جز
جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص'
جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست') |
جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*در راستای تلاش [[حکام]] [[مستبد]] [[اموی]]، در زدودن نام [[پیامبر]]{{صل}} از مأذنهها و کاستن از [[قداست]] و [[عظمت]] آن بزرگوار، [[جعل حدیث]]، حربهای کارآمد بود که در مقیاس وسیعی به کار گرفته شد. متأسفانه بیشتر این [[احادیث]] جعلی که در سرتاسر [[سیره نبوی]]{{صل}} با حجم بسیار زیاد وجود دارند، امروزه از [[شهرت]] زیادی برخوردار شدهاند. این امر که بیشتر در لسان [[اهل سنت]] دیده میشود، سبب شده است تا بسیاری از [[احادیث صحیح]] و مسلّم [[تاریخی]]، کنار زده شوند. از جمله مواضعی که به علت وجود این [[احادیث]] نادرست سعی در [[تخریب]] آن شده است، جریان [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} و وقایع پیرامون آن است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *در راستای تلاش [[حکام]] [[مستبد]] [[اموی]]، در زدودن نام [[پیامبر]]{{صل}} از مأذنهها و کاستن از [[قداست]] و [[عظمت]] آن بزرگوار، [[جعل حدیث]]، حربهای کارآمد بود که در مقیاس وسیعی به کار گرفته شد. متأسفانه بیشتر این [[احادیث]] جعلی که در سرتاسر [[سیره نبوی]]{{صل}} با حجم بسیار زیاد وجود دارند، امروزه از [[شهرت]] زیادی برخوردار شدهاند. این امر که بیشتر در لسان [[اهل سنت]] دیده میشود، سبب شده است تا بسیاری از [[احادیث صحیح]] و مسلّم [[تاریخی]]، کنار زده شوند. از جمله مواضعی که به علت وجود این [[احادیث]] نادرست سعی در [[تخریب]] آن شده است، جریان [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} و وقایع پیرامون آن است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۰۷.</ref>. | ||
==[[ازدواج با پیامبر]]{{صل}}== | ==[[ازدواج با پیامبر]]{{صل}}== | ||
*[[خدیجه دختر خویلد بن اسد]]- زنی بازرگان، توانگر و [[صاحب]] [[جاه]] و [[شرف]] بود. او مردان را برای [[تجارت]] اجیر میکرد و یا برای آنها نصیبی از سود خود مقرر میفرمود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref>. هنگامی که [[خدیجه]]{{س}} از [[امانتداری]]، [[راستگویی]] و [[اخلاق]] نیکوی [[پیامبر]]{{صل}} باخبر شد، شخصی نزد آن [[حضرت]] فرستاد و به او پیشنهاد کرد که با [[مال]] و کالای وی به [[شام]] سفر کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref> و بهره بیشتر و بهتر از دیگران دریافت کند. [[خدیجه]]{{س}} [[غلام]] خود "[[میسره]]" را در این سفر با [[حضرت]]{{صل}} همراه کرد. پس از بازگشت از این سفر تجاری، [[میسره]]، بانوی خود را از وقایع و اتفاقات سفر [[آگاه]] کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref>. [[خدیجه]]{{س}} که زنی [[شریف]]، [[خردمند]] و [[با تدبیر]] بود، برای [[حضرت]]{{صل}} پیغام فرستاد و گفت: "ای [[پسر عمو]]! من خواهان [[ازدواج]] با تو هستم؛ چرا که [[خویشاوند]] من هستی و در بین خاندانت بزرگوار، [[امانتدار]]، خوشخلق و [[راستگویی]]"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *[[خدیجه دختر خویلد بن اسد]]- زنی بازرگان، توانگر و [[صاحب]] [[جاه]] و [[شرف]] بود. او مردان را برای [[تجارت]] اجیر میکرد و یا برای آنها نصیبی از سود خود مقرر میفرمود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref>. هنگامی که [[خدیجه]]{{س}} از [[امانتداری]]، [[راستگویی]] و [[اخلاق]] نیکوی [[پیامبر]]{{صل}} باخبر شد، شخصی نزد آن [[حضرت]] فرستاد و به او پیشنهاد کرد که با [[مال]] و کالای وی به [[شام]] سفر کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref> و بهره بیشتر و بهتر از دیگران دریافت کند. [[خدیجه]]{{س}} [[غلام]] خود "[[میسره]]" را در این سفر با [[حضرت]]{{صل}} همراه کرد. پس از بازگشت از این سفر تجاری، [[میسره]]، بانوی خود را از وقایع و اتفاقات سفر [[آگاه]] کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref>. [[خدیجه]]{{س}} که زنی [[شریف]]، [[خردمند]] و [[با تدبیر]] بود، برای [[حضرت]]{{صل}} پیغام فرستاد و گفت: "ای [[پسر عمو]]! من خواهان [[ازدواج]] با تو هستم؛ چرا که [[خویشاوند]] من هستی و در بین خاندانت بزرگوار، [[امانتدار]]، خوشخلق و [[راستگویی]]"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref>. | ||
