رسول: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷٬۵۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
#[[امامت]] که در [[قرآن کریم]] از آن به [[میزان]] تعبیر شده، عبارت است از [[مسئولیت]] [[رهبری]] [[انسان‌ها]] برای برپایی جامعۀ [[قسط و عدل]].
#[[امامت]] که در [[قرآن کریم]] از آن به [[میزان]] تعبیر شده، عبارت است از [[مسئولیت]] [[رهبری]] [[انسان‌ها]] برای برپایی جامعۀ [[قسط و عدل]].
#[[رسالت]] [[رسولان الهی]] در طول [[تاریخ]]، نفی [[حاکمیت]] [[مستکبران]] و برقراری [[حکومت عدل]] و [[قسط]] [[الهی]] بوده است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۱۱-۱۸.</ref>.
#[[رسالت]] [[رسولان الهی]] در طول [[تاریخ]]، نفی [[حاکمیت]] [[مستکبران]] و برقراری [[حکومت عدل]] و [[قسط]] [[الهی]] بوده است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۱۱-۱۸.</ref>.
==تفاوت رسول و نبی ==
[[قرآن کریم]] برای اشاره به [[پیامبران الهی]] از دو واژۀ «[[رسول]]» و «[[نبی]]» استفاده می‌کند و حتی برخی از ایشان را با هر دو [[وصف]] می‌خواند، اینکه این دو واژه مترادف‌اند یا معنایی متفاوت دارند، نظریات مختلفی بیان شده است. به طور کلی می‌‌توان این نظریات را تحت دو عنوان تغایر و [[تساوی]] تقسیم‌بندی نمود<ref>ر.ک: اورنگی، طیبه، مهریزی، مهدی، حجتی، سید محمد باقر، «رسول و نبی در اندیشه مفسران و متکلمان؛ سیر تطور و نقد دیدگاهها»، مجله مطالعات قرآن و حدیث»؛ ص ۱۶۵ ـ ۱۹۹.</ref>:
#در این نظریه دو دیدگاه وجود دارد:
##برخی معتقدند این دو اصطلاح هیچ فرقی با هم ندارند و [[استدلال]] به آیۀ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند» سوره حج، آیه ۵۲.</ref>، برای [[اثبات]] تفاوت میان آن دو صحیح نیست؛ زیرا تغایر لفظ همیشه حاکی از تفاوت مدلول نیست. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] مختلف، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و دیگر [[پیامبران]]{{ع}} را با عبارات جداگانه یاد می‌کند؛ اما با استناد به این مطلب نمی‌توان گفت [[پیامبر اسلام]] از [[انبیای الهی]] نیست<ref>همدانی، قاضی عبدالجبار‌بن‌احمد، شرح الاصول الخمسة، ص۵۶۷.</ref>. طرفداران این نظریه شاهدی برای مدعای خود نیاورده‌اند؛ اما اگر هم در [[قرآن]] عناوین مختلفی برای [[پیامبران]] دیده می‌‌شود شاید ناظر به [[شئون]] متفاوت آنان باشد.
##برخی نیز معتقدند [[تساوی]] این دو واژه در مصداقشان است؛ ولی در مفهوم، متفاوتند و برای ادعای خود به آیاتی مثل: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}}<ref>«ای پیامبر!  آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و آیا جز پیام‌رسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟» سوره نحل، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیام‌رسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا}}<ref>«جز پیام‌رسانی از سوی خداوند و رساندن رسالت‌های او (اختیاری ندارم) و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بی‌گمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم» سوره صف، آیه ۶.