"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۳، ۹۹.</ref>. | ||
:::::#'''پاکسازی ([[جامعه]]):''' مقصود از پاکسازی [[مبارزه]] با مظاهر [[گناه]] و [[پلیدی]] است. [[منتظر]] باید تلاش کند [[جامعه]] را از [[ظلم و ستم]] [[پاک]] نماید و این شرط [[انتظار]] است. او باید برای [[رضای خدا]]، بر علیه [[زشتیها]] [[قیام]] نماید. "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که [[اسلام]]، [[قرآن]]، تحت لوای [[حضرت]] [[صاحب الزمان]]{{ع}} برای ما تعیین فرمودهاند عمل کنیم و صورتها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی [[حقیقی]]، شاید این وصفی که برای [[حضرت صاحب]] {{ع}} ذکر شده است دنبال همین [[آیه شریفه]] که میفرماید که: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>بگو: شما را به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ: ۳۴/ ۴۶. </ref> دنبال همین معنا باشد که همه باید [[قیام]] بکنیم [[قیام]] واحدی که بالاترین [[قیام]] همان [[قیام]] آن شخص [[واحد]] است و همه قیامها باید دنبال آن [[قیام]] باشد. [[خدای تبارک و تعالی]] میفرماید که: من فقط یک [[موعظه]] دارم به شما {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ}} به [[امت]] بگو که فقط من یک [[موعظه]] دارم به شما و آن [[موعظه]] این است که [[قیام]] کنید و [[قیام]] لله باشد، [[قیام]] لله کنید. البته آن [[حضرت]] [[قیام]] لله میفرمایند و آن للهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست برای دیگران نیست. لکن شیعههای بزرگوار آن [[حضرت]] هم باید [[پیروی]] از او بکنند در اینکه [[قیام]] کنند برای [[خدا]]"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. "به همه ما [[تکلیف]] است که باید مقابله کنیم با این دستگاههای [[ظالم]] خصوصا دستگاههایی که با اساس مخالفند"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲.</ref>. [[امام خمینی|حضرت امام]] همچنین درباره کسانی که میگویند: "من که دلم بیشتر نسوخته به [[اسلام]] از [[حضرت صاحب]] {{ع}}، خوب ایشان هم که میبینند این را، خود ایشان بیایند، چرا من بکنم؟" میفرماید: "این اشخاص میخواهند از [[تکلیف]] شانه خالی کنند این [[منطق]] اشخاصی است که میخواهند از زیر بار دربروند. [[اسلام]] اینها را نمیپذیرد. [[اسلام]] اینها را به هیچ چیز نمیشمرد ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۸.</ref>. بر اساس [[ادله]] مربوط به [[امر به معروف و نهی از منکر]] باید بر علیه مظاهر [[فساد]] و [[پلیدی]] [[مبارزه]] کرد و زمینه را برای [[ظهور]] [[حضرت]] فراهم نمود<ref>آیهها و روایتها درباره امر به معروف و نهی از منکر زیاد است، از جمله آیههای: ۱۱۰ و ۱۱۴ سوره آل عمران.</ref>. | :::::#'''پاکسازی ([[جامعه]]):''' مقصود از پاکسازی [[مبارزه]] با مظاهر [[گناه]] و [[پلیدی]] است. [[منتظر]] باید تلاش کند [[جامعه]] را از [[ظلم و ستم]] [[پاک]] نماید و این شرط [[انتظار]] است. او باید برای [[رضای خدا]]، بر علیه [[زشتیها]] [[قیام]] نماید. "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که [[اسلام]]، [[قرآن]]، تحت لوای [[حضرت]] [[صاحب الزمان]]{{ع}} برای ما تعیین فرمودهاند عمل کنیم و صورتها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی [[حقیقی]]، شاید این وصفی که برای [[حضرت صاحب]] {{ع}} ذکر شده است دنبال همین [[آیه شریفه]] که میفرماید که: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>بگو: شما را به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ: ۳۴/ ۴۶. </ref> دنبال همین معنا باشد که همه باید [[قیام]] بکنیم [[قیام]] واحدی که بالاترین [[قیام]] همان [[قیام]] آن شخص [[واحد]] است و همه قیامها باید دنبال آن [[قیام]] باشد. [[خدای تبارک و تعالی]] میفرماید که: من فقط یک [[موعظه]] دارم به شما {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ}} به [[امت]] بگو که فقط من یک [[موعظه]] دارم به شما و آن [[موعظه]] این است که [[قیام]] کنید و [[قیام]] لله باشد، [[قیام]] لله کنید. البته آن [[حضرت]] [[قیام]] لله میفرمایند و آن للهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست برای دیگران نیست. لکن شیعههای بزرگوار آن [[حضرت]] هم باید [[پیروی]] از او بکنند در اینکه [[قیام]] کنند برای [[خدا]]"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. "به همه ما [[تکلیف]] است که باید مقابله کنیم با این دستگاههای [[ظالم]] خصوصا دستگاههایی که با اساس مخالفند"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲.</ref>. [[امام خمینی|حضرت امام]] همچنین درباره کسانی که میگویند: "من که دلم بیشتر نسوخته به [[اسلام]] از [[حضرت صاحب]] {{ع}}، خوب ایشان هم که میبینند این را، خود ایشان بیایند، چرا من بکنم؟" میفرماید: "این اشخاص میخواهند از [[تکلیف]] شانه خالی کنند این [[منطق]] اشخاصی است که میخواهند از زیر بار دربروند. [[اسلام]] اینها را نمیپذیرد. [[اسلام]] اینها را به هیچ چیز نمیشمرد ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۸.</ref>. بر اساس [[ادله]] مربوط به [[امر به معروف و نهی از منکر]] باید بر علیه مظاهر [[فساد]] و [[پلیدی]] [[مبارزه]] کرد و زمینه را برای [[ظهور]] [[حضرت]] فراهم نمود<ref>آیهها و روایتها درباره امر به معروف و نهی از منکر زیاد است، از جمله آیههای: ۱۱۰ و ۱۱۴ سوره آل عمران.</ref>. | ||