*در روایتی دیگر این چنین آمده است که او [[دوست]] خود، [[نفیسه بنت منبه]] (منیه) را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد تا در این باره با او [[گفتگو]] کند. نفیسه نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و علت [[ازدواج]] نکردن ایشان را جویا شد. [[حضرت]] پاسخ داد: "چیزی ندارم که با آن [[ازدواج]] کنم". نفیسه گفت: "اگر این [[مانع]] برطرف، و از تو [[دعوت]] شود با کسی که در [[زیبایی]]، [[مال]] و [[شرف]]، همتای توست با او [[ازدواج]] میکنی؟" [[حضرت]] پرسید: "او کیست؟" گفت: "[[خدیجه]]{{س}}". | *در روایتی دیگر این چنین آمده است که او [[دوست]] خود، [[نفیسه بنت منبه]] (منیه) را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد تا در این باره با او [[گفتگو]] کند. نفیسه نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و علت [[ازدواج]] نکردن ایشان را جویا شد. [[حضرت]] پاسخ داد: "چیزی ندارم که با آن [[ازدواج]] کنم". نفیسه گفت: "اگر این [[مانع]] برطرف، و از تو [[دعوت]] شود با کسی که در [[زیبایی]]، [[مال]] و [[شرف]]، همتای توست با او [[ازدواج]] میکنی؟" [[حضرت]] پرسید: "او کیست؟" گفت: "[[خدیجه]]{{س}}". | ||
*[[خدیجه]]{{س}} از لحاظ [[نسب]] در ردههای میانی [[قریش]] و از لحاظ [[مجد]]، [[شرف]] و [[ثروت]] والاترین [[زن]] [[قریش]] به شمار میآمد؛ بیشتر مردان [[قریش]] در آرزوی آن بودند که بتوانند با او [[ازدواج]] کنند؛ اما [[خدیجه]]{{س}}، تمام خواستگارها و مهریههای سنگین را ردّ کرده بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. | *[[خدیجه]]{{س}} از لحاظ [[نسب]] در ردههای میانی [[قریش]] و از لحاظ [[مجد]]، [[شرف]] و [[ثروت]] والاترین [[زن]] [[قریش]] به شمار میآمد؛ بیشتر مردان [[قریش]] در آرزوی آن بودند که بتوانند با او [[ازدواج]] کنند؛ اما [[خدیجه]]{{س}}، تمام خواستگارها و مهریههای سنگین را ردّ کرده بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. | ||
*چون [[پیغمبر]]{{صل}} از این پیشنهاد [[آگاه]] شد، با [[خویشان]] و عموهای خود [[مشورت]] کرد؛ آن گاه به [[اتفاق]] [[ابوطالب]] و چند تن از عموهای خود نزد [[ورقه بن نوفل]] - پسر عموی [[خدیجه]]{{س}}- رفت و ایشان را از او خواستگاری کرد<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *چون [[پیغمبر]]{{صل}} از این پیشنهاد [[آگاه]] شد، با [[خویشان]] و عموهای خود [[مشورت]] کرد؛ آن گاه به [[اتفاق]] [[ابوطالب]] و چند تن از عموهای خود نزد [[ورقه بن نوفل]] - پسر عموی [[خدیجه]]{{س}}- رفت و ایشان را از او خواستگاری کرد<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۰۸.</ref>. | ||
*[[ابوطالب]] در مجلس خواستگاری، گفت: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدای این [[خانه]] را، آن کسی که ما را از ذریة [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] قرار داد و ما را در [[حرم]] امنی فرود آورد، بر [[مردم]] [[برتری]] داد و به این سرزمین [[برکت]] و [[نعمت]] بخشید؛ اما این [[برادر]] زادهام بر تمام مردان [[قریش]]، [[برتری]] و رجحان دارد. | *[[ابوطالب]] در مجلس خواستگاری، گفت: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدای این [[خانه]] را، آن کسی که ما را از ذریة [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] قرار داد و ما را در [[حرم]] امنی فرود آورد، بر [[مردم]] [[برتری]] داد و به این سرزمین [[برکت]] و [[نعمت]] بخشید؛ اما این [[برادر]] زادهام بر تمام مردان [[قریش]]، [[برتری]] و رجحان دارد. | ||