</ref>، [[استدلال]] می‌‌کنند، بدین صورت، آنجا که [[خدا]] وظیفۀ [[پیامبران الهی]] را تحدید و [[تعیین]] می‌‌کند و می‌‌گوید شما جز [[ابلاغ]] [[سخن]] و [[پیام]]، [[تکلیف]] دیگری ندارید در همۀ موارد کلمه «[[رسول]]» به کار می‌‌برد و لفظ [[ابلاغ]] را با لفظ [[رسول]] همراه می‌‌سازد؛ بنابراین این [[آیات]] و آیاتی که در آنها لفظ [[نبی]] و [[رسول]] آمده بر این [[حقیقت]] دلالت دارند که [[نبی]] و [[رسول]] (رسولی که از جانب [[خدا]] [[مبعوث]] گردد) هر یک بر شخص واحدی اطلاق می‌‌شوند و غالباً میان این دو، مگر در موارد اندک [[تساوی]] [[حاکم]] است، ولی توصیف اشخاص به [[نبی]] به خاطر واقعیت «خبرگیری» و خبرداری اوست که بتواند از عالم بالا گزارش دریافت کند و میان او و [[جهان غیب]] ارتباطی برقرار شود؛ ولی از آنجا که یک چنین [[انسان]] [[آگاه]]، [[مسئولیت]] [[ابلاغ]] پیامی و یا انجام عملی را برعهده دارد از این جهت چنین شخصی را [[رسول]] می‌‌نامند و در تمام موارد [[قرآن]]، آنجا که لفظ [[نبی]] به کار رفته به جهت خبرگیری از [[غیب]] بوده و آنجا که لفظ [[رسول]] به کار رفته است به جهت [[ابلاغ پیام]] و انجام [[مأموریت الهی]] است ازاین جهت پیوسته کلمه «[[وحی]]» با واژه [[نبی]] و نبیّین همراه بوده است چنان که می‌‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلىَ‏ نُوحٍ وَ النَّبِيِّنَ مِن بَعْدِهِ  وَ أَوْحَيْنَا إِلىَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ عِيسىَ‏ وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هَرُونَ وَ سُلَيْمَانَ  وَ ءَاتَيْنَا دَاوُدَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همان‏گونه وحى فرستاديم كه به نوح و پيامبران پس از وى، و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحى فرستاديم و به داود زبور داديم»؛ سورۀ نساء، آیۀ ۱۶۳.</ref> و اگر در مواردی کلمه «[[وحی]]» با واژه [[رسول]] به کار رفته است به خاطر نکته دیگری است که از این اصل عدول شده است، چنانکه می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}}<ref>«و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref>. علت عدول از کلمه «[[نبی]]» به «[[رسول]]» در این [[آیه]] جمله {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا}} است و اگر به جای آن کلمه {{عربی|وما أوحینا من قبلک}} به کار می‌‌برد، حتماً به جای [[رسول]]، کلمه [[نبی]] را استعمال می‌‌کرد و همچنین در مواردی که شخص طرف [[وحی]] را بر انجام کاری و [[تبلیغ]] سخنی [[مأمور]] می‌‌سازد از کلمه [[رسول]] بهره می‌‌گیرد، نه از کلمه [[نبی]] و این خود، [[گواه]] بر این است که [[رسول]] و [[نبی]] ناظر به دو گروه و دو صنف از [[پیامبران]] نیست، بلکه از نظر [[قرآن]]، گروه واحدی است دارای دوحیثیت که از جهتی «[[نبی]]» و ازجهت دیگر «[[رسول]]» نامیده می‌‌شوند<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۳، ص ۳۱۷ ـ ۳۲۴.</ref>.
#بیشتر [[اندیشمندان]] [[مسلمان]]، این دو مفهوم را متفاوت می‌دانند و می‌گویند «[[رسول]]» اخص و مصداقی از [[نبی]] است به این معنا که هر رسولی [[نبی]] است، ولی هر نبی‌ای [[رسول]] نیست. گفته شده [[شیعیان]] بر این نظر اتفاق دارند و این تفاوت را بیشتر [[اهل سنت]] نیز قبول دارند<ref>{{عربی|واتفقت الامامیة علی ان کلّ رسول فهو نبی ولیس کل نبی فهو رسول}}؛ محمد بن‌ محمد بن‌ نعمان عکبری بغدادی (شیخ مفید)، مجموعه‌مصنفات: اوائل المقالات، ص۴۵.</ref>. برخی از [[مفسران]] بر این باورند که عبارت {{متن قرآن|مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>سوره حج، آیه ۵۲.