:::::#'''[[آماده سازی]]:''' سومین [[وظیفه]] [[منتظر]] آنست که خود و [[جامعه]] را برای [[ظهور امام زمان]] و [[یاری]] او آماده نماید. "[[آمادگی]] و [[آماده سازی]]" از لوازم [[انتظار]] به معنای [[حقیقی]] کلمه است. "ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن [[حضرت]] {{ع}}"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.</ref>. "در بعضی [[روایات]]- که من حالا نمیدانم صحت و سقمش را- هست که یکی از چیزهای [[مستحب]] این است که [[مؤمنین]] در حال [[انتظار]] اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند [[منتظر]]. اسلحه داشته باشند برای اینکه با [[ظلم]] مقابله کنند، با [[جور]] مقابله کنند. [[تکلیف]] است، [[نهی از منکر]] است. به همه ما [[تکلیف]] است که باید مقابله کنیم ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲، به همین مضمون مراجعه شود به: همان، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در مورد آماده بودن [[منتظر]]، [[روایت]] زیر [[نقل]] میشود:{{متن حدیث|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ وَ يَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ "}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶، ح ۱۴۶.</ref>. پس صرف اینکه کسی بگوید من در [[انتظار]] [[حضرت مهدی]] هستم، او [[منتظر]] شناخته نمیشود، بلکه باید شرطهای سهگانه آن، یعنی [[خودسازی]]، پاکسازی و [[آمادهسازی]] را نیز تحصیل نماید. به عبارت دیگر، [[منتظر واقعی]] کسی است که خود را ساخته، برای پاکسازی [[جامعه]] از آلودگی تلاش و خود را برای [[یاری]] [[امام زمان]] آماده نموده است. این [[حقیقت]] [[انتظار]] در [[کلام]] [[امام خمینی]] است و این معنای از [[انتظار]] است که [[برترین]] [[اعمال]] و [[بهترین]] عبادتها است. "و اگر نظر شماها مثل نظر بعضی عامیهای [[منحرف]] آن است که برای [[ظهور]] آن بزرگوار باید کوشش در تحقق [[کفر]] و [[ظلم]] کرد و تا عالم را [[ظلم]] فراگیرد و مقدمات [[ظهور]] فراهم شود {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>"ما از خدا هستیم و ما بازگردنده به سوی او هستیم".</ref>"<ref>وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی، بخشی از بند "ع"؛ سوره بقره، آیه:۱۵۶</ref>»<ref>[[فرجالله هدایتنیا|هدایتنیا، فرجالله]]؛ [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ص 367-371.</ref>. | :::::#'''[[آماده سازی]]:''' سومین [[وظیفه]] [[منتظر]] آنست که خود و [[جامعه]] را برای [[ظهور امام زمان]] و [[یاری]] او آماده نماید. "[[آمادگی]] و [[آماده سازی]]" از لوازم [[انتظار]] به معنای [[حقیقی]] کلمه است. "ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن [[حضرت]] {{ع}}"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.</ref>. "در بعضی [[روایات]]- که من حالا نمیدانم صحت و سقمش را- هست که یکی از چیزهای [[مستحب]] این است که [[مؤمنین]] در حال [[انتظار]] اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند [[منتظر]]. اسلحه داشته باشند برای اینکه با [[ظلم]] مقابله کنند، با [[جور]] مقابله کنند. [[تکلیف]] است، [[نهی از منکر]] است. به همه ما [[تکلیف]] است که باید مقابله کنیم ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲، به همین مضمون مراجعه شود به: همان، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در مورد آماده بودن [[منتظر]]، [[روایت]] زیر [[نقل]] میشود:{{متن حدیث|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ وَ يَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ "}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶، ح ۱۴۶.</ref>. پس صرف اینکه کسی بگوید من در [[انتظار]] [[حضرت مهدی]] هستم، او [[منتظر]] شناخته نمیشود، بلکه باید شرطهای سهگانه آن، یعنی [[خودسازی]]، پاکسازی و [[آمادهسازی]] را نیز تحصیل نماید. به عبارت دیگر، [[منتظر واقعی]] کسی است که خود را ساخته، برای پاکسازی [[جامعه]] از آلودگی تلاش و خود را برای [[یاری]] [[امام زمان]] آماده نموده است. این [[حقیقت]] [[انتظار]] در [[کلام]] [[امام خمینی]] است و این معنای از [[انتظار]] است که [[برترین]] [[اعمال]] و [[بهترین]] عبادتها است. "و اگر نظر شماها مثل نظر بعضی عامیهای [[منحرف]] آن است که برای [[ظهور]] آن بزرگوار باید کوشش در تحقق [[کفر]] و [[ظلم]] کرد و تا عالم را [[ظلم]] فراگیرد و مقدمات [[ظهور]] فراهم شود {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>"ما از خدا هستیم و ما بازگردنده به سوی او هستیم".</ref>"<ref>وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی، بخشی از بند "ع"؛ سوره بقره، آیه:۱۵۶</ref>»<ref>[[فرجالله هدایتنیا|هدایتنیا، فرجالله]]؛ [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ص 367-371.</ref>. | ||
خط ۳۹۸: | خط ۳۹۸: | ||
::::::«در [[زمان غیبت]] وظایفی برای [[شیعیان]] در نظر گرفته شده که به مهمترین آنها اشاره میشود: | ::::::«در [[زمان غیبت]] وظایفی برای [[شیعیان]] در نظر گرفته شده که به مهمترین آنها اشاره میشود: | ||
:::::*محزون و ناراحت بودن از عدم دسترسی به [[حضرت مهدی]] {{ع}}. روشن است که حضور آن [[حضرت]] در اجتماع [[مسلمانان]]، خیر و [[برکت]] و موجب [[آرامش]] خاطر تمام [[بندگان]] [[صالح]] [[خداوند]] است و [[محروم]] شدن از این [[نعمت]] بزرگ، خود [[حزن]] و [[اندوه]] بزرگی است. [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]] آن [[حضرت]]، بیصاحب بوده، درمانده، سرگردان و پریشان حال هستند، زیرا تبلیغات [[گمراه کننده]] بیگانگان و شبهاتی که آنها در اذهان [[مردم]] به وجود میآورند، هر [[انسان]] [[پاکدامنی]] را متأثر و ناراحت میکند. [[امام]] [[جعفر صادق]] {{ع}} از اینکه [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]]، سرگردانند و از طرف مخالفین در [[دل]] آنها [[شبهه]] ایجاد میشود، [[اشک]] میریزد و شبها به [[خواب]] نمیرود<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص ۵۵۸، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>. | :::::*محزون و ناراحت بودن از عدم دسترسی به [[حضرت مهدی]] {{ع}}. روشن است که حضور آن [[حضرت]] در اجتماع [[مسلمانان]]، خیر و [[برکت]] و موجب [[آرامش]] خاطر تمام [[بندگان]] [[صالح]] [[خداوند]] است و [[محروم]] شدن از این [[نعمت]] بزرگ، خود [[حزن]] و [[اندوه]] بزرگی است. [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]] آن [[حضرت]]، بیصاحب بوده، درمانده، سرگردان و پریشان حال هستند، زیرا تبلیغات [[گمراه کننده]] بیگانگان و شبهاتی که آنها در اذهان [[مردم]] به وجود میآورند، هر [[انسان]] [[پاکدامنی]] را متأثر و ناراحت میکند. [[امام]] [[جعفر صادق]] {{ع}} از اینکه [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]]، سرگردانند و از طرف مخالفین در [[دل]] آنها [[شبهه]] ایجاد میشود، [[اشک]] میریزد و شبها به [[خواب]] نمیرود<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص ۵۵۸، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>. | ||