*در این [[برتری]] با هیچ کس مقایسه نشود و در میان [[مردم]]، برایش همانندی نیست. اگر چه از لحاظ [[مالی]] تهیدست است؛ اما [[مال]]، عاریهای است که پایدار نمیماند و سایهای است که زایل میشود. او به [[خدیجه]]{{س}} راغب و [[خدیجه]]{{س}} نیز به او [[مشتاق]] است. ما آمدهایم که با [[رضایت]] [[خدیجه]]{{س}} او را از شما خواستگاری کنیم. مهریه او بر عهده من است که اگر بخواهید پرداخت میکنم. قسم به خدای این [[خانه]]! [[محمد]]{{صل}} دارای اقبالی بلند، [[دینی]] شایع و خردی کاستیناپذیر است"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>. | *در این [[برتری]] با هیچ کس مقایسه نشود و در میان [[مردم]]، برایش همانندی نیست. اگر چه از لحاظ [[مالی]] تهیدست است؛ اما [[مال]]، عاریهای است که پایدار نمیماند و سایهای است که زایل میشود. او به [[خدیجه]]{{س}} راغب و [[خدیجه]]{{س}} نیز به او [[مشتاق]] است. ما آمدهایم که با [[رضایت]] [[خدیجه]]{{س}} او را از شما خواستگاری کنیم. مهریه او بر عهده من است که اگر بخواهید پرداخت میکنم. قسم به خدای این [[خانه]]! [[محمد]]{{صل}} دارای اقبالی بلند، [[دینی]] شایع و خردی کاستیناپذیر است"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>. | ||
*سپس عموزاده [[خدیجه]]{{س}}، شروع به سخن کرد؛ اما به لکنت افتاد و از پاسخ [[ابوطالب]] بازماند. پس [[خدیجه]]{{س}} شروع به سخن کرد و [[رضایت]] خود را از این [[ازدواج]] اعلام فرمود و بیان داشت که حاضر است مهریه خود را از [[مال]] خویش بپردازد که این سخن، [[تعجب]] حاضران را برانگیخت؛ دیگران گفتند: "عجیب است که مهریه مرد را [[زنان]] میدهند؟" [[ابوطالب]] [[خشمگین]] شد، از جای برخاست و گفت: "اگر مثل برادرزادهام بودید، [[زنان]]، شما را با بیشترین کابین (مهریه) طلب میکردند و اگر فردی مثل شما باشد؛ حتی با کابینهای بالا، [[زنان]] حاضر به [[ازدواج]] با او نیستند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. آنگاه [[ابوطالب]] شتری کشت و [[رسول خدا]]{{صل}} به [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} در آمد. | *سپس عموزاده [[خدیجه]]{{س}}، شروع به سخن کرد؛ اما به لکنت افتاد و از پاسخ [[ابوطالب]] بازماند. پس [[خدیجه]]{{س}} شروع به سخن کرد و [[رضایت]] خود را از این [[ازدواج]] اعلام فرمود و بیان داشت که حاضر است مهریه خود را از [[مال]] خویش بپردازد که این سخن، [[تعجب]] حاضران را برانگیخت؛ دیگران گفتند: "عجیب است که مهریه مرد را [[زنان]] میدهند؟" [[ابوطالب]] [[خشمگین]] شد، از جای برخاست و گفت: "اگر مثل برادرزادهام بودید، [[زنان]]، شما را با بیشترین کابین (مهریه) طلب میکردند و اگر فردی مثل شما باشد؛ حتی با کابینهای بالا، [[زنان]] حاضر به [[ازدواج]] با او نیستند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. آنگاه [[ابوطالب]] شتری کشت و [[رسول خدا]]{{صل}} به [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} در آمد. | ||
*این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] در قبل از [[بعثت]] داشت و خود میتواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن [[حضرت]]{{صل}} را [[یتیم]] [[ابیطالب]] معرفی میکنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای [[حضرت]]{{صل}} ساخته و پرداختهاند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]]{{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] [[حضرت]] و و دیگران دانستهاند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بیپایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]]{{صل}} و [[انحراف]] ذهنهای [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شدهاند؛ از اینرو [[نقل]] این دروغها را [[شایسته]] [[مقام]] منیع ایشان