</ref> گویای تغایر بین این دو واژه است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۹۱؛ زمخشری، محمود‌بن‌عمر، الکشاف عن دقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ج۳، ص۱۶۴. </ref>؛ زیرا [[قرآن کریم]] [[کلام خداوند]] [[حکیم]] است و آوردن دو واژۀ کاملاً مترادف در یک جمله خلاف [[حکمت]] است. پس بنابر ظاهر [[آیه]] این دو واژه به یک معنا نیستند. بنابراین «[[نبی]]» و «[[رسول]]» دو واژۀ هم‌معنا نیستند<ref>روایات نیز دربارۀ فرق بین رسول و نبی سخن گفته‌اند. اصول کافی بابی به این نام دارد که شامل چهار روایت با سندهای صحیح و مضامین نزدیک به هم است. در حدیث اول این باب از امام صادق{{ع}} می‌خوانیم: {{متن حدیث|اَلنَّبِی الذِی یَری فِی مَنامِهِ وَیَسْمَعُ الصَّوتَ وَلا یُعایِنُ المَلَکَ وَالرسُولُ الذِی یَسْمَعُ الصَّوتَ وَیَری فِی المَنامِ وَیُعایِنُ المَلَک}}؛ کلینی، محمد‌بن‌یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، باب الفرق بین الرسول والنبی والمحدث، ص۱۷۶، ح۱.</ref> و بین آنها در وجوهی تمایز وجود دارد که عبارت‌اند از:
## [[اتمام حجت]] برای [[مردم]]: به گفتۀ برخی [[رسول]] [[برتر]] از [[نبی]] است زیرا [[نبی]] [[مأمور]] رساندن خبر [[غیب]] [[الهی]] به [[مردم]] است و امور لازم را برای سامان بخشیدن به [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] [[مردم]]، شامل اصول و [[فروع دین]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] می‌کند؛ اما [[رسول]] علاوه بر [[مقام نبوت]]، دارای یک رسالت ویژه، یعنی [[اتمام حجت]] است: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى}}<ref>«و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود می‌کردیم می‌گفتند: پروردگارا! چرا فرستاده‌ای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم» سوره طه، آیه ۱۳۴.</ref>. تنها با آمدن [[رسول]] [[حجت]] بر [[مردم]] تمام می‌شود و [[خداوند]] [[حکم]] نهایی را دربارۀ [[هلاکت]] [[قوم]] یا ابقای ایشان و برخورداری‌شان از [[نعمت]] صادر می‌کند: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و هر امّتی را پیامبری است که چون پیامبرشان بیاید میان آنان به دادگری داوری می‌شود و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره یونس، آیه ۴۷.</ref>. از این [[آیات]] و برخی [[آیات]] دیگر<ref>مانند: سورۀ مائده، آیۀ۱۹؛ سورۀ یس، آیات۶۰ـ۶۱ و سورۀ اسراء، آیۀ ۱۵.</ref> برمی‌آید که [[رسول]]، علاوه بر [[پیام‌آوری]]، خصیصۀ [[اتمام حجت]] را نیز داراست<ref>ر.ک: طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۳۹ـ ۱۴۲، ۲۱۶.</ref>. بنابراین [[نبوت]] و رسالت دو [[مقام]] جداگانه‌اند که هریک از آن ‌دو خصوصیاتی دارد. به همین [[دلیل]] است که [[قرآن کریم]] برخی [[پیامبران الهی]] را در یک [[آیه]] با هر دو واژه [[وصف]] می‌کند<ref>مانند: سورۀ اعراف، آیۀ۱۵۸؛ سورۀ مریم، آیۀ  ۵۱؛ سورۀ مریم، آیۀ ۵۴ و سورۀ حج، آیۀ۵۲.</ref> و  این بدان معناست که آن [[پیامبر]] دارای هر دو [[منصب]] رسالت و [[نبوت]] بوده است و از آنجا که [[رسول]]، اخص مصداقی از [[نبی]] است، در آیۀ ۵۲ [[سورۀ حج]]، قبل از [[نبی]] آمده است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.</ref> و اشکالی بر آن وارد نیست<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، راه و رهنما‌شناسی، ص ۵۵ ـ ۵۶.</ref>.