:::::*[[انتظار فرج]] [[آل محمد]] {{عم}}. [[شیعه]] باید همیشه [[منتظر ظهور]] [[دولت]] قاهره و [[سلطنت]] ظاهرة [[مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} و پر شدن [[زمین]] از [[عدل و داد]] و غالب شدن [[دین اسلام]] بر | :::::*[[انتظار فرج]] [[آل محمد]] {{عم}}. [[شیعه]] باید همیشه [[منتظر ظهور]] [[دولت]] قاهره و [[سلطنت]] ظاهرة [[مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} و پر شدن [[زمین]] از [[عدل و داد]] و غالب شدن [[دین اسلام]] بر سایر [[ادیان]] باشد، همانطور که [[خدای سبحان]] به [[نبی اکرم]] {{صل}} بلکه به تمام [[پیغمبران]] و امتهای گذشته [[وعده]] داده که روزی خواهد آمد که جز [[خدای تعالی]] کسی را [[پرستش]] نکنند و چیزی از [[دین]] نباشد که از [[بیم]] [[دشمنان]] در پرده [[حجاب]] بماند و [[بلا]] و [[سختی]] از [[زندگی]] حقپرستان برود. در [[زیارت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} چنین آمده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ يَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ وَ يَلُمَّ بِهِ الشَّعْثَ وَ يَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ يُنْجِزَ بِهِ وَعَدَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«[[سلام]] بر آن [[مهدی]] که [[خداوند]] به او [[وعده]] داده که تمام [[امتها]] را به خاطر وجود او متحد و یکپارچه کند ([[اختلاف]] را از میان ببرد و [[دین]] یکی شود) و به واسطه او پراکندگیها را گرد آورد و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر کند و به سبب او [[وعده]] فرجی که به [[مؤمنین]] داده است، تحقق بخشد» همان، ص ۵۵۹، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>؛ | ||
:::::*[[دعا کردن]] برای آن [[حضرت]]. لازم است برای حفظ وجود [[مبارک]] [[امام عصر]] {{ع}} از [[شرور]] و [[شیاطین]] انسی و جنّی و تعجیل [[ظهور]] ایشان و [[غلبه]] بر [[کافران]] و [[منافقان]] [[دعا]] شود که این خود نوعی اظهار [[بندگی]] و [[شوق]] و ابراز زیادتی [[محبت]] نسبت به آن [[حضرت]] است. دعاهای وارد شده از [[ائمه معصومین]] در این باره بسیار است که از آن جمله دعایی است که [[حضرت رضا]] {{ع}} امر کرد برای [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} خوانده شود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ وَ حُجَّتِكَ...}} این [[دعا]] در کتاب [[مفاتیح الجنان]]، [[باب ]] [[زیارت]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} ذکر شده است. دیگری دعای زیر است که علاقهمندان به [[حضرت مهدی]] {{ع}} آن را میخوانند: {{متن حدیث| اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا}}<ref>همان مدرک، ص ۵۶۲، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>؛(...) | :::::*[[دعا کردن]] برای آن [[حضرت]]. لازم است برای حفظ وجود [[مبارک]] [[امام عصر]] {{ع}} از [[شرور]] و [[شیاطین]] انسی و جنّی و تعجیل [[ظهور]] ایشان و [[غلبه]] بر [[کافران]] و [[منافقان]] [[دعا]] شود که این خود نوعی اظهار [[بندگی]] و [[شوق]] و ابراز زیادتی [[محبت]] نسبت به آن [[حضرت]] است. دعاهای وارد شده از [[ائمه معصومین]] در این باره بسیار است که از آن جمله دعایی است که [[حضرت رضا]] {{ع}} امر کرد برای [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} خوانده شود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ وَ حُجَّتِكَ...}} این [[دعا]] در کتاب [[مفاتیح الجنان]]، [[باب ]] [[زیارت]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} ذکر شده است. دیگری دعای زیر است که علاقهمندان به [[حضرت مهدی]] {{ع}} آن را میخوانند: {{متن حدیث| اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا}}<ref>همان مدرک، ص ۵۶۲، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>؛(...) | ||
:::::*[[صدقه]] دادن برای حفظ وجود آن [[حضرت]]. هر اندازه که [[انسان]] به خاطر وجود [[مبارک]] [[امام عصر]] {{ع}} [[صدقه]] بدهد، نشان از [[محبت]] و ارادت وی نسبت به آن [[حضرت]] است و موجب نزدیکی به این [[خاندان]] میشود، چون صدقهای که [[انسان]] میدهد، برای هر فایده و غرضی که باشد یا برای [[نفس]] خود است یا برای [[محبوب]] عزیزی که نزد او گرامی است و [[اصلاح]] بسیاری از [[امور معاش]] و [[معاد]] وی به [[سلامتی]] او بستگی دارد.(...) | :::::*[[صدقه]] دادن برای حفظ وجود آن [[حضرت]]. هر اندازه که [[انسان]] به خاطر وجود [[مبارک]] [[امام عصر]] {{ع}} [[صدقه]] بدهد، نشان از [[محبت]] و ارادت وی نسبت به آن [[حضرت]] است و موجب نزدیکی به این [[خاندان]] میشود، چون صدقهای که [[انسان]] میدهد، برای هر فایده و غرضی که باشد یا برای [[نفس]] خود است یا برای [[محبوب]] عزیزی که نزد او گرامی است و [[اصلاح]] بسیاری از [[امور معاش]] و [[معاد]] وی به [[سلامتی]] او بستگی دارد.(...) | ||
خط ۵۱۷: | خط ۵۱۷: | ||