ندیدیم و از پرداختن به آن صرفنظر کردیم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] در قبل از [[بعثت]] داشت و خود میتواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن [[حضرت]]{{صل}} را [[یتیم]] [[ابیطالب]] معرفی میکنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای [[حضرت]]{{صل}} ساخته و پرداختهاند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]]{{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] [[حضرت]] و و دیگران دانستهاند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بیپایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]]{{صل}} و [[انحراف]] ذهنهای [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شدهاند؛ از اینرو [[نقل]] این دروغها را [[شایسته]] [[مقام]] منیع ایشان ندیدیم و از پرداختن به آن صرفنظر کردیم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>. | ||
*سرانجام، مهریه این [[ازدواج]]، [[دوازده]] اوقیه طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> در نظر گرفته شد و [[خدیجه]]{{س}} به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *سرانجام، مهریه این [[ازدواج]]، [[دوازده]] اوقیه طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> در نظر گرفته شد و [[خدیجه]]{{س}} به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. | ||
==ملاحظاتی در باب این [[ازدواج]]== | ==ملاحظاتی در باب این [[ازدواج]]== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
# '''۲۸ سالگی:''' بسیاری از مؤرخان بر ۲۸ سالگی [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}} تأکید کردهاند. شذرات الذهب<ref>شهاب الدین ابوالفرج ابن العماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۳۴.</ref>، [[انساب الاشراف]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref>، سیر اعلام النبلاء<ref>شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۴.</ref>، السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref>، تاریخ خمیس<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref> و... از جمله کتابهایی هستند که پس از [[یادآوری]] این قول، آن را بر دیگر اقوال [[برتری]] دادهاند. | # '''۲۸ سالگی:''' بسیاری از مؤرخان بر ۲۸ سالگی [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}} تأکید کردهاند. شذرات الذهب<ref>شهاب الدین ابوالفرج ابن العماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۳۴.</ref>، [[انساب الاشراف]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref>، سیر اعلام النبلاء<ref>شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۴.</ref>، السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref>، تاریخ خمیس<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref> و... از جمله کتابهایی هستند که پس از [[یادآوری]] این قول، آن را بر دیگر اقوال [[برتری]] دادهاند. | ||
# '''۳۰ سالگی:''' این نظر نیز از جمله اقوالی است که در کتب السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref>، تاریخ الخمیس<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref>، و... به آن پرداخته شده است. | # '''۳۰ سالگی:''' این نظر نیز از جمله اقوالی است که در کتب السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref>، تاریخ الخمیس<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref>، و... به آن پرداخته شده است. | ||
# '''۳۵ سالگی:''' این قول نیز از جمله اقوالی است که در کتب البدایه و النهایه<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref> عنوان شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | # '''۳۵ سالگی:''' این قول نیز از جمله اقوالی است که در کتب البدایه و النهایه<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref> عنوان شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۱.