## [[تبلیغ وحی]]: [[رسول]] کسی است که نه تنها از طرف [[خداوند]] به او [[وحی]] می‌شود، بلکه [[مأمور]] به [[تبلیغ]] [[احکام]] و [[معارف الهی]] به [[مردم]] نیز هست؛ اما [[نبی]] اگرچه [[وحی]] را دریافت می‌کند، ولی ممکن است [[مأمور]] به [[تبلیغ]] آن نباشد<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۳۱؛ مجمع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، ج۴، ص۹۰؛ علم الیقین، ج۱، ص۳۶۶.</ref>، گرچه میان [[اندیشمندان]] [[مسلمان]]، این وجه تمایز از دیگر وجوه مشهورتر است، شواهدی بر [[نادرستی]] آن وجود دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:
### [[نبی]] که از ریشۀ نبأ و به ‌معنای خبردهنده است، مستلزم [[مأمور]] به [[تبلیغ]] بودن تمام [[انبیای الهی]] است؛
###ظاهر بسیاری از [[آیات قرآن]]<ref>مانند: سوره احزاب، آیه ۴۵؛ سوره حج، آیه ۵۲ و سوره زخرف، آیه ۶.</ref> که در آنها واژۀ [[نبی]] (به صورت مفرد یا جمع) آمده، گویای آن است که [[انبیا]] نیز [[پیام]] آوران [[الهی]] بوده‌اند؛ چون این [[آیات]] از ارسال آنان به سوی [[مردم]] سخن می‌گویند<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۹۱.</ref>: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>. آزمودن [[مردم]] به [[سختی]] و [[رنج]] در صورتی حکیمانه است که [[احکام الهی]] به گوش [[مردم]] رسیده باشد و این فقط از طریق فرستادن [[نبی]] ممکن است. به همین جهت، آیۀ دیگری از [[برانگیختن]] [[انبیا]] [[سخن]] می‌گوید: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. طبق مفاد این [[آیه]]، هر نبی‌ای نویدآور و بیم‌دهنده است و [[نوید و بیم دادن]] مستلزم [[مأموریت]] داشتن برای رساندن [[پیام الهی]] است<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۱ ـ ۵۳.</ref> و...<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۳، ص ۳۱۲. ر.ک: اورنگی، طیبه، مهریزی، مهدی، حجتی، سید محمد باقر، «رسول و نبی در اندیشه مفسران و متکلمان؛ سیر تطور و نقد دیدگاهها»، مجله مطالعات قرآن و حدیث»؛ ص ۱۶۵ ـ ۱۹۹.</ref>.
##داشتن کتاب، [[شریعت]] و [[معجزه]]: [[رسول]] با داشتن [[معجزه]] و کتاب و [[شریعت]] از [[نبی]] متمایز می‌شود؛ زیرا [[نبی]] بدون آنکه [[معجزه]] و کتاب داشته باشد، تنها [[مردم]] را به [[شریعت]] [[رسول]] پیش از خود فرا می‌خواند<ref>زمخشری، محمود‌بن‌‌عمر، الکشاف، ج۳، ص۱۶۴؛ رازی، فخرالدین محمدبن‌عمر، تفسیر مفاتیح الغیب، ج۲۳، ص۴۹.</ref>. برای [[اثبات]] این نظریه ممکن است به آیۀ {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> [[استدلال]] شود. اما این [[آیه]] مؤید خوبی برای این ادعا نیست و این فرق‌گذاری از چند جهت اشکال دارد زیرا:
###از آیۀ بالا نمی‌توان به صورت قطعی نتیجه گرفت که همۀ [[رسولان]] کتاب داشته‌اند؛ زیرا [[آیه]] می‌فرماید: «با [[رسولان]] کتاب فرو فرستادیم» و این با [[نزول]] کتاب برای برخی از آنها نیز سازگار است؛ چنان‌که [[قرآن کریم]] خطاب به [[بنی‌اسرائیل]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا}}<ref>«و شما را پادشاه کرد» سوره مائده، آیه ۲۰.</ref>، حال آنکه فقط برخی از [[بنی‌اسرائیل]] [[پادشاه]] بودند؛ گذشته از این هرگز نمی‌توان گفت: همۀ [[رسولان]]، دارای کتاب بودند و [[اثبات]] این مسئله کار [[دشواری]] است. این فرق‌گذاری با [[روایات]] نیز ناسازگار است. برای نمونه، طبق [[روایت]] [[ابوذر]] از [[حضرت محمد]]{{صل}} [[تعداد پیامبران]] ۱۲۴ هزار بوده است که ۳۱۳ نفر آنان [[رسول]] بوده‌اند، و در مجموع ۱۰۴ [[کتاب آسمانی]] فرود آمده است؛ طبق این [[روایت]]، همۀ [[رسولان الهی]] کتاب نداشته‌اند. با توجه به این [[روایات]] که آمار [[کتاب‌های آسمانی]] را کمتر از آمار [[رسولان الهی]] می‌‌داند، چگونه می‌‌توان گفت [[رسول]] کسی است که همراه او کتابی باشد<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۵.</ref>؟
###به تصریح [[قرآن کریم]] [[انبیا]] نیز دارای کتاب بوده‌اند: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ ... وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>.