[[پرونده:13681166.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محبوب شفائی]]]] | [[پرونده:13681166.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محبوب شفائی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::*«'''[[انتظار ظهور]] [[مصلح بزرگ]] آسمانی''': طبق متون اصیل [[اسلامی]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در همان عصر [[غربت]] و دوران تنهایی خویش و در روزگاری که هیچ کس [[باور]] نداشت که [[آیین]] [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] از مرز جزیرهالعرب فراتر [[رود]]، از [[پیروزی اسلام]] و [[آینده جهان]] و سرانجام [[بشر]] سخن میراند. [[شاهد]] [[صادق]] این گفتار [[آیات]] متعددی است که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]] و [[انتظار]] و [[زمان ظهور]] [[مبارک]] آن [[حضرت]] [[تفسیر]] و تاویل نمودهاند، علاوه بر این در ضمن صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] که بزرگان و [[محدثان]] [[شیعه]] و [[سنی]] در منابع خود آوردهاند به معرفی [[مهدی موعود]]{{ع}} و پایهگذار جکومت [[واحد]] جهانی پرداختهاند.(...) آری، [[عقیده]] به [[انتظار ظهور]] یک [[مصلح بزرگ]] آسمانی در [[پایان جهان]]، یکی از مسائل بسیار مهم و حساسی است که نه تنها در [[آیین]] مبین [[اسلام]]، بلکه در همه [[ادیان آسمانی]]، و نه تنها در میان [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف [[جهان]] سابقه دیرین دارد و تمامی [[پیروان ادیان]] بزرگ عالم از [[مسیحیان]]، کلیمیان و [[زرتشتیان]] گرفته تا [[پیروان]] مکتبهای [[الحادی]] همه و همه بدان [[عقیده]] دارند، ناگفته نماند که [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] گوناگون و دیگر [[ملل]] و [[اقوام]] گذشته و مکاتب مختلف [[جهان]] درباره نام آن بزرگوار با هم [[اختلاف]] نظر دارند. [[مسلمانان]] او را [[مهدی]] [[موعود منتظر]]{{ع}} و [[پیروان]] | :::::*«'''[[انتظار ظهور]] [[مصلح بزرگ]] آسمانی''': طبق متون اصیل [[اسلامی]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در همان عصر [[غربت]] و دوران تنهایی خویش و در روزگاری که هیچ کس [[باور]] نداشت که [[آیین]] [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] از مرز جزیرهالعرب فراتر [[رود]]، از [[پیروزی اسلام]] و [[آینده جهان]] و سرانجام [[بشر]] سخن میراند. [[شاهد]] [[صادق]] این گفتار [[آیات]] متعددی است که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]] و [[انتظار]] و [[زمان ظهور]] [[مبارک]] آن [[حضرت]] [[تفسیر]] و تاویل نمودهاند، علاوه بر این در ضمن صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] که بزرگان و [[محدثان]] [[شیعه]] و [[سنی]] در منابع خود آوردهاند به معرفی [[مهدی موعود]]{{ع}} و پایهگذار جکومت [[واحد]] جهانی پرداختهاند.(...) آری، [[عقیده]] به [[انتظار ظهور]] یک [[مصلح بزرگ]] آسمانی در [[پایان جهان]]، یکی از مسائل بسیار مهم و حساسی است که نه تنها در [[آیین]] مبین [[اسلام]]، بلکه در همه [[ادیان آسمانی]]، و نه تنها در میان [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف [[جهان]] سابقه دیرین دارد و تمامی [[پیروان ادیان]] بزرگ عالم از [[مسیحیان]]، کلیمیان و [[زرتشتیان]] گرفته تا [[پیروان]] مکتبهای [[الحادی]] همه و همه بدان [[عقیده]] دارند، ناگفته نماند که [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] گوناگون و دیگر [[ملل]] و [[اقوام]] گذشته و مکاتب مختلف [[جهان]] درباره نام آن بزرگوار با هم [[اختلاف]] نظر دارند. [[مسلمانان]] او را [[مهدی]] [[موعود منتظر]]{{ع}} و [[پیروان]] سایر [[ادیان]] و مکتبها و [[ملتها]] و تودههای [[محروم]] وی را [[مصلح جهانی]] یا [[مصلح]] غیبی یا رهاننده بزرگ یا [[نجاتبخش]] آسمانی و یا [[منجی اعظم]] مینامند؛ ولی درباره اوصاف کلی، [[برنامههای اصلاحی]]، تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] بر اساس [[عدالت]] و [[آزادی]]، و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] [[اتفاق نظر]] دارند.(...) | ||
:::::*'''[[شناخت]] و [[آگاهی]] نسبت به [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}''': از [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که: روزی [[امام حسین]]{{ع}} بر [[اصحاب]] خود وارد شوند، بعد از [[حمد]] [[خدا]] و [[درود]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "ای [[مردم]]! [[خداوند]] [[بندگان]] را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند، زمانی که او را شناختند، او را [[پرستش]] کنند و هنگامی که او را [[پرستش]] کردند، با [[عبادت]] و [[پرستش]] او از [[بندگی]] غیر او بینیاز گردند. مردی عرض کرد: ای [[پیامبر]]! [[پدر]] و مادرم فدای شما [[باد]]، [[معرفت خداوند]] چیست؟ فرمود: "[[شناخت]] اهل هر زمانی نیست به امامشان، امامی که اطلاعت او بر آنان [[واجب]] است"<ref>محمد حسن دنیوی، ماهنامه مبلغان، صاحب امتیاز: معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی مدیریت حوزه علمیه قم، ش ۳۴، ص ۶۳.</ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۸، ص ۳۶۸: ج ۳۲، ص ۳۲۱.</ref>. توجه به مضامین دعاهایی که [[خواندن]] آنها در [[عصر غیبت]] توصیه شده است ما را به اهمیت [[شناخت]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} [[راهنمایی]] میکند. در یکی از دعاهای معروف و معتبری که [[شیخ صدوق]] آن را در کتاب [[کمال الدین]] [[نقل]] کرده است، میخوانیم: بارالها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشاسانی پیغمبرت را نخواهم [[شناخت]]. بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]]. بارالها! [[حجت]] خود را به من بشناسان که اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی از دینم [[گمراه]] میگردم<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.</ref>.(...) | :::::*'''[[شناخت]] و [[آگاهی]] نسبت به [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}''': از [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که: روزی [[امام حسین]]{{ع}} بر [[اصحاب]] خود وارد شوند، بعد از [[حمد]] [[خدا]] و [[درود]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "ای [[مردم]]! [[خداوند]] [[بندگان]] را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند، زمانی که او را شناختند، او را [[پرستش]] کنند و هنگامی که او را [[پرستش]] کردند، با [[عبادت]] و [[پرستش]] او از [[بندگی]] غیر او بینیاز گردند. مردی عرض کرد: ای [[پیامبر]]! [[پدر]] و مادرم فدای شما [[باد]]، [[معرفت خداوند]] چیست؟ فرمود: "[[شناخت]] اهل هر زمانی نیست به امامشان، امامی که اطلاعت او بر آنان [[واجب]] است"<ref>محمد حسن دنیوی، ماهنامه مبلغان، صاحب امتیاز: معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی مدیریت حوزه علمیه قم، ش ۳۴، ص ۶۳.</ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۸، ص ۳۶۸: ج ۳۲، ص ۳۲۱.</ref>. توجه به مضامین دعاهایی که [[خواندن]] آنها در [[عصر غیبت]] توصیه شده است ما را به اهمیت [[شناخت]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} [[راهنمایی]] میکند. در یکی از دعاهای معروف و معتبری که [[شیخ صدوق]] آن را در کتاب [[کمال الدین]] [[نقل]] کرده است، میخوانیم: بارالها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشاسانی پیغمبرت را نخواهم [[شناخت]]. بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]]. بارالها! [[حجت]] خود را به من بشناسان که اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی از دینم [[گمراه]] میگردم<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.</ref>.(...) | ||