</ref>. | ||
# ۴۰<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵.</ref>، ۴۴<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۸۴-۱۹۱.</ref>، ۴۵<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref> و ۴۶ سالگی<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref> از دیگر اقوالی است که مؤرخان بدان پرداختهاند. | # ۴۰<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵.</ref>، ۴۴<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۸۴-۱۹۱.</ref>، ۴۵<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref> و ۴۶ سالگی<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref> از دیگر اقوالی است که مؤرخان بدان پرداختهاند. | ||
*در کتاب دلائل النبوه [[بیهقی]] و السیرة النبویه ابنکثیر نیز اشاره شده است که سن [[خدیجه]]{{س}} زمان [[ازدواج]]، کمتر از ۳۰ سال بوده است؛ آنجا که در سن [[وفات]] آن بانو میگوید: {{عربی|بلغت خديجه خمساً وستين سنة ويقال خمسين سنة وهو اصح}}<ref>ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۷۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۴؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۴.</ref>. اگر قول مشهور در سن [[رسول خدا]]{{صل}} را ۲۵ سال بدانیم با احتساب اینکه [[حضرت]] در [[چهل سالگی]] [[مبعوث]] شدند و در [[سال دهم بعثت]]، [[حضرت خدیجه]]{{س}} [[وفات]] کردهاند میتوان گفت: سن [[خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]] ۲۵ سال بوده است. | *در کتاب دلائل النبوه [[بیهقی]] و السیرة النبویه ابنکثیر نیز اشاره شده است که سن [[خدیجه]]{{س}} زمان [[ازدواج]]، کمتر از ۳۰ سال بوده است؛ آنجا که در سن [[وفات]] آن بانو میگوید: {{عربی|بلغت خديجه خمساً وستين سنة ويقال خمسين سنة وهو اصح}}<ref>ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۷۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۴؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۴.</ref>. اگر قول مشهور در سن [[رسول خدا]]{{صل}} را ۲۵ سال بدانیم با احتساب اینکه [[حضرت]] در [[چهل سالگی]] [[مبعوث]] شدند و در [[سال دهم بعثت]]، [[حضرت خدیجه]]{{س}} [[وفات]] کردهاند میتوان گفت: سن [[خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]] ۲۵ سال بوده است. | ||
*[[حاکم نیشابوری]] نیز در مستدرک، از [[هشام بن عروه]] [[نقل]] میکند: "[[خدیجه]] در حالی [[وفات]] کرد که سن شریفش ۶۵ سال بود. این قول، شاذ است و به نظر من، سن او به ۶۰ سال نرسید"<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۸۳.</ref> در این صورت میتوان گفت که او هم [[معتقد]] بوده است که سن [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، کمتر از ۳۵ سال بوده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *[[حاکم نیشابوری]] نیز در مستدرک، از [[هشام بن عروه]] [[نقل]] میکند: "[[خدیجه]] در حالی [[وفات]] کرد که سن شریفش ۶۵ سال بود. این قول، شاذ است و به نظر من، سن او به ۶۰ سال نرسید"<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۸۳.</ref> در این صورت میتوان گفت که او هم [[معتقد]] بوده است که سن [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، کمتر از ۳۵ سال بوده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۲.</ref>. | ||
===[[ازدواج خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر]]{{صل}}=== | ===[[ازدواج خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر]]{{صل}}=== | ||