### [[قرآن کریم]] پیامبرانی را که کتاب و [[شریعت]] مستقل نداشته‌اند نیز «[[رسول]]» خوانده است از جمله [[حضرت اسماعیل]]{{ع}}: {{متن قرآن|كَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref> و [[حضرت لوط]]{{ع}}: {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ}}<ref>«من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۰۷.</ref>.
###از [[آیات]] و [[روایات]]<ref>سورۀ احقاف، آیۀ ۳۵ و بحار الانوار، ج۱۱، باب۱، ص۵۶، حدیث ۵۵.</ref> روشن می‌‌شود تنها [[پنج تن]] از [[پیامبران]] [[شریعت]] داشته‌اند.
###بنابر [[قرآن کریم]] برخی [[انبیای الهی]] نیز که [[رسول]] و صاحب [[شریعت]] نبوده‌اند، معجزاتی داشته‌اند برای مثال: [[حضرت صالح]] برای [[قوم ثمود]] شتری از [[دل]] کوه بیرون آورد و به آنان فرمود: {{متن قرآن|نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا}}<ref>«پیامبر خداوند به آنان گفت: شتر خداوند را با آبشخور آن وانهید» سوره شمس، آیه ۱۳.</ref>.<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه وراهنما‌شناسی، ص ۵۲ ـ ۵۵.</ref>
## [[رؤیت]] [[فرشته]]: برخی گفته اند: [[رسول]] یک اطلاق عام دارد یعنی کسی که با [[خدا]] از طریق [[وحی تشریعی]]<ref>انسان‌های عادی از طریق حس و تجربه و یا تفکر و استدلال به نتایجی می‌‌رسند ولی هرگاه انسانی از ابزار شناختی بهره گرفت که مربوط به این دو نوع معرفت نیست، بلکه یک نوع آگاهی سوم باشد که از عالم بالا بر نفس او فرود آید و هدف آن، هدایت اجتماع بشری به سوی کمال باشد در این صورت به چنین آگاهی «وحی تشریعی» گفته می‌‌شود در حقیقت، وحی تشریعی از نظر ماهیت وحقیقت با برخی از اقسام پیشین، تفاوت ومباینت ندارد، چیزی که هست در وحی تشریعی مسئله هدایت انسان‌ها به سوی مبدأ و معاد، به عنوان قید لازم اخذ گردیده است؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۱۱۵ـ ۱۱۶.</ref> [[ارتباط]] دارد و [[مأمور]] به [[تبلیغ]] است و [[حجت]] بر [[بشر]] به واسطۀ آنها تمام شده و این نوع اطلاق همۀ فرستادگان از جانب [[خداوند]] برای [[هدایت]] [[بشر]] را شامل می‌‌شود و از این جهت فرقی بین [[نبی]] و [[رسول]] نیست؛ اما در اطلاق خاص که به گروهی از [[پیامبران]] اختصاص دارد بین [[نبی]] و [[رسول]] تفاوت وجود دارد. به این معنی که طبق [[روایات]]<ref>{{متن حدیث|عن زرارة قال: سألت أبا جعفر عن قول االله عز وجل: (وکان رسولا نبیا) ما الرسول وما النبی؟ قال: النبی الذی یری فی منامه ویسمع الصوت ولایعاین الملک والرسول الذی یسمع الصوت ویری فی المنام ویعاین الملک}}؛ کلینی رازی، محمد‌بن‌یعقوب، الاصول من کافی، ج۱، باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث، ص۱۷۶، ح۱.</ref> گروهی از [[پیامبران]] اینگونه بوده‌اند که [[فرشتۀ وحی]] را علاوه بر اینکه در عالم رویا [[مشاهده]] می‌‌کردند و صدا و سخن او را می‌‌شنیدند، در عالم [[بیداری]] نیز او را [[مشاهده]] کرده و با او صحبت می‌‌کردند. این عده از [[انبیاء]] با این خصوصیت [[رسول]] نامیده شدند، در نتیجه تفاوت [[رسول]] با [[نبی]] در [[اختلاف]] طبقات و ویژگی آنهاست<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، استاد علی،  درسگفتار«وحی پژوهی و حقیقت نبوت»، جلسۀ ۳۰.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۲۶٬۷۰۱

ویرایش