:::::*'''[[تمسک به ریسمان ولایت اهل بیت]]{{عم}}''': [[ولایت]] [[اهل بیت]] دو گونه است: الف) [[ولایت تکوینی]] ب) [[ولایت تشریعی]] | :::::*'''[[تمسک به ریسمان ولایت اهل بیت]]{{عم}}''': [[ولایت]] [[اهل بیت]] دو گونه است: الف) [[ولایت تکوینی]] ب) [[ولایت تشریعی]] | ||
خط ۶۱۷: | خط ۶۱۷: | ||
::::::[[علامه مجلسی]] در شرح این فرمایش [[امام]] میفرماید: بر [[شیعیان]] [[واجب]] است که خود را بر [[اطاعت]] [[امام]] برحق و [[انتظار فرج]] او ملتزم سازند و برای یاریاش آماده باشند<ref>المجلسی ، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آلالرسول، ۲۶ + ۲ ج مقدمه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ ه- ق، ج ۲۶، ص ۵۸۲.</ref>. [[شیخ]] [[محمد حسن نجفی]] (م ۱۳۶۶ ه- ق) نیز در کتاب جواهر الکلام در شرح این [[روایت]] میفرماید: [[مرابطه]] در این [[روایت]] به معنای [[اراده]] [[انتظار فرج]] در تمام ساعات شبانه روز است، همچنان که در بعضی از [[روایات]] نیز به این معنا اشاره شده است، به [[مرابطه]] مصطلح در [[فقه]]<ref>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴۳.</ref>. | ::::::[[علامه مجلسی]] در شرح این فرمایش [[امام]] میفرماید: بر [[شیعیان]] [[واجب]] است که خود را بر [[اطاعت]] [[امام]] برحق و [[انتظار فرج]] او ملتزم سازند و برای یاریاش آماده باشند<ref>المجلسی ، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آلالرسول، ۲۶ + ۲ ج مقدمه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ ه- ق، ج ۲۶، ص ۵۸۲.</ref>. [[شیخ]] [[محمد حسن نجفی]] (م ۱۳۶۶ ه- ق) نیز در کتاب جواهر الکلام در شرح این [[روایت]] میفرماید: [[مرابطه]] در این [[روایت]] به معنای [[اراده]] [[انتظار فرج]] در تمام ساعات شبانه روز است، همچنان که در بعضی از [[روایات]] نیز به این معنا اشاره شده است، به [[مرابطه]] مصطلح در [[فقه]]<ref>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴۳.</ref>. | ||
::::::شاید بتوان گفت [[کلام]] [[صاحب]] جواهر نیز در نهایت به همان [[کلام]] [[مجلسی]] برمیگردد که فرمود: [[مرابطه]] در این [[روایت]] به معنای [[آمادگی]] برای [[یاری امام]] [[منتظر]] است. | ::::::شاید بتوان گفت [[کلام]] [[صاحب]] جواهر نیز در نهایت به همان [[کلام]] [[مجلسی]] برمیگردد که فرمود: [[مرابطه]] در این [[روایت]] به معنای [[آمادگی]] برای [[یاری امام]] [[منتظر]] است. | ||
::::::رمز اینکه [[شیعه]] باید هر لحظه آماده [[یاری امام]] خود باشد، این است که [[زمان ظهور]] مشخص نیست و هر آن که [[اراده خداوند]] تعلق گیرد، ممکن است [[ظهور]] رخ دهد. بنابراین، [[شیعیان]] باید همواره در حال آمادهباش به سر برند تا در زمان [[ضرورت]]، به [[فرمان امام]] خود برای مقابله با [[مستکبران]] و ستمکاران [[جهان]] به پا خیزند. با نگاهی به [[تاریخ شیعه]] میتوانیم به عمق [[باور]] [[مردم]] به موضوع [[ظهور]] و [[آمادگی]] همیشگی آنها برای این موضوع پی ببریم. [[ابن بطوطه]] در سفرنامه خود مینویسد: ندبه [[شیعیان]] حِله برای [[امام زمان]] در نزدیکی بازار بزرگ [[شهر]]، مسجدی قرار دارد که بر در آن، پرده حریری آویزان است و آنجا را "[[مسجد صاحب الزمان]]" میخوانند. شبها پیش از [[نماز عصر]]، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته... اسبی یا استری زین کرده میگیرند و به سوی [[مسجد صاحب الزمان]] روانه میشوند. پیشاپیش این چارپا، طبل و شیپور و بوق زده میشود. | ::::::رمز اینکه [[شیعه]] باید هر لحظه آماده [[یاری امام]] خود باشد، این است که [[زمان ظهور]] مشخص نیست و هر آن که [[اراده خداوند]] تعلق گیرد، ممکن است [[ظهور]] رخ دهد. بنابراین، [[شیعیان]] باید همواره در حال آمادهباش به سر برند تا در زمان [[ضرورت]]، به [[فرمان امام]] خود برای مقابله با [[مستکبران]] و ستمکاران [[جهان]] به پا خیزند. با نگاهی به [[تاریخ شیعه]] میتوانیم به عمق [[باور]] [[مردم]] به موضوع [[ظهور]] و [[آمادگی]] همیشگی آنها برای این موضوع پی ببریم. [[ابن بطوطه]] در سفرنامه خود مینویسد: ندبه [[شیعیان]] حِله برای [[امام زمان]] در نزدیکی بازار بزرگ [[شهر]]، مسجدی قرار دارد که بر در آن، پرده حریری آویزان است و آنجا را "[[مسجد صاحب الزمان]]" میخوانند. شبها پیش از [[نماز عصر]]، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته... اسبی یا استری زین کرده میگیرند و به سوی [[مسجد صاحب الزمان]] روانه میشوند. پیشاپیش این چارپا، طبل و شیپور و بوق زده میشود. سایر [[مردم]] در طرفین این دسته حرکت میکنند و چون به [[مسجد صاحب الزمان]] میرسند، در برابر در [[ایستاده]] و آواز میدهند که: "بسم [[الله]]، ای [[صاحب الزمان]]، بسم [[الله]] بیرون آی که [[تباهی]] روی [[زمین]] را فراگرفته و [[ستم]] فراوان گشته. وقت آن است که برآیی تا [[خدا]] به وسیله تو، [[حق]] را از [[باطل]] جدا گرداند و به همین ترتیب، به نواختن بوق و شیپور و طبل ادامه میدهند تا [[نماز]] [[مغرب]] فرا رسد...<ref>ابن بطوطه، سفرنامه، ج ۱، ص ۲۷۲، به نقل از: محمد حکیمی، در فجر ساحل، چاپ نوزدهم: تهران، آفاق، ۱۳۷۵، ص ۵۵؛ برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، چاپ اول: قم، انصاریان، ۱۳۷۵، ج ۲، صص ۶۹۴ - ۶۹۷.</ref>. | ||