*بعضی گفتهاند که [[خدیجه]]{{س}} قبل از [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}، دو بار [[ازدواج]] کرده بود و از شوهران سابقش فرزندانی داشت<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. در صحت این ادعا که [[شهرت]] را نیز به آن نسبت دادهاند، ابهامهایی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. نکاتی را که میتوان در اینجا به آنها اشاره کرد بدین قرار است: | *بعضی گفتهاند که [[خدیجه]]{{س}} قبل از [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}، دو بار [[ازدواج]] کرده بود و از شوهران سابقش فرزندانی داشت<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. در صحت این ادعا که [[شهرت]] را نیز به آن نسبت دادهاند، ابهامهایی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. نکاتی را که میتوان در اینجا به آنها اشاره کرد بدین قرار است: | ||
#از [[ابنشهر آشوب]] [[نقل]] شده است که [[احمد بلاذری]] و [[ابوالقاسم کوفی]] در کتابهایشان، [[سید مرتضی]] در الشافی و [[ابوجعفر]] [[شیخ طوسی]] در تلخیص الشافی متذکر این امر شدهاند که [[پیامبر]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} [[ازدواج]] کرد؛ در حالی که ایشان دختری باکره بود. کتابهای الانوار و البدع نیز بر این نکته، تأکید کردهاند؛ آنجا که میگوید: "[[رقیه]] و [[زینب]]، دختران هاله، [[خواهر]] خدیجهاند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۹.</ref>. | #از [[ابنشهر آشوب]] [[نقل]] شده است که [[احمد بلاذری]] و [[ابوالقاسم کوفی]] در کتابهایشان، [[سید مرتضی]] در الشافی و [[ابوجعفر]] [[شیخ طوسی]] در تلخیص الشافی متذکر این امر شدهاند که [[پیامبر]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} [[ازدواج]] کرد؛ در حالی که ایشان دختری باکره بود. کتابهای الانوار و البدع نیز بر این نکته، تأکید کردهاند؛ آنجا که میگوید: "[[رقیه]] و [[زینب]]، دختران هاله، [[خواهر]] خدیجهاند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۹.</ref>. | ||
#[[ابوالقاسم کوفی]] [[نقل]] کرده است که از [[اجماع]] [[عام و خاص]] و از آثار اهل [[علم]] و [[راویان]] [[اخبار]] چنین بر میآید که کسی از اشراف و بزرگان [[قریش]] باقی نماند؛ مگر آنکه به خواستگاری [[خدیجه]]{{س}} رفته و جواب رد شنیده باشد. پس چون [[خدیجه]]{{س}} با [[رسول خدا]]{{صل}} [[ازدواج]] کرد [[زنان]] [[قریش]] بر او [[غضب]] کردند و از دور شدند. آنان به [[خدیجه]]{{س}} گفتند: "اشراف و بزرگان [[قوم]] از تو خواستگاری کردند؛ اما نپذیرفتی و حال با [[محمد]]{{صل}}، [[یتیم]] [[ابوطالب]] که فردی [[فقیر]] و تهیدست است [[ازدواج]] کردهای؟"<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | #[[ابوالقاسم کوفی]] [[نقل]] کرده است که از [[اجماع]] [[عام و خاص]] و از آثار اهل [[علم]] و [[راویان]] [[اخبار]] چنین بر میآید که کسی از اشراف و بزرگان [[قریش]] باقی نماند؛ مگر آنکه به خواستگاری [[خدیجه]]{{س}} رفته و جواب رد شنیده باشد. پس چون [[خدیجه]]{{س}} با [[رسول خدا]]{{صل}} [[ازدواج]] کرد [[زنان]] [[قریش]] بر او [[غضب]] کردند و از دور شدند. آنان به [[خدیجه]]{{س}} گفتند: "اشراف و بزرگان [[قوم]] از تو خواستگاری کردند؛ اما نپذیرفتی و حال با [[محمد]]{{صل}}، [[یتیم]] [[ابوطالب]] که فردی [[فقیر]] و تهیدست است [[ازدواج]] کردهای؟"<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳.</ref>. | ||
*اکنون این سؤال پیش میآید که چگونه ممکن است [[خدیجه]] به [[ازدواج]] با یک [[اعرابی]] بینام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده باشد و آنان را بر اشراف [[قریش]] [[برتری]] دهد؟<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۵.</ref> بعضی از اشکال کردهاند که [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، حداقل ۲۵ یا ۲۸ ساله بوده است، چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر [[ازدواج]] مجبور نکرده باشد. جواب آنها این است که: | *اکنون این سؤال پیش میآید که چگونه ممکن است [[خدیجه]] به [[ازدواج]] با یک [[اعرابی]] بینام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده باشد و آنان را بر اشراف [[قریش]] [[برتری]] دهد؟<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۵.</ref> بعضی از اشکال کردهاند که [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، حداقل ۲۵ یا ۲۸ ساله بوده است، چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر [[ازدواج]] مجبور نکرده باشد. جواب آنها این است که: | ||
#پدرش قبل از [[جنگ فجار]] از [[دنیا]] رفته بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۶۴؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۲، ص۱۶۶.</ref>؛ از اینرو اجباری از سوی [[پدر]] نبوده است. مسلّم است عموی [[خدیجه]]{{س}} که بعد از پدرش، عهدهدار [[سرپرستی]] او بود نیز [[سلطه]] [[پدر]] را نداشته است. از طرفی، اینکه زنی [[شریف]] و پارسا مثل [[خدیجه]]{{س}} که در [[جاهلیت]] به علت [[شرافت]] و عفتِ بیمانندش به [[طاهره]]<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۱۷.</ref> و [[سیده]] [[قریش]]<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مشهور بوده است، [[عیب]] نیست که [[صبر]] کند تا مرد کامل و [[فاضل]] و همکفو خود را بیابد؛ آن هم در دورهای مثل [[دوران جاهلیت]]؛ | #پدرش قبل از [[جنگ فجار]] از [[دنیا]] رفته بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۶۴؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۲، ص۱۶۶.</ref>؛ از اینرو اجباری از سوی [[پدر]] نبوده است. مسلّم است عموی [[خدیجه]]{{س}} که بعد از پدرش، عهدهدار [[سرپرستی]] او بود نیز [[سلطه]] [[پدر]] را نداشته است. از طرفی، اینکه زنی [[شریف]] و پارسا مثل [[خدیجه]]{{س}} که در [[جاهلیت]] به علت [[شرافت]] و عفتِ بیمانندش به [[طاهره]]<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۱۷.</ref> و [[سیده]] [[قریش]]<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مشهور بوده است، [[عیب]] نیست که [[صبر]] کند تا مرد کامل و [[فاضل]] و همکفو خود را بیابد؛ آن هم در دورهای مثل [[دوران جاهلیت]]؛ | ||
#[[روایت]] شده است که [[خدیجه]]{{س}} از [[همسران]] سابق خود فرزندانی داشت که [[هند]] از جمله آنهاست؛ حتی معلوم نیست که [[هند]]، مذکر یا مؤنث بوده است. در نام پدرش نیز [[اختلاف]] است. آیا [[پدر]] [[هند]] (ابیهاله)، [[نباش بن زراره]] است، یا [[زرارة بن نباش]] یا [[هند]] و یا به قولی، مالک بوده است. آیا او [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود یا نه؟ آیا قبل از [[عتیق]] با [[خدیجه]]{{س}}[[ازدواج]] کرد یا بعد از آن. آیا [[هند]]، [[فرزند]] [[عتیق]] است یا [[فرزند]] ابیهاله؟ اگر [[فرزند]] [[عتیق]] است دختر است و اگر [[فرزند]] ابیهاله است پس پسر است. آیا در [[جمل]] کشته شد یا با [[طاعون]] [[بصره]]؟<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ص۱۲۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | #[[روایت]] شده است که [[خدیجه]]{{س}} از [[همسران]] سابق خود فرزندانی داشت که [[هند]] از جمله آنهاست؛ حتی معلوم نیست که [[هند]]، مذکر یا مؤنث بوده است. در نام پدرش نیز [[اختلاف]] است. آیا [[پدر]] [[هند]] (ابیهاله)، [[نباش بن زراره]] است، یا [[زرارة بن نباش]] یا [[هند]] و یا به قولی، مالک بوده است. آیا او [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود یا نه؟ آیا قبل از [[عتیق]] با [[خدیجه]]{{س}}[[ازدواج]] کرد یا بعد از آن. آیا [[هند]]، [[فرزند]] [[عتیق]] است یا [[فرزند]] ابیهاله؟ اگر [[فرزند]] [[عتیق]] است دختر است و اگر [[فرزند]] ابیهاله است پس پسر است. آیا در [[جمل]] کشته شد یا با [[طاعون]] [[بصره]]؟<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ص۱۲۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref>. | ||
==[[فرزندان خدیجه]]== | ==[[فرزندان خدیجه]]== |