::::::باید توجه داشت که شیوه [[آمادگی برای ظهور]]، به شرایط زمان و مکان بستگی دارد و اگر در بعضی [[روایات]]، از آماده کردن اسب و [[شمشیر]] برای [[ظهور]] [[ولی امر]] سخن به میان آمده و برای آن، [[فضیلت]] بسیار شمرده شده است، به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند. با قدری تأمل روشن میشود که ذکر این موارد تنها به عنوان [[تمثیل]] و بیان [[لزوم]] [[آمادگی]] رزمی برای [[یاری]] [[آخرین حجت]] [[حق]] است. در این عصر بر [[شیعیان]] لازم است که با فراگرفتن [[فنون]] رزمی و مسلح شدن به تجهیزات [[نظامی]] روز، خود را برای مقابله با [[دشمنان]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} آماده سازند. در حال حاضر، به [[دلیل]] [[حاکمیت]] [[دولت]] [[شیعی]] و [[حکومت]] [[فقیه جامع الشرایط]] بر سرزمین [[اسلامی]] [[ایران]]، این [[وظیفه]] در درجه اول بر عهده [[حکومت اسلامی]] است که در هر زمان، نیروی مسلح [[کشور]] را در بالاترین [[حد ]] [[آمادگی نظامی]] قرار دهد تا به [[فضل]] [[خدا]] در هر لحظه که [[اراده الهی]] بر [[ظهور منجی]] [[بشر]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} قرار گرفت، بتوانند به [[بهترین]] صورت در [[خدمت]] آن [[حضرت]] باشند. [[امام خمینی]] با وسعت دیدی که داشت، "[[کسب آمادگی برای ظهور]]" را بسیار فراتر از آنچه گفته شد، مطرح میکرد و [[معتقد]] بود که باید از هم اکنون برای گسترش [[قدرت اسلام]] در [[جهان]] تلاش کنیم تا [[زمینه ظهور]] چنان که باید، فراهم شود. ایشان در این زمینه میفرمود: همه ما [[انتظار فرج]] داریم و باید در این [[انتظار]] [[خدمت]] کنیم. [[انتظار فرج]]، [[قدرت اسلام]] است و ما باید کوشش کنیم تا [[قدرت اسلام]] در عالم تحقق پیدا کند و [[مقدمات ظهور]] - ان شاء [[الله]] - تهیه شود<ref>صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۵.</ref>. | ::::::باید توجه داشت که شیوه [[آمادگی برای ظهور]]، به شرایط زمان و مکان بستگی دارد و اگر در بعضی [[روایات]]، از آماده کردن اسب و [[شمشیر]] برای [[ظهور]] [[ولی امر]] سخن به میان آمده و برای آن، [[فضیلت]] بسیار شمرده شده است، به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند. با قدری تأمل روشن میشود که ذکر این موارد تنها به عنوان [[تمثیل]] و بیان [[لزوم]] [[آمادگی]] رزمی برای [[یاری]] [[آخرین حجت]] [[حق]] است. در این عصر بر [[شیعیان]] لازم است که با فراگرفتن [[فنون]] رزمی و مسلح شدن به تجهیزات [[نظامی]] روز، خود را برای مقابله با [[دشمنان]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} آماده سازند. در حال حاضر، به [[دلیل]] [[حاکمیت]] [[دولت]] [[شیعی]] و [[حکومت]] [[فقیه جامع الشرایط]] بر سرزمین [[اسلامی]] [[ایران]]، این [[وظیفه]] در درجه اول بر عهده [[حکومت اسلامی]] است که در هر زمان، نیروی مسلح [[کشور]] را در بالاترین [[حد ]] [[آمادگی نظامی]] قرار دهد تا به [[فضل]] [[خدا]] در هر لحظه که [[اراده الهی]] بر [[ظهور منجی]] [[بشر]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} قرار گرفت، بتوانند به [[بهترین]] صورت در [[خدمت]] آن [[حضرت]] باشند. [[امام خمینی]] با وسعت دیدی که داشت، "[[کسب آمادگی برای ظهور]]" را بسیار فراتر از آنچه گفته شد، مطرح میکرد و [[معتقد]] بود که باید از هم اکنون برای گسترش [[قدرت اسلام]] در [[جهان]] تلاش کنیم تا [[زمینه ظهور]] چنان که باید، فراهم شود. ایشان در این زمینه میفرمود: همه ما [[انتظار فرج]] داریم و باید در این [[انتظار]] [[خدمت]] کنیم. [[انتظار فرج]]، [[قدرت اسلام]] است و ما باید کوشش کنیم تا [[قدرت اسلام]] در عالم تحقق پیدا کند و [[مقدمات ظهور]] - ان شاء [[الله]] - تهیه شود<ref>صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۵.</ref>. | ||
:::::*'''ارتباط با [[فقیهان]] و [[مراجع تقلید]]''':از یک سو میدانیم که در [[دوران غیبت]]، هیچ یک از [[احکام اسلام]] تعطیل نمیشود و باید تا آمدن [[امام عصر]] {{ع}}، به همه آنچه [[اسلام]] از ما خواسته است، عمل کنیم. از سوی دیگر میدانیم که امکان دسترسی به [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} و فراگرفتن مستقیم [[احکام دین]] از ایشان، برای ما وجود ندارد. حال در این شرایط چه باید کرد؟ آیا دست روی دست بگذاریم و به هیچ یک از [[احکام اسلام]] عمل نکنیم یا به هر آنچه خود احتمال میدهیم درست باشد عمل کنیم؟ به [[یقین]]، هیچ یک از این دو راه ما را به مقصود نمیرساند. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا [[امامان معصوم]]: برای [[شیعیان]] خود در [[زمان غیبت]] [[فکری]] نکردهاند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت [[ائمه]]: [[تکلیف]] ما را در [[زمان غیبت]] و دسترسی نداشتن به [[امام]] [[معصوم]] مشخص کرده و به ما فرمودهاند که به [[فقیهان]] جامع الشرایط مراجعه کنیم. در روایتی که [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند، چنین میخوانیم: ... اما هر یک از [[فقیهان]] که [[نفس]] خود را بازدارنده، [[دین]] خود را نگه دارنده، هوای خود را پسزننده و [[اوامر]] مولای خود را اطاعتکننده بود، بر عوام ([[مردم]]) لازم است که از او [[پیروی]] کنند و تنها بعضی از [[فقیهان]] [[شیعه]] هستند که از این صفات برخوردارند، نه همه آنها<ref>حُر العاملی، محمد بن الحسن، وسانل الشیعة، ۲۰ ج، تصحیح و تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، چاپ هشتم: تهران، اسلامیه، ۱۳۷۳، ج ۱۸، ص ۹۵، ح ۲۰.</ref>. | :::::*'''ارتباط با [[فقیهان]] و [[مراجع تقلید]]''':از یک سو میدانیم که در [[دوران غیبت]]، هیچ یک از [[احکام اسلام]] تعطیل نمیشود و باید تا آمدن [[امام عصر]] {{ع}}، به همه آنچه [[اسلام]] از ما خواسته است، عمل کنیم. از سوی دیگر میدانیم که امکان دسترسی به [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} و فراگرفتن مستقیم [[احکام دین]] از ایشان، برای ما وجود ندارد. حال در این شرایط چه باید کرد؟ آیا دست روی دست بگذاریم و به هیچ یک از [[احکام اسلام]] عمل نکنیم یا به هر آنچه خود احتمال میدهیم درست باشد عمل کنیم؟ به [[یقین]]، هیچ یک از این دو راه ما را به مقصود نمیرساند. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا [[امامان معصوم]]: برای [[شیعیان]] خود در [[زمان غیبت]] [[فکری]] نکردهاند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت [[ائمه]]: [[تکلیف]] ما را در [[زمان غیبت]] و دسترسی نداشتن به [[امام]] [[معصوم]] مشخص کرده و به ما فرمودهاند که به [[فقیهان]] جامع الشرایط مراجعه کنیم. در روایتی که [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند، چنین میخوانیم: ... اما هر یک از [[فقیهان]] که [[نفس]] خود را بازدارنده، [[دین]] خود را نگه دارنده، هوای خود را پسزننده و [[اوامر]] مولای خود را اطاعتکننده بود، بر عوام ([[مردم]]) لازم است که از او [[پیروی]] کنند و تنها بعضی از [[فقیهان]] [[شیعه]] هستند که از این صفات برخوردارند، نه همه آنها<ref>حُر العاملی، محمد بن الحسن، وسانل الشیعة، ۲۰ ج، تصحیح و تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، چاپ هشتم: تهران، اسلامیه، ۱۳۷۳، ج ۱۸، ص ۹۵، ح ۲۰.</ref>. | ||
خط ۷۲۵: | خط ۷۲۵: | ||
::::#[[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامههای خود قرار دهد. این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پیگیری میکنند و از آنان بیخبر نمیمانند. گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]]{{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ [[حضرت]] فرمود: "از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را [[یاری]] کند و آنکه بینیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما دربارۀ دیگری [[خیرخواهی]] کند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ح ۵، ص ۱۲۳.</ref> گفتنی است که دائره این [[همکاری]] و [[همیاری]]، به محیطی که در آن [[زندگی]] میکنند محدود نیست؛ بلکه خیر و [[نیکی]] [[منتظران]] به محیطهای دورتر و [[نیازمندان]] شهرهای دیگر نیز میرسد؛ زیرا در پرتو [[روح]] [[انتظار]]، هیچ جدایی و دوگانگیای بین افراد احساس نمیشود. | ::::#[[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامههای خود قرار دهد. این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پیگیری میکنند و از آنان بیخبر نمیمانند. گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]]{{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ [[حضرت]] فرمود: "از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را [[یاری]] کند و آنکه بینیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما دربارۀ دیگری [[خیرخواهی]] کند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ح ۵، ص ۱۲۳.</ref> گفتنی است که دائره این [[همکاری]] و [[همیاری]]، به محیطی که در آن [[زندگی]] میکنند محدود نیست؛ بلکه خیر و [[نیکی]] [[منتظران]] به محیطهای دورتر و [[نیازمندان]] شهرهای دیگر نیز میرسد؛ زیرا در پرتو [[روح]] [[انتظار]]، هیچ جدایی و دوگانگیای بین افراد احساس نمیشود. | ||
::::#افرادی که عضو [[جامعه منتظر]] هستند، باید به [[جامعه]] رنگ و بوی [[مهدوی]] بدهند و نام و یاد [[امام]] را در همه عرصهها منتشر کنند و گفتار و [[کردار]] [[امام]] را به عنوان سرآمد همه سخنان و شیوهها به نمایش عمومی بگذارند که بدون [[تردید]] مورد [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه [[امامان]]{{عم}} خواهند بود. [[عبدالحمید واسطی]] از [[یاران]] [[امام باقر]]{{ع}} به آن [[حضرت]] میگوید: "ما در [[انتظار فرج]] همه [[زندگی]] خود را وقف کردیم؛ به گونهای که برای بعضی از ما مشکلاتی را به همراه داشته است. [[امام]]{{ع}} در پاسخ او میفرماید: "ای عبدالحمید! آیا [[گمان]] میکنی که [[خداوند]] راه رهایی از مشکلات را برای آن بندهای که خود را وقف [[خداوند]] کرده باشد، قرار نداده است؟ آری؛ به [[خدا]] قسم! [[خداوند]] برای او راه چارهای قرار خواهد داد. [[خداوند]] [[رحمت]] کند بندهای را که امر [[ولایت]] ما را زنده دارد!.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ح ۱۶، ص ۱۲۶.</ref> | ::::#افرادی که عضو [[جامعه منتظر]] هستند، باید به [[جامعه]] رنگ و بوی [[مهدوی]] بدهند و نام و یاد [[امام]] را در همه عرصهها منتشر کنند و گفتار و [[کردار]] [[امام]] را به عنوان سرآمد همه سخنان و شیوهها به نمایش عمومی بگذارند که بدون [[تردید]] مورد [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه [[امامان]]{{عم}} خواهند بود. [[عبدالحمید واسطی]] از [[یاران]] [[امام باقر]]{{ع}} به آن [[حضرت]] میگوید: "ما در [[انتظار فرج]] همه [[زندگی]] خود را وقف کردیم؛ به گونهای که برای بعضی از ما مشکلاتی را به همراه داشته است. [[امام]]{{ع}} در پاسخ او میفرماید: "ای عبدالحمید! آیا [[گمان]] میکنی که [[خداوند]] راه رهایی از مشکلات را برای آن بندهای که خود را وقف [[خداوند]] کرده باشد، قرار نداده است؟ آری؛ به [[خدا]] قسم! [[خداوند]] برای او راه چارهای قرار خواهد داد. [[خداوند]] [[رحمت]] کند بندهای را که امر [[ولایت]] ما را زنده دارد!.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ح ۱۶، ص ۱۲۶.</ref> | ||
:::::*سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی | :::::*سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی سایر اجتماعات باشند و همه زمینههای لازم برای [[ظهور]] [[منجی موعود]] را فراهم کنند»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۴۱ - ۱۴۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۷۴۱: | خط ۷۴۱: | ||
:::::#[[انتظار]] کشیدن [[فرج]] و [[صبر]] کردن: [[انتظار]] بدون [[صبر]] و [[پایداری]] در برابر مشکلات، معنی پیدا نمیکند و این در [[حقیقت انتظار]] نیست، زیرا [[روح]] و جوهر اصلی [[انتظار]]، [[مقاومت]] و [[صبر]] است. در [[احادیث]] [[معصومین]]{{عم}} همواره به انتظار فرجی که همراه با [[صبر]] باشد تأکید شده است.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "...از [[خدا]] [[کمک]] بگیرید و [[صبر]] کنید، که [[زمین]] از آن [[خدا]] است و به هر کس که بخواهد آن را به [[وراثت]] میدهد(او را [[وارث زمین]] میکند) و سر انجام ([[نیک]]) از آن پرهیز کاران است"<ref> {{متن حدیث|"... اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين"}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۹۵؛ عصر زندگی، ص ۲۹۰.</ref>؛ [[وعده]] حتمی [[الهی]] درباره [[وراثت]] [[صالحان]] (بر [[زمین]])، در صورت [[صبر]] و [[استقامت]]، تحقق میپذیرد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند:"از [[دین]] [[ائمه]]{{عم}} [[پرهیزکاری]]... و [[انتظار فرج]] با [[صبر]] و [[شکیبایی]] است"<ref> {{متن حدیث|"مِنْ دِینِ الْأَئِمهِ اَلْوَرَعْ… وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْر"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛ | :::::#[[انتظار]] کشیدن [[فرج]] و [[صبر]] کردن: [[انتظار]] بدون [[صبر]] و [[پایداری]] در برابر مشکلات، معنی پیدا نمیکند و این در [[حقیقت انتظار]] نیست، زیرا [[روح]] و جوهر اصلی [[انتظار]]، [[مقاومت]] و [[صبر]] است. در [[احادیث]] [[معصومین]]{{عم}} همواره به انتظار فرجی که همراه با [[صبر]] باشد تأکید شده است.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "...از [[خدا]] [[کمک]] بگیرید و [[صبر]] کنید، که [[زمین]] از آن [[خدا]] است و به هر کس که بخواهد آن را به [[وراثت]] میدهد(او را [[وارث زمین]] میکند) و سر انجام ([[نیک]]) از آن پرهیز کاران است"<ref> {{متن حدیث|"... اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين"}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۹۵؛ عصر زندگی، ص ۲۹۰.</ref>؛ [[وعده]] حتمی [[الهی]] درباره [[وراثت]] [[صالحان]] (بر [[زمین]])، در صورت [[صبر]] و [[استقامت]]، تحقق میپذیرد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند:"از [[دین]] [[ائمه]]{{عم}} [[پرهیزکاری]]... و [[انتظار فرج]] با [[صبر]] و [[شکیبایی]] است"<ref> {{متن حدیث|"مِنْ دِینِ الْأَئِمهِ اَلْوَرَعْ… وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْر"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛ | ||
:::::#[[اطاعت]] از [[ولی فقیه]] در [[زمان غیبت]]: در [[دوران غیبت کبری]]، [[ارتباط مستقیم]] با [[امام عصر]]{{ع}} مقدور نمیباشداز این رو میبایست برای آشنایی با [[دستورات]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} به کارشناسان مسائل [[دینی]] که همان [[فقیهان]] [[وارسته]] و [[عادل]] و جامع الشرایط هستند مراجعه نمود و علاوه بر مسائل [[دینی]] در موارد [[حکومتی]] نیز علاوه بر مسائل [[دینی]] به [[ولی فقیه]] که در رأس [[حکومت اسلامی]] است مراجعه نموده و [[تبعیت]] کنند. در این باره [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند:"و اما هرکس از [[فقیهان]] که [[نفس]] خویش را نگهدارد، و [[دین]] خود را حفظ کند، و با خواستههای نفسانی خود [[مخالفت]] کند، و [[مطیع]] امر مولایش باشد، بر توده [[مردم]] ([[واجب]]) است که از او [[تقلید]] کنند، و این شامل بعضی از [[فقیهان]] [[شیعه]] میشود نه تمامی آنها"<ref> {{متن حدیث|"فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا [فِي] بَعْضِ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعِهِم"}}؛ تفسیر الامام، منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص ۳۰۰؛ فضایل المهدی{{ع}}، ص ۲۱.</ref>؛ [[حضرت]] [[بقیة الله الاعظم]]{{ع}} در [[توقیع شریف]] به [[اسحاق بن یعقوب]] چنین میفرمایند:"...و اما در حوادثی که بوقوع میپیوندد، به [[راویان حدیث]] ما ([[فقها]]) [[رجوع]] کنید که آنان [[حجت]] من بر شما هستند، من نیز [[حجت خدا]] بر آنها هستم..."<ref> {{متن حدیث|"... وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ..."}}؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۲۳۸.</ref>. | :::::#[[اطاعت]] از [[ولی فقیه]] در [[زمان غیبت]]: در [[دوران غیبت کبری]]، [[ارتباط مستقیم]] با [[امام عصر]]{{ع}} مقدور نمیباشداز این رو میبایست برای آشنایی با [[دستورات]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} به کارشناسان مسائل [[دینی]] که همان [[فقیهان]] [[وارسته]] و [[عادل]] و جامع الشرایط هستند مراجعه نمود و علاوه بر مسائل [[دینی]] در موارد [[حکومتی]] نیز علاوه بر مسائل [[دینی]] به [[ولی فقیه]] که در رأس [[حکومت اسلامی]] است مراجعه نموده و [[تبعیت]] کنند. در این باره [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند:"و اما هرکس از [[فقیهان]] که [[نفس]] خویش را نگهدارد، و [[دین]] خود را حفظ کند، و با خواستههای نفسانی خود [[مخالفت]] کند، و [[مطیع]] امر مولایش باشد، بر توده [[مردم]] ([[واجب]]) است که از او [[تقلید]] کنند، و این شامل بعضی از [[فقیهان]] [[شیعه]] میشود نه تمامی آنها"<ref> {{متن حدیث|"فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا [فِي] بَعْضِ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعِهِم"}}؛ تفسیر الامام، منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص ۳۰۰؛ فضایل المهدی{{ع}}، ص ۲۱.</ref>؛ [[حضرت]] [[بقیة الله الاعظم]]{{ع}} در [[توقیع شریف]] به [[اسحاق بن یعقوب]] چنین میفرمایند:"...و اما در حوادثی که بوقوع میپیوندد، به [[راویان حدیث]] ما ([[فقها]]) [[رجوع]] کنید که آنان [[حجت]] من بر شما هستند، من نیز [[حجت خدا]] بر آنها هستم..."<ref> {{متن حدیث|"... وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ..."}}؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۲۳۸.</ref>. | ||
:::::: | ::::::سایر [[وظایف منتظران]] در زمان [[غیبت کبری]]: | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
:::::#[[خواندن]] [[دعای فرج]] آن [[حضرت]]، با [[ادعیه]] وارده از سوی [[معصومین]]{{عم}}<ref>ر.ک؛ مفاتیح الجنان.</ref>. | :::::#[[خواندن]] [[دعای فرج]] آن [[حضرت]]، با [[ادعیه]] وارده از سوی [[معصومین]]{{عم}}<ref>ر.ک؛ مفاتیح الجنان.</ref>. |